ايران تاريخ روسپيدان تالشان
پل كشتيروي ديپلماسي
19-دهه دو بازيگران
واهي ادعاهاي
حقيقت با تقابل در ناتوان ،"سفسطه"
9_ پورزند و طبري قضيه
ايران تاريخ روسپيدان تالشان
ناوان واحد عارف
درخت بالاي وارونه را گوسفندي آذربايجان ، جمهوري از لنكران اهل بود ، قصاب يك او...
سپس انداخت من به نگاهي نيم داشت نگه را ساطور ناگهان بود ، كردنش شقه مشغول سخت و كشيده
ببر ، ايران به خودت با مرا":گفت است ، (اشكاني پهلوي) فارسي از شاخهاي كه تالشي زبان به
"...بميرم ايران در بگذار بكشد ، ايران خيابانهاي در مرا و بخورد من به اتوبوس بگذار
ميليون يك از بيش دل درد بلكه آذربايجان جمهوري ساكن زبان ايراني يك حرفهاي نه اين
عقد از قرن دو به نزديك گذشت با كه نالههايي.است جمهوري اين جنوب در ساكن تالشي
سال هفتاد از پس حتي فريادها اين ميرسد ، گوش به همچنان تركمنچاي و گلستان قراردادهاي
عنوان به قوم اين از تاريخنويسان كه نيست بيدليل.نماند خاموش آهنين پسپردههاي در
طول در تالشان و تالش نام":كه است اين واقعيت.ميكنند ياد ايران به اقوام وفادارترين
نادر زمان از معاصر تاريخ در و است مترادف آزادگي با ايران تاريخ صفحات و اوراق در زمان
ايران مرزهاي از حراست در و بود نبرد در مدام استبداد و خودكامگي با مشروطيت نهضت تا
زبان به كه است مقالهاي ميآيد پي در آنچه ".است مانده فراز گردن و روسپيد همواره عزيز
.است شده نوشته اتنولنيه روزنامه 70- شماره 71 در مشترك اوستاي جمعيت اعضاي توسط روسي
.است تيراژ هزار با 40 زبان روسي روزنامه يك فوق روزنامه
* * *
در دورانساز رويداد يك خود نوع در ما جمعيت ايجاد كه كنيم ذكر بايد چيز هر از پيش
آذربايجان جمهوري از خارج در بار نخستين براي اوستا جمعيت اعضاي است تالش ملت زندگي
تاريخ نظر از را خود فعاليت ما.است گرديده تالشان منافع از دفاع عهدهدار و شده تشكيل
بر بزرگي مسئوليت مسلما و كرديم شروع تالشان شديد فاجعهانگيز زندگي دوران در نژادي
مقابل در هم و نكرد پيدا تحقق آرزوهايشان كه گذشته نسلهاي مقابل در هم.است ما عهده
قاطعانه بايد امروز بنابراين.دهيم نجات را آنها ميتوانيم هم هنوز كه آينده نسلهاي
چارچوب در را خود آداب و سنن زبان ، فرهنگ ، تاريخ ، اسم ، و داده تغيير را خود جهانبيني
و تاريخنويسان قديم ، دوران ازكنيم زنده دوباره ايران مشترك تاريخي و فرهنگي ميراث
گفتهاند يا نوشته را مطالبي آماردها و گلها كاسپيها ، مادها ، خصوص در جغرافيدانان
عنوان به اغلب اينها از علمي ادبيات در.بودهاند ما اجداد اينها كه است اين واقعيت
جاري و بوده جاري ايراني خون هميشه ما رگهاي دراست درست و ميشود بوده نام ايراني
در هميشه كه نيست تصادفي.است انكار غيرقابل حقيقت يك اين و شد خواهد جاري و است
با مقايسه غيرقابل و پهناور بسيار سرزمينهاي عنوان به ايران از تاريخي اصطلاح
ملل ديگر تاريخ با ناگسستني رابطه تالشان.است شده ياد ايران ، دولت فعلي سرزمينهاي
باشد ، طولاني هم قدر هرچه مغول و ترك تهاجم و دارند فارسها با همه از بيشتر و ايران
بوديم ، زبان ايراني يكپارچه ما.بكشد خط (تالشان بودن ايراني) حقيقت اين روي نميتواند
جمعيت هدف ، همين خاطر به بكوشيم و بكشيم زحمت بايد كار اين براي اما بود خواهيم و هستيم
فرهنگ باستاني آثار قديميترين اوستا كه كنيم اعتراف بايد.است شده ايجاد اوستا
بوده خود ملت از پيامبر بودن دارا به مفتخر ملتي هر كه نبوده گونه اين است ايرانيها
از كه راست راه سوي به مردم دعوت و بتپرستي بردن بين از براي بود پيامبري زرتشت.باشد
خود تشكل براي اوستا نام انتخاب هدف بنابراين شد فرستاده ايرانيها براي خداوند سوي
البته.است هم ما تاريخ ما اجداد تاريخ زيرا است خودمان آينده و گذشته ميان پلي ايجاد
تنها نه ما وظيفه.باشد داشته وجود است ممكن ملتي هر تاريخ در ناشناخته نقاط همواره
روش ، اين به تا كنيم پر هم را ضعف نقاط بايد بلكه است ناشناخته مناطق همان كردن پيدا
.كنيم زنده دوباره را تاريخي عدالت
ميلادي سيزده و دوازده قرنهاي در گذشته نياكان بيرغبتي و سهلانگاري روي از شايد
تصاحب با و كردند اخذ را ما بعدي تاريخ و پيشين تاريخ مغول كوچنشين اقوام كه است بوده
مشخصات مشهور ، مناطق مشاهير ، اسامي ترجمه با و نياكانمان فرهنگي و تاريخي آثار همه
در بعدي جدي ضربه.كردند را آن مالكين ادعاي تركي زبان به تاريخي آثار ساير و نژادي
در بعدي سندهاي در و محروم خود نام از ما ملت كه زماني شد وارد ما به سالهاي 1930
ما مليتي و قومي هويت وجه هيچ به نام اين اطلاق كه شد گنجانده آذربايجان جمهوري چهارچوب
تالشان واقعي جمعيت كردن پنهان براي آذربايجان جمهوري حكومت تلاش.نميدهد نشان را
وضعيت متاسفانه.است نفر ميليون از 5/1 بيش تالشان تعداد كه است واقعيت اين از ناشي
گوشه در اصطلاح به آنها گرچه ميكند ديار ترك به وادار را تالشيها اقتصادي نابسامان
نهايت در آنها اما دارند رفاه و رشد براي را طبيعي عناصر همه و ميكنند زندگي بهشتي
راه از بايد را مسئله تالشان استان اقتصادي بازسازي براي ميرسد نظر به.تنگدستياند
.است نخجوان خودمختار جمهوري همانند خودمختار جمهوري يك ايجاد حداقل آن و كرد حل سياسي
و معنوي و سياسي اقتصادي ، عميق بنبست اين از را ما ملت ميتواند مسئله اين تحقق تنها
جمهوري مجريان آگاهانه سياستهاي نتيجه در شوروي فروپاشي از پس زيرا.دهد نجات فرهنگي
زمين ايران بومي ملتهاي انقراض زمينه تركها يان كردن حاكم و مسلط نقش با آذربايجان
.است شده فراهم
كشور دو ميان مرز در اقتصادي و تجاري آزاد منطقه بايد ايران به نزديكي براي رو اين از
واحد ملت يك ميان زيرا دارد صوري جنبه كاملا اينجا مرز كلمه البته يابد گسترش و ايجاد
.بودهاند ايراني هميشه نژادي و تاريخي نظر از تالشان كه چرا باشد داشته وجود مرزي نبايد
ملتهايي فرهنگي و تاريخي ميراث اجباري طور به مدرسهها در تالشان اكنون هم متاسفانه
دارد ايران تاريخي قسمت عنوان به آذربايجان به نه ارتباطي گونه هيچ كه ميگيرند ياد را
كه است ضروري فعلي شرايط در بنابراين هستند ايراني اصيل نژاد از خود كه تالشان به نه و
تدريس جمهوري اين دوم زبان عنوان به فارسي زبان آموزش آذربايجان جمهوري مدرسههاي در
باشگاههاي وجود با آذربايجان جمهوري فرهنگي موجوديت كه حالي در ديگر سوي از.شود
خطر به شدت به تركيه همانند...و كازينوها (پايگاهها) بازي خانههاي ،(بارها) شبانه
موازين آن در آذربايجان جمهوري سراسر در كه است منطقهاي تنها تالشان استان است ، افتاده
را مطمئني سد بايد شود دير آنكه از پيش خاطر همين به ميشود رعايت فرهنگي و اسلامي
.كنيم ايجاد فرهنگي تهاجمهاي گونه اين مقابل
نيست همشهري روزنامه نقطهنظر الزاما يادداشت اين
پل كشتيروي ديپلماسي
كوثري عباس:عكس
راهبر آرش
به است ، انسان سلامتي و تندرستي كه اصلياش وجوه بر علاوه ورزش كه ميدانند همه امروزه
بين را مرزي نميتوان وجه هيچ به گاهي كه يافته دست مختلف عرصههاي در گستردگي چنان آن
.كرد مشخص انساني زندگي ديگر ابعاد و هنر و جامعه سياست ، و ورزش
و سياست ديدگاه از دارد مردم توده بر فراواني تاثير كه پديدهاي عنوان به ورزش
گاهي و آشتيدهنده اهرم يك هيات در گاهي پديده اين.دارد ويژهاي جايگاه سياستمداران
.است كرده بروز امروز مدرن دنياي در جنگ عامل يك عنوان به نيز
دشمني دليل به آمريكا و چين رابطه كه زماني درست ميلادي هفتاد دهه ابتداي در
گروههاي اين ميكرد ، تجربه را دوران سردترين كشور دو اين حكومتهاي و سياستمداران
مطرح كشور دو اين بين روابط تا ندادند اجازه و كردند تلطيف كمي را اوضاع كه بودند ورزشي
.صفربرسد به جهان سياسي جغرافياي در
به كه شدند جرياني ايجاد باعث مراوداتي طي كشور دو پنگ پينگ تيمهاي روزها آن
خارجه وزير كيسينجر هنري جز كسي هم ديپلماسي اين طراح.شد مشهور "پنگي پينگ ديپلماسي"
فكر به دنيا در نيز ديگري پيشگان سياست اتفاق ، اين بروز از پس.نبود متحده ايالات زيرك
در البته.افتادند خارجيشان سياستهاي پيشبرد جهت در ورزشي قابليتهاي از استفاده
باعث رفتها و آمد اين و داشت هماهنگي ورزش صلحطلب روح با استفاده اين اوقات از بسياري
.شد ملتها از برخي ميان كينههاي زدودن
و ريز اتفاقات بروز سبب و پاگذاشت عرصه اين به خاصي زمانهاي در ورزش نيز ما كشور در
است ، مطرح كماكان جهان خبري محافل در كه ورزشي _ سياسي بحث تازهترين اما.شد درشتي
ورزش تيم كه ايناست تهران جهاني مسابقات در آمريكا آزاد كشتي تيم نيافتن حضور مسئله
در اما ميشود ، تلقي عادي امري خود خودي به زند سرباز جهاني مسابقات در حضور از كشوري ،
يك عنوان به دست اين از افتادهاي پا پيش ظاهر به مسئله گاهي آمريكا و ايران بين روابط
.ميگيرد قرار استفاده مورد مناسب تبليغاتي خوراك
به انقلاب از پس سالهاي در را آمريكا و ايران ملي تيمهاي بين ورزشي رويارويي اساسا
سه به ميتوان _ است داشته كشور دو بين را برخورد ميزان بيشترين كه _ كشتي رشته در خصوص
.كرد تقسيم مشخص دوره
آغاز اسلامي انقلاب پيروزي با مقارن ميلادي دهه 70 پاياني سالهاي حدود از اول دوره
.ميكند پيدا ادامه نود دهه مياني سالهاي تا و ميشود
بود ، همراه ايران مردم عموما و ورزشكاران ضدآمريكايي احساسات با كه سالها اين طي
نكردن شركت.گشت توام خشم و كينه از بويي و رنگ با نيز ورزشي تيمهاي برخوردهاي اندك
كه ورزشي مسابقات نگرفتن جدي آن تبع به و لسآنجلس 1984 المپيك در ايران ورزشي كاروان
به نسبت كه ميداد قرار موضعي در را ايراني ورزشكاران ميشد ، برگزار آمريكا در احيانا
.باشند داشته ديگري احساس آمريكايي حريفان
به بوداپست در سال 1986 كشتي جهاني مسابقات در آمريكا و ايران اردوي بين تنش اوج نقطه
مراد الله با مبارزه هنگام در آمريكايي خشن كشتيگير شولتز ديويد كه جايي.آمد وجود
فن ، اجراي حين در مشهودي ، كاملا ناجوانمردي با ايران ملي تيم كرمانشاهي پهلوان زريني
از هميشه براي ايران ملي تيم شايسته كشتيگير حتي و كرد مصدوم شدت به را زريني زانوي
محمدحسن داد ، رخ وزن 82كيلوگرم فينال در كه ديگر نبردي در.كرد خداحافظي قهرماني كشتي
نايب و خورد شكست آمريكايي شرر بيل برابر در _ آزاد كشتي ملي تيم فعلي مربي _ محبي
سالن و آمد پايين دوم سكوي از ناگاه به مدالها و جوايز اعطاي هنگام در محبيشد قهرمان
كشتي جهاني فدراسيون سوي از واكنش اينگفت ترك آمريكا سياستهاي به اعتراض نشان به را
در شركت از مدتي براي را او محبي دومي مقام ابطال ضمن آنها و نماند بيپاسخ (فيلا)
.كردند محروم نيز جهاني مسابقات
سال 1989 در بالاخره و كرد پيشه صبر سال سه تاريخي پيروزي يك ثبت براي ايران كشتي
پيكار يك در شد موفق ملي تيم گذاشته سن به پا و وزن سنگين كشتيگير سليماني عليرضا
جهاني مدال اولين آوردن دست به ضمن و دهد شكست را آمريكايي گارتنر بوم بروس حيرتانگيز ،
ايران رنگ سه پرچم از پايينتر را شوروي و آمريكايي پرچمهاي انقلاب ، از پس ورزش طلاي
.درآورد اهتراز به
براي بارها و بارها نيز آمريكايي حريف شكست قهرماني ، مقام بر علاوه روزها آن در
در محبي حسن محمد خلف خادم اميررضا بعد سال دو.آورد وجود به تمجيد و تعريف سليماني
بار دومين براي و دهد شكست فينال در را آمريكايي ماندي كني توانست بلغارستان وارناي
شرايط آرام آرام سال دو يكي گذشت از پس.شد سبب را كشتي طلاي مدال آمريكايي يك شكست
به مناسب شرايط آمدن وجود به پي در ايران ملي تيم تا آمد وجود به فرصتي و كرد تغيير
و ايران رويارويي دوره دومين سفر اين.شود حاضر جهاني جام مسابقات در و كند سفر آمريكا
كشتي تيم انجاميد ، طول به سال 2000 تا كه دوران اين طي.زد رقم ورزش عرصه در را آمريكا
حضور جهاني مسابقات و المپيك جامجهاني ، رقابتهاي در و كرد سفر آمريكا به بار ايران 10
تختي جام و تهران جهاني مسابقات در و كرد سفر ايران به مرتبه چهار نيز آمريكا.كرد پيدا
مدتها آن تصاوير كه شد خلق صحنههايي حتي باره چند رويارويي اين در.داشت پررنگي حضور
كشتيگيران آن در كه صحنههايي.بست نقش تلويزيوني شبكههاي و روزنامهها صفحات بر
نيز سالن در حاضر جمعيت و ميبردند بالا پيروزي نشانه به را ايراني حريفان دست آمريكايي
بر علاوه و بود آمده وجود به "كشتي ديپلماسي" حالا.ميگرفتند جشن پيروزي اين از سرمست
.شد فوق ديپلماسي گرفتن قوت باعث نوبت دو در آمريكا و ايران فوتبال ملي تيمهاي بازي آن
شهرت "قرن مسابقه" به كه بود ديداري از يادگاري آمريكا و ايران فوتبال تيم يادگاري عكس
.يافت
نشانههاي آرام آرام سال 2000 در آمريكا جمهوري رياست انتخابات در حاكم حزب تغيير با
كشور دو مواضع يافتن شدت و سپتامبر يازدهم واقعه از پس و يافت بروز ورزشي ديپلماسي ضعف
تيمهاي رويارويي از دوره سومين در واقع در.آمد سر به نيز ورزشي ديپلماسي دوران گويا
تحريم مسئله هم باز _ است صحيحتر رويارويي عدم واقع در كه _ آمريكا و ايران بين ورزشي
قاعدتا نيز تحريم اين دلايل و شد مطرح بود آمريكا بار اين كه كشور يك سوي از
در انگشتنگاري پروسه اجراي واقع در.باشد داشته منطقي و عقلاني جنبه نميتوانست
براي قوي انگيزه شود اجرا آمريكايي كشتيگيران مورد در بود قرار كه ايران فرودگاه
هم باز تهران در تيمش نيافتن حضور از دفاع در معمول طبق آمريكا كه چند هر.شد يانكيها
امنيتي دلايل آنها كشتي تيم حضور عدم كه كرد اعلام و نهاد فراتر منطق محدوده از را پا
هر بهشد تكذيب دولت سخنگوي و ايراني مقامات سوي از ناامني ادعاي كه آن گو است داشته
منتظر بايد و شد خواهد برگزار آمريكا يعني مدعيان از يكي بدون تهران جهاني مسابقات صورت
به بياعتمادي ديوار سوي اين از طنابي مثل توانست خواهد ورزش هم باز آيا كه ديد و ماند
كند؟ باز راهي آن سوي آن
تشبيه قهرماني به ميتوان را آمريكا و ايران بين "كشتي ديپلماسي" وضعيت فعلي شرايط در
...آسمان و زمين ميان درست.باشد رفته پل روي كشتي اصطلاح در كه كرد
كرد خواهد ايجاد لرزان موقعيت اين در تغييري چه كشور دو بين سياسي تغييرات كه ديد بايد
...آيد پيش چه تا
19-دهه دو بازيگران
هنري ذائقه
قزويني حميد
مبناي حقيقي ، و راستين اسلام":ميگويد انقلاب بودن اسلامي مبناي درباره طباطبايي
مقابل در كه اسلامي همان است ، ما زندگي در تازهاي نظم نويددهنده و ما اسلامي انقلاب
و استكبار و انحراف و كفر مقابل در كه است ايستاده اندازه همان به التقاط ، و ارتجاع
".استبداد
و زمان مقتضيات به ناآشنا علماي از پارهاي نيز و سنتي اسلام پيروان":ميافزايد او
و ميدانند فساد موجب اجتماع در را زن حضور نمونه ، عنوان به كه هستند آنهايي مكان ،
".ميكنند منع خود سياسي سرنوشت در دخالت از را جامعه از عظيمي بخشهاي
عدل تشنگان و برافرازد قد جديد دنياي در بتواند كه نيست مرامي سنتي اسلام":ميگويد وي
".كند سيراب و بكشاند خود سوي به را برابري و عرفان و آزادي و
بيشتر اگر سنتي و ارتجاعي اسلام از آن خطر كه التقاطي اسلام":است معتقد طباطبايي
است كساني انديشه حاصل ميدهد ، رخ ديگر اسلام دو كنار در و نيست كمتر ترديد بدون نباشد ،
و خودباختگان درواقع آنها ميآميزند ، درهم سوسياليستي اقتصاد با را اسلامي اخلاق كه
نداشتهاند ، قابلتوجهي مردمي پايگاه هيچگاه التقاط ، اين با گرچه كه هستند غربباوراني
جوانان برخي آزاديخواه و پرشور روح و انديشه فكر ، بر زمان از مقاطعي در توانستهاند ولي
(ايسنا 23/10/80) ".بگذارند اثر
مردم راي به وفاداريشان ميزان را سياسي گروههاي ارزيابي ملاك همچنين طباطبايي صادق
پيشنويس طرح كه هنگامي":ميگويد مردم راي به امام پايبندي به اشاره با و كرده اعلام
مجلس و رئيسجمهور بين اگر پرسيد امام از فرانسه در خبرنگار يك شد ، نوشته اساسي قانون
فرمود ، امام چيست؟ تكليف شدهاند ، انتخاب مردم راي با دو هر كه درحالي بيفتد اختلاف
و ميكند بيان را مخالفتش علت جمهور رئيس.ميكند مشخص را تكليف مردم آراي به مراجعه
دوباره مردم بود ، رئيسجمهور موافق اگر مردم راي آنگاه و گفته را خود دلايل نيز مجلس
عرض 8 در حداكثر بود مجلس با موافقت در مردم راي اگر و گزيد برخواهند را خود نمايندگان
".كنند انتخاب را جديد جمهور رئيس مردم و گيرد انجام جمهوري رياست انتخابات بايد هفته
(ايسنا 19/11/80)
شرايط آن در":ميگويد گذاشت جامعه بر او كه تاثيري و شريعتي علي دكتر درباره وي
مانعي ماركسيستها فعاليت براي سال 42 از بعد و بود ماركسيسم فكري امواج تحت ما جامعه
طبقه بايد جامعه رهايي براي كه داشت وجود فكر اين دانشجويان ذهن در.نميشد ايجاد
ايفا را نقش بزرگترين افكار ، و وضعيت اين تغيير در كه كساني از يكي آيد ، وجود به كارگري
مسلمان دانشجويان كه كرد عقدهزدايي آنچنان سال عرض 4 در كه بود شريعتي علي دكتر كرد
".بودند ماركسيست بچههاي از برتر تئوريك مباحث لحاظ از
در":ميافزايد ارشاد حسينيه موثر نقش اهميت و شريعتي از خاطراتي يادآوري با وي
چهرهها موثرترين از يكي وي.ميكرد كار شبانهروز در ساعت تا 20 شريعتي 18 آخر سالهاي
جنبش حركت باعث و كند پربار را ايدئولوژي و انديشه بعد توانست كه بود شخصيتهايي و
".شود دانشجويي
نوعي بود حاكم كه خفقاني شرايط به توجه با شريعتي آثار از بخشي در":ميدهد ادامه وي
از پس كه شهادت از پس كتاب مثل بود ، روز سياسي بحثهاي مطابق كه ميشد عرضه مطالب از
ضرورت.مينمايد تازه بخواني را آن هرگاه ولي بود شده نوشته باكري و نژاد حنيف شهادت
آلماني نويسنده يك گفته به كه حج كتاب مانند ميشود ، حس حاضر حال در وي آثار از بسياري
را زمين كره ميتواند كه ميشود بمبي كند تربيت شكل اين به را نفر كتاب 10 اين اگر
(ايسنا 30/9/80) ".كند منفجر
با كه را كساني او.دارد خوبي ارتباط نيز موسيقي ويژه به و هنر عالم با طباطبايي صادق
مخالفت مجسمهسازي و نقاشي و تئاتر و سينما تا گرفته موسيقي از آن عام معناي به هنر
هرازگاهي و ايستادهاند اسلام مقابل در كه ميداند كساني همان دارند ، عقيدتي و مبنايي
(ايسنا 23/10/80).ميكنند ساز را امام فقهي ذائقه با مخالفت نغمههاي
بود متعصب سنتي رجعتگراي يكي كه راحل امام زمان در فكري جريان دو وجود به اشاره با وي
اولين جنگ پايان از بعد امام":ميدارد اظهار التقاطي ، و ارتجاعي اسلام مدافع ديگري و
".نداد كفاف دوم جريان با مقابله براي عمرش ولي زد اول گروه به را ضربه
و ايستاد انقلاب مقابل جريان اين":ميگويد دوم جريان فكري خصوصيات تشريح در طباطبايي
يكي دادند شطرنج و موسيقي درباره را خود فتواي امام كه هنگامينيست قايل هنر براي نقشي
جواب در امامنيست مباحث اين به پرداختن شما شان:گفت امام به نامهاي طي قم علماي از
".دادند كنندهاي تعيين پاسخ مكتوب طور به
حوزهها از خارج و حوزهها در جريان اين كه ميرسد نظر به چنين ظاهرا":ميافزايد وي
(ايسنا 19/11/80) ".بگيرد امام و اسلام از را دهه سه انتقام كه ميكند بسيج را خود دارد
موسيقي و هنر زبان از كه هستم معتقد من":ميگويد هنر نقش اهميت بر تاكيد با طباطبايي
كه داد انجام ميتوان زيادي كار خودمان مذهبي ملي فرهنگ و ارزشها هنجارها ، بيان براي
(آزاد18/2/81 روزنامه) ".خواهدداشت ديپلماتيك فعاليتهاي از بيشتري بازتاب و بازده قطعا
اسرائيلي كشتي يك توقيف ادعاي گذشته ، هفته پنجشنبه روز ، نظام مصلحت تشخيص مجمع رييس
ميخواهند انقلاب دشمنان":گفت وي.دانست انقلاب دشمنان هياهوي را ايران مقصد به عازم
ايران كه بدانند بايد آنها ولي كنند ، بدبين ايران به را اسلام دنياي هياهو اين با
".كند تهيه اسرائيل از را آن جبران ، براي تا ندارد كم نظامي تجهيزات
را باربري كشتي يك هامبورگ گمرك بازرسي ماموران كه بود كرده اعلام پيشتر آلمان گمرك
تجهيزات حامل كانتينر دو آن بار كنترل از پس و كرده متوقف بود شده رد اسرائيل از كه
آلمان گمرك ماموران.كردند توقيف بود ، شده گرفته نظر در ايران به صدور براي كه را نظامي
و تانك چرخ و زنجير در استفاده براي لاستيكي قطعات شامل محمولهها اين كه كردند ادعا
كشتي اين توقيف خبر تاييد ضمن اسرائيل دفاع وزارت ميان اين در.است بوده زرهي خودروهاي
خودروهاي در نياز مورد پلاستيكي قطعات برخي حامل شده ياد كشتي كرد ، اعلام آلمان در
كالاهايي چنين مجدد صدور حتي آلمان گمرك مقامات نظر از حال هر به.است بوده زرهي ترابري
لازم مجوز شده ياد كشتي و گيرد صورت كشور اين بنادر از آلمان فدرال دولت مجوز با بايد
صدور آلمان فدرال جمهوري اقتصاد وزارت كه آنجايي از امااست نداشته را كار اين براي
اسرائيلي كشتي از مزبور اقلام تمام است كرده ممنوع ايران مقصد به را كالاهايي چنين مجدد
به.گردانند باز اسرائيل به را كشتي اين محموله دارند ، نظر در آلماني مقامات.شد تخليه
قضيه اين در آلماني شركتهاي مشاركت مسئله آلمان اقتصاد وزارت سخنگويان از يكي گفته
مقامات است ، آمده اينباره در صهيونيستي رژيم دفاع وزارت رسمي بيانيه در.است منتفي
رسما كه كردند صادر اسرائيل از را قطعات اين خروج اجازه دليل اين به تنها اسرائيلي
مسئوليت "هاآرتص" اسرائيلي روزنامه گزارش به.است تايلند مزبور كشتي مقصد بود شده اعلام
واين آوهاي نام به اسرائيلي تاجر يك به متعلق شركت اين است ، PAD شركت عهده بر اقدام اين
ديگر شهروند يك با PAD "پاد" اسرائيلي شركت صاحب كه شد گفته آلمان دراست اشتاين
.است بوده ايران به تانك موتور فروش درصدد پيش سال سه كه است ارتباط در اسرائيل
وكيل و است ساله ، 34"اشتاين واين آوهاي" شركت اين رئيس آسوشيتدپرس ، خبرگزاري گزارش به
حييم".است نبوده اسرائيل مقررات برخلاف محموله اين ارسال كه گفت اسرائيل راديو به او
قطعات تنها بلكه است ، نبوده سلاح شامل محموله اين":افزود شركت ، رئيس وكيل ،"ميسگاف
اين كه گفت او ".كشت را مردم بتوان آن با كه نبوده چيزي و بوده ، زرهي نفربر به مربوط
او.باشد آن نگران نبايد اسرائيل ديگر پس بود شده فروخته تايلندي شركت يك به كالاها
واين.بكند محموله اين با ميتواند بخواهد كه كاري هر تايلندي شركت صاحب كه افزود
موتور ارسال خاطر به كوهن الي پيش سال سه حدود.دارد كوهن الي با نزديكي روابط اشتاين
اعلام با صهيونيستي رژيم تلويزيون يك كانال.بود گرفته قرار اتهام مورد ايران به تانك
اسرائيل دفاع وزارت اما نشد ، محاكمه رسمي طور به هيچگاه كوهن الي البته افزود ، خبر اين
در.گرديد لغو نيز كوهن الي توسط اسلحه صادرات مجوز و كرده قطع او با را خود ارتباط
نظامي تجهيزات فروش واهي اتهام به را اسلحه تجار از بعضي صهيونيستي رژيم گذشته سالهاي
"مضحك" ضمن خارجه امور وزارت سخنگوي كه است حالي در اين.بود كرده محكوم حبس به ايران به
با مخالفت در ايران حقطلبانه مواضع در شبهه ايجاد براي اسرائيل تلاش آنچه خواندن
.ندارد اسرائيل با ارتباطي هيچ ايران كه است گفته خواند ، اسرائيل
براي شده ياد قطعات دريابيم كه ميشود آشكار بيشتر هنگامي ادعاها اين بودن مضحك
همه":است گفته نظام مصلحت تشخيص مجمع رييس آنكه حال بودهاند ، تانك در استفاده
ديگر بار يك رفسنجاني هاشمي آقاي ".است شده خودكفا تانك قطعات ساخت در ايران ميدانند ،
زمان آن در.بود داده نشان واكنش واهي ادعاهاي اينگونه به نسبت نيز سال 65 ، در و
از سلاح فروش واسطه را اسرائيل تا ميشد تلاش و بود آمده ميان به فارلين مك ماجراي
آب بر نقش را حربه اين(ره)امام مناسب درايت و واكنش اما.كنند قلمداد ايران به آمريكا
وي دهد ، توضيحي مورد اين در كه نشده حاضر _ فيشر يوشكا _ آلمان خارجه وزير تاكنون.كرد
.بگيرد قرار جزئيات جريان در بايد ابتدا كه است افزوده
حقيقت با تقابل در ناتوان ،"سفسطه"
عجم مهدي
چاپ به (2_ پورزند ماجراي و طبري قضيه) عنوان تحت مطلبي شهريور يكشنبه 3 همشهري
مطهري شهيد استاد افكار از مغالطهآميز و نادرست بهرهگيري با آن در كه است رسانده
سعي ناشيانه منافقين و نفاق پديده تعريف خصوص در ناصواب بحثي سپس و بيان آزادي درخصوص
ذكر مذكور مقاله درخصوص اما و.است نموده پورزند سيامك صريح اعترافات نمودن مخدوش در
:است حياتي زير نكات
منافق به عدهاي نامگذاري از مطهري شهيد منظور است نگاشته ابتدا در مطلب نويسنده _ 1
كتاب همان شخصي اگر كه درحالي بود ، آنان آزاديستيزي و مباحثهگريزي بر ناظر دقيقا
دقيقا نمايد مطالعه را آن اول مقاله خصوصا (اسلامي انقلاب پيرامون) نويسنده موردنظر
و ما بين كه ميكند تاكيد نكته اين بر شهيد استاد.نمود خواهد ملاحظه را ديگري مطلب
هركدام مراد اما...مبارزه اتحاد ، آزادي ، مانند است مشتركي شعارهاي (منافقين) آنها
است اين جز آيا" ميگويد آنان به خطاب استاد.است متضاد و متفاوت كاملا كلمات اين از
يعني را مردم كه ميكنيد مطرح مبهم عبارت يك با و لفافه زير در طوري را شعارتان شما كه
اغفال را آنها تدريج به و كنيد جمع لوا اين زير بتوانيد هستند مذهب طرفدار كه آنهايي
اين و "بزنيم صريح را حرفهايمان بياييد":ميكنند تاكيد ادامه در مطهري شهيد "كنيد؟
و شعار.باطن و ظاهر تفاوت معناي به نفاق است ، ايشان انديشه در نفاق خط تبيين در دقيقا
شما":ميگويد منافقين به ادامه در استاد.است مردم و تودهها فريب و اغفال قصد به عمل
آزادي چرا؟ اغفال چه؟ براي گفتن دروغ...بگوييد دروغ عقيده آزادي نام به ميخواهيد
"بكنيم اشتباه نبايد كه كردن توطئه آزادي و منافقگري آزادي و اغفال آزادي با را فكر
مطلب پوستكندگي و ركگويي و صراحت به روي بايد استاد تعبير به نفاق از خروج براي آري
است؟ سربرآورده مباحثهگريزي معناي به نفاق استاد ، انديشه كجاي از حالآورد
نهادين امكانات و وسايل بايد است گرفته نتيجه فوق مقدمه بيان با نويسنده ادامه در _ 2
را نفاق با مبارزه مطهري شهيد":است آورده و گذاشت دگرانديشان اختيار در آشكارگويي
با بتوانند مخالفين دگرانديشترين كه حدي تا قلم و بيان آزادي و دموكراسي گسترش
در."بگذارند مباحثه به و كنند بيان را خود سخنان ملي و همگاني رسانههاي از بهرهوري
ميل موافق كه را شهيد استاد انديشه از بخشي حذف ، مغالطه بر تكيه با عدهاي نيز گذشته
ادامه و بقيه اما.ميدادند ارائه را خود خاص تفسير آن براساس و نموده نقل ميديدند خود
به نيز عقيده و تفكر آزادي مقوله در حال.مينمودند سانسور ماهرانه شكل به را سخن آن
حاصل كه باشند آزاد بايد همه":(كتاب همان در بازهم) ميكنيم مراجعه شهيد استاد
و توطئه سواي امر اين كه ميدهم تذكر البته كنند عرضه را اصيلشان تفكرات و انديشهها
همان در استاد باز و "آزاد اصيل انديشههاي عرضه اما است ، ممنوع توطئه.است رياكاري
مربوط عقيده آزادي به اين":ميگويد كريم قرآن از منافقين غلط تفسير به اعتراض در كتاب
توطئه و اغفال امر اين.است مسلمانان مقدس كتاب كردن ابزار و دادن قرار وسيله ايننيست
را ديگران حيثيت و سلامت ديگران ، آزادي يعني ديگران به خيانت يعني فريباست فريب و
است اين ما حرف":ميگويد استاد باز يا و "باشد آزاد نميتواند اين و دادن قرار وسيله
عقيده و فكر آزادي نام به داد اجازه نبايد و كرد سانسور بايد را خيانت و را دروغ كه
گفتههاي دوم بخش حضرات چرا كه انديشيد بايد حال."بشود رايج مردم ميان در دروغ آزادي
بخش بر و ميكنند سانسور هميشه منحرف و بيمار افكار نشر نبودن آزاد در را شهيد استاد
اين متفكر يك به خيانت بزرگترين عزيزي قول به ميكنند؟ تاكيد بيان و فكر آزادي يعني اول
خواستههاي تثبيت جهت در ابزارهايي تكهها آن از و كرده تكه تكه را او انديشه كه است
.بسازيم خود ديني و اقتصادي فرهنگي ، سياسي ،
بحث آن در كه ميشود مطرح آنجا در استاد انديشه در مباحثه و مناظره مسئله اما و _ 3
مراكز در بايد است ، علمي اگر بحث ايشان كلام درشود برگزار علم و فن اهل حضور با علمي
و فضل اهل و عالمان حضور با و (استاد مثال در الهيات دانشكده مانند) تخصصي و علمي
و احساساتي جوان عدهاي حضور در را تخصصي بحثي اينكه نه شود برگزار انديشه صاحبان
و روزنامهها يا و گريخت علم اهل با مناظره از و كرده مطرح يكسويه صورت به غيرعالم
خاص انديشههاي و افكار يكسويه نشر براي مكاني را ارتباطاند در مردم عوام با كه نشريات
.يافت
نهانخانههاي پس در ميدادند ترجيح منافقين":است داشته اظهار نويسنده ادامه در _ 4
ديالوگستيزي و شخصيتشكني و اعترافاندن و اعترافگيري طريق از حقيقت توليد به تيمي
دارد فرقي چه آن توليد يا كشف است حقيقت اگر نميدهد توضيح ايشان آنكه جالب ".بپردازند
نهاده نام حقيقت را آن چرا است كذب اگر و تيمي؟ نهانخانههاي در يا باشد رسانهها در كه
دانسته سوءسابقه پرونده تشكيل در كثيف شيوهاي را اقرار گرفتن نويسنده ادامه در است؟
يك در و است شده خلط "گردآوري مقام" و "داوري مقام" ميان اينجا در دانست بايد.است
از آنكه دليل به مطلب يا نظريه يك اعتبار و سقم و صحت درباره داوري بدون مشهور مغالطه
متهم اقرار اينكه از غافل مينمايند رد را آن است شده جمعآوري سبك فلان به يا جا فلان
محكم دلايل از يكي اسلامي قضاي در (اجبار و زور بدون البته) جرم عمل به او اعتراف و
و شده تقرير فقه در كه روش اين حال و است قاضي توسط آن سقم و صحت تشخيص با جرم اثبات
است؟ كثيف دليل كدام به است نيز پليس استفاده مورد
سيامك اعترافات تخطئه يعني خود موردنظر و اصلي مطلب به نويسنده نهايت در اما و _ 5
سرمقاله از تكهاي بيان با نهايتا و است رسيده فوقالذكر مفروضات بيان طريق از پورزند
و نفاق جديد خط وجود بر مبني چندساله هشدار از روزنامه آن افتخار بر مبني كيهان مرداد 9
و اعترافگيري در منافقين روش تطابق در سعي (پورزند امثال) آمريكا پنجم ستون
را كيهان مشي اولا كه است نموده كيهان مشي و نهادن آن بر جديد نفاق نام و پروندهسازي
سوال زير را...و سينما و هنر و مطبوعات در منافق پنهان چهرههاي درخصوص افشاگري در
و دست اين با راستي به آيا ولي.دهد جلوه بياعتبار را پورزند اعترافات ثانيا و برد
كاست؟ پورزند اعترافات تكاندهنده حقايق ارزش از ميتوان بيبنياد و سست زدنهاي پا
با مرتبط جريانات و افراد از حيثيت اعاده جهت به كه پورزند شخص براي نه تلاش اين بيشك
با مگر و است نموده جلوهگري برخيها ، پندار از روشنتر حقيقت اما است گرفته صورت او
در جماعت همين كه نكردهاند فراموش مردم و تاريخ شتافت؟ حقيقت جنگ به ميتوان سفسطه
عزتالله اعترافات در اخيرا يا و هاشمي مهدي حتي و طبري احسان مرحوم اعترافات برابر
شخصيت تخطئه و حقيرانهاي واكنشهاي چه به...و افشاري علي نبوي ، ابراهيم سيد سحابي ،
دست...و رواني سلامت عدم به آنان نمودن متهم يا و اعترافات نقد جاي به افراد اين
.شد خواهد آشكار _نخواهند بعضي اگرچه _ حقيقت آنكه از غافل يازيدهاند؟
9_ پورزند و طبري قضيه
دوگانه انسان
صديقي نادر
از ناتوان كه نظامي.ميكرد صدق نيز فروپاشيده شوروي درباره استعماري خصلتهاي همان
نفوذ خود شهروند جبهه در نميتوانست و بود اصلاحات پروژه انجام و شهروند آزادي تحمل
.ميديد آنها كشيدن انتظام و انضباط رشته به و شهروند بدنهاي فتح در را چاره نمايد
دوره آن تربيتي مربيان از يكي كه آنچنان "نو انسان" و شوروي "نوين طراز انسان" نهايتا
:ميرسد "آزادي" و "انضباط" بين هماني اين برقراري به ميگفت
.ميدهد تشكيل را اخلاقي معين تئوري هر شالوده يعني رفتار مشخص تئوري بناي پي منطق اين"
موقعيت در انضباط اتكاء به فرد هر (ما انضباط منطق) منطق اين تاييد به ثانيا
مورد است آزادي انضباط كه شگفتآور مطلب اين.ميگيرد قرار آزاديتري و اطمينانبخشتر
تاييد را آن گام هر در و ميگيرند مدد انضباط از عمل در آنهااست كودكان تاييد و حمايت
و اجتماعي زندگي در.است آزادي انضباط ميگويند صراحت به جدي بحثهاي در و ميكنند
اين ما انقلاب و جامعه.دارد وجود تجربهها نوع اين از متعددي نمونههاي ما شوروي تاريخ
ولي ;كردهايم انقلاب شخصيت آزادي تامين براي ما البته.ميكند تثبيت و تاييد را قانون
31.ميدهد تشكيل را ما جامعه قالب و تركيب انضباط
امور مسئول كه نظامي.كرد فرموله "بيشتر روشنايي و آگاهي يعني بيشتر سازمانيافتگي"
كه نظامي با چگونه ميسازد ، همبسته ديكتاتوريپذيري با را "انضباطپذيري" آن تربيتي
بچه ديكتاتوري ميبايستي تربيتي نظام ميگويد جامعه معلمين و فرهنگيها به خطاب آن رهبر
مقايسه قابل كند320 مقابله ديكتاتوري رشد زمينههاي با بچگي همان از و نمايد اصلاح را
آموزش و تربيت آن بنيانگذار كه اسلامي جمهوري نظام بين مقايسه و شبيهسازي سنجه است؟
با ميبيند همبسته كودكي همان از سرنوشت تعيين حق دستگيري به آموزش با را پرورش و
چيست؟ ميدهد دانشآموزان ياد را استالينپذيري آن "پداگوژي" و اخلاق مربي كه نظامي
در را نيامدهاي زبان بر حسرت كدام گورباچف و يلتسين با خاتمي آقاي اصلاحات شبيهسازان
افسردهاند؟ نظام كدام فروپاشي از و دارند دل
و استالينپذيري گرو در را مقوله اين "جان و تن شكوفايي" كتاب مولف ماكارنو ،
آنچنان حال عين در كه است نظامي" كمونيسم ميگفت ماركس و ميداند استالين انضباطپذيري
به است غنايي موجب آنها براي كه ميآورد ، پديد انسانها براي را اجتماعي زندگي از شكلي
از را فوق جملات تمام شيفتگي با كه طبري "فردي استعدادهاي و نيروها همه شكوفايي معناي
و استثمار فقدان دليل به كه است كمونيستي جامعه در تنها ميگويد ميكند نقلقول ماركس
و خود بين تضاد" و آمده غالب خود بيگانگي و "ناخويشتني" بر ميتواند انسان بهرهكشي
قول به جامعهاي چنين دل در"يابد دست (Emancipation) وارستگي به و كند حل را جامعه
:ببرد راه او جسمي تباهي و انساني شخصيت نفي به آنكه جاي به كار طبري
را آن پهلوي زيباي اصطلاح يك از استفاده با ميتوان كه ميگردد بدل خودكوشي به"
مذهبي ويژه به و وظايف اجراي معناي به خويشكاري پهلوي زبان در.ناميد نيز "خويشكاري"
33.ميداريم عرضه تازهاي محتواي با را واژه اين ما اينجا در است ،
آرمان "خودكوشي و خويشكاري" به او "ناخويشتني" تبديل و خود با انسان بيگانگي بر غلبه
تكگفتارهاي تلخي دست به آن مهار سپردن و آرمان اين از ايدئولوژيسازي ولي است والايي
دوگانگي و "ناخويشتني" كه ميشود توهم اين به زدن دامن و انتقادي قوه سلب باعث حزبي
:"ما" نظام مال نه و است "آنها" مال انسان
يعني) انسان فرد و (اجتماعي زندگي يعني) انسان نوع بين تضاد كه است آن بر ماركس"
بروز موجب (است شديد آنها در تضاد اين كه) طبقاتي جوامع در (فردي زندگي نيازمنديهاي
و دولت ، آداب كالا ، صورت به و ميستاند باز وي از را آدمي ماهيت يعني ;است "ناخويشتني"
تكليف و حق يعني ميكشد "دوگانگي" سوي به را انسان و ميگرداند مسلط وي بر غيره و رسوخ
سخن به يا جامعه ، براي يكي باشد ، خودش يكي كه واميدارد را انسان و ميكند جدا هم از را
و مسخ را انساني شخصيت ميسازد ، بدل سالوسانه روابط به را انسانها بين روابط ديگر
دارد340 نام "Homo Doplex" كه ميآورد وجود به را چيزي آن و ميكند مخدوش
دوران از:داشته سرگذشتي چه طبري نزد "دوگانه انسان" واژگان كاربست و تلفظ كه راستي به
تا مقال اين فرارويي و "كژراهه" تا ميلادي پنجاه دهه در "دنيا" مجله صفحات و مهاجرت
در طبري كه ايامي همان در درست اينكه شگفتآور.شوروي نظام نفي يعني آن منطقي منتهاي
همان را شوروي "نوين طراز انسان" و بوده مشغول گذشته ايام تامل به "كژراهه" نوشتن حين
آوريل 85 پلنوم از كه انديشگي تحولات دنبال به نيز شوروي در ميداند "دوگانه انسان"
تئوريسينهاي كار دستور در ماركس از و لنين از نويني بازخواني بود شده آغاز مركزي كميته
.ميگيرد قرار روسي
دوران به بازگشت خود مرحله نخستين در گورباچف"انساني چهرهاي با سوسياليسم" شعار
قلمرو جزو جوان ماركس آثار پيشترداشت پي در را جوان ماركس آثار به بازگشت و لنين
ميشد كوشش ماركس فكري حيات مختلف دورانهاي تحليل در و بود روسي آكادمسينهاي ممنوعه
قرائت.شود مرزبندي ميناميدند آثار اين از بوژوازي35 سوءاستفاده" كه آنچه برعليه تا
همچنان ديگر قرائتهاي تعدد و شده پيگيري تمام وسواس با ماركسيسم و آثار از حزبي و يكه
طبري.ميشود تلقي آمريكاييها "نفوذ و رخنه" از نمودي مينوشت دوره آن در طبري كه
(مونودكسي) "يكسانگويي و كلمه وحدت" و كلمه وحدت ميكوشد معاصر "كمونيسم آنتي" ميگفت
كمونيسم راه اين از و 36.سازد بدل (پليدكسي) "چندگونگي" و تشعب به را (ماركسيسم) آن
.سازد تهي را انقلابياش جوهر و نمايد فرسوده و پوك درون از را
:پينوشتها
.و 91 ص90 كيوان ، .ب ترجمه ;جان و تن شكوفايي ;ماكارنو.آ _ 31
.شود مراجعه خرداد 58 در 8 خميني امام سخنراني به _ 32
.الي 354 ص 5 اجتماعي ، و فلسفي نوشتههاي ;طبري _ 33
.ص 353 همانجا ، ;طبري _ 34
.كمونيست حزب آكادمسينهاي از تبعيت به طبري ، اصطلاح _ 35
.ص 236 همانجا ، ;طبري _ 36
|