نقطهعطف
سياسي يادداشت
مديرمسئول آقاي
دفاع وزير ديپلماسي
نقطهعطف
جنگ ديوانسالاري و زمان واقعيت ، آرمان ،
مدرن جنگهاي در اساسي نقشي زمان متغير چگونه و چرا:اشتريان كيومرث دكتر _ سياسي گروه
جنگهاي پادزهر كه را جنگي ديوانسالاري نطفه جنگ زمان شدن طولاني چگونه دارد؟
از را واقعيت - آرمان تعامل ميتواند زمان چگونه ميپروراند؟ خود در است غيركلاسيك
به.ميدهند تشكيل را حاضر مقاله موضوع سوالات اين بكشاند؟ تعارض و ناهمسويي به همسويي
تئوريك صورت به كمتر كه است موضوعي تحميلي جنگ در ايران جنگي سياستگذاري ميآيد نظر
كند مشاهده بستري چون را زمان متغير كه است آن بر مقاله اين.است گرفته قرار بررسي مورد
- غيركلاسيك جنگ تعارض نخست:ميگيرد شكل آن در اساسي (تعارض يا) تعامل دو كه
چنين در عراق و ايران جنگ تئوريك مطالعه.واقعيت - آرمان تعامل دوم و جنگي ديوانسالاري
.است بررسي قابل تئوريكي چارچوب
نظامي فرآيندسازي و زمان
چالش در سياستمدار كه چرا ;است تصميم واقعي عرصه دارد جريان سياست دنياي در آنچه - 1
عنوان به جنگ ، .است زمان بستر در فرصتها خلق و گزينهها انتخاب و حوادث با روزمره
و فرصتها خلق و انتخاب مستلزم ديگري سياسي عمل هر از بيش سياسي ، مبارزه شكل عريانترين
به تصميم نام ميتواند آنچه معتقدند سياستگذاري پژوهشگران.تصميمگيريهاست نهايتا
انجام كه عملي بنابراين.است انتخاب ضرورت و متفاوت گزينههاي وجود مستلزم بگيرد خود
اجراي و تطبيق بلكه.نيست تصميم است شده تعيين پيش از خاص مقررات و ضوابط طبق آن
راههاي مقابل در تصميمگيرنده كه است آن واقعي تصميم.است شده پيشتعيين از تصميمهاي
.بكند تصميم گرفتن به اقدام شده داده زمان يك در و گيرد قرار نشده پيشبيني و متفاوت
فرصتها خلق بستر زمان.دارد كننده تعيين نقشي سياسي حوادث سريع و پرتكاپو عرصه در زمان
اساسيترين از يكي مناسب زمان در تصميم اخذ براي فرصتها خلقاست آنها از استفاده و
.است جنگي سياستگذاري چالشهاي
چرا ;نبود متصور فرصتسازي عملا سرزميني ، اشغال به توجه با تحميلي ، جنگ ابتداي در - 2
بر نظامي راهحلباشد مطرح نميتوانست ديگري جايگزين هيچ متجاوز خروج جز كه
ديپلماتيك - سياسي مانور انجام براي را راهي امر اين و داشت كامل تسلط جنگي سياستگذاري
.نيست امكانپذير نظامي ضعف و اشغال حالت در ديپلماتيك مانور اساسا.بود نگذاشته باقي
و نشد نظامي راهحل جايگزين ديپلماسي و يافت ادامه شرايط اين نيز خرمشهر فتح از پس
تا جنگ ادامه بر تاكيدكرد حفظ جنگي سياستگذاري بر را خود غلبه نظامي انديشه كماكان
فرصتسازي بدينسان ، .نگذاشت باقي سياسي فعاليتهاي براي را راهي عملا نهايي پيروزي
صورت و شد محدود و خلاصه نظامي تصميم در سياستگذار تصميم گرفت ، قرار حاشيه در سياسي
سياستگذاري راهحلهاي فهرست از عملا متفاوت گزينههاي كه شد طراحي گونهاي به مسئله
امور به عملا فرصتها ايجاد براي ممكن فرآيندهاي و فرصتسازي وضعيتي چنين در.شدند حذف
براي جايي ميشود منجر نظامي فرصتهاي به كه نظامي فرآيندسازي.گشت محدود نظامي
سياستگذاران رو اين ازنگذاشت باقي سياسي فرصتهاي كسب جهت سياسي فرآيندسازي
.ميكردند نظامي فرآيندسازي مصروف را خود غم و هم ميبايستي
ابتداي در.بود آن براي لازم مقدمات تمهيد و نظامي تدبير مستلزم نظامي فرآيندسازي - 3
و رفت پيش غيركلاسيك جنگ و انقلابي جنگ سوي به غريزي شكلي به نظامي تدبير تحميلي جنگ
و مقطعي تصميمهاي مستلزم و بود نامنظم ماهيتا غيركلاسيك جنگبرد پيش را جنگ امر
نازلتر درجهاي با و عرض و طول بعد دو در جنگ شرايطي چنين در.مدت كوتاه جنگهاي مناسب
سياسي رژيم يك عليه و باشد داخلي و چريكي اگر نامنظم جنگ.ميشد دنبال ارتفاع بعد در
درازا به ميتواند باشند داشته عميق پيوندي مردم با چريكها اگر نيز و گيرد صورت
از برخي.مييابد اهميت (زمان بعد) جديدي بعد نباشد داخلي جنگ اگر اما.بينجامد
و موقع به اطلاعات نقش و نظامي تكنولوژي رشد كه باورند اين بر نظامي امور پژوهشگران
به.است زمان بعد آن و است كرده اضافه جنگ به را چهارمي بعد سريع ، و هنگام به تصميم
جديدي انقلاب جوهره ارتفاع ، و عرض و طول بعد سه به زمان بعد شدن افزوده اينان ، اعتقاد
زمان يافتن اهميت اساسي عامل تكنولوژي رشد بنابراين ، .ميدهد تشكيل نظامي امور در را
.دارد اساسي اهميتي نيز تكنولوژي از مستقل زمان ، كه است باور اين بر نگارنده اما ;است
.معناست همين به ناظر بود جنگ مياني سالهاي در آشنا مفهومي كه فرسايش مفهوم
ايران نظامي تصميمگيري و سياستگذاري چالش اصليترين _ غيركلاسيك جنگ _ زمان پارادوكس
سلطه در نظامي فرآيندسازي مينمود ، حياتي را فرسايش از جلوگيري براي عمل سرعت و بود
كه نامنظم نيروهاي تا ميگرفت انجام سرعت با بايستي نظامي فرصتسازي و داشت قرار زمان
جنگ شيوه.نيايند گرفتار تدريجي فرسايش چنبره در بود استوار آنان دوش بر جنگ اساس
گرفته جشن (ع)ثامنالائمه عمليات پيروزي با را خود تثبيت كه غيركلاسيك ، جنگ يا انقلابي
شيوهاي چنينآورد وجود به - جنگ تداوم در - بعدي عملياتهاي براي ماندگار الگويي بود ،
.بود جنگي ديوانسالاري از پرهيز آن و ميكرد طلب جنگ ادامه براي را خود خاص لوازم
ديوانسالاري اين حجم چه هر.نيستند جمع قابل جنگي ديوانسالاري و غيركلاسيك جنگ اساسا
در امر اين و مييابد كاهش كيفي ، بعد در هم و كمي بعد در هم نظامي ، توان يابد افزايش
نظامي ، فرآيندسازي كه چرا.مييابد چندان دو اهميتي باشد وسيع آن عرض و طول بعد كه جنگي
- اداري فرآيندسازي به شدن تبديل خطر با است ، نظامي فرصتهاي ايجاد دنبال به اساسا كه
انديشه جاي جنگي ديوانسالاري كه دارد وجود خطر اين شرايطي چنين در.ميشود مواجه نظامي
غيركلاسيك جنگ اثر ميتواند كه است چيزي همان اين و بگيرد جنگي سياستگذاري در را نظامي
غيركلاسيك نبرد دل در را جنگي ديوانسالاري ميتواند زمان رو اين از.نمايد خنثي را
پارادوكس پس اين ازميشود افزوده پيشين پارادوكس به ديگري حلقه سان بدين و بپروراند
اصلي سوال.شد نظامي سياستگذاري اصلي چالش جنگي سالاري ديوان - غيركلاسيك جنگ زمان ،
:بود اين جنگي تصميم
اجتناب با را غيركلاسيك جنگ (طولاني احتمالا و) نامعلوم زماني مدت در ميتوان چگونه
كرد؟ اداره جنگي ديوانسالاري از
ميگذرد زمان چه هر جنگهايي چنين در بود نهفته سوال اين در جنگ سرنوشت كليد شايد
و مثبت رابطه فرسايش ، و زمان متغير دو سويي از كه چرا مييابد ، كاهش طرفين موفقيت امكان
.دارند منفي رابطه يكديگر با غيركلاسيك جنگ در نظامي توان و ديوانسالاري متغير دو
دوره برخلاف زمان ، تراكم.است متراكم بسيار مدرن ، جنگهاي در خصوصا جنگ ، در زمان
مقاومت و پايداري مفاهيم كه روست اين از هماست جديد جنگهاي اصلي ويژگي سنتي ، جنگهاي
خود اهميت و مفهوم دشمن مقابل در مقاومت دوره شدن طولاني.ميدهند ماهيت تغيير كاملا
.ميبيند يافته پيوند دشمن مقابل در عمل سرعت يعني ديگر عنصري با را
جنگي سياستگذاري در تصميمگيري عوامل و زمان
خود فلسفي اساسي مفاهيم از يكي عنوان به تصميم پديده به كه اگزيستانسياليسم ، - 1
حتي رو اين از.ميفشارد پاي تصميم استثنايي و خودبهخودي ناگهاني ، ويژگي بر مينگرد ،
اين وسيله به كه ميشود يادآوري.ميشود قائل تصميمگيري فرآيندهاي براي اندك اهميتي
ميآيد نائل مشخص گزينه چند به رسيدن و كردن مشخص و بازشناسي به تصميمگيرنده فرآيندها
در تصميم اگزيستانسياليستي ديدگاه.بپردازد تصميم اخذ به بتواند آن از پس تا
اجتماعي زندگي قانونمنديهاي و ميشود منتهي اجتماعي عليت نفي به خود حالت افراطيترين
ديدگاه اين در.ميگيرد ناديده را جنگها بر حاكم قانونمنديهاي ويژه به و انساني و
و وقايع جبر اسير انسانها.كرد اقدام پيروزيها و شكستها تحليل به نتوان شايد
صلح و جنگ در ميزيسته ، اگزيستانسياليسم رسمي پيدايش از قبل چند هر تولستوي ، .حوادثاند
را نظامي ژنرالهاي و رهبران و ميگذارد نمايش به را نگرشي چنين لايه افراطيترين
.ندارند ويژه علت يك نبرد صحنه وقايع گاه كه است باور اين بر و مينهد نام تاريخ بردگان
.اجتنابند غيرقابل چون ميافتند اتفاق وقايع
همه از ميكند منع معرفت درخت ميوه چشيدن از را ما كه قانوني تاريخي ، حوادث در"
يك در كه كسي آن.ميآورد بار به ثمراتي ناآگاهانه فعاليت تنها.ميشود مشاهده آشكارتر
راه در چنانچه و نميكند درك را آن اهميت و مفهوم هرگز ميكند بازي نقشي تاريخي حادثه
"راستوف نيكلاي" مقصود و منظور.شد خواهد بيثمري به محكوم وي فعاليت نمايد كوشش آن درك
مشتعل وي نظام خدمت اوان در جنگ آتش آنكه سبب به تصادفا ، بلكه نبود وطن راه در فداكاري
".داشت مداوم و مستقيم شركت وطن دفاع در گرديد ،
واكنشي اجتماعي وضعيتهاي با مواجهه در واكنشي مگر نيست چيزي تصميم ديدگاهي چنين در
سوال است اين نبودن يا بودن.است ماندن زنده براي واكنش آن شكل اساسيترين كه منفعلانه
زنده غريزه مبارزه اين در ;زندگي و مرگ مبارزه.است مبارزه شكل اساسيترين جنگ ، اساسي
نهايتا و تصميمپرداز و تصميمگير و تصميمساز غريزه ، .است جنگي سياست بر حاكم ماندن
و است شده نهاده بنيان غريزه بر آن شكل اساسيترين در جنگي سياستگذاري.است سياستگذار
از قوانين و مقررات و روشها اعمال نه و است واقعي معناي به تصميمي كه روست اين از هم
بحث قابل البته و توجه جالب ميشود گرفته نگرشي چنين از كه نتيجهاي.شده تعيين پيش
خودبهخودي ، صورت به بشري غريزه آن در و داراست را خود ويژگي جنگي هر كه اين آن و است
.دارد وجود حالتي چنين نيز جنگ يك تداوم در.ميكند پيدا را خود راه اتفاقي و استثنايي
قواعد آن از نتوان زمان گذشت با است ممكن كه است حاكم قواعدي طولاني جنگ يك ابتداي در
.ميطلبد خاص تصميمات خاص ، شرايط كه چرا كرد ، استفاده
جنگي ، سياست در تصميمگيري جمله از و تصميم ، كه گفت بايد ديدگاه اين مقابل در - 2
و ايدئولوژيك عوامل تاريخي ، پيشينههاي نخست:است عوامل از متفاوت سري دو بر مبتني
آنها برهمكنش و دو اين تلفيق.زمان جاري اتفاقهاي و رخدادها ديگري و مسلط ايدههاي
.ميكند بازي را اساسي نقش سياستگذار نهايي تصميمگيري در كه ميدهد دست به محصولي
(ذهني ساختار) جنگي سياستگذاري دستگاه تاريخي ، تجربيات و مسلط ايدههاي و ايدئولوژيها
كلي قواعد كه است ارزشهايي و هنجارها داراي ساختار اين.ميدهد تشكيل را سياستگذاران
در ذهني ساختار اين منعطف نسبتا سيستم يك در.مينمايد تعيين را تصميمگيري بر حاكم
و تطبيق به ميدهند تشكيل را سياستگذاري عيني ساختار كه موجود واقعيتهاي با مواجهه
عنوان تحت را بروندادي نهايتا و ميورزد مبادرت ارزشها و اصول تفسير نهايتا و ترميم
غريزه چنبره در تصميم نخست ، ديدگاه برخلاف رو ، اين از.ميدهد دست به جنگي سياستگذاري
تاويل و تفسير اتفاقي و استثنايي خودبهخودي ، گونهاي به و نبوده محصور و محدود محض
تشخيص سياستگذاريها محتواي در را هنجاري سطح سه دورن بروس راستا همين درنميگردد
جغرافياي به بسته ايدئولوژيها.اهداف و زمانه مسلط ايدههاي ايدئولوژيها ، :ميدهد
گرفته سوسياليسم و (ايدئولوژي يك عنوان به) ليبراليسم از و متفاوتند سياستگذاري سياسي
كارآمدي ، و كارايي ميتوانند زمانه مسلط ايدههاي.ميگيرند بر در را ديني آرمانهاي تا
.باشند...و فرهنگي تكثر ملي ، اتحاد انصاف ، برابري ، ثبات ، اجتماعي ، عدالت فردي ، آزادي
دورن بروس ديدگاه:است ارزيابي و تحليل قابل فوق ديدگاه دو تلفيق براساس تحميلي جنگ
تاكيد مورد را زمانه وقايع و ايدئولوژيك - تاريخي ازعوامل دوسري تاثير كه ديدگاهي و
تجارب ويژه به) ملي تاريخ دستاورهاي و ديني انديشههاي ديني ، تاريخي تجارب.ميدهد قرار
جنگي سياستگذاري آرماني - تاريخي پيشينههاي تشكيلدهنده (ايران تاريخ اخير ساله 150
و ترغيب جنگي ، كلان سياستهاي ساماندهي امكانات ، سازماندهي.هستند تحميلي جنگ در ايران
فرهنگ مباني بر (انقلابي جنگ شهادتطلبانه مبارزه) جنگي مبارزه روش حتي و نيروها تهييج
را روشي چنين فرهنگي چنان طبيعي ، كاملا صورتي به و است استوار تشيع مذهب در شهادت
مظلوميت ;گرفت قرار فرهنگ اين راستاي در نيز زمان جاري اتفاقهاي و رخدادها.كرد توليد
ديگر ، سوي از.گرفتند قرار ذهني ساختارهاي كنار در كه زمانهاند اساسي واژه دو تجاوز و
نظام:شدند افزوده زمانه شرايط و عيني ساختار به ديگري عوامل جنگ ، تداوم و شروع با
حضور كاهش آمريكا ، متحده ايالات ويژه به بزرگ قدرتهاي نفوذ و حضور بينالملل ، روابط
اقتصادي محاصره و امكانات استهلاك جنگ ، آخر ماههاي و سالها در جنگ جبهههاي در نيروها
...و
از سنيگنتر عوامل دوم سري تاثير كفه ميگذشت جنگ بر زمان چه هر گذشت آنچه براساس
دوم سطح در شد ، اشاره آن به نوشتار اين اول قسمت در كه زمان ، .ميشد اول سري عوامل
.است بعدي بخش موضوع اين ، و ميدهد نشان خود نيز (نوشتار اين دوم قسمت) تحليل
ديگر ، سوي از زمان واقعيات و سو يك از ايدئولوژيها و انديشهها و آرمانها بين - 3
.آن همه نه و است تعامل مختلف وجوه از وجهي تعارض.تعارض ضرورتا نه و دارد وجود تعامل
ميتواند تعامل اين.مطلق خصوص و عموم رابطه نوع از است رابطهاي تعارض و تعامل رابطه
يا همگوني وقوع.شود منتهي تعارض به ميتواند نيز گاه و باشد راستا هم و همسان و همگون
.است ديگر سوي از زمان و سويي از دو اين چالش نوع گرو در تعارض
امر ، نهايت در.دارند موجود واقعيتهاي در پاي حال هر به ايدئولوژي و آرمان انديشه ،
يا واقعيات از ويژه قرائتي و ميگيرد خود به تئوريك و مجرد صورتبندي نوعي ايدئولوژي
;محض فلسفي انديشههاي ولو نميگيرد ، شكل مطلق تجرد در انديشهاي هيچ.است آن بر مبتني
را اجتماعي واقعيتهاي پاي جاي انديشهاي هر اندرون در واقع در.است محال مطلق تصور
اين كنشوواكنش.ممزوجاند ذاتا واقعيت و آرمان ظاهري ، جدايي عليرغم.يافت ميتوان
ديگر سوي از اجتماعي زندگي اصلاح و سو يك از ايدئولوژي و آرمان تدريجي اصلاح به دو ،
درك ميزان واقعيات حتي گاه و هستند ايدئولوژيها و آرمانها ظرف واقعيات.ميشود منجر
بنابراين.ميسازند امكانپذير را ايدئولوژي از جديدي عرصههاي فهم و ايدئولوژي يك
عيني واقعيات و سو يك از آرمانها و ايدئولوژي انديشه ، بين نفوذناپذير ديواري نميتوان
سازنده تعاملي ميتواند واقعيات و ارزشي آرمانهاي تعامل.كشيد ديگر سوي از سياستگذاري
ظرف كه آنجا اما.داشت خواهد مثبت بار وضعيتي چنين در زمان و باشد مثبت رابطهاي و
ارزشي آرمانهاي تخريب به و شده منفي رابطه اين باشد ، تنگ آرمانها مظروف بر واقعيات
و ميبينند آرمانها ضرر به را زمان گذر آرمانها معتقدان كه جاست اين در.ميانجامد
كاهش و زمانه مقتضيات با همراهي كه است حالتي چنين در.ميشود آغاز زمان منفي حركت
نيست آرمانها و اصول آن از عقبنشيني تنها نه جنگي سياستگذاري در آرمانگرايي جريان
چشمانداز ميتواند نهايي مطلوبيت.باشد آرمانها اصل حفظ جهت در حركتي ميتواند بلكه
و دارد فراوان كاربرد اقتصادي علوم در منحني اين.نمايد ارائه را بحث اين از روشنتري
.ميبريم كار به (واقعيت و آرمان تعامل بحث) عمومي سياستگذاري براي را آن جا اين در
سوي به را خود حركت و آغاز نقطهاي از ميتواند واقعيات و آرمانها تقارن و تعامل
داده نشان سياستگذاري اهداف به تدريجي دستيابي طريق از مطلوبيت اين ;دهد ادامه مطلوبيت
براي امامينمايد شروع را خود نزولي حركت مطلوبيت ، عطف نقطه به رسيدن با سپس.ميشود
.ميگيرد خود به شدهاي اصلاح شكل منحني اين تحميلي جنگ در ايران جنگي سياستگذاري تحليل
شروع با و ميشود آغاز ابتدايي نقطهاي از واقعيتها و آرمانها تعامل تحميلي جنگ در
خود حركت و ميگيرد اوج سرعت به عنصر دو اين مثبت انقلابيتعامل جنگ يا غيركلاسيك جنگ
نهايي مطلوبيت نقطه به حركت اين زمانبعدي درميدهد ادامه نهايي مطلوبيت سوي به را
آرمانها بر واقعيات فشار و سو يك از جنگي سالاري ديوان رشد با نهايي زمان در و رسيده
تا جنگ جنگ ، شعار بر تاكيد و جنگ ادامه.مينمايد آغاز را خود نزولي حركت ديگر سوي از
جمله از) واقعيات ظرف كه هنگامي اما داشت ، قرار خود خاص زماني - آرماني ظرف در پيروزي
را ما حقطلبانه آرمانهاي ولو آرمانها ، گنجايش و (عده و عده قلت بينالمللي ، شرايط
شستن دست مفهوم به نه و آرمانها اساس حفظ براي است حركتي آن ، توقف و كندي باشد نداشته
فشار كه زماني تا البته ;ميكند ايفا سياستگذاري در را خود پوياي نقش آرمان.آنها از
اين خرمشهر فتح از پس كه باورند اين بر گروهي.باشد نداشته معكوس نتيجه واقعيات
آن بار كه مردمي بر و سياستگذاران ذهنيت بر را خود موثر نقش كماكان آرماني بنيادهاي
.بود طبيعي جنگ ادامه رو اين از و بود كرده حفظ ميكشيدند دوش بر را سياستگذاري
سياستگذاران و مردم مذهبي آرمانهاي و (ملت تاريخي تجربه عبارتي به يا) ملت جمعي كشف
اين بر نيز ديگر برخي.بود شده متجلي (جنگ تداوم) كلان جنگي سياستگذاري اين قالب در
از بعد به زمان اين از را خود توجيهكنندگي و مشروعيتدهندگي بنيادها اين كه گماناند
اينكه آن و ميدهد قرار فرارو نظري بعد در را اساسيتري پرسش فكري تقابل اين.دادند دست
زماني ، عطف نقطه اين اينكه پذيرد؟ صورت بايد چگونه نهايي مطلوبيت منحني عطف نقطه تشخيص
چه با و چگونه است مرداد 67 وقايع يا كربلاي 5 عمليات يا كربلاي 4 عمليات يا خرمشهر فتح
به پاسخ بيگمان نمونهپژوهي و موردي نظر از است ، امكانپذير نظري يا كيفي يا كمي ابزار
اطلاعات و سو يك از زمان آن جامعهشناختي اطلاعات به دسترسي مستلزم انديشهسوز پرسش اين
دور به نگارنده دسترس از كه چيزي ;است ديگر سوي از زمان آن نظامي غيرمحرمانه و محرمانه
به توجه با) نبود خرمشهر فتح هنگام عطف نقطه اين كه ميدهد نشان چنين قرائن برخي.است
موفقيتها اخبار زمان آن در كه چرا ;(شد اشاره آن به كه عمومي سياستگذاري نظري مباحث
با وانگهي ، .ميداد امكانات وفور و صدام نهايي شكست اشتياق شدت و نيروها كثرت از حكايت
به عراق مجدد حمله عدم براي تضميني عراق جنگي ماشين اساسي ساختار نخوردن ضربه به توجه
اين عراق مجدد حمله از نگراني مقابل ، در.نداشت وجود روحيه ، تجديد از پس هم آن ايران ،
و است دست در عراق نظامي نيروي موثر قدرت درباره اطلاعاتي كه دربردارد را ضمني مفهوم
ساده پيروزي يك تصور مورد در را سياستگذاران ترديد ميبايست عليالاصول ، امر ، اين
ضريب با) را اشتياقها و شور كه سهلالوصول پيروزي تبليغ مالا و..برميانگيخت
فتح از پس ديدگاه ، اين براساسميشد دنبال احتياط با برميانگيخت (آسيبپذير زماني
است آرمان دارد پويا نقش سياستگذاري در آنچه...شد آميخته درهم آرمان با تبليغ خرمشهر
همچون نداده رخ آنچه حال هر به.است آرمان و تبليغ از آميزهاي كه آرمان تصوير نه و
نوشته ديكته مقابل در نانوشته ديكته آن كه هنگامي و ندارد غلط كه است نانوشتهاي ديكته
پايان دعوا اين.مينمايد نيز دلرباتر و شورانگيزتر بگيرد ، قرار شدهاي غلطگيري و شده
پيريزي دنبال به كه مقاله اين.است نظري بعدي در آن حل گرو در آن فصل و است نيافتني
اساسي پرسش به آرمانگراست حكومت يك در جنگي سياستگذاري مطالعه براي تئوريك بنياني
عطف نقطه آرمانگرا حكومت يك در ميتوان چگونه اينكه آن و مينمايد برخورد ديگري
و مهم بسيار مبحث به نظري پرسش اين داد؟ تشخيص را واقعيت - آرمان تعامل نهايي مطلوبيت
.ميخورد پيوند سياسي علوم در شاخصها مغفول حال عين در
است مثبت پاسخ اگر پرداخت ، عطف نقطه اين به بردن پي براي شاخصسازي به ميتوان آيا
دو؟ هر يا كيفي كمي ، معيارهاي معيارهايي؟ چه با و چگونه؟
اقتداري؟ و قانوني نهادهاي يا باشند شاخص ميتوانند آن نمايندگي نهادهاي و دموكراسي آيا
؟...آيا نظامي؟ شاخصهاي يا دارند را امر اين كفايت اقتصادي شاخصهاي آيا
چنين درگيرودار دائما آرمانگرا حكومت يك عنوان به ايران اسلامي جمهوري بيترديد ،
با آن تطبيق و ديني آرمانهاي و احكام كردن پياده درصدد كه چرا ;بود خواهد مسئلهاي
برخي ظاهري تعارض شاهد ما همه كه ميكنيم زندگي جهاني در.است روزگار اين سخت شرايط
جمله از و ايران اسلامي جمهوري سياستگذاران.هستيم ديني حكومت و دين با آن نمودهاي
تعامل ابزاري چه با و چگونه كه پرسشاند اين با دائمي چالش در نظامي امور سياستگذاران
ايدئولوژي و آرمان مظروف با پرآشوب هنگامههاي و زمانه واقعيتهاي ظرف بين متعادل
عطف نقطه هنگام به و موقع به تشخيص براي كاري و ساز چه مهمتر آن از و كنند؟ برقرار
باز زمان گذر سرعت از و نيازماييم دوباره را آزمودهها تا شود تهيه نهايي مطلوبيت
براي زمينهاي كه رو آن از فقط و نيست مقاله اين در شاخص پرسش به پرداختن جاي نمانيم؟
.شد اشاره بدان آوريم فراهم بعدي پژوهشهاي
صادقي سعيد:عكسها
سياسي يادداشت
جنگ اسطوره
خوشنويس حسين
ملت آن براي كه ميآيد وجود به - بد يا خوب چه _ موقعيتهايي ملتي هر مادي حيات طول در
به سينهاي از و بعد نسل به نسلي از كه ميشود مبدل جاودان اسطورهاي به موقعيتها اين
گاهي اما دارد حكايت آشفتگي از خود ذات در كه چند هر "جنگ".ميشود منتقل ديگر سينهاي
پاك مردمي اصيل آرمانهاي برداشتن ميان از قصد به و ناخواسته اگر كه ويژه به جنگ همين
كه جنگي.شود لمس قابل و زنده اسطورهاي به بدل ميتواند باشد ، شده تحميل برآنان نهاد
مردم اسطوره امروز كرد ، تحميل مظلوم هميشه ملتي به حسين صدام سركردگي به عراق بعثي رژيم
را تحميلي جنگ اين خود استخوان و گوشت با مرد و زن و جوان و پير از كه چرا است ايران
كتاب در سياه صفحهاي نه كلاسيك جنگهاي ديگر برخلاف امروز و كردند زندگي آن با و لمس
و بهترين ميتوان جنگ اين متن در كه چرا است اصيل آموزهاي كه سرزمين اين تاريخ
بهره آينده نسلهاي كردن تربيت و ساختن براي آن از و ديد را انساني خصلتهاي پاكترين
دارد اصيل آموزههايي خود ذات در تلخي ، عين در كه تلخ حادثهاي از بهرهگيريگرفت
كنكاش و بررسي مورد عقلاني شيوهاي به ملت جاويدان و تاريخي مقطع اين كه است آن نيازمند
.بردارند قدم جنگ دوره كردن عقلاني راه در صاحبنظران ديگر ، عبارتي به و گيرد قرار
نگاه جايگزين را جنگ به عقلاني نگاه كه ميماند باقي اسطوره زماني تا تحميلي جنگ اسطوره
ميان در آن پيچيدن و دسترس غيرقابل جايگاهي در اسطورهها دادن قرار.كنيم آن به احساسي
بدون اما كند حفظ را آن محدود البته مدتي براي است ممكن چند هر نفوذ غيرقابل لفافهايي
امروز و ميگذرد تحميلي جنگ پايان از دهه يك از بيشزد خواهد صدمه آن به ترديد
.است روبهرو عديدهاي موانع با اسلامي انقلاب تاريخ مقطع مهمترين به پرداختن متاسفانه
كساني اوقات ، برخي متاسفانه و ميشود محسوب جوان يك خصوصيات جمله از نقادي و پرسشگري
صورت انقلاب اصيل آرمانهاي برداشتن ميان از منظور به پرسشگري اين كه ميپندارند
ايثار ، كه كرد گوشزد ميپندارند چنين كه كساني از دسته آن به بايد ميان اين در. ميگيرد
قابل عينه به تحميلي جنگ تاريخ جاي جاي در كه رزمندگان شهامت و فداكاري خودگذشتگي ، از
آتي نسلهاي اخلاقي پشتوانه ميتواند كه است اصيل آموزههايي است ، لمس حتي و مشاهده
زماني آتي نسلهاي به آن ارزشمند مفاهيم انتقال و تحميلي جنگ تجربه از بهرهگيري.باشد
حب از دور به اسلامي انقلاب تاريخ مهم مقطع اين زواياي و ابعاد تمامي كه بود خواهد ميسر
و خيالي افسانهاي به را زنده اسطوره حقيقت در و شود بررسي زودگذر منافع و بغضها و
.نكنيم تبديل شدني فراموش
مديرمسئول آقاي
قزويني حميد
را است شده مشاهده آن از پس و سالها آن همه در رسالت روزنامه در كه آنچه البته
را سياسي طيف يك سخنگويي مذكور روزنامه كه چرا گذاشت آن مديرمسئول حساب به نميتوان
مدرسين جامعه وقت دبير قمي آذري آيتالله به متعلق آن امتيازي صاحب كه بود عهدهدار
مشاركت روزنامه هدايت و سياستگذاري در راست طيف برجسته چهرههاي از جمعي همچنين.ميشد
مواردي در است روزنامه مديرمسئول آنكه رغم به نبوي كه است دليل همين به شايد.داشتهاند
.است نبوده او موضع مطالب آن كه كرده تاكيد صريحا رسالت مطالب برخي پيرامون
تاسيس به اقدام سياسي همفكران و دوستان از برخي كنار در مدتي از پس حال عين در او
راست طيف صنفي سياسي گروههاي مهمترين از سياسي تشكل اين.كردند مهندسين اسلامي جامعه
برپايي ضمن تا شدند موفق تشكل اين اعضاي.است مبارز روحانيت جامعه با همسو تشكلهاي و
با همچنين آنها.دهند ترتيب مختلف موضوعات در را متعددي ميزگردهاي ماهانه ، مرتب جلسات
در رسانه اين طريق از را خود سياسي ديدگاههاي تا كردند تلاش "جام" نشريه راهاندازي
.كنند منتشر جامعه
توانسته و داشته توفيق مهندسين جذب و جلب در اندازه چه تا مهندسين اسلامي جامعه اينكه
كه مذكور تشكل است بديهي اما.نيست مشخص چندان كند منتشر جامعه در را خود ديدگاههاي
ميدهد اجازه كه امكاناتي.است برخوردار مناسبي امكانات از است آن مركزي كادر از نبوي
مناسب ، ساختمان.گذارند اجرا مورد به را حزبي مرتب برنامههاي بتوانند دوستانش و نبوي
سياسي برنامههاي ساير و مختلف ميزگردهاي ماهانه ، مرتب جلسات استاني ، شعب سراسري ، نشريه
جريان در كشور سياسي جناح دو بين رقابت كه سالهايي تمام در.است موضوع اين از حاكي
طيفهاي تقسيمبندي او اگرچهاست آمده شمار به راست طيف مركزي عناصر از نبوي بوده
جناحبندي اين ريشههاي درباره وي.است نكرده تاييد هيچگاه را راست و چپ به سياسي
از...و بود غيرارزشي و منفي بار داراي واژه اين اصولا انقلاب ، اوايل":ميگويد
تا سياسي نخبگان اينرو از داشت حكايت تشتت و كارايي عدم و بيثباتي و درگيري و اختلاف
تغييرات بروز و زمان گذشت با و تدريج به اما داشتند ابا واژه اين كارگيري به از حدودي
كشور از خارج كه انقلابيوني سوي از مخصوصا مقوله اين جامعه ، سطح در اجتماعي فرهنگي ،
به توجه بدون متاسفانه و شد تزريق ما جامعه سياسي فضاي به داشتند فعاليت و تحصيل
شد گرفته كار به تقسيمبندي معيارهاي جامعه ، اقتصادي اجتماعي ، سياسي ، فرهنگي ، زمينههاي
همين و نداشت بومي زمينههاي با چنداني تناسب و تطابق و بود غربي جوامع خاص كه
نتيجه در و پنهان زواياي و ابهامات دامنه بر نيز غيربومي شاخصگذاري و تقسيمبندي
كه منتظري محمد شهيد نظير انقلابي نيروهاي بر علاوه پس.افزود مقوله اين منفي تواليهاي
بازيگران و گروهها نقش به ميتوان داشتند ، نقش آن استعمال و مقوله اين انداختن جا در
...و مليگرا و (توده حزب) چپ گروههاي از اعم آنها نشريات و انقلاب با مخالف سياسي
.(ص 4 ما مواضع و سياسي جريانات) ".نمود اشاره
پي در سوم ، مجلس انتخابات آستانه در (ره)خميني امام حضرت":است معتقد حال عين در وي
آنها از تعدادي تقاضاي و تهران مبارز روحانيت جامعه اعضاي ميان در اختلافنظرهايي بروز
حالي در اين و دادند مثبت جواب جداگانه سياسي فعاليت و جداگانه سياسي تشكل ايجاد براي
و تضعيف حتي و روحانيت تشكيلات ميان انشقاق و انشعاب شائبه نوعي به تصميم اين كه بود
آيتالله آقايان چون بزرگاني اينرو از ميآورد ، وجود به را اختلافنظر و تفرقه
.بود دشوار برايشان تقسيمبندي و جدايي اين پذيرش رفسنجاني هاشمي آيتالله و خامنهاي
صورت به بودند گفته پاسخ جمع آن از نفر دو تقاضاي به شفاهي صورت به ابتدا كه امام اما
سوي از امر اين رسمي پذيرشكردند تاييد را مبارز روحانيون مجمع تشكيل كتبي و رسمي
و ديدگاهها شفافيت در آن جايگاه و اسلامي جمهوري در جناح مقوله پذيرش معناي به ايشان
(ص 11 همان).بود نظرات بروز
طيف شكلگيري مقدمات درباره است بوده سياسي دوجناح شكلگيري متن در ابتدا از كه نبوي
جمهوري حزب در انفجار چون ناگواري حوادث بروز و بنيصدر عزل از پس":ميگويد چپ و راست
در نظرهايي اختلاف تدريج به (باهنر و رجايي شهيد) وزير نخست و جمهوري رئيس ترور اسلامي ،
و داخلي سياست و فرهنگ عرصههاي در.گرفت شكل انقلاب طرفدار نيروهاي بين اقتصاد حوزه
با رابطه در اما نميآيد نظر به باشد داشته نمود كه جدي نظر اختلافات تقريبا خارجي
هركدام ولي داشتند ، نظر مد اجتماعي عدالت نام به را مشتركي هدف سليقه دو اقتصاد ، مقوله
خود نظر نشاندن كرسي به و اجرا در سعي و مينمود پيشنهاد آن به نيل براي را روشي و مشي
نموده ايفا را فعالي نقش دولت ، بايد عدالت به رسيدن براي بودند معتقد گروهي پس.داشتند
موجود افراد ميان از مشخصا كه بگيرد كنترل تحت را اقتصادي حوزههاي متمركز صورت به و
ديگر عده طرفي از.داشت اشاره نبوي بهزاد و موسوي ميرحسين آقايان به ميتوان دولت ، در
و متمركز اقتصاد كه بودند معتقد ايشان دولت از خارج و موسوي ميرحسين مهندس دولت همان در
من حتيدارد ضرورت خصوصي بخش و مردم مشاركت اقتصادي عرصه در و نميرسد نتيجه به دولتي
مغايرت اسلام روح با دولتي و متمركز اقتصاد كه ميكرديم احساس همفكرانمان از بعضي و
"...بوديم خصوصي فعاليتهاي در مردم مشاركت خواستار الهي اوليه احكام طبق بر.دارد
دفاع وزير ديپلماسي
صحيفه سعيد
حضور نيويورك در ملل سازمان سالانه مجمع نشست در امسال كه ايراني ديپلماتهاي
حمله از قبل سال 91 كه نشستي و امسال نشست بر حاكم فضاي ميان يافتهاندتشابهاتي
صحنه در ايران موقعيت كه حالي در و سال 91 در.ميكنند مشاهده شد انجام عراق به آمريكا
كانون به ناگاه ايران نداشت ، آن امروز موقعيت با شباهتي روي هيچ به جهان ديپلماسي
همراهي به كويت خاك از عراق راندن خارج براي آمريكا تصميم.شد تبديل ديپلماتيك توجهات
مناقشه در ايران موضع ترتيب اين به و بود شده نهايي كشورها از گستردهاي طيف
سال آن ايراني ، ديپلماتهاي وقت رئيس رو همين از.بود يافته فراوان اهميت قريبالوقوع
البته.گذاشت سر پشت را خود سفرهاي پركارترين از يكي ملل سازمان مقر در اقامت مدت در
گذشت از پس.داشت سزايي به نقش جهاني توجهات جلب در ايران ، سوي از منطقي موضع يك اتخاذ
كرده سپري ملل سازمان در را پركاري اقامت نيز امسال ايران نمايندگي هيات دهه يك به قريب
در.دارد وجود ديپلماتيك هياتهاي با ملاقات براي فراواني زمينههاي و دلايل اما.است
فلسطين و خاورميانه تحولات و افغانستان نيافته پايان مشكلات عراق ، بغرنج مسئله كنار
عراق با برخورد خصوص در ايران موضع.بودهاند مختلف ملاقاتها ، در بحث مشترك موضوعات
ايران مخالفت بر عمومي مجمع در خود سخنراني در خرازي كمال.شد اعلام پيشتر كه است همان
مجوز كسب صورت در بيشككرد تاكيد جهاني جامعه اعضاي از ديگر كشوري به كشور يك حمله با
محو و سرنگوني شايد.بود خواهيم موضع اين در تغييراتي شاهد ملل سازمان و امنيت شوراي از
آشكارا آنها اما ;نكند فراهم را ايران ديپلماتهاي ناخرسندي موجبات چندان صدام حكومت
نگراني ايندارند را بينالملل روابط عرف در هنجار يك به واقعه اين شدن تبديل دغدغه
بر آمريكا ملل ، سازمان بازرسان با عراق آمادگي اعلام وجود با كه ميشود جديتر وقتي
خارجه امور وزير از دفاع ، وزير برخلاف شايد.ميكند تاكيد كشور آن با قاطع برخورد لزوم
گونه همان است ، منطقي و معقول انتظار اين باشد داشته وجود ديپلماتيك مواضع اتخاذ انتظار
در دفاع وزير گذشته هفته اما.است منطقي خارجه و دفاع وزراي گويش و ادبيات در تفاوت كه
در.داشت آنان گفتار به فراوان شباهت كه گفت سخن ادبياتي با و شد ظاهر ديپلمات يك قامت
معناي به نظامي حمله كردن محكوم آنكه اول:كرد اشاره اهميت با نكته دو به شمخاني پايان
اندازهاي به آمريكا و ايران تضادهاي سطح آنكه دوم و نيست آمريكا با نظامي رويارويي
.شود كشور دو جنگ به منجر كه نيست
در ايران استراتژي از ديگري بخش ترسيم به زيادي كمك آنكه ضمن دفاع وزير نخست جمله
در.دارد جهان كشورهاي ميان در مختلفي مخاطبان وضوح به ميكند ، عراق در احتمالي مناقشه
رسانههاي و مطبوعات شديد واكنش با ايران سوي از بيطرفي موضع اعلام پيش چندي كه شرايطي
با را موضع همان لفظ ، در گردش كمي با شدند مجبور ايراني ديپلماتهاي و شد روبهرو عربي
نظامي ارشد مقام يك سخنان قاطعيت از دفاع وزير اظهارنظر كنند ، بيان متفاوت ظاهري
_ خود ارزشمند بيطرفي براي بخواهند ايراني ديپلماتهاي اگر حال هر در.بود برخوردار
روند واقعگرايي غالب رويكرد با بايد كنند دريافت درخوري ازاي به ما _ قبل دفعات برخلاف
اخير دور نتايج مورد در اروپا اتحاديه بيانيه صدور اما.كنند دنبال را جريانات
اگر.بود ايراني ديپلماتهاي براي اهميت با اتفاقات از نيز ايران با گفتوگوها
;ميبينند قبل از بعيدتر روز هر را جنگ يا رويارويي يك خطر فاصله ايراني ديپلماتهاي
.بود نخواهد فشارها يافتن پايان معني به نظامي رويارويي خطر رفع كه ميدانند خوبي به اما
چند آنها.واداشت واكنش به را ايران خارجه وزارت عملا كه بود نكاتي حاوي بيانيه اين
در.پذيرفت نخواهند را اروپا اتحاديه با گفتوگو براي پيششرطي هيچ كه گفتند موكدا بار
جزو تجاري همكاريهاي توافقنامه اروپا اتحاديه نظر از كه است شده تصريح بيانيه اين
برخلاف ترتيب اين بهاست تروريسم عليه طرفين همكاريهاي و سياسي گفتوگوهاي لاينفك
نخواهد غيرسياسي خصلتي تجاري ، و اقتصادي مذاكرات تنها نه ايراني ، ديپلماتهاي انتظارات
خصوص در بيانيه.بود خواهد سياسي گفتوگوهاي و توافقات از زيرمجموعهاي بلكه داشت ،
رسميت به و جمعي كشتار سلاحهاي تكثير عدم تروريسم ، با مبارزه بشر ، حقوق مانند مسائلي
كه كارشناساني ديدگاه ترتيب اين به.دارد روشني موضعگيريهاي اسرائيلي رژيم شناختن
تاييد ميدانند برخورد شيوه و شكل به محدود را ايران با تعامل در آمريكا و اروپا تفاوت
خواستههاي كه ميدانند را نكته اين پيش از بيش امروز ايراني ديپلماتهاي.ميشود
.ميشود بيان متفاوت الفاظ با كه است يكساني خواستههاي آنها از غرب مجموعه
دور اندكي نقاط ، ديگر از توجهات تا شده باعث ايران غربي مرزهاي وراي بحران اوجگيري
يك با خزر درياي امور در روسيه ويژه نماينده كاليوژني ، ويكتور مصاحبه گذشته هفته.شود
موضع در تغيير از روس ديپلمات.گيرد رونق اندكي خزر پيرامون بحث تا شد سبب روسي رسانه
مفهوم خوبي به نيستند بيگانه ديپلماتيك ادبيات با كه آنانبود داده خبر خزر در ايران
نظر در نيز را ، كاليوژني ايراني همتاي عكسالعمل اگر ويژه به درمييابند ، را سخن اين
مهدي.ميشود روشنتر - روس ديپلمات منظر از - ايران موضع در تغيير ، از مفهوم آوريم
بر ايران.نداده رخ ايران موضع در تغييري هيچ:گفت خزر امور در ايران ويژه نماينده صفري
ناخرسندي وضوح به تهران صبح روزنامه يك با گفتوگو در اودارد تاكيد خود درصدي سهم 20
هر خودش براي ميتواند كاليوژني آقاي:كرد اضافه و داد نشان كاليوژني اظهارات از را خود
حالي در سخنان اين.نكردهايم عدول خود قبلي مواضع از ما ولي كند مصاحبه يا و بزند حرفي
شده تقسيم قزاقستان و روسيه بين خزر درياي شمال معتقدند كارشناسان برخي كه ميشود بيان
آذربايجان ايران ، كشور سه براي ميدهد تشكيل را دريا درصد بر 49 بالغ كه آن جنوب تنها و
درصد از 20 كمتر لاجرم ، ايران سهم خبر اين صحت صورت در.است مانده باقي تركمنستان و
احداث آغاز مراسم گرجستان و آذربايجان تركيه ، جمهور روساي گذشته هفته همچنينبود خواهد
منابع انتقال كشمكش مدتها از پس ترتيب اين به كردند برگزار را جيحان - باكو لوله خط
مديترانه سواحل تا لوله خط اين.ميگيرد صورت گرجستان و تركيه طريق از آذربايجان انرژي
كه ميشود ، احداث مرحله وارد كيلومتري لوله 1750 خط اين حالي در.داشت خواهد امتداد
مسير اقتصاديترين و امنترين كمهزينهترين ، را ايران مسير كارشناسان همه تقريبا
حال هر در.ميدانند آزاد درياهاي به ميانه آسياي و قفقاز مناطق انرژي انتقال
سپري گذشته فرصتهاي دادن دست از حسرت با صرفا را امروز نبايد ايراني ديپلماتهاي
.كنند
|