قوميت سه يا ملت يك
صفر نقطه
صدام نجات راه آخرين
كردستان كابوس و تركيه
خليجفارس در آمريكا اولويتهاي
سودان لبخندبراي
14 شارون جنگي جنايات
كوزوو در گام به گام
قوميت سه يا ملت يك
فيروزينياكي مرتضي
.بود نوشته (شد افشا بعدا) كه محرمانهاي نامه در زماني عراق اسبق حاكم فيصل ملك ميگويند
گونه هر فاقد و انساني موجودات از انبوهي توده اينانندارد وجود "عراق ملت" نام به چيزي"
پيوند هم به را آنان مشتركي رشته هيچ كه هستند خرافي سنتهاي از آكنده و ميهنپرستي آرمان
هميشه و دارند مرج و هرج به گرايش بشنوند ، را غيبتي و تهمت گونه هر حاضرند و نميدهد
".كنند قيام حكومتي هر عليه آمادهاند
كه امروز اما نپيوست حقيقت به چندان وي از بعد دهههاي طول در فيصل ملك سخنان اين چند هر
سياستمداران و خردورزان از بسياري ميسازند كشور اين به حمله آماده را خود انگليس و آمريكا
عراق.ميدارند بيان ديگر كلام به بلكه او از نقل به نه را فيصل ملك كلام نگراني منطقه
خاطر بههستند سني و شيعه به شده تقسيم اما سامي اعراب و غيرسامي اما سني ، كردهاي از تلفيقي
"خصيب هلال" كشورهاي كه عربي بزرگ كشور يك رهبري وعده برابر در "حسين شريف" زماني بياوريم
براي كه شد قانع ميساخت ملحق جزيرالعرب به را فلسطين و عراق و اردن و لبنان و سوريه يعني
فراهم را موقعيت حسين شريف براي چه آن.بردارد اسلحه "تركها يوغ از عرب اقوام ساختن آزاد"
آن ميرود سو كدام به عراق جغرافياي كه نيست معلوم هم حالبود اول جهاني جنگ حاد شرايط ساخت
حذف منطقه سياسي صحنه از را حسين صدام كه گرفتند تصميم آمريكاييها ميرسد نظر به مسلم چه
قرار آمريكا "ملي منافع" چارچوب در كويت از عقبنشيني از پس صدام حضور در 1991 زماني.نمايند
و "لادن اسامهبن" بودن زنده هنوز كه همچنان.است مقاله اين از خارج او حفظ دلايل كه داشت
رهبران فعلي "ملي منافع" چارچوب در افغانستان در آمريكا حضور توجيه براي "محمدعمر ملا"
.آمريكاست
خود ديدار هنگام به چه و آمريكا به تركيه بلندپايه مقامات سفر در چه آمريكا رهبران چند هر
بربغداد ، حاكم رژيم سقوط صورت در بدهند اطمينان كشور اين رهبران به ميكوشند آنكارا از
جغرافيايي مشكلات به هم عراقي كرد رهبران.نكنند "فدرال حكومت" از خارج تقاضايي عراقي كردهاي
اقتصادي و سياسي شرايط اما آگاهند است آزاد درياي به آنان دسترسي عدم از ناشي عمدتا كه
معمولا چون نميسازد پنهان را خود نگراني هم ايران.ميبرد سر به بحراني شرايط يك در تركيه
رهبرانشان كه آنند از دورتر بسيار عموما آنها نتايج و است انقلابها همانند جنگها سرنوشت
به متكي كه "كرد مستقل" كشور يك برپايي سوداي هميشه عراق كرد رهبران كه آن ضمن داشتند انتظار
ميدهند نشان كردها متحد را خود آمريكاييها امروز.پروراندهاند سر در را باشد كركوك نفت
احزاب با ، ديرباز از طالباني جلال رهبري به "عراق كردستان ميهني اتحاديه" كه آن ضمن
چندان هم دمشق و تهران با روابط كه همچنان است داشته دوستانه و گرم روابط اروپايي سوسياليست
تهران استقلال هتل در سطور اين نگارنده به شمسي دهه 70 اوائل در طالباني جلال امانيست بد
نداريم كردستان كشيده فلك به سر كوههاي جز به متحدي كردها ما" كه بود گفته را تاريخي جمله
ضمانت ميتواند آمريكا به كردها شفاهي قول نه لذا "است تاكتيكي و مدت كوتاه ما اتحادهاي بقيه
.ميسازد مطمئن را آنكارا بحرانزده رهبران خيال آمريكاييها قول نه و باشد داشته اجرا
وجود تضميني هيچ نمايند حركت هم "كنفدراليسم" حتي سوي به فدرالسيم تقاضاي از كردها اگر
ديرين آرزوي چند هر كه است اساس همين بر و نكنند فراتر تقاضاي هم جنوب شيعيان كه ندارد
از آنها همه اما گردد حذف منطقه سياسي صحنه از "حسين صدام" كه است بحرين و كويت و عربستان
كنار در كشور سه اين در انبوهي جمعيت چون دارند وحشت عراق جنوب در شيعيان رسيدن قدرت به
يا و شيعيان رسيدن قدرت به تنها كشورها اين دلنگراني البته.هستند شيعه عراق جنوبي مرزهاي
سقوط روزهاي آخرين در حسين صدام كينهتوزان و جنونآميز اقدامات از آنها نيست عراق تجزيه
از و است داده انجام منطقه در را لازم رايزنيهاي آمريكا حتم طور به.وحشتند در هم خود
مانع آمريكاييها قومي خصومتهاي همه عليرغم كه است كرده استفاده مثال يك صورت به افغانستان
در كه صورت آن به عراق در قومي خصومت اخير سالهاي در كه صورتي در.شدهاند كشور اين تجزيه
مسلما.است بوده خونريز مركزي دولت عليه بر قوم سه هر خصومت بلكه نداشته وجود بود افغانستان
به توجه با خود اين كه ميآيد پيش "شده هدايت دموكراسي" برپايي بحث افغانستان بحث ادامه در
آنها براي جدي دلنگراني يك خود فارس خليج حوزه كشورهاي "مانده عقب سنتي سياسي ساختار"
.بود خواهد
صفر نقطه
شمالي آمريكاي
بقاياي تخليه رسمي پايان عليرغم باختند جان سپتامبر يازدهم حادثه در كه نفري از 2823 نيمي
نشد پيدا اجسادشان جهاني تجارت برج محل از سپتامبر يازدهم حوادث
و خاطرهها تصاوير ، _ دارند آنها كه است چيزي تمامي اين داشتند ، دست در تصاويري آنها
زدن برهم چشم يك از كوتاهتر لحظهاي در كه زندگيهايي و ميكند سنگيني اندوه از كه قلبهايي
پشت را مانهاتان جنوب خيابانهاي گذشته هفته ميكردند حمل كه تصويري با شد ، بسته پروندهشان
در و دادهاند انجام خود بستگان يافتن براي پيش ماهها آنها كه بود كاري اين و گذاشتند سر
سرخ گل از گلهايي دسته اكثرشانبودند رفته ديگر بيمارستان به بيمارستاني از آنها جستوجوي
از روح نثار را گلها دسته مينامندش مقدس زمين كه جايي در تا داشتند دست در گلايول و
.كنند دسترفتگان
كلاه و مخصوص كت آستين در دستانشان.رسيدند راه از ساله و 9 اوتن ، 12 جاناتان و كريستون
خود كه پدري بود ، آمده گرفتار بود پدرشان به متعلق كه لباسي آتشنشانان ، قرمزرنگ و بزرگ
را نقشي او.قرمز به مايل قهوهاي رنگ به اسبي رسيد ، جيك به نوبت سپسبود آتشنشان يك فرزند
در خدمت ابزار تمامي با جيك هرچند.ميشود گذارده سرشناس افراد برعهده معمولا كه كرد ايفا
او.بود سواركار از خالي او زين اما بود شده تجهيز..و تبر چكمه ، چون آتشنشاني سازمان
.شود قلمداد سوارش ميتوانست هركس كه بود بيسوار اسبي
بود ايستاده استوار آن برفراز جهاني تجارت برج روزگاري كه گودالي متري عمق 25 در جايي در
همزمان شدن نواخته با همزمان و احترام علامت به را خود دستان پليس افسران و آتشنشانان
مركز بقاياي آخرين دوستانشان كه بود زماني در درست اين و بردند بالا عزاداري و سوگ در طبلها
.كردند حمل بنا اين سابق محوطه از بيرون به را جهاني تجارت
مرتب و تميز چيز همه ديگر آنكه رغم به.بود شده تخليه جهاني تجارت مركز بقاياي همه چيز ، همه
باختند جان سپتامبر يازدهم حادثه در كه نفري از 2823 نيمي كه آنجا از اما ميرسيد نظر به
پيدا اجسادشان جهاني تجارت برج محل از سپتامبر يازدهم حوادث بقاياي تخليه رسمي پايان عليرغم
.نميرسيد نظر به خالي هيچگاه نقطه اين نشد
آرام خروج با سپس كوتاه مراسم اين.نشد انجام مذهبياي مراسم يا نطق هيچ مراسم اين حاشيه در
تخريب قربانيان بستگان پليس ، افسران آتشنشانان ، جستوجوگران ، مشتمل كه حاضران از تن هزاران
.رسيد پايان به بود نيويورك شهرداري مقامات و جهاني تجارت مركز
_ است ديگر مرحله يك آغاز و مرحله يك پايان از نشاني مراسم اين ميگويند نيويورك مقامات
.است درست ادعايي اين فيزيكي لحاظ به.بازسازي و بحران از خروج.آينده به گذشته از گذري
صد حدود.است شده پاكسازي بود داده جاي خود در را جهاني تجارت مركز كه زميني هكتاري مساحت 16
و كردند جابهجا ميشد بالغ تن ميليون به 8/1 كه را جهاني تجارت مركز مخروبههاي كاميون هزار
يادمان بهعنوان آن حفظ خواستار كه آناني براي جنگي ميدان به جهاني تجارت مركز سابق محل
شهري مقامات.است شده تبديل شود ، بازسازي بايد بخش اين معتقدند كه كساني با هستند درگذشتگان
اما هستند نقطه اين بازسازي درصدد نيست قبول قابل قربانيان بازماندگان براي كه سرعتي با
به جهاني تجارت مركز بازسازي با مخالفت در آنان اقدامات و اظهارات از را بازماندگان ناخشنودي
تخريب قربانيان بازماندگان و شهر شوراي اختلاف هم يادبود مراسم حتيدريافت ميتوان خوبي
.بودند مناسبتر زماني در مراسم برگزاري خواهان كه داشت پي در را جهاني تجارت مركز
تكهاي ميآمدند ، سپتامبر يازدهم حملات نتيجه ديدن براي كه مردمي هزاران براي مذكور مراسم
.ميرسيد نظر به بيپايان و طولاني سفر يك از گمشده
داد دست از سپتامبر يازدهم حادثه در را جانش كه آتشنشاني اوتن ، مايكل پدر لوتن ، ريچارد
افشاي هستيم ، حقايق افشاي خواهان ما":كرد توصيف گونه اين را آينده به خانوادهاش اميدهاي
.بود درآورده خود سيطره تحت را او مراسم فضاي كه چرا گفت كم خيلي او "نميدانيم آنچه
طبقه در پاتريشيا خواهر لوزين ، .رسيد راه از خود شده مفقود خواهر از عكسي با ريلي پاتريشيا
.شود مادر بعد ماههاي در بود قرار و بود متاهل و ساله ميكرد ، 37 كار شرقي برج يكم و يكصد
.نشد پيدا هيچگاه او بقاياي
بقاياي تا شدند فراخوانده سردخانه به بار شش يا پنج كه بودهاند خانوادههايي ميداند ريلي
(است كرده نگاهداري شناسايي براي را بدن قطعه كماكان 19587 سردخانه) كنند شناسايي را قربانيان
كه كسي بقاياي هيچگاه اينكه است بدتر كداميك":ميپردازد خود نظر تشريح به ادامه در ريلي.
"شويم؟ فراخوانده سردخانه به بار شش يا پنج يا نشود پيدا درگذشته
شد ، فروپاشي دچار سپتامبر يازدهم روز در هم دوم برج كه زماني _ صبح دقيقه و 29 ساعات 10 در
اين.درآمدند صدا به جهاني تجارت برجهاي مجاورت خريد مركز در چهاربار هركدام و ناقوس پنج
.است داده دست از را خود جان خدمت حين در آتشنشان يك كه معناست بدين آتشنشانان بين در صدا
در حاضران صف جلو از جهاني تجارت برجهاي مخروبه نخالههاي آخرين حمل اتومبيل كه هنگامي
آتشنشاناني و پليس ماموران ساير خودرو گذشت با و دادند سلام احترام علامت به همه گذشت مراسم
.كردند چنين احترام اداي براي نيز بودند كشيده صف غربي خيابان سوي دو در كه
پرواز به كمي ارتفاع در نيويورك پليس هليكوپتر پنج ادامه در و درآمدند صدا به طبلها
.دهند جاي تريلي يك در را جهاني تجارت ساختمان از مانده جاي به فولاد قطعه آخرين تا درآمدند
آمريكا پرچم و سرخ گل حلقههاي با كه شد نهاده فولاد قطعه اين روي بر سياهرنگ تابوت يك
.بود شده پوشانيده
را جهاني تجارت مركز بقاياي آخرين مداوم زدنهاي كف با نيويوركي هزاران مسير طول در هرچند
از نشاني هيچ برميداشتند گام بقايا حامل خودروهاي پي در كه آناني صورت در اما كردند مشايعت
در آنان كه تصاويري گويي ميگريستند خودروها مشايعت حين در مردم.نميخورد چشم به شادماني
.باشيد داشته خاطر به را ما دسترفتگان از":بود داده قرار مخاطب را جهانيان تمامي داشتند دست
گاردين:منبع
صدام نجات راه آخرين
عراقي شناسنامه يك فلسطيني هر
زينلي محمدحسين
يهودي دولت تشكيل از پيش سالها به و دارد درازي تاريخي سابقه عراق در فلسطين مردم اسكان طرح
موسس هرتسل ، روسي ياران از كه "بوخميل يهوشع" دكتر بار نخستين براي.بازميگردد كشور اين در
را عراق زمينهاي از بخشي يهوديان ، كه كرد پيشنهاد سال 1911 در ميگشت محسوب يهود جنبش
سوي از طرح اين ديگر بار سال 1919 در.دهند اسكان اراضي آن در را فلسطينيها و نموده خريداري
دجله بين حاصلخيز سرزمين كه بود معتقد وي.گشت مطرح اهرونسون اهارون نام به يهودي دانشمند يك
.كند وادارشان مهاجرات به و كرده وسوسه را فلسطينيها ميتواند فرات و
يهود اجرايي ستاد به سال اين در گورين بن اينكه تا ماند مسكوت سال 1938 تا اسكان طرح
هزار ده اجباري كوچ زمينه عراق به استرلينگ ليره ميليون ده پرداخت قبال در كه كرد پيشنهاد
جمعيت اين به هم عراق كه بود معتقد گورين بنآورد فراهم را عراق به اسرائيل از عرب خانواده
.است نيازمند سخت عرب
اسرائيل ، سرزمين" كه خود كتاب در ميلك كلي والتر نام به آمريكايي يك سال 1944 در نهايتا و
اسرائيل يعني دروغي و مصنوعي وطن يك در كه بفهمند اعراب اگر:گفت داشت ، نام "موعود سرزمين
از پر و حاصلخيز اراضي به كوچ آنوقت داشت ، نخواهند رواني و روحي آسايش و راحت زندگي فردا ،
گفت ميتوان بنابراين.كرد خواهند استقبال طرح اين از و نموده قبول را فرات و دجله ميان آب
تمام دائمي مشكلات از يكي فلسطين اعراب اسكان.ميرسد پيش سال يكصد حدود به طرح اين سابقه كه
به را صلح مذاكرات تمامي آن ، ماندن لاينحل كه طوري به بوده اسرائيل و اعراب بين صلح مذاكرات
نفر ميليون حدود 3/7 ملل سازمان رسمي آمار مطابق فلسطيني آوارگان تعداداست رسانده بنبست
اروپايي كشورهاي از برخي و استراليا آمريكا ، اردن ، لبنان ، سوريه ، در اينان بيشتر.ميباشد
نام ثبت و غيررسمي نفر ميليون عده 1/5 اين از آمده دست به آمار بنابر البته.ميكنند زندگي
.ميرسد نفر ميليون به 5/2 فلسطين رسمي پناهندگان جمعيت ترتيب بدين و نشدهاند
كشور در فلسطين اعراب اسكان طرح اجراي پيرامون بحث براي قانعكننده دليل دو اسرائيل دولت
:دارد عراق
بازگشت انديشه و كرده راضي را فلسطينيها ميتواند كه است حاصلخيز و وسيع سرزميني عراق _1
مانند گرانبهايي اراضي اعطاي يهوديان نظر در.كند خاموش هميشه براي آنها ذهن در را وطن به
.كرد پرداخت آنها به فلسطين اعراب مهاجرت براي ميتوان كه است منصفانهاي قيمت عراق از بخشي
براي عراق گزينه.بود خواهد مفيد و مهم بسيار اسرائيل براي امنيتي جهت از طرح اين اجراي _2
مرزهاي امنيت وسيعتري حد در لبنان و سوريه اردن ، مانند ديگر گزينههاي مقابل در اعراب اسكان
از را فلسطينيها اسرائيل ، دولت از عراق جغرافيايي دوري.ميكند تضمين آينده در را اسرائيل
و واقعيتر امنيتي به اسرائيل دليل همين به و بازميدارد اسرائيل مرزهاي به پراكنده نفوذهاي
انديشهها بروز و خاطرات يادآوري مانع جغرافيايي دوري ديگر سوي از.ميكند پيدا دست عمليتر
.ميگردد هجومي و نظامي تفكرات و
نسبت كشور اين ظاهري عكسالعمل.است دوسويه و پيچيده موضعي طرح ، اين به نسبت عراق موضع اما
.ديگر گونهاي به كشور اين عملي انفعال و است گونهاي عراق در فلسطيني اعراب اسكان پيشنهاد به
در اما است ، مخالف خود خاك در فلسطيني اعراب اسكان هرگونه با كه ميكند اعلام هميشه عراق
.ميكند ايجاد تئوري اين ساختن عملي براي را مساعدي زمينههاي عمل
تمامي به آن مطابق كه است شده صادر بخشنامهاي عراق انقلاب رهبري شوراي سوي از اخيرا
بخشنامه اين موجب به.ميشود داده مستغلات و غيرمنقول اموال تملك حق عراق مقيم فلسطينيهاي
مرزي و حد هيچگونه نيز قانون و بگيرند تحويل رسمي سند خود املاك بابت ميتوانند فلسطينيها
.است نكرده تعيين باشد داشته ميتواند فلسطيني يك كه مستغلاتي تعداد و اندازه براي
اجباري كوچ بر مبني گشت صادر عراق انقلاب شوراي سوي از ديگر حكمي فرمان ، اين با همزمان
لازم.است نيامده سال 1957 سرشماري ليست در آنها اسامي ولي هستند بغداد ساكن كه كساني تمامي
يعني بغداد شهرك بزرگترين در كه هستند شيعياني بخشنامه اين مشمولين اكثريت كه است ذكر به
داشته كه مليتي هر عراق ، ساكن اعراب تمامي قانون مطابق همچنين.ميكنند زندگي انقلاب شهرك
.برخوردارند اولويت از فلسطيني اعراب ميان اين در اما بگيرند عراقي شناسنامه ميتوانند باشند
كرده آغاز اسكان ، طرح تحقق جهت را وسيعي اقدامات و نكرده بسنده بخشنامه صدور به عراق دولت
آن اطراف روستاهاي و كركوك شهر تركان و كرد خانواده هزار چهار اجباري كوچ راستا اين دراست
.شد انجام كويت مرز نزديكي در بصره مناطق برخي و دهوك و اربيل سليمانيه ، به
كردهاي و شدند اخراج خود وطن از خانقين شهر اكراد از خانوادههايي گذشته مه ماه اوايل همچنين
به نيز صداماند موطن تكريت ، استان تابع عربي شهرستانهاي كه بيجي و رياض حويجه ، شهرستانهاي
.دادند تن اجباري كوچ
ناسازگاري سر مركزي حكومت با آنها سكنه كه مناطقي كردن خالي براي است دسيسهاي اقدامات اين
كرد خواهد فلسطينيهايي اسكان به اقدام سرزمينها ، اين اهالي اخراج از بعد عراق حكومت.دارند
.باشند عراقي خوب شهروندان پس اين از است قرار كه
كشور اين جمعيتي بافت تغيير راستاي در جديد طرح يك از پرده عراق مخالفين از برخي اخيرا
:شد خواهد انجام مرحله چند در اجباري كوچ عمليات طرح اين مطابقبرداشتند
.كويت مرز نزديك بصره ، استان به كركوك منطقه تركمان و كرد ساكنين انتقال _1
بصره استان به خانقين شيعيان انتقال _2
.سعودي مرزي محدوده به مركزي مناطق ديگر و بغداد شيعيان انتقال _3
مناطق به را هستند شيعه تماما كه ناصريه و العماره ساكنين عراق رژيم طرح ، و دسيسه بنابراين
ساخت و نظامي نيروهاي استقرار محل به را منطقه دو اين و كرده منتقل عراق _ سعودي مرزي
.داد خواهد اختصاص ارتش ، پادگانهاي
داده اسكان خانقين تا كركوك از بازدارنده نوار يك در فلسطيني آوارگان از گروهي عوض در
انساني سد يك ميكنند زندگي خودمختار مناطق در كه عراق مخالفين مقابل در عملا تا ميشوند
ايرانيان رفتوآمد و نفوذ براي بازدارنده عاملي ميتواند همچنين انساني سد اين.گردد ايجاد
:دارد نظر در را ويژگي دو عراقي شهروند بهعنوان فلسطينيها پذيرفتن براي عراق.گردد تلقي
قومي اقليتهاي با مقابله براي اهرمي ميتواند كه است آوارگان و مهاجران اين بودن عرب نخست
نفوذ بالطبع و شيعيان قدرت از ميتواند كه آنهاست بودن سني دوم و گردد محسوب شمالي مناطق در
از شهر اين كه چرا.است مفيد خانقين شهر براي خصوصا جمعيت تركيب اين.بكاهد كشور در ايران
نزديك بسيار عراق پايتخت بغداد ، به ديگر سوي از و دارد قرار ايران با درگيري نخست صف در يكسو
.است
فلسطينيها ، به عراقي شناسنامه اعطاي بر علاوه دارد قصد عراق حكومت كه ميشود شنيده اكنون
نظامي يك براي كه مزايايي و حقوق تمامي و نموده محسوب نظامي سالگي سن 18 از را آنها همه
.دهد اختصاص آنها به را دارد وجود عراقي
يك پي در و كند غافلگير را جهان خود غيرمنتظره سياستهاي با كه است ممكن عراق شرايط اين در
بزرگ پاداش دو به و زند برهم را سياسي پيشبينيهاي تمامي خود دشمنان با بزرگ توافق و معامله
.يابد دست قدرت مسند بر حسين صدام ابقاي و اقتصادي محاصره رفع يعني
ميان نسبي تعادل يك به دستيابي ميبرد اسرائيل اسكان طرح پذيرش از صدام كه ديگري منفعت
گرچه است عراق مذهب سني حاكمان ديرينه آرزوي كه تعادلي.بود خواهد كشور اين سنيان و شيعيان
اين استانهاي به ديگر استان دو يا يك شدن اضافه قيمت به است ممكن تعادل اين آوردن دست به
.شود تمام كشور
السفير:منبع
كردستان كابوس و تركيه
كوهنورد نفيسه
به را عراق صدامحسين ، براندازي از بعد دارد قصد آمريكا شايد كه ميدهند احتمال ترك مقامات
كند تبديل كردنشين ايالت يك
تغيير را تصميمشان بارها تركها عراق ، به حمله مورد در تركيه و آمريكا مذاكرات آغاز زمان از
كردستان كلمه شدن جاري.كنند درك خودشان قبال در را آمريكا سياست نميتوانند كه چرا دادهاند
كه چرا افزود تركها نگراني بر كه بود چيزي آمريكايي مقامات زبان بر كردستان خارجه وزير و
از بعد دارد قصد آمريكا شايد كه آورده پيش ترك مقامات براي را شبهه اين كلمات اين شدن مطرح
اخير سخنرانيهاي در بوش گرچهكند تبديل كردنشين ايالت يك به را عراق صدامحسين ، براندازي
سخناني چنين است روشن آنچه ولي ساخته مطمئن كرد دولت تشكيل عدم از را آنكارا ظاهر به خود
.كند آسوده را تركها خيال نتوانسته هنوز
اين در كشورشان شدن متضرر از مذاكرات ، روند گذاردن زيرذرهبين با تركيه سياسيون ديگر سوي از
ملايمت به آنكارا با زماني تا بوش كه باورند براين ايشان از برخي.كردهاند نگراني ابراز راه
.بنشاند كرسي به را تصميماتش بتواند كه كرد خواهد رفتار
شمال در جنگي هواپيماهاي و سلاحها دادن جاي ميشود ترك مقامات ترس موجب پيش از بيش آنچه
هواپيماها اين كه كرده اعلام سفيد كاخ گرچه.آمريكاست توسط عراقي كردهاي اقامت محل يعني عراق
حركات اين به بدبينانهاي ديد با شدت به آنكارا ليكن است نروژ و هلند دانمارك ، به متعلق
.مينگرد
چرا باشد نميتواند منظور بدون اروپايي كشورهاي نام شدن عنوان معتقدند ترك تحليلگران برخي
ديگر و كند مطمئن را تركها ميتواند بيشتر باشد اروپاييها به متعلق نظامي نيروهاي اگر كه
در است مخالف كل بهطور عراق به حمله با اروپا اتحاديه سويي ، از و ماند نخواهد باقي بحثي جاي
خطر بنابراين ندارد وجود شود همسو آن سياستهاي و آمريكا با حمله اين در اينكه احتمال نتيجه
.ميرود بين از خود به خود نيز اروپاييها سوي از عراق كردهاي حمايت
احتمال اگر كه است اين كرده مشغول خود به را ترك سياستمداران ذهن كه سوالي اين وجود با
شود؟ مطرح آمريكايي مقامات سوي از اشتباه طور به حتي چيزي چنين چرا ندارد وجود كرد دولت تشكيل
چرا باشد لبي اشتباه اصطلاح به يا باشد شده گفته اشتباه به كلمه اين اگر كه اين ديگر سوال
تاكيد بلافاصله و بگيرند پس عذرخواهي هزار با را خود حرف شده دستپاچه آمريكايي مقامات بايد
است؟ بوده افغانستان كردستان ، از منظورشان كه كنند
به حمله پرده پشت كه ميشود آشكار بيشتر روز هر اينكه بيان با تركيه سياسي صاحبنظران از يكي
براندازي مانند مسائلي و سپتامبر يازدهم آمريكا":ميگويد است نهفته نيز ديگري چيزهاي عراق
از فراتر چيزي بوش منظور واقع در است داده قرار خود دستآويز را عراق تروريستي كشورهاي
".اينهاست
:ميكند توصيف چنين سپتامبر يازدهم رويداد از پس را بوش سياستهاي ادامه ، در سپس وي
در را خود نيروهاي و كرد حمله افغانستان به بنلادن دادن قرار بهانه با ابتدا آمريكا _ 1
.برداشت خاورميانه در خود پاي جا كردن محكم براي را قدم اولين ترتيب بدين كرد مستقر آنجا
ضد آمريكاي بنابراين شد مطرح حسين صدام دولت بودن تروريست موضوع افغانستان از پس _ 2
.كرد جزم عراق به حمله براي را عزمش !تروريسم
از و داد آنها به نظامي و مالي مساعدت قول و آورده عمل به دعوت كرد رهبران از سفيد كاخ _ 3
.زند دامن عراق داخلي بحران به توانست طريق اين
براي تركها از و كرده ياد تروريسم ضد كشور يك عنوان به تركيه از آمريكايي مقامات _ 4
به كه داد اطمينان ترك سياسي سردمداران به مقابل در و كرد همكاري درخواست صدام براندازي
.كرد نخواهد حمايت كردها از هيچوجه
:حمله از پس و
و خاورميانه منطقه ميتواند ترتيب بدين كرده مستقر عراق در را خود نيروهاي آمريكا _ 1
.دهد قرار خود دائم كنترل تحت را ايران جمله از منطقه اين مهم كشورهاي
و زده هدف چند تير يك با واقع در !كردستان ايالت تشكيل براي عراق كردهاي از حمايت با _ 2
دچار باشند خاورميانه آينده قدرتمند قطبهاي ميتوانند كه را تركيه و ايران و سوريه كشورهاي
.كرد خواهد بحران
ديگر بار ترتيب بدين و داشته نگاه حركت از اروپاست به پيوستن تمناي در كه را تركيه _ 3
.كرد خواهد عملي سومي جهان كشورهاي رشد از جلوگيري راستاي در را خود سياستهاي
از يكي.نيستند منطقه در جنگ آغاز به بيتمايل هم چندان ترك مقامات از برخي حال ، اين با
سخنان در كوچر.است تركيه صنايع و بازرگاني اتاق رئيس كوچر نجات اشخاص اين بارز نمونههاي
گرفته درس كويت جنگ در آمريكا با حمله از بايد منطقه كشورهاي تمام اينكه بيان با خود اخير
ليكن شد متضرر كشور ، اقتصاد جمله از جهات بسياري از كويت به حمله در تركيه گرچه":گفت باشند
".كند فرق قبل دفعه با وضع بار اين ميرسد نظر به
ولي":داد ادامه نگيرد صورت منطقه در جنگي كه است اميدوار تركيه اينكه بر تاكيد با سپس وي
شرقي جنوب مناطق اقتصاد جديد دولت تشكيل و صدامحسين براندازي از پس دهد رخ جنگي كه درصورتي
حمايتهاي حمله اين در تركيه همكاري صورت در و گرفت خواهد بيشتري رونق عراق با تجارت طريق از
.شد خواهد كشور توليدي بخشهاي رشد باعث آمريكا تكنولوژيكي مالي
و سياسي تحليل و تجزيه قوه بودن ضعيف بر دال تنها ضدونقيض اظهارات اين معتقدند برخي
و خود منافع نميتوانند هنوز كشور اين مقامات كه است آن نشاندهنده و بوده تركها ديپلماتيك
.كنند درك درستي به را منطقه
زمان حريت ، مليت ، :منابع
خليجفارس در آمريكا اولويتهاي
ايران مهار يا عراق به حمله
مفلح احمد نوشته
عسگري محمدعلي:ترجمه
و عراق به حمله براي مقدمات آمادهسازي از زيادي اخبار آمريكا تبليغاتي رسانههاي روزها ، اين
دليل به زيرا.آمريكاست ژئواستراتژيك هدف يك البته اين و ميكنند منتشر صدامحسين سرنگوني
وجود واقعا آيا اما.ميسازد برقرار منطقه اين در را امنيت خليجفارس در آمريكا منافع اهميت
بهانهاي و دائمي خطري ميتواند عراق آيا و ميآيد حساب به خطر يك آمريكا براي صدامحسين
توقف ناگهان خليجفارس دوم جنگ در آمريكايي نيروهاي چرا پس باشد؟ كشور اين در دخالت براي
ترسيده خود بينالمللي اتحاد از آمريكا زمان آن واقعا آيا نزدند؟ او سرنگوني به دست و كردند
كنيم ، باور هم را فريب اين اگر شد؟ تشكيل كويت آزادسازي براي فقط كه اتحادي همان يعني بود؟
مانع يا و برخيزد چالش به ملل سازمان قطعنامههاي با تا شد رها دهه يك براي صدامحسين چرا
توليد ميزان در آن طريق از و بفروشد مقرر اندازه از بيش را خود نفت و شود بازرسان كميته كار
پوششي وجود با و داده قرار حمله مورد را كردها خودمختاري حتي و..بگذارد تاثير جهاني نفت
شد داده اجازه او به چرا...كند سركوب وحشيانهاي طرز به را آنها تحركات قضيه اين آمريكايي
و صلح در از آنها با همسايه كشورهاي به آوردن روي با و كند بازسازي را نيروهايش دوباره كه
بهحال تا كي از صدام؟ از بوش انتقام يعني است؟ شخصي انتقامگيري يك فقط اين آيا درآيد؟ آشتي
ظواهر شود؟ آمريكا ملي امنيت يا ژئواستراتژيك مسايل وارد حد اين تا است توانسته شخصي مسايل
ميدهد؟ نشان را چيزهايي چنين پسر بوش دولت در امر
آن به بايد كه هست هم ديگر مسئله يك آمريكا ، استراتژيك اولويتهاي موضوع به ورود از پيش اما
سياستهاي اجراي براي معين منطقه يك بر آمريكا رسانهاي تبليغات تمركز آن و داد نشان توجه
بر رسانهاي تمركز فلسطيني ، شهرهاي محاصره از پيش مثال براي.است ديگري منطقه در كشور اين
وجود تازهاي منطقه نيز اينك آيا.شد شروع فلسطين از منطقه در تروريسم با جنگ امابود عراق
اين آيا است؟ لبنان جديد منطقه اين آيا شود؟ شروع آنجا از تروريسم عليه جديد حمله كه دارد
او براي جانشيني تعيين و عرفات تغيير براي آمريكا احتمالي شكست بر گذاشتن سرپوش براي اقدامات
پرسش...و است جدي بسيار آن انجام در آمريكا دولت روزها اين كه مسئلهاي يعني نيست؟
به است؟ چگونه ايران قبال در آمريكا موضع كه است اين ميشود مطرح ميان اين در كه مهمتري
صدام اگر آيا طالبان؟ با جنگ طول در كشور دو اين سياسي و امنيتي غريزي همسوييهاي از پس ويژه
خليجفارس در آمريكا منافع و امنيت بماند ، باقي ترتيب همين به ايران دشمني و شده سرنگون
دوست رژيمهاي براي و آمريكا براي [عراق و ايران] كشور دو اين كه است درست ميشود؟ تامين
غلبه آن بر بايد و دارد قرار اولويت در كداميك اما نميشدند محسوب دوست منطقه در آمريكا
است ممكن عراق به حمله عراق؟ يا ايران.دارد مسئله بيشتر كشور دو از كداميك با آمريكا يافت؟
حالي در.است من دوست من دشمن دشمن منطق همان اساس بر يعني شود؟ منجر ايران با نزديكي به
داشته فراواني نشيبهاي و فراز دشمني اين كه بگذريم.بود آمريكا ايران ، دشمن بزرگترين كه
.است
را آن بازيهاي و است مشهور آمريكا خارجي سياست تصميمسازي در او نقش كه كسي _ كيسينجر هنري
يكي با كه ميكرد اقتضا آمريكا سنتي ديپلماسي:ميگويد خود تازه كتاب در _ ميشناسد خوبي به
از بخشي كشور دو اين از يكي حداقل زيراشود برقرار خوبي روابط ايران يا عراق كشور دو از
و عراق با صلح اما نشده آشكار تاكنون چه اگر بنابراين ، ...است منطقه در قوا توازن
ايران با روابط بهبودسازي توقع ديگر سوي از.بود خواهد آمريكاييها تحقير معناي به صدامحسين
.است داخلي گروههاي بين رقابت در ويژه به ايران ، داخل در دشواريهايي و موانع با مواجه نيز
قرار گروههايي ليست در و ميشود موضعگيري حزبالله عليه كه است شرايطي چنين در رو اين از
براي عراق به حمله گذشته ، آن ازكرد متلاشي و داد قرار هدف مورد را آن بايد كه ميگيرد
برپايي به منجر است ممكن حملهاي چنين.نيست آساني كار هم تركها ويژه به آمريكا همپيمانان
با كردها با تركيه جنگهاي تمام ماحصل ترتيب اين به و شود تركيه مرزهاي در كردنشين دولت يك
در شيعي دولتي تشكيل به منجر است ممكن اينكه كما...رفت خواهد فنا باد به دولتي چنين تشكيل
در.شد خواهد خليجفارس اطراف كشورهاي ترس و ايران خشنودي موجب كه مسئلهاي.شود عراق جنوب
براي را كافي باورپذيري و استحكام آن آمريكا دولت امروزه اينكه ديگر توجه قابل نكته حال عين
از حمايت كسب با بتواند آن وسيله به تا ندارد گذشته همچون عربي و بينالمللي اتحاد يك ايجاد
آمريكا بيپرواي پشتيباني خاطر به زيرا.كند توجيه را آن و زده عملي هر به دست همپيمانانش
نيز حد اين تا حتي آنها.نيست برخوردار اعراب بين در نيز حمايت كمترين از كشور اين شارون ، از
از برخي.دهند قرار آمريكا اختيار در عراق به حمله انجام براي را خود خاك كه نميشوند راضي
با مستقيمي ارتباط چون كرد نخواهند حمايت اقدامي چنين از هرگز نيز سوريه نظير عرب كشورهاي
.دارد كشور آن امنيت
يا و احمقانه كارهايي به دست ميتواند آمريكا كنوني دولت اينكه هست ، كه چيزي همه ، اين با
به صدام سرنگوني براي و كرده حمله عراق به است ممكن يعني.بزند شده حساب و كشنده خطاهايي
سقوط صدام زيرا.خورد خواهد شكست جنگ اين در ولي برده را نبردي صورت اين درشود نزديك ايران
آنچه پس.داد خواهد دست از را ايران مهار كند ، حمله عراق به عملا اگر حال هر به اماميكند
پس باشد _ سوريه يا حزبالله يا _ ايران براي پيامهايي ميتواند دارد جريان روزها اين را
است؟ عراق عراق ، به حمله از هدف واقعا آيا
قطر چاپ الوطن روزنامه:منبع
سودان لبخندبراي
آفريقا
اوبرين فيونا
جماليان شهرام:ترجمه
نايروبي در سودان خلق آزاديبخش ارتش نماينده با سودان فرستاده ديدار
معاهده براساس اما است بوده كابوس يك كشور اين دولت براي هميشه سودان جنوب خودمختاري
نشود تبديل حقيقت به است ممكن موضوع اين پيشنهادي ،
دست به را صلح تحصيل براي شانس بهترين هماكنون سودان مردم خونريزي و جنگ سالها گذشت از پس
زيادي مذاكرات به هنوز سلاحها كردن خاموش براي دارند عقيده سياسي تحليلگران اما.آوردهاند
.است احتياج
ميليون دو حدود تاكنون سال 1983 ، در كشور اين شورشيان و دولتي نيروهاي بين جنگ شروع زمان از
و شده افزوده نظامي درگيريهاي شدت بر ميلادي جاري سال در.دادهاند دست از را خود جان نفر
حد پايينترين به نبردها يافتن پايان به نسبت خوشبيني صلح گفتوگوهاي رسيدن بنبست به با
.است رسيده خود ممكن
با سودان خلق آزاديبخش ارتش يعني شورشي گروه مهمترين فرستادگان گذشته هفته شنبه اما
مقامات با خود اساسي مشكل دو توانستهاند كه كردند اعلام و دادند دست دولت اعزامي نمايندگان
.كنند حل را دولتي
به خودمختاري اعطاي سر بر كه داشتند اظهار مشتركي بيانيه انتشار با دولت و شورشي گروه اين
در _ سودان مذهبي قانون _ شريعت كه است آمده بيانيه اين در.رسيدهاند توافق به سودان جنوب
بنابر.شد نخواهد اعمال ميكنند ، پيروي آنيميسم و مسيحيت از آن مردم بيشتر كه كشور اين جنوب
.نيست منتفي سپتامبر اواسط تا جامع راهحلي به رسيدن احتمال آنان گفته
هنوز كه است مواردي جمله از آتشبس مفاد و بشر حقوق جنوب ، نفت چاههاي مالكيت قدرت ، تقسيم
تهديد گفتوگوها در خود مواضع تحكيم براي جنوب شورشيان.است نشده حاصل توافقي آنها سر بر
هشدار تحليلگران.داد نخواهند در تن آتشبس به نشود حل ديگر مشكلات كه زماني تا كردهاند
و دارد وجود اختلافنظر است ، شده حاصل توافق آنها سر بر كه موضوعي دو جزئيات در حتي دادهاند
.شدهاند نقض بارها رسيده امضا به گذشته در كه معاهدههايي
نسبت اخير مذاكرات دستاوردهاي كه دارد عقيده انگليس در سياسي علوم دانشگاه استادان از يكي
گفتوگو براي زيادي موارد":گفت رويتر با مصاحبهاي طي وياست بوده بهتر گذشته دفعات به
آساني چندان كار مذاكره ميز پاي در آنان نگاهداشتن براي طرف دو بر فشار اعمال و دارد وجود
".نيست
جنوب آفريقايي مسيحيان و شمال عرب مسلمانان بين نبرد منزله به سودان داخلي جنگ اوقات اغلب
آن بر چنانچه و است داده دست از را خود مصداق حاضر حال در تقسيمبندي چنين اما.است شده تلقي
سودانيهاي براي خودمختاري مسئله.كند وارد لطمه صلح مذاكرات به است ممكن شود ، ورزيده اصرار
به را معاهدهاي نميتواند سودان خلق آزاديبخش ارتش و است برخوردار ويژهاي اهميت از جنوب
پس كه دارند تمايل شورشيان.باشد نشده آورده ميان به موضوع اين از سخني آن در كه برساند امضا
.شود همهپرسي خودمختاري خصوص در منطقه اين مردم از ساله ، شش انتقالي دوره يك از
عقيده تحليلگران اما است ، بوده كابوس يك كشور اين دولت براي هميشه سودان جنوب خودمختاري
اين بر آنان.نشود تبديل حقيقت به است ممكن موضوع اين پيشنهادي ، معاهده براساس كه دارند
.كرد خواهد تضعيف جنوب در را جداييطلبي احساس دولت ، با قدرت شراكت سال شش كه باورند
جنوب آوارگان از تن هزار دهها عقايد و آرا بايد فراگير صلحي به رسيدن براي حال اين با
طرفدار ميبرند سر به مجاور كشورهاي در كه آوارگان اين اكثر.شود گرفته نظر در نيز سودان
بخش كه كشور جنوب در دولت از دين جدايي.هستند سودان از خود سرزمين استقلال يا خودمختاري
سر بر نيست مشخص درستي به هنوز اما است ، شورشيان توجه مورد بسيار ميدهد تشكيل را معاهده دوم
.آمد خواهد چه كشور اين جنوب مسلمانان و شمال ساكن غيرمسلمانان
و اعراب بين كشور ثروت و سياسي قدرت عادلانه تقسيم منظور به سودان ، مسائل كارشناسان ديد از
مردم بر علاوه كه باورند اين بر آنان.است ضروريات از مركزي دولت ساختار اصلاح آفريقاييها
كه موضوع اين شدن روشن.شوند بهرهمند شراكتي چنين از بايد نيز سودان ساكنان ساير جنوب ،
از يكي.است برخوردار فوقالعادهاي اهميت از ميشود ، اطلاق منطقهاي چه به سودان جنوب دقيقا
از سال 1956 در كه مرزي پذيرفتن با طرف دو كه است كرده اعلام نايروبي در سودان ديپلماتهاي
اما است يافته فيصله موضوع ترتيب بدين و كرده موافقت شده تحميل كشور اين به استعمارگران سوي
اعلام جنوب شورشيان سخنگوي.نشدهاند قانع چندان مورد اين در جنوب شورشيان ميرسد نظر به
بررسي مورد آتي گفتوگوهاي در موضوع و نشده حاصل توافقي سودان جنوب وسعت سر بر هنوز كه كرده
.گرفت خواهد قرار
كامل اجراي و است شكننده بسيار سودان فعلي آرامش كه داده هشدار غربي ديپلماتهاي از يكي
آوردن دست به براي شورشيان كه دارد عقيده وي.نميرسد نظر به محتمل نزديك آيندهاي در آتشبس
.ميكنند استفاده فشار اهرم عنوان به آتشبس از خود خواستههاي
عهده به را فعالتري نقش بينالمللي مجامع اخير ، مذاكرات در كه دارند عقيده تحليلگران
بحران گروه مقامات از يكي.است بخشيده قوت را پايدار صلحي به اميد موضوع اين و گرفتهاند
بر علاوه و شدهاند فعالتر گذشته به نسبت منطقهاي قدرتهاي":گفت رابطه دراين بينالمللي
گفتوگوها روند ادامه به فراواني كمكهاي انگليسي و ايتاليايي نروژي ، آمريكايي ، ناظران آنها ،
كرد خواهد ايفا مذاكرات پيگيري در را مهمي نقش بينالمللي فشار كه كرد تاكيد وي ".كردهاند
.بردارند گفتوگو از دست راحتي به طرف دو كه شد خواهد آن از مانع و
رويتر:منبع
14 شارون جنگي جنايات
شتيلا و صبرا كشتار
با بس آتش اين واقع در.گذشتند آتشبس خطوط از اسرائيل نيروهاي سال 1982 سپتامبر سوم روز در
برقرار لبنان در درگير طرفهاي ميان خاورميانه در آمريكا ويژه فرستاده حبيب فيليپ ميانجيگري
براي امني محل به واقع در داشتند ، قرار بيروت حاشيه در كه شتيلا و صبرا اردوگاههاي بود ، شده
شده خود كاشانه و خانه ترك به مجبور كه فلسطينيهايي بودند ، شده تبديل فلسطينيها از بسياري
در.ميشدند محسوب فلسطين آزاديبخش سازمان حامي مهمترين لبنان در فلسطيني آوارگان.بودند
و مينگذاري به شتيلا و صبرا اردوگاههاي نزديكيهاي در رخنه با اسرائيلي سربازان حال هر
آتشبس قرارداد آشكار نقض قبيل اين از اقداماتي چند هر.كردند اقدام ديدهباني پستهاي ايجاد
نخواست اسرائيليها از جهان در ديگري قدرت هيچ نه و آمريكا متحده ايالات نه اما ميشد ، محسوب
.شوند خارج اشغالي مناطق از و داده پايان اقدامات اين به كه
سازمان اصلي متحدان كه مسلمان نظامي شبه گروههاي ساير كه بود شده آن خواستار اسرائيل
كه بود تازهاي خواسته اين واقع در.شوند خارج بيروت از نيز ميشدند ، محسوب فلسطين آزاديبخش
يازدهم روز در.ميشد مطرح شرط يك عنوان به اسرائيليها جانب از دوباره دلايلي به بنا
حالي در اين كرد ، خارج لبنان از را خود نيروهاي آخرين آمريكا متحده ايالات سال 1982 سپتامبر
اعزام دليل.بود مانده باقي لبنان در نيروها اين ماموريت مدت پايان به هفته دو هنوز كه بود
خروج.بود لبنان از فلسطيني چريكهاي خروج از سياسي فلسطيني امنيت تضمين لبنان به نيروها اين
كه اين بر مبني بود ، نشانهاي نيز بينالمللي قدرتهاي ديگر براي لبنان از آمريكايي نيروهاي
نيروهاي حضور از كه نتيجهاي تنها حال هر بهكنند خارج لبنان از را خود نيروهاي بايد
متحدان و فلسطينيها نيروها اين كه بود اين شد ، حاصل فلسطينيها براي لبنان در چندمليتي
ديگري چيز هر از بيش كه دادند قرار كساني اختيار در را آنها و كردند سلاح خلع را آنها
سلاح خلع از پس لبنان در مستقر چندمليتي نيروهاي سخن ديگر به.ميكردند تهديد را امنيتشان
حالي در.كردند رها خود حال به را فلسطينيها و شده خارج لبنان از آنها متحدان و فلسطينيها
و فلسطينيها با تا بودند ، فرصتي چنين انتظار در مسيحي نظامي شبه گروههاي و اسرائيليها كه
.كنند حساب تسويه آنها مسلمان متحدان
.داد دست از را خود جان سهمگين انفجار يك اثر بر جميل بشير سال 1982 سپتامبر چهاردهم روز در
.كرد نابود كامل طور به بيروت در را فالانژيستها اصلي مقر كه بود مهيب قدري به انفجار اين
رد بيروت در را فالانژيستها مقر انفجار در دخالت گونه هر مسلمانان و فلسطينيها رهبران
داشت ، قرار امنيتي تدابير شديدترين تحت بيروت در فالانژيستها مقر كه جايي آن از.كردند
فالانژيستها ميان در دوستاني ساختمان اين انفجار عاملان كه بود قوي بسيار احتمال بنابراين
مرگ مسئول جميل بشير دشمنان از يك كدام كه نشد حل معما اين گاه هيچ حال هر به.باشند داشته
بسيار و شده حساب اقدامي لبنان در فالانژيستها مقر انفجار صورت هر در ولي.بودند او
بود ، نگذشته بگين مناخيم گوش به جميل بشير مرگ خبر رسيدن از زيادي مدت هنوزبود سوالبرانگيز
قول آمريكاييها به او.كند نقض را خود تعهدات از ديگر يكي گرفت تصميم اسرائيل نخستوزير كه
بگين مناخيم اما.كرد نخواهند حمله بيروت غربي بخش به اسرائيلي سربازان هيچگاه كه بود داده
.كنند پيشروي بيروت غربي بخش سوي به داد دستور اسرائيل ارتش نيروهاي به
دراپر موريس به خطاب اسرائيلي نظاميان تجاوزكارانه اقدام اين توجيه در اسرائيل نخستوزير
به فلسطينيها به مسيحيان احتمالي حمله از جلوگيري براي اقدام اين كه گفت حبيب فيليپ معاون
غربي بخش به را اسرائيل حمله داشت ، قصد بگين مناخيم.است گرفته صورت جميل بشير قتل انتقام
.كند وانمود بيروت در آرامش و نظم از حفاظت براي اقدامي بيروت
از را اسرائيل واقعي مقصود آمريكا متحده ايالات وقت دفاع وزير شارون آريل بعد روز چند اما
نمايندگان برابر در خود سخنان جريان در شارون آريل.كرد برملا بيروت غربي بخش به حمله
ما كه بود اقدامي بيروت غربي بخش به ما رخنه":گفت چنين باره اين در كنست اسرائيل ، پارلمان
از او منظور ".ميداد ياري تروريستها از مانده برجاي زيرساختهاي عليه جنگ در را
.بود آنها مسلمان متحدان ساير و فلسطيني غيرنظاميان تروريستها از مانده برجاي زيرساختهاي
شبه داد ، دستور اسرائيل ارتش مشترك ستاد وقت رئيس آيتان رافائل به شارون آريل حال هر به
اين به "تروريستها" وجود از فلسطيني آوارگان اردوگاههاي پاكسازي براي را فالانژ نظاميان
چنين راسا كشور اين ارتش نبودند ، مايل اسرائيل سران كه بود آن واقعيت.بفرستد اردوگاهها
را كثيف كارهاي اين ميتوانستند ، لبنان در اسرائيل مزدوران كه چرا.دهد انجام را عملياتي
ماجراهايي چنين در كه كند ادعا ميتوانست ، اسرائيل ترتيب بديندهند انجام اسرائيل براي
اسرائيل استراتژي تايمز نيويورك آمريكايي روزنامه تحليلگر شيپلر ، ديويد.است نداشته دخالت
ديويد.است شمرده بر را استراتژياي چنين اتخاذ دلايل و كرده تشريح خوبي به زمينه اين در را
صورت به اسرائيل دولت نمايندگان سال 1982 آگوست ماه اواسط در است ، گفته باره اين در شيپلر
.كردند نظر تبادل و بحث بود ، شده ارائه وزيردفاع شارون آريل سوي از كه طرحي درباره محرمانه
آوارگان اردوگاههاي روانه را فالانژيست نظاميان شبه ميبايست اسرائيليها طرح اين براساس
.كنند پاكسازي را اردوگاهها اين در مستقر فلسطيني چريكهاي آنها تا ميكردند فلسطيني
قديمي حسابهاي فالانژيستها كه بود آن اقدامي چنين به يازيدن دست براي اسرائيليها استدلال
ديگري كس هر از بهتر را فلسطيني جنگجويان آنها اين بر علاوه و داشتند فلسطينيها با
فلسطينيها با اسرائيليها از بيملاحظهتر مراتب به فالانژيستها رو اين ازميشناختند
.ميبود موثرتر بسيار آوارگان اردوگاههاي به آنها حمله بنابراين و ميكردند برخورد
جهان سوسياليستهاي سايت:منبع
كوزوو در گام به گام
استيز مايكل
نهايي وضعيت و شرايط مورد در را مطالبي تا آمد روزنامه به است من دوستان از يكي كه بيلت كارل
اعتقاد اودهد قرار بررسي مورد را رابطه اين در سازمان قطعنامههاي از يكي و كند مطرح كوزوو
اجازه كه است تاخيري و بازدارنده عملياتي صرفا ملل سازمان صلح حافظ نيروهاي ماموريت كه دارد
.شود بدل زيرخاكستر آتش به جنگ ميدهد
ايجاد به موظف را ملل سازمان نظارت تحت انتقالي دولت ملل ، سازمان امنيت شوراي قطعنامه 1244
به سال 1999 هرجومرج از را كوزوو داريم وظيفه ما.است كرده خودمختاري كسب براي لازم ظرفيت
بينالمللي جامعه.نباشد صلح حافظ نيروهاي حضور به نيازي ديگر آن در كه سازيم رهنمون نقطهاي
بشر اساسي حقوق از دفاع هدف بلكه كند دفاع ديگري يا گروه يك از تا نكرد مداخله كوزوو امور در
بلكه باشد قوميت يك نفع به نميتواند آيد دست به بايد مداخله اين از كه نتيجهاي پس.بود
همه كه باشد گونهاي به بايد شرايط.باشد كوزوو قوميتهاي همه مصالحه براي راهكاري بايد
حاكميت و آمد فايق جنايات بر بايد.بازگردند بتوانند هستند كوزوو به بازگشت خواهان كه آناني
و شده بالغ درصد به 57 كه كوزوو در بيكاري نرخ و شود بدل شده پذيرفته و شايع امري به قانون
.كند پيدا كاهش بايد است اروپا سراسر در بيكاري نرخ بالاترين
مورد كه لازم استانداردهاي به هنوز كوزوو اما است آمده دست به زيادي توفيقات راستا اين در
انتقالي دولت و صلح حافظ نيروهاي.است نيافته دست است كوزوو مردم و بينالمللي جامعه مطالبه
.كند بازسازي ريشه از را عمومي نهادهاي تمامي عملا كرد تلاش متحد ملل سازمان نظارت تحت
و شد تشكيل گذشته نوامبر نماينده يكصدوبيست با و مختلف قوميتهاي از متشكل پارلماني
دولتي همچنين و شدند برگزيده كوزوو در عمومي آزاد انتخابات اولين در پارلمان اين نمايندگان
دموكراتيك نهادهاي به امور واگذاري روند و دارد دست در را امور زمام وزير ده با فراقوميتي
.است شده آغاز
.است آنان تكامل روند سرعت به قائم نهاد اين به بيشتر مسئوليتهاي و اختيارات واگذاري
آوارگان بازگشت و اقتصاد شدن ، دموكراتيزه روند در زيربنايي عوامل لحاظ به نهادها اين پيشرفت
كامل اعمال و شدن پياده خواستار كه كوزوو رهبران از دسته آن.شد خواهد قياس قانون حاكميت و
كوزوو خوداتكايي مستلزم خودمختاري كسب كه باشند داشته خاطر به بايد هستند قطعنامه 1244 مفاد
.است
نهادها اقتصاد ، كه زماني تا شده گرفته نظر در كوزوو به خودمختاري اعطاي براي نهايت در آنچه
پشتيباني و مداخله بدون ايالت اين امور مديريت امكان و شده متحول ايالت اين در سياسي فرهنگ و
.نميرسد نظر به اجرا قابل و معنادار است ، نيامده فراهم خارجي
وضعيت موضوع پيگيري از قبل لازم استانداردهاي كسب كوزوو در مشكلات فصل و حل براي ما فلسفه
پيشرفت و اعتلا.است كوزوو در منطقي ضرورتهاي بيانگر كه است قطعنامه 1244 در نظر مورد نهايي
.است بالكان با روابطاش بهبود مستلزم كه است خارجي عملكرد جلوه بر مبتني كوزوو در
دولت قطعنامه 1244باشد داشته خود همسايگان با همجواري حسن بر مبتني روابطي بايد كوزوو
هيچكس اما.است كرده كوزوو به خودمختاري اعطاي براي شرايط آوردن فراهم به ملزم را انتقالي
آنچه اما چيست آمده ، قطعنامه اين در كه "نهايي شرايط" كلمه دقيق مفهوم نميداند درستي به
.باشد داشته وجود نبايد نهايي شرايط در كه است مواردي است مشهود
نيست قرار و ميبرد بسر آن در ناتو مداخله از قبل تا كه باشد داشته را شرايطي نبايد كوزوو
به پيوستن راه در كه است فراقومي و ايمن دموكراتيك ، كوزوويي ايجاد هدف.شود تقسيم ايالت اين
و محلي دولتي به كنوني بينالمللي انتقالي دولت از حاكميت كه هنگامي.است اروپايي اتحاديه
.بايستند خود پاي روي كه باشند داشته آمادگي بايد كوزوو دولتي مدني ، نهادهاي شود واگذار دايم
.باشند اروپايي ساختار در گرفتن جاي براي لازم نيازهاي پاسخگوي بايد نهادها اين
خودمختاري اعطاي.است نرسيده مقصد به هنوز اما برميدارد گام هدف اين تحقق راستاي در كوزوو
.ميرسد نظر به بيمعنا باشد آمده فراهم بيواسطه و مستقيم اقدام ظرفيت بيآنكه كاغذ روي بر
حاكميت برپايه كه عملگرا و فعال جامعهاي شكلگيري سوي به را كوزوو بايد بينالمللي جامعه
جامعهاي.سازد رهنمون گرفته ، شكل آزاد بازار بر مبني اقتصادي و قوميتگرايي از رهايي قانون ،
و واقعي شغلي فرصتهاي و ميكنند امنيت و آرامش احساس همه ميشود ، مقابله جنايت با آن در كه
كه چيزي هستند ، آن خواهان بهواقع كوزوو مردم كه است چيزي اين.دارد وجود همه براي مساوي
.است آن خواستار منطقه تمامي
:پينوشت
كوزوو به سازمان اين اعزامي هيات رئيس و متحد ملل سازمان دبيركل ويژه فرستاده استيز مايكل
.ميرسد چاپ به هرالدتريبون در مطالبش كه روزنامهنگاري است ،
تريبون هرالد:منبع
|