است ايراني شعر از متاثر ايران سينماي
منتقد نگاه
ميكند پيدا غريب و بيگانه صورتي رايگيري وقتي
ميانبر راههاي
است ايراني شعر از متاثر ايران سينماي
"مخفي راي" كارگردان پيامي بابك با گفتوگو
كه فيلم اين.شد اكران آمريكا در پيامي بابك ساخته آخرين "مخفي راي" فيلم گذشته هفته
كارگردان بهترين عنوان به را سال 2001 در ونيز جشنواره دوره وهشتمين پنجاه ويژه جايزه
از پيش مخفي راي.است شده ساخته كيش جزيره در مخملباف محسن از طرحي براساس كرده دريافت
يك".شد برگزيده اول فيلم عنوان به نشريه منتقدان 15 از نظرخواهي يك در ونيز جشنواره
فجر فيلم جشنواره هيجدهمين در نمايش يك از غير به پيامي بابك ساخته ديگر "بيشتر روز
بهترين جايزه توكيو جشنواره در و داشته عمومي نمايش آمريكا و اروپا خاوردور ، در تاكنون
.است كرده دريافت را داوران هيات ويژه جايزه تورين جشنواره در و هنري اثر
بعضي هستند موجهايدريا مانند به همگي بازيهاوگفتوگوها دوربين حركات فيلم اين در
به تا ميروند پايين و بالا موجها همچون و ميشوند بعدآشكار و هستند درزير ها وقت
شوند نزديك اصلي نكته
صرافيزاده حامد:ترجمه
در و نميشود محدود خاصي مرز به فيلمهايتان مضامين و شما فيلمسازي شيوه من نظر به *
ميزند؟ پهلو جهاني امري به حقيقت
بينالمللي فيلمسازي را خودم دارم علاقه بيشتر هم من خود.است جالب برايم شما نگاه
در زيادي سالهاي براي كودكيام زمان در من.است ساخته ايراني فيلم تا دو كه بدانم
است ، بوده مختلف كشورهاي در شدنم بزرگ تحتتاثير من هويت.كردم زندگي مختلفي كشورهاي
من عميق ارادت هماندازه و همپا چيزي هويت اين به من دلبستگي و شديد علاقه احساس اما
دست به گذشتگانم از را آنها و مانده ارث به برايم كه است چيزهايي آن تمام به نسبت
طوري را مختلف موضوعات و مسائل دارم علاقه من كه است اين مهم نكته نظرم به.آوردهام
.باشند داشته نمود بيشتر جهانيشان ارتباطات و مفاهيم كه بكشم تصوير به
يا گفته بالقوه بهطور است ممكن ايراني فيلمهاي ديدن از بعد كه غلطي تعابير و تفاسير
ايران اجتماع سوي به روزنهاي يا پنجره را آنها تماشاگران كه است اين شوند ، منتشر
دليل اين به و ميكنند تقويت را حس اين ايراني فيلمهاي وقتها ، بعضي البته.بدانند
ديدگاههاي ايراني فيلمهاي از گروهي اما.ندارند موضوعشان به نسبت جهاني ديدگاهي آنها
محدود كه را موضوعاتي ميكنند سعي و دادهاند جاي درخودشان را فرامرزي و جهاني بهشدت
در آنكه از بيشتر ما همگي ميكنم فكر من البته.بكشند تصوير به نميشود خاصي جاي به
آنكه از بيشتر و كنيم منظور را گستردهتري ديدگاههاي و جهاني مسائل رفتارمان و اعمال
اين خب و.بزنيم را آنها حرف تا داريم دوست برسيم ، جهاني دهكده به واقعا بخواهيم
.كنند ايفا را مهمي بسيار نقش كشيدنش تصوير به در ميتوانند فيلمسازان كه است موضوعي
دنياست؟ كل به مربوط آن بخش كدام و ايران به مربوط "مخفي راي" وجه كدام *
چه سينما اين.است ايران مدرن شعر بهخصوص و ايران ، شعر از برآمده شدت به ايران سينماي
حدود تا و است ايراني اشعار تحتتاثير خيلي مضامينش و روايت لحاظ از چه و سبك لحاظ از
به واضحي كاملا طرز به فيلمها اين تصاوير از بعضي حتي.است آن از گرفته وام زيادي
از ايراني فيلمهاي كه كنيم فرض ميتوانيم.ميشوند داده ارجاع ايراني مدرن اشعار
/ ناتوراليستي ساختارهاي و شيوهها طرف به بيشتر اكسپرسيونيستي / رئاليستي ساختارهاي
و جايگاه ايران سينماي متاخر كارگردانهاي همه اگرچه.شدهاند متمايل امپرسيونيستي
در ميكنم سعي كه درحالي من.هستند ايراني قديمي سينماگران مديون را فعليشان موقعيت
و فيلمها ديگر از دنيا جاي همه در را ايران سينماي كه سبكي وجوه و ابعاد فيلمهايم
آن و بگشايم عرصه اين در را جديدي ورق بتوانم آن بر علاوهكنم حفظ ميكند ، متمايز آثار
.كنم هدايت جديدتري و ديگر عرصههاي به را
است؟ گذاشته شما فيلمهاي روي تاثيري چه محيط آن در شدن بزرگ و غرب *
كه كساني توسط بايد كه است موضوعي اين.ندارم چنداني خودآگاهي قضيه اين به نسبت من
شبيه ميخواهم كه قصد اين با هيچگاه من.شود بررسي ميكنند زندگي ايران مرزهاي از خارج
.نميكنم فيلمسازي به اقدام باشم ، ايراني فيلمهاي از متفاوت يا
است؟ متاثر غربي موسيقي از هم و ايران موسيقي از هم فيلمهايتان موسيقي ميرسد نظر به *
در را نظر همين نتيجه در و شود خاصي سرزمين به محدود فيلمهايم نخواستهام هيچگاه
از خاصي منطقه موسيقي نميتوانم دليل همين به ميبرم ، كار به نيز فيلمهايم موسيقي مورد
به كه است چيزي داشتيم كه مشخصي انتخابهاي از يكي.بگنجانم فيلمهايم در را ايران
تمهاي و نتها درهمآميزي و تركيب آن و است مشهور و شده شناخته جا همه در جهاني موسيقي
كارآيي ساختارش و سبك علت به من فيلم مورد در چندان درهمآميزي اين اگرچه.بود مختلف
آمريكايي آهنگساز _ گالاسو مايكل با فيلم اين براي توانستم كه آوردم شانس واقعا.نداشت
بوده ، ايران در را مدتي اوكنم انتخاب كار براي را او و شوم آشنا _ لوئيزيانا اهل
.ميشناسد خوبي به را آن وجوه كليه و شيوه و سبك و كرده مطالعه دقت به را ايراني موسيقي
موسيقي به كه است قرن يك از بيش كمي ويولن كه بدانيد است جالب و است ويولن او اصلي تخصص
ايراني موسيقي گامهاي و مايهها به او كه بود دليل همين به.است شده وارد ايراني
.است متفاوت زيادي اندازه تا ايراني موسيقي در ويولن صداي كه چرا بود ، علاقهمند شديدا
خودش معلومات و ذهن صافي از را آن و كرد گردآوري ميخواست كه را ملوديهايي تمام او
از اونباشد ايراني موسيقي از تقليدي كه بود موسيقياي بود ، او مدنظر كه چيزي.گذراند
سازهاي مورد در توانستيم ما دليل همين به و داشت درستي بسيار فرهنگي استنباط و درك فيلم
منحصر موسيقي يك به و كنيم بحث يكديگر با فيلم مختلف بخشهاي حال و حس و شده استفاده
.ميشنويد حاضر حال در كه است چيزي همان اين و برسيم فيلم مورد در خاص و بهفرد
اجتماعات جزيره آن در كه است اين علاقهكرد خود به مرا فيلم در كه چيزهايي از يكي *
از مورد اين.نميكنند صحبت هم فارسي آنها همه اينكه جالب و ميكنند زندگي متفاوتي
افراد همه آينده در ميكنيد فكر شما كه ميشود تعبير صورت اين به خارجي منتقدان ديدگاه
و پيچيده خيلي مسئله اين كه شدهايد متوجه اما ميرسند ، همساني و همانندي يك به
حرفهاست؟ اين از دشوارتر
شده استوار بودن مليتي چند و فرهنگي چند بر ابتدا از ساختارش كه است سرزميني ايران ،
ميخواهد دلتان كه جايي هر به مايل يا 300 نقطهاي 200 هر اگر ايران در امروزه حتياست
.ميشويد روبهرو متفاوتي كاملا زبان و رسوم و رسم فرهنگ ، يك با كنيد حركت
شخصيتها كه جايي.است جذاب خيلي نظرم به كه دارد وجود فيلم در خاص خيلي لانگشات يك *
اتفاقي چه ميشويم متوجه سختي به ما كه هستند دور قدري به تصاوير و ميشوند قايق سوار
كرديد؟ استفاده تكنيك اين از فيلم بخش اين براي چرااست دادن روي حال در
چيز همه كه جايي بود ، نظامي تشكيلات يك درباره سكانس آن اينكه اول:دليل چند به
سوالها اين آنوقت دهيم ، نشان كلوزآپ در را سكانس تمام ميخواستيم اگر.است تحتنظر
لهجه اين با چرا تيره؟ پوست با چرا دريايي؟ نيروي افراد از يكي چرا مثلا كه ميشد شروع
اين مهم و اصلي موضوع وسيع و فراگير پرسپكتيو و دورنما شما نتيجه در ميكنند؟ صحبت
از فراوان سروصداي با يكهتاز و تكضربي سيستم يك چهطور _ ميداديد دست از را سكانس
براي من شخصي نگاه دوم ، دليل _ ميبرد خود با را آنها و دستگير را افرادي و ميرسد راه
كه هنگامي فقط و فقط معتقدم اما.نيستم خشونت نمايش مخالف من.است خشونت نمايش و رسيدن
از و ساختاري ديدگاه از.نميديدم نيازي سكانس اين مورد در.داد نشان بايد باشد نياز
آن همچنين.كنند شركت فيلم جريان در تا ميدهد اجازه تماشاگران به سكانس آن سبكي ، منظر
تا ميدهد اجازه شما به و ميكند فراهم بعدي سكانسهاي اتفاقات براي را مقدمهاي سكانس
.كنيد تعمق كمي و دهيد نشان واكنش افتاده اتفاق اين از پيش آنچه به
نقشها ، فرش يك در شما.كردم بنا ايراني فرشهاي شبيه اندازهاي تا را فيلم ساختار من
با بودن منفرد عين در كه ميبينيد را همي از جدا و مختلف شده بافته الگوهاي و طرحها
وقتها بعضي فرشها اين در.ميكنند برجستهتر را ديگري هركدام و ارتباطند در يكديگر
اگر كه ديد خواهيد بعدا اما _ يكپارچه و ناب رنگهاي _ داريد خالي فضاهاي به نياز حتي
ميبايد شمابرميانگيزد شما در را عجيبي حس چه كنيد نگاه طرح يا الگو آن به دور از
.ببينيد را آن كليت تا بايستيد دورتر آن از قدمي چند
ميشود؟ كندي و كمتحركي باعث كلوزآپ شما نظر به *
و يكپارچگي روند مشكلات و فاصلهها جدايي ، بيگانگي ، احساس درباره فيلم اين ببينيد
است همين براي.انزواست كلام يك در و ارتباطات وجود عدم و همدلي و تفاهم نبود هماهنگي ،
كه است دليل همين به باز و شده بنا گسترده و وسيع نماهاي و لانگشات بر اساسا فيلم كه
از و ميشويم نزديك آنها به داريم سرباز و دختر بين احساسي ارتباطي كه زماني در تنها
پياده فيلم در كلوزآپ با من مخالفت دليل به شيوه اين نكنيد فكر.ميكنم استفاده كلوزآپ
.است شده انتخاب فيلم براي كه است ساختاري خاطر به بيشتر لانگشات از استفاده شده ،
جمله اين مثل ميگيرند خود به سمبليك حالت خيلي ديالوگها وقتها بعضي ميانه ، اين در *
و آشكار ديالوگهاي با نميكرديد فكر "نداره معني هيچ قانون اينجا است ، بيابان اين"
بياندازيد؟ خطر به را فيلم زيركي و ظرافت دست اين از رويي
اين.روبهروييم اوج نقطه يك با هميشه ما هنري اثر هر در كه است بديهي كاملا بله ،
اين در.نبود كردن خطر جاي اصلا و بود فيلم اوج نقطه دقيقا شدهايد متذكر شما كه بخشي
ها وقت بعضي.هستند دريا موجهاي مانند به همگي گفتوگوها و بازيها دوربين ، حركات فيلم
همچون و ميشوند آشكار و علني كاملا بعد و نميآيند چشم به چندان و هستند درزير
است ممكن صحنه آن در بهخصوص.شوند نزديك اصلي نكته به تا ميروند پايين و بالا موجها
از موجها اين بياوريد نظر در را فيلم كليت تمام دوباره اگر اما.برسند خود اوج به
.دارند حضور انتها تا ابتدا
منتقد نگاه
نگين فيلم به نگاهي
روح از خالي كالبد بردن دراه
نجفي نسيم
از واقعي نشانه بيهيچ اما فراري دختران ;دارد اجتماعي واقعيت يك بيان در سعي "نگين"
به تنها فيلم.آن بيان براي لازم جسارت داشتن بدون اما جسارتآميز ظاهر به موضوعي _ آن
دختران دلال زن) نرگس حتي و لاله طلا ، مانند برانگيز كنجكاوي و نامتعارف شخصيتهايي خلق
عنواني و موضوع برگزيدن كه آن از غافل.ميكند بسنده تماشاگر نگاه جلب براي (فراري
در اخيرا كه خصوص به نيست كافي اثر جذابيت براي صرفا تازه ، و نامتعارف يا جسورانه
آن تكرار مسلما و ميشود پرداخته فراري دختران به نحوي به فيلمسازان بسياري آثار
سو آن و سو اين به با كه آن بر علاوه نگين طرفي از.است ويژهاي جذابيت و بداعت نيازمند
تكيه ناخودآگاه ، ميرود ، طفره آن كامل پرداخت و طرح از روايت ، در مشخص مسير يك از زدن
فيلم زمينه اين دراست داده دست از خود داستاني خط انتخاب در نيز را واحد گاهي
با فيلم.است خورده داستان فضاي به ورود براي شخصيت اولين انتخاب از را لطمه بزرگترين
فرار مسئله او ، كار و زندگي در مكثي از بعد و ميشود آغاز او معرفي و ندا زندگي به ورود
به را آن و گشته موضوع اين معطوف تماما تماشاگر ذهنيت پس اين از.ميكشد پيش را آذر
اصلي خط بر كه است او زندان ، از آذر فرار با اما ميپذيرد فيلم روايت اصلي خط عنوان
.ميگيرد قرار روايت
شخصيت ديگر واقع در !ندارد او با واجبي كار ديگر داستان و رفته كنار به عملا نيز ندا
سهلانگاري بدترين و.ميپردازد آذر به و ميكند رها او روايت چون نيست او داستان اول
را ندا كه اين بدون ميپردازد آذر سرانجام به تنها كه ميشود مشاهده آن پايان در فيلم
داستان ، كلي روند از او حذف با آيا كه ميآيد پيش سوال اين دائما و !بياورد خاطر به
و مغموم چهره اصرار بنابر) كشيده درد و زنداني قاچاقچي زن پس ، اين از ميافتاد؟ اتفاقي
ما فراري ، دختران دلالان مافياي به نفوذ در سعي با كه است (!داستان معرفي نه آذر ، هم در
تاكيد آذر شخصيت برخلق چيز ، هر از بيش هاشمي ميرسد نظر به.ميكشاند خود دنبال به را
و محكم اصطلاح به ;باشد نو ايران سينماي در كه دارد زن از شخصيتي آفريدن در سعي و داشته
كاملا و نيست بار و بند بي بوده ، مخدر مواد قاچاقچي كه است زني او واقع در كه مردانه
در نيز او خشونت و ندارد شخصيتي نظر از كموكاستي هيچ.ميكند رفتار مادرانه و دلسوزانه
.برسد نظر به سوزناك حتي و باشد داشته تاثيرگذار نقشي بايد مادرانهاش دلسوزي قالب
!اوست بودن قاچاقچي او ، شخصيت منفي نكته تنها ظاهرا
جنبه كردن سنگيني با آذر ، شخصيت در خلافكار زن و دلسوز مادر شخصيتي وجه دو دادن قرار
نتيجتا و نگذاشته باقي خلافكار زني او از شخصيتاش ، پرداخت نحوه خاطر به او مادرانه
به تنها واقع در ميدهد ، خرج به خود مسلحانه گرفتن اعتراف در كه هرازچندگاهي خشونتهاي
.ميانجامد مسخرگي نوعي
تا است انجاميده درمانده و مستاصل زني به بيشتر آذر شخصيت پرداخت در هاشمي سعي واقع در
زمين روي چوبي با كه آذر توسط لاله تهديد صحنه يادآوري با خصوص به.مصمم و پرجذبه زني
اشك جمله يك با كه برنميآيد او از وجه هيچ به كه درمييابيم ميكند ، حك را او قبر محل
از است پرضعفي مونث نمونهبرداري آذر شايد !درآورد را لاله مانند تخسي دختر
.كيميايي سابقه با و وسترنگونه بزنبهادرهاي
ايران سينماي كه درمييابيم ديگر بار شخصيتها و حوادث پرداخت نحوه در تامل كمي با
شديدا كارگردان.ميكند طي بصري ويژگيهاي از برخورداري در را خود نزولي سير همچنان
توجيه و كاراكترها و عناصر كاركرد روايت ، ساختار و شكل حتي.ميشود خود قصهگويي سرگرم
پيش خاصي بدبيننگري با را شخصيتها و حوادث كارگردان.است رفته فراموشي به آنها حضور
دختري به ندا بودن بيشباهت.ببيند آنها توجيه براي لزومي اينكه بدون مينهد بيننده روي
از ميگويد خود از او كه سابقهاي اگر واقع در.است جمله آن از اعتياد و زندان سابقه با
اتفاقي هيچ شود نهاده داستان جريان در تصادفي شكل به آذر با او دوستي و شود حذف داستان
كه است اين نشده ديده آن براي لزومي و نشده پنداشته مهم كه چيزي گفت ميتوان.نميافتد
واخورده روزي كه افرادي با حداقل يا و واخورده افراد يكسري با كه شود قانع بايد بيننده
.روبهروست بودهاند اجتماع
.است واقعي فضاي روبهروست ، آن فقدان با شديدا "نگين" كه عنصري
شخصيتسازي و فضاسازي نيازمند دختران فرار و اعتياد همچون دردناك اجتماعي واقعيات بيان
است روحي شخصيتها ، موقعيت و حال و گذشته بيان در فيلم واقعنمايي ميزان.است عميقتري
انتقاد با مخاطب دادن قرار تاثير تحت) اجتماعي موضوعي اصلي هدف به رسيدن براي را اثر كه
از واقعي تصويرسازي نيازمند فراري دختران به پرداختن.ميكند زنده (اجتماعي درد يك از
اين به اندكي ترس و ترديد با نرگس خانه به ورود مانند گاهي هرازچند "نگين".است آنان
درجا آذر و ندا كاركرد بدون ديالوگهاي در باز و ميكشد پس پا ناگهان ولي شده نزديك فضا
واقعيت بيان به كه شدهاي لمس كمبود و خشونت درد ، هيچگونه با "نگين" در ما.ميزند
آن در روح دميدن بدون را كالبدي دارد سعي هاشمي اصغر واقع در.نيستيم روبهرو بينجامد
.وادارد حركت به
ميكند
پيدا غريب و بيگانه صورتي رايگيري وقتي
مخفي راي فيلم درباره يادداشتهايي مجموعه
ت.الف:ترجمه
اندروساريس
مخملباف محسن از طرحي اساس بر و او خود نوشته فيلمنامهاي با كه پيامي بابك فيلم آخرين
راي".ميافتد اتفاق ايران در افتاده دور جزيرهاي در و انتخابات روز در است ، شده ساخته
ناآشنا و بيگانه عملي چشم به هنوز رايگيري به آن ، در كه ميگذرد جزيرهاي در "مخفي
سرباز يك با ابتدا ميرود ، پيش به محوري و اصلي شخصيت دو با فقط فيلمميشود نگريسته
و بدهد نگهباني بيحادثه و آرام منطقه يك در است مجبور كه (عبيدي سيروس) عصبي و بداخلاق
اداره سوي از كه (عبدي نسيم) زن دولتي مامور يك و است محافظ نيروهاي جزء واقع در
جزيره به قايق با او.است زورگو و سلطهگر شخصيتي داراي و آمده محل اين به انتخابات
و ميكند كلافه را او عذابآور و كوچك فرمانهاي با ورودش از پس بلافاصله و ميآيد
كاري ، چنين انجام براي دولت كه كند باور نميتواند سرباز.مينهد بنا را ناجور رابطهاي
كشمكش چنين از جداي.باشد فرستاده را زن يك ميپندارد ، مردانه كاملا عملي را آن او كه
فيلم به آرامبخش فواصلي ميشود باعث و دارد وجود آدمها اين نهاد در كه ذاتي نزاع و
اطراف در كه ميرود پيش به غريب و عجيب زوج اين براساس بيشتر فيلم داستان شود ، افزوده
همديگر تا ميكوشند مسير طول در و كنند پيدا را بيميل دهندگان راي تا ميگردند جزيره
...كنند تشويق است ، آمده وجود به ميانشان در كه كشمكشي خاتمهدادن به را
ويس ويليج _هوبرمن.جي
كه است ، پيامي بابك مخفي راي ايران ، كنايه ، و تمثيل سرزمين از نمايش و اندام عرض آخرين
ميدهد ارائه ما به را فارس خليج آمد پررفتو پناهگاه اين كيش ، جزيره از آشكارتر تصويري
نمايش در قبلياش تصوير از ملموستر بار اين ذاتياش ، بياباني چشماندازهاي برخلاف كه
قبلي ، مورد مثل درست هم مخفي راي.ميخورد چشم به هنر ، خانه در ،"شدم زن كه روزي"
خود در را وزيركانه دقيق كاملا طرحي و است گرفته شكل مخملباف محسن از داستاني براساس
سربازي ديگر سوي از.ميافتد پايين آسمان از چتر با راي جعبه يك انتخابات ، روز در.دارد
ميكند پيدا وظيفه درياست ، بياباني ساحل از نگهباني معمولش وظيفه كه فكر در غرق و گيج
تصورات خلال از اما.كند همراهي بومي مردم آرا كردن جمع در را دولتي مامور يك تا
جنس به شخصي قالب در مامور ، آدم ، اين شخصيت چگونگي به راجع سرباز حيرتزده و بيمارگونه
جريان هواخواهان از يكي كه ساده و معصوم زني شكل به تقريبا _ ميشود ظاهر او بر مونث
زوج ايناست آمده محل اين به پايتخت از قد تمام و پوشيده چادر يك با و است روز سياسي
قايق ، وسيله به مورد يك در يا جيپ ، با جزيره سر تا سر در را دهندگان راي غريب ، و عجيب
چه اگر سرباز ، پريشان و گيج شخصيت.حرف قالب در فقط هم گاهي البته _ ميكنند جستوجو
در شكل اين به.هست هم شق كله بسيار حال عين در ميشود ، عرضه وراج و حرف پر قالبي در
و وظيفه انجام براي مشتاق شدت به و پرست خيال ايدهآليست ، دولتي مامور با همراهي
را برخورد خوش و رو خوش زني ميشود ، ظاهر دهاتي پانزايي سانچو صورت به آرا ، جمعآوري
بگذارد سرپوش انتخابات قوانين به مربوط بيجواب سوالات روي بر ميكوشد كه ميكند همراهي
اين مردسالار دنياي هدايت تا ميكوشد اودهد قرار خود كنترل تحت ظاهر به را چيز همه و
ميكند سعي بيمارگونه و ضعيف ناخوشايند ، استدلالهايي طيگيرد عهده به را محلي گورستان
اختيار و نداده قرار خود حقوق جزء را نامزدها شدن تاييد خداوند كه دهد توضيح مردم براي
.است بخشيده مردم به را آن
وجود به را هدفمند فيلمي خود ، ملالآور و آرام مرتب ، شده ، حساب كمدي با "مخفي راي"
تقليل آن ابراز براي وسيلهاي به و گرفته قرار محتوايش اختيار در كاملا كه است آورده
ذهن در موقعيتي چنين با فيلم آن واسطه به كه باشد دليلي همان اين شايد و _ است يافته
آينهاي تصويري همچون كارش ، انجام در دولتي مامور پافشاري و اصرار.ميگيرد جاي مخاطب
فاصله در كه قاببنديهايي بلند ، نماهاياست يافته بازتاب فيلم در كه است فيلمساز از
براي را "ABC arts" فرم واقع در است ، ثابت عموما كه دوربيني و شدهاند انجام متوسط
بنا آن براساس داستان كه است پيشفرضي همان راستاي در درست اين و ميكنند پياده فيلم
در نمايش به دوباره ميتواند را موقعيتي چنين از وارياسيون چند پيامي اما ;است شده
بياورد؟
تايمز نيوريوك _ ديوكر
از دور به كه است ، غريبي و خيالبافانه كمدي و صادقانه و سادهدلانه فيلمي "مخفي راي"
بابك از جديدي اثر كه فيلم اين اما ، است شده ساخته بيريا و ساده كاملا و حسابگري
زيادي جشنوارههاي در بيشتر روز يك با پيش سال چند كه كسي) است ايراني كارگردان پيامي ،
.ندارد ميشوند ، ساخته موضوع اين با كه فيلمهايي ديگر با چنداني اختلاف ،(بود كرده شركت
راستاي در زيركانه كاري فيلم ، اين كه نيستم مطمئن هنوز فيلم ، دوباره تماشاي از بعد
آن كشور اين حكومت كه است اصلاحاتي و دموكراسي از نشانهاي و ايران در الهي حكومت عرضه
دارد اعتقاد كامل ايمان با كه است شتابزده و افراطي خوشبيني يك نتيجه يا كرده مجاز را
.اجراست حال در كامل طور به كشور اين در واقعي دموكراسي
بين از حال در جزيره صبحگاهي مه كه موقعي درست ميشود ، آغاز بديمن اتفاق يك با فيلم
بستهبندي يك به بمب اما.ميافتد پايين هواپيمايي از بمب يك شكل به چيزي.است رفتن
_ رايريزي مخصوص بزرگ مقوايي جعبه يك و راي برگههاي _ رايگيري براي لازم وسايل شامل
ستاد به كلي شمارش براي و جمعآوري جزيره ساكنين آرا وسيله اين به تا ميدهد صورت تغيير
.شود فرستاده كشوري انتخابات مركزي
محل به موتوري قايق يك وسيله به نامي بدون جوان زن كمي مدت ظرف كوتاه ، مقدمه اين از پس
خسته ، سرباز يك سرعت به ورودش از پس و است جزيره انتخابات بر نظارت مامور او ميآيد ،
رديابي براي جزيره حفاظت ايستگاه در ماندن اصلياش شغل كه را درمانده و جوان
آدمهاي تا ببرد جزيره مختلف نقاط به را او كه ميكند اجير است ، ساحلي قاچاقچيهاي
پيامي ، .كنند تشويق دادن راي به مخروبهشان و حقير كلبههاي در را بيميل و كمعلاقه
از يكي مخملباف ، محسن از طرحي اساس بر را داستان كه فيلمنامه ، نويسنده و كارگردان
به را فيلمش زيركانه چندان نه شكلي به است ، نوشته كشور اين فيلمسازان معروفترين
از.است ساخته آموزشي وسيلهاي صرفا آن از و داده تنزل انتخابات ماهيت و ذات شناساندن
نفره ده فهرست يك كه ميشود خواسته قاچاقچي دو يا يك ماهيگيران ، روستاييها ، بوميها ،
آنها از نفر دو به سپس و كنند بررسي را آنها صلاحيت و بخوانند را نامزدها اسامي از
نميشناسند ، هم را ليست افراد از نفر يك حتي كه اين از آنها بيشتر ولي بدهند ، راي
ندارند آنها از شناختي هيچ كه اسمهايي به رايدادن كه ميكنند اظهار و شاكياند
.ندارد مفهومي برايشان
زن اين چشم به اما ميرسد ، نظر به قبول قابل و واقعي كافي اندازه به آدمها اين ديدگاه
از.شود اجرا ممكن شكل بهترين به دموكراسي آئيني تشريفات كه است اين چيز مهمترين جوان ،
به ميكند شروع ندارد ، خوشي دل زن اين مقررات به نسبت ابتدا كه جواني سرباز ديگر ، سوي
تمام آرا بعدازظهر ساعت 5 از قبل تا ميخواهد زن ;او ديوانهوار درخواستهاي با مقابله
ورود براي درزهايي ميتوان فيلم ابزورد كمدي ساختار در.كند جمعآوري را جزيره جمعيت
قانون به وفادار سرباز كه دارد وجود ناكجاآباد اين مركز در راهنمايي چراغ يك _ كرد پيدا
اصيل شيرين ، بسيار ديگر ، شوخيهاي اغلب ولي _ نميدهد را آن از شدن رد اجازه خودش به ما
كار ويژگي كه است الگويي دقيقا اين هستند ، محبت و لطف از سرشار فوقالعادهاي طرز به و
واقعا گرفته ، صورت جودت فرزاد وسيله به كه منطقه اين مناظر فيلمبرداري.ايرانيهاست
زيبايي و مسرتبخش چيزهاي هميشه تقريبا و است ايران سينماي استانداردهاي حد از بالاتر
كه چند هر.است شده آغاز منهتن در فيلم اين نمايش ;دارند وجود فيلم در كردن نگاه براي
هواپيماي يك ايران ، ارتش كه كنيد توجه) است برخوردار سياسي اصالتي از هم فيلم اين
نسبت به "مخفي راي" در همكاري اين اما ،(است داده اختصاص فيلمسازان براي را ترابري
.دارد قرار خود حد كمترين در شدهاند ، ساخته گذشته سال در 20 كه فيلمهايي مجموعه
ميانبر راههاي
پيامي بابك ساخته بيشتر روز يك فيلم به نگاهي
ركود
تاجيك امين
انعطافپذيري ديگر سوي از و ميبرد بالا را تحملش و تاب ميكند ، زمخت را آدم تنهايي ،
مثل درست.ميكند بارور او در را شدن شكسته براي وصفناپذير نيازي و ميگيرد او از را
روز يك".ميپاشد هم از و ميشود خرد توان حد از بيش فشاري با كه محكم و آبديده فولادي
فضايي موازات به پيامي.است داده پرورش خاصيت اين از استفاده با را آدمهايش ،"بيشتر
آورده دست به فيلمش براي نيز را محكم و خشن سرد ، تصويري است ، داشته را آن نمايش قصد كه
.است فضايي چنين نتيجه منطقيترين گرفته ، خود اختيار در را فيلم تمام كه سكوتي.است
از دروني كاملا تصويري بقيه ، و ميكنند اشغال را فيلم درصد ده از كمتر چيزي ديالوگها
و ميكشد انتظار است ، نشسته تماشا به را بيرون كه افسرده و تنها مضطرب ، دروني.آدمهاست
گوش به خود واقعي حد از بلندتر همه ، كه..و آدمها ماشين ، جارو ، صداي:ميشنود فقط
است ، نزديك ما به كاملا كه ميشويم برده فضايي به فيلم در جاري سكوت با ما.ميرسند ما
يك داستان فيلم ، .ميكنيم نگاه آن به بيرون از بار اين فقط و ماست خود زندگي محيط
يك.ببيند را محبوبش تا ميگيرد مرخصي بار يك وقت چند هر كه ميكند روايت را زنداني
روايتي هجوآميز ، كنايهاي با روند اينميگردد باز زندانش به دوباره و روزه ، يك مرخصي
نميافتد ، كسي براي خاصي اتفاقي هيچ ميكند ، بازگو خود در نيز را انساني جامعه زندگي از
روز آن انتظار در و ميدهند ادامه را يكنواختشان زندگي موهوم روزي انتظار در آدمها
مثل زندگي بوده ، كه است همان نتيجه ولي ميكنند ، فرجام تقاضاي خود براي مدام نيامدني
.ميرود پيش به سرما و سكوت در سابق
با وعده هر.نيست آرمانزده و مبهم تصويري از بيشتر نيز ، ميدهد روي ملاقات هر در آنچه
ميشود تكرار يكنواخت ، اجزا همين براساس.ميرسد پايان به ناكامي با و ميشود آغاز حسرت
مطرود و افسرده خسته ، مردي:ميگذارد نمايش به فيلم براي نيز را مضمون همين با كليتي و
به ديدار ، از ناكام هم پايان در و ميكشد را زني ديدار حسرت موهوم اميدي با كه
.برميگردد تنهايياش
.خورده باران زمين و سرد هوا است ، صبح:ميگذرد شكل اين به فيلم طولاني افتتاحيه سكانس
زماني ميرسد ، گوش به مدام كه رفتگري جاروي خشخش صداي و ميبينيم را اتوبوسي ايستگاه
جلب مسافري به ما توجه بعد ميشود ، بيننده ذهن در فضا اين تثبيت و گرفتن شكل صرف طولاني
انتظاري از پس.زمستاني هوايي در سرد انتظاري ميكشد ، انتظار ايستگاه در كه ميشود
دوربين و ميشوند اتوبوس سوار مسافران.ميگيرد را ما نگاه جلوي و ميرسد اتوبوس طولاني
ميشود ، اتوبوس سوار بود ، گرفته قرار ما نگاه مسير در كه كسي.ميكند زوم جلو سمت به
اتوبوس سوار هم با كه است مردي و زن برروي دوربين تصوير تمركز كه ميبينيم اتوبوس داخل
در كه آرزويي و حسرت ميشود ، آشكار ما براي فيلم اصلي تم ترتيب اين بهشدهاند
آرزويي.مييابد نمود او رفتارهاي در و ميشود ابراز مرد سوي از ديدارها اين شكلگيري
ساختار اين جز بهميكند تامين را فيلم يافتن ادامه براي لازم انرژي كه شگرف و عميق
.نميدهد باجي او به و ندارد بينندهاش كردن هيجانزده براي عجيبي اتفاق فيلم يكنواخت ،
اندك با كدام هر كه است مينيماليستي پست رخدادهاي از مكرر مجموعهاي فيلم تمام بلكه
حسي القا جهت در را يكديگر و ميپيوندند وقوع به بلافاصله قبلي ، جزء به نسبت اختلافي
از كدام هر درميآورد فرود را نهايي ضربه آخر جزء ساختار اين در ميكنند ، ياري كامل
جزء بيشتر ، روز ترتيب اين به و ببيند را محبوبش تا است گرفته مرخصي روز يك مرد اجزا اين
نظر در با) نهايي جزء كه زد حس ميتوان راحتي به ترتيب اين با.ميآورد وجود به را بعد
بيشتر روز كه بود خواهد جزيي قطعا جزء اين است ، انتظارش در سرنوشتي چه (فيلم نام گرفتن
.داشت نخواهد دنبال به را بعدي جزء نتيجه در و
انرژي آن به عشق كه ميگذارد نمايش به را معمولي و خالي ساده ، زندگي يك دقيقا فيلم
روزنه همين محل از درست است ، گذاشته باقي آن در را اميد براي روزنهاي و بخشيده تازهاي
تامين فيلم تعقيب براي لازم جذابيت و ميشود تابيده فيلم به گرما و روشنايي كه هست هم
نگران را او ميگذارد ، اثر بيننده روح نقطه حساسترين بر كه آنجا از عشق ، .ميشود
نگه خود با را او لحظات سختترين در ميسازد ، همراه خود با و ميكند رابطه اين سرنوشت
به را او كند ، راحت را او خيال ميتواند كه جايي و نهايي لحظه در درست و ميدارد
اين وليبرگشتهايم افتتاحيه سكانس لوكيشن به:ميكند پرتاب واقعي دنياي ناملايميهاي
در ميرسد ، اتوبوس ميماند ، منتظر او.است معشوقش مرد آمدن منتظر ايستگاه ، در زن بار ،
و ميشود سوار.نميرسد مرد ولي ميماند ، منتظر لحظهاي باز و ميكند تعلل شدن سوار
سمت به كه است ممتد و خيره طولاني ، نگاهي ميماند ، باقي او از آنچه.ميكند حركت اتوبوس
قدر آن و ميدارد نگه را نگاهش.ميكند ثبتش ما خاطر در و ميگرداند باز ايستگاه
گرفتار گذشته ، اجزا ضمانت به بيشتر روز ;ميشود محو خيابان پيچ در تا ميدهد امتدادش
بيشتر دارد كه خاصي فضاي با "بيشتر روز يك".گرديد حذف آخر جزء از و شد محتومش سرنوشت
واهي اميدي به كه بيچاره و تنها آدمهايي ميآورد ، ياد به را اروپا سينماي چيز هر از
خاصي كينهگرايي و دارد محبوبش تعقيب در كه شوري با "بيشتر روز يك" تنهاي مرد.زندهاند
ياد به را "ونيز در مرگ" عاشق و تنها قهرمان ميگيرد ، قرار استفاده مورد او معرفي در كه
راي" بابك براي و است نمانده دلبسته ساختاري چنين به ظاهرا پيامي بابك اما.ميآورد
بر متكي كه جشنوارهاي فيلمهاي فضاي:است كرده انتخاب كارش براي را ديگر الگويي "مخفي
.است مخملباف محسن يعني جريان ، اين فيلمساز سرشناسترين از طرحي
|