2_ زندگي يك:هابز توماس
شد سياهپوش علم فلسفه
فلسفي پرسش يك و صد
ماركس نامههاي صندوقچه
2_ داروين روح نزاعبرسر
2_ زندگي يك:هابز توماس
1588_ هال1608 ماگدالن و بري مالمز
مارتينيك.پي.اي:نوشته
معظمي علي:ترجمه
ناوگان.بود آمده دنيا به آن از پيش سال هشت و هشتاد و پانصد و هزار ما ، منجي"
.آورد هجوم ما آبهاي به زودي به تا بود ، منتظر اسپانيا بندرهاي در دشمن معروف
كرمي همچون من ، كه بود موقع اين در.بود شده شروع آوريل پنجم روز.بود بهار اوايل
را خود نام و داد تعميد مرا بود كشيش يك كه پدرم.آمدم دنيا به مالمزبري در كوچك ،
(هابز.زندگي شور شرح) ".گذاشت من بر
مادر
فرا را انگلستان وحشت برافرازد بادبان اسپانيا دريايي ناوگان كه آن از پيش ماهها
با.ميگشت دهان به دهان دسامبر 1587 اوايل از ناوگان اين حركت شايعه.بود گرفته
كه ميپنداشتند بسياريبود شده مضطرب بيشتر هابز باردار مادر بهار ، رسيدن
از پر آخرالزمان كه ميدانستند نيز همه و هستند ، دجال عوامل يا دجال اسپانياييها
.بود خواهد جنگ اخبار و جنگ
.بود خواهد بحران سال كه 1588 ميكردند پيشبيني فاضلي مردان كه بود قرن يك از بيش
اعلام نهايي دوره آغاز را سال 1518 لوتر ، مارتين راي هم الهيدان ملاشتون ، فيليپ
سالهاي عدد از گويا سال هفتاد اين ;ميرسيد پايان به سال هفتاد ظرف كه بود كرده
در وحشتناك سالي را كه 1588 محاسبههايي.بود شده گرفته بنياسرائيل بابلي اسارت
عهد در دانيال كتاب و يوحنا مكاشفات كتاب از را خود اعداد ميكردند ، اعلام تاريخ
با را محاسبهها اين آنها.بودند كرده پيشبيني را آخرالزمان كه ميگرفتند عتيق
فرانسيس را اينها از پارهاي.ميكردند تاييد نبي اشعياي كتاب از قطعهاي آوردن
آغاز سال 1588 ، اگر امااست كرده ضبط "پيشگوييها درباره" خود رساله در بيكن
زيادي آسيب باردار زنان كه ميگفت مكاشفات كتاب ميشد؟ چه ميبود دنيا پايان
ترك را اسپانيا مه ماه تا اسپانيا ناوگان كه بداند نميتوانست هابز مادر.ميديدند
كند اقدام دوباره شد خواهد مجبور و زد خواهد پس را آن ناموافقي باد و كرد ، نخواهد
ناوگان و هوا و آب وضعيت هم وقت آن در و رسيد نخواهد انگلستان به ژولاي تا و
فرض با و داشت كه اطلاعاتي با هابز مادر.داد خواهند شكست شدت به را آن انگلستان
كه ميكند نقل هابز.ميشد وحشتزده خيلي بايد حكما هجوم اين فاجعهبار نتايج
آوريل پنجم روز:آورد دنيا به موعد از زودتر را او مادرش كه شد باعث وحشت همين
ساعت بين (است مسيح تصليب بزرگداشت كه پاك عيد از پيش جمعه) بود نيك جمعه كه 1588 ،
دنيا به هابز ويلتشاير ، در مالمزبري همسايگي در وستپورت ، دهكده در صبح ، شش تا چهار
.آمد
كه ميكرد گمان او.گذاشت اثر هابز زندگي بقيه بر غيرطبيعي آمدن دنيا به اين
كه زندگينامهاي در او.ميدهد توضيح كشورش دشمنان از را او نفرت تولدش وضعيت
در جا همه كه شايعهاي دليل به":گفت نوشت ، خود براي آن از بعد سال چهار و هشتاد
ترسي از من مادر رسيد ، خواهد پايان به مردم كار دشمن هجوم با كه بود پراكنده شهرها
هابز ".را ترس من ، همراه به و را من زاييد ، دوقلو دليل همين به و بود شده پر
مادر كه ميگويد هابز ، زندگينامهنويس اولين آوبري ، جان.بود مادرش فرزند دومين
در بروكنبرو دهكده در و داشتند نام ميلتون كه بود مالكاني خرده خانواده از هابز
هيچ واقع در.نيست دست در خانواده اين از ديگري نشان هيچ اما ;ميزيستند ويلتشاير
آرنولد.زد ميتوان حدسهايي حال اين با نميدانيم هابز مادر درباره بيشتري چيز
خانمي با هابز توماس اسم به فردي كه ميكند اشاره (ديگر نامهنويس زندگي يك) روگو
چندان كه ساليزبوري در مارتين سن كليساي در مه 1578 ماه سوم در كورتنل آيس اسم به
والدين احتمالا زوج اين كه ميزند حدس او كردهاند ، ازدواج نيست دور مالمزبري از
اين كه چرا بوده "آن" احتمالا پس نبوده آليس هابز مادر اسم اگر.بودهاند هابز
هم خانه به رسيدگي بچهها ، از نگهداري جز هابز مادر وظيفه.هست نيز او خواهر اسم
طبقه در اتاق دو و بوفه يك شامل و بود شده ساخته كاشي و سنگ از كه خانهاي.بود
به شرق سمت به كه كليسا از":ميكند توصيف گونه اين را خانه آوبري.ميشد دوم
خانواده از ديگر نسل دو براي خانه اين."بود چپ سمت در خانه آخرين ميرفتيد تدبوري
.نيست پابرجا ديگر اكنون اما ماند ، باقي
پدر
او.بود سواد كم كشيش يك بزرگ هابز توماس.شد خود پدر نام هم هابز تعميد ، از بعد
"سرجان" از يكي را او.هيچ ديگر و بخواند را يكشنبه موعظههاي و انجيل ميتوانست
كشيشان براي كه است تحقيرآميز لقبي سرجان] ميخواند اليزابتي كليساي گمنام هاي
را خودشان مواعظ كه فتنهگري كشيشان بعدها هابز [.ميبردهاند كار به بيسواد
را مجاز مواعظ كه ميدهد قرار آدابي به وفادار كشيشان مقابل در ميخواندند
.ميخوانند
شد سياهپوش علم فلسفه
كوشينگ.تي جيمز درگذشت مناسبت به
علم فلسفه
ابك حميدرضا
نوتردام ، دانشگاه علم فلسفه و تاريخ تحقيقات گروه طرف از اندوه ، و تاسف كمال با
همكار و دوست مرگ ريلي ، تكنولوژي و علم مركز و فلسفه و فيزيك دانشكده همراه به
.ميرسانيم همگان اطلاع به را مارس 2002 سيام تاريخ در "كوشينگ.جيمزتي" گراميمان
زمينه در خدمتش پاس به و فيزيك فلسفه و تاريخ حوزه در او زحمات از تقدير خاطر به
بعدازظهر دو ساعت در يادبودي مجلس علم ، فلسفه و تاريخ در توجه قابل قواعدي ارائه
.شد خواهد برگزار استانفورد كينان كليساي در آوريل يكم و بيست
***
كشف دنبال به علمياش حيات سراسر در كه بود فيلسوفي ترحيم اعلاميه خوانديد چه آن
.بود علمي برقواعد حاكم فلسفي روابط درك و فلسفه و علم ميان تاريخي رابطههاي
تمامي تقريبا و بود نوتردام دانشگاه علم فلسفه و فيزيك گروه استاد كوشينگ
.داشتهاند اختصاص حوزهها همين به نيز او نوشتههاي
تامل پديده اين ماهيت باب در كساني كمتر جديد علم ظهور از پس مديدي مدتهاي تا
فرزند اين به فلسفي تفكر دريچه از كه ميشدند يافت افرادي اندك و بودند كرده
.بنگرند جديدالولاده
تجربي علم ازظهور پس مدتها علمي ، قوانين و نظريهها ماهيت در فلسفي تامل نتايج
مدتها تا و شد تبديل بشري معارف ساير از مستقل معرفتي و مدون دانشي به جديد ،
متفكران تلاشميزيستند صفا و صلح به يكديگر كنار در فيلسوفان و عالمان
و بود گرفته نام علم فلسفه كه آورد پديد را دانشي نوزدهم قرن در پوزيتيويست
هر ماهيت درك و علمي قوانين و نظريهها ميان مناسبات حوزه در كاوش را وظيفهاش
.ميدانست دانش حوزههاي ساير ميان در آنها نقش و جايگاه بعضا و آنها از كدام
همه فيلسوف كه نيوتني ، علم بنيان و ساختار در موجود يقين و قطعيت هم هنوز اما
بود ، انداخته در اشتباه به بودنش يقيني مورد در هم را كانت امانوئل دوران ،
يقين خورده قسم دشمنان كه بود گشاده فيلسوفاني هجوم روي به را علم دروازههاي
.بودند
بل نظريه و قطعيت عدم چون مباحثي طرح و فيزيك در عام و خاص نسبيت نظريههاي ظهور
فيزيك فرسوده قلعه ديوارههاي بر لرزهاي چنان كوانتوم ، مكانيك و فيزيك حوزه در
توجيهات از نه و ماند نشان نيوتن پيروان موردنظر يقين از نه كه انداخت نسبتي
كه بود جا اين از.بودند كرده ارائه آن از حمايت در كانت امثال كه فلسفياي
فلسفه به نهتنها محققان و دانشمندان و شد برداشته فيزيك و فلسفه ميان ديوارهاي
پرسشهايي با بلكه روكردند ، توجه قابل و جدي بسيار عرصهاي و حوزه عنوان به علم
پرسشهاي ;نداشت فلسفه و علم شاخههاي از كدام هيچ در سابقهاي كه شدند مواجه
ارائه پوپر و همپل كارنپا ، چون كساني توسط بعدها و نوزدهم قرن در مباحثيكه فلسفي
قانون ماهيت بدانند كه بودند علاقمند آنها.داشت اختصاص علم فلسفه حوزه به ميشد
است؟ قوانين اين جداييناپذير جزء كلمه ، فلسفي بهمعناي ،"ضرورت" آيا و چيست؟ طبيعي
دلايلي چه به و شرايطي چه تحت علمي نظريه يك كه بفهمند ميخواستند اينكه يا
خود جاي بهناچار و ميدهد دست از را يافتن عامل مقبوليت براي نياز مورد ويژگيهاي
را مذكور نظريه ويراني روزگار دانشمندان از يكي ذهن گوشه در كه دهد مي رقيبي به را
و علمي اكتشافات با مستقيم بهصورت علم فيلسوفان ديگر طرف ازاست ميكرده آرزو
بحث يك بهعنوان چيست نيوتن دوم قانون اينكه.نداشتند سروكار آنها به مربوط مباحث
قوانين نيوتن دوم قانون چرا بداند ميخواست او نميآمد علم فيلسوف بهكار علمي ،
كنار دانشمندان ، و عالمان اذهان بر سلطه و اقتدار قرنها از پس را ، ارسطويي
ذات در كه داشتند ديگري ماهيت فيزيكي _ فلسفي پرسشهاي امازدهاست
تئوري يك جايگزيني شرايط برسر بحث ديگر حالا.بودند مندرج فيزيكي نظريهپردازيهاي
فيزيك عرصه در شده مشاهده اتفاقات كه بود اين مسئله بلكه نبود ديگر تئوري با
حوزه در پژوهشميطلبيد مبارزه به را سنتي معلولي و علت تبيينهاي همه ميكروبي ،
جديد كوانتومي نظريههاي اين سايه در بعضا كه تجربياي مشاهدات و اتفاقات اين
تصور قبلي فيلسوفان كه هم چندان طبيعت عالم كه كرد آشكار بود ، پذيرفته صورت
ديگر طرف از.نيست معلولي و علت ضروري قوانين چراي و بيچون سيطره در ميكردند ،
زمان _ فضا مفهوم و بود شده زمان و مكان ماهيت از جديدي درك به منجر نسبيت نظريه
عالم در تاكنون كه فراخواند چيزهايي آن همه بازخواني به دعوت را فيلسوفان همه
.بود شده عرضه مابعدالطبيعه
خودش تخصصي علمي حوزه به تنها نه كه بود فيلسوفاني - عالم از يكي كوشينگ.جيمزتي
.نميشد غافل علاقهاش مورد موضوع باب در فلسفي تامل از هم گاه هيچ بلكه ميپرداخت
پيامدهاي به دليل همين به و ميپرداخت (Chaos) آشوب نظريه به فيزيك حوزه در او
فراچشم كوانتوم مكانيك كلاسيك نظريه و بوهمي مكانيك كه چشماندازهايي فلسفي
.بود علاقهمند بسيار ميآورد ،
:از عبارتند او آثار از برخي.است مانده جاي به متعددي كتابهاي و مقالات او از
مفاهيم كوانتوم ، نظريه و بوهمي مكانيك كوانتوم ، نظريه كوانتوم ، نظريه فلسفي نتايج
.فيزيك علم فلسفي
صاحبنام نويسندگان از بسياري و بود علم فلسفه و تاريخ و فيزيك دانشكده استاد او
.گذراندهاند او با را خود پاياننامههاي مذكور ، عرصههاي در امروزي ،
فلسفي پرسش يك و صد
فلسفه
صالحي آرش
است؟ نشده روشن تاكنون پرسشها اين تكليف چرا چيست؟ فلسفي مهم پرسشهاي نهايي پاسخ
شايد ميآيند؟ ما كار چه به باشند نداشته نهايي پاسخ پرسشها اين است قرار اگر
انگليسي راسل برتراند زبان بر را جمله اين كه بود دست اين از سوالاتي باب در تامل
خاطر به بلكه ميدهد ، مسائلش به كه قطعياي پاسخهاي خاطر به نه را فلسفه" كه راند
قطعي پاسخ هيچ درستي و صحت به عليالاصول زيرا كرد ، مطالعه بايد فلسفه مسائل خود
افزايش است ، ممكن آنچه هر از را ما درك فلسفه مسائل.برد پي نميتوان فلسفي
جلودار كه جزمي تعيين و اطمينان آن از و ميبخشند ، غنا را ما فكري تخيل ميدهند ،
عظمت در فلسفه كه آنجا از اينها ، همه از مهمتر.ميكاهند است ، ذهن تفكر و تعمق
خير كه ميشود جهان با وحدتي آن لايق و مييابد عظمت نيز ذهن ميكند ، غور جهان
".ميآورد ارمغان به را ذهن اعلاي
هدف.است كرده منتشر را آن راتلج انتشارات كه است كتابي "فلسفي مساله يك و صد"
صد نويسنده.است جذاب صورتي و ساده زباني با فلسفه تاريخ مهم مسائل ارائه كتاب اين
هر شرح به هم كتاب انتهاي در و است كرده مطرح كتاب ابتداي در را فلسفي مساله يك و
.است كرده ارائه آنها باب در روشنگري توضيحات و است پرداخته پرسشها اين از كدام
براي فلسفه تاريخ جاودان پرسشهاي بيان كتاب ، اين نگارش در كوهن مارتين رويكرد
گهگاه اما نداشتهاند زمينه اين در مطالعاتياي پيشزمينه هيچ شايد كه است كساني
;نيافتهاند آنها براي پاسخي كه شدهاند مواجه سئوالاتي با انديشههايشان خلوت در
با اجتماعي و شخصي روابط و علم منطق ، اخلاق ، چون موضوعاتي درباره فلسفي سئوالاتي
اين مسائل از يكي انديشه ، صفحات از كدام هر در بعد به اين از.خدا با حتي و ديگران
درج را قبل شماره پرسش به مربوط توضيحات هم آن كنار در و ميكنيم مطرح را كتاب
آنهاست ، به مربوط توضيحات و مسائل بهتر درك مطالب اين نگارش از ما هدف چون.ميكنيم
تر منضبط و دقيقتر فهمي به منجر كه توضيحاتي گهگاه كه خواستهايم اثر مترجم از
دنياي در كه بياموزد ما به كار اين شايد.كند ارائه نيز را ميشود سئوالات اين از
.پاسخهاست از برتر بسيار پرسشها مقام فلسفه
:شماره 1 مساله
كجاي در سياره اين كه ميدانيم همچنينفضاست در سيارهاي زمين كه ميدانيم همه
از يكي هم منظومه اين خود و دارد قرار شمسي منظومه در زمين.دارد قرار فضا
در را آن ميتوان هنگام شب كه نور از باريكهاي ;است راهشيري كهكشان قسمتهاي
از يكي نيز راهشيرينباشيم بزرگ شهرهاي ساكن اگر البته كرد ، مشاهده آسمان امتداد
.است جهان كهكشانهاي هزاران
كجاست؟ در جهان اما
ماركس نامههاي صندوقچه
جامعهشناسي تاريخ
شيريان سادات مريم
اين از حداقل باشد ، نداشته اگر هم خاصيتي هيچ انديشمند ، يك مكاتبات انتشار:اشاره
مييابد ، تجلي كه است زبان قالب در انديشه و است نگارش گونههاي از يكي نامه كه جهت
.دارد انديشمند آن تفكرات و درونيات فهم در تعيينكنندهاي بسا چه و بسيار اهميت
و خود روزگار اجتماعي و سياسي فكري ، تحولات تاريخ در متفكر آن نقش كه خاصه
قديمي صندوقچهاي گشودن باشد بينظير چهبسا و كمنظير خود از پس روزگاران
نطفههاي كه ميگشايد جهان تاريخ از دوراني به روزنهاي ماركس ، كارل دكتر نامههاي
سپيدموي اين كه بود فجايعي آبستن و ميپروراند خود در را عظيم تحولاتي و اتفاقات
گذشت از پس هنوز كه متفكري.بود گرفته نشانه آنها سوي به را اشارتش انگشت آلماني
جامعهشناس يا بدانيم فيلسوف را او بايد كه نميدانيم مرگش از پس بسيار ساليان
و غريبه جادوگريهاي حوزه در را او نوشتههاي بايد يا و آوريم بهشمار
انگلس ، چون كساني به ماركس نامههاي مطالعه.كنيم بازخواني غيبگويانه پيشبينيهاي
كه ميگشايد خوانندگاني بهروي را جديد دريچهاي باخ فوئر لودويك و هاينه هاينريش
اين.ميشناسند مانيفست و سرمايه چون عالمانهاي آثار راه از تنها را ماركس
هم كنار مواردي ، در هم و هستند زيباييشناسانه جذابيتهاي از سرشار هم نامهها
اين از برخي در آنها.ميكنند آشكار را نوستالژي و مطايبه انگيز اعجاب آمدن
تفكر در مهمي بسيار نقش بعدها كه ميشوند مواجه نظرياتي اوليه طرح با هم نامهها
تفكر تاريخ در فلسفي و جامعهشناختي ايدههاي به تبديل و كردهاند ايفا ماركس
.شدهاند
نامهها ترجمه در.خواند خواهيم شما براي را صندوقچه اين نامههاي از يكي هفته هر
بهكار كه هستيم نكتههايي بهدنبال بلكه.كرد نخواهيم رعايت را تاريخي ترتيب
دنبال به كه كساني بهكار موارد برخي در و ما كشور در ماركس امروزي خوانندگان
.بيايد هستند ماركس شده شناخته كمتر نظريات از پايي رد يافتن
سال 1860 ، ژانويه يازدهم تاريخ در ماركس كه است نامهاي متن ميآيد ، پي در چه آن
:است نگاشته انگلس فردريش هميشگياش همكار و دوست براي لندن ، از
***
آمريكاست در بردگان جنبش امروز ، جهان در وقوع ، حال در اتفاق بزرگترين من گمان به
كه ديد خواهيروسيه در سرخها جنبش طور همين ;شده آغاز *براون جان مرگ با كه
و كشاند خواهد آشوب و بلوا به اساسنامه يك خاطر به را خود روسيه اشرافي حكومت
همين در.ميبينند سيبري راه در را خود حالا همين از اصلي ، خانواده چند كه ميبيني
كشانده تباهي به كشاورزان براي را چيز همه خود مانيفست آخرين با الكساندر اوضاع
آزادي اعلاميه از بايد "كمونيسم اصول" كه است شده اعلام چنين مانيفست اين در.است
.است شده آغاز غرب و شرق در "اجتماعي" جنبش ترتيب اين به.بردارد دست بردگان
بايد بيفزاييم ، هم را مركزي اروپاي قريبالوقوع همپاشيدگي از نكته ، اين به اگر
.باشيم عظيمي وقايع انتظار در
رهبر اوبود بردهداري مخالف و آمريكايي انقلابي ،(18591800) براون جان *
سال 551854 به كانزاس در بردهداري عليه پارتيزاني جنگهاي در پارتيزاني گروههاي
.بود
با سال 1859 ، اكتبر در 16 او.دهد تشكيل فراري بردگان از ارتشي كرد سعي براون
.كند مسلح را بردگان داشت تصميم و گرفت را هارپرزفري زرادخانه متهورانه ، حملهاي
دوم تاريخ در وي.گرفتند پس باز را زرادخانه اين دولتي ، گروهان اكتبر در 18
.شد اعدام دسامبر 1859
2_ داروين روح نزاعبرسر
موريس ريچارد:نوشته
فيضاللهي كاوه:ترجمه
درباره" داروين ، كتاب چاپ از پس كه بگويم شما به اگر كرد ، نخواهيد تعجب احتمالا
نداشته خبر است ممكن اماشد پا به بسياري مشاجرات نيز سال 1859 در ،"انواع اصل
راستي به تكامل آيا كه بودند نشده متمركز نكته اين روي بحثها اين بيشتر كه باشيد
.نشدهاند متقاعد هنوز مردم عامه از بزرگي بخش كه دارد حقيقت.خير يا است داده روي
اما.ندارند باور را تكامل متحده ، ايالات جمعيت از درصد به 50 نزديك امروزه ، حتي
در.بودند پذيرفته را تكامل حقيقت انگليسي زيستشناسان بيشتر دهه 1860 ، اواسط تا
پذيرفته را تكامل كه درميگرفت دانشمنداني ميان در بحثها از بسياري زمان ، آن
نظريه اين جزئيات سر بر بايد هنوز دلايلي به بنا كه ميكردند احساس اما بودند ،
.كرد گفتوگو
براي.داشتند اختلاف او با كليدي نكات درباره داروين مدافعان وفادارترين از بعضي
و شجاعانه تلاشهاي خاطر به انگليسي ، زيستشناس ،(T.Huxley) هاكسلي توماس مثال
حقيقت مورد در اندازه ، يك به مردم عامه و دانشمندان كردن متقاعد براي سرسختانهاش
درباره مقالاتي ديگري از پس يكي هاكسلي.است معروف "داروين بولداگ" به تكامل ،
در داروين از اوفرستاد زمان آن پيشتاز علمي نشريات به را آنها و نوشت تكامل
با.داد پاسخ داروين كتاب از غيرمنصفانه و منفي نقدهاي به و كرد دفاع انتقاد برابر
.داشت تفاوت داروين با جنبهها بعضي از هاكسلي ديدگاه اين ، وجود
بابت اين از هاكسلي.ميدانست طبيعي انتخاب عمل محصول را تكامل داروين مثال ، براي
داشته نقشي فرايند اين در بود ممكن نيز ديگر عوامل او اعتقاد به.نبود مطمئن چندان
چيزي اين و ميگفت سخن جبري يا "شده تعيين پيش از" مسيرهاي در تكامل از او.باشند
تكامل او نظر به اين بر علاوه.نميخورد چشم به جا هيچ داروين نوشتههاي در كه است
.نيست تدريجي فرايندي همواره داروين ، نظر برخلاف
(HookerتJoseph)هوكر جوزف.كرد مخالفت داروين با كه نبود تكاملداني تنها هاكسلي
سر بر داروين با نيز تكاملي ، ايدههاي نفوذ با حاميان از ديگر يكي گياهشناس ،
Alfred)والاس راسل آلفرد.داشت مسئله نظريه اين جزئيات
نيز بود كرده كشف مستقل طور به را طبيعي انتخاب ايده كه طبيعيدان (Russel Wallace
داروين با نشريات در گاهي و نامه وسيله به خصوصي بهطور مردان اين همه.همينطور
.ميكردند مباحثه
امروزه داشت ، جريان انگليسي دانشمندان ساير و داروين ميان كه مناقشاتي بيشتر
فصل و حل زمان ، آن اختلافنظرهاي بيشتر بخش.است شده سپرده فراموشي دست به تقريبا
معاصرانش نه و داروين نه كه بود آن اختلافنظرها اين از بسياري علت.است شده
پرسشهاي طبيعي انتخاب درباره نتيجه در.نميدانستند ژنتيك از چيزي هيچكدام
Gregor) مندل گرگور توسط ژنتيك در پيشگام كارهاي از بعضي.داشت وجود بيپاسخي
مورد هرگز موضوع اين درباره مندل آثار امابود شده انجام اتريشي ، راهب ،(Mendel
دوباره تا بگذرد دههها كه بود اين سرنوشت و نگرفت قرار تكاملي زيستشناسان توجه
.شوند كشف
ژنتيك.شد انجام ژنتيك درباره علمي كارهاي از زيادي حجم بيستم ، قرن اول نيمه در
جهشها كه را نقشي هم و ببرند پي زيستي وراثت مكانيسم به هم دانشمندان كه شد سبب
مسائلي عمده شد ، متداول علمي جامعه در دانش اين كه هنگامي.كنند درك ميكنند ، بازي
.شد حل بود ، كرده سردرگم را معاصرانش و داروين كه
پاسخ پرسش يك به كه هنگامي.نشد متوقف هرگز تكاملي فرايند جزئيات سر بر بحث اما
.كرد خواهند آغاز را ديگر پرسشهاي درباره ناگزير ، گفتوگو دانشمندان ميشود ، داده
هيچ آن در كه علمي رشته يك.دهد روي بايد كه است چيزي همان دقيقا اين البته
جديد اكتشافهاي به دانشمندان كه وقتي تا.است مرده رشتهاي نباشد ، نظري اختلاف
.داشت خواهد وجود اختلاف آمده دست به شواهد تفسير سر بر ناچار به ميدهند ، ادامه
.شد خواهند فصل و حل زود يا دير همواره نشوند ، فراموش سادگي به علمي مشاجرات چنانچه
پيش در را ديگري رساندند ، انجام به را مشاجره يك آنكه محض به اغلب دانشمندان
.است علمي پيشرفت مكانيسمهاي از يكي اين.ميگيرند
طبيعتا.ميكنند بحث باهم تكامل درباره شدت به هميشه ، همچون دانشمندان امروزه ،
قرن از نكته اين.خير يا است داده روي تكامل آيا كه نيست اين سر بر آنها دعواي
همه.ندارد وجود بحثي هم طبيعي انتخاب اهميت درباره.نيست مطرح ديگر تاكنون نوزدهم
اعضاي امااست تكاملي تغييرات در اصلي محرك نيروي طبيعي ، انتخاب كه موافقاند
علم تاريخ در كه ميكنند جروبحث يكديگر با حدتي و شدت چنان با مخالف مكاتب
.بيهمتاست
|