طولاني خداحافظي
است هدفزدن به درست ساختن فيلم
19-لينچ زبان از لينچ
تماشاگر نگاه
طولاني خداحافظي
"گاسفورد پارك" فيلم متن و حاشيه در نكتههايي
كه ميكند فيلمهايش داستان وارد شخصيت آنقدر و است خاصي سينماي "آلتمن" سينماي
شدهاند جمع يكجا چرا آدم همه اين ميپرسد خودش از او سينماي به ناآشنا تماشاگر
آزرم محسن
هم آن متداول و مصطلح معناي به "ريويو" يا "بررسي" يك.نيست "فيلم نقد" نوشته اين
كارگردان فيلم تازهترين "گاسفورد پارك" كه نكته اين توضيح براي است كوششي.نيست
چه و است خوبي فيلم چرا (دارد سال شش و هفتاد بالاي آلتمن رابرت) هاليوود كهنهكار
ميدهد ، شكل را "آلتمن رابرت" سينماي رمز و راز كه جذابيتها ايندارد جذابيتهايي
.ببينند آنهارا ميتوانند كارگردان اين دوستداران فقط كه است چيزهايي آن جزو
.است خاصي سينماي "آلتمن" سينماي.برميگردد داشتن دوست همين به دقيقا مسئله
در او گويي داستان شيوه.ميگويد داستان بخصوص جور يك و دارد را خودش خاص الفباي
كه ميكند فيلمهايش داستان وارد شخصيت آنقدر و نيست سرراست چندان بودن جذاب عين
شدهاند؟ جمع يكجا چرا آدم همه اين ميپرسد خودش از او سينماي به ناآشنا تماشاگر
و دارد را خودش خاص فن و فوت آلتمن كنيم؟ تماشا را آنها تك تك سرگذشت است قرار آيا
سمج تماشاگر دهان و بگذارد هم كنار جوري يك آخر دست را آدمها اين كه است بلد خوب
به تازه چندان اول نگاه در چند هر سينما در آلتمن داستانگويي شيوههاي.ببندد را
فيلمهايش شگرد در كه ريزهكاريهايي در دقت با و بعد وهله در اما نميرسند ، نظر
.ميشوند جذاب شدت به ميگيرد كار به
هستيم روبهرو فيلمي با ظاهرا بار اين.نيست جدا مقوله اين از هم گاسفورد پارك
قول به كه كارآگاهي - معمايي داستان يك.مينمايد كلاسيك حدودي تا داستاناش كه
"كريستي آگاتا" داستانهاي شبيه (توران كنت و هولدن استيون مثل) فرنگي ناقدان بعضي
گاسفورد پارك در شكار مهماني يكميافتد اتفاق انگلستان 1932 در فيلم داستان.است
جزو همه مهمانها.شده برپا (سيلويا ليدي همسرش و كوردل مك ويليام سر خصوصي ملك)
تهيهكننده يك و "آيورنوولا" نام به آهنگسازي مهمانها ميان در.هستند آنها بستگان
بريتانيا در تا دارد قصد وايزمن.ميشود ديده "وايزمن موريس" نام به هاليوودي
ميگذرد زمان چه هر.آوردهاند خود با را خدمتكارهايي مهمانها همه.بسازد فيلمي
هنري" كه وايزمن خدمتكار.ميشود آشكارتر (صاحبخانه با و) هم با مهمانها دشمني
معلوم بعدتر كمي.ميكند عصباني را خدمتكارها بقيه رفتارش با دارد نام "دنتن
در دلخوريها.ميكند تمرين را نقشاش دارد و است هاليوودي هنرپيشه يك او ميشود
مهم تجاري معامله يك كوردل مك اينكه از "مرديت آنتوني" ميرسد ، اوج به شام ضيافت
تهديد را كوردل مك دختر "ايزابل" ،"فرديبنيت".دارد شكايت است زده هم به را
كوردل مك.كند پا و دست او براي شغلي بخواهد پدرش از تا واميدارد را او و ميكند
نميگذرد چيزي.ميكند خواندن كتاب سرگرم را خود آمده ستوه به همسرش دست از كه نيز
اوليه تحقيقات انجام و "تامسن كارآگاه" حضور با.ميشود پيدا او بيجان جسد كه
.چاقو با ديگر بار و زهر با بار يك رسيده ، قتل به دوبار كوردل مك كه ميشود معلوم
"استاكبريج لرد" خدمتكار "پاركز رابرت" كه ميكند كشف "ترنتام" خانم خدمتكار مري
از يكي در پيش سالها كه اوست كارگر "ويلسن" خانم و كوردل مك نامشروع پسر
كامل رفاه در پسرش ميكرد گمان كه ويلسن.است ميكرده كار سرويليام كارخانههاي
.ميسپارد يتيمخانه به را پسرك كوردل مك اما ميگذرد خود از كرد خواهد زندگي
در زماني هم او و است ويلسن خواهر درواقع هم آشپز "كرافت خانم" كه ميشود معلوم
كه ميكند روشن اينگونه را حقايق "مري" كشفيات.است ميكرده كار سرويليام كارخانه
در و است خورانده كوردل مك به را زهر پاركز ، نيت و قصد از كامل اطلاع با ويلسن
زده او به را چاقو ضربههاي پاركز نبوده ، زنده ديگر كوردل مك ويليام سر كه حالي
پارك از همه و ميگيرد پايان است ، خورده هم به صاحبخانه قتل با كه مهماني.است
.ميروند بيرون گاسفورد
اول.باشد توجه قابل ميتواند دلايلي به گاسفورد پارك فيلم داستان خلاصه ذكر
توضيح (البته مسامحه قدري با) خاص الگوهايي براساس را آن معمايي شكل ميتوان اينكه
اين به توجه با.است گرفته شكل معمايي داستان يك بستر بر چگونه فيلم كه ديد و داد
آن به و است مهمي نكته ژانر در تامل معمولا ادبي - سينمايي بررسيهاي در كه نكته
مسيري در بايد هم گاسفورد پارك فيلم بررسي براي ميرسد نظر به ميشود ، پرداخته
تعريف ، به بنا.است جنايي -كارآگاهي داستان شناخت آن ابتداي كه كرد حركت
انجام قاتل دست به كه اول قتل ميگيرند ، شكل قتل دو اساس بر كارآگاهي داستانهاي
از مصون قاتل يك قرباني قاتل دومي اين در كه ميآورد فراهم را دومي موجبات ميشود
عملا و شده ساخته صورت همين به درست هم گاسفورد پاركميشود كارآگاه يعني مجازات
با اول وهله در ما و شده بنا دوگانگي يك بر فيلم اساس.است "كيه قاتل" داستان يك
و ميرسد قتل به كوردل مك آن طي كه جنايتي داستان يكي داريم ، سروكار داستان دو
فيلم از نيمي گذشت با.ميشود آغاز تامسن كارآگاه حضور با آنكه تحقيق داستان يكي
از ماجرا اصل كه آنجا از خب ، و.ميرسيم دوم داستان به و ميشود تمام اول داستان
چه ديگر دوم داستان اين كه كرد سوال ميتوان است ، اول داستان در تماشاگر نظر
رفتارهاي كه است گونهاي به فيلم روايتدارد ضرورتي چه وجودش و است صيغهاي
تعدد.ميدهد نشان هست آنچه از شديدتر را تنگشان خوي و خلق و مهمانان تنشآميز
قرار شايد كه ميكند متبادر ذهن به را نكته اين خدمتكارهايشان البته و مهمانها
"شرق سريعالسير قطار در قتل" رمان شبيه چيزي.شويم مواجه هندسي ساختار يك با است
تعدد اين اما.آن از "لومت سيدني" سينمايي اقتباس كم دست يا و (كريستي آگاتا)
يكي صاحبخانه ، با تنديشان البته و هم قبال در رفتارشان گذاشتن تماشا به و آدمها
كه كرد نبايد شك.مينشاند خودش جاي سر را تماشاگر كه است وار آلتمن شگردهاي آن از
در را خدمتكارها طبقه و اشراف طبقه ميكوشد كه هست هم انتقادي فيلمي گاسفورد پارك
هر رفتار كه است طبيعي كاملا بنابرايندهد قرار بررسي مورد دهه 30 انگلستان
مهمي اتفاق بعد به فيلم دوم نيمه از.برانگيزد را ما سوءظن شدت به كدامشان
چرا اينكه كشف و فهميدن اصل ، در.ميكنيم نگاه كه است چيزي ظاهر اين اما.نميافتد
اين كه كنيم توجه.ميافتاد بايد كه است مهمي اتفاق همان رسيده ، قتل به ويليام سر
مهمانهاي و است افتاده اتفاقي چه واقعا اينكه و اول نيمه و است توضيحي دوم ، نيمه
مري كه جايي همان يعني دوم ، داستان.شدهاند خبردار آن از چگونه گاسفورد پارك
بهتر را اول داستان تا ميشود تماشاگر واسطه نوعي به است قرار چه از قضيه ميفهمد
.بفهمد
برانگيزد ، تماشاگر عنوان به را ما سوءظن آنكه براي آلتمن كه اينجا به برسيم خب ،
چندان شخصيتشان فيلم لحظه آخرين تا كه ميكند معرفي جوري را مهمانها و ميآيد
زير از ديگران ندارند دوست خيلي كه باشد اشراف طبقه خاصيت شايد اين.نميشود آشكار
تنيده داستان در چنان معرفي عدم اين.شوند باخبر خصوصياتشان و كارهايشان بم و
ميرسد نظر به ميدهند ، بروز را برانگيزشان شك رفتار مهمانها بعضي وقتي كه شده
.بودهاند آنها از رفتاري چنان منتظر همه
به خدمتكارها كمك به را اشراف تا است كرده سعي او.ميكند هم ديگري كار آلتمن اما
با كه افرادي خاصترين.كرد توجه آن به بايد كه هست اينجا ظريفي نكته.بشناساند ما
محرم جور يك.هستند خدمتكارها همين ميدانند ، را آنها زيروبم و دارند سروكار اشراف
همين به درست.شود انجام بايد چگونه و است كي كارشان هر وقت ميدانند كه اسرار
در كه چيزي.باشد گشا راه شدت به ميتواند خدمتكارها رفتار در دقت كه است دليل
هم خدمتكارها كه است اين ميشود آشكار فيلم طول در و نيست معلوم چندان فيلم آغاز
اما نرسد نظر به مهم چندان مسئله اين اول وهله در شايد.دارند مراتب سلسله جور يك
جدي رفتار با مقايسه در اشراف خشك رفتار.است مهم شدت به كه نيست اين جز حقيقت
اين كه ميبينيم كنيم دقت كمي اگر.ميكند پيدا را درستاش معناي كه است خدمتكارها
.نميزنند صدا خودشان خانوادگي نام يا و كوچك نام به را همديگر وقت هيچ خدمتكارها
صدا را يكديگر اربابها نام آوردن زبان به با كه است اين آنهادارند كه راهي
هر اسم كه است اين آن و دارد جذاب نكته يك ما براي كم دست مسئله اين.ميزنند
است مهم شدت به اما باشد ناخواسته طنز نوعي شايد اين ،!است ارباباش اسم خدمتكار ،
زياد دقت و ميكند خدمتكارها با آلتمن رابرت كه برخوردي نوع درواقع.توجه قابل و
با كند گمان تا وادارد را تماشاگر لحظههايي شايد دارد ، آنها به نسبت كه حدي از
آن از بيش خدمتكارها سرشار هوش.نيست روبهرو كارآگاهي - جنايي - معمايي فيلمي
اربابهايشان خود از بيشتر بسيار هوش اين ميزان شايد و ميكنيم گمان كه است چيزي
از نگاهي با و دارند را عاليه نظارت آن خود گمان به اشراف كه است اين جالب.باشد
يك يعني "مري" را حقايق عمده كه داريم توجه.هستند ماجرا تماشاگر انگار بالا
.ميآورد زبان به خدمتكار
دوربينهاي از استفاده و صحنه از بيرون گفتوگوهاي مثل آلتمن خاص شگردهاي كنار در
هم با ارتباطي چندان اول وهله در شايد كه هستيم روبهرو جزئيات كلي با گوناگون ،
واحد كل يك خدمت در جزئيات اين همه شود معلوم تا بگذرد بايد كمي اما باشند نداشته
- معمايي فيلم يك ساختن هدفاش كه دارد اصرار آلتمن خود هرچندهستند فيلم خود يعني
دهد ، نشان را انگلستان مختلف طبقههاي ميان مناسبات ميخواسته بيشتر و نبوده جنايي
است ، استادانه و موفق جنايي - معمايي فيلم يك گاسفورد پارك كه است اين حقيقت اما
!كريستي آگاتا نكته از پر رمانهاي مثل شايد
است هدفزدن به درست ساختن فيلم
"آلتمن رابرت" كارگرداني درسهاي
بهار اميد:ترجمه
فيلمهاي صنعتي شركت يك براي و ميكردم زندگي كانزاسسيتي در بيايد يادم درست اگر
دوست.آمد بدم كار آن از ديگر كمكم.تبليغاتي و مستند فيلمهاي ميساختم ، كوتاه
.ميخواهند آنها كه جور آن نه ميخواهد ، دلم كه جور هر.كنم كار خودم داشتم
آنها دادم ، خيليها نشان را كارم.صنعتي مستند يك ساختن به كردم شروع بنابراين
تا بدهد من به سرمايهاي شد حاضر سينمادار يكميآمد خوششان و ميديدند را كار
علاوه.ساختم را آن سرعت به و نوشتم زود را فيلمنامهشدم كار به دستبسازم فيلم
ساختم ديگر مستند يك بعد ، بود من خود عهده به هم فيلم فيلمبرداري كارگرداني ، بر
هيچ.ساخت فيلم حتما شدن فيلمساز براي بايد نظرم به"جيمزدين داستان" نام به
راست شما نميداند كسي نسازيد فيلم تا.نيست قبول خاص مورد اين در بهانهاي
.نه يا ميگوييد
است مهم خيلي پول
وجه.ميآيد ضروري كاملا نظرم به هم وجودش و ندارم مشكلي مستقل سينماي با من
براي نكند فروش كه بسازيد خوبي فيلم شما اگر.است مهم بسيار فيلمسازي كار در مالي
خوب كه باشد جذاب قدر آن فيلمتان كنيد سعي بايد.ميشويد مشكل دچار بعدي فيلم ساخت
روي نميشود حاضر تهيهكنندهاي هيچ نكنند فروش كارهايتان هم سر پشت اگر.كند فروش
كند تجارت آن با تا گذاشته شما اختيار در را پولاش او.كند سرمايهگذاري فيلمتان
سراغ بايد شما.اوست با هم حق برگردد ، جيباش به پول همان دستكم دارد دوست و
.نكنيد ضرر ابتدا همان از كنيد سعي.باشد داشته را فروش قابليتهاي كه برويد فيلمي
نكنيد فراموش را فيلمنامه
نيست معنا اين به حرف اين اماداريد نياز فيلمنامه به حتما فيلم يك ساختن براي
شما.است كلي طرح يك فيلمنامه.باشيد پايبند آن به فيلم صحنه سر لزوما بايد كه
همان ميتوانيد اما.بكنيد بايد كار چه و بيفتد اتفاقي چه است قرار بدانيد بايد
آن از حتما رسيد فكرتان به جذابي چيز اگر و كنيد فكر هم هستيد سرصحنه كه وقتي
.كرد خواهيد تعجب كه ميافتند جا فيلم در خوب آنقدر گاهي چيزها اين.كنيد استفاده
در آب از خوب صحنه يك ديديد فيلمبرداري زمان اگر كه كنيد توجه هم نكته اين به
با نميشود ، كرديد احساس اگر همه اين با.ببنديد كار به را تلاشتان همه نميآيد ،
حتما نباشيد ، هم نگران.بگذاريد كنار را صحنه آن و باشيد نداشته رودرواسي خودتان
.ميگذاريد ديگري چيز جايش به بعدا
باشد درست بازيگرتان انتخاب
سعي.ميخورد شكست فيلمتان نباشد درست انتخابتان اگر نكنيد ، فراموش را بازيگر
داريد ، احتياج را آدمي جور چه كه ميدانيد شما كنيد ، انتخاب را بازيگر خودتان كنيد
اجازه تهيهكننده فشار گاهي.است بهتر خيلي شويد كار به دست خودتان اگر بنابراين
سعي.ندارد ايرادي كنيد ، انتخاب ميخواهيد كه گونه آن را بازيگرها همه نميدهد
بازيگر يك از.دهيد نشان حتما را ردپايتان.باشد شما انتخاب نقشها بعضي كنيد
.ميآيد بر عهده از خوب باشيد مطمئن كه اين مگر نكنيد ، استفاده فيلم چند براي ثابت
كار.كنيد استفاده او از حتما است ، موفق گوناگون نقشهاي در او كرديد احساس اگر
.فهميد خواهيد كار طول در را ايناست لذتبخش خيلي بازيگرهايي چنين با كردن
نكنيد دريغ اضافي فيلمبرداري از
اين فكر در.گوناگون نماهاي با و مختلف زاويههاي از.بگيريد فيلم ميتوانيد تا
شما اگر.ميشود جور جايي يك از بالاخره.است اتمام به رو نگاتيوهايتان كه نباشيد
از خيلي.كرد خواهيد كار راحتتر تدوين هنگام باشيد گرفته فيلم معمول حد از زياد
نگاتيوها اين خاطر به اما.نميكردهايد هم گمان حتي كه بكنيد ميتوانيد را كارها
هم ضرر نظرم به و گرفتم فيلم فوت هزار سيصدوپنجاه ،"نشويل" در من خود.توانستهايد
.بودند راضي همه و درآمد آن از خوب فيلم يك.نكردم
باشيد سختگير تدوين در
تدوين اگر باشد ، شده كارگرداني خوب هم قدر هر فيلم.است مهم شدت به فيلم تدوين
از زيادي تعداد به را اوليه تدوين كنيد سعي.نميآيد چشم به باشد نداشته خوبي
صحنهها كدام به ببينيد.است مهم خيلي آنها نظر.دهيد نشان ميشناسيد كه آدمهايي
كه داريد خندهداري صحنه اگر.ميرود سر حوصلهشان صحنهها كدام در و ميكنند دقت
گوناگوني آدمهاي و دهيد نشان بار چند را فيلم.كنيد حذف را آن حتما نميخندند ،
سختگير تدوين در.است شده ساخته خاص عده يك براي فيلمتان كه نگوييد.كنيد دعوت را
دست به را آن حتما كنيد تكهتكه را فيلمتان نميآيد دلتان اگر باشيد ، بيرحم و
.نميشود موفق فيلمتان وگرنه بيايد دلاش كه بسپاريد كسي
نكنيد فراموش را گروه
مرتب گروه اگر.است كارگروهي يك.برويد سراغاش به نفره يك كه نيست چيزي سينما
به.باشند راحت هم كنار در ميچينيد كه گروهي كنيد سعي.نميشويد موفق نباشد ،
كارش كه فيلمبردار يك.بياورند زبان به را تازه ايدههاي و بدهند گوش هم ايدههاي
.بدهد ياد لباس و صحنه طراح يا و صدابردار به را چيزهايي ميتواند است بلد خوب را
خوبي گروه بايد بزنيد هدف به درست داريد دوست اگر.است هدفزدن به درست ساختن فيلم
.باشيد داشته
19-لينچ زبان از لينچ
نقاشي و سينما تفاوتهاي و شباهتها
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير: ترجمه
را اين آره ، آهان ، ":ميگويند منتقدها ميگويد ، چيزي آدم كه اين محض به هم گاهي
بدل چيز هر اينكه توضيح ولي.است طور همين بله ، گفت آنها به بايد."ميدانستم خودم
دوست را چيزهايي من.برود فراتر چيز آن نميگذارد.است محدودكننده خيلي چيست ، از
:رفته دنيا از كه بگيريد نظر در را نويسندهاي.بروند فراتر خودشان حد از كه دارم
درباره چيزي احيانا تا نيست دنيا اين در اصلا او و ميخوانيد را او كتاب شما
.كشيدهايد بيرون كتابش دل از را نكته انبوهي خودتان كه حالي در بپرسند ، او از كتاب
ولي باشد ، جالب ميتوانست دانستناش.داشته سر در فكرهايي چه او خود كه نيست مهم
در مقصودم و منظور درباره ميتوانم من خود كه چيزهايي.نيست مهم زياد واقعا
.است دردنخور به و بيربط بگويم ، شما به فيلمهايم
.نيستند متفاوت هم با فيلمسازي صنعت و نقاشي اندازه به كاري دو هيچ من ، نظر به &
با قياس در.بگيرد دست به مشخص فضايي در را كار نهايي كنترل ميتواند آدم نقاشي در
.است انفرادي كاملا فعاليتي نقاشي سينما ، گروهي كار
واقعا من هم نقاشي دردارند زيادي شباهتهاي حال عين در ولي متفاوتاند ، هم با
يك گروهي با آدم وقتيبستاني بده و هست واكنشي و كنش ندارم ، دست در را كار كنترل
بعد.ندارند ايدهاي هيچ آنها اولش كند ، شروع را فيلم كار تا ميشود جمع جا
را صحنه اجزاي از يكي.ميشوند نزديكتر كار به.ميخوانند و ميگيرند را فيلمنامه
اين نه ، نه ، نه ، ":ميگويد بهشان آدم و ميآورند آدم پيش و ميكنند انتخاب اشتباهي
باز حالا."!آهان" ميگويند هم آنها "...دليل آن به و دليل اين به است ، اشتباه
خودت":ميپرسد ازشان آدم و ميآورند بهتري چيزهاي و ميروند.شدهاند نزديكتر هم
.برميدارند را چيز يك آدم ، خود هم و آنها هم و "است؟ بهتر كدام واقعا ميكني فكر
هنوز البته خب ، .ميشوند نزديك قضيه اصل به يكي يكي.خط توي ميآيند دارند حالا
نفر چند كه نيست مهم بنابراين.ميشود بهتر اوضاع كم كم و نيستند ، باغ توي كاملا
را تو كه ميشوي خاص فضاي نوعي وارد و ميسازي را خودت فيلم تو.هستند دوروبرت آدم
.است دلپذيري اتفاق.ميبرد ديگر دنياي آن به و ميكند جدا دنيا بقيه از
.است خصوصي فعاليتي معمولا دارد ، زيادي مخاطب كه فيلمسازي با قياس در نقاشي &
بدهيد؟ نشان ديگران به را كارهايتان ميكنيد سعي است؟ شخصيتر نقاشي ، هم شما براي
هيجان و شور خودت در كه تابلويي ميشوي متوجه زود خيلي چون است ، بغرنج واقعا
همچنان همه ، اين با ولي.نميآورد هيجان به را ديگران لزوما ميكرده ، ايجاد
ناموفق ، تجربهاي غالبا كار اين.بدهي نشان ديگران به را كارت كه مشتاقي
.ببري پناه ميكنند ، تعريف كارت از كه آنهايي به داري دوست.است منفي و خجالتآور
.است همينطور هم سينما در.نيست كافي برايت آنها تحسين كه ميشوي متوجه هميشه ولي
آمار به فقط خب ، بسازد ، تجاري فيلم بخواهد اول از يا باشد ثروت و پول آدم هدف اگر
فيلم ديگري هدف هر به اگر ولي.ميشود باخبر كارش نتيجه از و ميكند نگاه گيشه
.ببرد پي كار نتيجه به تا ميكشد عذاب كلي باشد ، ساخته
نمايش موقع شده ، شناخته و تثبيت سينما در كامل طور به لينچ ديويد نام كه اين &
ميكند؟ ايجاد مشكل عكاسيتان ، و نقاشي كارهاي
آدم حال واقعا.است "ميكنند هم نقاشي كه مشاهيري" اصطلاح اين بدتر همه از.بله
كاپيتان:ديگرش نام) يه ولي وان دون روز و حال مثل.است وحشتناك.ميزند هم به را
كند نقاشي جديتر بتواند اينكه براي:(Don Van Vliet / Captain Beefheart بيفهارت
را موسيقي كار كل است مجبور كرد حس باشد ، نقاشي به "مجاز" بيشتر ديگران ، ديد از و
حيطه در كه است سخت واقعا ميشود ، شناخته عنوان يك به آدم وقتي.بگذارد كنار
.بگيرند جدي را آدم هم آن در كه كند كاري و بشناساند را خود هم ديگري
بيخودي چيز خيلي اسم چون كردم ، فكر اين به واقعا !كنم عوض را اسمم ميتوانستم
اتفاق اين ميكشد ، يدك خود با را آن و ميكند پيدا خاصي معناي اسمي وقتي.است
.باشد بد هم خيلي ميتواند خب ، و باشد خوب خيلي ميتواند
كار جوري يك ميكنند ، نگاه را نقاشيهايتان دارند وقتي مردم داريد دوست شما پس &
كنند؟ فراموش را سينماييتان
و چيز اين به ارجاعاتي.است مقايسه ميكنند ، كه كاري اولين.است غيرممكن اين خب
را آدمها حافظه نميشود.كنند فراموش كه است غيرممكن.ميبينند نقاشي در چيز آن
.ندارد فايده.كرد پاك
سيل ، ديويد لونگو ، رابرت مثل ميسازند ، فيلم حالا كه هستند معاصر نقاشان از خيلي &
كساني براي سينما دنياي به انتقال شما ، نظر در.بقيه و اشنيبل جولين كلارك ، لري
دارد؟ سودي چه بودهاند ، نقاش اولش كه
بعضي و سينمايياند فقط ايدهها بعضي.ميشود مربوط ايدهها به هست چه هر خب ،
ميكشد ، وسط هم را صدا و زمان پاي كه است اين سينما درخشان نكتهنقاشي مختص ديگر ،
چيزي.ميماند اجرا مثل.ميرود پيش و ميرود پيش همينطور..و شخصيتها و داستان
آن به آدم كه اينجاست.است عناصر اين همه جادويي تركيب ميگردد ، دنبالش آدم كه
اين كل كردن طي.ميرسد "است آن مختلف بخشهاي مجموع از فراتر چيز ، هر كليت" قضيه
مثل گفتي ، كه افرادي هر براي سينما من ، نظر به.ميارزد موضوع اين فهم به مسير ،
.بودهاند دور آن از مدت همه اين چطور نميفهمم و ;ايدههاست مغناطيس
تماشاگر نگاه
مستقل نابغه يك
جواهريان نگار
كه سينما بازمانده نابغههاي آخرين از يكياست استثنايي فيلمساز يك "آلتمن رابرت"
را ساختن فيلم هاليووديها خشمگين اجتماع از دور و كند عمل مستقل ميخواهد دلش
تازه فنهاي به هاليوود سيستم با مقابله براي ميكوشد آلتمن حال عين دردهد ادامه
نوع و تكنيك او فيلمهاي اصلي مشخصه ميگويند كه است دليل همين به شايد.آورد رو
معماران با را او گاهي كه است گونهاي به سينما به او نگاه.است ساختمان چيدن
نوشته آمريكايي منتقدان از يكي "كوتاه برشهاي" فيلم نمايش زمان.كردهاند مقايسه
نيست ، عجيب چندان است ، شده كارور داستانهاي شيفته اندازه اين تا آلتمن اينكه":بود
در آلتمن معماري اما ".برسد معماري يك به داستان در كرده سعي هم كارور كه چرا
او فيلمهاي در زمينه صداهاي و موسيقي كاركرد.دارد خاصي اسباب و لوازم سينما
كرده استفاده اينگونه صدا از او از پيش تا كارگرداني كمتر.هستند متفاوت بسيار
بصري داستانهاي و تصويرها پيوند آلتمن فيلمهاي در "اونيل ادوارد" گفته بهبود
.ميشود ديده بسيار هم ، از جدا ظاهر به
صداي پيچيدگي توانست كرد ارائه كارياش دوران آغاز در كه تكنيكهايي با آلتمن
كه بود اين آلتمن روش.آورد پديد را شنيداري فضاسازي نوع يك و دهد گسترش را فيلم
اتفاقي ضرباهنگ و ريتم طريق اين از و ميكرد ضبط جداگانه نواري روي را بازيگر صداي
فيلم كل ريتم شناخت در را او ميتوانست مسئله اينميآورد دست به را بازيگراناش
.دهد ياري
دارد دوست.دارد خلاقانه بسيار روشي فيلمهايش در هم بصري لحاظ به آلتمن
است دليل همين به احتمالاباشند او خود به متعلق فقط فيلمهايش بصري ويژگيهاي
صحنه در بازيگران كه زمانياست آزادانه بسيار دوربين حركت فيلمهايش در كه
كه طور همان درست ميكنند ، عوض را خود جاي هم او فيلمبردارهاي ميشوند ، جابهجا
ويژگي يك.دارد شباهت بداههسرايي يك به تركيببندي چنان.كردهاند رفتار آنها
يك تا ميكند ، استفاده "فوتو" لنزهاي از عمدتا كه است اين او فيلمهاي ديگر بصري
تصويري كيفيت جور يك تخت و عريض فضاي اين.كند ايجاد را تختتر و عريض بصري فضاي
او فيلمهاي در كه است اين ميرسد نظر به مسلم آنچه.ميآورد وجود به را خاص
ايجاد باعث همين و ميروند راست و چپ هستند ، تغيير حال در مدام دوربين زاويههاي
.ميرود شمار به بدعت جور يك كه حركتي است ، شده دوربين شناور حركت
و شكسته درهم را هاليوودي ژانرهاي سنتي شكل آلتمن كه كرد توجه بايد اين از جدا
را ژانر فيلمهاي كه منتقداني.كند هدايت تازه مسير يك به را ژانر هر كرده سعي
و "ميلر خانم و كيب مك" يعني او وسترنهاي دارند عقيده دادهاند قرار بررسي مورد
خداحافظي" ،"ما همچون دزدهايي" مثل جنايياش فيلمهاي و "سرخپوستان و بوفالوبيل"
در او خود.كنند واژگون كاملا را ژانر قواعد تا شدهاند ساخته "بازيگر" و "طولاني
كه است آن دليل به ژانرها تنوع و كار در پراكندگي اين كه كرده اعلام گفتوگويي
در جالب نكتهنرود آنها فيلمسازي نظام زيربار و باشد دشمن هاليوود با دارد دوست
است ، هاليوودي كمپانيهاي عهده به فيلمهايش تهيه وقتي حتي كه است اين آلتمن مورد
.بگريزد آنها از تا ميدهد نشان را هاليوودي كليشههاي و قالبها
شد ساخته سال 1970 در كه است [ارتش نظامي بيمارستان] "مش" فيلم مديون آلتمن شهرت
.دادند او به بيشتري عمل آزادي گوناگون استوديوهاي مدتي تا كه بود موفق آنقدر و
"نشويل" ميان آن در كه گرفتند قرار منتقدان توجه مورد عمدتا او دهه 1970 فيلمهاي
شخصيتهاي با گاسفورد پارك و كوتاه برشهاي نشويل ، فيلم سه در.بود موفقتر (1975)
.هستيم روبهرو داستاني خطوط و گوناگون
هاليوود از بيرون شد مجبور از 1990 پيش تا و نبودند موفق چندان او بعدي فيلمهاي
و "ونگوگ" زندگي اساس بر ،"تئو و ونسان" اينكه تا.بسازد فيلم اندك سرمايه با و
بازيگر در آلتمن.نكردند دريغ فيلم اين از را توجهشان منتقدان و شد ساخته برادرش
كوتاه برشهاي.گرفت هجو به را هاليوود سياستهاي (تالكين مايكل از رماني اساس بر)
از داستانهايي اساس بر كه فيلمي.باشد او فيلم مهمترين شايد زن سه كنار در
و فراواناش داستاني خطوط و شد ساخته آمريكا سوم نسل داستاننويس "كارور ريموند"
خطوط به آلتمن علاقه اينبرانگيخت را همه تحسين داشت فيلم ساختمان در كه بدعتي
روايتي ساختمانهاي تغيير به او تمايل از نشان داستاني خط يك جاي به داستاني
.دارد هاليوود
و "كوچولو زنگي ده" دادن قرار هم كنار با خودش قول به گاسفورد پارك در آلتمن
به انتقادي ديدي با جنايي - معمايي داستان يك.رسيد تازه روشي به "قاعدهبازي"
با قبراق و سرحال هنوز ششساله و هفتاد آلتمن رابرت.انگلستان در طبقاتي مسائل
!جنگيد بايد چگونه ميداند خوب و است نابغه يك او ميجنگد ، هاليوود نظام
|