يخ بستن شير گاوها
فصل زمستان فرا رسيده بود و قرار بود طبق ماه هاي گذشته، هفته اي سه بار به دانش آموزان شير بدهند. اولين روز هفته از شير خبري نشد. روز دوم هم همين طور. روز سوم دانش آموزان پرسيدند خانم چرا به ما شير نمي دهند؟ گفتم خبري ندارم. ولي يكي از دانش آموزان گفت: خانم! ما مي دانيم براي چه به ما شير نمي دهند.
گفتم: چرا؟
گفت: چون فصل زمستان است و شير گاوها يخ بسته!
حاجيه تقي زاده
آموزگار دبستان شهيد حقيقي، ناحيه 5 تبريز
شير با سيخ!
طبق رسم سال هاي گذشته، در هفته يك روز در ميان به دانش آموزان شير مي دادند. نوبت به كلاس اولي ها رسيد. به ترتيب پشت سر هم از پله ها پايين مي آمدند و معاونين مدرسه به هر كدام يك ليوان شير مي دادند.
من نيز به كمك آنها رفته و مشغول دادن ني به دانش آموزان شدم. در اين هنگام، يكي از آنها كه شيرش را گرفته بود، به طرف من آمد و گفت: خانم اجازه! مي شود يك سيخ هم به من بدهيد.
با شنيدن اين حرف، دانش آموزان و همكارانم خنديدند. ولي من به آن دانش آموز كه با تعجب نگاهم مي كرد، گفتم: عزيزم! سيخ نه، ني.
اعظم بابازاده
آموزگار سوم- دبستان معصومه منطقه 10
عربي با لهجه اصفهاني!
يك سال در كلاس سوم دبستان پسرانه مشغول تدريس درس قرآن بودم. مشغول تكرار و تمرين سوره هايي از قرآن بودم كه در آن به كلمه مبلسون برخورديم. اين كلمه را چندين بار تكرار كردم و از دانش آموزان هم خواستم آنها اين كلمه را تكرار كنند. تا اين كه يكي از دانش آموزان بلند شد و گفت: خانم اجازه! چقدر مي گويي مبل بسون ، ما كه پول نداريم، نمي توانيم مبل بسونيم.*
در حالي كه از حرف اين دانش آموز خنده ام گرفته بود، كلمه را بر روي تخته نوشتم و دوباره آن را خواندم و معني كردم.
زهره رضايي
آموزگار دبستان شهيد محراب قهدريجان فلاورجان
* استدن در لهجه اصفهاني به معناي گرفتن يا خريدن است و بسون نيز به نوعي فعل امر اين كلمه است.