جزييات به پرداخت عدم در اشتراك
در ديدگاه داشتن:عكاس صباغي ، محمدعلي
است آن امكانات از مهمتر عكاسي
غيربازاري آثار ديدن به مردم ترغيب
معرق قرآن بزرگترين از صفحاتي نمايش
جهان
هنر و فلسفه آموزش در هنر فلسفه جايگاه
هنرمند ، نگاه گسترش:نقاش نيازي ، منوچهر
است مردم و او ميان آشتي موجب
جزييات به پرداخت عدم در اشتراك
هميلتون ريچارد نقاشي آثار در جويس جيمز اثر "اوليس" كتاب تصوير نگاهيبه
و روانشناختي برداشتهاي و است ((18821941م ايرلندي رماننويس و نقاش جويس جيمز
جويس.شود بيستم قرن نويسندگان تاثيرگذارترين از يكي وي شد باعث ادبياش نوين تكنيكهاي
در اوكرد زندگي سوييس و زوريخ ايتاليا ، پاريس ، در سال 1904 از و شد متولد دوبلين در
.گرفت كمك است ، انسان ذهن در دروني گفتوگوي نوعي كه "ذهن سيال جريان" از آثارش
مطرح روانشناختي رئاليسم با را شخصيتي حساسيتهاي و احساسات افكار ، تمام جريان اين
.ميكند
نويسنده اثر ، اين در.كرد كسب جهاني شهرتي سال 1922 در "اوليس" كتاب انتشار با جويس
.داد گسترش بيشتر چه هر افراد شخصيت نمايش عنصر عنوان به را ذهن سيال جريان تكنيك
لندن" چون فرهنگياش ، آثار خاطر به كه انگليسي پاپ پيشروي هنرمند هميلتون ريچارد
حال است ، مشهور گرفتهاند ، تمسخر به را جنگ از پس دوران كه كلاژهايي و "توستر" ،"عظيم 3
."جويس جيمز اثر اوليس تصويرسازي":است گرفته قرار تحسين مورد خود ناآشناي و جديد آثار با
.است كرده جويس شاهكار وقف را عمرش از سال از 50 بيش است ، ساله اكنون 80 كه هميلتون
.است كرده راثبت داستان ، لئوپولدبلوم قهرمان زندگي از روز يك اثر اين
هنر موزه در آن از پس و ميوزيوم بريتيش در "اوليس تصوير" نام به نمايشگاهي اخيرا
و آثار تمام نمايشگاه اين در.است درآمده عمومي نمايش به دوبلين ميوزيوم آيريش مدرن
است ، داده بحثانگيزانجام و پرهياهو كتاب اين روي بر سال 1947 از هميلتون كه مطالعاتي
.درآمدهاند نمايش به سالگياش هشتاد تولد جشن مناسبت به
آثاري در چنانچه ميكند ، خلق را وقايعي خاصي مهارت با كه است كساني از يكي هميلتون
.است داده نشان "طلا كنار در برنز" و "هورن خانه در" ،"پيكاسو منيناس" چون
در كه دارد چاپ توليدمكانيكي به خاصي علاقه او
اين) ميشود ديده (1971) "شدند قالبگيري مجددا كه تايري پنج" مجموعه در آثاربيشمارش
(.دارند قرار تيت مجموعه در اكنون آثار
كنار در برنز" اثر براي.است التقاطي جويس نثر مانند هميلتون سبكهاي و تكنيكها
اوليس كتاب ي"حوريها" قسمت كلمات اولين به اشاره و است شده اجرا مواد تركيب با كه "طلا
رنگ و حكاكي اسيد ، از استفاده با رويفلز بر نقاشي استفادههميلتون ، مورد مواد دارد ،
او.است اورموند هتل بار پرسروصداي صحنه با هماهنگ كه است پالت پنج از رنگ در 23 جلا
ورودي بخش صحنهاياز كه كتاب"خورشيد گاو" بخش از را صحنهاي (1982) "هورن خانه در"
شده ، تشكيل حكاكي و سايه خط ، از كه تصوير اينميكشد تصوير به است هورن دكتر بيمارستان
.است داستان از بخش اين بصري توصيف
دو هر آنهادارد جويس به نزديكي احساس هميلتون چرا كه فهميد ميتوان سادگي به
و دوجانبه تاثيرات تا (موضوعي چه و هنري نظر از چه) ميزنند پيوند هم به را حال و گذشته
بيدقتي نوعي خاصي ، علاقه و هيجان با هنرمند دو اين از كدام هر.كنند خلق را پيچيدهاي
گاه گرايش از برداشتي هميلتون اثر در جزييات دقيق ارائه عدم.ميكند ارائه را شده حساب
.است داستان اين در جزييات به پرداختن عدم به جويس بيگاه و
پيش سوال اين و تصادفيباشد هميلتون ، اثر چون دقيقي كار در نميتواند امر اين
آينه يك صورت به تصويرگري "طلا كنار در برنز" در.چيست تصويرگري بالاخره ميآيدكه
.است مورب در يك صورت به هورن خانه در و ناپيداست
كه آن مانند و نيستند درك قابل رمان كمك بدون دارد ، وجود پسزمينه در كه نوشتههايي
برگرداند ، تصوير زبان به كامل صورت به نميتوان را داستان يك كنند يادآوري ميخواهند
در چرت جولز پوسترهاي سبك يادآور كه طلايي حروف.باشد كلماتي داراي تصوير آن اگر حتي
كه ميخورد چشم به جويس داستان در و هميلتون تصوير آينه روي بر است ، بيستم قرن اوايل
شخصيت همينطور و بار فضاي نميتواند كه خشن بخش اين.ميكند تبليغ را نوشيدنيها انواع
سياه حروف.است رفته كار به استعاري صورت به دهد ، نشان را بار پيشخدمتهاي دروغين
آن تصوير و شده چاپ پنجره روي كه ميدهد نشان را اورموند هتل علامت از قسمتي روبهرو ،
.نيستند درك قابل كتاب كمك بدون علائم اين از يك هيچ.ميشود ديده آينه در معكوس صورت به
بخش سرگرميهايشان و ميخورند نوشيدني كه افرادي همه جويس ، اثر "هورن خانه"متن در
فيگور و امروزي دستاني با آيلند ايستر.ندارند حضور برميگيرد ، در را كتاب از كاملي
در جوان سزان و رامبراند پرترههاي چارچوب در است ، دوشان آثار به شبيه كه مصرياش
نقاشي مركز قسمت در ماهي و نان قرصهاي از كوبيستي تركيب يك و اثر چپ قسمت پيشزمينه
جا همه.است صحنه اين اصلي فيگور (استفان احتمالا) روسگراس با ناپلئون.دارند قرار
ميشود مربوط (دارد استفان بايرونيك به اشاره) هنرمند پرتره به كه ميشود ديده S حرف
عشق با تضاد حالت رامبراند نزديك خوابيدهS حرف اما.ميكند نگاه عقب به و ايستاده او
.ميدهد نشان را است ، (درپانتوميم) ماهي يادآور و است علاقهمند آن به هميلتون كه را
دست هميلتون ، هورن خانه در هنرمند؟ كدام پرتره اما.است هنرمند پرتره پانتوميم
و ميشود ديده جا همه در هستند ، كاري به مشغول اثر اين در كه دستي هفت مانند اثر خالق
كاملادر را او اصلي حضور هميلتون كه بلوم چهره مانند درست نيست ، جا هيچ در واقع در
.ميبرد بين از تصوير
نيوز آرت: منبع
قيطاسي اكرم:ترجمه
در ديدگاه داشتن:عكاس صباغي ، محمدعلي
است آن امكانات از مهمتر عكاسي
عكاسي سال 1370 از جامعهشناسي ، رشته فارغالتحصيل و متولد 1353 صباغي محمدعلي
روستاها.است اجتماعي مستند عكاسي حوزه در او كارهاي اكثر و كرده آغاز تجربي صورت به را
وسيلهاي عكاسي او ، نظر بهاوست علاقه مورد موضوع مادرياش سرزمين آذربايجان عشاير و
آخرين.دهد نشان عكس زبان با مردم براي را اجتماعي موضوعات ميتواند آن با كه است
دارد ، ادامه ماه بهمن سوم تا و است داير ايران عكاسان خانه در اكنون هم كه او نمايشگاه
استان) ايلانكش روستاي در جذاميان زندگي به مربوط سفيد و سياه عكس قطعه شامل 30
سوژه ، با زندگي و بيشتر هرچه سادگي با دارد سعي او.است (كليبر شهرستان شرقي ، آذربايجان
.دهد نشان بيننده به صادقانه را موضوع
شدم علاقهمند آن به كه هنري اولينبودم هنر عاشق كودكي از من:ميگويد صباغي
شروع كه پيش سال ده حدود از.مينويسم خودم دل براي گهگاه هم هنوز البته.بود خوشنويسي
از كه داشتم كوچكي اتوماتيك دوربين ديدم ، را آذربايجان ارسباران روستاهاي و كردم سفر به
عكاسي قصد به هرسال.ميگرفتم عكس بود زيبا نظرم به كه چيزي هر و تاريخي آثار و مردم
صورت به گرفتم تصميم فارغالتحصيلي ، از بعد اينكه تا بودم روستاها آن در هفته چند
.كنم دنبال را رشته اين حرفهاي
از را عكسي مجموعه هيچ من كه بگويم بايد:ميگويد جذاميان از عكاسي مورد در وي
فيلم حتيبياطلاعم آن از داده ، انجام زمينه اين در كاري هركس اگر و نديدهام جذاميان
اين امادرباره.ديدم موضوع اين از عكاسي از پس را فرخزاد فروغ ساخته "است سياه خانه"
كاري پراكنده از اولا بگويم بايد بگيرم ، عكس جذاميان از تا افتادم فكر به چگونه كه
براي وقتي اين ، بر علاوه.بروم نشانه را بكري و خاص موضوع ميخواستم و بودم شده خسته
رفته ارسباران زيباي بسيار و جنگلي روستاهاي از يكي به طبيعت و مردم زندگي از عكاسي
دو آن چهره به خاصي جلوه دودي ، عينك و آفتابگير كلاهشدم وارد دوتازه متوجه بودم ،
جذام آنها بدانم بيآنكه من.ميكردند صحبت حيوانات فروش و خريد درباره و بود بخشيده
از پسشدم بودنشان جذامي متوجه آنها رفتن از پس.گرفتم آنها از عكس قطعه چند دارند ،
روستاي در واقع جذاميها خانه به راهنما يك توسط و كردم سفر روستا آن به دوباره مدتي
.بودند جمع فروريخته و تاريك اتاقي در جذامي پسر فرزند چند با مادر يك.رفتم ايلانكش
داخلي فضاهاي از ميخواستم ولي نبود ، آنها مشكلات و نامناسب زندگي از عكاسي فقط من قصد
زيبا را آنها چهره من.بگيرم عكس كمياب انسانهايي و زيبا طبيعي نورهاي آن با اتاقها
.ميديدم
سياه عكاسي علت مورد در و دارد اختيار در كارش انجام براي كه امكاناتي درباره صباغي
:ميگويد سفيد و
و لنز 7035 يك و قديمي دوربين يك با ندارم ، چنداني مالي توان سوژههايم مثل هم من
آخر حرف ولي ميكند ، كمك عكاس به عكاسي در وسيله.كردم تهيه را عكسهايم نرمال لنز يك
و سياه چرا كه اين هستند ، وسيله از مهمتر بسيار ذهني تواناييهاي و ديدگاه نميزند را
نشان سادهتر را سوژه سفيد و سياه كه رسيد نظرم به بگويم بايد كردم ، انتخاب را سفيد
و سياه در.برساند را مفهوم ميتواند رنگي از بهتر سفيد و سياه موضوع اين براي و ميدهد
.ميكند جلوه كه است موضوع اين و نيست خبري شاد رنگهاي از ديگر سفيد
غيربازاري آثار ديدن به مردم ترغيب
كه ايران نقاشي كار كهنه استاد اين.ندارد معرفي به نياز صادقي علياكبر:اشاره
نيز گالريداري به كه سالهاست شده ، شناخته سوررئال شيوه و سبك با آثاري ارائه به تاكنون
به پرانرژي و مشتاق همچنان و دارد عهده بر را سبز گالري مديريت صادقي ، .است مشغول
با هفته گفتوگوي ستون در را او حرفهاي تازهترين.است مشغول خويش هنري فعاليتهاي
.ميخوانيم تجسمي هنرمندان
ميكنيد؟ چه روزها اين و است بوده چه اخيرتان هاي فعاليت *
اين موضوع.كردم برگزار (تابلو شامل 40)"ائتلاف" عنوان با را نمايشگاهي گذشته سال -
و فقر از اعم ;ميگيرد صورت انسان ضد بر دنيا در كه بود ائتلافهايي به مربوط نمايشگاه
كرد ريشهكن جهان در را ضدانساني موارد اين بايد دهم نشان خواستم آثارم در من و گرسنگي
عليرضا آقاي همراه به من كه قراردادي طبق اينك ، .ساخت آنها جايگزين را دوستي و صلح و
موضوع اين است قرار بستهايم ، نوجوانان و كودكان فكري پرورش كانون با كاويانراد
ميكنم فكر كه بياوريم در انيميشن دقيقهاي پانزده فيلم يك قالب در را ائتلاف نمايشگاه
و ميدهم ادامه خود خاص سوررئال با كردن نقاشي به كماكان اين ، بر علاوه.شود خوبي فيلم
صورت به آينده سال در را آثارم از مجموعهاي بتوانم انشاءالله تا هستم كار مشغول مرتبا
.دهم قرار عموم ديد معرض به نمايشگاه يك
شد؟ خواهد برپا تازهاي ويژگي چه با مجموعه اين *
نگذاشتهام نمايش به را خود روغن و رنگ تكنيك با آثار نمايشگاه كه است سال چندين -
را گذاشتهام آثار بر مروري و جديد كارهاي كه بود خواهد جديدي نمايشگاه اين واقع در و
.دربرميگيرد
ميبينيد؟ چطور را سوررئال نقاشي فعلي وضعيت *
ايراني نقاشان كه مانده باقي حد همين در ايران در سوررئال نقاشي ميرسد نظر به -
اسلام جهان دوسالانه نقاشي نمايشگاه همين در اتفاقا.انتزاعياند سوررئال كارهاي مشغول
.سوررئال يا موضوعي كارهاي تا بودم انتزاعي آثار شاهد بيشتر شد ، برگزار اخيرا كه نيز
كه كنند كاري هم اگر حتي ميپردازند ، سوررئال سبك با نقاشي به كم بسيار ما هنرمندان
يك شايد كه ميكنند عرضه خاصي قلم يك با و مدرن بسيار را آن باشد ، سوررئال مقداري
در هست ، و بوده مطرح دنيا در كه سوررئالي كار نوع آن حال هر به.باشد انتزاعي سوررئال
بسيار ميكنند ، كار واقعا زمينه اين در كه كساني تعداد و ميشود كار كمتر خيلي اينجا
.انگشتشمارند
كه زماني تا آيااست مطرح دولتيخيلي نهادهاي طرف از هنري آثار خريد بحث روزها اين *
تا طرحهايي چنين اصولا نشود ، ايجاد جامعه در آن از استقبال و هنري آثار ديدن به تمايل
شوند؟ موفق ميتوانند حد چه
شده روبهرو زيادي مخالفت با نيز وزيران هيات در قضيه اين دارم اطلاع كه آنجا تا -
براي مردم كه زماني اينكه ، ضمن.ميرود شمار به هنرمندان از حمايتي اين كه حالي در است ،
و هنري واقعا آثار ديدن با ميكنند ، مراجعه وزارتخانهاي يا اداره به كارهايشان انجام
به هنر از شناختي بنابراين ، چنين ;شوند مي آشنا درست و واقعي هنر مقوله با بازاري ، نه
ميآيد پيش هم فرصتي دولت ، توسط هنرمندان آثار خريد اقدام با واقع در.ميشود داده مردم
نيست آن در هنري كار نوع هيچ اصلا كه بازاري آثار بودن متفاوت متوجه اثر ، مخاطبان كه
شايد حال ، هر به.شوند دارد ، گفتن براي حرفي آن در هنرمند كه نقاشياي تابلوي يك با
را آمادگي اين تا باشد رسانهها عهده بر هنري ، كارهاي با مردم دادن آشتي كار از بخشي
گالريهايي و نمايشگاه به تا كرد ترغيب نحو هر به را مردم بايد.كنند ايجاد جامعه براي
.باشد داشته وجود خوب آثار ديدن امكان آنها در كه بروند
معرق قرآن بزرگترين از صفحاتي نمايش
جهان
معرقبرجستهوتمام صورت به كه جهان معرق قرآن بزرگترين از صفحاتي
. است درآمده نمايش به بانو فرهنگسراي در يافته ، نگارش چوب
از جمعي قلم به سانتيمتر در 240 ابعاد120 در برجسته معرق قرآن اين
و برگ ده و صد اتمام ، داراي از پس استكه نگارش حال در ايراني هنرمندان
جنگلي چوب نوع چهار از قرآني ، نفيس اثر اين در.بود خواهد متر 4/درحدود5 قطري
فارسياستادمحمد نسخ خط به وآيات شده استفاده نارنج و شمشاد گردو ، جمله از
است حاشيه داراي طرف هر از قرآن اين صفحات كه است يافته نگارش عليقرباني
اين اتمام براي لازم زمان مدت نفيس اثر اين اجرائي مدير ملكنيا فرشاد سيد
بانو فرهنگسراي. كرد ذكر سال آن ، سه براي لازم بودجه تامين درصورت را قرآن
.دارد قرار ساعي پارك شمالي ضلع وليعصر ، خيابان در
هنر و فلسفه آموزش در هنر فلسفه جايگاه
به دولتها نقش و هنر توسعه پژوهشي سخنرانيهاي سلسله از جلسه اين سخنراني برنامه
اين در بهشتي محمدرضا دكتر.دارد اختصاص "هنر و فلسفه آموزش در هنر فلسفه جايگاه" بحث
دوم فردا ميتوانند مذكور نشست در شركت براي علاقهمندان و ميپردازد سخن ايراد به باره
شماره 8 هلالاحمر ، بنبست كالج ، چهارراه از پايينتر ، حافظ خيابان نشاني به بهمن
.تماس6725825 تلفن.كنند مراجعه
هنرمند ، نگاه گسترش:نقاش نيازي ، منوچهر
است مردم و او ميان آشتي موجب
دور از نوريگذشتم انبوه جنگلهاي ميان از و شدم وارد رنگ قهوهاي كلون با دري از
در را روستا يك از تصويري كاهگلي ، خانهايكردم حركت نور مسير در.خواند خود به مرا
پيراهن با زني بود ، ايستاده ايوان كنار در آفتاب مانند صورتش جوان زني.كرد تداعي ذهنم
نمايي شدم كه اتاق واردداشت سينه بر سكهها و عقيق سنگهاي از سينهريزي كه فرشگونه
پايداري و كرده نقش را ايران نام كه كليدها و قفلها از تابلويي.شد نمايان مقابلم ديگر
و كليدها از كه بسته نقش خيره چشم دو با جغدي ديگر تابلويي بربود نمايان آن پس از
همگي اينها.ميداد نمايش را دوازده عدد روي ايستاده ساعتي و بود شده ساخته قفلها
فعاليت سال نهمين چهلو مناسبت به پيش چندي كه هستند ، نيازي منوچهر هنري جديد تجربههاي
خلق به تابلوهايش ميان در نيز نقاش.درآمدند نمايش به نگارخانهسعدآباد در هنرياش
آفتاب قوس ميان در را زن دو چهره كه گوناگون سنگهاي از كولاژي بود ، مشغول ديگر اثري
او زندگي.ميكند نقاشي كه است قرن نيم به نزديك تبريز ، متولد 1332 نيازي.ميدهد نشان
نظر بهاست نديده نقاشي هنر و خود ميان فاصلهاي هيچگاه و درآميخته بانقاشي سراسر
هنرمند و شود هنري اثر يك آبستن بايد كه است مادري جنين مانند هنرمند يك فكر" نيازي
من":ميگويد الهامش منابع و نقاشي سبك درباره او."كند خاص سبك اسير را خود نبايد
اتفاق اطرافم در آنچه هر از و موسيقي از گفتوگوها ، از ميگيرم ، الهام طبيعت از بيشتر
خاص تكنيك يك به محدود را خودم هرگز اما است ، رئاليستي و مدرن نقشهايم بيشتر.ميافتد
منوچهر از اثر نمايشگاه 34 اين در."بگيرم الهام چيزي هر از ميكنم تلاش و نميكنم
به شدهاند خلق كولاژ و روغن و رنگ شيوههاي به و گذشته سال يك در آنها بيشتر كه نيازي
.ميخورد چشم
بااستعدادي جوان او":ميگويد او آثار درباره نيازي دوره هم و نقاش اسفندياري احمد
هنري فهم نيازي منوچهر من نظر به.ميكرد كار منوچهري خيابان در گالري يك در كه بود
آنها در و است متنوع او نقاشيهاي.است كرده خلق ارزشمندي و متعدد كارهاي و دارد خوبي
نقاشي از است تلفيقي نيازي آثار.هستند انتزاعي سبك به آثارش بيشتر و دارد وجود نوآوري
."ميزند موج آنها ميان در وطن به عشق و ايراني و شرقي نگاهي با سازي حجم و
از خارجي و داخلي نمايشگاه و 85 كرده خلق هنري اثر هزار به 41 نزديك تاكنون نيازي
.است گذاشته نمايش به را آثارش غيره و مونيخ نيويورك ، شيكاگو ، لوسآنجلس ، در جمله
كولاژ "پايدار".هستند آثارش ميان از نيازي مطرح تابلوهاي "پايدار" و "زمان بت" تابلوي
.است گرفته شكل جهان سكههاي از كه است قلبي "زمان بت" و است وكليدها قفل با ايران نام
در سال 1356 در ايران هنر بازار اولين برپايي فراخوان را خود نمايشگاهي كار بهترين او
ايران در هنري رنسانس براي سرآغازي ميتوانست كار اين است معتقد و ميداند لاله پارك
آن به نظر هنرمند حركت شكل درباره هنر بودن زنجيروار به اعتقاد ضمن خود نيازي.باشد
.دهد گسترش را جهان به خود نگاه بايد او كند ، حركت دايره يك در نبايد هنرمند" كه دارد
از بياموزم ، همه از داشتم سعي ميكردم زندگي ازايران خارج كه چندسالي در نيز من
هنرمندان و مردم عاقبت كه ميشود سبب هنرمند نگاه گسترش.مختلف فضاهاي و مختلف محيطهاي
هنري اثر يك ايراني هر خانه در كه برسد روزيفرا ترتيب اين به شايد.كنند آشتي هم با
بر چشمانم.انداختم تابلوها به نگاهي و زدم نمايشگاه در چرخي دوباره."شود نگهداري
گوشم به است نشسته جغد چهره بر كه ساعت تاك تيك صداي بار اين.ماند خيره جغد تابلوي
در را حركتي و معنا هريك نيست ، ساكن كليدي قفليا سكه ، صدف ، سنگ ، هيچ ديگر و رسيد ،
.دارند نهان خود
خليلي وليالله
|