ديدگاهها يا قدرتها جدال
2_ غرب در شرق
فلسفي پرسش يك و صد
بيستم قرن تفكر در پوپر تاثير
35_نبود؟ نادان ميتوان چگونه
ديدگاهها يا قدرتها جدال
كه او.است عرب معاصر نوانديش روشنفكران نسل از و قاهره دانشگاه فلسفه استاد حنفي حسن
بوده اسلام و عرب دنياي سياسي تحولات شاهد خود عمر طول در و است شده متولد سال 1935 در
زمان حنفي.گرفت پي فرانسه سوربن دانشگاه در را خود تحصيلات سال 1975 در حنفي.است
بر و 1980 سال 1979 در او.بازگشت قاهره به سال 1966 در و گذراند فرانسه در را درازي
سال در حنفي.كرد نظارت عربي به خميني امام "نفس جهاد" و "اسلامي حكومت" كتاب دو ترجمه
كتابهاي از يكي كه بود جا همان در پرداخت فلسفه تدريس به جا آن در و رفت مراكش به 1982
.نوشت "دين اصول علم مجدد صورتبندي براي تلاشي:انقلاب تا نظريه از" نام با را مهماش
كه است معتقد نيز و ميبرد رنج گفتوگو فرهنگ فقدان از عرب جهان كه دارد عقيده حنفي
.است استضعاف داخل در و امپرياليسم خارج در اسلام جهان مشكل
حنفي حسن
طلاب كه است چيزي همان واقع در و است معاصر اصلاحگرايانه جنبش غالب وجه سنتي اسلام
ميآموزند ديوباندهند و والامام الزيتون و القرويين و الازهر چون ديني مدارس در
دارد اشاره فكري جرياني به و است تاكنون پيش دهه دو از رايج اصطلاحي روشنگرانه ، اسلام
به كه همان يعني.كند جمع هم با را اكنون و گذشته روز ، مسايل و اسلام تا ميكوشد كه
اسلام ميشود گفته معمولا.ميشود شناخته نوسازي و گذشته ميراث يا بودن ، روز به و اصالت
روشنگرانه اسلام درواقع ، اما.است يكي اسلام زيرا ندارد وجود غيرروشنگر اسلام و روشنگر
يك به و داشته وجود عصري هر در و اسلام طولاني تاريخ تمام در كه است فرهنگي جريان يك
روشنگرانه اسلام ديگر ، بيان به.دارد اشاره خاص جمعي انتخاب يك و متون از خاص تفسير
بين در كه وضعيتي مثل درست.است جريانات ساير برابر در اجتماعي جريان يك از حاكي
و حنبلي و شافعي و حنفي و مالكي فقهي مكاتب يا اشاعره و معتزله كلامي فرقههاي
آنها همه كه حالي در.دارد وجود غالي يا معتدلي صوفيه مكاتب و اشراقي يا عقلي گرايشهاي
و فقهي مكاتب و كلامي فرقههاي از يكي نماينده روشنگرانه اسلاممنسوباند اسلام به
جريانات بين باشد پلي مثابه به ما عصر در ميتواند و است جديد دوران در فلسفي جريانات
بين جنگدهد پايان ميورزند دشمني كه برادراني بين خونين جنگ اين به و درگير يا متخاصم
يكسو از زيرا محافظهكاران ، و آزاديخواهان دين ، و دنيا طرفداران سلفيها ، و سكولارها
و سكولاريسم در دستي ديگر سوي از و ميكند دفاع آن ماهيت و اصالت از و دارد اين در دستي
.ميكند دفاع مردم منافع از و دارد آزاديخواهان و دنيا طرفداران
است نمونهاي سپتامبر حادثه 11.دارد وجود نيز ديدگاهها تعدد نيروها ، تعدد اندازه به
آمريكا متحده ايالات همان كه آشكار ، قدرتي يكي.ميدهد نشان را قدرت دو بين جدال كه
- منطق همان با است گرفته تصميم و ميكند رقابت آن با كه ناآشكار قدرتي ديگري و باشد
از قدرتي هر.كرد خم نميتوان آهن وسيله به جز را آهن زيرا.بزند حرف آن با - زور منطق
و اقتصادي و نظامي ابزارهاي آشكار ، قدرت اين.ميبرد بهره خود دهنده قوام و ذاتي عناصر
و ميكند استفاده غافلگيري عنصر از نيز پنهان قدرت آن و ميبندد كار به را تبليغاتي
به را (سفيد كاخ) سياسي و (پنتاگون) نظامي و (جهاني تجارت سازمان) اقتصادي سلطه نمادهاي
دشمن كه جايي از يعني.ميدهد قرار هدف مورد غيرنظامي و شده ربوده هواپيماهاي وسيله
موشكهاي آن براي و بود بزرگ قدرتهاي با مقابله آماده او زيرا.ندارد را انتظارش
.بود انداخته راه به را ستارگان جنگ و ضدموشك موشكهاي و قارهپيما
سال سپتامبر هيچكس 28 اما دارند ياد به را واشنگتن و نيويورك در سپتامبر 2001 همه 11
انتفاضه مسلحانه ، انتفاضه فلسطينيها ، انتفاضه دومين شروع يعني.ندارد ياد به را 2000
تخريب.كرديم رها خود حال به را آن تمام سال يك براي استقلال ، انتفاضه يا مسجدالاقصي
ناتواني برابر در فلسطيني فعالان فيزيكي تصفيه و كودكان كشتار زمينها ، زدن شخم منازل ،
و ميزد فرياد كسي بايد اما.مردمي جنبشهاي و رژيمها تمام كلي ناتواني و عرب كشورهاي
دوم سپتامبر بنابراين.ميشنوند همه لاجرم را پژواك با و بلند ناله يك.ميكرد اعتراض
و جنين سپتامبر به بود واكنشي واشنگتن و نيويورك سپتامبر.اول سپتامبر به بود پاسخي
جدال بيانگر كه حادثهاي عنوان به سپتامبر پس 11.الخليل و نابلس و طولكرم و رامالله
يكمين در ميتواند ميشود ، ناشي ديدگاهها جدال از نيز قدرتها جدال و قدرتهاست بين
ديدگاهها اين كه مادام دارد امكان آيا باشد؟ داشته همراه به را دلالتهايي چه سالگردش
يا دور تاريخ در آيا باشد؟ داشته ادامه هم قدرتها اين بين جدال باشند نكرده تغيير
درگيري طرفين و است كردن فروكش حال در جدال اين دهد گواهي كه هست چيزهايي ما ، نزديك
كنند؟ اعتماد هم به كه ميروند
اديان گفتوگوي
از موجهايي كه ميبينيم استعماري ضد و آزاديبخش جنبشهاي از پس ما ، نزديك تاريخ طي
اين شروع.برميخيزد جديد آزاديخواهان و قديم استعمارگران بين گوناگون اشكال به گفتوگو
پيشگامان از يكي و مقاومت عنصر يك عنوان به كه را اسلام تا بود اديان گفتوگوي امواج ،
صحنه از ميشد تلقي خاورميانه كشورهاي كل و عربي مغرب تمام در ملي آزاديبخش جنبشهاي
در را مسيحيت و اسلام همگرايي تا ميرسيد غرب از پيشنهاداتي پيوسته.نمايد پنهان و خارج
و غرب بين جدال شدت از و دهد نشان ديگري به احترام و صلح عشق ، چون ارزشهايي بر تاكيد
.كند باز فرهنگي و اقتصادي و سياسي سلطه از ديگري اقسام براي را راه و كاسته اسلام
در هانتينگتون مشهور مقاله از بعد و گذشته سپتامبر حوادث از پس اديان ، گفتوگوي سپس
جدال كردن پنهان نيز آن از هدف كه مقالهاي.شد گرفته سر از تمدنها گفتوگوي قالب
نشان همگان به بود داده انجام عملا معاصرش دوران طي غرب را آنچه ميخواست و بود منافع
جهان مورد در - صليبي جنگهاي طي - فلسطين به حمله در شكستاش از پس كه را آنچه نه دهد
آنها و كرد نابود را آنجا اصلي ساكنان و اشغال را غربي نيمكره زيرا.بود شده مرتكب قديم
و موزهها و سينما براي موضوعاتي عنوان به باقيمانده اگر هم كسي.نمود ريشهكن را
و اسپانياييها و فرانسويها و بريتانياييهااست شده حفاظت انسانشناسي و هنر تاريخ
اشغال را نيمكره اين قديم غرب محرومان و قانون ضد شورشيان و فراريان تمام و پرتغاليها
سياه ميليون دهها كردن شكار و آن سواحل اشغال از پس و آوردند روي آفريقا به سپس.كردند
اينكه تا..و آنجا ساختن براي غربي نيمكره به آنها بردن و برده عنوان به آفريقايي
سيه قاره اين براي واحد زبان يك وجود احتمال حتي و شد فرانكفوني و انگلوفوني آفريقا
.رفت دست از هم (زولو با سواحيلي) چرده
شد چيره مغول امپراتوري بر هند در كبير بريتانياي.افتاد هم آسيا در اتفاق همين
شده ايجاد غزنوي محمود و اسلام همت به كه را هند تاريخ در وحدتگرايانه تجربه ونخستين
و گرديد ترويج آسيا جنوب در هلندي و پرتغالي و اسپانيايي زبانهاي سپس.برد بين از بود
و گذشته ميراث و زبان و فرهنگ كردند احساس آفريقا ، مسلمانان مثل درست آسيا ، در مسلمانان
در تا شد متراكم روز روزبه احساس اين.است گرفته قرار تهديد معرض در آنها امت و منافع
دفعاتي در و گوناگون اشكال به است قادر هم هنوز و رسيد انفجار نقطه به گذشته سپتامبر
.شود منفجر ديگر
و يافت ادامه جهان بودن قطبي دو عصر در غرب و شرق بين گفتوگوي نام به گفتوگو اين سپس
پيمان.يافت پايان گفتوگو اين شد غرب از بخشي هم شرق آنكه از پس و دوران اين اتمام با
امتداد اورال درياچه تا اطلس اقيانوس از اروپا و شد تبديل ناتو پيمان از بخشي به ورشو
شمال چون !ناشنوايان گفتوگوي:شد شروع جنوب و شمال بين گفتوگوي آن از پس.يافت
جنوب و كند استفاده خام مواد و كار نيروي و مصرف براي بازاري عنوان به جنوب از ميخواهد
و دهد ادامه ليلي جزيره كشمير و فلسطين در را خود ملي آزاديبخش جنبشهاي دارد دوست نيز
.باشد داشته سهمي جهاني ثروت در استعمار قرون تاوان خاطر به آن بر علاوه
عنوان به اسرائيل كردن وارد براي و خاورميانهاي گفتوگوي چون.رسيد ديگري پيشنهادات
نظير خاورميانه از خارج دولتهايي تا عربي قوميت بردن بين از براي و آن در طرف يك
نيمي و گيرد بر در هم را موريتاني و سومالي و سودان و عراق و عربستان جزيره شبه كشورهاي
حالي در.كند وصل غرب به مديترانه درياي نام به فرهنگي و تاريخي نظر از را عربي ميهن از
از هدف.ببرد بين از را آنها وحدت و ساخته مرتبط آفريقا و آسيا به را آن ديگر نيم كه
قبرس و تركيه با آن در طرف يك عنوان به اسرائيل كردن وارد همچنان خاورميانهاي گفتوگوي
پهنه و امت يك عنوان به اسلام و قومي وحدت يك عنوان به عربي قوميت تا بود يونان و
.برود بين از تاريخياش عمق و جغرافيايي
از آمريكا آن در كه كنفرانسي.افتاد اتفاق دوربان كنفرانس از پس گذشته ، سپتامبر حوادث
براي آنها كردن برده و آفريقايي ميليونها كردن شكار خاطر به تاوان پرداخت يا عذرخواهي
با برابر صهيونيسم كه نپذيرفت اسرائيل كنار در آمريكا.زد باز سر غربي نيمكره آبادسازي
سازمانهاي در جهان خلقهاي با اسرائيل و متحده ايالات دشمني و شود معرفي نژادپرستي
خاطرههاي.شد جهان كل با آمريكا دشمني از مشحون فضا و بود كرده پيدا تجسم غيردولتي
و شد تكرار ملي جنبشهاي آن اوج در و ويتنام خلق به آمريكا تجاوز و شصت دهه به مربوط
اشكال از يكي و ميساخت نگران را ملتها كه گرديد معرفي جديد كابوسي جهانگرايي
كاخ جهاني ، تجارت سازمان يعني آن نمادهاي در كه ميداد نشان را اروپا متمركز سلطهگرايي
موسسات هشت ، گروه چندمليتي ، شركتهاي پول ، بينالمللي صندوق جهاني ، بانك پنتاگون ، سفيد ،
و بازار اقتصاد و واحد دهكده يك صورت به جهان و اطلاعات انقلاب نام به اقتصادي و مالي
سازمانهاي از كه يافت بروز..و ليبرال و آزاد جامعه و دموكراسي و تاريخ پايان
.ميشد استفاده ملتها به تجاوز براي قانوني پوششي عنوان به نيز بينالمللي
اين برابر در ناتواني و تحقير و ستم احساس اسلامي ملتهاي و سوم جهان ملتهاي بين در
بين جديد قطببندي يك و آمد پديد - ايران اسلامي انقلاب تعبير به - "بزرگ شيطان"
مسلمانان آنان دستترين دم و مستضعفان و آمريكا متحده ايالات آنها راس در و مستكبران
.ميكرد افتخار آن به و زمين در جويي برتري و قدرت غرور.شد غرور دچار غربگرفت شكل
مورد كه كساني اردوگاه و ستم و تكبر و تجاوزگري اردوگاه.كرد تقسيم ناحيه دو به را جهان
با تجاوزگري حال همان در.گشتهاند ناتوان و رفته دست از حقوقشان و گرفته قرار تجاوز
به كه حال همان در يعني.بود كاذب دعاوي و نفاق بر مبتني كه شد توجيه دوگانه معياري
از دهند ، نجات سلطهجويانه رژيمهاي چنگ از اصطلاح به را آنها تا ميشد حمله ملتهايي
مقاومت.ميشد پشتيباني و دفاع - بودند غرب اگردوستدار خصوص به - سلطهجويانه رژيمهاي
قلمداد خود از دفاع را فلسطين خلق به اسرائيل تجاوز و ميشد معرفي تروريسم فلسطين ،
خشونتهاي چون.بود اسلام همان نيز دين از منظور و زدند تروريسم اتهام دين به.ميكرد
كه خشونتهايي يا باسك منطقه خشونتهاي همچنيننميشود معرفي ديني تروريسم هرگز ايرلند
تروريسم ، .نميدانست تروريسم را ميشود اعمال مسلمانان ضد بر كشمير در ويژه به هند در
پايه بر انجام تا آغاز از آمريكا جامعه و دولتها تروريسم نه شد فرماندهان تروريسم
كه (ويكو) جماعت مثل تندرو ديني و سياسي گروههاي نمونههايش و بود شده بنا تروريسم
ساختمان و نميپذيرفتند را فدراتيو مسئله كه گروههايي يا و كشيد آتش به را آمريكا
.كردند ويران را اوكلاهما در فدرالي
پايان و آهنين پردههاي پشت در سرخ دشمن آن شدن ناپديد و سوسياليسم اردوگاه سقوط از پس
فعال را خود نظامي صنايع و بتراشد جديدي دشمن تا كوشيد غرب ،(توتاليتر) رژيمهاي
و كرد معرفي اروپا هويت براي تهديدي را آن و يافت شرقي اروپاي در را اسلام پس.نگهدارد
بخش در تركيه همان نظرش به زيرا.شود تشكيل اروپا در اسلامي دولتي نداد اجازه
كنند مهاجرت اروپا به مسلمانان نميخواهد.باشد قسطنطنيه ميراث تا بود كافي اروپايياش
رشد حال در اروپايي راستگرايان و ميشود تهديد فرانسه و آلمان در سفيد نژاد هويت چون
.هستند
آسياي جمهوريهاي در و لبنان جنوب در و فلسطين در و انقلابي ايران در همچنان اسلام اما
اسلام چون.است نمودار اندونزي و مالزي در صنعتي نهضت يك صورت به و ميكند مقاومت ميانه
دشمن يك به اسلام اينرو از.است آنان نوزايي و ترقي باعث و آنان ملي هويت همان
با شد مساوي اسلام بنابراين.شد تبديل توتاليتر رژيمهاي و كمونيسم جاي به وهمآلود
خلاف بر كه مطالبي ساير و خرافهپرستي و ناداني و عقبماندگي و خشونتگرايي و تروريسم
كتابهاي در مسلمانان از كه منفي تصاويري يا و ميكنند ترويج را آن غربي رسانههاي حق
زبان لغزش روي از گاه غرب رهبران.ميشود ترسيم ديداري و شنيداري هنري آثار و درسي
اسامه چون رهبرانشان و هستند (طالبان) مسلمانان همه اينكه.ميدهند بروز را چيزهايي
همان آنها بين در نوگرايي مظاهر تمام و است القاعده مثل اسلامي رژيمهاي همه و بنلادن
وجود به را درخشان تمدن آن كه بود اسلام همين كرد فراموش غرب.است پستو پشت محجبه زن
لاتين به عربي از را آنها غرب بعدها و زد نوآوري به دست طبيعي و رياضي علوم در و آورد
.دارد ادامه همچنان كار اين و شد اروپا جديد رنسانس پشتوانه و كرد ترجمه عبري طريق از يا
سنتي اسلام
در طلاب كه است چيزي همان واقع در و است معاصر اصلاحگرايانه جنبش غالب وجه سنتي اسلام
اسلامي.ميآموزند هند ديوباند و والامام الزيتون و القرويين و الازهر چون ديني مدارس
از مقاوم و مبارز جهادي ، و فردي سلوك نظر از شعائر و متن بر تاكيد با و تعبدي و حرفي
يا و مخاطرات برابر در خود از دفاع ابزارهاي از يكي خزيدن خود درون به.اجتماعي نظر
داده بقا و حيات امت ، اين به تاريخ طول در همچنان كه است اسلامي همان اين.است غربزدگي
آمريكا متحده ايالات رهبري به اول قطب برابر در را دوم قطب نقش بخواهد بسا چه و است
ميراث با غربيها مثل مسلمانان و است زنده و دارد جان هنوز قلبها در چون.كند ايفا
آن احياي نحوه و خود درخشان گذشته از هنوز مسلمانان.نكردهاند رابطه قطع خود گذشته
از ميتوان چگونه اينكه يا.يافت دست آن به ميتوان چگونه آينده در اينكه و ميپرسند
غربزدگي و وابستگي و تجزيه و فقر و اشغالگري اين از يعني يافت رهايي موجود تنگناي اين
در ناكامي و ستم احساس كه مادام غرب ، و اسلام بين تنش اينرو ازشد خلاص بيمبالاتي و
.ميكنند زيست مديترانه درياي ساحل دو در دو اين.ماند خواهد باقي باشد ، مسلمانان بين
كه همچنان ميشوند ، كشيده جنوب تا شمالي ساحل نيروهاي گاه.جنوب در اسلام و شمال در غرب
خيز شمال سوي به جنوبي سواحل گاه و بود جديد استعماري غرب دوران و روم و يونان عصر در
و سيسيل و ايتاليا جنوب و اندلس در مسلمانان اوليه فتوحات دوران در چنانكه برميدارد
اروپا دوم دين اسلام و ارزشهاست بحران دچار اكنون هم غرب اگرافتاد اتفاق مالت
مهاجرتها طريق از فقط نه يعني يابد؟ گسترش شمال سمت به ميتواند دوباره آيا پس ميباشد
معنويت و همكاري خاطر به است ناچار و دارد احتياج بدانها غرب كه ارزشهايي طريق از بلكه
اسلام و است غرب و اسلام آينده چالش همان من نظر به اين.آورد روي آن به بشري برابري و
ميتواند نيز غرب.كند تلقي غرب در ارزشها فقدان براي منفذي عنوان به را خود ميتواند
دوران در.كند معرفي پهلو به پهلو مشاركت يك در آن با متساوي دوستي عنوان به را خود
اسلام.كرد ايفا را معلم نقش مسلمانان براي دوبار غرب جديد ، عصر در حتي و روم و يونان
.است كرده ايفا غرب براي را معلم نقش دوبار الان بسا چه و رنسانس دوران ابتداي در نيز
دوش و معلم و شاگرد چون بياموزند؟ ديگري از يك هر غرب و اسلام كه آمد خواهد دوراني آيا
همان كه باشد ابدي شاگردي براي ابدي معلمي يا ابدي نمونهاي يكي اينكه بدون هم؟ دوش به
.بود خواهد پيرامون - مركز دوگانگي مسئله و جديد اروپاي مركزيت
الزمان:منبع
2_ غرب در شرق
امرسون
آمريكايي تفكر در شرقي انديشههاي
جانسون.تي كارل
بشيريه حميد:ترجمه
بزرگ شرقشناسان كارهاي مرهون بسيار كه شرقي كلاسيك آثار انگليسي ترجمههاي نخستين
راه بودند ، _ هاجسون بريان و ويلسون ، هوراس ويلكينز ، چارلز جونز ، سرويليام _ انگليسي
وداها5 ، ،(منو يا) مانو4 قوانين چون آثاري موقع به ظهور.گشودند آمريكا سوي به را خود
نزديكي امكان موثق ترجمههايي با رامايانه8 و شاكونتالا7) ساكونتالا بهاگوداگيتا6 ،
.ساخت فراهم را شرق به مطمئنتر و مستقيمتر
امرسون
معتبر ، مطالعات.مينهادند گام بدان ميبايست ديگران بعدها كه بود مسيري پيشگام امرسون
و ريويو ادينبارو مطالعه راه از كه شناختي ميكنند ، تاييد را شرق از او ديرينه شناخت
را وي توجه كه _ امرسون مودي مري عمهاش تشويق همچنين و جواني ، دوره در رجيستر كريستين
جنبش) بود آورده دست به _ بود كرده معطوف هندي برجسته اصلاحطلب روي موهون رام به
يكتاباوران براي بسياري جاذبه نوزدهم سده طول در بود ، آن باني "روي" كه ساماج براهمو
برداشتي و اجتماعي ، اصلاحات عقل ، اصالت بر جنبش اين تاكيد.داشت انگليسي و آمريكايي
صورت به ساماج به تا كرد ترغيب را انگليسي و آمريكايي يكتاباوران خدا ، وجود از "توحيدي"
ديدارهاي آخرين از انگليسي و آمريكايي يكتاباوران.بنگرند جهاني يكتاباوري هندي نمود
در انگلستان به چوندرسن كشوب سفر از نخست _ كردند استقبال گرمي به غرب از روي جانشينان
در انگلستان و متحده ايالات به موزومدار چوندر پرتاپ سفر از آن پي در و دهه 1860
به آمريكايي يكتاباوران علاقه جلب در مهمي نقش براهموساماج جنبشو 1890 دهههاي 1880
(.داشت شرق
اخيرا كه را "هندي خرافات" شعر او:داد نشان خود از انتقادي واكنشي آغاز در امرسون
از بسياري شعر اين.بود هاروارد دانشگاه آخر سال دانشجوي كه سرود هنگامي است شده كشف
كتابش انتشار از پس تا و دهه 1830 اواخر تا واقع در وي.ميكند بازگو را او ناگفتههاي
او كه بود كتاب اين در و نداشت ، شرقي انديشه به مثبتي نگرش (1836) طبيعت نام با
زمينه در گستردهاش مطالعات كه همانطور.كرد پرداخته و ساخته را خود ماندگار انديشههاي
فرا باشد شكوفا سرعت به سال 1837 از پس شرق به وي علاقه ميدهد ، نشان نيز شرقي ادبيات
پس آن از و ميشد ، ديده وي مجلههاي جاي جاي در شرقي منابع به مراجعه سال 1845 رسيدن
شور اين ثمره.ميكرد مزين را نوشتههايش شرقي آثار از قولهايي نقل مرگش ، زمان تا نيز
كه "قومي مقدس متون" ;"هاماتريا" و "برهما" چون برجستهاي اشعار از بود عبارت اشتياق و
و ;شد منتشر (451843) دايل نشريه در و برگزيده شرقي ، كلاسيك آثار از تورو همكاري با
به را او عميق گرايش همگي كه "سرنوشت" و ،"پندارها" ،"جهاني روح" چون مهمي مقالههاي
.ميدادند نشان شرقي تفكر
و ايدهآليست ، متفكري عنوان به ويبرانگيخت را امرسون ستايش عميقترين هندي تفكر
فلسفه به بيشتر طبعا شرقي فكري نظامهاي ميان در نوافلاطوني ، انديشه و افلاطون ستايشگر
.داشت گرايش دانتا9 و آدوايتا يكتاباور انديشه نظام به ويژه به و هندو ،
هندوان ، نزد در برهمن10 مفهوم با او نظر در "جهاني روح" مفهوم بين زياد بسيار شباهت
مايا12 با او ي"پندارها" بين و كارما11 ، با "نتيجه و عمل تناسب" بر مبني او ديدگاه بين
بيابد شرق به نسبت صميمانهاي و وسيع دلبستگي آنكه از پيش وي البته.است حيرتانگيز
فلسفه.پذيرفت زود خيلي را هندو كيش مباني كه است بديهي اما بود ، شده مفاهيم اين وارد
و شرقي اجزاي كردن جدابخشيد وسعت و عمق را آن دهد ، شكل او افكار به آنكه از بيش هندو
و هندي يگانهانگاري.است ناممكن عمل در نوشتههايش ، واپسين در او انديشه غربي
نوافلاطوني فلسفه و شرقي عرفان غربي ، "خويشتن" مفهوم و هندي آتمن13 غربي ، ايدهآليسم
.گرفت نو شكلي و يافت پيوند امرسون متعالي فلسفه با
اخلاقي انديشه و پارسي شعر به را گرايش بيشترين هندو ، فلسفي انديشههاي از پس امرسون ،
كه همانطور و آورد ، روي ايراني شاعران به خود شرقي اكتشافات ديگر از پس وي.داشت چيني
سعدي گلستان آمريكايي چاپ نخستين بر اش"ديباچه" در و "ايراني شعر" نام با نوشتهاش در
آشكارا حافظ و سعدي سخن شورانگيزي و زيبايي.داشت آنان به وافري اشتياق ميشود ، ديده
.برميانگيخت را او تحسين
داد نشان بيشتري احتياط بدان نسبت چيني ، تفكر ماديگرايانه مضامين از جستن دوري با وي
از اغلب اما ;(بود بيخبر باشد ، جالبتر نظرش در بود ممكن كه تائو14 مذهب از او البته)
.ميكرد قول نقل چين كلاسيك آثار و كنفوسيوس
:پينوشت
شخصيتي به منسوب برهماييان مقدس رسوم و قوانين مجموعه نخستين Laws of Manu (Manu) _ 4
مقدس قوانين و آيينها آموزگار و انسان نژاد پدر را وي كه مانو نام به اسطورهاي
.م _ ميدانند
طور به يا "دانش" معناي به ودا سانسكريت كلمه.باستان هند مقدس كتابهاي Vedas _ 5
"مقدس كتاب" دقيقتر
.م _ است
_ است هندوان كتابهاي زيباترين و بزرگترين از "خدا سرود" معناي به Bhagavad gita _ 6
.م
سده در احتمالا) هندي نمايشنامهنويس و شاعر كاليداسا از نمايشنامهاي Sakuntala _ 7
.م _ (پنجم
به متعلق احتمالا كه سانسكريت زبان به هندي حماسي داستان ،(راما داستان) Kamayana _ 8
ميلاد از پيش سوم سده
.م _ است
برهمن در يعني واحد ، اصلي در را واقعيت همه كه هندو فلسفي نظام Adva ita Vedanta _ 9
به پيوستن و شخصي هويت محدودههاي از يافتن تعالي و رفتن فراتر را مومن هدف و ميبيند
.م _ ميداند برهمن
و آمده پديد او از هستي همه كه است جاودانهاي روح معناي به هندو كيش در Brahman _ 10
.م _ بازميگردد او سوي به
مراحل در شخص ، سلوك و رفتارها آثار مجموعه معناي به بودايي و هندو كيش در Karma _ 11
.م _ (تناسخ) ميزند رقم را او سرنوشت كه اوست هستي متوالي
.م _ است جهان سرابگونه نمود معناي به هندو كيش در Maya _ 12
.م _ است زندگي اصل و فرد ، روح معناي به هندو كيش در atman _ 13
است استوار (م.ق ششم سده) لائوتسه تعاليم بر كه چيني مذهبي نظام و فلسفه Taoism _ 14
.م _
فلسفي پرسش يك و صد
كوهن مارتين
صالحي آرش:تدوين و ترجمه
(I) سيبزميني و تمبر ارزش:چهارم سيو مسئله
اين و.است متنفر فلسفه از اصلا بخواهيد را راستش.ندارد ميانهاي فلسفه با خيلي سندرا
شد ورشكست كه وقتي از پدرش كه نفهميد را اين هيچگاه سندرا كه برميگردد آنجا به عقده
...شد ورشكست بعد و خواند فلسفه يا و كرد خواندن فلسفه به شروع
تبديل سكه و اسكناس به را آنها بتوان كه دارند واقعي ارزش چيزهايي تنها سندرا نظر به
ميخريد ، تمبر و ميداد را توجيبياش پول تمام فردريك ، دوستش ، وقتي همين ، خاطر به.كرد
و گاه و درميآمد سندرا حرص نميشدند ، چسبانده نامهاي روي هرگز كه تمبرهايي هم آن
عليالطلوع صبح از عينكي خنگ پسره اين اما.ميزد كنايه و نيش فردريك به بيگاه
...انگار نه انگار و بود تمبرهايش آلبوم توي كلهاش
پني كدام 20 هر كه را تمبرهايش تايي مجموعه 20 و آمد سندرا پيش دو به فردي روز يك
آبي زرافه !جالبه خيلي تمبرها اين عكس".داد نشان سندرا به تمام شوق و ذوق با ميارزيد
برو" گفت فردريك به بود شده يخ مثل قيافهاش كه هم سندرا "ميخوره قرمز برگهاي كه رنگ
هم فردي "!بريزي دور جوري اين خنگ تويه كه داره مفت پول اونقدر بابات كه كن شكر خدارو
.كنم پستشون و بچسبونم نامه پشت رو تمبرها اين همه ميتونم بخوام اگه":گفت جواب در
".كردنه جمع پول مثل هم كار اين
.رفت و گذاشت بغلش زير را آلبومش همين خاطر به گفته ، چي فهميد هم خودش فردي
فهميد ميكرد ، مطالعه را پست اداره تمبر نامه ويژه فردي كه هنگامي بعد ، يكسال
پوند كدام 100 هر حالا بود ، خريده پني قيمت 20 به كدام هر پارسال او كه را تمبرهايي
زرافه) است بوده تمبرها اين رنگهاي در چاپي اشتباه هم ، قيمت افزايش اين دليل.شدهاند
.(قرمز برگهاي و آبيرنگ
پوند تمبرها 2000 اين ديدي ، " گفت و رفت سندرا پيش بدو بدو و پابرهنه فردي بار اين
ميتواند فردي حالا.ميارزند پوند واقعا 2000 تمبرها اين "ميگي؟ چي حالا ميارزند ،
.كند نقد را تمبرها اين و برود ميخواهد كه تمبرفروشي مغازه هر به
رفت؟ بالا تمبرها قيمت همه اين چرا اما
بيستم قرن تفكر در پوپر تاثير
كه پوپر.است بيستم قرن تاثيرگذار فيلسوف پوپر ريموند كارل تولد سالگرد صدمين امسال
بيستم قرن انديشه در بزرگي فكري تحولات موجد سياست فلسفه و علم فلسفه زمينه در او آراي
به را خود فيزيك و رياضي تحصيلات سال 1924 در او.شد متولد وين در سال 1902 در بود
پوپر.گرفت وين دانشگاه از را خود روانشناسي و فلسفه دكتراي سال 1928 در و رساند پايان
چارچوب در ولي شد مرتبط بود پوزيتيويست فيلسوفان محفل كه "وين حلقه" با سال 1930 از
اتريش كه سال 1937 در او.باشد موثر آنها آراي تجديدنظر در توانست و نماند ايشان افكار
در خود اثر مهمترين نوشتن به ايام همين در و رفت كشور اين از شد منضم نازي آلمان به
سياسي نظريات نقد به معطوف كه پرداخت "دشمنانش و باز جامعه" عنوان با سياسي فلسفه
.بود ماركس و افلاطون
و "ابطالها و حدسها" از عبارتاند تاريخ و علم فلسفه در او مهم كتابهاي از بعضي
از لندن در سال 1994 در پوپر."تاريخيگري فقر" و "عيني شناخت" و "علمي اكتشافات منطق"
.رفت دنيا
***
شهيد تقاطع نوفللوشاتو خيابان در واقع) فلسفه و حكمت انجمن در تا 18 ساعت 14 از امروز
سمينار اين در.ميشود برگزار بيستم قرن تفكر در پوپر تاثير عنوان با سميناري (آراكليان
ميشود برگزار اتريش سفارت فرهنگي بخش همكاري با و تمدنها گفتوگوي مركز سوي از كه
.كرد خواهند سخنراني اباذري يوسف دكتر و پايا علي دكتر بودين ، پروفسور موحد ، ضياء دكتر
35_نبود؟ نادان ميتوان چگونه
نيست خودم دست
پوپر رايموند كارل و راسل برتراند به احترام با
موسويان سيدنصير
ميتوانند اساسي شاخص سه عنوان به عمومي پندارهاي و روزانه رفتارهاي روزمره ، گفتارهاي
به وضعيت ، اين تحليل و بررسي.دهند نشان ما كنوني جامعه در را جمعي عقلانيت عمومي وضعيت
و روزانه رفتارهاي.ميسازد آشكار را عمومي خرد از جنبهاي فوق ، مولفههاي از يك هر كمك
گفتارها اين از برخي.ميشوند حمايت خاصي گفتارهاي وسيله به معمولا عمومي ، پندارهاي
معتبر توجيههاي و مقبول دلايل عنوان به را آنها عموم كه حدي تا مييابند وسيعي كاربرد
عقلايي اگر اما هيچ ، كه باشد عقلايي عمومي پندار و رفتار اگر حالت اين در.ميپذيرند
به مشكل اين از بخشي البته و بود خواهد مشكل بسيار كردنش برطرف و آن ساختن آشكار نباشد ،
خودم دست".پذيرفتهاند را آنها درستي همگان گويا كه ميگردد باز همهپسندي جملههاي
را ، آن بار چند روزانه بردهايم؟ كار به را جمله اين ما خود بار چند حال به تا ،"نيست
به چرا را مشابه جملههاي يا جمله اين ميشنويم؟ ديگران از را ، مضمون همين با جملاتي يا
به مربوط افعال و فعاليتها كه ميپذيريم ما همه ترديد بدون ميبرند؟ يا ميبريم؟ كار
،"مقاله يك نوشتن" مانند كاري ميشوند ، تقسيم "غيرارادي" و "ارادي" دسته دو به ما
نخواهم ، اگر و مينويسم را آن بخواهم ، من اگر كه معني اين به است ، ارادي فعاليتي
نهايتا استو موثر كاملا آن ندادن يا دادن انجام در من اراده ديگر ، سخن بهنمينويسم
كه غذايي گوارش" مانند كاري و است آن ترك يا دادن انجام مشخصكننده كه است من تصميم اين
غذايي اينكه معمولي ، احوال و اوضاع در كه معني اين به نيست ، ارادي فعاليت يك "خوردهام
به است من نظر مورد آنچه) ندارد من تصميم و اراده به ربطي نه يا بشود هضم خوردهام كه
يا مسلمان و مسيحي عارفان يا بودايي و هندي سالكان بعضي اينكه ميگردد باز معمولي شرايط
خويش اراده به را غيرارادي امور از بعضي خاصي اعمال انجام و مراحلي طي با ديگري مذهب هر
خواهد سخنانم مويد هم نكته اين به توجه علاوه به نيست ، من نظر مورد اكنون درميآورند ،
به روز كه زيست نحوي به بايد كه نيست اين جز چيزي هم مقاله اين كلي روح واقع در بود ،
كه زماني بود ، خواهد عالي چه و شود گستردهتر اراديمان فعاليتهاي و مقدورات دايره روز
به فعاليتها تقسيم اگر حال هر به (مرگمان حتي نگيرد قرار دايره اين از خارج كاري هيچ
به غيرارادي را ارادي كاري آنكه براي تفسيري و توجيه هر بپذيريم ، را غيرارادي و ارادي
هم باز و متاسفانه متاسفانه ، ميان اين از.بود خواهد اشتباه برعكس ، يا و آوريم شمار
امور حوزه در ميشود ، انجام و ميشود گفته ما جامعه در آنچه از وسيعي بخش متاسفانه ،
است شده اين رفتارها ، و گفتارها اين توجيه راه كه بيشتر ، تاسف بار صد و دارد قرار ارادي
"!نيست خودم دست" كه
،"شدن عصباني" ،"فروختن فخر" ،"كردن عيبجويي" ،"زدن كنايه" ،"گفتن سخن طعنه به"
تمام و هستند ارادي امور از اينها همه و و و ،"كردن توهين" ،"بودن شكاك" ،"زدن فرياد"
كنم كار چه" كه جمله اين با و ميدهند بروز خود از رفتارهايي چنين مدام طور به كه كساني
را جانداران ساير و انسان تمايز هنوز ميپردازند ، آن توجيه به "نيست خودم دست
به روز آن يمن به تا بخشيدهاند "خرد" نام به كليدي انسان ، به اينكه آن و درنيافتهاند
.سازد غنيتر را اراديش فعاليتهاي گنجينه روز
باور نيز خود كه است شده تكرار ما ذهن و گوش در قدر آن جمله اين گويا كرد؟ بايد چه اما
كه كاري اولين قلم ، اين صاحب زعم به.است خارج ما دست از كارها اين تمام كردهايم ،
دست" مضمون با جملههايي از خواستيم كه كجا هر بعد به اين از كه است اين كرد ميتوان
خارج فعاليتهاي جزو كار آن واقع به اگر كنيم صبر ثانيه چند كنيم ، استفاده "نيست خودم
آن از بعد معمولا كه چيزهايي و جمله آن از راحتي به ميتوانيم بود ، ما اراده از
در مطمئنام.كنيم طولانيتر را سكوتمان نبود ، چنين اگر و ببريم بهره ميكنيم ، استفاده
.بود خواهيم شرمنده طولانيمان ، سكوتهاي از موارد بيشتر
|