2- است روباه قاتل
هستم بيرحمي منتقد
نميخواهد؟ را نمايش خانه كسي چه
روز نگاه

2- است روباه قاتل
كويين الري
كيهان خجسته:ترجمه
در بلكه نميكرد ، زندگي فاكس تالبوت كنوني خانه در فاكس ديوي...وقتها آن
مامان كه نشدني فراموش روز آن در بعدها ، .ميبرد سر به آنها همسايگي در منزلي
در شكاري حيوانات قيافه با تال بابا و بود كرده قفل داخل از را اتاقخواب در اميلي
كند ، ترك را بازي اتاق نداشت اجازه ليندا و ميخورد سكندري گاه و ميپلكيد خانه
پرورشگاه از پيش سال پنج كه كوچكي دختر و عمويش زن و عمو با تا آمد جا آن به ديوي
.كند زندگي بودند آورده اسلوكوم
كه بود دهسالهاي پسربچه عمويش ، دست در دست پاره ، كوتاه شلوار با ديوي روز آن
بودند ، ايستاده مخروبه پيادهروهاي در كه رايتزويل ساكت مردم خصمانه نگاههاي زير
هم به را لبانش اشكهايش ريزش از جلوگيري براي پسرك.بود آمده ماه كره از انگار
خودش توي را چيز همه و بود ساكت و فرمانبردار حد از بيش و مشكوك و ترسيده ميفشرد ،
زن گرم آغوش تهديدآميز ، نگاههاي از دور به عمويش ، منزل داخل كه اين تا ميريخت ،
شكوه هميشه ديوي.ريخت بيرون را واهمههايش و شكست هم در را چيز همه اميلي عمو
رفتار ولي بشكند ، را چيزها و بكوبد زمين به را پاهايش ميخواست روز آن كه ميكرد
آورده در را اشكش بياختيار بود ، گرفته آغوش در را او كه اميلي ، زنعمو خيانتآميز
.بود
و كرد همهمه جمعيت "!ميرسد سروقت قطار":زد فرياد ايستگاه رئيس دفتر از وارم گبي
.آورد در صدا به را موسيقي آلات مشوش حالتي با نظامي اركستر
گاه ليندا و ديوي اين وجود با.نبود مجاز بود داده روي آنچه از گفتوگو
در كودكيشان ، خواب اتاق دو ميان نوگير پنجره از و ميگرفتند ناديده را ممنوعيتها
آهسته بودند ، خفته راهرو پايين بزرگشان خواب اتاق در فاكس تالبوت و اميلي كه حالي
.ميكردند زمزمه
بياندازه - بود هولناك و بزرگ اندازه از بيش.نميكردند صحبت موردش در زياد اما
گذشت با بالاخره و بشود معمولي بيفتد ، سرزبانها كه - بزرگها آدم اسرار مثل بزرگ ،
متروك خانه هميشگي وجود ;برود ياد از بود ممكن لحظاتي در اگر و.گردد فراموش زمان
آن از ليندا ميشد ، فراموشي مانع ميشد ، ساكتتر سال به سال كه همسايه ، دلگير و
ديوي و.بود نهفته آن در كوري تهديد گويي داشت ، وحشت مرگ حد به قديمي پرسرزنش خانه
.ميكرد خودداري آن به كردن نگاه از حتي نميشد ، نزديك آن به هرگز
فضاي يك سكو انتهاي در ميكرد سعي رايتزويل نمايندگي اعظم هيات "!ليندا سلام"
بودند كرده ميخكوب جاروها دسته به كه را پلاكاردهايي مردم.كند خالي را چهارگوش
:ميدادند تكان
!!!ديوي كردي سربلند را ما توتيم
!!!بردي را تخممرغها خوب پرنده ، روباه
!حتما...ميشود برنده حتما رايتزويل تيم
.داد تكان دست و زد لبخندي ليندا
آنها چونميكردند هو را همه بچههاييكه اين از داشت ، نفرت آنها از ديوي چقدر
محلي باشگاه جماعت و بالا ده مغازهدارهاي و بچهها.ميدانست شهر همه ميدانستند
خريد تا ميراندند شهر تا شنبه روزهاي و بود برس مثل صورتشان كه دهقاناني و
ده كارخانههاي توي كه نخراشيدهاي پاهاي بيسرو حتي و بزنند بار را هفتگيشان
فاكس تالبوت باياردو شركت براي كه مغازههايي شاگرد خصوص به ;ميكردند كار پايين
از را آن روزي و ميگرفتند سخره به را شركت نام كه تعميركارهايي و ميكردند كار
كهنه زخمي باندپيچي مثل كه را ديوار قسمت آن سفيدي و كندند كارخانه كنار ديوار روي
.گذاشتند جاي بر بود ،
.ميجست دوري آن از ديوي كه بود رايتزويل شهرش از ديگري بخش اين
پس از مشتهايش با ميتوانست چون ;داشت نفرت بچهها ، از بيش بزرگها آدم از
نشان كه اين يعني - بود شده واگذار او به كه نقشي كردن بازي با يا بربيايد بچهها
و ميشدند گوشمالي بچهها سال سالهاي.بترساند را آنها - است پدرش پسر بدهد
تا ميشدند آماده و ميدادند تكان پلاكارد ديگري بچههاي حالا و ميدادند گوشمالي
براي معمولا كه كابينه ، نه لوكوموتيوي بر سوار كه كنند استقبال سابق محصل از
.ميگشت باز ميشد ، رزرو اسلوكومهاي تيم عليه فوتبال مسابقات در پيروزي
"تالبوت؟ است ، چند ساعت":پرسيد فاكس اميلي
".مانده دقيقه هفت هنوز اميلي ، ببين":گفت ناراحتي با فاكس تالبوت
مايل سه رايتزويل تقاطع به آفتاب نور زير قطار ريلهاي دوگانه درخشش پس در جمعيت
را جنگل و كانالها پيچها ، فراسوي ميتوانستند گويي بودند شده خيره - بالاتر
مثلا.بود داده روي بسياري ورسواكننده شرمآور وقايع رايتزويل در قبلاببينند
رايت پاتريشيا امروز و بود كرده درگير را رايت اشرافي خانواده كه هايت جيم قضيه
قرار تحتتعقيب قتل اتهام به را خواهرش شوهر كه بود كرده ازدواج مردي با بردفورد
فرار و.ميآوردند خاطر به را آن پره ، دو امي جمله از اندكي ، افراد فقط و بود داده
دختر جوانترين با وقتي چله ، و چاق بيمه مامور كچمن ، بيلي و سرگرد آن با رايت لولا
.بود شده دستگير ميكرد عبور ايالت مرز از "بده دختر آن" گريس ،
هستم بيرحمي منتقد
"سحوري" نمايش كارگردان و صادقينويسنده قطبالدين با گفتوگو
گفتوگو
شهرستاني ميكائيل بازي با و صادقي قطبالدين كارگرداني به "سحوري" نمايش:اشاره
در بار نخستين براي نمايش اين.است صحنه روي شهر تئاتر مجموعه در روزها اين
دستمايه با تا ميكوشد نمايش اين در صادقي.شد اجرا فجر تئاتر بينالمللي جشنواره
از استفاده دهد ارائه ايراني نمايش فضاي و حال در جديدي تجربه آييني تمي دادن قرار
.ميخورد چشم به كار اين در مهم عنصري عنوان به نمايش اين در موسيقي
آشفته رضا
تاجيك اختر از عكس شهرستاني ميكائيل
كه تئاتري به برگرديم كه بود اين كرديم پيدا اهدافمان و كار براي كه تعريفي در
باشد داشته را ما ملي تئاتر از نشانههايي
.است موسيقي نوعي درباره گويا.بدهيد توضيح - سحوري - نمايش عنوان درباره&
هزار يا 6 حدود 5 دراست ميترائيسم دوره به مربوط كه مهري آئيني مراسم يك سحوري
بدرقه و استقبال به - شامگاه و بامداد - خورشيد غروب و طلوع از پيش پيش ، سال
خورشيد) كسوف مراسم در هم هنوز.ميكرديم احترام اداي آن به و ميرفتيم خورشيد
و ديو آن تا ميزنند قدر آن هستند ، خورشيد نقش تكرار دو هر كه دف و دهل با (گرفتگي
.بكند رها را زندگي و اميد انرژي ، حيات منبع شر ديو يا
.كرديد زنده را جم مويه خاطره ديگر يكبار و رفتيد شهرستاني ميكائيل سراغ به چرا&
را فعاليتهايمان سال 66 از ما.است هنر گروه اساسي افراد از يكي ميكائيل راستش
است رسيده نفر به 40 امروز گروه اين.است گروه افراد نخستين از يكي او كرديم ، شروع
يك را ما و شد يكي تئاتر از تعريفمان ابتدا از ما است ، نفري مركزي 10 هسته آن ولي
تئاتر از معنا يك و تصوير يك تعريف ، يك به ذره ذره ما كرده نزديك هم به واحد تعريف
.باشد كردن گروهي كار تئاتر ، كار خلاقه شيوههاي از يكي ميكنم فكر كه رسيدهايم
بدهم ، توضيح نفر يك براي ساعت يك كه را آنچه ميكائيل راهنمايي دقيقه يك با مثلا
را او بازيگري و استعداد توانايي ، حدود هم من ميفهمد ، مرا زبان او.ميفهمد
براي را مويهجم.نوشتهام ميكائيل براي فقط را نمايشها از بعضي اصلاميفهمم
حدي چه تا و ميكند پرواز حدود چه تا و كيست ميدانم اينكه براي نوشتم ، ميكائيل
جوشخورده و خورده تراش گروههاي در تئاترها بهترين دنيا جاي همه در دارد توانايي
.نميدهد خوب جواب هرازگاهي و پراكنده آدمهاي با كار ميافتد ، اتفاق همدل
قايم يكديگر از را چيزي كه نيست طور اين داريم ، عميق و ريشهدار تفاهم يك ما
يعني ميفهمد ، ميكائيل مينويسم ، كه چيزهايي پيچيدهترين.ندانيم نه و بكنيم
يك حسن اين.ميكند بازي چطور او ميدانم هم من و هست كلهام در چه كه ميداند
باز نداشت ، را توانايياش اگر.بدهم امتياز او به الكي من كه نيست اين و است ، گروه
او به را نقشي چنين دارم ، توانايياش بر اعتماد چون ولي.شماست با حق ميگفتم
.سپردهام
و جديدتان كار در آن جايگاه درباره دارد ، اساسي نقش شما كارهاي تمامي در موسيقي&
.بگوييد كارهايتان ديگر
فضاهاي كردن پر براي و نيست لحظات شرح براي.نيست توصيفكننده عنصر يك موسيقي
كه كاربردهايي اغلب در.نيست بازيها ضعف يا نمايش ضعف به كمك براي يا.نيست خالي
كارهاي در موسيقي كار مهمترين.است شده استفاده موارد اين از اشتباه به ديدهايم ،
به مرگ و حيرت و سوگ و شوروشادي لحظات تمام.است بازيگر يار و پارتينر عنوان به من
.ميزند دهل است ، موزيسين يك اينجا در ميكائيل خود اصلا.ميشود انجام موسيقي ياري
تاكيد براي بعد ودارد پايهاي نقش - سحوري موسيقي - كار اين در موسيقي اصلا
از زنده عنصر يك عنوان به دروني ضرباهنگهاي به بخشيدن جان و ريتم تاكيد و لحظات
نميكنيم استفاده غربي شاهكارهاي و انتخابي موسيقي از ما.ميكنيم استفاده موسيقي
و كار با گام به گام موسيقي اين و.ميسازيم خودمان را موسيقي صحنه همين در بلكه
همانند ما بازيگر واقعا.ميشود انتخاب بازي ضرورت بنابه و ميشود ، اتود بازيگر
كه است دراماتيكي لحظات كردن پررنگ براي.ميكند كار عيار تمام موزيسين يك
و ابداعي شيوه يك به نظر اين از.باشد ياريدهنده بسيار فضاسازي براي ميتواند
.كردهايم استفاده دارد ، بازيگر همكار با محكمي پيوندي ارتباط يعني - ارگانيك
دارد ، پرتحرك و شلوغ فضايي عموما پرسوناژه ، چند چه و باشد نفره تك چه شما كارهاي&
.بدهيد توضيح هم ضرباهنگ و فضاسازي نوع اين درباره
ميتوانم كارها تمامي جنبههاي از يكي يعني ;است زياد موضوعي تمركز حقيقت در
فرنگي كه نميكند فرق مينويسد ، نويسنده وقتي را نمايشنامه يك كه است اين بگويم ،
تمركز چطوري شما كه است اين است ، مطرح كه چيزهايي مهمترين از يكي شرقي ، يا باشد
نداشته واقعگرايي اداي و دكورها تغيير به نياز كه بدهيد مكاني و زماني موضوعي ،
نظرم به بكنيد ، بيشتر مكان و زمان موضوع ، نظر از را تمركز اين شما قدر هر.باشيد
به بلكه نيست ، كوچك موضوعات برگيرنده در تمركز اين.است محكمتر و دراماتيكتر كار
ريزه به راجع دارد ، بستگي اساسي درگيريهاي و بزرگ پرتشنج ، پرتنش ، بكر ، موضوعات
از.ميكنم صحبت درشت خطوط از همواره من بخواهيد را حقيقتش نيست ، زندگي كاريهاي
.كلاسيك چه و باشد معاصر عصر چه حالا ميآورم ، ميان به سخن انسان اساسي تعارضات
ميز يك پشت حد در دارند ، حضور آن در كه عواملي و ميگذرد اثر اين در كه ماجرايي
روز مسايل به راجع كردن نفر يك با بحث وقت آن و نوشيدن قهوه و كشيدن سيگار كافه ،
.است اساسي بسيار فكري و عاطفي بحرانهاي از برگذشتن و درگيري و حركت با توام.نيست
اغلب و ماست گوش بيخ !است بزرگي مسايل كه بزنم حرف مسايلي از ميكنم سعي
صحبت زياد كوچك موضوعات از.بكنيم فرموله را آن نميتوانيم اغلب و نميبينيم
تئاتر از را اين مننيست مناسب صحنه قاب براي نظرم به موضوعات اين نميكنم ،
يك روي وقتي شما.كرد بحث بايد بشر ازلي و بزرگ تمهاي روي صحنه در فهميدم ، كلاسيك
درگيريهاي خودبهخود شما ميكنيد ، بحث...و خدا آزادي ، مرگ ، عشق ، مثل بزرگ تم
.برسيد نتيجه به و بكنيد جابهجا كوچك حركت تا دو با نميتوانيد شما - داريد بزرگ
.بكنيم را فكرش بخواهيم كه است چيزي آن از بزرگتر تعارض
سحوري در مثلا.است بدبينانه حدي تا و منتقدانه بزرگ موضوعات به نگاهتان شما&
زمين ايران هنر عشق خط در و را زمين ايران تاريخ باز گمشده قبيله هفت در را ، عشق
.ميكنيد نگاه موضوعات به گونه اين چرا بدانم خواستم.ميبريد سوال زير را
جويني جهانگشاي تاريخ در !است واقعبينانه بلكه نيست بدبينانه اما.شايد منتقدانه
.كردم گمشده قبيله هفت نمايش در شما براي من كه است چيزي اين از تلختر خيلي وقايع
را ايراني جمعيت ميليون بزرگ60 واقعيت آن از بود خلاصهاي كردم ، تعريف من آنچه
خط در يا.است جوري اين ما تاريخ و واقعيت خود نيستم ، بدبينبردند بين از اينجوزي
هم خليفه به او اينكه براي.كردند قيمه قيمه را ابنمقله دستهاي راستي به عشق ،
به هم و وزير عنوان به هم كه را اسلام جهان خوشنويس بزرگترين.بود كرده خدمت
توضيح من نكردهام را كار اين من.كردند قيمهاش قيمه بود ، كرده خدمت هنرمند عنوان
را كار اين هنرمند با چرا كه ميدهم توضيح من است ، جوري اين چرا كه ميدهم
همه هم هنوز باشد ، شده كهنه كه نيست موضوعي اينكردهاند نخبهكشي چرا كردهاند ،
كه بردهام سوال علامت زير را عشقي نبردم سوال علامت زير را عشق هم اينجا.هست جا
همه و زد دريا به دل داشت ، پرشور سر بايد كه هست جاها خيلي.است نشده درك ماهيتش
تا مابود هوشيار و بيدار بايد.نيست كافي اين تنها كه گفتم من.باخت را چيز
.ميكنيم ولش ديگر آورديم ، دست به وقتي بياوريم ، دست به را چيزي كه ميجنگيم زماني
.است مهم گل حفظ كردن ، هرس نگهداري ، .نيست مهم گل يك آوردن دست به تنها
ولي دارد دوست را بانو.است سودازده و شيفته سخت است ، كرده غفلت جا همه آدم اين
.نيست بدبيني اين.ميبرد خوابش برسد ، او به بايد كه لحظهاي در درست.است غافل
كار رويش كسي حال به تا كه گذاشتهام ، انگشت را عشق از جنبهاي روي من اتفاقا
خودش ميزند يارو اجتماعي تحولات براي.بود هوشيار چيز همه براي بايد.است نكرده
را اخير سالهاي نميداند ، را قدرش ميرسد بهش تازه بكند ، ايجاد تغيير ميكشد را
...بياوريد ياد به
نوع يك كه است شده اجرا - چهارسو و سايه - كوچك سالنهاي در اخيرتان كارهاي&
انتخاب را سالنها نوع اين چرا.است كرده برقرار مخاطب با هم گرمي و صميمت
.كردهايد
در را..و سيمرغ چوبينه ، بهرام هملت ، من نديدهايد مرا قبلي كارهاي شما راستش
اين.كردهام اجرا وحدت تالار در را شتيلا صبراو و آژاكس و شهر تئاتر اصلي تالار
گم درندشت تالار يك در سحوري اجراي مثلا.دارد بستگي موضوعي ضرورت و حكم به
زياد موضوع ظرافت و است ، كم بازيگرها تعداد است ، جمعوجور تئاتر يك اين.ميشود
.باشد تنگاتنگ ارتباط يك در بايد اين.است
تالار براي را آن من.شد تحميل من به باشد ، سو چهار در نميخواستم من هم را آرش
.ميكنم انتخاب باشد ، كارم اين مناسب كه سالني ميگردم منبودم كرده طراحي اصلي
چه هر.دارم گرد سالن يك به احتياج شيرين دخمه نام به ديگرم نمايش براي الان من
ميگردم ، قدر آنكنم اجرا نميتوانم شهر تئاتر سالنهاي از يك هيچ در ميكنم فكر
سالن ، معماري باشد ، داشته تناسب بايد.ميكنم پيدا جوري اين جايي يك بالاخره تا
به را سو چهار سالن طراحي كل به گمشده قبيله هفت در مناست نمايش طراحي از بخشي
.باشد تالار طول در فقط ميتوانست كه كردم درست را جادهاي يك و ريخته هم
ايجاد به تا ميدهيد بها مونولوگ و روايتگري به بيشتر نمايشهايتان در &
را لازم جاذبه ميتواند كاري شيوه اين اندازه چه تا.ديالوگ و دراماتيك موقعيتهاي
.شود برقرار ارتباط كار با تا كند ايجاد مخاطب براي
.ميطلبيد موضوع كه جم مويه در فقط.نياوردهام روي روايت و مونولوگ به زياد من
ديالوگ وقت هيچ ديكتاتور.هستند تنها ديكتاتورها همه و است ديكتاتور كه آنجا در
طور آن را جم مويه داشتم ، موضوع از كه تحليلي آن با.بود اين موضوع ذات ندارد ،
عوالم كس هيچ واقعا كه كردم استفاده مونولوگ از دليل اين به هم سحوري در و نوشتم
لحاظ به ديگران كه كنيد ادعا ميتوانيد شما واقعا.نميكند درك را شما عاطفي
را شما هم و بدهند گوش شما به هم كه آدمهايي ميخواهيد؟ چه شما كه بفهمند عاطفي
ديگري دليل وگرنه است ، موضوع ذات اين.ميخواهيد چه شما كه بفهمند هم بكنند ، درك
قبيله هفتنكردهام استفاده مونولوگ از كارهايم بقيه در كار ، دو اين جز.ندارد
بود؟ مونولوگ كجايش آرش ،...عشق خط مثلا يا.بود مونولوگ كجايش گمشده
شيوههاي از رگههايي نمايشهايتان در كه هستيد كارگردانهايي دست آن از شما&
.ميكنيد رجوع نمايشها نوع اين به چرا.دارد وجود ايراني نمايشهاي
تئاتري به برگرديم كه بود اين كرديم ، پيدا اهدافمان و كار براي كه تعريفي در ما
مثل كلاسيك منابع برروي كار جز به.باشد داشته را ما ملي تئاتر از نشانههايي كه
برروي كار كرديم ، پيدا كه چيزهايي از يكي..و تغزلي و عرفاني حماسي ، آثار
خوان هفت در مثلاغيرمستقيم و مستقيم شكل به ;ماست خود نمايشي شكلهاي و ژانرها
به جديد تركيب و بافت يك در و جديد ابداع يك در را شاهنامهخواني روايت شيوه رستم ،
رخش به حتي ما قهرمان ديگر به را آن و دادم تغييرش و بردم دست آن در و بردم كار
به ما فرهنگ تاريخ از دورهاي در ايراني نمايش شيوههاي اين نظرم به.دادم تسري
ارتباط خوب خيلي و آوردهاند جاي به را خودشان عملكرد خوب خيلي آمدهاند ، وجود
يك را آنها كه ندارد دليلي...و فرهنگ مخاطبين و مجريان بين كردهاند برقرار
معمولا من.بكنيم استفاده آنها از غيرمستقيم طور به ميتوانيم بريزيم ، دور دفعه
روايت من.پختهخواري شكل به نه ولي بكنم زنده را آنها كه ميكنم استفاده طوري
نمايش شيوه از.تويش ميبرم دست ولي نمايشم ، توي نميآورم را قهوهخانه توي نقال
اين نظرم به.كردم استفاده شكلياش گونه هشت "ديوانه پير فرزانه ، مرد" در عروسكي
اين چيز هر ازكردم استفاده تعزيه شيوه از لباس تعويض براي آرش در من.دارد جا
ميتواند اينها واقعاميكنم استفاده ميزانسنهايم در نوعي به نمايشي شيوههاي
نشان را ما هنري فرهنگي اصالت و رنگوبو يكجور ميتواند اينها.باشد ما الهامبخش
موقعيت بر منطبق بكنم احساس كه جا هر.نكنيم استفاده كه نميبينم دليلي.بدهد
.ميكنم استفاده شده دگرگون شكل يك به شيوه اين از است ، نمايشي بافت و است دراماتيك
بزك الكي و پيچيده اينكه براي ميكند ، روانتر و سادهتر را ارتباط خيلي اينها
.نيست شده
نميخواهد؟ را نمايش خانه كسي چه
يادداشت
يزداني اصغر

نمايشتلفنمشترك
در پيش ماه چند تا كه است تئاتر اداره در واقع كوچك تالارهاي از يكي نمايش خانه
دليل به كه است چندماهي تالار اين اما.بود فعال تجربي تئاترهاي اجراي زمينه
.است شده تئاتر اداره تمرين سالنهاي از يكي به تبديل كافي بودجه نداشتن
ديگر طرف از و است روبهرو تئاتر سالنهاي كمبود با تهران كه است درحالي اين
سالنهاي احياي بنابراين.است بوده روبهفزوني اخير سالهاي در تئاتر مشتاقان
و گروهها فعال حضور براي ميتواند خود حد در كمظرفيت و كوچك ولو تئاتر ،
.باشد مثمرثمر و مفيد تئاتر به علاقهمندان
ايجاد با كه بود تئاتر اداره تمرين سالنهاي از يكي انقلاب از پيش نمايش ، خانه
با تالاري به تبديل نور پروژكتور چند بستن و صندلي گذاشتن و اساسي تغييرات سري يك
.ميشد اجرا تجربي و پرسوناژ كم نمايشهاي آن در كه شد نفر گنجايش 50
اولين براي را خود تالار اين در تازهكار كارگردانهاي تا بود مناسبي فرصت البته و
.بنمايند حرفهايتر كارهاي آماده را خود مرور به و بگذارند محك به بار
و شود گرفته نظر در تالار اين براي خاصي بودجه تا شد ارائه طرحي پيش سال سه از
شد قبول قضيه اين ظاهر در.باشد داشته آن در اجرا سال 12 طول در و اجرا يك ماهي
.نيامد بهوجود امكان اين عمل در اما
با بازهم اما نيست ، برخوردار لازم بودجه و كافي امكانات از آنكه با تالار اين
.باشد مفيد علاقهمندان از برخي فعاليت و شكوفايي براي ميتواند كمبودها تمام
فعلي معضلات از بسياري خود نوع در بودجه تخصيص و تالار اين به مسئولان توجه البته
جريانات از بسياري راهگشاي خود نوع در هم سالن يك افزودن و كرد خواهد حل را
.بود خواهد فرهنگي
روز نگاه
تئاتر رونق جهت ديگردر گامي
شهر تئاتر مجموعه در نمايش عصر برنامه بهانه به
محمودي حسن

اعضايگروهبازيدرنمايشبسديگهخفه
آنا" نمايشنامه با نمايش عصر برنامه شهر تئاتر مجموعه ترياي كافه در گذشته روز از
در.داشتند برعهده را نمايشنامه اين روخواني اجراي "گذر" گروه.شد آغاز "كلايبر
از 29 است قرار كه دارند شركت تئاتري گروه نمايش 10 عصر در خواني نمايش برنامه
امروز ، گذر ، گروههاي.كنند اجرا را برنامه اين مرتب طور به خرداد تا 31 فروردين
هفتم نگارستان و نمايش كل اداره معاصر ، جمعه ، مرواريد ، صورتك ، بازي ، رهآورد ،
آنوي ، ژان چرمشير ، محمد نوذري ، بيژن فوگارد ، آتول آلفونسوساستره ، از نمايشنامههايي
الهه.ميكنند روخواني را ميئورا ميگل رادي ، اكبر ياراحمدي ، محمدامير براون ، بن
تيرانداز ، سيما مظفري ، حميد پسياني ، آتيلا هژيرآزاد ، كاظم بهرام ، پانتهآ گلپري ،
نمايشنامه اين هدايت هرمز و شجره صدرالدين برهانيمرند ، نادر ياراحمدي ، محمدامير
.ميكنند كارگرداني را خواني
ديگر توجه بتواند كه است اميدوار برنامه اين مجري و طراح عنوان به آبسالان آرش
اين به طريق اين از و كند جلب برنامهاي چنين در حضور به نسبت را نمايشي گروههاي
چنين اجراي براي شهر تئاتر مجموعه ترياي كافه انتخاب.ببخشد استمرار حركت
امكان ميان اين در آنچه.كرد محسوب ممكن گزينه مناسبترين ميتوان را برنامهاي
خواهد ظهر از بعد ساعت 5/3 كه است آن زمان باشد ، مشكلساز برنامه اين براي دارد
توجهي قابل تاثير نيز گروهها مستمر حيات در نمايشخواني برنامه استمرار.بود
سالنهاي كمبود به توجه با كه مييابد بيشتر اهميت وقتي مسئله اين.داشت خواهد
جمع هم دور براي بهانهاي كمتر كه آنجا از گروهها اغلب امكانات ، ديگر و نمايشي
.داد خواهند دست از را يكديگر با تنگاتنگ ارتباط و كاري تداوم دارند ، شدن
شهر تئاتر ترياي كافه در هم آن ;برنامههايي چنين كه داشت توجه بايد ديگر سوي از
اگر.بود خواهند تئاتري جامعه خود از آنها اغلب كه يافت خواهد اندكي مخاطبان
موفق كه است طبيعي كنند ، بسنده مخاطبان اين به ميخواهند تنها برنامه اين طراحان
ميرسد ، نظر به باشند برنامه اين براي ديگري مخاطبان پي در اگر اما بود ، خواهند
را مسئله اين.است ديگري تدابير اتخاذ و انديشيدن گرو در برنامهاي چنين موفقيت
از صحنه روي اجراهاي حتي روزها اين كه داد قرار مدنظر نكته اين به توجه با بايد
.است ناچيز بسيار تئاترها اغلب تماشاگران متوسط و نيستند بهرو رو آنچناني مخاطبان
انتخاب مناسب زماني لحاظ به برنامهاي چنين اجراي اگر ميرسد نظر به رو اين از
بينالمللي جشواره برگزاري ايام.ميگشت رو به رو بيشتري استقبال با شايد ميشد ،
چنين كه صورتي در ديگر ، سوي از.بود حركت اين شروع براي مناسبتري زمان فجر ، تئاتر
براي بيشتري مخاطبان تدريج به ميتوانست ميشد ، اجرا مناسبتري مكان در برنامهاي
به و خوميگرفتند تئاتري برنامه نوع اين با اگر كه مخاطباني كند ، پا و دست خود
سوي و سمت به علاقهشان مورد برنامه تماشاي براي وقت آن ميشدند ، علاقهمند آن
.ميشدند كشيده نيز شهر تئاتر كافهترياي
و امكانات از دور به را جديد تجربههاي تا هستيم آن پي در اغلب كه است اين واقعيت
.دهيم انجام آن خاص مناسبات
تداخل را برنامه اين اجراي زمان علت شهر تئاتر عمومي روابط مدير بهرامي محمد
انديشيده تمهيدات از يكي همچنين وي.ميداند اصلي سالن برنامه با نكردن پيدا زماني
است مسلم.ميداند برنامه اين بليط توماني قيمت 200 را بيشتر مخاطبان جلب براي شده
برنامه كه شود واقع مثمرثمر ميتواند صورتي در مسئله اين براي تمهيد اين كه
كه متنهايي انتخاب سو ديگر از.باشد داشته را خود علاقهمندان نمايشنامهخواني
از ميتواند باشد داشته جهت اين از بالايي جذابيت و باشد زياد آنها شنيداري قابليت
محسوس خوبي به راديويي نمايشهاي در نكته اين.باشد مخاطب جذب در عاملها مهمترين
به او چهره بازيگر ، صداي بر علاوه نمايشنامهخواني ، اجراي در كه مهم اين با است
.است ديگري موثر عامل حركات برخي همراه
تحسين و تامل قابل تئاتر هنر به بخشيدن حيات جهت در حركتي هر بيگمان سالها اين
آن بالاتر فرهنگي سطح نشاندهنده كشوري هر در تئاتر رونق كه نكنيم فراموش.است
سينما جمله از ديگر هنرهاي از برخي تعالي و بخشيدن رونق موجب آن حيات و است كشور
.بود خواهد
|