تأملي در وضعيت دانشگاه هاي اروپا
تلاش براي همگامي با زمان
مترجم: وحيدرضا نعيمي
دانشگاه آكسفورد
|
|
در باغ زيتون باستاني آتن، روزگاري دانشجويان فرهنگستان افلاطون در سايه اكروپليس به بحث درباره فلسفه مي پرداختند. اما در دانشگاه هاي امروز يونان، در بحبوحه اعتراض هاي دانشجويي و بوي تند گاز اشك آور، فرصت چنداني براي تفكر وجود ندارد. در پايان سال تحصيلي اخير دانشگاه ها در يونان، امتحانات زيادي برگزار نشد. در عوض دانشجويان معترض بيش از ۴۰۰ دانشگاه و مدرسه فني را اشغال كردند، با آجر و كوكتل مولوتف به خيابان ها ريختند و به اصلاحات پيشنهادي براي نظام آموزش عالي كشور اعتراض كردند.
يك دانشجوي معترض گفت: «اين نخستين گام براي خصوصي سازي است. مي خواهند اين كار را به سبك آمريكايي انجام دهند. بايد پول بدهيم و ديگر آموزش عالي مجاني نيست.» اما فعلاً كسي نمي گويد كه دانشجويان يوناني شهريه بدهند، اما دولت تغييراتي را پيشنهاد كرده است كه براساس آن، سال هايي كه دانشجو مي تواند در دانشگاه بماند، محدود مي شود، يارانه كتاب كاهش مي يابد و ممنوعيت تاريخي ورود پليس به دانشگاه لغو مي شود.
اعتراض هاي گسترده كه ماه گذشته يونان را تكان داد، بازتاب بحراني گسترده تر در آموزش عالي در سراسر اروپاست. دانشگاه هاي اروپا كه با كمبود بودجه، افزايش شمار دانشجويان و كنترل دولتي روبه رو هستند، مي كوشند توان رقابتي خود را حفظ كنند. اما بسياري از كشورها متوجه شده اند انجام اصلاحات آسان نيست، هر چند ضروري است.
ريچارد لمبرت مدير كنفدراسيون صنعت انگليس و نويسنده گزارشي جديد در مورد وضعيت آموزش عالي اروپا گفت: «در طول زمان، دانشگاه ها بايد تغيير كنند تا بتوانند رقابت كنند.» چند كشور از جمله سوئد و دانمارك اخيراً اصلاحات گسترده اي را به اجرا در آورده اند كه به دانشگاه ها خودمختاري و بودجه بيشتر مي دهد. كشورهاي اروپايي مي كوشند مدارك دانشگاهي را در سراسر اين قاره يكسان و انتقال دانش و نيروي كار را تسهيل كنند. اما در مجموع دانشگاه هاي اروپايي در جا زده اند و از دانشگاه هاي آمريكايي عقب مانده اند؛ از بودجه گرفته تا دستاوردهاي تحقيقاتي و ميزان فارغ التحصيلي.
براساس رتبه بندي بين المللي دانشگاه ها كه توسط دانشگاه جيائو تونگ در شانگهاي صورت گرفته است، فقط دو دانشگاه اروپايي- آكسفورد و كمبريج- در رده ۲۰ دانشگاه برتر جهان هستند. ۱۷دانشگاه از ۲۰ دانشگاه برتر در آمريكا هستند. علايم ديگري نيز وجود دارد كه نشان مي دهد اروپا در صنعت دانش عقب مانده است. بين سال هاي ۱۹۰۱ تا ۱۹۵۰ ، ۷۳درصد برندگان جايزه نوبل در كشورهايي بودند كه اكنون عضو اتحاديه اروپا هستند. بين سال هاي ۱۹۹۵ تا ،۲۰۰۴ دانشمندان اروپايي فقط ۱۹درصد از اين جايزه معتبر را بردند. كشورهاي اروپايي كمتر از ۲درصد توليد ناخالص داخلي را به تحقيق و توسعه اختصاص مي دهند. اين نسبت در آمريكا و ژاپن به ترتيب ۶/۲ و ۲/۳ درصد است. با وجودي كه درصد كمتري از اروپاييان به نسبت آمريكايي ها وارد آموزش عالي مي شوند، فارغ التحصيلان اروپايي دشوارتر از همتايان آمريكايي خود شغل پيدا مي كنند. ۲۱درصد از جمعيت شاغل در اروپا و ۳۸درصد جمعيت شاغل در آمريكا مدرك دانشگاهي دارند. در ميان فارغ التحصيلان۲۰ تا ۲۴ساله، ۳/۱۲ درصد اروپايي ها بيكار هستند، در حالي كه اين نسبت در ميان آمريكايي ها فقط ۶/۱ درصد است. به گفته كريستف پولوسكي از دانشگاه لويي ملي در لهستان، علت اين است كه دانشگاه هاي سنتي اروپا توجهي به كاربردي بودن مدارك با كيفيت فارغ التحصيلان نمي كنند. وي گفت: «بخشي از دانشگاهيان هنوز فكر مي كنند الگوي كلاسيك دانشگاه ها مهم و درست است، اما بسياري از دانشگاهيان متوجه ضرورت تغيير شده اند چون فاصله دانشگاه هاي برتر در آمريكا و دانشگاه هاي برتر در اروپا در حال فزوني است.»
دانشجويان اروپايي با انتخاب محل تحصيلي، رجحان خود را نيز نشان مي دهند. تعداد دانشجويان اروپايي كه براي تحصيل به آمريكا مي روند، دو برابر دانشجويان آمريكايي است كه به اروپا مي روند. دانشجويان آمريكايي دوست دارند براي مبادله فرهنگي به مدت كوتاه به كشورهاي ديگر بروند. در اين حال، اروپايي ها اغلب براي تحصيلات تكميلي به خصوص در رشته هاي علوم و فناوري به آمريكا مي روند.
دانشگاه لويي ملي لهستان براساس الگويي متفاوت از الگوي اروپايي فعاليت مي كند. سالانه ۱۷۰۰ دلار شهريه مي گيرد، در رشته هاي تجارت، كامپيوتر و علوم سياسي مدرك مي دهد و از طريق شبكه اي از فارغ التحصيلان به شغل يابي سايرين كمك مي كند. با وجودي كه همه مي دانند مشكلات دانشگاه هاي اروپا عميق است، در مورد چگونگي ترميم آن بحث جريان دارد. لمبرت و سايرين معتقدند دانشگاه هاي اروپايي بايد الگوي آموزش عالي آمريكايي را در نظر بگيرند. در اين الگو، انواع دانشگاه ها براي برآوردن نيازهاي دانشجويان وجود دارد، تكيه بيشتري بر تأمين بودجه از بخش خصوصي مي شود و دانشگاه ها خودمختاري بيشتري در مديريت دوره هاي درسي و امور مالي دارند.
در يونان و بسياري ديگر از كشورهاي اروپايي، دولت ها مستقيماً بودجه دانشگاه ها را تامين مي كنند و دانشجويان شهريه نمي دهند. اما در نتيجه دولت ها نفوذ زيادي بر دانشگاه ها دارند و حتي چگونگي تدوين برنامه درسي و يا استخدام استاد را معين مي كنند. در بسياري موارد نهادها حق انتخاب دانشجويان يا برگزاري دوره هاي تخصصي را ندارند. در نتيجه، ايجاد دوره هاي نخبه گرا و انتخابي كم مي شود. دانشگاه هاي اروپايي از نظر بودجه نيز كمبود دارند. به طور متوسط اين دانشگاه ها سالانه كمتر از ۱۱هزاردلار صرف دانشجوي دوره ليسانس مي كنند. اين رقم در آمريكا ۲۵ هزاردلار است.
براي رفع اين اختلاف، برخي كشورها دريافت شهريه را در سال هاي اخير به اجرا در آورده اند. مثلاً دانشجويان انگليسي اكنون سالانه حدود ۵۵۰۰ دلار مي پردازند. نهادهاي بين المللي به طور فزاينده اي از اين رويكرد طرفداري مي كنند، اما تلاش براي دريافت شهريه اغلب از نظر سياسي باعث نارضايتي است و با مخالفت شديد دانشجويان روبه رو مي شود.
دانشگاه هاي يونان از جمله گرفتارترين دانشگاه هاي اروپا هستند، اما دانشجويان آن در زمره مقاوم ترين دانشجويان هستند. دانشگاه ها كتابخانه قرض دهنده كتاب ندارند و بسياري از رشته ها با يك كتاب درسي تاييد شده توسط دولت تدريس مي شود. سال ها و حتي گاهي يك دهه طول مي كشد تا بسياري دانشجويان از تحصيل فارغ شوند.
منبع: كريچن ساينس مانيتور ۱۳جولاي ۲۰۰۶
|