ميكنم دفاع شده تعديل سوسياليسم از من
ايران به نگاه
آمريكا به نگاه
9_ مستوفي خان حسنعلي خاطرات
يادداشت
ميكنم دفاع شده تعديل سوسياليسم از من
1- آغاجري باهاشم گو و گفت
سركوب من آن تيان ميدان در را دانشجويان آزاديخواهانه مطالبات ميتواند چين اگر
يك آنجا در كه است دليل اين به دهد ادامه خود اقتصادي رشد به حال عين در و كند
كند كنترل را جامعه راحتي به ميتواند كه است حاكم حزبي مستحكم ساختار
مجاهدين سازمان مركزي شوراي عضو و مدرس تربيت دانشگاه تاريخ استاد آغاجري ، هاشم
چپ اسلامي ، انقلاب از پس آغازين سالهاي شرايط كه است معتقد هنوز اسلامي ، انقلاب
مقصود توضيح در كه او.است كرده دوران آن سياستهاي اتخاذ از ناگزير را حكومتي
داشته روانشناختي تبييني ميتواند استدلالهايش كه نميپذيرد دارد ، طولايي يد خويش
باز را حكومتي چپ عملكرد پرونده حاضر گفتوگوي "خود از انتقاد" از گريز براي باشد ،
حوزههاي از ديگر يكي به ورود براي است گشايشي اين.ميپردازد آن مرور به و ميكند
.كنيد ملاحظه را آن اخير ، دهه دو طي در مغفول
كسي نه جدي صورت به هنوز كه گذشتهاي دارد ، را سنگيني گذشته ايران ، در حكومتي چپ &
دوران عملكرد از دفاع به صراحت با و شفاف كه شده حاضر چپ نه و است پرداخته آن به
داشته بر در را نتايجي شصت دهه در چپ پروژههاي از بسياري.بپردازد خود دستي بالا
حال عين در.است بوده نتايج آن نمودن برطرف صرف بعدي خلفاي تلاش و انرژي تمام كه
گروهها ساير با چپ سياسي و اقتصادي ديدگاههاي ميان كه نيز تمايزاتي اندك ، اندك
انقلاب اوليه سالهاي در حكومتي چپ رفتار از هنوز آيا..است شده كمرنگ بوده
ميكنيد؟ دفاع
اين به واقعيت بعد به 58_ سالهاي 59 از عمل در چرا كه بگويم ميخواهم اجازه من
و عدالتطلبانه تعهد آن دليل به بود ايران در كه چپي نيروي كه يافت آرايش گونه
اقتصاد نوعي از عملا داشت جامعه در ثروت توزيع باز بر كه تاكيدي و برابريخواهانه
بعد عظيمي سرمايه حال هر به.خصوصي اقتصاد نوعي از راست جريان و كرد طرفداري دولتي
غياب در ما سنتي و تجاري سرمايهداري.بود گرفته قرار دولت اختيار در انقلاب از
براي بودند ، كرده فرار ايران از و بود شده مصادره سرمايههايشان كه بورژوازي شبه
پشتيبان نيروي و آن آرمانهاي و انقلاب.برداشت خيز باقيمانده سرمايههاي تصاحب
رفاه ، انتظار بودند ، ايران پايين به متوسط طبقه و زحمتكشان محرومان ، اكثريت كه آن
در كه شده تصويب اساسي قانون به توجه با اينجا در.داشتند را زندگي بهبودي و عدالت
ديگر چيزهاي بسياري و اشتغال ايجاد مسكن ، ايجاد رايگان ، بهداشت رايگان ، تحصيل آن
مردم نماينده عنوان به را دولت انقلاب از بعد چپ جريان بود ، گذارده دولت دوش بر را
.ميدهد قرار مردم منافع خدمت در را سرمايه اين كه كند تلقي ابزاري حكم در و
كمكي تنها نه خصوصي بخش توسط سرمايهها اين تصاحب كه ميكرد تلقي چنين چپ يعني &
سرمايهداري مناسبات ميتواند بلكه نميكند انقلاب عدالتطلبانه آرمانهاي تحقق به
.كند بازتوليد ممكن شكل بدترين به را استعماري و
تا كه بود جديدي بخش يك داشتيم دهه 50 در ما كه سرمايهدارياي بخش كه چرا !بله
آن در كه استثماري و بود مدرن سرمايهدار ايدئولوژي آن ايدئولوژي زيادي حدود
منافع و كار قانون نوعي به التزام اجتماعي ، خدمات نوعي با را ميشد ايجاد مناسبات
تاريخ در كارفرمايان و كارگران كشمكش و شدن صنعتي سال حداقل 200 حاصل كه حقوقي يا
از بسياري ميبينيد بازگرديد انقلاب از قبل به اگر شما.ميكرد همراه بود ، اروپا
كارخانهها و صنايع صاحبان ديگر و خسروشاهي يزداني ، هژبر مثل سرمايهداران
حتي كه طوري به بودند خود كارگران براي تاميني و رفاهي خدمات تامين دستاندركار
بعد هم و قبل هم كه كارگراني از نظرسنجي يك شما اگر امروز تا شايد و انقلاب از بعد
از نيكي ياد كه ميبينيد دهيد انجام ميكردهاند كار كارخانهها اين در انقلاب از
از بعد تجاري و سنتي بورژوازي بخش اما.ميكنند آن امكانات و مزايا از و دوران آن
مورد بلندمدت خطمشي و آيندهنگري نه و داشت را بخش آن صنعتي و نو تفكر نه انقلاب
برود هم زود خيلي بود آمده زود كه همانطور ميخواست درواقع.بود دارا را آن نظر
.كند بخش اين وارد را دلالي و تجاري مناسبات ولي
و سرمايهدار بخش همان اموال انقلابي چپ حال هر به كه بشود نبايد فراموش البته &
از را آنها سنتي بورژوازي بخش كه ترسيديد شما خود بعد و كرد ، مصادره را مدرن صنعتي
...بدزدد شما
دليل به هم گذشته رژيم دوره در سرمايهداري بخش اين اينكه دليل به !است طبيعي
سرمايهداري بخش اين هم شاه دوره در.بود رانتي اساسا ايران اقتصاد رانتي خصلت
طور به نميتوانست صنعتي بخش اين يعنيبود دربار و سياسي دستگاه بر زائدهاي
و قراردادها تمامي در ميبينيد كنيد مطالعه اگر شماكند رشد خودجوش و مستقل
بتوانند اينكه براي زمان آن سرمايهداران ميشد ، بسته شاه رژيم در كه موافقتهايي
يكي يا شاه ببرند ، پيش را خود اقتصادي فعاليتهاي بتوانند و كنند تاسيس كارخانهاي
سهامدار و شريك را سياسي ذينفوذ مقامات از يكي يا و سلطنتي خاندان اعضاي از
سياسي طبقه از مستقل و مسلط اقتصادي طبقه انقلاب از قبل دوران در اساسا.ميكردند
و جوانان مردم ، نتيجه در وبود سياست و دولت به متكي ناچار به اقتصاد.نداريم
و سرمايهداران تمام با بودند دشمن و بدبين رژيم و حاكميت به كه همانطور انقلابيون
بخش آن از جداي سرمايهداري خصوصي بخش اين زيرا ميورزيدند دشمني هم خصوصي بخش
مصادرهها لذانبود خارجي امپرياليسم از جداي دو اين و سياسي سركوبگر و استبدادي
.بود حاكم اساسا كه بود ايدئولوژياي و انقلابي روند زاييده كردنها ملي و
اين.كنم مطرح سال گذشت 20 از بعد را ادعانامهاي من اينجا در دهيد اجازه &
مجددا چپ حالا كه داشته پي در نتايجي دوران آن در چپ عملكرد كه است اين ادعانامه
را خود بالادستي دوران عملكردهاي سوء و ببرد بين از را آنها ميخواهد اصلاحات با
چپ ، را رانتي خصلت اين.رانديد رانتي خصلت از سخن شما.كند برطرف اصلاحات پروسه در
داشت شصت دهه در دولتگرايي و اتاتيسم بر كه تاكيدي با و مصادرهها دولتي ، اقتصاد
خصوصي حاكميت از جلوگيري و اموال كردن مصادره بر داشتيد تاكيد باز شما.كرد بيشتر
تلاش در ما سال از 20 بعد ميبينيم.نگيرد شكل ايران در مدني آزاديهاي شد موجب كه
به بنابراين.ببريم پيش به را اصلاحات داريم سعي و هستيم نتايج اين اصلاح براي
شدند ، وابسته روشنفكران دوران آن در.ميگردد باز دهه 60 به همگي اينها نوعي
و فكر پرورش موجب كه استقلالي دولتي ، بخش از استقلال امكان بودند ، دولتي مالكيتها
همگي داشت امپرياليسم با مبارزه و عدالتطلبي بر چپ كه تاكيدي.نبود گردد ، آزادي
حال.است شده مطرح ادعانامه اين الان.شود سپرده حاشيه به آزاديخواهي وجه شد موجب
.خير يا ميباشد فرموديد ، شما كه وجهي سه اين بر چپ تاكيدات و اولويتها هنوز آيا
اين در نظري بحث يك وارد دارم تمايل شويم تاريخي گزارش يك وارد اينكه جاي به بيشتر
.شويم باره
و موقعيتها اينكه اول نكتهميكنم عرض شما فرمايش با ارتباط در را نكته دو من
ممكن ما كنوني موقعيت خصوص در كه را احكامي و نكنيد فراموش را تاريخي خاص مراحل
.ندهيد تعميم پيش دورههاي به Diachronic و غيرتاريخي نحو به باشد صادق است
و 59 سالهاي 58 شرايط كه نميپذيرم مناست اساسي خطاي يك متدولوژيك نظر از اين
مثبتي نتايج و بكنيم ما است ممكن امروز كه را كارهايي همان و بود امروز شرايط شبيه
به ريشهاي نقد يك من اينكه دوم نكته.داشت امكان اساسا و 59 سالهاي 58 در بدهد
نظريه آن و است خاصي نظريه از برخاسته كرديد مطرح شما كه ادعايي.دارم شما فرمايش
.ميدهد قرار ارزيابي مورد ليبرالي چارچوب در را آزادي مسئله اساسا كه است اين
با جامعه در آن گسترش و بسط و آزادي كه است اين آن بنيادي مفروضات جمله از يعني
من ندارم باوري چنين من حاليكه دردارد علي و منطقي رابطه يك سرمايهداري اقتصاد
.داشته گذشته سال طول 20 در هم ما خصوصي بحث دارد ، مشكلاتي ما دولتي بخش اگر معتقدم
.ميرفت شمار به عملي و علمي تجربه يك فاقد و بود بيتجربه و نوپا ما خصوصي بخش
خصوصي بخش اين ريشه به تيشه كاملا كنيد ، تقويت را آن حتي اينكه جاي به شما اما &
.زديد نوپا
و شد شروع بازسازي دوره وقتي بخش اين كه حالي در.ميشد تقويت بخش اين بايد چگونه
با دولت از را كارخانه ميخواست.داشت تجاري نگاهي صنعت به آن از قبل سال چند حتي
.بفروشد را آن بعد و كند خريداري غيررقابتي و پايين بسيار نرخ
مقايسه آن زماني ظرف در بايد چيزي هر فرموديد ابتدا در شما خود كه است اين نكته &
را شرايط آن كساني چه كه كنيم توجه بايد ما لذا نبريم ، صفر مختصات به را آن و شود
ابتداي در داشت صنعتي گرايش انقلاب ابتداي در كه ما خصوصي بخش تا آوردند وجود به
...كند پيدا تجاري گرايش هفتاد دهه
دوره فرانسه و انگلستان چه سرمايهداري كشورهاي تمام كه كرد فراموش نبايد اولا
اين ضرورتهاي خودبهخود كردهاند ، تجربه را تمامعيار جنگ نوعي كه كشورهايي و جنگ
و اقتصادي بسيج ستاد جنگ دوره در ما اگر.ميكند ديكته را اتاتيسم نوعي دورانها
مطمئنا نفت به وابسته كاملا اقتصاد يك با نداشتيم را اقتصاد بر دولت كنترل نيز
حداقلهاي به مردم دسترسي عدم از ناشي وحشتناك مرگومير و وسيع قحطيهاي گرفتار
داشتيم آزاد كاملا اقتصاد يك ما جنگ از قبل اگر حتي.ميشديم نيازشان مورد
.ميكرد ديكته را اقتصاد بر دولت سلطه و سانتراليسم نوعي خودبهخود جنگ ضرورتهاي
را اجتماعي اقتصاد بتواند نيز و دهد سامان را جنگي اقتصاد بتواند دولت اينكه تا
.كند تامين را رفاهي و اقتصادي نياز مورد حداقلهاي و كند سازماندهي
در كامل بهطور تا 68 ميان 58 سالهاي و موسوي آقاي دولت كه نيستم معتقد من البته
مركب طبقاتي لحاظ به دولت يك داراي دوره 68 تا ما اصولا.بود چپ جناح اختيار
دچار مراحلي در كه چند هر مجلس و دولت ساختار.داشت موزاييكي خصلت يك دولت.بوديم
كه باشيد داشته خاطر به ولي ميافتاد پيش ديگر جناح به نسبت جناح يك و ميشد نوسان
بخشهاي بعضي مثل) داشتند حضور بازار و موتلفه جمعيت از وزرايي موسوي آقاي دولت در
گرايشي نيز نگهبان شوراي طرفي از و (بود بازار دست در كه بازرگاني وزارت و صنعتي
ايجاد جنگ دوره در موسوي آقاي دولت در را زيادي كشمكشهاي و مشكلات كه داشت خاص
.ميكرد
حمايت آزاد بازار اقتصاد يك از حكومتي چپ يكباره به امروزه كه شد چگونه و &
ميكند؟
مثل فرايندهايي و دنيا تحولات و است كرده تغيير بسيار امروز جهان واقعيتهاي
ديگر ما كه آورده وجود به را شرايطي مدني و غيردولتي بخشهاي تقويت شدن ، جهاني
تا 68 سالهاي 59 در كه آنگونه جنگي دولتي اقتصاد يك مدافع نميتوانيم مطمئنا
ساختار محور بايد بازار اقتصاد آيا كه است اين سر بر بحث امروز اما.باشيم بوديم ،
نوعي با تدريج به اينكه يا كنيم ، ليبراليزه كاملا را اقتصاد و شود ايران اقتصادي
به توجه با كه معتقدم من.كنيم نوسازي را خود اقتصاد مشخص و انديشمندانه استراتژي
مانع عدالت و استقلال حفظ مثل ارزشهايي دارد ، ما جامعه كه ويژگيهايي و آرمانها
در ليبراليسم كه زيرا كنيم ليبراليزه كاملا را خود اقتصاد ما كه ميشود اين از
اقتصاد در ما كه معني اين به ;باشد ملي ليبراليسم يك نميتواند ديگر ما روزگار
.نگيريم عهده به را وظيفه از بخشي جهاني كار تقسيم در و نشويم ادغام بينالمللي
خارجي اقتصاد با مبارزه ميدان به را داخلي اقتصاد و كنيم باز بايد را دروازهها
چون ارزشهايي از بايد شود ليبراليزه سرعت به بخواهد ما اقتصاد اگر.بفرستيم
.كنيم صرفنظر عدالت و استقلال
ميآيد؟ آزادي سر بر بلايي چه ميان اين در &
اجتماعي و سياسي آزادي مولد الزاما سرمايهداري اقتصاد و خصوصي بخش من اعتقاد به
آورد فراهم را اليتيستي دموكراسي و ليبرالي آزادي نوعي خصوصي بخش است ممكن.نيست
.است تهديد معرض در شدت به اجتماعي آزادي اما (نخبگان براي آزادي) يعني
را مستقيم دموكراسي كه نميخواهيد شما اليتيستي دموكراسي بردن سوال زير با &
كنيد؟ پيشنهاد
خود طبقاتي منافع از ميتوانند سياسي رقابتهاي عرصه در اقتصادي مسلط طبقات !خير
الزاما اما.كنند ايجاد خود براي را خودمختار و آزاد حوزههاي نوعي و كنند دفاع
.آمد خواهد دست به آزادي هم جامعه پايين طبقات براي كه نيست اين معني به اين
همان به و ميفرماييد شما كه دولتياي اقتصاد آن تاكنون كه داده نشان تجربه اما &
.كند تامين را دموكراسي است نتوانسته است ليبراليستي اقتصاد نفيكننده كه هم معنايي
..
يعني.كنيم گذر سرمايهداري اقتصاد نوعي به ميتوانيم دولتي اقتصاد از ما
مدل دو ما گذشته دهه دو همين در.شود منتقل خاص طبقات از برخي به دولت سرمايههاي
مدل يكي و است روسيه مدل مدل ، يك.داريم غيردولتي اقتصاد به دولتي اقتصاد از گذار
تنها نه چين مدل ولي شد آن فروپاشي موجب و شد كشيده بحران به روسيه مدل.است چين
نرخ بالاترين داراي اقتصادهاي از يكي چين اقتصاد امروز بلكه نگرديده ، فروپاشي موجب
خصوصي بخش از ميكوشند اينكه ضمن دورانديشانه و عاقلانه بسيار چينيها و است رشد
اقتصاد ناگهاني كردن باز كه هستند مسئله اين متوجه حال عين در كنند استفاده
كل و سياست حوزههاي به اقتصاد حوزه از كه شود تبديل عظيمي بحرانهاي به ميتواند
.برساند بنبست به را حكومت و جامعه اساسا و كند سرريز جامعه
اشتراك يكديگر با چپ و راست - چيني اصلاحات مدل - زمينه يك اين در حقيقت در پس &
.دارند نظر
تحولات لازمه كه است اين دارد زمينه اين در افراطي راست مخصوصا راست ، كه تفاوتي
را مردم اساسي حقوق و كنيم متوقف را سياسي توسعه ما كه است اين اقتصادي توسعه و
ليبرالها مثل درست سياست حوزه و اقتصاد حوزه بين آنها يعني.نكنيم استيفا همچنان
معكوسي رابطه ايران در تلازم اين اتفاقا نظر به.ميبينند همبستگي و تلازم نوعي
يك از كه بگيرد پيش در را مدلي چنان ميتواند چين اگر كه معني اين به.دارد هم با
عين در و كند سركوب من آن تيان ميدان در را دانشجويان آزاديخواهانه مطالبات سو
مستحكم ساختار يك آنجا در كه است دليل اين به دهد ، ادامه خود اقتصادي رشد به حال
و كند كنترل را جامعه راحتي به ميتواند كه است حاكم بالا بسيار انضباط يك با حزبي
ساير يا و آمريكا فشارهاي مقابل در ميتواند راحتي به كه است بزرگي قدرت يك
يك ايران در ما است برعكس وضع ايران در اماكند دفاع خود از خارجي قدرتهاي
ما.نيست منضبطي ساختار ما سياسي ساختار وجه هيچ به.داريم شكننده بسيار بوروكراسي
و جنگ و بزرگ قدرتهاي و آمريكا دشمني عليرغم عراق نيستيم هم عراق رژيم مثل حتي
همچنان است ، مواجه آن با حاضر حال در كه وحشتناكي عقبماندگيهاي و گسترده فقر
به حزب يك حاكميت با عراق در ما كه است اين در مسئله عمده دليل كند ، حفظ ميتواند
است كارآمد و قدرتمند بسيار حزبي بوروكراسي يك داراي كه هستيم روبهرو بعث نام
.كند حفظ را خود داخلي نارضايتي برابر در هم و داخلي فشارهاي مقابل در هم ميتواند
دولتي اگر ايران در نتيجه در.نيست چنين اين وجه هيچ به ايران در كه حالي در
در نه دولت اين باشد نداشته را مردم حمايت و دهد انجام اقتصادي اصلاحات بخواهد
مقاومت ميتواند خارجي فشارهاي مقابل در نه و بود خواهد موفق خود داخلي اقدامات
.كند
يعني دموكراتيك آزادي.كند دموكراتيزه را آزادي كه ميكنم فكر مدلي به من
رقابت در تا باشند برخوردار آن از بتوانند جامعه طبقات و قشرها اكثريت كه آزادياي
نه ميكنم ، فكر اجتماعي اقتصاد نوعي به من.نزند را اول حرف سرمايه انتخاباتي
باشد سمتي به بايد ما سمتگيري كه است معني اين به اجتماعي اقتصاد.دولتي اقتصاد
مديريتها ، و اجتماعي شده انباشته اما كوچك سرمايههاي جمعشدن حاصل ثروت كه
چشمانداز مدلي چنين در.باشد جامعه كل كار نيروي و خلاق كارآفريني و تخصصها
دموكراسي و اقتصاد در دموكراسي.بود خواهد دموكراسي چشمانداز ما سياست و اقتصاد
.سياست در
گذار الزاما دولتي ، مابعد اقتصاد به دولتي اقتصاد از گذار و اقتصادي دموكراسي &
.نيست سرمايهداري اقتصاد و بازار اقتصاد به
.نيست ليبرالي اقتصاد و بازار اقتصاد الزاما (اتاتيستي پست) دولتي پسا اقتصاد
ايران به نگاه
اصلاحات ظرفيتهاي و ايران اساسي قانون
اشراقي عليرضا
و مهجور بخشهاي كردن فعال" و "قانونگرايي" شعار دو وي حاميان و خاتمي جمهور رئيس
در تنها نه نمودهاند عنوان بارها خويش ، برنامه عنوان به را "اساسي قانون مسكوت
تمام عليرغم حتي كه ميشد تاكيد "راهكار" دو اين بر خاتمي ، جمهوري رياست اول دوره
جمهوري رياست دوم دوره آغاز در و باز شد ، ديده دوره آن در كه ناملايماتي و تجربيات
شعار" كه كرد عنوان جمهوري رئيس و شد اشاره شعارها همان تداوم به نيز خاتمي
."ندارم تازهاي
بر تاكيد.است شده گوناگوني نقدهاي تاكنون "قانونگرايي" يعني اول ، راهكار بر
از انساني و عادلانه قانون تفكيك و قانونگذاري فلسفه به توجه بدون "قانونگرايي"
به را قانوني شكل داراي و فرماليته امر هر ميتوانست غيرانساني ، و ظالمانه قانون
ديده نيز عمل در.كند تبديل آنان پاي به زنجيري و اصلاحطلبان دست برابر در سپري
تصويب با تا شد تلاش نداشتند ، حضور مقننه قوه در كه اصلاحطلبان كه زماني تا شد
نيز را مجلس اكثريت كه هنگامي و كنند تنگتر را آنان عمل دامنه مختلف قوانين
و مهجور قوانين حقوقي ، هزارتوي پستوخانه در قدر آن دادند ، تشكيل اصلاحطلبان
قوانيني.شوند گرفته كار به اصلاحطلبان عليه بر اكنون كه بودند بلااستفادهاي
تنها نه اصلاحطلبان لذا.ميشد استناد بدانها اكنون كه پيش دهه چند مصوب
شدند ، موجب حتي كه كنند استفاده مطلوب نحو به "قانونگرايي" شعار از نتوانستند
.شوند گرفته كار به محافظهكاران سوي از متروك قوانين و بلااستفاده ظرفيتهاي
و مسالمتجويانه مشي اتخاذ معناي به تنها نه "قانونگرايي" بر اصلاحطلبان تاكيد
نقد بر اصلاحطلبان ميداد نشان كه بود "واسازي" و ساختارشكني گونه هر با مخالفت
هستند "غيرقانوني عملكردهاي" اصلاح درصدد بيشتر و دارند كمتري اصرار قدرت ساختار
كردن فعال" آنان كلانتر راهكار دليل همين به.است گرفته صورت ساختار اين در كه
اشاره بارها تنها نه اصلاحطلبان.شد عنوان "اساسي قانون مسكوت و مهجور بخشهاي
برنامه يك عنوان به آن به كه ميكنند فعاليت اساسي قانون چارچوب در كه كردهاند
كه ميشد اصلاحطلبان مصونيت افزايش موجب تنها نه شعار اين.نگريستهاند سياسي
.ميكرد پررنگتر اصلاحطلب اپوزيسيون با را آنان مرزبندي
.بود اساسي قانون اجراي كميسيون تشكيل جمهوري ، رئيس كارهاي اولين از يكي حال هر در
كاركرد و وظايف شمول دامنه سر بر حتي كه شد ، دريافته تشكيل زمان همان از اما
اساسي قانون اجراي براي كه آنچه.ندارد وجود نظام مديران ميان اتفاقنظري كميسيون ،
و ميشد قانون در مندرج وظايف از خروج به متهم محافظهكاران سوي از بود ، آمده
نهاد به نميتوانستند هم اساسي قانون در مندرج روح تفسير براي اصلاحطلبان
.كنند مراجعه آن عهدهدار
از و كنند استناد ميتوانستند طرف دو هر اساسي ، قانون به كه شد دريافته اندك اندك
پيدا نيز قانونگذاري امكان اصلاحطلبان آنكه از پس امر ، اين.جويند بهره آن مواد
هست آنچنان اساسي قانون ظرفيت ميكردند گمان اصلاحطلبان.شد هويدا بيشتر كردند ،
بخشهاي همان لااقل و كنند استفاده خود برنامههاي پيشبرد براي تقنين مسير از كه
بخشهاي دادكه نشان حوادث روند اما سازند ، فعال را "اساسي قانون مهجور و مسكوت"
به.بود ديگران نفع به كه دارند وجود فعال و هويدا اساسي قانون از مسكوتي و مهجور
به هجران و سكوت از را اساسي قانون از بخشهايي شدند موفق اصلاحطلبان ديگر عبارت
نهايت در كه بود گونه اين !ميكردند عمل ديگران نفع به بخشها آن اما آورند ، در
گفته ، سخن اساسي قانون در جمهور رئيس جايگاه تقويت لزوم از و شدند مستاصل برخي
دور همان در هم "رفراندوم" يك طرح آنكه از غافل كردند مطرح را رفراندوم يك پيشنهاد
اختيارات افزايش آنكه به برسد چه گيرد ، قرار ميتوانست اساسي قانون در مكتوم
قدرت به مدني جامعه وابستگي كه بود اصلاحطلبان ديگر شعار با تقابل در رئيسجمهور
.ميكردند رد را
براي را سود بيشترين اگرچه اصلاحي ، راهكار يك عنوان به اساسي قانون دادن قرار
.است داشته اصلاحطلبان براي نيز را فايده بزرگترين اما باشد ، داشته محافظهكاران
و نهادها توازن كه داد نشان.داد نشان را ملي ميثاق واقعي كاركرد و ماهيت ظرفيت ،
عمق اين و كند كنترل را ديگري ميتواند يك هر دور يك همچون كه است گونهاي به قوا
قوه يا نهاد كدام ميكند ، آشكار زمان هر در كه است قدرت ساختار در استراتژيك
.باشد داشته ميتواند نظام هدايت و مديريت در برتري جايگاه
آينده در كه ميدهد ارجاع ديگري ارگانيك قوانين به مرتب اساسي قانون حال عين در
.آزاديهاست براي شرطها و قيد دقيق چگونگي تعيين آنها وضع از هدف و شوند وضع بايد
.به مخل كه آن مگر."مگرها" و "قيدها" از صحبت حواشي در و است آزادي از صحبت متن در
.نقض غيرقابل و ميشود تخطيناپذير همواره اساسي قانون كه است گونه اين.نباشد..
پشتوانه به و عادي قوانين در كه كرد استناد موادي و اصول به ميتوان همواره چراكه
شرط و قيد و محدوده نوعي به كه هستند حواشي همان جزو و شدهاند تصويب اساسي قانون
اتخاذ لزوم سال از 5 پس اصلاحطلبان كه است گونه اين.ميآيند شمار به متن
جمع سوتهدلانه اصلاحطلبي انديشه حاملان كه اين برميشمرند را تازه راهكارهاي
آنكه گو.مستحسن هم و است مغتنم هم بپردازند ، خود راهكارهاي بازانديشي به و شوند
كه داشت هم انتظار و گرفت آب از خواست ، كه وقت هر نميتوان را ماهي سياست عالم در
گراني هزينههاي به منجر كه چند هر است ، ارزشمند بس عبرتگيري نفس اما باشد ، تازه
.ميان به آيد تجربه محك گر بود خوش شاعر قول به شود ،
آمريكا به نگاه
، آمريكا اول
دهشيار حسين دكتر
در پديدهها اين تداوم زمان مدت فراي و پديدهها تعبير و تفسير در ناهمگوني از جدا
سياسي ، حيطههاي در پديدهها از كثيري كه ميباشد آشكار بسيار آتلانتيك ، سوي دو
به بعد و ميكنند تجربه آمريكا در را خود حيات آغازين اجتماعي و فرهنگي اقتصادي ،
.ميشوند روانه آتلانتيك ديگر سوي
وسيعتري تكنولوژيك تحولات آمريكا ، در زيربنايي ساختارهاي كه نكته اين به توجه با
قوام تحولات اين بطن در كشور اين فرهنگي و سياسي ظريفكاريهاي و ميكنند تجربه را
نگرشهاي و سياسي رفتارهاي كه ميكند جلوه عقلايي و طبيعي بسيار اين مييابند
در ميباشند تكنولوژيك نوآوريهاي بازتاب واقع در كه تحولات اين با متناسب سياسي
لوپن ماري ژان قالب در كه تندرو راستقراردهند خود فعاليت حيطه را آمريكا ابتدا
و آرا درصد به 3 نزديك كمونيست ، حزب حذف دنبال به فرانسه جمهوري رياست انتخابات در
كسب را آرا درصد به 18 نزديك انتخابات دوم دور در آرا درصد با 7/16 سوسياليست حزب
.رسيد خود اوج به آمريكا در دهه 1990 اوايل در كه است پديدهاي كرد
نظامي ، و ديپلماتيك حوزههاي در جهاني صحنه در آمريكا وسيع حضور افزايش روند تداوم
ادغام راه سر بر موجود موانع ريختن درهم براي سياسي و اقتصادي رهبران تلاش
كشور سه بين آزاد تجارت در بازار ايجاد به نهايت در كه گمركي موانع رفع و بازارها
صورت به غيراروپايي مهاجران افزايش روبه ورود انجاميد ، مكزيك و آمريكا كانادا ،
نگرش گسترش كاليفرنيا ، و آريزونا تگزاس ، سرزمين از غيرقانوني صورت به و قانوني
زبانها ديگر همپاي حضور خلقت چگونگي بيان در مخصوصا پرورش و آموزش به عرفي
در مخصوصا تدريس رسمي و اصلي زبان عنوان به انگليسي كنار در اسپانيايي مخصوصا
توليد برنامههاي در سكس و خشونت بر تاكيد و تگزاس و كاليفرنيا فلوريدا ، ايالتهاي
راست حركتهاي كه گشت اين منجربه نهايت در رسانهها ديگر و هاليوود وسيله به شده
سياسي حيات به دادن شكل در را وسيعتري نقش دهه 1970 اوايل از كه تندرو گرايانه
.برسد خود اوج به دهه 1990 اوايل در بود كرده پيدا آمريكا
به پا او سخنرانيهاي نويسندگان از يكي مقام در نيكسون حكومت در كه بوكانن پت
طريق از سفيد كاخ از خروج دنبال به بود گذاشته آن سطح بالاترين در سياست قلمرو
سياسي برنامههاي اجراكننده عنوان به فعال حضور و مطبوعات در منتشره هفتگي مطالب
و سياسي تحولات به توجه با تدريج به كه پرداخت نظراتي اشاعه به تلويزيوني
و بوكانن پت.گشت برخوردار جامعه در فراواني مقبوليت از اقتصادي دگرگونيهاي
در را "اول آمريكا" شعار اقتصادي و فرهنگي سياسي ، حيطههاي در او روشنفكر همفكران
.(كرد استفاده فرانسه براي فرانسه شعار از لوپن) دادند قرار خود كار دستور
به كه فرهنگي آلودگي از را آمريكايي فرهنگ ميبايستي كه بود نظر اين بيانگر او
به ميگيرد شكل آنان غيرغربي و غيرمسيحي ارزشهاي و غيراروپايي مهاجرين ورود تبع
كه سوم جهان كشورهاي و جنوب به آمريكايي كارگران شغلهاي انتقال از داشت ، نگه دور
از خارج در خود توليدي محلهاي استقرار براي آمريكايي كمپانيهاي اقدام جهت به
گريزي مذهب تشويق با و كرد جلوگيري مناطق آن در ارزان كارگران وجود سبب به آمريكا
بوكانن.كرد مقابله است فرهنگي توليدكنندگان بين در حاكم ليبرال نگرش از ناشي كه
به كه را افرادي تمامي همهگير چتري گونه به تا شد تشويقگر را تعارضي ناسيوناليسم
دنبال غرب تمامي در تندرو راست اصولا و او آنچه.دربربگيرد شدهاند رانده حاشيه
انرژي كه بود آمريكايي هويت بازسازي به نياز.است ملي هويت براي جنگ است و بوده آن
.ساخت امكانپذير آمريكا در را قدرت سوي به تندرو راست حركت براي ضروري
كه اقتصاد شدن جهاني فرايند با مقابله و اضمحلال حال در هويت بازيابي براي تقاضا
كه شد سبب ميكرد خودنمايي شغلها جابهجايي و تجاري آزاد بازارهاي ايجاد قالب در
وضعيت بر تاكيد و مذهبي مفاهيم از شده اشباع ارزشي قالبهاي بر تكيه با تندرو راست
آمريكا حيات بخشهاي تاريكترين به تكنولوژيك پيشرفت چرخه در كه گروههايي زجرآور
براي را آمريكا بوكانن پت.شود تبديل بسياري اتكاي نقطه به بودند شده پرتاب
بود مردم براي اقتصادي حيات مزاياي عادلانهتر تقسيم خواهان و ميخواست آمريكائيان
روابط گسترش او.كرد ابراز درونگرا و متعارض مليگرايي قالب در را تقاضاها اين و
در آمريكا بودن فعالتر نفتا ، مانند تجاري آزاد بازارهاي ايجاد بطن در اقتصادي
در آمريكا نظامي تعهدات شدن فزونتر كشورها ، ديگر ارزشهاي قبول بطن در سياسي صحنه
در آمريكا بينالمللگرايي و كشورها ديگر در آمريكايي سربازان گستردهتر حضور بطن
با تعارض در را ملل سازمان جمله از بينالمللي نمادهاي مصوبات به پايبندي بطن
بود هويت از دفاع و بازسازي و تطهير بر تندرو راست تاكيدمييافت آمريكايي هويت
در آن اوج كه شوند مواجه چالشي با جمهوريخواه و دموكرات عمده احزاب گشت سبب كه
.بود سال 1992 انتخابات
كه بود جمهوريخواه حزب اين حاكم ، ارزشي نگرشهاي و اعضا تركيب ساختار ، به توجه با
اين به بوش واكر هربرت جورج و پذيرفت تندرو راست تفكرات گسترش از را تاثير بيشترين
كسب جمهوريخواه حزب در را فراواني نفوذ كه تندرو راست آراي كسب براي كه رسيد نتيجه
كنوانسيون در كه است راستا اين در.بكوشد آنان نظرات جلب در ميبايستي بودند كرده
به تريبون رئيسجمهور و حزب رهبران صلاحديد با كه هستيم شاهد سال 1992 در حزب
"فرهنگي جنگ" از صحبت او سخنراني اين در و كند سخنراني كه ميشود داده پتبوكانن
آمريكا به مهاجرت ميبايستي آمريكايي هويت حفظ براي كه ميشود اين خواهان و ميكند
درون متوجه را نگاه آمريكا و شود تدريس مدارس در وسيعي آمريكايي ارزش و شود محدود
اشتباه بزرگترين بوكانن از دعوت با مسن بوش.گزيند دوري جهاني صحنه از و كند
حزب كردن پاك با جوان بوش اما.شد پذيرا را شكست و داد انجام را تاكتيكي
گروههاي طرفداران دغدغههاي به توجه با اما بوكانن مانند رهبراني از جمهوريخواه
.بازگرداند سفيد كاخ به دوباره را بوش خانواده سال هشت از بعد راستگرا
9_ مستوفي خان حسنعلي خاطرات
(2)هدايت صادق از ناگفته اسراري
نصرآباد زرويي ابوالفضل
مستوفي حسنعليخان پروفسور سر:از تقرير
پيشكار خان حسين ميرزا:از تحرير
بنده ، اين مسكوني عمارت كوچك تالار ايران ، در تاگور اقامت روز هفده طول در
منظور].ميشد برگزار تاگور افتخار به كه بود ادبي جلسات برگزاري و تردد عملامحل
غربي ضلع در كه مترمربع 15xابعاد 12 به است سالني كوچك ، تالار از استادي حضرت
اين در غالبا اختصاصي و كوچك ميهمانيهاي.بود واقع استاد حضرت مسكوني عمارت
شكل تالار همين در پارسي ادب و زبان فرهنگستان تاسيس ايده.ميشد برگزار تالار
[پيشكار حسين ميرزاگرفت
مرحوم تقيزاده ، مرحوم عارف ، مرحوم ،(ملكالشعرا) بهار محمدتقي مرحوم چون كساني
به ديگران ، و دهخدا علياكبرخان مرحوم ،(علامه) قزويني محمد مرحوم حكمت ، علياصغر
شد معرفي بنده به جواني بار اولين براي كه بود روزها همان در.آمدند تاگور ديدار
و بلژيك در مدتي و است تهران سنلويي دبيرستان فارغالتحصيل فهميدم بعدها كه
محمدعلي مرحوم توسط جوان ايناست علاقهمند نگارش و تحقيق كار به و بوده فرانسه
.آمد تاگور ديدار به و شد معرفي بنده به (واعظ سيدجمالالدين مرحوم پسر) جمالزاده
هدايت.بود شده چاپ او از كتاب چند و داشت سال قريب 30 روزها آن "هدايت صادق"
نهايت در و ميايستاد گوشهاي آرام هربار.آمد تاگور ديدن به بار چهار يا سه جمعا
كه بود معتقد و داشت علاقه هندي عرفان به اوميسپرد گوش بحثها به سكوت و ادب
بود روزها هماناست ايراني عرفان از قويتر بسيار عرفان ، نوع اين حسي جنبههاي
.برود هند به تا كنم كمك او به باشد ، ميسر چنانچه تا خواست بنده از نامهاي طي كه
پايان از پس گفت پيشنهاد ، اين از استقبال ضمن تاگور.كردم مطرح تاگور با را موضوع
دلايلي به بنا متاسفانه.كرد خواهد فراهم را سفر اين مقدمات هند ، به بازگشت و سفر
همت واسطه به وقفه ، سال چهار از پس هند به هدايت سفر و نداد رخ هيچگاه اتفاق اين
او نوشتهاند ، هدايت درباره آنچه برخلاف.گرفت انجام (پرتو شين) شيرازپور جناب
پنهاني عشق يك آتش در و بود عاشق عمر پايان تا او.نوميد نه بود ، زنگريز نه
پيشزمينه داراي و نوميد فردي را او نوشتههايش ، برخي استناد به متاسفانه.ميسوخت
هدايت.دانستند خودكشي را او مشكوك قتل و كردند معرفي خودكشي براي آمادگي و
بنده اين براي پرابهامش مرگ از پيش ماه يك كه نامهاي در او.نكرد خودكشي هيچگاه
در و بود پروانه نام به دختري عاشق او.برداشت بيستوچندساله راز يك از پرده نوشت ،
پستال كارت و نامهبود نوشته خانم اين به اندازهاش و بيحد اشتياق از نامهاش
با همزمان تقريبا بود ، شده ارسال برايم (1330) جديد سال تبريك مناسبت به كه هدايت
در سالگي سن 48 در هدايت كه دادند خبر من به.رسيد دستم به هدايت مرگ خبر
.است كرده خودكشي گاز با مكرر شماره 37 شامپيونه خيابان در خود اجارهاي آپارتمان
هدايت كه يافت درخواهيد نوشت ، خواهم آنچه استناد با اما (فروردين 1330 نوزدهم)
.رسيد قتل به بلكه نكرد خودكشي
يادداشت
آشفتگي اعلام
سرداري محمدرضا
خويش تحتالشعاع را كشور بهبود روبه سياسي شرايط بنيان و ايران روزنامههاي توقيف
را فراواني هزينههاي كه دشوار مرحله يك گذار از پس اصلاحات روند.است داده قرار
خود پيكره بر را ملايمي نسيم سال 80 اواخر از داشت دنبال به اصلاحطلبان براي
منجر مطبوعات گسترده توقيف به كه توفاني از پس مستقل نشريه تعدادي تولد كرد ، احساس
نمايان و كشور در فوقالعاده شرايط وضع بر دولت غلبه سياسي ، زندانيان آزادي شد ،
اين اوجبود شرايط اين مويد غربهمگي با خارجي روابط بهبود براي روزنههايي شدن
يك آزادانه بازگشت و دگرانديش سياسي شخصيت يك درگذشت به نظام مسئولان واكنش وضعيت
محكوميت در ملل سازمان بشر حقوق كميسيون پيشنويس رد موقعيتي چنين در.بود متهم
ملي وفاق يك از گرفته نشات واحد ارادهاي كه داد نشان بشر حقوق نقض خاطر به ايران
روزنامههاي پرتيراژترين از يكي توقيف اما است كشور سياسي شرايط بهبود خواستار
را وضعيتي چنين مستقل روزنامه يك و (شد توقيف رفع بلافاصله گرچه) دولت وابسته كشور
.است كرده مواجه جدي ترديدهاي با
آقاي مجدد آمدن كار روي از پس ايران داخلي سياسي شرايط كه معتقدند ناظران برخي
قرار بينالمللي شرايط تحتتاثير باشد ، داخلي بازيگران تابع آنكه از بيش خاتمي
بودهايم كشور سياسي وضعيت در گشايش شاهد سال 80 اواخر در اگر لذا و است گرفته
نگاه اين براساساست بوده تروريسم عليه جنگ از متاثر بينالمللي تحولات از ناشي
و اصلاحطلبان اختيار در چندان اصلاحات روند با مقابله و پيشبرد براي عمل ابتكار
كه كرد خواهد غلبه اوضاع بر گونهاي به بينالمللي شرايط و نيست محافظهكاران
نيز ديگري ناظران اما.ساخت خواهد دشوار را كشور داخل شرايط براي تصميمگيري
اين.است نشده خارج اصلاحطلبان اختيار از نيز چندان كشور جاري روند كه معتقدند
يا و اصلاحات روند توقف درباره رئيسجمهوري خاتمي سيدمحمد اخير اظهارات ناظران
معلمان معرفي مراسم در رئيسجمهور.ميكنند ارزيابي راستا همين در را آن انحراف
جنبش و انقلاب اهداف تحقق مسير از دولت كند احساس اگر كه كرد تهديد كشور نمونه
جمهوري رياست مسئوليت در لحظهاي است ، شده منحرف ذرهاي ايران ملت اصلاحطلبي
آيتالله كنار در را سحابي و شريعتي چون افرادي ياد همچنين خاتمي.ماند نخواهد
برخي اساس همين بر.بود تامل قابل ناظران ديد از كه نكتهاي داشت ، گرامي مطهري
بنيان و ايران روزنامههاي موقت توقيف از پس اظهارات اين كه معتقدند ناظران
در ناظران نظر از كه ديگري نكته.باشد دولت منتقدان براي ويژهاي پيام ميتواند
نخستين خاتمي.است كشور در موجود اجتماعي آشفتگي اعلام داشت وجود خاتمي اظهارات
از برخي گرچه.ميپردازد موجود اجتماعي وضعيت از انتقاد به كه است سياستمداري
و اصلاحات رشد روند از دقيقي شاخصهاي خاتمي كه معتقدند دولت اصلاحطلب منتقدان
در كه ضعفي نقاط به بعضا و ندارد دست در زمينه اين در خويش كابينه عملكرد
اركستر يك موجود كابينه كه باورند براين آنان.نيست آگاه دارد وجود خود زيرمجموعه
.ميخراشد را گوشها اما ميسرايد را اصلاحات گرچه آن محصول سمفوني و است ناهماهنگ
|