چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۴۴ - Jul 26, 2006
زادبوم
Front Page

رئيس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري:
بيابانزايي بخشي از فرهنگ ماست!
اسدالله افلاكي
دو سوم از مساحت كشور را مناطق خشك، بيش از يك چهارم آن را بيابان و به اعتقاد برخي كارشناسان حداقل يك پنجم از مساحت ايران را بيابان واقعي تشكيل مي دهد. اين درحالي است كه مساحت بيابان هاي كشور با روندي شتابان رو به گسترش است، روندي كه كمترين پيامد ناگوار آن، سيل، مهاجرت به شهرها و حاشيه نشيني است. پديده بيابانزايي محور گفت وگويي است با مهندس خداكرم جلالي، رئيس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري كشور كه از نظرتان مي گذرد.
***
* مساحت واقعي بيابان هاي كشور چقدر است؟
- تقريباً ۵/۳۲ ميليون هكتار از مساحت كشور را عرصه هاي بياباني تشكيل مي دهد كه در ۱۷ استان كشور پراكنده است.
* زندگي چه ميزان از جمعيت كشور تحت تاثير پديده بيابانزايي قرار دارد؟
- چون كشور ما در يك اقليم خشك و نيمه خشك واقع شده، شايد بتوان گفت نيمي از استان هاي كشور تحت تاثير اين پديده قرار دارد. البته بنا به تعريفي كه براي بيابانزايي وجود دارد به هر پديده اي كه به كاهش توان بيولوژيك اراضي منجر شود پديده بيابانزايي اطلاق مي شود. براي مثال، اگر در يك منطقه پوشش گياهي يا سطح آب سفره هاي زيرزميني كاهش پيدا كند در آن منطقه بيابانزايي اتفاق مي افتد. همچنان كه بيلان منفي دشت هاي كشور علامت و نشانه اي است در جهت بياباني شدن. افزون بر اين، موضوعاتي كه به لحاظ فيزيكي و شيميايي به كاهش توان بيولوژيك خاك منجر مي شود، مثلاً شور شدن يا قليايي شدن خاك يا كاهش حاصلخيزي خاك، بيابانزايي است. براي نمونه اگر شخم در جهت شيب زده شود بيابانزايي تلقي خواهد شد، زيرا موجب فرسايش خاك و كاهش حاصلخيزي مي شود. در حال حاضر به طور متوسط در كشور در هر هكتار حدود ۱۰ تن فرسايش خاك وجود دارد كه اين رقم بسيار بالايي است.
* چرا تا كنون هيچ يك از معيارهاي توسعه پايدار در مناطق بياباني و خشك در كشور مورد توجه قرار نگرفته است؟
- نمي توان گفت تا كنون به اين معيارها توجه نشده، شايد بتوان اين طور تعبير كرد كه براساس آن شاخص و تعريفي كه از پديده بيابانزايي وجود دارد بايد كليه فعاليت ها و اقدامات عمراني و غيرعمراني كه انجام مي گيرد با رويكردها و شاخص هاي توسعه پايدار مطابقت و هماهنگي داشته باشد كه در برخي از زمينه ها اين هماهنگي وجود ندارد. به فرض برخي از مشكلات و محروميت هاي اجتماعي كه از ايام قديم در كشور بوده و از آن دوران به ارث رسيده مواردي نبوده كه در طرح ها و پروژه ها مورد توجه قرار نگرفته باشد. وقتي بيش از نيمي از روستاها و مناطق عشايري براي تهيه انرژي از سوخت هيزمي و بوته اي استفاده مي كنند و براساس آمار سالانه حداقل ۱۵ ميليون مترمكعب بوته و هيزم صرف تهيه سوخت مي شود، يعني ۱۰ ميليون مترمكعب هيزم و ۵ ميليون مترمكعب بوته براي سوخت نابود مي شود، اين تاثير بسيار زيادي در پديده بيابا نزايي دارد. ظرفيت بيش از حد دام روي مراتع از ديگر شاخص هاي اثرگذار در پديده بيابانزايي است. اين ها نكاتي عجين شده با مسائل فرهنگي و اجتماعي جامعه است. در يك كلام مي توان گفت پديده بيابانزايي يك پديده انتزاعي خاص نيست كه بتوان گفت يك يا دو عامل باعث آن مي شود، بلكه مجموعه مسائل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و به ويژه اقليمي در اين پديده تاثير دارد. از سوي ديگر، فقر و بيكاري نقشي غيرقابل انكار در بروز اين پديده دارد. چرا كه تخريب منابع طبيعي يكي از راه هاي فرار اين افراد از فقر و وضعيت موجودشان است.
* براساس آمار و شواهد موجود معيشت هاي بومي در مناطق بياباني به سرعت رو به قهقراست، به نظر جنابعالي چه عواملي بر اين سير قهقرا دامن مي زند و چگونه مي توان مانع از ادامه اين روند شد؟
- ما براي توسعه پايدار كشور به توسعه روستايي نياز داريم، يعني توسعه پايدار روستا بايد مقدمه توسعه پايدار كشور باشد. اين مقوله اي است كه تا كنون آن گونه كه شايسته است به آن پرداخته نشده، البته از آغاز انقلاب تا كنون كارهاي زيادي انجام گرفته از جمله جهاد سازندگي براي بهبود وضعيت روستاها تلاش فراواني كرده، اما در كشور ما برنامه توسعه هيچ گاه مبتني بر توسعه روستايي نبوده است، درحالي كه در بسياري از كشورهاي توسعه يافته اين فرآيند اتفاق افتاده، يعني توسعه روستايي، مقدمه اي براي توسعه پايدار كشور بوده است. مشكل اينجاست كه شهرها آباد مي شود و مردم روستاها از طريق رسانه هاي جمعي زندگي شهري را مي بينند و در مقايسه با زندگي محروم روستايي به اختلاف فاحش ميان امكانات موجود در شهرها و روستاها پي مي برند و همين سبب گرايش آنها به زندگي شهرنشيني مي شود و در نتيجه به مهاجرت هاي بي رويه و حاشيه نشيني روي مي آورند. به ويژه آنكه ما در بخش كشاورزي با محدوديت اشتغال مواجهيم كه اين محدوديت ناشي از كمبود منابع آبي است. وقتي محدوديت منابع آبي وجود دارد، مي توان از طريق افزايش راندمان كار را توسعه داد، اما اين پاسخگوي بيكاران روستانشين نيست، بنابراين بايد مشاغل متعددي به وجود بيايد كه در قالب آن بحث توسعه روستايي ديده شود. به عبارت ديگر نپرداختن جامع به توسعه روستايي يكي از عوامل اثرگذار در مهاجرت ها و حاشيه نشيني است. وقتي سرانه برخورداري شهرنشينان ما از امكانات اجتماعي و رفاهي چند برابر روستانشينان و عشاير است نبايد انتظاري جز اين داشت.
* با توجه به اينكه سازمان ملل، قرن ۲۱ را سده خشكسالي اعلام كرده و به كشورهاي خشك در اين باره هشدار داده است، اين هشدار تا كنون چه ميزان مورد توجه دولت ايران بوده و چه اقداماتي در اين زمينه صورت گرفته است؟
- در بحث مديريت بر عرصه هاي منابع طبيعي و آبخيزداري از سالها قبل اين نگرش وجود داشته كه كشور ما يك كشور خشك است. بر اين اساس، حفاظت از منابع طبيعي ذيل سه مقوله حفاظت از آب، خاك و پوشش گياهي مدنظر بوده است. يعني تلاش بر اين است كه آب را حفظ كنيم و نگذاريم موجب سيل و فرسايش شود و آن را جذب كنيم تا از دسترس خارج نشود، چرا كه ماده ارزشمندي است تا آنجا كه يكي از چالش هاي عمده جهاني آب شيرين است. بحث دوم حفظ خاك است، خاك نيز پديده گرانبهايي است كه بايد مانع از فرسايش آن شد. متاسفانه در برخي مناطقي كه شخم مي زنيم، به ويژه در شيب هاي تند، ارزش مقدار خاكي كه از دست مي دهيم به مراتب بيشتر از محصولاتي است كه به دست مي آوريم. اين معضلي است كه در حال حاضر با اقدامات آبخيزداري پيگيري مي شود.
به هر حال در يك كلام مي توان گفت بايد به گونه اي با آب و خاك برخورد شود كه با پوشش گياهي، ميزان بارندگي و نزولات جوي در سطح زمين گل آلود نشود. دستيابي به اين هدف، حد مطلوب مديريت بر عرصه هاي منابع طبيعي و عرصه هاي كل كشور است. يعني با پوشش گياهي آب و خاك را حفظ كنيم، چرا كه بررسي ها نشان مي دهد در زميني كه از پوشش گياهي برخوردار است نفوذ آب در سفره هاي زيرزميني اين مناطق ۴۰ برابر بيشتر از زمين هاي فاقد پوشش گياهي است.
* به روايتي نيمي از مساحت كشور و به روايت ديگر ۲۰ درصد از مساحت كشور را بيابان ها تشكيل مي دهند. اين در حالي است كه مديريت محيطي اين مساحت قابل توجه بر عهده سازمان كوچك جنگل ها و مراتع كشور است در حاليكه اولويت اين سازمان قبل از هر چيز جنگل ها و مراتع است، با اين وصف آيا اين سازمان از توانمندي لازم براي مديريت اين عرصه پهناور برخوردار است؟
- توان سازمان جنگل ها و مراتع براي مديريت و كنترل پديده بيابانزايي بسيار بالاست. ما تا چند برابر اين ميزان كاري كه انجام مي شود در زمينه مسائل مربوط به حفاظت، احيا، توسعه و آبخيزداري توانايي داريم و تلاش مي كنيم از مشاركت مردم در اين زمينه استفاده كنيم، اما بسياري از موضوعات و مسائل مرتبط با پديده بيابانزايي و جلوگيري از آن در شمار وظايف حاكميتي نظام است كه بايد آن را به انجام برساند و اين نياز به سرمايه گذاري دارد. سازمان جنگل ها و مراتع بزرگترين سرمايه هاي كشور يعني اراضي، جنگل ها و مراتع را در اختيار دارد، اما از نظر امكانات، نيرو و بودجه در شمار سازمان هاي فقير و ضعيف محسوب مي شود، يعني نسبت به وظيفه و كاري كه بايد انجام بدهيم امكانات و اعتبارات لازم را در اختيار نداريم، در حالي كه اگر مشكلات مربوط به تامين بودجه و نيرو برطرف شود سازمان قادر است با مشكلات مربوط به بيابانزايي مقابله كند.

چشم انداز
008229.jpg
008232.jpg
برخي كارشناسان به ويژه مسئولان، ظرفيت بيش از حد دام در مراتع، خشكسالي هاي پي درپي و بي توجهي به توسعه روستايي را از عوامل مهم بيابانزايي برمي شمارند.
اين در حالي است كه به اعتقاد برخي كارشناسان ديگر، قرق بي رويه مراتع از يك سو و حفر چاه هاي عميق و نيمه عميق مهمترين عامل بيابانزايي در كشور است. به ويژه آن كه حفر اين چاه ها سبب خشك شدن اغلب قنات هاي كشور شده و ادامه اين روند طي ۱۵ تا ۲۰ سال آينده باعث نابودي اغلب باغ هاي كشور مي شود.

افزايش نسل گوزن زرد ايراني
008235.jpg
ميراث خبر- گوزن زرد ايراني كه دشت ناز ساري از مهمترين زيستگاه هاي آن به شمار مي رود در گذشته در بسياري از عرصه هاي طبيعي كشورمان زيست مي كرد كه در حال حاضر به دليل تخريب زيست بومهاي اين  گونه جانوري و شكار بي رويه آن، نسل آن در بسياري از نقاط كشور منقرض شده است.
مديركل اداره حفاظت محيط زيست استان مازندران، تكثير نسل گوزن زرد ايراني در دشت ناز ساري را مطلوب دانست و گفت: «از سال ۱۳۴۶ دشت ناز ساري به عنوان منطقه حفاظت از گوزن زرد ايراني شناخته شده و از آن تاريخ تاكنون فعاليت هايي براي جلوگيري از كم شدن نسل اين حيوان در منطقه ياد شده انجام گرفته است.»رسول اشرفي پور افزود: «در سال ۶۲ تعداد اين گوزن در دشت ناز ساري ۶ رأس بود كه اكنون اين تعداد به ۶۰ رأس افزايش يافته است و همچنان كارشناسان اين اداره كل شاهد افزايش نسل اين گونه جانوري كم نظير هستند.»وي افزود: «از زماني كه نسل گوزن زرد ايراني در دشت ناز رو به بهبود رفت، برخي از آنان براي احياي نسل به ساير عرصه هاي حفاظت شده كشورمان از جمله اروميه و يزد انتقال داده شدند.»

افزايش تعداد گورخرهاي مهريز
008238.jpg
ايرنا- رئيس اداره حفاظت محيط زيست مهريز يزد از افزايش تعداد گورخرهاي ايراني موجود در ايستگاه تكثير و پرورش اين گونه حيواني در منطقه حفاظت شده كالمند- بهادران اين شهرستان در سال جاري خبر داد.
رضا ملا محمد عليان در گفت وگويي اعلام كرد: از ابتداي امسال تاكنون از طريق زاد و ولد، تعداد چهار رأس گورخر كه سه رأس آن ماده و يك رأس هم نر مي باشد در اين منطقه متولد شدند. وي اضافه كرد: با تولد گورخرهاي جديد، هم اكنون در اين مركز ۲۶ رأس گورخر ايراني نگهداري مي شود كه ۲۱ رأس آن ماده و بقيه نر هستند. او اظهار داشت: ايستگاه تكثير و پرورش گورخر ايراني در مهريز از سال ۱۳۷۶با انتقال و رهاسازي سه رأس گورخر با تركيب جنسيتي دو رأس نر و يك رأس ماده از منطقه حفاظت شده توران پشت سمنان به اين منطقه، فعاليت خود را آغاز كرد.
ملا محمد عليان خاطرنشان كرد: با توجه به روند تكثير و پرورش اين حيوان نادر در منطقه، پيش بيني مي شود در آينده نزديك كار رهاسازي گورخر ايراني در ديگر مناطق استان صورت گيرد.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    زادبوم    |
|   حوادث    |    بين الملل    |    فرهنگ و آموزش    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    سلامت    |
|   شهري    |    ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |