چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۹۳ - May 24, 2006
نسل تازه اي مي آيد
چند سالي است كه معدل سني كارگردانان پايين آمده و اين براي جوان ترين كشور دنيا اصلاً عجيب نيست
بوتيك؛ ارائه تصويري واقع بينانه از جامعه، حاصل كار فيلمسازي خوش فكر و تازه نفس
004509.jpg
سعيد مروتي
چند سالي است كه معدل سني كارگردانان سينماي ايران پايين آمده است. اتفاقي كه براي جوان ترين كشور دنيا اصلاً عجيب نيست. جوان ها در همه عرصه ها حضور فعالي دارند و طبيعي است كه بسياري از آنها تمايل به نشستن روي صندلي كارگرداني داشته باشند.
ورود فيلمسازان جوان به عرصه سينماي حرفه اي،  البته خيلي هم ساده نيست. قبلاً هر سال به
6 فيلمساز جوان مجوز ساخت فيلم بلند سينمايي داده مي شد و حالا سقفي براي اين حضور وجود ندارد. كافي است آنها درخواستي براي اكران فيلم اولش شان نداشته باشند؛ نكته اي كه البته يافتن تهيه كننده را كمي سخت مي كند ولي مي توان فيلم كم هزينه اي ساخت كه به جاي اكران به شبكه ويدئويي فروخته شود و سرمايه اش را هم بازگرداند. تازه عده اي فيلمسازان جوان از همان تجربه هاي اول به فكر حضور در جشنواره هاي بين المللي هستند.
حضور نسل تازه كارگردانان البته با مقاومت هايي نيز همراه است. برخي از كارگردانان با سابقه سينماي ايران، ورود بي رويه جوانان به اين عرصه را تهديدي براي امنيت شغلي خود و ديگر همكارانشان مي دانند. چند سالي هم آنها تعيين مي كردند كه چه كسي صلاحيت ورود به سينما را دارد و گاهي اوقات به كساني مجوز كارگرداني داده مي شد كه امكان يافتن تهيه كننده را نداشتند. اگر به گذشته رجوع كنيم به نام هايي برمي خوريم كه كانون كارگردانان به آنها مجوز كارگرداني داد ولي پس از گذشت چند سال هنوز فيلمي از سوي آنان مقابل دوربين نرفته است.
با اين همه در سال هاي اخير ورود فيلمسازان جوان به سينماي حرفه اي روند پرشتاب تري را به خود گرفته است.
***
چهار سال پيش جشنواره فجر در حالي برگزار شد كه از كارگردانان شاخص نسل اول هيچ كدام در جشنواره حضور نداشتند. ضمن اينكه بسياري از فيلمسازان معتبر سينماي پس از انقلاب هم يا فيلمي نساخته بودند يا فيلمشان به جشنواره نمي رسيد. جشنواره بيست و يكم در غياب بزرگان برگزار شد. با هياهو و سرو صداي كمتر و با تمركز بر يكي دو فيلمساز با سابقه اي كه در جشنواره حضور داشتند، اما بهترين فيلم هاي جشنواره را نه اين فيلمسازان كه سينماگران جوان ساخته بودند. جشنواره بيست و يكم سه فيلم شاخص داشت كه اتفاقاً سازندگانشان جواناني بودند كه كسي انتظار ديدن كاري قابل توجه را از آنها نداشت. فرزاد مؤتمن با شب هاي روشن ،  پرويز شهبازي با نفس عميق و مهدي نوربخش با راي باز از حضور اميدبخش نسلي تازه خبر دادند. شب هاي روشن دومين ساخته بلند موتمن بود. مؤتمن در جشنواره نوزدهم با اولين ساخته اش هفت پرده حضور يافته بود. فيلمي متفاوت كه البته مورد توجه قرار نگرفت و در جدول نظرسنجي از تماشاگران جشنواره، از آخر دوم شده بود! با چنين پس زمينه اي كمتر كسي انتظار داشت كه شب هاي روشن يكي از فيلم هاي شاخص جشنواره باشد. اين قضاوت درباره پرويز شهبازي و مهدي نوربخش هم وجود داشت.
شهبازي قبلاً دو فيلم نه چندان موفق ساخته بود و فيلمسازي متأثير از سينماي كيارستمي محسوب مي شد. مهدي نوربخش با سابقه دستياري در فيلم ها و سريال هايي نه چندان جالب توجه، راي باز را با دوربين ويدئويي ساخته بود.
نفس عميق شهبازي در زمانه اي كه فيلم ساختن درباره جوان ها باب شده بود، دقيق ترين و صادقانه ترين تصوير را از جوان ها ارائه داد. با فيلمنامه اي جذاب و غني و پرداختي متفاوت كه فصلي تازه در سينماي اجتماعي محسوب شد و مورد توجه منتقدان و نويسندگان سينمايي قرار گرفت.
راي باز هم فيلمي سياه و سفيد بود كه همه بينندگانش را غافلگير كرد. نوربخش به خوبي توانسته بود تصوير نوستالژيك دهه پنجاه را به تهران معاصر و مسائل و مشكلاتش پيوند بزند.
به اين ترتيب در سالي كه بزرگان در جشنواره حضور نداشتند سه فيلمساز جوان، چراغ جشنواره فجر را روشن نگاه داشتند. هر چند بيشتر جوايز ميان چند فيلمساز با تجربه تقسيم شد، ولي تماشاگران و منتقدان سينمايي بيشترين توجه را معطوف به شب هاي روشن ،  نفس عميق و راي باز كردند.
يك سال بعد اين حميد نعمت الله بود كه با بوتيك چشم ها را خيره كرد. ارائه تصويري تلخ اما واقع بينانه از جامعه، بدون متوسل شدن به شعار با مجموعه اي از لحظه هاي درخشان سينمايي،  از تداوم حضور جوانان خوش فكر در سينماي ايران حكايت مي كرد؛ اتفاقي كه سال بعد با اصغر فرهادي تكرار شد. سازنده مستعد مجموعه داستان يك شهر با رقص در غبار نشان داد كه در سينما هم حرف هايي براي گفتن دارد.
جوان ها با تكيه به استعدادشان در سطح اول سينماي ايران مطرح مي شدند. فصل تازه اي آغاز شده بود.
اگر مروري به تاريخ سينماي ايران داشته باشيم متوجه اين نكته مي شويم كه تقريباً در هيچ دوره اي ورود كارگردانان جوان به سينما راحت نبوده است. در دهه هاي سي و چهل سينماي فارسي به سختي اجازه ورود به جوان ها را مي داد. اتفاق مهم در اواخر دهه چهل رخ داد. زماني كه مسعود كيميايي و داريوش مهرجويي در بيست و پنج سالگي اولين فيلم هايشان را ساختند. فيلم هايي كه البته هر دو ناكام و ناموفق بودند ولي كيميايي و مهرجويي با ساخته هاي بعدي شان زمينه ساز تحولي اساسي در سينماي ايران شدند. با قيصر و گاو موج نوي سينماي ايران آغاز شد. در اين ميان فيلم كيميايي به خاطر توفيقش در گيشه سهم افزون تري داشت. چنانكه در همان سال ها امير نادري گفت: با قيصر جوان ها ارزش پيدا كردند. تا پيش از آن اعتمادي به حضور فيلمسازان جواني كه قصد داشتند در مسيري متفاوت از كليشه هاي سينماي فارسي حركت كنند وجود نداشت ولي با توفيق كم نظير قيصر در گيشه، مسير ورود جوان ها به سينما باز شد و اين چنين بود كه امير نادري، بهرام بيضايي، علي حاتمي، بهمن فرمان آرا، پرويز كيمياوي، سهراب شهيد ثالث و ... به سينما آمدند. متولدين دهه بيست از اواخر دهه چهل امكان فيلمسازي يافتند و آثاري متفاوت ساختند.
موج نوي سينماي ايران به دست فيلمسازان جوان رقم خورد. اولين حضور شوق انگيز جوانان كه گرچه نتوانست سد ابتذال را بشكند ولي در ساخت چند فيلم جريان ساز و متفاوت، موفق عمل كرد.
با پيروزي انقلاب اسلامي، بساط سينماي فارسي هم برچيده شد.
فيلمفارسي سازان با وجود آنكه برخي از آنها كوشيدند تا خود را با شرايط روز وفق دهند، در نهايت فيد شده و كنار رفتند.
در چنين شرايطي جواناني آرمانگرا به ميدان آمدند و در عرصه اي كه براي فعاليت فراهم شده بود، فيلم بلند ساختند. اين فيلمسازان بيشتر به دو جريان متعلق بودند. دسته اول فيلمسازان جواني بودند كه در سال هاي قبل از انقلاب، در سينماي آزاد فعاليت داشتند. فيلمسازاني چون
كيانوش عياري، مهدي صباغ زاده، محمدعلي سجادي و مجيد جوانمرد به يمن پيروزي انقلاب توانستند به سينماي حرفه اي راه يابند؛ فيلمسازاني كه تجربه هاي زيادي را با ساخت فيلم هاي 8 و 16 ميلي متري كسب كرده بودند.
جريان دوم فيلمسازاني بودند كه از دل انقلاب و جنگ برآمدند؛ فيلمسازاني كه با وجود آنكه اغلبشان فاقد هر گونه تجربه اي در زمينه سينما بودند.
خيلي زود بر ابزار كارشان مسلط شدند و تعدادي از فيلم هاي شاخص سينماي ايران را ساختند. محسن مخملباف، ابراهيم حاتمي كيا، كمال تبريزي، احمدرضا درويش، رسول ملاقلي پور از جمله شاخص ترين چهره هاي اين نسل بودند. نسلي كه حالا به ميانسالي رسيده است.
در اواخر دهه هفتاد اتفاق جالبي افتاد. گروهي از فيلمسازاني كه در دهه 60، اغلب به سادگي امكان ساخت فيلم بلند يافته و حالا كارگرداناني با سابقه محسوب مي شدند، به بهانه قانون امنيت شغلي كوشيدند مانع حضور فيلمسازان جوان شوند. هر چند در نهايت ميزان انتقادات به جايي رسيد كه آنها اين كار را به جايي كه قبلاً هم مسئوليت صدور مجوز را برعهده داشت، واگذار كردند. البته در همه اين سال ها هم شاهد حضور كارگردانان جوان بوديم و البته برخي هم فارغ از مقررات كانون كارگردانان، در نهايت فيلمشان را ساختند. بايد به اين نكته هم اشاره كرد كه بسياري از اين فيلمسازان نوظهور نشان دادند كه يا فاقد قريحه فيلمسازي اند يا اينكه هنوز به پختگي لازم نرسيده اند. سياه مشق هايي كه اين فيلمسازان ساختند را البته مي توان هم رده با فيلم هاي برخي از كارگردانان امتحان پس داده قرار داد و نتيجه گرفت كه اگر آنها ضعيف اند، اينان نيز دست كمي ندارند!
نكته جالب توجه، طيف هاي گوناگون فعاليت فيلمسازان جوان است. در طيف سينماي تجاري فيلمسازي چون آرش معيريان حضور دارد كه با وجود تمام انتقاداتي كه به فيلم هايش وارد است، تمام كارهايش گيشه پررونقي داشته اند.
در طيف فيلمسازان جشنواره  اي هم مي توان به چهره هايي چون محمد رسول اف، سامان سالور، جميل رستمي و مازيار ميري اشاره كرد.
به نظر مي رسد گروهي از فيلمسازان جوان هم قصد دارند در ميانه اين دو طيف حركت كنند. فيلمسازاني چون مهدي كرم پور و حميد نعمت الله از جمله جواناني هستند كه سعي در حضور در بطن سينماي حرفه اي دارند.
نبايد حضور سينماگران جوان را به معني نفي فيلمسازان با تجربه دانست. در حال حاضر سه نسل از كارگردانان سينماي ايران در كنار هم مشغول فعاليتند و آن چه در نهايت اهميت دارد حاصل كار است.
اين را هم حتماً مي دانيم كه آينده از آن نسل تازه اي است كه مي  آيد و آتيه اين سينما را بايد فيلمسازان جوان تأمين كنند.

خوني تازه در رگ هاي سينما
در دهه 60ميلادي ، در فرانسه گروهي از جوانان پرشور كه قبلا به عنوان منتقد سينمايي فعاليت داشتند به فيلمسازي پرداختند. چهره  هايي چون ژان لوك گدار و فرانسوا تروفو كه در مقالاتشان سينماي رايج فرانسه و فيلم هاي فاخر كارگردانان قديمي را زير سؤال مي بردند، با ورود به عرصه فيلمسازي، موج نوي سينماي فرانسه را رقم زدند؛ موج نويي كه تأثيري شگرف بر كليت سينما گذاشت. فيلمسازان جوان موج نو با خود پويايي و طراوت را به ارمغان آوردند. بعدها مشابه اين اتفاق در كشورهاي ديگر هم رخ داد چنانكه در اواخر دهه 40، در ايران هم چند فيلمساز جوان و خوشفكر فيلم هايي ساختند متفاوت با جريان اصلي سينما؛ فيلم هايي كه از جنس فيلمفارسي نبودند. در سالهاي پس از انقلاب ورود جوان ها به سينما تسهيل شد. دوام آوردن در اين عرصه نيازمند دارا بودن ويژگي هايي است از توانايي گرفته تا حتي بخت و اقبال، سهم مؤثري در بقاي يك فيلمساز دارند. سينما همچون هر عرصه ديگري همواره نيازمند حضور استعدادهاي تازه است. بايد اين امكان براي ورود فيلمسازان جوان وجود داشته باشد و به تعبيري در نهايت اين بيننده است كه غربال مي كند. پايين آمدن معدل سن فيلمسازي در ايران باعث شده تا عده اي بگويند شهر در دست بچه ها افتاده است ولي اگر حاصل كار را ملاك قرار دهيم، بايد بگوييم برخي از فيلم هاي فيلمسازان جوان از آثار بسياري از سينماگران مدعي به مراتب بهتر و سينمايي تر است. تجربه هم نشان داده كه با ايجاد قوانين دست و پاگير نمي توان مانع ورود جوان ها به سينما شد. جوان ها چه بخواهيم و چه نه، مي آيند و حضور خود را تثبيت و گاهي اوقات تحميل مي كنند. ابزار كارشان هم معمولا چيزي جز استعداد نيست. كسي كه قريحه فيلمسازي دارد و توانسته تهيه كننده اي را به سرمايه گذاري براي فيلمش متقاعد كند، بايد بتواند فيلم بسازد. بايد به جوان ها فرصت داد و زود درباره شان به قضاوت ننشست. به ندرت پيش آمده كه فيلمسازي در اولين تجربه اش شاهكار ساخته باشد. ولي معمولاً در همان تجربه اول يك فيلمساز مي توان تشخيص داد كه او از قابليت حضور در سينما برخوردار است يا نه. فيلمسازان جوان جاي كسي را تنگ نمي كنند، چون چنانكه گفته شد در نهايت اين بيننده است كه غربال مي كند.

فتح خرمشهر و سينما
خيلي دور، خيلي نزديك
شهاب مهدوي
هر سال در چنين روزي بر لزوم ساخت آثاري ارزشمند درباره حماسه فتح خرمشهر تأكيد مي شود. اهالي سينما و به خصوص سينماي دفاع مقدس، در مورد اينكه بايد آثاري در شأن اين برگ زرين دفاع مقدس توليد شود صحبت مي كنند. معمولاً در اين صحبت ها گلايه هايي هم از مسئولان صورت مي گيرد كه نسبت به سينماي دفاع مقدس كم توجهي مي كنند. از سوي ديگر در سال هاي گذشته برخي مسئولان فرهنگي هم از حمايت هايي كه قرار است از فيلم هاي اين ژانر صورت گيرد،  گفته اند.
يكي دو سالي است كه اتفاق جالب توجهي در سالروز فتح خرمشهر رخ مي دهد و آن خبر توليد قريب الوقوع فيلمي عظيم درباره اين حماسه ملي است. جالب اينكه در طول سال هم معمولاً خبري از توليد فيلم فوق الذكر منتشر نمي شود و تنها با فرارسيدن مجدد سالروز فتح خرمشهر است كه ساخته شدن فيلم فتح خرمشهر در رسانه ها منتشر مي شود.
هيچ كس هم سؤال نمي كند كه اين فيلم عظيم و فاخر در طول سال چه مراحلي را طي مي كند و چرا جز در آستانه سالروز فتح خرمشهر خبري از آن به گوش نمي رسد؟ چنانكه گويي همه به چنين وضعيتي عادت كرده اند. در ميان اهالي مطبوعات، از اين نوع خبرها، به عنوان خبرهاي مناسبتي ياد مي شود. اينكه به مناسبت يك رخداد، گفت وگوهايي با افرادي كه معمولاً هم ثابت هستند صورت بگيرد و چه بهتر كه خبري هم از توليد فيلمي مرتبط با اين مناسبت داده شود.
متأسفانه گاهي اوقات چنان گرفتار تبليغات-آن هم به شكلي كليشه اي- مي شويم كه اصل مطلب به فراموشي سپرده مي شود.
واقعيت اين است كه پس از گذشت 24 سال، هنوز هيچ فيلمي درباره حماسه فتح خرمشهر ساخته نشده است؛ آن هم در حالي كه همه در خصوص لزوم ساخته شدن فيلمي به ياد ماندني در اين باره، اتفاق نظر دارند. يعني از مسئولان فرهنگي و نظامي گرفته تا سينماگران اين عرصه جملگي در اين نكته، تأكيد و پافشاري مي كنند كه بايد فيلمي درخشان درباره خرمشهر و رشادت هاي رزمندگان اسلام ساخته شود، اما به اينكه چرا تا به حال چنين اتفاقي نيفتاده معمولاً پرداخته نمي شود. چند دليل را براي ساخته نشدن فيلم فتح خرمشهر مي توان برشمرد:
۱ - حماسه فتح خرمشهر، به عنوان يكي از برگ هاي زرين هشت سال دفاع مقدس، آنقدر ارزشمند است كه براي ساخت فيلمي درباره اش بايد با دقت نظر و در نظر گرفتن همه جوانب تصميم گيري كرد. بايد تا حد امكان اين اطمينان خاطر به وجود بيايد كه فيلمي كه ساخته مي شود، تا حد مقدور و ممكن، حق مطلب را ادا كند.
۲ - با چنين پيش فرضي، طبيعي است كه هر كسي نبايد فيلم فتح خرمشهر را بسازد. چنين فيلمي را بايد يكي از فيلمسازان برجسته دفاع مقدس كارگرداني كند؛ كسي كه هم فضاي آن روزها را از نزديك لمس كرده باشد و هم به مديوم سينما كاملاً مسلط باشد. همه هم خوب مي دانيم كه تعداد فيلمسازاني كه واجد اين شرايط باشند كمتر از انگشتان يك دست  است.
۳ - بديهي است كه ساخت فيلمي عظيم و فاخر درباره فتح خرمشهر، بودجه اي عظيم مي طلبد. تنها هم بحث بودجه مطرح نيست و بايد همه ارگان هاي نظامي بسيج شوند و به ياري چنين پروژه اي بشتابند. اين هم مستلزم هماهنگي است؛ هماهنگي هايي كه گويا زمان زيادي مي برد.
جدا از اينها مي توان موارد ديگري را هم مطرح كرد اما به نظر مي رسد كه دليل اصلي، همان حساسيت هايي است كه درباره اين موضوع وجود دارد.
به هر حال نزديك به سه سال است كه احمدرضا درويش قصد ساخت چنين فيلمي را دارد. بايد ديد بالاخره طلسم فيلم فتح خرمشهر شكسته خواهد شد يا همچنان اين فيلم به جاي عالم واقعيت، تنها روي كاغذ روزنامه ها كليد مي خورد.

نگاه
غرامت مضاعف
مسعود پويا
يكي از كارگردانان شاخص سينما در تعريف از يك تهيه كننده سينماي قبل از انقلاب مي گفت: او واقعاً تهيه كننده خوبي بود. وقتي براي ساخت فيلم هايم سراغش مي رفتم فقط خط داستان را برايش تعريف مي كردم؛ داستاني كه معمولاً مورد پسندش هم واقع مي شد. بعد مي پرسيد اين فيلم چقدر هزينه دارد. برآورد هزينه ها را به او مي دادم و او كليه مخارج را در اختيار من مي گذاشت. در هيچ چيز هم دخالت نمي كرد. حتي سرصحنه فيلمبرداري هم نمي آمد. آن قدر از كار كردن با او راضي بودم كه دوستانم را هم به او معرفي كردم كه حاصلش فيلم هايي مثل صادق كرده ، پستچي و دايره مينا بود.
تهيه كننده اي كه اين كارگردان از او ستايش مي كرد، در دل سينماي فارسي فعاليتش را آغاز كرد و يكي از به اصطلاح غول هاي سينماي تجاري بود؛ تهيه كننده اي كه در دهه پنجاه تصميم گرفت با فيلمسازان جوان موج نو كار كند و البته شيوه كار كردنش با آنها متفاوت از رويه اش در سينماي بازاري بود. اطمينان خاطر او به سينماگران موج نو به تعدادي از فيلم هاي شاخص تاريخ سينماي ايران انجاميد. هر چند با توجه به روايت بالا، او را نه تهيه كننده كه بايد سرمايه گذار آن فيلم ها دانست. گرچه هنوز هم خيلي ها تهيه كننده را كسي مي دانند كه خرج و مخارج فيلم را تأمين مي كند ولي تعريف حرفه اي اين واژه با چنين تلقي فاصله زيادي دارد. سينماي ايران در سال هاي پس از انقلاب تهيه كننده حرفه اي و متخصص تربيت كرد ولي اين بدان معنا نيست كه پيش از آن به كل فاقد چنين تهيه كنندگاني بوديم.
كاركردن در حيطه سينماي فارسي هم نياز به حرفه اي گري داشت. فارغ از اين كه محصولات آن سينما چه كيفيتي داشتند، در آن سال ها تهيه كنندگاني حضور داشتند كه نه تنها مخارج فيلم را تأمين مي كردند كه از لحظه شروع نگارش فيلمنامه و انتخاب قصه تا انتخاب بازيگران، لوكيشن، تدوين، موسيقي و... بر همه چيز نظارت داشتند.
تهيه كنندگاني كه براساس تجربه، نبض بازار را مي شناختند و با روش هاي تأمين سرمايه براي توليد فيلم آشنايي داشتند. در نقطه مقابل اين تهيه كنندگان؛ گروهي نه چندان پر تعداد بودند كه به تهيه فيلم هاي متفاوت اشتغال داشتند. اقليتي كه در ميانشان چهره اي چون علي عباسي هم به چشم مي خورد؛ تهيه كننده اي كه با فيلمسازاني چون مسعود كيميايي، علي حاتمي،
جلال مقدم، امير نادري و... همكاري مي كرد. هم سواد سينمايي داشت و هم شم اقتصادي و هم اين كه در عين فراهم آوردن امكانات لازم براي فيلمساز، به عنوان تهيه كننده در طول كار حضوري جدي داشت.
با پيروزي انقلاب، سينماي ايران هم به تبع جامعه، تحولات زيادي را تجربه كرد. عناصر سينماي فارسي كنار رفتند و نسل تازه اي به سينما آمد. در دهه شصت، بنياد سينمايي فارابي در كنار كوشش براي تربيت كارگردان و فيلمبردار و تدوينگر و... كوشيد تا تهيه كننده فرهنگي هم تربيت كند؛ تهيه كننده اي كه بيش از آن كه دغدغه گيشه داشته باشد، به فكر فرهنگ باشد. چنين تهيه كننده اي البته اغلب از بودجه هاي دولتي بهره مند بود. در نقطه مقابل اين طيف، گروه ديگري وجود داشتند كه از آنها به عنوان تهيه كننده سنتي نام برده مي شد؛ تهيه كنندگاني كه در دل سينماي موسوم به بدنه فعاليت مي كردند؛ تهيه كنندگاني كه از قدرت و توانايي ويژه اي در شبكه پيچيده توزيع هم برخوردار بودند. گروه سومي هم شكل گرفت كه به لحاظ فكري به گروه اول نزديك بود. گروه كارگردان تهيه كننده ها. گروهي كه اين روزها در انديشه تشكيل يك تشكل صنفي مستقل است.
جناح بندي تهيه كنندگان سينماي ايران در طول اين سال ها تغيير محسوسي نكرده است. حتي محتواي اختلافات ميان اين جريان ها هم تفاوتي با گذشته ندارد. همچنان يك گروه ديگري را متهم به راه انداختن مافيا در شبكه توليد و پخش مي كند و جريان ديگر هم در مقابل، متهم به رانت خواري مي شود. اتحاديه تهيه كنندگان به عنوان قدرتمندترين تشكل صنفي خانه سينما؛ از ابتداي شكل گيري اش در تيول قدرت جناح سنتي بوده است. در عوض مديريت خانه سينما اغلب در اختيار طيف فرهنگي و كارگردان تهيه كننده ها بوده است. تنش هاي دامنه دار و اختلافات دروني اتحاديه تهيه كنندگان در اين سال ها به نحوي ادامه يافته است كه ائتلاف عليه جريان سنتي پرتعدادتر از سابق شده است. گرچه قدرت همچنان در اختيار جناح سنتي است؛گروهي كه معتقد است در اين سال ها چراغ سينماي ايران را روشن نگاه داشته و مانع از ورشكستگي اين هنر- صنعت شده است. طيف مقابل هم به فيلم  هاي فرهنگي پرمخاطبش اشاره دارد كه بدون آن كه تسليم اقتضائات گيشه شده باشد، اقتصاد سينما را پرونق نگاه داشته است. همه جناح هاي درگير در ميان تهيه كنندگان سينماي ايران با تمام اختلافاتشان يك فصل مشترك دارند. همه آنها مدعي ياري رساني به رشد و اعتلاي سينماي كشور هستند و اغلب منكر بهره  اقتصادي از فعاليت هايشان. در حالي كه سود اقتصادي مشروع ترين خواسته تهيه كننده است. اين رفتارها در حالي صورت مي گيرد كه فلان تهيه كننده سينماي تجاري، با درآمد سينما به واردات لوازم خارجي مشغول است و بهمان تهيه كننده فرهنگي؛ به برج سازي. در واقع خيلي وقت ها در عين كوشش براي انكار كسب سود سرشار؛ درآمد حاصل از سينما خرج معاملات پرسودتري مي شود. نتيجه اين كه تهيه كننده دومين فيلم پرفروش سال گذشته، به جاي اين كه فيلم  بعدي اش را با شرايط توليد بهتر و سرمايه بيشتر مقابل دوربين ببرد، سعي در كاهش هزينه هاي آن هم به هر قيمتي دارد. جالب اين كه چنين تهيه كنندگاني براي تأمين سرمايه فيلم هايشان دقيقاً همان تسهيلاتي را به كار مي گيرند كه تهيه كنندگان سينماي فارسي از آن بهره مي گرفتند.
در چنين شرايطي هركس صراحتاً از خود و همفكرانش به عنوان تهيه كننده حرفه اي نام مي برد و ديگري را فاقد اين ويژگي ها مي خواند، چنان كه گويي متلك گويي سكه رايج اين روزها در بين اهالي سينماست.

جدول كاكورو
004506.jpg
جدول شماره۳۴
004503.jpg
حل جدول شماره۳۳
004431.jpg
كاكورو مانند سودوكو، يك بازي جهاني است. اين بازي در سال 2005 مطرح شد و مدت كوتاهي طول كشيد تا توجه عامه مردم را به خود جلب كند.
اين جدول، قبل از اينكه در روزنامه هاي ديگر مطرح شود، اولين بار در روزنامه گاردين به چاپ رسيد. ساختار كاكورو خيلي شبيه جدول كلمات است و مي توان آن را در هر سايزي طرح كرد و تنها تفاوت آن، اين است كه اعداد مورد نظر مرجع ندارند و با جمع اعداد احتمالي در هر ستون و سطر مي توان اعداد مورد نظر را پيدا كرد. اين جدول در بسياري از نقاط دنيا شناخته شده است و علاقه مندان آن معتقدند به زودي زود- مانند سودوكو- در همه جاي دنيا فراگير خواهد شد.
روش حل جدول كاكورو
راه حل هاي زيادي براي حل اين جدول موجود است و همچنين تكنيك هايي كه به شما كمك مي كنند تا بتوانيد به راه حل دست پيدا كنيد. در اينجا مي خواهيم يك نمونه از حل جدول كاكورو را به شما نشان داده و نكته هايي را به شما گوشزد كنيم.
نكته اول: تركيب حداقلي اعداد- اين جدول اعدادي را در انتها و ابتداي هر سطر و ستون مشخص كرده است كه بايد با جمع اعداد احتمالي از 1 تا۹ بدون تكرار به عدد مورد نظر رسيد. بهترين روش براي حل جدول، جست وجوي خانه هايي است كه حداقل از جمع دو عدد حاصل مي شوند. معمولاً اين اعداد از دو خانه در جدول تشكيل شده است. به اعداد۳و 4 در جدول زير دقت كنيد. به طور مثال براي عدد 3، دو احتمال وجود دارد(2و۱)،(1و۲) (در ضمن مانند جدول سودوكو، از عدد صفر نمي توانيم استفاده كنيم).و براي عدد 4 سه احتمال(1و۳) و(3و۱)و(2و۲) وجود دارد كه احتمال(2و۲) پذيرفته نيست چون در حل جدول از عدد تكراري نمي توانيم استفاده كنيم.
به جدول زير دقت كنيد: احتمالات عدد۳ و احتمالات عدد۴ به شما كمك مي كند تا جدول را حل كنيد و احتمالات جدول، شما را محدودتر مي كند. براي عدد 7 در جدول پايين به طور نرمال مي توان احتمالات:
(5و۲)،(6و۱)يا(2و۵)،(1و۶) در نظر گرفت. از طرفي مي دانيم كه جمع عدد 3 (2و۱) يا (1و۲) است؛ پس قراردادن جمع اعداد(3و۴) و(4و۳) منتفي است.
نكته دوم: اعداد مشترك- متوجه شديم براي جمع اعداد۳ و۴ احتمالات(1و۲) و(2و۱) براي عدد۳ و احتمالات(1و۳) و(3و۱) براي عدد۴وجود دارد.عددي كه بين اين احتمالات مشترك است، عدد يك است.نكته: اعداد بالاي مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون افقي و اعداد پايين مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون عمودي است.

شهر تماشا
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
خارجي
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
راهنما
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |   فرهنگ و آموزش   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   راهنما   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |