شد رد امتحان در كه بيدي
كوچكترها سخاوت
3 هاليوود شبهاي
شد رد امتحان در كه بيدي
تنها و ميخورند حريصانه را معمولي فلفلي بيدهاي پرندگان آلوده ، و صنعتي نواحي در
قابل تيرهتر بيدهاي افزايش ترتيب بدين و ميمانند باقي مثل توليد براي تيرهتر بيدهاي
خورده تيرهتر بيدهاي:ميدهد روي غيرصنعتي نواحي جنگلهاي در ماجرا اين عكس.است تبيين
ميمانند باقي فلفلي بيدهاي و ميشوند
ريبرن پل
رنجبر طاهره:ترجمه
در ماجرا.ميكند ثابت را داروين بودن حق بر ميرفت گمان روزي كه است داستاني اين
از كثيف و سياه دودههاي كه شد آغاز هنگامي درست صنعتي ، انقلاب دوران در و انگلستان
كه بود شده آغشته كثافت و دوده به اندازهاي به هوا.شدند سرازير كارخانهها دودكش
رسيدن براي خيابانها از فرزندانشان عبور مسيرهاي ميتوانند زحمت به:ميگفتند مادران
درختان تنه و ميشست فرو را مجاور درختزارهاي اسيدي بارانهاي.دهند تشخيص را مدرسه به
.شدند سياه و برهنه نتيجه در و خال خال گلسنگهاي از عاري
روي بر كه آماتورهايي ويژه به بريتانيايي ، پروانهشناسان احوالي ، و اوضاع چنين در
صنعتي مراكز در.شدند فلفلي بيدهاي در تغييري متوجه ميكردند ، كار جنگلي پروانههاي
از.شدند معمولي خالدار بيدهاي جانشين سرعت به بيدها غيرعادي و سياه اشكال آلوده ،
سرنوشتي به نيز بيدها شدند ، سياه و تيره گرفته ، دوده آسمان زير در جنگلها ، كه هنگامي
بيدهاي بود ، آبي آسمان كه هنگامي پيشترها ، .گذاشتند شدن تيرهتر به رو و شده دچار مشابه
آلوده با اما.نميشدند ديده گلسنگ ، از پوشيده و ناآلوده درختان تنه روي معمولي فلفلي
براي درختان برهنه تنه روي بر فلفلي بيدهاي ديدن گلسنگها رفتن بين از و هوا شدن
در كه تيرهتر بيدهاي پيدايش شايدبود شده آسانتر بسيار گرسنه ، هميشه پرندگان
روي حال در طبيعي انتخاب ميدهد نشان كه باشد سازشي رويتاند ، قابل كمتر آلوده جنگلهاي
دهد نشان كه بودند مثالي يافتن جستوجوي در زيستشناسان داروين ، زمان از.است دادن
.داشتند اختيار در بودند دنبالش به كه را آنچه آنها اكنون و است دادن روي حال در تكامل
است ايدهاي باشد ، تيرهتر بيدهاي شمار افزايش براي تبييني است ممكن طبيعي انتخاب اينكه
كه هنگامي.نگرفت قرار آزمايش مورد سال 1953 تا اما شد پيشنهاد نوزدهم قرن اواخر در كه
گرفته خدمت به آماتور پروانهشناس عنوان به آكسفورد دانشگاه زيستشناس ،(E.B.Ford) فورد
روي اتفاقي چه كه شد متوجه و گذاشت كارزار عرصه به پا (H.BD.Kettlewell) ول كتل شد ،
پزشكياش حرفه فرصت اولين در او.بود بيدها كلكسيونر بچگي از و پزشك ول كتل.است داده
.آورد روي علاقهاش مورد كار به و گفت ترك را
تله به را بسياري بيدهاي شهر ، حوالي در ديركها از جيوه بخار لامپهاي آويختن با او
.ميكرد كنترل را آنها بقاي مرتبا و كرد رها را آنها از عدد هزاران سپس و انداخت
فورد كه را شواهدي سال دو طي ول كتل اما بودند متفاوت بسيار داد انجام او كه آزمايشاتي
را معمولي فلفلي بيدهاي پرندگان آلوده ، و صنعتي نواحي دريافت بود ، آنها دنبال به
ترتيب بدين و ميمانند باقي مثل توليد براي تيرهتر بيدهاي تنها و ميخورند حريصانه
روي غيرصنعتي نواحي جنگلهاي در ماجرا اين عكس.است تبيين قابل تيرهتر بيدهاي افزايش
J.) هوپر جوديت.ميمانند باقي فلفلي بيدهاي و ميشوند خورده تيرهتر بيدهاي:ميدهد
تمام با طبيعي انتخاب بالاخره:نوشت آدمها و بيدها از عنوان با مقالهاش در (Hooper
آنچه امايافت راه تكاملي متون تمامي به ول كتل آزمايشات.ساخت ظاهر را خود وجود
چاپ بارها و بارها كه بود او سفيد و سياه عكسهاي جفت يك انداخت راه به بيشتري سروصداي
به كه شده داده نشان گلسنگ از پوشيده درختي روي تيرهتر بيد يك عكسها از يكي درشدند
سختي به كه نشسته درخت همان تنه روي فلفلي بيد يك طرفتر آن كمي و است رويت قابل راحتي
تنه تاريكي در دريايي فانوس همانند فلفلي بيد يك دوم تصوير درداد تشخيص را آن ميتوان
درخت تنه چركآلود ظلمات در آساني به سياه بيد اما ميزند چشمك درخت سياه و برهنه
حق.است دادن روي حال در طبيعي انتخاب:بود اين شد گرفته كه نتيجهاي.است شده استتار
پايان اين كه داد نشان هوپر همانند (Sadly) سادلي اما.داستان پايان.بود داروين با
بال نادوامي و سستي به شده يافت شواهد كه شد معلوم اخير سالهاي در.نيست ماجرا
مشهورترين كه بود اينگونه و.نميكند ثابت را چيزي هيچ ول كتل آزمايشات و پروانههاست
.شدند بياعتبار تكامل دادن روي درباره مثالها
بردار دست او.شد جنگلها رهسپار بود دنبالشان به كه نتايجي حقانيت اثبات براي ول كتل
تنه روي نامناسبي موقعيت در آزمايشگاهي بيدهاي.آورد در ماجرا از سر بالاخره و نبود
تصميم خودش كتلول.بود شده انجام كار اين روز از نامناسبي ساعت در و شده گذاشته درخت
بسيار شرايط در آزمايشات.نشود كدام و شود پنهان پرندگان چشم از بيد كدام كه ميگرفت
منتقدانش حتي كه داشت مهارت صحرايي كارهاي در اندازهاي به او.بود شده انجام غيرطبيعي
كه نبود معتقد كس هيچ اما.كند فكر بيد يك مانند ميتواند ول كتل كه ميگفتند او درباره
زيستشناسي بازنشسته پروفسور ،(T.Sargent) سارجنت تد.ببيند پرنده يك مانند بتواند او
نيست جايز كه بودند معتقد ول كتل منتقدان سرسختترين حتي و امهرست ، در ماساچوست دانشگاه
دروغگويي قصد ول كتل كه نميگفت سارجنت.شود كشيده درازا به اين از بيش آزمايشاتي چنين
انتظارات و موفقيت به دستيابي در ول كتل درماندگي شايد كه ميگفت او.دارد فريبكاري يا
بود اينگونه و.ببيند ميخواست كه ببيند را چيزي آن سادگي به او تا شد باعث او از فورد
.گرفت نام "بيدها و آدمها از" درستي به هوپر كتاب عنوانداد فريب را خودش او كه
.بريتانيا دانشمندان درخشانترين از يكي از غير به نبود كسي غمانگيز داستان اين قهرمان
.رفت ميان از تدريج به كشاند ، نابودي ورطه به را او كه بيرحمانهاي آزمندي با كه درخششي
و متاثركننده تصوير و ساخت نمايان احترام و ملايمت با را نقطهضعفها و ايرادها هوپر
نقشي دههاي چند نمايشنامه اين در كه كساني تمامي و ول كتل فورد ، از تكاندهندهاي
.است همدردي و دلسوزي شايسته ديگران از بيش ول كتل اماكرد خلق داشتند ،
او كه بود صحرايي پروانهشناس بهترين ول كتل زيرا.كرد دعوت آكسفورد به را او فورد
در را خود نبود حاضر او.نپذيرفت را فورد دعوت هيچگاه او حال اين با.ميشناخت
اين او درباره همكارانش از يكي.سازد درگير آكادميك درجات كسب سر بر دانشگاهي كشمكشهاي
حرفهاي دانشمند بدترين و بودم ديده تاكنون من كه بود طبيعيدان بهترين او:ميگويد طور
ساختن برآورده براي او فزاينده تقلاهاي خاطر به ول كتل شخصي زندگيميشناختم تاكنون كه
كسب بسياري شهرت بيدها روي بر ول كتل آزمايشات تحليل با فورد.شد تباه فورد درخواستهاي
برونشيت ، بيماري مكرر حمله از داشت هراس بيماري از شدت به آنكه با ول كتلكرد
سال 1978 در او.بود عذاب در قلبي ناراحتيهاي نيز و آنفلوآنزا و پهلو سينه ذاتالريه ،
او.شكست پشتاش و كرد سقوط زمين روي بر غان درخت بالاي از بيدها جمعآوري هنگام
را سلطنتي انجمن به شدن ملحق آرزوي ديگري كس هر از بيش ول كتل.نيافت بهبود هيچگاه
هرگز كه ساخت مطمئن را وي ديگر سوي از اما كرد معرفي انجمن به بار سه را او فورد.داشت
در.درگذشت سقوط ، حادثه از پس سال يك مه 1979 ، ماه يازدهم در ول كتل.شد نخواهد پذيرفته
استفاده خاطر به او ظاهرا:است آمده طور اين او مرگ درباره علمي زندگينامههاي فرهنگ
تصادفي را او مرگ همكارانش و هوپر گفته به اما.است درگذشته مسكن داروهاي از حد از بيش
.داشتند دوست را او همه:ميخورد چشم به جمله اين او درگذشت آگهيهاي درنميدانستند
بود ناميده ترسو را او فورد كه خاطر بدين ول كتل كه ميگفتند عدهاي.فورد جز به همه
نبود چيزي آن داد ، نشان هوپر كه طوري همان فلفلي بيدهاي ماجراي.است شده خودكشي مرتكب
آنها سر بر جروبحث اما.شدهاند ناپديد تقريبا اكنون تيره بيدهاي.ميرسيد نظر به كه
روششناسي علمي ، اشتباهات به ماجرا اين منشا:نوشت خود كتاب در هوپر.دارد ادامه همچنان
گردابي فلفلي بيدهاي دور به زدن حلقهميگردد باز آرزومندانه تفكرات به و برانگيز سوال
آن به دوروبرمان تكاملي زيستشناسان از بسياري كه است خودفريبي و بشري آزمندهاي از
.هستند مبتلا
New York Times , Aug.2002
كوچكترها سخاوت
رنجبر طاهره:ترجمه
برفي ، حواصيل گرمسيري ، لكلك همچون دراز ، پا چر آب پرندگان تعداد سالها ، برخي در
قابل طور به ميكنند لانهسازي فلوريدا آبگيرهاي در كه آنها ، امثال و سهرنگ حواصيل
به آبگيرها آب سطح افزايش با معمولا پرندگان تعداد افزايش.مييابد افزايش ملاحظهاي
و فلوريدا دانشگاه از (P.Fredrick) فردريك پيتر.است همراه آن معمولي ميزان برابر چهار
افزايشي چنين كه شدند متوجه جنوبي فلوريداي منطقهاي آب سازمان از (J.Cogden) كاگدن جان
دو اين كنجكاوي مسئله ، اين.است داده روي سال 1989 سخت خشكسالي از پس سال سه در 1992 ،
و سي طي را منطقه هوايي و آب ركوردهاي گرفتند تصميم كه بهطوري برانگيخت را زيستشناس
قرار بررسي مورد را آبگيرها در پرندگان لانهسازي به مربوط اطلاعات و گذشته سال هشت
زادوولد ميزان خشكسالي از پس دوسال معمولا كه دريافتند بررسيهايشان از پس آنها.دهند
.است آن معمول حد از بيشتر بسيار پرندگان
:آنكه نخست.كردهاند پيشنهاد افزايشي الگوهاي اين تبيين براي دليل دو كاگدن و فردريك
و خاكستر شدن آزاد به منجر آن دنبال به و آتشسوزي وقوع باعث معمولا خشكسالي دورههاي
پس آب طغيان با.ميشود غذايياند ، مواد فقر دچار كه آبگيرهايي درون به آلي مواد ساير
به منجر گياهان افزايش.ميشوند انباشته گياهان از ذخيرهگاهها خشكسالي ، دوره پايان از
:آنكه ديگر دليل.ميكنند تغذيه آنها از پرندگان كه ميشود بيمهرگاني و ماهيان افزايش
با اما.ميشود كاسته ماهيان تمامي جمعيت از خشكسالي اثر در زيستگاه شدن كوچك خاطر به
مثال براي.ميكند ترميم را جمعيتشان بيشتري سرعت با چيزخوار همه گونههاي شرايط بهبود
كه بزرگتر ماهيان كه درحالي.ميكند زادآوري يكبار ماه سه هر جثه كوچك پشهگير ماهي
خاطر به ترتيب بدين.ميكنند مثل توليد طولانيتر زماني فواصل در ميشوند شكار كمتر
از شكمي ميتوانند شده كه هم مدتي براي پرندگان مثل توليد در كوچك ماهيان گشادهدستي
اين در بيشتر اطلاعات كسب.دارد بيشتري بررسي و آزمايش به نياز فرضيه ايندرآورند عزا
.ميكنيم واگذار آينده سال خشك تابستان به را باره
Natural History, Agu.2002
3 هاليوود شبهاي
تايسون دوگراس نيل
فرهاديان سليمان:ترجمه
ساخت هنگام و كرد دريافت كلمبيا دانشگاه از را اخترفيزيك دكتراي Neil de Grasse Tyson
عنوان به بعدا و بود پروژه اين ناظر (فوريه 2000 تا ژانويه 1997) هايدن افلاكنماي
.است پرينستون دانشگاه استاد و محقق هماكنون وي.شد انتخاب هايدن افلاكنماي مدير اولين
نيويورك مقصد به انگلستان سوتهمپتون از كه كشتي اين سفر اولين در كه بدانيد است جالب
نشان درستي به كامرون لذا ميكرد ، كار آن تاي سه فقط كشتي موتور چهار از ميگرفت ، صورت
هوايي ، و آب شرايط كشتي ، شدن غرق زمان و تاريخ.ميشود خارج دودكش سه از فقط دود كه داد
با.كرد انتخاب صحيح را موارد اين همه كامرون:بود صحيح همگي مكان ، جغرافيايي عرض و طول
در كه ستارگاني به هم كمي كارگردان كنيد فكر است ممكن شد ، معطوف جزئيات به كه توجهي همه
توجهي چندان مسئله اين به وي اما.بدهد اهميت ميشدند ، مشاهده آسمان در پرماجرا شب آن
ميدرخشند ، تايتانيك فراز بر كه هاليوود ساخته ستارههاي كه ميبينيم فيلم ، در.نكرد
كه هنگامي اينكه ، بدتر آن از.ندارند فلكي صورتهاي از هيچكدام با شباهتي هيچگونه
زمزمه را آوازي و است شناور اطلس اقيانوس سرد آبهاي در تختهاي وسيله به فيلم زن شخصيت
.است چپ سمت ستاره آينهاي تصوير صحنه راست سمت ستارههاي:ميشود خيره آسمان به ميكند ،
لازم بيعيب آسمان يك ساخت براي كه چرا باشد؟ سهلانگار همه اين كسي است ممكن چطور
كمتر اينكه است عجيب بسيار كه چيزي.گيرد صورت فيلم بودجه در چشمگيري تغييرات كه نبود
دقت به را خود نقرهآلات و چيني ظروف كامرون آيا درمييابد فيلم تماشاچيان از كسي
تشخيص فورا را جعلي آسمان ميتواند آماتوري ستارهشناس هر ولي خير ، يا است كرده انتخاب
تهيه را بازار در موجود كامپيوتري برنامه چندين از يكي ميتواند هركس گذشته آن از.دهد
نقطه هر در را قرن سال هر سال ، روز هر روز ، از ساعت هر در را واقعي آسمان وضعيت كه كند
كرد استفاده هنري ضرورت از فيلم از صحنه يك در كامرون همه اين با.ميدهد ارائه زمين از
و زنده) مردم از كثيري عده ميشود ، غرق تايتانيك آنكه از بعد.است ستودني واقعا كه
وسط در مهتاب بدون شب اين در البته.هستند شناور آب در كه ميكنيم مشاهده را (مرده
آن نيازمند كامرون.ببيند است ، گرفته صورتش جلوي كه را دستش بتواند مشكل كسي اقيانوس
نورپردازي.بگيرد پي را ماجرا بقيه بتواند تماشاگر كه طوري به كند روشن را صحنه كه بود
بعدي دردسرهاي باعث و باشد نور منبع نشاندهنده كه مشخصي سايه هيچ و است ملايم و نرم
.نميشود مشاهده شود ، كارگردان
دارد ادامه
Natural History, Jun.2002
|