است هنر گشودن پر شكسته بال با
احساس معلولان برابر در سياستگذاران
نميكنند مسئوليت
گرفتند انتشار مجوز نشريه 23
ميشود فرار به تشويق باعث فراري دختران نگهداري نحوه
رئيسجمهوري اول معاون حضور با
يافت پايان كريم قرآن بينالمللي نمايشگاه دهمين جوان بخش
(20) رزق و فعل جدايي انگاره ، رمضان
تهران تاكسيهاي به هوا فيلتر هزار توزيع 120
قرباني جهان در دختر و زن پانصد سالانه
ميشوند "شرافتي قتلهاي"
است هنر گشودن پر شكسته بال با
دگرباوري تا خودباوري از
تخصصي و كارشناسي نگاه از كمتر آنان مسائل كه است اين ما معلولان جامعه درد بزرگترين
تدوين كه برنامههايي و سياستگذاريها در آنان نداشتن مشاركت دليل به و ميشود ديده آنان
هرگز است متصور معلولان براي كه توانايي عبارتي به و است ملموس تفريطها و افراط ميشود
.است نشده كشيده آزمايش بوته به
آنان ضروري و حقيقي خواست ميشود گرفته كه تصميماتي از بسياري كه است اينجا از دردها
صفحه اين در اما باشد كوچكي گام اين شايد تا ميشود علت بر مزيد نيز بيانگيزگي و نيست
مخاطب جامعه با را گفتگو باب خود افراد اين و باشيم معلولان حقيقي زبان كه گرفتيم تصميم
گرفت شكل كساني با صفحه اين گردانندگان اوليه هسته كه بود اينجا از.كنند باز روزنامه
دل بر لاجرم برآيد ، دل از چون سخن اما بودند نكرده نگاري روزنامه كار حال به تا كه
جهاني سالروز در امروز.ميساخت اميدوار راه ادامه بر را ما كه بود باوري اين.نشيند
.شويم آشنا آنها آرزوهاي و ايدهها با آنان ، معرفي با نديديم بيمناسبت معلولان
دستاندركار مرتب و بنشينند صندلي روي كني وادارشان ميتوانستي سختي به كه افرادي از
تا ميداديم هلش هي بايد و مينشست تمام آرامش با كه كسي تا داشتيم بودند ايدهاي و فكر
تا ميزنند دريا به بيشتر و نيست سخت برايشان كاري هيچ كه پرانرژي افراد ، از كند حركت
را همه بايد كه من بيچاره ، نميشه كه ميدونم من نميشه ، :ميگفتند همهاش كه كساني
.ميكردم جمع هم دور
گسترش هفته هر به ميان در هفته يك از صفحه كار متفاوت ، روحيات اين اجتماع با اما
و پرانرژي دوستان تقاضاي جوابگوي نيز ميزان اين كه رسيده مرحلهاي به اكنون و يافت
بايد گاه ولي.بود انرژي منتشركننده تحريريه ، به ها بچه ورود نيست ، علاقهمند و بانشاط
.دارد سكوت به نياز و است تفكر جاي تحريريه آقا كه ميشديم متذكر
را گروه حركتي معلولان آمدن پايين و بالا و تردد مشكلات همشهري ، كارمندان گرم برخورد
براي شهر مكانهاي تمام مثل نيز اينجا كه بگذريم.ميكشيد رخ به كمتر ساختمان پلههاي از
.ميپذيريم را شرايط نيست چارهاي كه فعلا اما است نشده مناسبسازي معلول افراد ورود
براي شهري معابر و عمومي مكانهاي تمام سال 81 پايان تا است قرار:طنز عنوان به
طلايي آزاده.است خالي ما بين در راه نيمه رفيق آن جاي امروز.شوند مناسبسازي معلولان
بود مشوقي او عزم و همراهي اما نبود معلول خود اگرچه شريف دانشگاه شيمي مهندسي دانشجوي
تبديل جامعه در قوه به را معلولان شده تهنشين نيروي خودش قول به تا كار اين شروع براي
.كنيم
شدن جدي با.نداشتم نابينايان با زيادي ارتباط بودم شده بينايي كم دچار تازگي به كه من"
همچنين و است نابينايان تلفيقي مدارس معلم و كمبينا او. افتادم (بدر هما) ياد به كار
.نابينايان دنياي با آشنايي براي من راهنماي
به اگر كه است آدمهايي دسته آن از و شناختم بهتر را او صفحه در همكاري مدتي از بعد
و سخت نظرش به كاري هيچ ورزد مبادرت آن به نيست بعيد كند ، جابهجا را كوه كه بگويي او
شد كند كمك من به بود آمده كه كسي خلاصه خوردهام ، غبطه او توان به بارها. نميآيد عجيب
."گروه محرك قوه
:او زبان از
خوشبين و داشتم هيجان اينقدر.شدم سازمانها از يكي راهي گزارش تهيه براي پيش مدتي"
در كارشناسان از يكي خوشبختانه.كردم كار اين به مبادرت ماه فروردين هفتم روز كه بودم
اينكه بر مبني او قول با من. نداد را مصاحبه ضبط اجازه من به ولي.داشت حضور سازمان
از.نشد جواب از خبري مقرر وقت در.رفتم و شده دادقانع خواهد كتبا را سئوالاتم پاسخ
البته.كردم گفتگو ديگري كارشناس با و رفتم سازمان به مجددا.نگرفتم نتيجهاي هم تماس
مبهمي چيز چه نميدانم اما كرد آماده مقرر وقت در و كتبا مرا سئوالات پاسخ او.ضبط بدون
از همه خيال تا بگذرد نفر چند دست زير از بايد مصاحبه يك متن كه است دولتي سازمانهاي در
افتاد سازمان همان به ديگر گزارشي گرفتن براي گذرم هم ديگر بار. شود راحت آن چاپ بابت
مدت به بار اين.دارم كار كسي چه با ميدانستم حداقل پيش دفعه قبل ، بار به رحمت صد اما
من تكليف هم هنوز.ميشدم پاسكاري ديگر دفتر به دفتري از كه بودم فوتبالي توپ هفته دو
اين.است نشده آزاد اسارت از هنوز نيز قبلي مصاحبه متناست نشده مشخص سازمان سوي از
شايد نميدانم.كند خير به كار ادامه با را ما عاقبت و آخر ، خدا بود كار اوايل حوادث
راحتيها اين به كه است كوري گره آنان ديگر مسائل چون هم معلولان مسائل از گزارش تهيه
".ما خود سماجت با مگر شد نخواهد باز
روانشناسي ليسانس فوق كه او. است گروه نابيناي دوستان ديگر از حسيني خواجه علي
ما جمع به گرفت گروه با كه ارتباطي و مطلبش اولين چاپ و ارسال با.دارد استثنايي كودكان
با ارتباط نيز او مشغلههاي ديگر از. است بهزيستي كارمند و منتقد قلم ، اهل او. پيوست
.است ديگر روزنامههاي
كه آناني حق به انتظارات و فريادها از مملو روزي معلولان ، جهاني روز آذرماه ، "12
تبلور روز و برسانند اثبات به زيستن بهتر عرصه در را خود تا شوند پذيرفته ميخواهند
.رسيد فرا معلولان رفته دست از حقوق احياي در بشري اراده
مجامع در معلولان حقوق به مربوط قوانين تصويب از دهه دو از بيش گذشت از پس راستي به
وقتي كماكان ما كشور در.است بوده چه قشر اين مشكلات رفع در ما جامعه سهم بينالمللي ،
مگر:ميپرسند صراحتا اجرايي مسئولان و قانونگذاران ميآيد ، ميان به معلول فرد از سخن
قانونمند ، و ديندار جامعه يك در اينكه از غافل ميدهند؟ تشكيل را جامعه درصد چند معلولان
.ميشود محسوب اجتماع كل نياز سالم ، چه و معلول چه فرد ، يك نياز
كه مييابد انعكاس قوانيني در جامعه يك پختگي و نبوغ كه است آن آذرماه پيام 12 باري ،
آذر پيام 12 بياييد پس.ميگردد اجرا وضعو معلول افراد بحق خواستههاي از پاسداري در
."كنيم تلاش هستيم ، كه منصبي و پست هر در آن تحقق براي و بسپاريم جان گوش به را ماه
كودكان روانشناس او.پيوست ما جمع به نيز مقدم كريمي پريسا كه بوديم كار اوايل در
تحريريه به گلو در بغضي با اواست ايمان ذهني كمتوان كودكان مدرسه معلم و استثنايي
مهربان و دلسوز معلمي كريمي ، .بنويسم بچهها اين براي ميخواهم من كه گفت و آمد روزنامه
گروه براي پرتوان همكاري و دوست و آنها والدين براي دلسوز مشاوري و كمتوان كودكان براي
و دارد معلولان همه به نسبت واقعبينانه ديدي اما ندارد جسمي مشكل خود گرچه كه است ما
گيرند قرار خود مناسب موقعيت در اگر نيز دارند ذهني تواني كم كه افرادي كه است معتقد
آن به نيز افراد اين والدين حتي و جامعه كه است چيزي آن اين و موثرند و توانمند بسيار
.نيستند واقف
زندگي تداوم خواهان ما است ، شيرين ديگران با آن مواهب تقسيم به دوستيها ، خلق به زندگي"
وقف قوتشان و حياتديگرانند غم در كه آنهايي خاطر به بلكه خود ، خاطر به نه هستيم ،
چهرههاي با.شدم آشنا خوبي به تحصيلاتم اتمام از پس گام آهسته كودكان با.است ديگران
مسير و كرد منصرف مامايي رشته از تحصيل از مرا حكمتي و سر چه نميدانم.مهربان و معصوم
و ذهني جسماني ، خاص ويژگيهاي لحاظ به گام آهسته كودكانداد تغيير اينگونه را زندگيام
و آموزش ويژه به جامعه مختلف امكانات و تسهيلات از مطلوب برخورداري در رواني و عاطفي
تمامي به كه علاقهاي و عشق با لذا.ميباشند فوقالعاده حمايت و توجه نيازمند پرورش
قلم يا گويا زبان كه گرفتم تصميم كودكان ، از گروه اين مخصوصا دارم ، عزيزمان ميهن كودكان
نميتوانند ميدارند ارزاني ديگران زندگي به را آفتاب كه آنان كه چرا باشم ، كودكان اين
."باشند بيبهره آن از خود
.حركتي معلول دانشآموزان دبير و است فارسي ادبيات ليسانس فوق مدرك داراي وفا ، شروين
و صميمي آنان با كس هر از بيشتر و بهتر است خود دانشآموزان همدرد و همنوع كه او
كه بگويم را همين فقط شاگردانش با او خالص و صميمانه ارتباط از.است آنان مسائل شنواي
تردد ، فراوان مشكلات و (مدرسه) كار محل دوري دليل به كه شنيدند او دانشآموزان وقتي
از را او تحصيل ترك به تهديد و سماجت با شوند منتقل ديگر مدرسهاي به است قرار وفا آقاي
پشت كارهاي اغلب و پيوست ما جمع به گروه با آشنايي با نيز وفا.كردند منصرف تصميم اين
.ندارد دريغ همكاري هيچ از بالا روحيهاي با او.دارد عهده بر را صحنه
چيزهاي با فاصله اين در و ميكنم همكاري همشهري معلولين صفحه با كه است سال يك مدت "
زمينه در اگر و است خاص ، حرفهاي خبرنگاري.شدهام آشنا روزنامهنگاري عالم در زيادي
نمايشگاه از گزارش تهيه براي پيش مدتي.ميشود فرد به منحصر ويژگي داراي باشد معلولان
يكي.بود جالب بسيار برايم كه شدم آشنا وسايلي با آنجا در رفتم ، آنجا به توانبخشي وسايل
شده ساخته حركتي جسمي ، معلولين مخصوص كه بود كوچكي خودروهاي نمايشگاه اين تجهيزات از
توانستم نمايشگاه محوطه در آن با حركتكردن و خودم رانندگي و آن در سوارشدن با من.بود
يك توسط هيچگاه كه تجربهاي.شوم آشنا وسيله اين از معلول يك استفاده طرز با نزديك از
واقعي معلول افراد به تجربه اين انتقال ترتيب همين به و نيست ملموس غيرمعلول خبرنگار
و نگاه دريچه از معلولين با سخن كه است ساخته فراهم را مجالي صفحه اين آريبود نخواهد
."گيرد صورت آنان خود شخصي تجربههاي
در بود ما مشوق همه و همه ميآمد استثنايي مدارس و معلول دوستان از كه خودروهايي باز
معلمان ، همه تا ميزدند برد روي را صفحه رسيد ما به خبرش كه مدارس از تعدادي
خبر ما به هم ديگر شهرهاي مدارس از حتي.كنند استفاده آن از والدين و دانشآموزان
براي را خويش مطالب و ديدند خود مسائل طرح براي مجالي را صفحه زيادي والدين و ميرسيد
.كرد اميدوار را ما تماسخود با كه موسويبود جلال سيد جمله از.فرستادند ما
به او باور چيز هر از بيش او صحبتهاي پاي در و داشتيم او خانواده با كه ديداري در
را ايماني و تجربه پدر ، تازه اين روشن فكر در ما و بود جالب ما براي مبينا روشن آينده
سراغ روحيه اين با معلولان امور در را مسئولي كمتر كه يافتيم نابينايان و معلولان به
.است حسابداري كارشناس و سايپا كارمند موسوي. داريم
ضرورت دهد ، رشد را خود دانستنيهاي تا ميكند تلاش چيزي هر از شناخت و آگاهي براي انسان"
مطبوعات به مراجعه در.كرد وادار تكاپو به مرا فرزندم بينايي آسيب از آگاهي و شناخت
بود تاسفبار و سخت برايم باورش كه ميداد معلولان درباره مطالب نشر فقدان از نشان كشور
در ميشنود را نابينا صداي كسي چه عنوان با مقالهاي سال 80 ماه آبان در اينكه تا
خوشحال بسيار و كردم مطالعه فراوان كنجكاوي با را مقاله رسيد ، چاپ به همشهري روزنامه
معلولين صفحه با كه بود روز آن از داشت ، مقالات چاپ تداوم وعده در ريشه زيادم شادي شدم ،
.بخوانم قشر اين از تازهاي حرف سهشنبه روزهاي تا داشتم خاطر به را هفته ايامشدم آشنا
.نمايم قدرداني آنها زحمت از تا گرفتم تماس صفحه اين مسئولان با خرداد 81 اواخر
عزيزان اين بحق نيازهاي و مسائل نشر ضرورت به مطبوعات ، محدوديتهاي كاهش با است شايسته
و نارساييها بهبود و تغيير براي جامعه اجرايي و قانونگذار دستگاههاي و شود خاص توجه
."روز آن اميد به.كنند فراهم همگاني بستري آنها مشكلات
براي كه او.كرديم ملاقاتش روزنامه در روزي كه بود طه محسنحسيني سيد آخر دست و
در... و حركتي معلوليت سبب به بود آمده تواناييهايش دادن نشان و روزنامه با همكاري
تكلم سختي به حسيني.گرفت قرار ما گروه
گرفتن دست در قلميافت اودست انديشه و فكر اوج به ميتوان كمتر همين براي و كند مي
كه ماهي سه دو مدت در اما است معلوليتي چند او عبارتي به نيست ، راحت چندان او براي نيز
سراغ ميتوان هم سالمي فرد كمتر در كه ديديم او در تواني و روحيه شدهايم ، آشنا او با
.گرفت
ميگويد شعر گرچه.است طباطبايي علامه دانشگاه فارسي ادبيات دوم ترم دانشجوي حسيني
.است ادبيات و سياست جامعهشناسي روانشناسي ، زمينه در خواندهايم او از كه مطالبي اما
اين با را خود توانسته چگونه او كه ميماند آدم اجتماعي ، سرويس مسئول بيات آقاي قول به
.است باور تنديس او عبارتي به و كند درگير تجربه و فكر عرصه همه
با نوعي به كه ميدهند تشكيل افرادي را ما جامعه افراد از گستردهاي طيف چون معتقدم
با اجتماعي گروههاي ساير و خانواده در يا و معلولند خود يا يعني درگيرند ، معلوليت مقوله
اجتماعي ضرورت يك معلول افراد بيشتر چه هر همبستگي لذا.ميكنند برقرار تعامل معلول فرد
معقول تسهيلات و امكانات از قشر اين برخورداري بايستي همبستگي اين دستاورد كه است
.باشد اجتماعي
مسائل به پرداختن به ماه يا هفته طول در را صفحاتي يا صفحه ما مطبوعات امروزه اگرچه
داشته معلولان مختص روزنامهاي كه برسيم هدف اين به بايد اما ميدهند اختصاص معلولان
.باشيم
داشته فعال مشاركت سياسي و اجتماعي عرصه در بايد جامعه افراد ساير چون نيز معلولان
عاليتر سطح در حتي و باشند داشته اسلامي شوراي مجلس در نمايندهاي بتوانند و باشند
.باشد معلولين همه و ما هدف بايد دولت كابينه در معلولين وزير عنوان به وزيري حضور
كباري راضيه
پرستاري كارشناس
وفا شروين و بدر هما
احساس معلولان برابر در سياستگذاران
نميكنند مسئوليت
و مديريت سازمان كه حالي در:گفت كشور بهزيستي سازمان توانبخشي معاون:اجتماعي گروه
جامعه معلولين ميكند ، اعلام فقر خط زير را ماه در تومان هزار درآمد 90 برنامهريزي
.بگردانند را خود زندگي چرخ تومان هزار ماهانه 12 حقوق با بايد
اشاره با همچنين ايسنا با گو و گفت در معلولين جهاني روز مناسبت به مكارم اصغر دكتر
حق خواهان بلكه ندارند ، مردم و جامعه مسئولين دلسوزي و ترحم به نياز معلولين كه اين به
اعتباراتتخصيص محدوديت بخاطر كه جا آن از:افزود هستند ، خودشان حقوق و
طريق از جامعه معلولين درصد از 20 حمايت به قادر فقط بهزيستي سازمان معلولان ، به يافته
معلول فرد كه باشند داشته انتظار نبايد مسئولان لذا است ، تومان هزار ماهيانه 12 پرداخت
.نياورند روي كاذب مشاغل و تكديگري به زندگياش نيازهاي تامين بخاطر
نوعي به ايران جمعيت حدود 10درصد جهاني بهداشت سازمان آمارهاي براساس وي گفته به
.دارند توانبخشي ويژه خدمات به جدي نياز درصد حدود 2 تعداد اين از و معلوليت دچار
سطح در معلول هزار و 700 ميليون دو حدود سرشماري آخرين بنابر:كرد تصريح مكارم دكتر
.دارند توانبخشي خاص خدمات به نياز آنها از نيمي حداقل كه داريم كشور
از قشري بعنوان معلولين كه مطلب اين به اشاره با بهزيستي سازمان توانبخشي امور معاون
:داشت اظهار شوند بهرهمند عمومي امكانات و خدمات از عادي افراد ديگر مانند بايد جامعه
كار از ناتوان ، قشر بعنوان آنها امروز معلول ، افراد جامعه در غلط فرهنگسازي خاطر به
بر علاوه نتيجه در و شدهاند معرفي جامعه اضافي بار و مضر حتي و كارايي بدون افتاده ،
.نميكنند ويژهاي مسئوليت احساس افراد اين قبال در نيز ما مسئولان و سياستگذاران مردم ،
سياستمداران بين در مسئوليتپذير و مثبت نگرش يك نبود خاطر به حاضر حال در:افزود وي
و استفاده حق افراد اين ديگران كنار در معلول افراد براي مساوي فرصتهاي فراهمنشدن و
عمومي ، نقل و حمل سيستم عمومي ، اماكن پاركها ، قبيل از جامعه عمومي امكانات از بهرهگيري
.ندارند را.. و سازمانها ادارات ، بانكها ،
سيستم و اتوبوس تاكسي ، از معلولين استفاده مشكل دنيا تمام در كه حالي در وي گفته به
امكانات اين از استفاده به قادر هنوز معلول ايران در است شده برطرف عمومي نقل و حمل
.نيست
معلولين جهاني روز بزرگداشت
كل دبير كوفيعنان پيام با آذرماه سهشنبه 12 امروز معلولين جهاني روز بزرگداشت مراسم
.ميشود برگزار اسلامي شوراي مجلس رئيس سخنراني و متحد ملل سازمان
نمايشگاه سالن 35 در معلولين توانمنديهاي نمايشگاه محل در كه ويژه مراسم اين در
مديران و معاونان كليه كشور ، بهزيستي سازمان رئيس ميشود برگزار تهران بينالمللي
.بود خواهند مراجعان پاسخگوي و داشته حضور بهزيستي سازمان
و بهزيستي سازمان تخصصي خدمات از مختلفي غرفههاي سالن 35 ، در شده برپا نمايشگاه در
محل در نمونه و هنرمند موفق ، معلولان كه است شده ايجاد كشور نمونه معلولان توانمنديهاي
.كرد خواهند ارائه را خود توانمنديهاي غرفه
نمايشگاه سالن 35 محل در (معلولين جهاني روز) امروز الي 21 ساعت 19 از مراسم اين
.ميشود برگزار تهران بينالمللي
گرفتند انتشار مجوز نشريه 23
خود ، كاري جلسه نخستين در دوشنبه روز مطبوعات بر نظارت هيات جديد اعضاي:اجتماعي گروه
.كردند موافقت نشريه انتشار 23 با
يك ماهنامه ، هفتهنامه ، 12 دو يك هفتهنامه ، يك روزنامه ، يك شامل نشريه تعداد اين
كانون صاحبامتيازي به "عدالت صور" روزنامهاست دوفصلنامه يك و فصلنامه دوماهنامه ، 6
جلسهمجوز اين در كه بود روزنامهاي تنها ميرزابيگي ، محمدحسن مديرمسئولي و قضات اسلامي
.گرفت انتشار
تشويق باعث فراري دختران نگهداري نحوه
ميشود فرار به
نگهداري مراكز وجود:گفت تهران فراري دختران نگهداري مراكز مدير:اجتماعي گروه
در دختران اين شمار افزايش و خانه از فرار به آنان تشويق باعث فراري دختران
.ميشود تهران شهر
فراري دختران نگهداري مراكز در اقامت پيشينه كه دختراني:زارعافزود زهره
.ميكنند خانه از فرار به ترغيب را ديگر دختران دارند ، را
سرنوشت و آينده كه است اجتماعي آسيبهاي جمله از دختران فرار معضل:گفت وي
.است كرده مواجه جدي تهديد با را خانوادهها برخي فرزندان
محسوب دختران براي تكيهگاه محكمترين و مهمترين خانواده:داشت اظهار زارع
خود دختران بيتعهدي ، و بيتوجهي دليل به خانوادهها است ممكن گاهي اما ميشود ،
گسيختگي هم از موجب را بيكاري و فقر وي ، .كنند تبديل فراري دختران به را
.موثرند دختران فرار پديده بروز در عوامل اين:گفت و كرد عنوان خانوادهها
خانواده ، در درگيري و نزاع را خانه از دختران فرار عوامل ديگر از زارع ،
گسستگي هم از و مادر و پدر اعتياد و اشتغال براي تلاش فردي ، استقلال به تمايل
ناپدري يا نامادري حضور و والدين يكياز مرگ يا طلاق واسطه به خانوادگي نظام
.كرد ذكر
عوامل عنوان به را شخصيتي ضعف و همسالان و دوستان توسط تحريك و اغفال وي ،
.برشمرد دختران شدن فراري در ديگر
و دارند خانوادهها سوي از خاصي توجه به نياز دختران:داشت اظهار مسئول اين
ميكنند ، زندگي كه اجتماعي و فرهنگ در دختران اين صحيح شناخت با تنها امر اين
كودك و همسرآزاري فراري ، دختران خياباني ، زنان كارشناس ، اين.است پذير امكان
.دانست فرار پديده با مرتبط اجتماعي آسيبهاي جمله از را آزاري
جوان بخش رئيسجمهوري اول معاون حضور با
كريم قرآن بينالمللي نمايشگاه دهمين
پايانيافت
نمايشگاه دوره دهمين جوان بخش پاياني مراسم:اسلامي جمهوري خبرگزاري - تهران
درتهران جمهوري رييس اول معاون عارف رضا محمد حضور با كريم بينالملليقرآن
.شد برگزار
نمايشگاه دهمين جوان بخش دوره دومين برگزيده نفرات به مراسم اين در
.شد اهدا جوايزي كريم بينالملليقرآن
ازنمايشگاه مردم وسيع استقبال:گفت مراسم اين اسلاميدر ارشاد و فرهنگ وزير
.است كرده سياستگذارانايجاد و ريزان برنامه براي را مضاعفي مسئوليت كريم ، قرآن
حاشيه در رئيسجمهور اول معاون عارف رضا محمد اسلامي جمهوري خبرگزاري گزارش به
فعاليتهاي زمينه در دولت حمايت خبرنگاران با كوتاهي گوي گفتو در مراسم اين
كريم قرآن نمايشگاه از مردم استقبال:گفت و داد قرار موردتاكيد را قرآني
.است قرآني فرهنگ مختلف زمينههاي در مردم گوناگون سلايق تامين نشاندهنده
تجهيز را آنها و آشنا قرآني مباني با را كشور جوانان شود تلاش بايد:افزود وي
.كنيم
(20) رزق و فعل جدايي انگاره ، رمضان
زم محمدعلي
در خداوند.اوست لايزال و كثير فعل از برخاسته و دايمي بندگانش به نسبت پروردگار فضل
فعال را خود مختلف مناسبتهاي به و كرده استفاده مبالغه صيغه از همواره خود فعل وصف
بيتوقع و فراوان دايمي ، را كارش اما است چيزي هر از بينياز كه آن با او.است ناميده
در و كرده منع مزد ، و اجر دريافت از هم را فرستادگانش و رسولان و داده انجام پاداش
رسول حضرت عمل فرآيند بازخورد عنوان به را محبت گسترش و تعميق حكيمش كتاب از آيهاي
در عليه رحمتالله خميني امام.است دانسته حضرت آن فعال و مستمر كار پاداش و (ص)اكرم
تقاضاي و طلب كارش بابت خداوند (1).است كارگر هم خداوند فرمود ، كارگر و كار اهميت باب
صفت ، اين از هم بندگانش دارد علاقه ميكند دوستي و محبت گسترش به توصيه و ندارد مزد
.ندهند انجام پاداش و مزد براي را كار و كنند تبعيت
ياد "رزاق" صيغه با قرآن در آن از كه است رزق اعطاي فعل متعال خداوند افعال جمله از
و حد بندگان روزي براي و ميدهد رزق خداوند كه است آمده كرات به مجيد قرآن در.است شده
هيچ در.ميدهد روزي بيحساب بخواهد كه كس هر به است آمده همچنين.ميكند تعيين مقدار
الهي غيب خزانهاست نكرده بندگانش عمل و فعل به مقيد را روزي و رزق پروردگار كجا
براي الهي فضل جلب اسباب كار و تلاش اگرچه.خداست بندگان روزي حواله صدور محل همواره
روزي و رزق وصف بدون را كوشش و كار صفت بندگانش دارد دوست خداوند اما است ، روزي اعطاي
- فعال - كوشش و است كار اهل خدا چون زيباست و پسنديده دقيق و درست زياد كار.كنند جستجو
تعالي ، خداي روزيرساني خزانه به سختكوشي ، عين در كه است كسي مومن بنده.اوست صفت
و جوامع عمده در كه اين با.باشد داشته اعتقاد و ايمان ميكند كه كاري به بيارتباط
بعد ماه يك حتي و كار اتمام از بعد دستمزد و حقوق كه ميكند ايجاب اقتصادي نظامات
همان در بايد را كارگر مزد است كرده توصيه خداوند الهي ، اقتصادي نظام در اما شود پرداخت
نهفته تربيتي و اعتقادي خاصيت دو توصيه اين در.پرداخت كار شروع هنگام در و صبح ابتداي
عمل و فعل بلكه ندارد عمل به بستگي رزق بياموزند دو هر كارگر و كارفرما كه اين اولاست
ثانيا.است رزق تامين واسطه و الهي فضل جلب بهانه و وسيله - كارگر و كارفرما - دو هر
و كار رابطه.شود برانگيخته خودشان به آنها اعتماد نتيجه در و يكديگر به افراد اعتماد
كار بلكه نيست محصول و حاصل نسبت هم با آنها نسبت و معلول و علت رابطه يكديگر با رزق
.شود داشته نگه محفوظ رفتاري چنين پرتو در بايد بندگان عزت و است رزق تامين بهانه
و زن از اعم -هستند ازدواج نيازمند كه كساني اگر:فرمود ازدواج امر به ترغيب در خداوند
و بخشنده قدرت آن خداوند و ميكند بينياز را آنها خود فضل از خداوند باشند فقير - مرد
سواي محلي از كنند ازدواج كه كساني روزياست بندگان احوال و امور به دانا نعمتگر
خود تلاش و كار كه كسي واقع در كه است شده بيان بوضوح آيه اين در.ميگردد تامين كارشان
خويش هوش و عقل را خود دارايي منشا كه قارون همچون ميداند روزياش دليل و علت را
.است ورزيده شرك رزاق خداوند به نسبت ميدانست
و بيرنگ روز خدا بيچشمداشت روزيرساني به اعتماد ما مسلماني فرهنگ در متاسفانه
.است كمرنگ
از "رزق و فعل" انفكاك به نسبت بيداري و توجه براي فرصت بهترين گرسنگيهايش با رمضان
و بدهيم انجام درست و خوب را كارمان كه است اين اول گام منشي چنين براياست يكديگر
دوست را خود نظير كارگران و است كار اهل خداوند كه بپرورانيم دل در را نيت اين همواره
.است ناقص او كمال مقابل در باز باشد شده انجام خوب هرچه ما كار كه آنجا از پس.ميدارد
ميكند ايجاب او بزرگواري و رزاقيت كه آنچنان را رزقمان كنيم تمرين بايد سويي از
و ابلهانه كاسبكاري از ما جامعه كه است صورت اين در تنها.كنيم طلب كارمان با بيارتباط
و دغل كه است منشي چنين با تنها همچنين.گرفت خواهد فاصله فعلي رشد به رو اسفبار وضع
اسلامي جامعه از استاندارد فاقد و بيكيفيت كار و سمبلكاري و گرانفروشي و كمفروشي
.ميكند جستجو ميدهد انجام كه درستي و صادقانه فعل در را خود عزت هركس و برميبندد رخت
فساد و فحشاء و فقر و ميگشايد جامعهاي چنين روي به را خود رزق و رحمت درهاي هم خداوند
همگاني آگاهي براي است هشداري رمضانشد خواهد دور جامعه از بدكاري يا و بيكاري از ناشي
كنترل و چرتكهاندازي جاي به كه بيداراني.يكديگر از رزق و فعل فرجام و منشا تفكيك از
و صادق فعل مرواريد بزنند رزق رحمت درياي به تن خروج و ورود كارت ضبط و ثبت و فيزيكي
خندانند و شاد نشسته ساحل بر كه هم خفتگاني.كرد خواهند صيد هم با را واسع روزي مرجان
.كنند خوش ساحل ماهيهاي گوش به دل
.دهيم گرسنگي خود به نيستيم ناچار ديگر سال يك تا لااقل و است پايان به رو رمضان
.كارگر روز پيام در.1
تاكسيهاي به هوا فيلتر هزار توزيع 120
تهران
هواي فيلتر هزار امسال 120 آبانماه پايان تا كشور سوخت مصرف بهينهسازي سازمان
امور دفتر.است كرده توزيع تاكسي خودروهاي ميان رايگان بهصورت را پيكان استاندارد
اتحاديه پوشش تحت تعميرگاهي مراكز در:افزود فوق خبر اعلام با سازمان اين رسانهاي
كامل توزيع تا طرح اين.است گرفته تعلق فيلتر عدد تاكسي 12 خودرو هر به تهران تاكسيراني
پوشش تحت بارهاي اساسوانت همين بر.داشت خواهد ادامه پيكان تاكسيهاي تمام به
اقدسيه در واقع اتحاديه محل به مراجعه با آذرماه ابتداي از نيز تهران تاكسيبار اتحاديه
.شدهاند برخوردار عددي سهميه 12 از لشگرك چهاراه از بعد
تعويض و استفاده فرهنگ ايجاد سال ، در دلار ميليون ميزان 167 به سوخت مصرف كاهش
سال 81 پايان تا كه هواست فيلتر رايگان توزيع طرح اهداف جمله از هوا ، فيلتر بهموقع
.شد خواهد و شده توزيع تهران در رايگان بهصورت آن هزار تعداد 350
قرباني جهان در دختر و زن پانصد سالانه
ميشوند "شرافتي قتلهاي"
ميليون دو سالانه جنسي تجارت از تهران در متحد ملل جمعيت صندوق سرپرست:اجتماعي گروه
.داد خبر جهاني بازارهاي در ساله تا 15 دختر 5
مشورتي نشست" در شب يكشنبه متحد ، ملل جمعيت صندوق سرپرست اميرخليلي ، ايسنا ، گزارش به
از نفر ميليونها سال هر:افزود "زنان توانمندسازي و باروري بهداشت تحقق در خبرنگاران
;ميبرند رنج باروري بهداشت حقوق كردن فراموش دليل به مرگ و صدمات بيعدالتي ، بيماري ،
"شرافتي قتل" قالب در خود خانواده اعضاي وسيله به دختر و زن حدود 500 سالانه چنانكه
.ميشوند قرباني
ميليون برابر 320 در - زن ميليون تقريبا 600 دنيا ، سراسر در كه اين بيان با وي
ايدز بيماري با كودك و مرد زن ، ميليون تعداد 40 امروز به تا:گفت هستند ، بيسواد - مرد
توسعه حال در كشورهاي در وي.آي.اچ ويروس به مبتلا افراد درصد كه 95 كردهاند زندگي
بيماري اين به آلودگي براي مستعدتري شرايط در مردان به نسبت زنان متاسفانه و بوده
.دارند قرار
خود جان ساله هر جنين سقط اثر بر زن هزار كه 70 اين به اشاره با همچنين اميرخليلي
ساير و عفونت دچار زنان ، اين از نامعلومي تعداد:داشت اظهار ميدهند ، دست از را
جان مقاربتي بيماريهاي و تناسلي دستگاه عفونتهاي اثر بر نفر ميليون يك و شده بيماريها
.ميدهند دست از را خود
دست از را خود جان حاملگي از ناشي عوارض اثر در زن ، هزار سالانه 585 وي ، گفته به
.ميميرند خانواده تنظيم خدمات به دسترسي عدم دليل به مادر و 200 داده
در زن ميليون تا 150 كه 120 اين بيان با تهران در متحد ملل جمعيت صندوق سرپرست
به قادر هنوز اما ;بودهاند خود حاملگيهاي بين فاصلهگذاري يا كردن محدود خواستار دنيا
حاملگي ميليون از 175 ميليون حداقل 75:كرد خاطرنشان نيستند ، امر اين به موثر پرداخت
ميليون از 30 بيش مرگ و جنين سقط ميليون به 45 كه ميگيرد صورت ناخواسته سال ، در
.ميشود منجر زايمان زمان در نوزاد
خاصي جايگاه متحد ملل جمعيت صندوق تكاندهندهاي واقعيتهاي چنين وجود با:افزود وي
حقوق و بهداشت مهم ، اين به رسيدن براي و گرفته نظر در زنان توانمندسازي پروژههاي براي
.است داده خاصقرار توجه مورد را باروري
|