خوشكمدي ي بو
نون فيلم تازه داعيههاي
ميروند بهشت به لوطيها
تماشاگر آزار شعار ، بدون
جسارت موازنه و ايران سينماي
خوشكمدي ي بو
"موتور 1000...و عشق و نان" بازيگري نقد
بازيگر
نسب حسني نيما
موتور و..عشق و نان" مانند شلوغي و پرشخصيت فيلمنامه ساخت آغاز مراحل دشوارترين از يكي
و نان" و است فيلمي چنين شلوغ صحنههاي در آنها كردن هماهنگ و مناسب بازيگران انتخاب ،"1000
بازيگران درست انتخاب همين مديون را جذابيتش و موفقيت از عمدهاي بخش "موتور 1000 و عشق
كمدي ژانر در خصوصا و ايران سينماي در كه اتفاقي ;است باهم نقشها كردن هماهنگ و (Casting)
انتخاب به كه كرد تهيه ايراني فيلمهاي از فهرستي ميشود سختي به و است شمار انگشت و كم خيلي
اجاره" موفق و مهم نمونه دو كمدي ژانر در)باشند داده نشان توجه بازيگران جاي به و دقيق
(.است اشاره قابل "ناپلئون جان دايي" سريال و "نشينها
همه از بيش كه دارد وجود خطرناكي و باريك مرز ميشود ، ساخته هجو پايه بر كه فيلمهايي در
است ممكن راحتي به ساختارش شيوه و برگزيده كه حساسي سوژه دليل به فيلم.است بازيگري متوجه
لودگي نوعي به كاريكاتورياش و پاروديك جنبههاي از يك هر در لازم غير و حد از بيش اغراق با
و ملال به ميتواند كمدي نوع اين خاص خصلتهاي بروز از جلوگيري و وسواس كمي مقابل در يا برسد
داودي ابوالحسن قبلي ساختههاي از يكي "زندگي خوش بوي").شود منجر خندهآفريني در ناتواني
و فيلمها در ناموفق حضور سالها از پس عبدي اكبر مثال عنوان به(هاست اتفاق اين نمونه
العادهاش فوق استعداد و تواناييها و ميشد فراموش داشت رفته رفته تلويزيوني نازل سريالهاي
.بود شده درخور نقشهاي و مناسب استفاده عدم قرباني
روزهاي موفقترين در را عبدي دوباره "...عشق و نان در "بالا دده يارعلي" شخصيت نقش ايفاي
دائمي كنترل و دقيق رعايت فيلم ، در اكبرعبدي موفقيت دليل مهمترين.آورد يادها به بازيگرياش
پيرمرد آشناي تيپ.شد اشاره نوشته ابتداي در كه است حساسي و باريك مرز همان بر صحيح حركت و
ميتوانست ميكند ، فراهم را تمسخر و لودگي امكان بسيار كه لهجهاي با مقرراتي خسيس بداخلاق
چند در گويش همين با عبدي اتفاقا كه شود تبديل سالها اين تلويزيوني كاراكترهاي از يكي به
رفتاري خاص جزئيات به توجه و شده حساب بازي و دقيق فيلمنامه اما بود ، شده ظاهر آنها از تا
ديگر شخصيتهاي رفتارهاي و طنزآميز قصه نشستن بار به در عمدهاي سهم نهايت در شخصيت ، اين
.است "ددهبالا يارعلي" تصميمهاي گرو در سرنوشتشان كه دارد فيلم
اصلي ، نقش در خود سينمايي حضور نخستين در موفق ، نسبتا تلويزيوني تجربههاي از پس "صحت سروش"
صحيح درك عدم با نقش اين نامناسب ايفاي شك بي است بوده بالا ريسك با و جسورانه سخت ، انتخابي
را فيلم و ميشد منجر "...عشق و نان" عوامل همه زحمت نابودي به آن كاريكاتوري خصوصيات
امروزي اصطلاح به فيلم در برزو.ميكرد دور سازندگان نظر مورد نهايي حاصل و هدف از فرسنگها
در خود مخملي كلاه اسلاف از را غيرت و جوانمردي خصايص كه است معصوم و لوح ساده "جواد" يك
!است برده ارث به سينما
قبلي آشناي الگوهاي به سرعت به خود كار راحتي براي بازيگر كه است اين نقشي چنين ايفاي دشواري
ميخواهد و _ است فراوان شمارشان ايران سينماي در كه _ ميكند نگاه سينما در آدمهايي چنين
دست به را نقشها آن دوباره حضور مشتاق مخاطب دل آنها خاص گويش و رفتار شيوه تقليد با
ميشود موفق فيلم دقيق و پروپيمان فيلمنامه و نقش درست تحليل با صحت سروش مقابل ، در.آورد
از پيش نمونههاي همه از را آن كه ببخشد فردي به منحصر ويژگيهاي و بداعت آشنا تيپ اين به
سو آن از و باشد كليشهاي غيرتي مسلك جاهل يك نميكند سعي اصلا فيلم در صحت.كند متفاوت خود
.كند اجرا را كاراكترها اين باسمهاي كاريكاتور نميكوشد - اينكه مهمتر و -
شده او موفقيت باعث آميزش بلاهت معصوميت كه است فرودست محروم مكانيك شاگرد يك ساده ، خيلي او
شده ، اجرا و نوشته برزو رفتارهاي و شخصيت حول كه فيلم شوخيهاي اغلب دليل همين به.است
شيطنت ، از رگههايي كه طوري است "ابلهانه سادگي" همين مديون را خندهآفرينياش و موفقيت
و نويس فيلمنامه كتاب و حساب همه ميتوانست وجودش در "تيزبازي" احتمال هرگونه و زرنگي
.نكرد خوشبختانه كه...كند آب بر نقش كمدي اين براي را كارگردان
فكرم به مختلفي گزينههاي باران نقش براي ميخواندم ، را "..عشق و نان" فيلمنامه اگر شايد
انتخاب بهترين تعجب كمال در ولي نبود احتمالي فهرست اين جزو رهنما بهاره قطعا كه ميرسيد
عاشق دختر يك باران.است رفته فرو شخصيت اين قالب در راحتي به و بوده نقش اين براي ممكن
ويژگي بدون اين رهنما بهاره و ندارد ديگري ويژگي و خصوصيت كه است لوس كمي و نازپرورده پيشه
و قبلي فيلمهاي در كه كاري همان كرده ، ارائه وجهي بهترين به را شخصيت بودن سطحي و بودن
از خيلي رمانتيك ، باران شخصيت چون بود ، نشده ممكن (حالا تا "عاشقانه" از) گذشته نقشهاي
- بازيگر و (!رهنما خانم ببخشيد مرا) گرفته عاريت به بازيگرش از را بانمكش و جذاب ويژگيهاي
.بچسباند آن به اضافي و تحميلي ويژگيهاي نكرده سعي نقش كردن جذاب براي - خوشبختانه
تئاتري موفق پشتوانه با - جعفري امير:است شده رعايت مهم ويژگي اين هم نقشها ساير مورد در
در (فر ريمارامين) نامزدش با رابطهاش و آورده در را نقشش خاص بازيهاي حقه و رندي همه -
در گوهرخيرانديش جسارتاست شده بامزه و موفق - خارجي بهازاي ما دليل به احتمالا - فيلم
شخصيتهاي اين از عالياش اجراهاي و ستودني واقعا سالها اين در متفاوتي نقشهاي چنين قبول
.است تقدير قابل خاص
تجربه رغم به - آگاهانه و درست نقش انتخاب يك سبب به و نكرده خاصي كار هم صفوي نواب حسام
- فرعي نقشهاي ساير !است افتاده جا خوبي به "الويس عباس" قالب در - بازيگرياش ضعف و كم
قابل و راحت خود كليشهاي قالبهاي در هم - فشاريها گروه و خردادي دوم بروبچههاي مانند
و باياد و ;است بوده اشرافي خانههاي پيشخدمت سال سالهاي انگار بيچاره اصغر قبولاند ،
.بود ايران سينماي در او تصويرهاي آخرين اين كه خاني جمشيداسماعيل زندهياد احترام
نون فيلم تازه داعيههاي
ح _ ن
"نون فيلم" تقسيمبندي كه كردم اشاره نكته اين به مطالب سلسله اين ابتدايي بخشهاي از يكي در
حتي و - روزها اين هاي"نون فيلم" از بعضي چون است ، مشكلي كار آن محتواي و موضوع مبناي بر
نظر به هم پركن دهان و پرطمطراق اول نگاه در شايد انتخابي ، مضمون و محتوايي جنبه از - گذشته
افتاده پيشپا سوژهاي كه برد نام ميشود هم ارزشمند و خوب فيلمهاي از خيلي مقابل در و برسد
.دادهاند قرار كار مبناي را كليشهاي و
تا آغاز از - ها"نون فيلم" عمده كه است نادرستي مسير نظر اين از بيشتر تقسيمبندي نوع اين
كننده مذمت و نيكو صفات و اخلاقيات مبلغ و منادي سطحي ، نگاهي در و خودشان زعم به - امروز
نون فيلم.بودهاند اطراف اجتماع يا آدمي وجود پليديهاي و - خودشان زعم به هم باز - بديها
به را احساس اين و يافته دست محبوبيتي چنين به كهنهاش و ساده اخلاقي نصايح و پيام با اساسا
منتقل او به را حس اين مهمتر آن از و روبهروست مهمي موضوع با كه ميبخشد خود ساده مخاطب
.ميكند رضايت احساس نظر اين از تماشاگر و دريافته را فيلم پيامهاي و اشارهها همه كه ميكند
امكانات فقر اقتصادي ، شرايط كه نوعي بيننده اين فقدانهاي و محروميت ريشههاي حال عين در
پايان در ميشود ، شامل را دوروبر آدمهاي با جذاب روابط و زيبا زن مرفه ، زندگي معنوي و مادي
از خرسندي و فعلي شرايط از رضايت و آرامش نوعي به را جايش و ميبازد رنگ فيلمها اين تماشاي
در قهرماني ارتقا از شادماني يا آمده مرفه آدمهاي سر بر فيلم در كه ميدهد بلاهايي همه
.است بالاتر مقامي به او فرهنگي - اجتماعي موقعيت
- وقايع رشته يك اثر بر پاس و آس جوان رسيدن موفقيت به الگوي از (صبري پرويز) "ندا و ماني"
ارتقاي به اينكه از بيش (رخشاني حميد) "مونس" مقابل در و ميكند استفاده - دروغين و غيرمحتمل
- ابتدايي توانمندان و مرفهان همان - ماجرا ديگر قطب نابودي و خواري به كند ، توجه قصه قهرمان
.ميگيرد كار به قهرمان پيشرفت براي خيالپردازي جاي به را تنبيهي و انتقامي راهكار و دارد نظر
و آشنا الگوهاي اين دوي هر از تلفيقي كه است (ملكان خسرو) "مهتاب عروسي" بعدي نمونه
به - دارند مناسبي وضعيت و رفاهي امكانات قطعا كه - ماجرا شر قطب هم يعني ;دارد را باسمهاي
از دختري به قصه جوانمرد مسافركش و بيچيز قهرمان هم و !ميرسند خود رفاه و پولداري سزاي
.شود كامل نون فيلم مخاطب عيش تا ميرسد تصور از فراتر و بالا طبقه
كار به نونها فيلم اغلب كه است شدهاي گفته بار هزار و تكراري موضوعهاي البته اينها
اين مهمتر نكته ميشود ، تكرار آشكار شباهتهاي و بيظرافتي همين با فيلم به فيلم و ميبرند
ارائه براي امكانات اين از كه برميخوريم نونهايي فيلم به - تازگيها - گاهي كه است
جامعه بحراني شرايط و سياست هستي ، فلسفه انسان ، درباب اساسي و مهم حرفهاي و تازه انديشههاي
.(باشد مناسبتري واژه "سواستفاده" شايد) ميكنند استفاده..و معاصر
و علم ناكارآمدي و حيات فلسفه و مرگ چون حساسي و خطير موضوعهاي كه بگيريد نظر در مثلا
نون ، فيلم سازندگان دست و ذهن در انسانها ، نجات و علاج در بشر تكنيكي و فكري پيشرفتهاي
را نظرگير مقولههاي اين همه كه دارد (رضايي رحمان) "اتانازي" مثل كنندهاي عصبي نتيجه
شده ذكر مفاهيم اين تك تك پشت و ميكند ناگهاني اخلاقي تحولهاي و سطحي عشقهاي همان دستمايه
نون فيلم اگر اينكه از غافل ;ميكند دفاع موضوعاش واسطه به نون فيلم از و ميگيرد سنگر هم
يا قبلي بيادعاي و خالص فيلمهاي همان ،(است سختي خيلي كار گرچه) كرد ارزشگذاري بشود را
علاوه كه فيلمهايي تا داشت خواهند بالاتري جايگاه مراتب به ندارند ، نون جز داعيهاي كه فعلي
.ميكنند نابود هم را مقدسي گاهي و مهم واژههاي و مفاهيم مخاطب ، اعصاب تخريب بر
قدر آن سازندگانش ميرسد نظر به كه است مهمي "نون فيلم" جهت اين از (سهيلي سعيد) "برهنه شب"
توجه كنند ، مطرح بايد كه كنايههايي و نيش و شود عنوان فيلم در است قرار كه هايي"حرف" به
فارغ و غافل كاملا -..و داستان و سينما و فيلم - اصلي موضوع از عملا كه داشتهاند
فرهنگي اجتماعي ، سياسي ، شكواييههاي و انتقادها و شده مطرح مسايل واسطه به برهنه شب.شدهاند
نهايي محصول اما روزهاست ، اين "جسورانه" اصطلاح به فيلمهاي جمع در حضور مناسب بيشتر فراوان ،
تنها كه است عاري و خالي ميشوند ، فيلم يك خلق باعث كه مولفههايي همه از چنان پرده روي
.باشد داشته سالها اين نونهاي فيلم فهرست انتهاي در جايگاهي ميتواند
مطرح فيلمهاي از لابد برهنه شب دهيم ، قرار ارزيابيهايمان ملاك را "گفتن چه" بود بنا اگر
بيمخاطب و صدا و بيسر الان اما ميشد ، ...و توقيف احيانا و خبرسازي و جنجال باعث و سال
خواهد فراموش هميشه براي ديگر روز چند و ميكند سپري پرده روي را حياتش پاياني روزهاي دارد
.(كنند تفريح كمي ميكنند هوس بعضيها كه مواقعي از غير البته)شد
قصههاي همان به و برگردند خود ثابت و اصلي جايگاه به نون فيلم سروران كرد آرزو ميشود
بيحرمت ، نونها فيلم در كه را والايي گاه و مهم مفاهيم حرمت و كنند اكتفا مكرر و معروف دوخطي
امكانات قالب در مقولهها اين طرح باشند داشته يقين و دارند نگه ميشود ، لوث و خندهدار
آن محتواي كردن زايل و غرض نقض تنها خالقانش ، توان و ذوق و استعداد با تقابل در و بدوي
.بيفتد اتفاق نميخواهد دلشان نون فيلم سازندگان از كدام هيچ قطعا كه چيزي ;موضوعهاست
ميروند بهشت به لوطيها
"موتورهزار...و عشق و نان" فيلم به نگاهي
افشنگ مريم
نمايش به كمدي فيلمهاي معدود از داودي ابوالحسن ساخته آخرين "موتورهزار..و عشق و نان"
از برگرفته هزار موتور..و عشق و نان فيلمنامهبود فجر فيلم جشنواره بيستمين در درآمده
با كه است ايتاليايي مشهور طنزنويس گوراسكي جوواني نوشته (مدرسهاي شوهر) عشق و كارلوتا كتاب
به آنها نسبت كه خانوادههايي و ايتاليا توخالي و كهنه اشرافيت هواي و حال از تغيير اندكي
.است رسيده ايراني اشرافي نسبتا خانوادههاي سنتي فضاي به ميرسد صليبي جنگهاي شواليههاي
پسر يك با ازدواج به مجبور اوست قيم كه عمويش حكم به كه است ثروتمند دختر يك زندگي فيلم اين
به فقير پسر يك عشق قديمي افسانه همان هزار موتور...و عشق و نان حقيقت در.ميشود مكانيك
نيز كارگردان و شده ساخته طنز از مايههايي با و مدرن و امروزي شكلي با كه است ثروتمند دختر
براي را شده امروزي قديمي افسانه اين است ، "قارون گنج" فيلم از نمايي كه اوليه پلان همان با
.دارد سزايي به نقش داودي فيلمهاي اكثر مانند نيز فيلم اين در نريشن.ميكند مصور تماشاگر
كارگرداني رشته در سينما و تلويزيون عالي مدرسه از سال 1354 در كه داودي ابوالحسن
كاريز" فيلم و رفت تلويزيون به دانشگاهها تعطيلي و فرهنگي انقلاب از پس شد ، فارغالتحصيل
كار و بود كار به مشغول مطبوعات در مدتي او.ساخت سيما و صدا همكاري با را "باران در رويشي
آن از پس.كرد آغاز شد ، نوشته مصطفوي فريد همكاري با كه "پاييزان" فيلمنامه با را سينما در
مداد" فيلمنامه از سال 1369 در داودي.ساخت سال 1367 در را "عشق سفر" نام با خود فيلم اولين
سينماي فيلمهاي پرفروشترين از يكي كه ساخت را "جادويي سفر" فيلم كريمي ايرج نوشته "قديمي
بهشت به برها جيب" چون ديگري كمدي فيلمهاي خود كارنامه در كارگردان اين.است ايران
آن فيلمنامه كه) (1373) "زندگي خوش بوي" و (1372) "دارم دوست را زمين من" ،(1370) "نميروند
ديگر از "جوان نقاش ايليا ، ".دارد را (نوشت خاني قاسم پيمان و خمسه عليرضا همكاري با را
در اودرنيامد نمايش به هيچگاه و شد ساخته دوم شبكه سرمايهگذاري با كه است داودي فيلمهاي
مرد" عنوان با عاشقانه و ملودرام فيلمي ساخت به دست كمدي فيلم چندين تجربه از پس سال 1379
كمدي سينماي به رو مجددا شكست اين از پس داودي.شد مواجه شكست با گيشه در كه زد "باراني
با سياسي اجتماعي ، مسائل از پارهاي به فيلم اين.ساخت را هزار موتور...و عشق و نان و آورد
از نوعي به مجددا باراني مرد از پس داودي گفت بتوان شايدميپردازد كميك ساختاري و لحن
.است كرده رجعت خندهآور و شاد سينماي به عبوس و خشك سينماي
داده نشان را خرداد دوم و فشار گروههاي بين دعواهاي زيبايي به هزار موتور...و عشق و نان
آور خنده و شيرين لحظات از يكي.ميكشد تصوير به را برخوردها اين بودن بيمورد و بودن سطحي و
تصادف يكديگر با جيپ بر سوار ديگري و موتور بر سوار يكي كه است گروه دو اين درگيري پلان فيلم
برروي خودشان اصطلاح به موتورسوارها كه است نمايي ديگر جايي در.ميشوند درگير هم با و كرده
حادثهاي براساس گروه دو اين آخر در البته.ميكنند باز چهارراه است آرايشگر كه مردي سر
جوان دو كه جايي فيلم پاياني پلان در و بيايند كنار هم با نوعي به ميشوند مجبور غيرمنتظره
را خاتمي محبوبش ، شخصيت به ديني اداي با داودي افتادهاند ، گير جادهاي در گروه دو اين از
از.ميكند كمك جوان دو هر به است جاده اين از گذر حال در كه او و ميداند هردو نجات راه تنها
خيرانديش ، گوهر اسماعيلخاني ، جمشيد عبدي ، اكبر.است آن بازيگران انتخاب فيلم مثبت نكات ديگر
در) جعفري امير و (است كرده نقش ايفاي تلويزيوني طنز برنامه چندين در) صحت سروش رهنما ، بهاره
ايفاي فيلم اين در خوبي به تنها نه (ميكند بازي "شرح بدون" سريال در را فريد نقش حاضر حال
فيلم يك ديدن براي تماشاگر جذب به ميتوانند بالقوه و تنهايي به كدام هر بلكه كردهاند نقش
از پس داودي با اش همكاري دومين عنوان به و سينما از دوري مدتها از پس عبدي اكبركنند كمك
فيلم اين و باشد داشته عهده به را بزرگ نقشهاي ميتواند چنان هم كه داد نشان جادويي سفر
.بگذارد نمايش به مجددا را توانائيهايش از گوشهاي كه داد او به فرصتي
با همكاري دومين زندگي خوش بوي از پس نيز خيرانديش گوهر براي هزار موتور...و عشق و نان
ايفاي مستبد نسبتا و اشرافي پيرزن يك عنوان به راحتي به آن در توانست كه است داودي ابوالحسن
اكثر در كه آنجا از" بود گفته فيلم نمايش از پس مطبوعاتي نشست در كه رهنما بهاره.كند نقش
در ناله و آه و اشك اين از فيلم اين در كردم سعي داشت وجود ناله و آه و اشك ام قبلي نقشهاي
يك تعريف به كه فيلم اوليه پلانهاي همان در كه گذشت نبايد حق از و "كنم استفاده كمدي جنبه
دختر يك نقش زيبايي به نمايش پاياني پلانهاي تا ميپردازد عشق درباره آفريقايي افسانه
.است صحت سروش بازي هزار موتور..و عشق و نان درخشان بازيهاي ديگر از.ميكند بازي را خرافاتي
در صحت بازي جذابيت.ميگذارد نمايش به را مرام با جاهل يك و معنا تمام به لوتي يك نقش او
.است جاافتاده ايران سينماي در شخصيتها اين براي كه است كليشههايي نبودن تكراري
نظر نتوانست فجر فيلم جشنواره بيستمين در موتورهزار و..و عشق و نان كه آن وجود با
فيلمهاي آراء در ولي نكرد دريافت جشنواره اين از نيز جايزهاي و كند جلب خود به را داوران
بازيگران ، درست انتخاب همچنين.كرد خود آن از درصد با 51/63 را چهارم رتبه تماشاگران برگزيده
فيلم ، همه در كاررفته به سياسي طنز و اجتماعي روز مسائل به پرداختن آنها ، صحيح و مناسب بازي
.بكشند تصوير به را مخاطب پر و جذاب فيلمي تا دادهاند يكديگر دست به دست همه و
تماشاگر آزار شعار ، بدون
محمودي عليرضا
در ايران سينماي توليد به نسبت كه است فيلمي سالگي در 47 داودي ابوالحسن بلند فيلم هشتمين
در موتور 1000 و...عشق نان ، .ميشود محسوب جريان خلاف و متفاوت اثري اخير سال چند طول
چارچوب آشكار شكلي به كه است ، كمدي فيلمي ايران ، سينماي عبوس ملودرام آثار انبوه توليد ميان
فقير پسر و پولدار دختر آشنايي.ميگيرد دهه 40 اواسط سينمايي ملودرامهاي از را خود داستاني
براي بستري به فيلم اين در _ است (ياسمي سيامك _1348) قارون گنج چارچوب اين كاربرد اوج _
.است شده تبديل خندهدار شخصيتهاي و كنشها و اتفاقات
قرار هم مقابل در ايران اجتماعي طبقات از قشري نمايندگي به كدام هر جوان دختر و جوان پسر
به فقر سادگي ستايش و ثروت و پول تقبيح جاي به افسانهاي و محال داستان يك در تا ميگيرند
جزئياتپردازي و گريزي شعار.شدهاند موفق حدودي تا زمينه اين در و بپردازند تماشاگر خنداندن
شخصيتها دروني جزئيات براساس فيلم كمدي لحظات.است كرده كمك آن به پرداخت و فيلمنامه در فيلم
سياسي ، گروههاي طرفدار جوانان:ميشوند خلق _ هستند شدهاي شناخته تيپهاي حدودي تا كه _
به را خود كه كلاهبرداري ميشود ، داده بروز تايتانيك فيلم موسيقي با همراه كه دختر احساسات
كنشهاي جزئيات وسيله به است خوشبختي دنبال به كه سادهاي جوان و ميآورد در گوناگون شكلهاي
بازي ميان اين درميبخشند نشاط و حال و حس آن به و ميدهند نجات شعارزدگي از را فيلم خود
روايت _ نريشن شكل به _ را داستان كه تهامينژاد ابوالحسن صداي و موسيقي تدوين ، بازيگران ،
.كردهاند اضافه فيلم سرحالي و نشاط به ميكند
شركت يك توسط آن سرمايه كه است ايران سينماي توليدات معدود از موتور 1000 و...عشق نان ،
خاطر همين به است شده فراهم _ (موتورسيكلت انواع توليدكننده) محركه نيرو صنعتي شركت _ صنعتي
حضور با كه فيلم پايان و.ميكند استفاده باشد آزاردهنده آنكه بدون نيز ظرفيت اين از فيلم
.داد هم شعاري تماشاگر آزار بدون ميتوان كه ميدهد نشان مييابد خاتمه رئيسجمهور ناپيداي
شدهتر حساب بار اين و آورد ، روي كمديسازي به ديگر بار (1379) باراني مرد فيلم از پس داودي
.موفق هميشه برخلاف و
جسارت موازنه و ايران سينماي
پاشا قبادي امير
هنوز و بوده همراه متعدد بنبستهاي و تناقض با تاريخ طول در هنري اثر و هنرمند صلاحيت تعيين
نظر به دسترس از دور بسيار زمينه اين در اتكا قابل و ثابت قوانيني يا صريح تعريفي ارائه هم
ابعاد در نه اين و است ابتذال از هنر تفكيك به منحصر جوامع ، اغلب در امروزي تعريف.ميرسد
هنر اخلاقي بعد حتي تعريف اين در.است هنري ارزش با ارتباط در صرفا بلكه سياسي ، يا اجتماعي
خانههاي و مناطق شهرها ، حتي و كشورها در اجتماعي آداب و اخلاق چون گرفته ، قرار حاشيه در
در هنر ، روحاني و فني اعتبار كه حالي در ميكند ، جلوه متنوعي بسيار تفسيرهاي و اشكال با مردم
.است بوده شبيه بسيار مختلف ، جوامع در و تاريخ طول در و است يكي اصل
قدرت.هست و بوده هنري فعاليت عرصه بحثانگيزترين سينما هماكنون ، تا گذشته ميلادي قرن از
تاثيرگذاري.است شده سانسور و كنترل عمومي دردسر و روزافزون گستردگي موجب پويا تصوير و صدا
زندگي به شباهت بازيگران ، حضور مخاطبان ، از گستردهاي طيف با مستقيم ارتباط و هنري عرصه اين
و مسئولين نگراني ركورد است ، كرده محبوب و موثر چنين را هنر كه مشخصههايي آن همه و روزمره
انگ خشونت ، و سكس و است عمومي دغدغه يك اين ميشكند ، هنرها ديگر با قياس در را جوامع مراقبين
اصولا بينالمللي مشهور عامل دو اين خوشبختانه ما جامعه در اما شدهاند ، هفتم هنر منفور
بهرهگيري به قادر ايراني سينماگر كدامندارند سينما عرصه به ورود براي قابلي امكانات
در _ جهان كشورهاي كليه در _ سينما جهاني معيار با برهنگي آيا است؟ خشونت و سكس از غيرمعمول
و آسيايي آفريقايي ، كشورهاي حتي جهان ، سراسر در آيا دارد؟ جلوهاي كوچكترين ما سينماي
چشم به ما سينماي مشابه مقررات و نظم مذهبي ، و فرهنگي بافت نزديكترين با خاورميانه خصوصا
"قاعده" اين و نميافتد برهنگي يا ديوانهوار خشونت نمايش فكر به هيچكس ما درسينماي ميخورد؟
ميافتد ، سينمايي فعاليت فكر به كسي وقتي آن ، از دورتر يا فيلمنامه ، نگارش مرحله از حتي
چيست؟ مشكل پس.است شده توجيه او براي
كه برخوردارند نزديك توافق يك از مهم نكته اين در هنري ، طيف هر مخالف يا موافق سينما ، اهالي
و تكنيكي ضعف مذكور ، اكثريت تعريف در خوب ، فيلمهاي شديد كمبود.نميسازيم خوبي فيلمهاي ما
فقدان يا خشونت و سكس وجود كسي كمتر و سينماست هنر بينالمللي مقياس در سينمايي آثار محتواي
متفاوت و جسورانه سينماي پرسروصداي موج.ميداند سينمايي بحران اين علت را نظارتي معيارهاي
مرسوم ، نظارتي معيارهاي از تخطي اندكي بيدليل شوق و هيجان جز نيز ميخروشد سالها اين در كه
سينماي موفق نسبتا و محترم بخش تنها هم هنوز.است نداشته مخاطبان حتي و سينماگر براي حاصلي
قوام از نيز را آن متاسفانه كه است بينالمللي جشنوارههاي در شده مطرح فيلم چند همان ايران ،
ساخت مجوز صدور در سختگيري و جشنوارهاي سينماي انگ.است بازداشته سينما كليت با همسازي و
ساخته "دايره" نصيب كه _ مجوز انواع بودن دارا رغم به مصلحتانديشانه ، تحريم يا اكران و
و بياعتنايي موجب..و برلين ونيز ، كن ، جشنوارههاي جوايز تقبيح و _ شد "پناهي جعفر"
اين در معنوي و مادي منفعت براي آنان حسابگري و سينماگران از گروه اين براي مسئوليت از فراغت
_ سينمايي جريان اين از لازم حمايت و علاقه بدون نيز داخلي مخاطب ديگر سوي ازاست شده عرصه
از ناشي سطحي و بيحاصل سرخوشي به را خود _ داشت را همهجانبه درخشش و كمال قابليت كه
.ميگذارد وا روز مد جسورانه فيلمهاي
ساختن به محدود آثارشان ، جهاني بازتاب جرم به را خلاق و معتبر سينماگران معدود اينكه عجيب
و فرهنگ درباره آموزنده و شيرين داستانهاي يا غيرحرفهاي بازيگران با و روستا در آثاري
ترانه" با "آخر شام" صرف جهت...و "نگين" ،"مارال" براي و ميكنيم ايراني نيكوي اخلاق
كامل بخش دو اين از يك هيچ.شود رعايت جسارت موازنه تا ميفرستيم دعوت كارت "ساله پانزده
شيوهاي _ داخلي اكران فيلمهاي و جشنوارهاي آثار جداسازي و دوگانه نظارت اعمال چون نيستند ،
سختگيري ما.است شده ايران در واقعي سينماي شكلگيري مانع _ نيست مرسوم هم هاليوود در كه
با نيز را اخير سال چند تسهيلات متاسفانه و داشتهايم فيلمها اخلاقي نظارت درباره غيرمعمولي
قابل به معطوف ما سينماگر حواس اعظم بخشكردهايم خنثي ،"نظارت نوع اين" كاهش بر تاكيد
فيلم ميتوانند كه تكنيسينهايي گروه ، يك.داريم ناقص طيف دو حالا لذا و است فيلم بودن نمايش
خلق براي ويژه استعدادي و هوش كه ديگر گروه و بسازند داخلي مخاطب تمايلات مطابق و نمايش قابل
به ارائه قابل و هنري اصول نسبي رعايت با نظارتي ، مشكلات با برخورد احتمال بدون آثاري
.دارند جشنوارهها
|