شهري برنامهريزي نظام در سرگرداني صدسال
است نامعلوم همچنان كشور اجرايي نظام در شهري مديريت جايگاه
اين به بايد بدانيم ، هم از جدا مجموعه دو و نظام دو نبايد را شهر شوراي و شهرداري
ميشوند محسوب شهري مديريت نهاد شورا و شهرداري كه برسيم واقعيت
از بيش نيز تاكنون زمان آن از و رسيد تصويب به ش._ه سال 1286 در شهرداري قانون اولين
نوعي نشاندهنده تعدد اين.است رسيده تصويب به مجلس در شهرداري با مرتبط قانون صد چهار
دلايل به متاسفانه.ماست كشور شهري مديريت حقوقي نظام در ديدگاه اختلاف و آرا تشتت
حقوقي نظام از مدون و جامع دقيق ، تعريفي نتوانستهايم ما زير ، عامل سه جمله از مختلف ،
:دهيم ارائه شهري مديريت
نظر از شهرداريها ديگر بزرگ ، شهر چند بجز:شهرداريها ضعيف بسيار سازماندهي -1
.ندارند چنداني توان خود حقوقي نيازهاي توليد در بنابراين و ضعيفاند بسيار سازماندهي
با ارتباط در حقوق ، دانشكدههاي و حقوقي نظريهپردازان ناكافي و اندك بررسي و بحث -2
روبهرو مشكل با شهرداريها حقوقي نظام ترسيم و تدوين در دليل همين به و شهرداريها
.بودهايم
قضات شدن درگير كمتر نتيجه ، در و دادگستريها حوزه در شهرداريها مسائل شدن مطرح كمتر -3
.نبودهايم برخوردار شهرداريها حقوقي امور در كافي پختگي از رو اين از:شهري مسائل با
قانون دسترس ، در و موجود منابع تنها اجرايي ، نظام در شهري مديريت جايگاه تعيين براي
شهرداري نظام در اصولي و نكات به منابع اين در.شوراهاست و شهرداري قانون اساسي ،
دو را شورا و شهرداري نبايد كه است اين نكات اين از يكيراهگشاست بسيار كه برميخوريم
مشكل دچار را ما نهايي ، تحليل در قضاوتي چنين ;بدانيم هم از جدا مجموعه دو و نظام
محسوب شهري مديريت نهاد شورا و شهرداري كه برسيم واقعيت اين به بايد نيز ما.ميكند
.ميشوند
شهر استان ، شوراي مجلس ، از اعم شورا اساسي ، قانون هفتم اصل براساس كه است اين ديگر نكته
تعريف را كشور اركان ما كه زماني ;ميشود محسوب كشور اداره و تصميمگيري اركان از...و
اينها كنار در بايد و ميكنيم ياد قضاييه قوه و مجلس جمهوري ، رياست رهبري ، از ميكنيم
چند هردهيم قرار ديگر اركان برابر و شان هم ركن يك عنوان به نيز را شهري مديريت نهاد
و است برخوردار بالاتري جايگاه و شان از اسلامي شوراي مجلس سياسي ، اقتدار نظر از
داده شهر شوراي به كه اعتباري و شان حقوقي ، نظر از اما دارد ، ملي قلمروي مصوبههايش
زمينه در كه كساني همه براي مطلب اين اگر.است برابر اسلامي شوراي مجلس با ميشود
وقت آن گيرد قرار قبول مورد ميگيرند تصميم يا و ميانديشند ميكنند ، كار شهري مديريت
به را شهري مديريت صورت اين در زيرا ;ميدهد روي اساسي تحولي نيز آنان تفكر طرز در
.نميدانند مجريه قوه امتداد در نهادي را آن و ميدانند قوا ساير كنار در قوه يك عنوان
بايد نيز صورت همين به و است قضاييه و مجريه مقننه ، قوه از جدا حقوقي ماهيت يك امر اين
برنامههاي سريع پيشبرد براي كه است شده اشاره اساسي قانون يكصد اصل در.كرد نگاه آن به
مقتضيات به توجه با و مردم همكاري طريق از رفاهي امور ساير و عمراني اجتماعي ، اقتصادي ،
همان افراد را آن اعضاي و ميگيرد صورت شورا توسط...و بخش روستا ، شهر ، هر اداره محلي ،
فرهنگي اقتصادي ، اجتماعي ، برنامههاي تمامي كه دارد تاكيد اصل اين.ميكنند انتخاب محل
مشاركت شوراها ، حضور با بايد پيشرفت هرگونه و نيست امكانپذير شوراها حضور بدون سياسي و
.گيرد صورت آنان نظارت تحت و مردم
مهمي جايگاه كشور مديريت ساختار در شوراها نقش و شهري مديريت نهاد مورد در كه ديگري اصل
استانداران ، كه است شده بيان اصل اين در.است اساسي قانون سوم و يكصد اصل دارد
رعايت به ملزم ميشوند ، تعيين دولت سوي از كه مقاماتي ساير و بخشداران فرمانداران ،
دستوري استان شوراي اگر مثال عنوان به.هستند -شوراها اختيارات حدود در -شوراها تصميمات
خود اين و دهد انجام را آن است موظف وي بدهد ، استاندار به دارد كه اختياراتي براساس را
.است مجريه قوه از شهري مديريت ماهيت جدايي بر ديگر دليلي
نهاد براي قانون كه منزلتي و شان ميرسيم نتيجه اين به اساسي قانون مختلف مواد براساس
مستقيما شورا.دارد جداگانه اعتباري بلكه نيست ، مجريه قوه ادامه در است شده قائل شورا
مانندانتخاب دقيقا ;ميگيرند مردم از را خود مشروعيت فاصله ، درجه يك با شهردار و
اما ميگيرند ، مردم از را خود مشروعيت نيز جمهوري رياست و مجلس.خبرگان مجلس توسط رهبر
هيات از را خود مشروعيت آنها.ندارد وجود اعتباري چنين دولتي وزارتخانههاي مورد در
مديريت نهاد منزلت و جايگاه بنابراين ، .جمهور رئيس از هم دولت هيات و ميگيرند دولت
ميگويند حقوقدانان از بسياري نيز دليل همين به و است بالاتر اجرايي ، دستگاههاي از شهري
آن داراي زيرا ;شود جايگزينش نميتواند استانداري يا كشور وزارت نشود ، تشكيل شورا اگر
شخصيت با نهادي شهرداري:ميگويد باره اين در نيز شهرداري قانون ماده 3.نيست جايگاه
را خود مشروعيت شهرداري واقع در.نيست هم دولتي او حقوقي شخصيت اين و است مستقل حقوقي
.ميگيرد مردم از مستقيما را مشروعيت اين و نميكند كسب دولت از
خود بگيرد ، قرار تكليف و حق طرف نيز مستقلا ميتواند شهرداري قانوني ، ماده همين براساس
مستقيما شهرداري شخصيت كه است اين مهمتر نكته اما باشد ، معامله طرف و ببندد قرارداد
.بكند حاكميت اعمال ميتواند اساس همين بر و است شهروندان عمومي اراده از برخاسته
حاكميت اعمال
امنا هيات توسط عموما..و مستضعفان بنياد سيما ، و صدا مانند غيردولتي عمومي سازمانهاي
نيز سازمانها اين روساي و ميشوند نصب قانون توسط امنا هيات خود و ميشوند اداره
.ميشود انتخاب مردم توسط -واسطه يك با -شهر مدير شهرداري ، در كه حالي در ;هستند انتصابي
حالي در ;باشند تصدي امر متكفل آنها اكثر شده باعث غيردولتي سازمانهاي اكثر اداره شيوه
كه است سياسي اراده از منبعث عملي حاكميت ، .بكند نيز حاكميت اعمال ميتواند شهرداري كه
اما...و نمود دستگير يا و زنداني.كرد محروم زندگي حق از را كسي ميتوان آن واسطه به
صادرات ، فروش ، و خريد مانند دهد ، انجام را آن ميتواند هم حقيقي شخص هر كه است كاري تصدي
...و واردات
حاكميت هم و تصدي هم شهرداري ، كه حالي در است ، امور تصدي غيردولتي سازمانهاي وظايف عمده
قابل كه ميدهد نهاد اين به قدرتي شهرداريها قانون ماده 55 بند 20 مثال ، عنوان به.دارد
شهرداري كه است شده تصريح بند اين در.نيست اجرا در ديگر قانوني ماده هيچ با مقايسه
ميكند مزاحمت ايجاد شهر براي كه را هرجايي شهر شوراي اعضاي از تن راي 3 با ميتواند
هم اختيارات اين دليل و دارد شهرداري حاكميت اعمال از نشان قانون اين.نمايد تعطيل
.است شده كسب مردم راي از كه است مشروعيتي
ايجاد ما براي شهري مديريت از تصويري شوراها و شهرداري اساسي ، قانون از برداشتها اين
منتخب نهادي را شهري مديريت ما وقتي.دارد زيادي فاصله امروزي معمول شيوه با كه ميكند
نيز جايگاه اين با متناسب اختياراتي بايد طبعا ميدانيم شهر يك مردم اراده از متاثر و
.بگذاريم او اختيار در
اين.نيست حقوقي جايگاه اين با متناسب و اندازه و حد در ما شهري مديران امروزي وظايف
شهرداريها وظايف مجموعه از هستند آن انجام به قادر ديگر دستگاههاي كه كاري هر كه تفكر
به نيستند آن انجام به قادر دستگاهها ديگر كه باشد وظايفي تنها شهرداري كار و شود حذف
و دهد مسير تغيير بايد شهري مديريت.نيست متناسب شهري مديريت واقعي جايگاه با هيچوجه
مديريت اكنون شهرداري.است شهر واحد مديريت همان كه برود خود حقيقي جايگاه و سمت به
شهرداري كاري حيطه از...و فرهنگي مسائل گاز ، برق ، آب ، ندارد بهعهده را شهري واحد
ماده در سوم پنجساله برنامه قانون در خاطر همين به.برگردد شهرداري به بايد كه است خارج
توجه با دارند محلي ماهيت و ويژگي كه را وظايفي دارد اجازه دولت كه است شده اشاره 136
برنامه يك در كار اين.كند واگذار آنها به شهرداريها تواناييهاي و امكانات به
همچنين و برنامهريزي و مديريت سازمان و كشور وزارت مشترك پيشنهاد به شده زمانبندي
خواهد منتقل شهرداريها به تدريج به وظايف اين و شده انجام سوم برنامه طول در دولت تصويب
محدودي وظايف شهرداريها اكنون زيرا ;ميشود حل شهري مديران عمده مشكل صورت اين در.شد
مختلف امور مديريت و برگيرد در را شهر محدوده تمام آنان وظايف بايد و دارند برعهده
در امروز.باشند موفق خود وظايف انجام در تا باشد آنان اختيار در شهري مديريت با مرتبط
.است شهري مديريت اختيار در وظايف اينگونه دنيا شهرهاي اكثر
شهري مديريت وظايف
نميتوان.باشد شهرداريها توانمنديهاي و امكانات با متناسب وظايف اين كه نمود توجه بايد
است بوده قدرتمند وزارتخانهاي اختيار در ديروز تا كه را وظيفهاي لازم زمينهسازي بدون
در لازم قابليتهاي كه اين بدون ;داد قرار شهرداريها اختيار در و كرد جدا آن از راحتي به
كه است اين كار اين لازمه واقع در.داشت نخواهد نتيجهاي كار اين شود ايجاد شهرداريها
ماده 136 در.آيد وجود به لازم اعتباري و تخصصي فني ، قابليتهاي وظيفه ، هر انتقال براي
ذيربط اعتباري منابع گرفتن نظر در با وظايف اين كه است آمده توسعه سوم برنامه قانون
.شود منتقل بايد
قرار هم كنار در بتوانند و باشند داشته پيوند شهرداريها وظايف با بايد همچنين وظايف اين
يكپارچگي و وحدت انتقال اين.نشود وارد شهرداريها امور در ناهمگون وظيفهاي تا گيرند
.شود شهري مديريت در تشتت و تفرق باعث اينكه نه كند ايجاد را شهري مديريت
وظايف با مرتبط عملكرد نظر از و است وقوع حال در شهري فضاي در كه اتفاقي هر اساسا
اين در اصلي معيار.شود منتقل شهرداريها به انتقال فرايند اين در بايد است شهري مديريتي
تمامي.محلي جنبه وظايفي چه و دارد ملي جنبه وظايفي چه كه است نكته اين به توجه امر
اختيار در بايد دارد محلي جنبه و ميدهد انجام دولت كنون ا كه را فعاليتهايي و وظايف
اين در شهري مديريت جايگاه كه باشيم داشته توجه بايد حال عين در.گيرد قرار شهري مديريت
تصدي جنبه كه را وظايفي تنها انتقال اين در نبايد.شود حفظ شهر مدير عنوان به انتقال
در دارند مديريتي جنبه كه وظايفي كه است اين مهم.دهيم قرار شهرداريها اختيار در دارند
بايد شهري مديريت ;خصوصي بخش اختيار در تصدي مسئوليتهاي و گيرد قرار شهر مديران اختيار
.گيرد صورت خصوصي بخش توسط عمل خود ولي باشد داشته نظارت آنها عملكرد نحوه بر
مسائل ابلاغ در شهرداريها تا شوند واگذار تدريجي صورت به بايد وظايف اين كه است آن مهم
.نشوند مشكل دچار اداري
وظايف شرح شهرداريها تمام در اكنون ما:شهرداريها قانوني ساختار اصلاح به توجه -4
با نفري هزار چند شهرهاي اداره قانون نبايد.شود اصلاح بايد وضعيت اين و داريم يكساني
لازم حال عين در.نيست منطقي امر اين ;باشد يكي كلانشهرها و نفري هزار صد چند شهرهاي
به توجه با ميتوان بلكه شوند ، واگذار شهرداريها همه به همزمان وظايف اين كه نيست
.گرفت نظر در كار اين براي خاصي زماني ترتيب شهرداريها امكانات و تواناييها
بر شوند منتقل شهري مديريت به طرح اين در بايد كه وظايفي مجموعه مسائل ، اين به توجه با
:است زير شرح به اولويت اساس
را آن بايد شهر شوراي و شهرداري شهري ، مديريت و است شهر هر محدوده در كه وظيفهاي اولين
از اعم ميشود مربوط شهري برنامهريزي به كه مواردي تماماست برنامهريزي دهد ، انجام
و شود انجام شهري مديريت توسط بايد...و تفصيلي هادي ، جامع ، شهري ، توسعه طرحهاي طراحي
تهيه را شهري هادي و جامع طرح كشور وزارت يا شهرسازي و مسكن وزارت كه نيست قبول قابل
هر كه است طبيعي كند؟ درك را شهر آن مقتضيات ميتواند شهر هر مردم از بهتر كسي چه.كند
اين و ميكند تفاوت ديگر شهر با شهر هر مقتضيات و ميشود ساخته شهر همان مردم براي شهر
بهترين و ميكند ايجاد شهر آن اقتصادي و فرهنگي سياسي ، اجتماعي ، مختلف عوامل را مقتضيات
.شهرند مديران و مردم هستند آن درك به قادر كه افرادي
در بايد كه است شهري برنامهريزي آنها مهمترين و انتقال قابل وظيفه اولين اين بنابر
ضوابط ، سياستها ، ما كه نيست اين منزله به امر اين البته.گيرد قرار شهر هر مديريت اختيار
كه است دولت وظيفه اين ;بگيريم ناديده شهري توسعه طرح در را شهرسازي معيارهاي و مقررات
نيست لازم اما نمايد ، تعيين را شهرسازي مقررات و ضوابط و كند ابلاغ را عمومي سياستهاي
.باشد دولت نيز طرحها اين كارفرماي كه
شهروندان آموزش و فرهنگي خدمات بحث شوراها تشكيل به توجه با انتقال قابل وظيفه دومين
.است
نوذرپور علي مهندس
دارد ادامه
|