باشد آنجا دل كه است جايي خانه
تماشاگر نگاه
پاراديزو سينما
باشد آنجا دل كه است جايي خانه
بنياعتماد رخشان ساخته شهر پوست زير فيلم به نگاهي
تراچ تامارا
تاجيك امين:ترجمه
و كشف به ميتوان آن با كه كامل وسيلهاي است آينهاي تصويري همچون خود ذات سينمادر
از را آشنا نا مردم تصاوير كه باشد وسايلي اولين از يكي شايد و يافت دست ديگران شناخت
برادران كه بود كاري همان درست اين ولي برد دور سرزمينهاي به و كرد ضبط غريب محيطي
دادند انجام لومير
هنرهاي دانشكده در را فيلمسازي و شد متولد تهران در سال 1954 در بنياعتماد رخشان
بعد به از 1977 و كرد آغاز سال 1973 در را تلويزيون براي فيلمسازي او.آموخت دراماتيك
از خارج" يعني فيلمش ، اولين اوداد قرار كارش اصلي برنامه را مستند فيلمهاي ساختن
فيلمهاي ساختن زمينه در همزمان طور به را خود فعاليت و ساخت سال 1987 در را "محدوده
.داد ادامه داستاني و مستند
ساخته عام مخاطب براي اساسا همدورهاش ، مردهاي از بسياري برخلاف بنياعتماد كارهاي
و ميشود شناخته رسميت به هم بينالمللي جشنوارههاي سوي از حال عين در او ولي است شده
فيلم جشنواره از را كارگرداني بهترين جايزه (1992) نرگس.ميشود مطرح بيشتر روز به روز
دست به لوكارنو فيلم جشنواره از را برنز پلنگ جايزه (1995) "آبي روسري" و شد برنده فجر
.آورد
.است اخير سالهاي در او فيلم رواييترين و داستانيترين (سال 2000 محصول) شهر پوست زير
خانوادهاش و كارخانه كارگر (آدينه و گلاب) طوبي داستان و ميگذرد معاصر تهران در فيلم
پسر كمك با كه است مجبور طوبي و است ناتوان و عليل فردي طوبي شوهر.ميكند بازگو را
يك به بايد بزرگش دختر.كند سرپرستي و تامين را خانواده ،(فروتن محمدرضا) عباس بزرگش
.ميروند مدرسه به هنوز هم كوچكترش دختر و پسر و دهد ، در تن ناشايست و تحميلي ازدواج
هر ميكنند ، زندگي همديگر با نزديك ارتباطي در و دوستداشتني و كوچك خانوادهاي در همگي
تصميم ناگزير و نااميد عباس وقتي اما.ميبرند سر به اقتصادي مشكلات فشار زير كه چند
طرز به ميگيرد ، قرار فروپاشي آستانه در چيز همه برود ، ژاپن به كار براي كه ميگيرد
همسايه ، دختر زمان ، همين دربفروشند را خانوادگي خانه تا ميشود همدست پدرش با مخفيانه
.ميگريزد خانه از هم ميشود واقع سركوب و اذيت مورد متعصباش برادر وسيله به دائما كه
.ميشوند بازداشت ولگردي جرم به دو هر و ميكند ملاقات محل پارك در را او طوبي دختر
ديگر سوي از.كند آزاد را آنها وثيقه و تضمين عنوان به نميتواند هم شده فروخته خانه
اعتراض و فرار حال در عباس از تصويري با فيلم.ميشود مخدر مواد قاچاق كار به دست عباس
در و ميدهد رخ مجلس انتخابات زمان در فيلم.ميرسد پايان به كارخانه در طوبي شكايت و
و موقعيتها به راجع را خود نظرات آنها طي طوبي ، كه ميگذرد تلويزيوني مصاحبه دو خلال
.ميكند اعلام سياسي جريانهاي
فيلمهاي تمام برخلاف كه ، بود اين كرد ، شگفتزده مرا شهر پوست زير مورد در كه چيزي
ميكند بازسازي را صميميتر و خانوادگيتر فضايي فيلم اين ديدهام ، من كه ديگري ايراني
فرهنگي از فيلم اين كه وجودي باميكند منتقل بيننده به را بيشتري نزديكي احساس و
وجه هيچ به نداشتهام ، آن با رابطه در تجربهاي و آشنايي گونه هيچ من كه برميخيزد
واقعيت اين از احتمالا جريان اين از عمدهاي قسمت.نميرسد نظر به ناملموس و بيگانه
ساير از را فيلم قضيه اين و ميگذرد ، حال زمان در بزرگ شهري در فيلم كه ميشود ناشي
اغلب در روستايي زندگي - ميبخشد متمايز مفهومي آن به و ميكند جدا ايراني كارهاي
كه هستند جريانهايي ،(1996) مخملباف گلدون و نون در گذشته به پرداختن كيارستمي ، كارهاي
حس فيلم در را آن من كه خانوادگي صميميت ايندارند وجود ايران سينماي در عمومي طور به
و) عرضه و نمايش مفهوم به راجع كه واداشت مرا ميشود ارائه آن در كه دنيايي و كردهام
طبيعت درباره همچنين و باشم داشته عميقتري نگاه سينما در بيگانگي و غربت (ادراك حتي
.كنم تعمق بيشتر ديگري و خود بين ارتباط
و كشف به ميتوان آن با كه كامل وسيلهاي است ، آينهاي تصويري همچون خود ذات در سينما
از را آشنا نا مردم تصاوير كه باشد وسايلي اولين از يكي شايد و يافت دست ديگران شناخت
برادران كه بود كاري همان درست اين ولي برد ، دور سرزمينهاي به و كرد ضبط غريب محيطي
فيلمهايي تا فرستادند دنيا نقاط تمام به را فيلمبرداراني آنها.دادند انجام لومير
اين شگفتي و جذبه امروز تا كه) كنند تهيه شگفتآور و عجيب پديدههاي و اتفاقات از مستند
ديگر فرهنگهاي از كه بيشماري فيلمهاي شايد.(است مانده باقي آنها اختلافات و تمدنها
تقدير مورد اندازهاي همان به اختلافات اين درباره خود افشاسازي خاطر به شدند ، تهيه
همان درست چيز همه گفت ميتوان.بودند شده بودنشان فيلم ارزش خاطر به كه شدهاند واقع
.ميشد بايد كه شده طوري
و خرافهسازي كه دارد وجود ديگران درباره وسواس اين با رابطه در مشكلي هم هنوز ولي
به دقيق و عميق نگاه تا ميشود باعث رويكرد ، اين.است اختلافات اين درباره شگفتزدگي
براي نامربوطتر و غيرواقعيتر را آنها و بدهد دست از را خود اصلي جايگاه اتفاقات
حركت به و كردند شگفتزده مرا كيارستمي فيلمهاي كه همچنان.دهد جلوه بيننده
آدمها كه لباسهايي به تماشا اين خلال در كه است بوده من وجود در بخشي واداشتهاند ،
و ميكرده تحسين را ساختمانها معماري و ديوارها رنگهاي يا و ميكرده نگاه پوشيدهاند
نباشد ، هم عيب اين شايد البته.است نميرفته هم جزئيات و سطحي لايههاي اين از فراتر
هيچ ديگر و زندگي در.است شده ظاهر نقش اين ايفاي حال در هميشه خودش كيارستمي كه چرا
و اتفاقات به كه بيگانه فردي همچون را (خودش آينهاي تصوير يا) خودش او (1992)
ميشود ، شگفتزده آنها از ميكند ، ظاهر صحنه در مينگرد اطرافش ناآشناي و عجيب پديدههاي
واقعيت وليكند درك را آنها كه ميكوشد و ميدهد قرار پرسش مورد را آنها بيرحمانه
.ميمانند باقي دور و جدا اختلافات اين كه است اين جاري
پناهي يا كيارستمي فيلمهاي ديدن از بعد.باشد داشته عميقي بار ميتواند جدايي اين
كه است چيزي همان درست اين البته آه ، - است آنها سادگي ميرسد ، ذهن به كه فكري اولين
مصرانه خواستههايش براي كه لجوج و خودسر بچهاي است ، شده بنا آن پايه بر ايران سينماي
"كجاست دوست خانه" نظير فيلمهايي كردن بيارزش معني به اين البته - !زيبا چه ;ميكوشد
به فيلمها اين برعكس نيست ، (پناهي ، 1995 جعفر) "سفيد بادكنك" يا (كيارستمي ، 1987 عباس)
سينما قابليتهاي افشاي به كه جايي در هم و خود ذات در هم - هستند هم نفسگير شدت
بر قصهها كه واقعيتهايي چه و ميگيرند شكل اجبار سر از كه قصههايي چه ;ميپردازند
همچون رسيدند ، غرب به بار اولين براي فيلمها اين كه وقتي.شدهاند ساخته آنها پايه
زير مثل فيلمي تماشاي در كه چيزي.رسيدند نظر به واقعيتها برخي آشكارسازي براي مدركي
حتي كه ميفهماند شما به فيلم آن واسطه به كه است تدبيري ميرسد ، نظر به جالب شهر پوست
كمترين به را ميرسد نظر به ناآشنا كه چيزي ميتوان راحتي به هم شگفتي و تحسين لحظه در
من كه ديگري ايراني فيلمهاي تمام با شهر پوست زير.كرد آشناييزدايي آن از و رساند حد
نتوانستم هرگز من.است يافته رشد ناگهان ايران سينماي.ميكند فرق ديدهام حال به تا
هاليوودي عظيم توليدات از.بگيرم ناديده را شد آغاز آمريكا از كه سينمايي عظيم موج
به حالاسينما از نوع اين پيشروهاي ديگر يا اسميت كريس خلاق و مستقل سينماي تا گرفته
يك بدون حتي ايران در قضيه اين.كرد پيدا هم ايران درباره را عقيده همين ميتوان سادگي
زير".نبود باخبر آن وقوع از كس هيچ كه داد رخ حالي در و افتاد اتفاق قبلي آگهي پيش
موضوع اين درك براي شد وسيلهاي فيلم ، يك عنوان به شايستگياش و لياقت از جدا "شهر پوست
ايران قطعا.توجه جلب براي است عاملي و زينتي بيشتر است مفهومي ايران ، در بيگانگي كه
.است متفاوت غرب از
زير.است فيلم ساختار شود كاسته فيلم از بيگانگي حس تا ميشود باعث كه ديگري مهم عامل
را تهران كه است فيلمي اولين ديدهام ايران از من كه فيلمهايي تمام ميان در شهر پوست
معرفي قديمي مدل ماشينهاي و اسكيتها نيز و آسانسورها و كامپيوترها با شهري عنوان به
شهر.ميكند تاكيد ساكنينش زندگي بر آن تاثير و شهر اهميت بر فيلم عنوانميكند
پيش به شهر همين دل در و ميشود روايت آنها داستان كه است برگرفته در را خانوادهاي
است ، شده گرفته كار به...و فرهنگي كاري ، جنبههاي تمام در شهر ، نمايش در كه روشي.ميرود
اين شهري هويت بتوانند ميكنند ، زندگي شهرها در كه كساني از دسته آن تا ميشود باعث
براي اساسا شهر ، زيرپوست كيارستمي ، كارهاي از عظيمي بخش برخلاف.دريابند را فيلم
همان اين شايد جالبي ، طرز به و بينالمللي مخاطبين تا است شده ساخته بومي بينندههاي
برداشتهاي وسيله به را فيلم.است داده نجات ناآشنايي و غربت از را فيلم كه باشد دليلي
برايمان اگر حتي ميبينيم ، فيلم در ما كه را چيزي بنابراين ميكند وارد فيلم به خودشان
صورت به كه است اتفاقي بلكه ، نشده عرضه ما به اختلاف يك عنوان به باشد ، ناآشنا
زيادي اهميت ميرسد ، ما نظر به ناگهان كه اختلافي چنين قطعا و است داده رخ ناخودآگاه
خودمان به ناگهان ما بلكه نميرود بين از اختلاف كه گفت ميتوان واقع در.ندارد هم
چيزهايي.است خود طبيعي شرايط در درونياش ملزومات با چيز همه كه درمييابيم و ميآييم
به درست عباس دوست.مييابند متفاوت خود نوبه به هم ديگران يافتهايم ، متفاوت ما كه را
و بزرگ پوستر با اندازه همان به و گرفته قرار ژاپن فرهنگ تاثير تحت اندازه همان
غذاهاي و طوبي خانه حياط از من كه شده شگفتزده ژاپني غذاخوري چوبهاي و رشتهفرنگي
.كردهام تعجب ميپزد آشپزخانهاش در او كه عجيبي و بومي
جنسيت دارد ، وجود شدهتر شناخته ايراني كارهاي و فيلم اين بين كه ديگري بزرگ اختلاف
تنها او كار بلكه ميسازد ، فيلم ايران در كه نيست زني تنها بنياعتماد.است كارگردان
تاكيد با زن يك عنوان به را او عملكرد نميخواهم من.ديدهام من كه است نمونهاي
وجود ، اين با ولي بگيرم ناديده و كنم محدود دارد ، خودش موقعيت بر او كه فوقالعادهاي
با مقابله حال در دائما شهر زيرپوست.نميرود شمار به مهمي عامل فيلم اين در قضيه اين
ارائه حال در واقع در ميدهد ، انجام را كار اين كه بار هر و است ايران در محدوديتها
به ميتوان باشد داشته موفقي نمايش توانسته فيلم كه جايي آن از.است زنان از تصويري
چيز هر از بيش مسئله اين ولي است مصمم و قدرتمند كارگرداني بنياعتماد كه دريافت سادگي
شكلي به او گريزهاي اين از يك هر.ميدهد نشان فيلمسازي در را او مهارت و توانايي
موهايش طوبي وقتي.گرفتهاند جاي شخصيتها طبيعي رفتار و داستاني طرح در ماهرانه كاملا
به كردن نگاه حال در كه است شوهرش برروي بلكه نيست او روي بر تصوير فوكوس ميشويد ، را
ناواضح شكلي به و سختي به او موهاي ميكند ، نگاه محو نوري خلال از را همسرش او.اوست
ممنوعه ، شيء مو ، .ميزند پس را او همسرش و ميشود نزديك همسرش به او.هستند ديدن قابل
تاثيرگذارتر بسيار نيافتنياش ، دست قالب در كه ميشود ارائه بيننده به طوري ناواضح ، شيء
كه دارد وجود لحظهاي فيلم در ديگر سوي ازميشد بود ، لمس قابل اگر كه ميشود حالتي از
به همسايهاش ، به نسبت طوبي كوچك دختر كه است خشونتي آن و است انرژي از سرشار هم باز
.ميزند صورتش به محكمي سيلي او:ميگيرد پيش در خواهرش با او بدرفتاري خاطر
تقابل و شخصيتها از شهر زيرپوست تغييرات ، برخي ارائه براي است دعوتي بيشتر فيلم اين
آنها ، خود مثل درست را ، ميكنند زندگي آن در كه جامعهاي تا ميگيرد بهره آنها رفتاري
نمايش در كلي طور به و فيلم اين در مهمي عامل روسري از استفاده.دهد قرار ارزيابي مورد
اين ولي دارد ، تجملي و حسي كاملا استفادهاي مورد غرب ، در روسري.ميآيد حساب به زنها
بيروني اضطرار يك از بيشتر قضيه اين.دارد ضروري و افتاده جا مفهومي زنان براي روسري جا
غربي زنان براي مدها انواع كه اضطراري همان از بيشتر قطعا و ميگيرد سرچشمه شهر اين در
پشمي كلاه يا هندي زنان براي ساري همچون روسري واقع در.نيست اجباري ميكنند ، ايجاد
روسري.است شده متداول كشور اين در آن پوشيدن كه است چيزي اين است ، افغاني مردان براي
عمومي اجتماع با كه وقتي را سياهش روسري آن با مطابق كه است خاصي روش به طوبي كردن سر
روسري ترتيب اين به.است خانه داخل كه وقتي را ترش روشن روسري و ميپوشد ميشود روبهرو
براي مانعي هم او دين ;نميآيد حساب به مزاحم مانعي يا سركوبكننده چيزي او براي
او ايمان ميخواهد ، كمك خدا از مشكلاتش رفع براي او وقتي.نميرسد نظر به زندگياش
لحظاتي فيلم در حتياضافي يا تحميلي نه ميرسد ، نظر به ستايشبرانگيز و محكم كاملا
روسري.ميشود طوبي مصمم و قوي روح از نمادي به تبديل روسري آنها در كه دارند وجود
كه اين مثل درست ميرود ، راه خيابان ميان از استوار و ميزند گره ميكند ، سر را سياهش
.باشد داشته تن بر روان و نرم زرهاي
نمادي به تبديل او روسري ميگيرد ، قرار سوءاستفاده و اذيت مورد همسايه ، دختر وقتي اما
ميكند ، فرار خانه از او وقتيميشود برادرش دستان در او شخصيت سركوب عليه بر دفاع از
در او تصوير.ميپوشاند را موهايش هم هنوز كه چند هر نميپوشد ، را روسرياش ديگر
و تكاندهنده شدت به دارد ، روسري هنوز كه همسايهاش كنار تيره ، عينك با و غربي لباسهاي
كاملا شكل اين بهميرسد نظر به آزادتر بسيار روسرياش با او كه چرا.است اهميت با
با ابتدا او ، آزار و سركوب.ميشود مسئلهساز كه نيست روسري خود اين كه ميشود واضح
اين با صحيح شكل به طوبي خانواده.درميآيد نمايش به آن نداشتن با بعد و روسري داشتن
افرادي همگي مردم اين.ميكند سوءاستفاده آن از همسايه پسر اما ميشود ، روبهرو قضيه
را خود زندگي روش و ميكنند انتخاب بزرگ قابي ميان از را خود سرنوشت كه هستند
.ميدهيم انجام غرب در اينجا ما كه كاري همين مثل درست ;برميگزينند
برجستهاي نكات شده ، كارگرداني زن يك توسط كه فيلمي عنوان به شهر زيرپوست به كردن نگاه
دارند ، قديمي و سخت پيچيده ، طبيعتي ايراني فيلمهاي از بسياري;ميكند آشكار ما براي را
اثر "هيچ ديگر و زندگي" آخر نماي مثال ، براي.برسد نظر به ساده بسيار آنها طرح اگر حتي
خود ذات در هم نما اين كه باشد ، سينما تاريخ در تصاوير كاملترين از يكي شايد كيارستمي ،
كه عميقي اخلاقي سوال و سربالايي جاده از عبور براي ماشين تقلاي:دارد را خاصيت همين
اين از كدام هيچ شهر زيرپوست ولي.ميشود مطرح پياده مرد نكردن يا كردن سوار درباره
عروسكي با كه خانواده بزرگ پسر عباس دارد ، ديگري چيزهاي عوض در و - ندارد را ويژگيها
شوهرش كه حالي در موهايش شستوشوي حال در طوبي از تصويري ميرقصد ، آشپزخانه در مكانيكي
ميكنند ، صحبت هم با ديوار يك پشت از نردبان برروي كه دختري دو ميكند ، نگاه او به
كوچكي پسر است ، خواهرش زندگي محل نگران باشد عروسياش مراسم نگران آن از بيشتر كه عروسي
همراه به كه صميميتي و بياموزد طوبي مادرش به را خواندن تا ميكوشد زيادي تلاش با كه
نگاه از نه فيلم اين قدرت.ميكند پيدا اهميت خيلي من براي فيلم در موجود زنانگي
اين بلكه آن ، كلي تصاوير تماشاي از نه و ميشود حاصل دارد اطراف و بيرون به كه خيرهاي
حتي - ميكند پيدا حقيقت نمايش سوي به را خود راه و برميخيزد آن اجزاء درون از قدرت
نگاه در هميشه كه است چيزي اين.خصوصي نه و است بومي فيلمي اين.برسد مبتذل نظر به اگر
.است داشته وجود زنان
اول ، نگاه در شهر.است درآورده نمايش به را آن كه ميتپد خانوادهاي در شهر زيرپوست قلب
پيش به كه همچنان و دارد وخيمي اوضاع ميدهد ، نشان فيلم عنوانبندي كه طور همان
به و است طوبي خانواده است ، دربرگرفته خود زيرپوست در شهر كه آنچه درمييابيم ميرويم ،
.ميآورد بيرون شدهاش طلسم و اسطورهاي حالت از را فيلم كه است خانواده همين قطع طور
و بزرگ حوادث فيلم به كه آن از بيشتر او كه چرا است ، بيرون به درون از بنياعتماد نگاه
خلق را خانوادهاي او.ميافزايد داشتني دوست و صميمانه لحظههايي آن به كند اضافه عجيب
فرودهايش ، و فراز و دروني وابستگيهاي ارتباطات ، تمام با ميشناسيم ، را آن ما كه كرده
نجاتش بودن غريبه باريك خط از آن به واقعي چهرهاي بخشيدن با توانسته او كه خانوادهاي
و ميآييم ها"خانواده" همين از يكي از ما همه ولي متفاوتند ، هم با خانوادهها همهدهد
آن در كه هراسي و امنيت نااميدي ، عشق ، درك به قادر كه بگوييم نميتوانيم ما از كدام هيچ
تصويري ميشويم ، شگفتزده آن ديدن از ما كه است آينهاي همچون فيلم.نيستيم دارد وجود
وجود نيست و هست اين فاصله در كه چيزي و نيست ، و هست ما خود از تصويري است ، آن در كه
نگاه فيلمي به وقتي.ميكنيم وحشت و ميشويم سرخوش آن در كه است عميق دريايي دارد ،
ناديده گاهي را آن ما كه دارد وجود واقعيتي دارند ، اختلاف ما با آن آدمهاي كه ميكنيم
ناشي جا همين از آنها فريفتگي و ندارند و دارند اختلاف ما با آدمها اين ميگيريم ،
رخشان.ندارند اختلاف ما با ميرسد نظر به كه گونه آن آنها ، كه است اين واقعيت.ميشود
راه آن ، زير در واقعي خانوادهاي دادن قرار و واقعي شهري زيرپوست به نفوذ با بنياعتماد
.است كرده واقع نيست و هست بين دريايي در را خود فيلم او.است كرده پيدا درستي به را خود
دنياي در زندگي آن در كه ميكند هدايت فضايي به مختلف فرهنگهاي از را تماشاگرانش او
او ترتيب ، اين بهميدهد نشان را اختلافاتش تجربي ، و واقعي دنياي در زندگي با سينمايي
هم را ملي سينماي غناي بلكه ميكند آشكار ما براي را فيلم اين غناي تنها نه كار اين با
به آموختهايم ، گذشته از كه را چيزهايي تمام ميتوانيم ما حالا ميكند ، يادآوري ما به
.كنيم تجربه و درك كامل طور
senses of cinema:منبع
تماشاگر نگاه
سجادي محمدعلي اثر "اثيري" بر يادداشتي
اجتناب غيرقابل ضرورتي لوكسنمايي
نجفي نسيم
ضعيف بسيار شده پرداخته ژانرهاي در تنوع نظر نقطه از اجماعي ، نگاه يك در ايران سينماي
هر در ما سينماي كه است محدود آنقدر ميشود پرداخته آنها به كه موضوعاتي چارچوب.است
اين سينماي سقوط جهت در بسياري توجه قابل نمونههاي و ميزند جا در محور يك حول دوره
مد از و ميشود مد ديگر چيزهاي مانند ايران سينماي در "سوژه":ميدهد ارائه بوم و مرز
!ميافتد
ميان پس اين از چنين ، اين سوژهاي كه داريم آن اميد "اثيري" مانند فيلمي ديدن با
كاملا خود جديد نسبتا موضوع به پرداخت در "اثيري" نشود مد گيشه مدافع كارگردانان
.است نااميدكننده
باشد ، ماوراءالطبيعي اتفاقاتي حاوي است قرار كه محيطي القاء جهت در گامي حتي فيلم آغاز
را خود زحمت به "موضوع" و ميشود غرق سمندر زندگي زرقوبرق در سرعت به فيلم.برنميدارد
موضوع به پرداختن با كارگردان ديد بايد.ميدهد جاي شخصيتها لودگيهاي و زرقوبرق ميان
كارگردان ، گمان به شايد است؟ ترسناك اثري "اثيري" آيا.ميكند دنبال را هدفي چه روح
!بترسد بايد زمين روي كلنگ حركت يا ميز روي از قلممو برخاستن مانند صحنههايي در مخاطب
اعتقاد بيانگر كه دانست نافذ اثري را آن ميتوان آيا يا است؟ جنايي اثري "اثيري" آيا
شخصيت فيلم را "اثيري" بايد شايد ميباشد؟ روح مانند واقعيتي حضور به سازنده تاثيرگذار
كردن نظاره و سمندر روح با خورشيد رويارويي) فيلم ، پاياني صحنه وجود با ويژه به دانست؟
با مديوم يك بهعنوان خورشيد شخصيت پرداخت درصدد سجادي گفت بتوان شايد (لبخند با او
در سابقهاي هيچ وجود بدون استعداد اين ناگهاني شكوفايي اما !است نشده كشف استعدادهاي
.نميكند دنبال را منطقي عروسي ، شب در درست هم آن او
تازه يك با رويارويي براي بيشتر را ما كردن غش مثل شروعي با خورشيد نامتعارف شخصيت
كه فردي با تا ميسازد آماده (!...و مغزي تومور سرطان ، به قريب احتمال) بيمار عروس
موفق و خوب نمونههاي كه ژانري انتخاب.باشيم شبحي با او ارتباط شاهد زودي به است قرار
جايگاه قياس جهت كوتاه نگاهي نيازمند كارگردان سوي از آيا دارد وجود جهان سينماي در آن
صرفا نمايش در سعي "اثيري" كه ويژه به نيست؟ دنيا در موجود مشابه آثار با خود اثر
ما به گاهي تا دارد نيز خارجي نمونههاي صحنههاي برخي از توخالي و شده كپيبرداري
!دارد روح مقوله به رويكردي اثر ، كه دهد هشدار
واقعيتي همچون را روح مانند عنصري كه پرداختهاند چنان موضوع اين به كه موفق نمونههاي
واقفند نيز آن ساختن باورپذير مصائب بر حال عين در و ميدهند نمايش انكارناپذير و موجود
.هستند آن سازنده محكم باور و اعتقاد تاثير تحت شديدا كه هستند آثاري نتيجتا
ما به راحتي به سبز مسير در دارابانت كه است تاسف جاي گفت ميتوان نگاه يك در
دهان از حشرات آمدن بيرون كه ميكند كاري و دارد فراطبيعي قدرتي كافي جان كه ميقبولاند
خود خم و بيپيچ و سرراست داستان با "اثيري" مانند فيلمي اما آيد نظر به بديهي امري او
گريم با زمان مليحه روح حتي.نميكند همراه خورشيد با را مخاطب لحظهاي براي حتي
در مشابه نمونههاي با اثري هر مسلما.ندارد روح به ظاهري شباهت كوچكترين چهرهاش
به را آن كه باشد داشته استحكام و قوت آنقدر اگر است خوب چه و ميشود مقايسه خود ژانر
.نسازد بدل بچهگانه و ضعيف نمونهبرداري يك
;ميبرد پناه لوكسنمايي لعاب و رنگ به محتوا بيمايگي جبران براي همواره ما سينماي
و ويژگيها بر همچنان اثيري فيلمآنچناني هداياي لوكس ، ماشينهاي پولدار ، آدمهاي
.دارد اين از غير داعيهاي اگرچه است وفادار فارسي فيلم اركان
متوسط افراد دسته از نميتوانستند سمندر خانواده آيا كه است اين ميرسد ذهن به آنچه
طول در كاركردي چه خانوادهاش و سمندر شده اغراق ثروت دقيقتر شكل به يا باشند؟ اجتماع
ويلا ، با را محتوا كم و خالي ديالوگهاي و صحنهها كه مييابيم پاسخي آيا دارد؟ فيلم
تماشاگر ذهن ساختن معطوف با تا ميبخشد برق و زرق لوكس اتومبيلهاي و دكوراسيون خانه ،
برهاند؟ محض كسالتباري از را اثر خود گمان به خود ، به
پاراديزو سينما
كارگردان يك افول
ابراهيمي افشين
*شده گم روياهاي جزيره:جاسوس 2 بچههاي
: THe Island of Lost DreaxmsS2py Kids
رودريگز رابرت:كارگردان
آلنكامينگ بوسمي ، استيو گاجينو ، كارلا بندارس ، آنتونيو داريلسابارا ، الكساوگا ، :بازيگران
به تبديل حالا اينگريد ، و گرهگوريو افتخاربرانگيز فرزندان كورتز ، جوني و كارمن
آنها دماغ موي مرتب ديگر جاسوس برادر و خواهر يك اما.شدهاند مجرب و موفق جاسوسهاي
مثل هم باز.ميشود جاسوسان سازمان رئيس گوريو ، گره مقام غصب با هم آنها پدر و ميشوند
روياهاي جزيره به آنها و ميافتد جاسوس بچههاي عهده به دنيا نجات مسئوليت قبل فيلم
در هم بوسمي استيو سروكله وسط اين.برميخورند تركيبي عجيب موجودات به و ميروند گمشده
.كند كمك بچهها به تا ميشود پيدا خلوچل دانشمند يك نقش
هيلي ساله خواهر 10 كه كرده انتخاب را آزمنت اميلي كوچك ، گيگلز گرتي نقش براي رودريگز
.داشت رودريگز رابرت براي گيشه در بزرگي موفقيت ديگر بار يك "جاسوس 2 بچههاي".است جوئل
***
با سال 1992 در كه تارانتينو كوينتين نوچهاست آمده رودريگز رابرت سر بر چه نيست معلوم
بعد بود ، كرده فتح را مستقل فيلمهاي جشنوارههاي "مارياچي ال" كمخرج فوقالعاده فيلم
با رودريگز.ميرود پيش سرعت به و گرفته قرار سقوط سراشيبي در حالا فراوان ، اوجگيري از
او از سال 1995 در تارانتينو كه رسيد جايي به تدوينش بر مبتني روايت و منحصربهفرد سبك
و كند كارگرداني و نوشته او كنار در را "اتاق چهار" اپيزود ، چهار از يكي كه كرد دعوت
داد نشان و ساخت را (تارانتينو اپيزود از بهتر حتي) فيلم اپيزود بهترين او اينكه عجيب
و افتخاري حضور با بار اين _ سال همان در "دسپرادو" ساخت !است تارانتينو از تارانتينوتر
استفاده در او غريب توانايي ديگر بار و بود او اوجگيري مسير ادامه _ كوينتين كوتاه
تعليق كه بود نماها كردن خرد نحوه صحنهها از بسياري در.داد نشان را تدوين از دراماتيك
پيش هم باز رودريگز اما.موسيقي يا دوربين حركت يا داستان نه ;ميكرد ايجاد هيجان يا
نامتعارف و درخشان فيلمنامههاي از يكي كه كرد پيدا را فرصت اين بعد سال يك ;ميرفت
متفاوت كاملا ژانر دو به متعلق آن دوم و اول نيمه كه) "بام تا شام از" نام به تارانتينو
را كلوني جورج كارگردان ، عنوان به او اعتبار افزايش بر علاوه فيلم اينبسازد را (بود
.كرد ستاره هم
"علمي هيات".شدند بهتزده رودريگز طرفداران شد ، اكران "علمي هيات" فيلم كه بعد سال دو
افتخار باعث ميتوانست ديگري كارگردان براي شايد و بود جذاب و ساخت خوش بسيار فيلم يك
.داشت نجومي فاصلهاي رودريگز قبلي فيلمهاي از اما ;باشد
نه بعدي فيلم نهد ، پس را هنري نزول سمت به گام اين رودريگز رابرت كه بود اميدي اگر
مستقل كارگردان.بود مسير همان در بزرگتري بسيار قدم بلكه كرد ، زائل را اميد اين تنها
روش رودريگز) بود مشهور مختصر تجهيزات و عوامل از استفاده خاطر به كه كمخرجسازي و
رو ،(است داده شرح "بيگروه شورش" نام به كتابي در را كوچك بسيار گروه يك با فيلمسازي
با كه طور همان "جاسوس بچههاي".بود آورده بيارزش و عامهپسند پرخرج فيلمهاي ساخت به
فيلم چند با كارگردانش كه اعتباري شد ، سال 2001 فيلمهاي موفقترين از يكي گيشه فتح
ارزشهاي بعضي خاطر به "علمي هيات" اگر.داد باد به كلا را بود آورده دست به اوليه
جز چيز هيچ "جاسوس بچههاي" اما ميگذاشت ، باقي رودريگز از دفاع براي جايي ساختارياش
سرگرمي ميتواند خوب بود كرده ثابت كه كارگرداني نبوغ از اثري كمترين و نبود صرف سرگرمي
.نداشت كند ، ارائه ارزشمند قالبي در را
كه بود اين مشكل...بود ساخته بچگانه فيلمي رودريگز رابرت كه نبود اينجا كار اشكال
او سردستي كارگرداني با فيلمنامه حد از بيش سادهانگاري.بود ساخته بچگانه را فيلم
.بود آورده پديد را رودريگز فيلم بدترين و بود شده همراه
او بازگشت براي اميد كمي (دسپرادو دنباله) "مكزيك در روزگاري روزي" شدن ساخته خبر اما
قرار او دوربين برابر در بندراس آنتونيو ديگر بار يك كرد ، ايجاد گذشتهاش برجسته سبك به
.بود او كنار در هم هايك سلما ديگر بار و دهد نمايش را ياغي نوازنده داستان تا ميگرفت
داشته علاقه زيادي آشناي نام بازيگران كه ميشد باعث اول فيلم موفقيت بار اين اينكه ضمن
انريكه حتي و منديز ، اوا دفو ، ويلم دپ ، جاني:كنند پيدا حضور فيلم اين در باشند
با رودريگز بازگشت انتظار برخلاف و افتاد تعويق به فيلم اين ساخت اما !خواننده ايگلسياس
قدر همان ساختاري و مسخره قدر همان داستاني با اول فيلم دنباله:بود "جاسوس بچههاي"
اما...است كافي آتيه خوش سابقا كارگردان يك از كامل اميد قطع براي فيلم اين.ضعيف
كه ديگر ماه شش شايد.ميگذارد باقي اندكي اميد جاي "مكزيك در روزگاري روزي" هم هنوز
اما...شود پرفروش "جاسوس بچههاي" فيلم دو مثل نتواند ميشود ، اكران فيلم اين
.بود تارانتينو از تارانتينوتر زماني كه باشد كارگرداني احياگر ميتواند
|