براي حفظ معماري اصيل
انگيزه ملي وجود ندارد
گروه شهري- آرش نهاوندي: من آخرين نسل در حال انقراض معماران اصيل ايراني هستم. مهندس امام جمعه زاده معمار برجسته ايران ضمن بيان مطلب فوق در مصاحبه با روزنامه همشهري به شرح سوابق خويش پرداخت. در سال 1322 در آذربايجان متولد شدم و از همان اوان كودكي به تهران آمدم.در اواخر سال 1347 با مدرك فوق ليسانس در رشته مهندسي عمران و شهرسازي فارغ التحصيل شدم.امام جمعه زاده همان گونه كه خود مي گويد، داراي سوابق ورزشي نيز هست: در آن زمان اساتيد برجسته معماري از ما مي خواستند تا هم زمان در تحصيل و ورزش كوشا باشيم.در آن زمان من در كنار پدر برادران خادم به ورزش كشتي مي پرداختم. پس از مدتي خادم به مسابقات جهاني اعزام شد و من به دليل مصدوميت از سفر باز ماندم.پس از اين مقدمه مهندس امام جمعه زاده در توضيح دلايل عدم تدريس معماري اصيل ايراني در دانشگاه و رو به انقراض گذاشتن اين رشته در كشور گفت: در معماري بخشي داريم به نام ساخت و ساز معماري كه به عهده مهندسين و معماران است. در بخش آكادميك هم چنين مقوله اي داريم به نام زيبايي شناسي هنر معماري(يا جلوه هاي هنر و معماري) كه اين مقوله اخير متأسفانه در دانشگاه تدريس نمي شود. اكثر فارغ التحصيلان ايراني، دوره اي تحت عنوان جلوه هاي هنر معماري نگذرانده اند.مهندس امام جمعه زاده افزود: در ايران به علت عدم توجه به زيبايي شناسي و مقوله توريسم معماران سودجو هر گونه كه مي خواهند در شهرها به ساخت و ساز مي پردازند، اما در اروپا چنين نيست.
وظيفه حفظ و نگهداري آثار معماري باستاني و تاريخي در اروپا به عهده دولت ها است و تمام معماران بايد در چارچوب ساختار شهرسازي فعاليت كنند.در كشورهاي ايتاليا، فرانسه، انگلستان واسپانيا ارگان هاي دولتي به ساخت و ساز ساختمان ها در شهر نظارت مي كنند و در نتيجه افرادي كه در بخش ساختمان سازي به فعاليت مشغولند بايد طرح خود را به ارگان هاي مربوطه ارائه دهند.
اگر طرح توجيهي آنها مغاير با ارزش هاي زيباشناسانه شهري باشد، مجوزي صادر نمي شود.
مهندس امام جمعه زاده در توجيه ايجاد چنين ساز و كارهايي در كشورهاي اروپايي مي گويد: اين كشورها در زمره كشورهايي هستند كه از صنعت توريسم سود مي برند و لاجرم هنر معماري قديمي كشورشان را حفظ مي كنند.كشورهاي ايتاليا و فرانسه بيش از درآمد نفت ايران از توريسم سود مي برند.
او درباره وضعيت ساخت و ساز مي گويد: در ايران عدم توجه به زيبايي شناسي و مقوله توريسم سبب شده تا دست معماران سودجو براي ساخت و ساز باز باشد.ما يكي از كشورهاي شاخص جهان از نظر تمدن هستيم از هزار سال به اين طرف ادبيات و شعر داريم. اما در بخش معماري دست آدم هاي سودجو در كار بوده و نظارتي بر اين بخش اعمال نمي شده است. شكل و ماهيت معماري ما تخريب شده است.
مهندس امام جمعه زاده در توضيح اين كه چرا هيچ گاه به معماري اصيل توجهي در خور نشده است، مي گويد: براي دولت هيچ انگيزه ملي وجود نداشته و تنها آدم هاي علاقه مند بودند كه با عشق و علاقه خويش ارزش هاي هنري را حفظ كرده اند.در ايران علاقه منداني به شعر هستند كه دو سوم ديوان حضرت حافظ(استاد امام جمعه زاده بر لفظ حضرت تأكيد داشتند) را از حفظ بلدند. آدم هاي علاقه مند شعرهاي اين شعرا را چاپ كردند. اما در زمينه معماري چنين نبوده، حكومت پيشين نيز اگر به تخت جمشيد اهميت مي داده تنها براي تبليغ ساختار حكومت سلطنتي بوده است.از نظر ارزش هاي ملي در عرصه معماري سنتي كاري صورت نگرفته زيرا انگيزه اي نبوده انگيزه صرفاً حفظ ساختار حكومتي بوده است.حتي براي تبليغ شاه، پس از مرمت مسجد امام در اصفهان(كه در زمان رژيم گذشته انجام گرفت) نام شاه را بر آن نهادند.در ادامه مصاحبه مهندس امام جمعه زاده براي آن كه گفت وگو را از حالت خشك خود درآورد، خاطره اي جالب تعريف كرد: من از شاگردان مهندس غيايي هستم، در زماني كه جمشيديه تبديل به پارك شد من افتخار شاگردي ايشان را داشتم. يادم هست براي جابه جايي آن سنگ هايي كه امروزه جلوه اي زيبا به پارك مي دهند، از منابع انساني و گاو آهن استفاده مي شد.معماران بايد نور و سبزينه را بشناسند و از ارزش هاي زيباشناسانه اطلاع داشته باشند.شهروندان امروزي بعد از مخاطرات و آسيب ديدگي هاي زياد به خانه هايشان مي رسند؛ خانه هاي كه مي بايست اين آدم هاي برگشته از جنگ شهري را در خود جاي داده و به آنها آسايش بدهند.فضا سازي مناسب جهت ايجاد آسايش مردم در خانه ها فقط از عهده معماران زيباشناس برمي آيد.
|
|
چشم انداز
معماري ايران سالها است كه سنگيني سايه معماري مدرن و ناهمگون شهري را برخود حس مي كند.
معماري اصيل ايراني بر خلاف ادبيات و موسيقي همواره مهجور مانده و سودجويان بي توجه به ارزش هاي هنري آن را عرصه تاخت و تاز خود قرار داده اند. زيبايي شناسي، از جمله علومي است كه بر پايه آن حس ملي تقويت مي شود و به دليل نبود انگيزه اي از اين نوع در ايران به وادي فراموشي سپرده شده است.از نظر ارزش هاي ملي در عرصه معماري سنتي كاري صورت نگرفته و انگيزه كارهاي صورت گرفته هم كمتر بر پايه ارزش هاي ملي بوده است.
|
|
برج مراقبت
محيط بانان و جنگل بانان به امان خدا رها شده اند
گروه شهري- اسدالله افلاكي: در حالي كه 3 هفته از شهادت ميرداوود مؤمني- محيط بان گيلاني- مي گذرد، هنوز پيگيري ضاربان در هاله اي از ابهام قرار دارد و هيچ يك از مسئولان سازمان حفاظت محيط زيست تاكنون در اين زمينه اطلاع رساني لازم را انجام نداده اند. تماس هاي روزنامه همشهري با دفتر حقوقي اين سازمان نيز به دليل امتناع مسئولان ذي ربط از گفت وگو نتيجه اي در پي نداشته است.
تنها اطلاع رساني در زمينه شهادت اين محيط بان منتهي به خبري است كه خبرگزاري ايسنا آن را مخابره كرد. بر اساس اين خبر، در ساعت 4 و۴۵دقيقه صبح يكشنبه 14خردادماه گذشته، قايق گشتي اداره كل محيط زيست گيلان با مشاهده گروهي از متخلفين و قاچاقچيان از پاسگاه قلمگوده انزلي تقاضاي كمك كرده و ظرف مدت كوتاهي قايق كمكي وارد منطقه شد. سپس در ادامه تعقيب وگريز، تيم حفاظتي تشكيل شده تصميم گرفتند به صورت همزمان وارد منطقه شده و متخلفين را محاصره و بازداشت كنند اما قايق متخلفين با مانور خود باعث برخورد 2 قايق گشت شد و در نتيجه آن و بر اثر آسيب هاي جدي وارده به سرنشينان 2 قايق، مؤمني به شهادت رسيد.
اينك پس از 3 هفته از آن ماجراي تأسف بار، پرسش هاي بسياري مطرح است كه هنوز مسئولان به آن پاسخ نداده اند، از جمله:
۱ - چرا پس از شهادت هر محيط بان يا جنگل باني كه بي هيچ ادعايي بر سر وظيفه خود جان مي بازند، پيگيري هاي سازمان هاي ذي ربط آنقدر به طول مي انجامد تا مشمول زمان شود؟ به راستي چه مانعي بر سر راه تعقيب و مجازات متخلفان قرار دارد كه مي توانند به سهولت از چشم قانون پنهان بمانند؟ آيا مسئولان سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان جنگل ها و مراتع در وظايف خود كوتاهي مي كنند، يا سازوكارهاي قانوني براي اعمال قانون درباره قاتلان كافي نيست؟
۲ - آيا سهل انگاري، اهمال، غفلت – و هر عنوان ديگري كه بتوان به كار برد- در پيگيري و مجازات قاتلان از يك سو سبب جري ترشدن متخلفان نمي شود و از سوي ديگر ضعف مسئولان سازمان هاي ذي ربط را در بديهي ترين وظيفه خود كه همانا حمايت از كاركنان تحت پوشش سازمان است نشان نمي دهد؟
۳ - از سال 58 تاكنون 94 نفر از محيط بانان در درگيري با شكارچيان و 420جنگل بان به دست قاچاقچيان چوب به شهادت رسيده اند. آيا شهادت 514 نفر از نيروهايي كه با كمترين امكانات، قرباني مطامع سوداگران ثروت و چپاول گران منابع ملي و طبيعي شده اند كافي نيست تا مسئولان، چاره اي كارساز بينديشند؟ به راستي اگر پس از شهادت نخستين محيط بان ياجنگل بان- در كوتاه ترين زمان- قاتلان به مجازات رسيده بودند، اكنون آمار شهداي اين عرصه تا اين اندازه بود؟ آيا ادامه اين روند، اين نگراني را تداعي نمي كند كه بايد در انتظار به خاك و خون كشيده شدن شمار ديگري از پاك ترين و زحمتكش ترين كاركنان اين عرصه باشيم؟ افرادي كه تنها حامي آنها خداست و به نظر مي رسددر حال حاضر تنها چاره براي حفظ جان آنها دعا كردن است ، مگر آنكه مسئولان تدبير ديگري بينديشند.
|
|
پادگان ها و انبارهاي متروكه به فضاي سبز تبديل مي شوند
فارس: مشاور عالي طرح جامع تهران گفت: بر اساس طرح جامع شهر تهران پادگان ها و انبارهاي متروكه به فضاي سبز با كاربري عمومي تبديل مي شود. مسعود شفيق با اشاره به تبديل پادگان قلعه مرغي به يك مجموعه سبز با كاربري عمومي براي مواقع فراغت شهروندان، تصريح كرد: بر اساس طرح جامع، سطح فضاي اشغال در اين مراكز بسيار پايين خواهد بود و بيشتر اين فضاها كاربري سبز خواهند داشت. وي ضمن تاييد اين نكته كه هم اكنون بيشترين تهاجم ساخت وساز در عرصه باغات انجام
مي گيرد، افزود: در طرح جامع بر ضرورت حفظ گستره شمال غربي منطقه 5 و بخش هايي از منطقه 18 كه پهنه وسيعي از باغ ها و اراضي مزروعي را تشكيل مي دهند، تاكيد شده است.
مشاور عالي طرح جامع تهران خاطرنشان كرد: در طرح جامع، ظرفيت ساخت وساز واحدهاي مسكوني براي تهران 621كيلومتر مربعي، 180كيلومتر مربع ديده شده است كه اين سقف، تقريبا كامل شده است.
|
|
خطر انقراض گوزن هاي ايران
ايسنا: اداره كل محيط زيست گيلان با اشاره به اينكه نسل شوكاها در گيلان در معرض خطر انقراض است، افزود: شكار بي رويه و تخريب زيستگاه ها ، از جمله عوامل مهم در كاهش تعداد اين پستاندار است. اين گزارش مي افزايد: شوكا با نام علمي capreolus capreolus كوچك ترين نوع از گوزن هاي ايران است و شكار آن ممنوع بوده و بايد تحت برنامه هاي حفاظتي ويژه قرار گيرد. رنگ بدن اين پستاندار زيبا قهوه اي است و نوك موها كمي زرد، خط مياني پشت بدن و روي كپل تيره تر و زير شكم، روشن متمايل به سفيد است. چانه شوكا سفيدرنگ است و در دو طرف پوزه نيز لكه هاي سفيد ديده مي شود. اين حيوان تا يك سالگي بدون شاخ است. در سال دوم شاخ ها به طور ساده ظاهر شده و معمولا در سال سوم داراي سه شاخ فرعي مي شود.
شاخك هاي شوكا در آذرماه مي افتد و شاخ تازه تا بهار داراي پوست است اما در اواخر بهار، پوست ها از بين رفته و شاخ تميز مي شود.
|