ما پارتمان آ سراغ به مدرن پست هنر و...
آمد هم
دارد دستوري هم زبان
براي نخست گام فرهنگي ، بسترسازي
است جهانگردي توسعهصنعت
جامعه در جرم كاهش براي راهحلي
ميآفريند خطر آهنين مركب اين
كوشا آن حفظ در است ، ملي سرمايه پول
باشيم
است غنيمت هم همين
مسئولان پاسخ
ما پارتمان آ سراغ به مدرن پست هنر و...
آمد هم
پيدرپي دعواي و تنش به را جايش ما چهارطبقهاي آپارتمان در آرامش هفته يك از كمتر
كلي به دوم ، طبقه در ما شنگ و شوخ هميشه و صبور همسايه آقا ، علي.بود داده همسايگان
كف و بود خشك توت مشت يك جيبش ته هميشه كه سوم طبقه همسايه عنايت آقا و بود شده عبوس
به كه داماد تازه پرويز مهندسنميكرد بخششها و بذل اين از ديگر ميريخت بچهها دست
اول طبقه در كه حقير بنده با سلامتي چاق بدون بود ، شده ما عمارت چهارم طبقه ساكن تازگي
.بود شده سرد ساختمان گرم آب.بود معلوم علتش خوب ، .ميكرد ترك را خانه دارم سكونت
مادر قول به و ميكرد كار يكريز خانوادهام و من زيرپاي يعني زيرزمين در مشعل و موتور
و داماد تازه اما بود ، همه متوجه اتهام انگشت.نميشد داغ آب اما ميشد ، هلاك داشت زنم ،
نفسي خانه موتور نميگذارند ، و ميكنند ولخرجي آبگرم مصرف در كه بودند متهم بيشتر همسرش
اين به.داشتيم قرار اتهام دوم صندلي روي فرزندم دو و مادرزن همسر ، و بنده.كند تازه
اما.برود هم بالا طبقات به آب جريان نميگذاشتيم آبگرم مصرف در زيادهروي با كه دليل
داشت ، ظروف و ملحفه و پتو شستوشوي در كه وسواسي دليل به هم عنايت آقا زن خانم ، ربابه
جمعهها.نبودند اتهام مظان در كم هم فرزندش ، و 5 آقا علي و بود سوم رديف متهم
حمامها داخل از بگومگو ، آتش تبادل و ميرسيد خودش اوج به همسايهها ، خشن ديالوگهاي
مبادله دست اين از حرفهايي با معمولا و ميپيچيد ساختمان در طنيناش و داشت ادامه
:ميشد
رفته؟ كجا انصافتون آخه -
!بيملاحظه و بيمعرفت اينقدر هم همسايه -
ملاحظه هم كمي البته ، .داره معصيتنمياد خوشش خدا نكنين ، اسراف اينقدر بابا ، -
و كشيد طول هفته دو سرد جنگ و تنش اول مرحله.گرفتم درز را آتشين حرفهاي و كردم
كه بود دريافته فراست به او.شد متوقف عنايت آقا ميهمانان از يكي پادرمياني با بالاخره
لولهكش دنبال فيالفور كه كرد پيشنهاد و باشد موتورخانه دوجداره منبع از بايد آب نشتي
نيش سايرين از بيشتر كه داماد تازه.كند بازديد را موتورخانه و منبع و بيايد تا بفرستيم
يك و كرد قبول را ماموريت اين داوطلبانه بود ، نشسته جانش به طعنهها و لفظي حملات
از پر را موتورخانه كوچك فضاي و گيرانده سيگاري كه لولهكش.آورد خودش با را لولهكش
و موتورخانه از عيب كه كرد اعلام صريحا كارشناسانهاش ، بررسيهاي از بعد بود ، كرده دود
و نشست موتورش بر و گرفت ويزيت بابت هم مملكتي رايج وجه تومان هزار و 2 نيست آب منبع
.رفت
ميآيد حساب به هم ساختمان سفيد ريش كه عنايت آقاشد گرفته سر از قشرق دوباره
لولهكش ، گفته بنابه ظاهرا و بگرديم آب نشتي دنبال سرد ، جنگ جاي به كه كرد پيشنهاد
نشان را خودش اصطلاح به و ميزد بيرون پايين طبقه سقف از چون نبود ، بالا طبقات از نشتي
.ميرود فرو زمين در آب و تركيده آبگرم لوله يكجايي ، بود گفته لولهكشميداد
و چاي وسيله به بنده صميمانه پذيرايي با كه دقيقهاي مشورت 45 و شور از وقتي همسايهها
شد قرار.است اول طبقه از عيب كه رسيدند نتيجه اين به شدند فارغ بود همراه سيب و نارنگي
اصطلاح به تا گرفت عهده به را ماموريت اين خودش عنايت آقا.لولهكش دنبال برويم دوباره
از شقيقهاش ، سفيد موهاي كه بود مردي عاقل جديد ، لولهكش.بياورد را خبره و وارد آدم يك
و لوله تركيدگي محل زود خيلي الانصاف ، و الحق و ميدادند خبر اندوخته تجارب و رفته عمر
و كرد پيدا بود ، كرده خوش جا ما آشپزخانه دستشويي زير ظرافت نهايت در كه را آب نشت
دردسرهاي علاوه به قوس برج سرماي در افتادن خرج توي تومان هزار حدود 5060 قرعهفال
كف تخريب عمليات فرماندهي ستاد روز ، آن فرداي مجرب ، لولهكش !شد زده بنده نام به مربوطه
هم اينجانب.كرد داير ما خانه در را جديد لوله نصب و معيوب و تركيده لوله حذف آشپزخانه ،
و ملات و خل و خاك زودي به.درآمدم ستاد اين خدمت به مرخصي ، نصفي و روز يك گرفتن با
كارها.آوردند وجود به آشپزخانه گوشه در را تپهاي شكسته ، كاشيهاي و سراميك و سيمان
يكهو ، كه ميشد تمام خوبي و خير به داشت بنده ، خانم خوردن جوش و حرص و اعتراضات عليرغم ،
هفتهاي چهار اين در كه ، داد هشدار و نگهدارند دست همگي كه كرد امر و سررسيد عنايت آقا
هنگفتي رقم عنقريب ، و است كرده ثبت تاريخي ركورد يك آب كنتور داشته ، ادامه آب نشتي كه
آن كار چاره و كند سلب ما از مارا حقوق برج يك نفري دستكم و بيايد برايمان آب قبض روي
سند ، عنوان به پوسيده لوله همراه به را وقع ما و آب سازمان برويم وقت اسرع در كه است
دست روي شكسته كمر لوله واقع در كه را اضافي پول و كنند بازديد و بيايند تا كنيم تعريف
به كه تپهاي فلذا ، .نگيرند طبقه چهار آپارتمان اين اهالي ضعيف مواجب از گذاشته ، همه
.آب سازمان رفتيم سند و مدرك با و گذاشتيم باقي نخورده دست بود ، شده تشكيل گفته پيش شرح
.كنند ادا را مطلب حق و بازديد بيايند وقت اسرع در شد قرار دادند ، ما دست كه كاغذي طبق
از پس ديگران چون.شد ما خانه اهل و بنده نصيب آپارتماني ، بحران و تنش سوم مرحله
و آشپزخانه كف خاكي تپه مانديم ، ما و گرفتند آرام شد ، جاري لولهها در گرم آب اينكه
تحملش اول ، هفته.بشود تكرار بايد صوت ضبط عين كه ما توضيحات و همسايه و در بگومگوهاي
سبز برزنتي پارچه تكه يك با را رويش ميزند ، ذوق توي خيلي تپه ديديم وقتي.بود راحتتر
شروع جا همين از مساله اما.پوشانديم بود ، مانده يادگار ابوي مرحوم كوهي چادر از كه رنگ
پيرامون واضحات توضيح در بنده داشتيم ، فاميل روشنفكران قماش از ميهماناني كه شب يك و شد
نقاشمان خاله دختر ظريف نكته كه شدم دستپاچگي دچار آنچنان آشپزخانه كف سبزرنگ برآمدگي
ما بعد به روز آن از و كردم تاييد است ، مدرن پست نوع از دكور يك اين بود ، گفته كه را
و جديد قرتيبازيهاي دنبال رفته هم ، فلاني پسر كه حديث و حرف دنيا يك با ماندهايم
ميهمان جور همه و..!كردهاند مدرن پست نشده ، (open) اپن را وجبياش يك آشپزخانه داده
آب سازمان به هم چقدر هر و ميشوند هوار ما سر هنري ، اثر اين ديدن براي نقاط اقصي تا
كه ، ميدهند تذكر مثال باب من بدهند ، نجات مخمصه اين از را ما و بيايند كه ميزنيم زنگ
به عجالتا !هستيد عجول چقدر شما است ، نرسيده آبان و مهر ماههاي متقاضيان نوبت هنوز
نقل شدهايم و دادهايم رضايت آشپزخانهمان كف در مدرن پست هنري كار فقره يك ارتكاب
در به چشم و اينترنت سايتهاي توي برويم مانده ، كم و غريبه و آشنا و فاميل محفل
مدرن پست نمايشگاه اين به و بيايند آب سازمان كننده بازديده ماموران كي تا دوختهايم
.بدهند پايان
نشين خوش
دارد دستوري هم زبان
بحث يك شديم راحت ديگر گفتم ;كردم كيف شد عوض دبيرستان فارسي زبان كتابهاي وقتي
.ميشوند راحت نيز شاگردانم پنهان چه شما از و آمد گيرمان رفته و شسته
اين از بتواند تا كجاست رستم.كرديم گيري عجب ديدم كردم تدريس را كتابها وقتي اما
بالاخره تا كرديم نبرد وكلي درافتاديم جزيي چند جملات با روز يك.بگذرد خوان هفتاد
.جزئي ديگري 4 و فعل3 آن و است جزئي فعل 2 اين كه آمد عمل به كاشف نفهميده ، فهميده
يا4 بهظاهر 3جزئي فعلهاي بعضي و ميشوند جزئي هم4 جزئيها گاهي 3 كه بگذريم حالا
.ميشود اضافه بهشان يا كم ازشان جزء مختلف 1 معنيهاي و حالتها در جزئي
ما كار ديگر"صفر تكواژ" ديگر روز و بود تهي نشانه سومشخص ماضي فعل شناسه روز يك
از ناكام خلايق كه است كشك علم مگر.شود افزوده چيزي شاگردان باورهاي به تا بود توجيه
بروند؟ دنيا
شد سال1379.داديم درس (جزئيها و 4 ، 3 2) شامل را ساده جمله انواع سال1376
يك.نبود چندجزئيها از خبري ديگر.آن اجزاي و جمله شد ، سال1380.آن اجزاي و گزاره
...و خواستيم را عذرش بعدش سال.گفتيم متمم را جزئي سال 3
شكل به بحث دوم ، سال در اما.نبود جزئيها چند اول كلاس در.بود جالب خيلي سال يك
.داشتند را چندجزئيها همان سوميها و بود شده ديگرعنوان
.بود قيدها توي برديم و بردم لذت خيلي كه درس جالب قسمت.نكنيد نگاهم چپچپ تازه
قيد شد سال1379.بينشانه -نشانهدار 2 -بود 1 نوع دو قيد اول1376 سال.داشت عالمي
.ميشود عوض اسمش كههي است خيابان ميكنند فكر گمانم.مشترك و مختص
روز يكپيوسته و جدا نهاد گفتيم بعدش اجبارا.اجباري و اختياري نهاد گفتيم روز يك
حذفش بعد (چاپ1376) ميدهيم نشان علامت فلان با را آن باشد محذوف نهاد اگر گفتيم
به و بود مستعجل دولت اما.داديم قرار ماضي فعل شناسه جاي به را تيرخورده قلب اين كرديم
.گرديد بدل صفر تكواژ
بكند حاليمان كه نيست كتاب اين كار بابا نه ديديم.بود نور نورعلي كه مركب فعل بحث
.گردد مشكلاتمان حلال و بيابيم كتابي شايد تا بگرديم را بيآزار بازار گفتيم چيست؟ كه
و كتابخانهها تمام.(آرزوست آنم نشود مي يافت آنچه) كه افسوس صد و دريغ اما
حرف حرف ، فقط كه مولف جناب از.بله فهميدم ، تا گشته را استان و شهر كتابشناسيهاي
از و است شده چاپ شهرستاني در ما ، بچگي دوران در دستور كتاب دو يكي ، است خودشان
اختيار در را آن ياري هيچ و نگرديده چاپ تجديد دياري هيچ در هرگز و هرگز خوششانسي
براي كه وقتي از حيف اما.بود شده چاپ مجلات در كه مقاله چند از بگذريم حالندارد
ايشان دستوري بحث اگر.است عجيب گفتم.برنداشت دوشم از باري هيچ كه گذاشتم خواندنشان
هيچ مركب فعل ويژه به فوق بحثهاي درباره اينكه جالب و !نشد؟ چاپ تجديد چرا بود مفيد
(دگر حلاوتيست را نو كه آر نو سخن) مصداق به شايد گفتم.نميزند حرف ايشان مثل عزيزي
.است شده صادر و 1347 سالهاي1346 در ايشان دستورات نخير ، آمد يادم كه باشد نو بحث اين
...بخوان مفصل حديث خود تو
فاضلي ناصر
براي نخست گام فرهنگي ، بسترسازي
است جهانگردي توسعهصنعت
مسئولان مدتها از بعد اينكه.است تقدير و تامل قابل خود جاي در توريست پليس ايجاد طرح
شايسته باشند برخوردار كامل امنيت از بايد جهانگردان كه رسيدهاند نتيجه اين به
دستگاههاي فعاليتهاي بر چنداني نظارت حيطهها از بسياري در كه كشوري در اما تقديراست
بسياري و ندارند فعاليتي عملا دولتي دستگاههاي از بسياري و ندارد وجود غيردولتي مختلف
اولين برنامهها ناكارآمد بحث ظاهرا ميشود اعمال فراقانوني مجراهاي از برنامهها از
.ميرود شمار به آن زمينههاي همه در قانون آفت
ميدهند سر آنها عليه موهني شعارهاي و ميكنند اعتماد سلب توريستها از كه افرادي
براي افراد اين شناسايي آيا نيستند؟ شناسنامهدار افراد اين آيا هستند ، كساني چه
زعم به كه هستند اصفهان در افراد اين نمونه آخرين است؟ دشواري كار ذيربط دستگاههاي
.ميپردازند توريستها منكر از نهي و معروف به امر به خودشان
اجرايي پشتوانه نداشتن بلكه نيست ، قانون نبود بحث ميشود مطرح اينجا در كه آنچه
سكوت -هستند شدهاي شناخته افراد هم عموما كه -گروهها اين با مقابله در كه است قانون
كشور امنيت براي آفت بزرگترين قانون از برداشت هنگام به دوگانه برخوردهاي اين و ميكند
مجوزهاي وجود عليرغم) است نداشته وجود جهانگردان به هتاكان با مقابله توان اگر حال.است
بود؟ خواهد موفق عمل در توريست پليس طرح چطور (برخورد براي قانوني
به اگر و برخوردارند بالايي بسيار امنيت از توريستها ما كشور در كه است اين واقعيت
ميبينيم كنيم مقايسه كشورمان با را آنها و كنيم نگاه فيليپين و الجزاير همچون كشورهايي
تحت كه آنچه و دارند قرار بالايي سطح در امنيت لحاظ به ايران به شده وارد توريستهاي كه
يا تروريستي جنبه آنكه از استبيشتر شده مطرح كشور در توريستها به حمله عنوان
.است توريست پذيرش براي فرهنگي بسترسازي عدم و غلط فرهنگ از ناشي باشد داشته گروگانگيري
عاملان دلايل عمده كه ميدهد نشان توريستها به شده انجام حملههاي علل ريشهيابي
را توريسم و توريست از آنان تعريف واقع در حالت چند اين كه نيست خارج حالت چند از آن به
:توريست آنان نظر از ميدهد ، نشان
.دارد عناد سر ايراني -اسلامي فرهنگ با كه است مبتذل فردي *
.كند تبليغ نظام عليه كشورش به بازگشت در كه است آمده *
.است غربي منحط فرهنگ دهنده اشاعه كه است فردي *
عليه جهتگيري به را خاص افراد كه است توريست و توريسم مقوله از تعاريف اين
آنها ورود از يا برخورد ، گردشگران با تا ميدهد مجوز آنها به و ميكند ترغيب توريستها
مقوله از اشتباه برداشت علت به افراد اين واقع دركنند جلوگيري گردشگري مناطق به
افراد اين با مواجهه در حال.نميبرد جايي به راه تحجر جز كه ميافتند دامي به توريسم
شود؟ برخورد قانون طبق آنها با بايد يا گذاشت ، خود حال به بايد را آنان آيا كرد؟ بايد چه
كنيم سعي بايد دهيم تشكيل ويژه پليس آنان امنيت تامين و توريستها براي آنكه از پيش
جامعه افراد منفي ديدگاههاي ابتدا و بكوشيم توريسم مقوله براي فرهنگي صحيح بسترسازي در
برخورد با را غلط تفكر نميتوان هيچگاه كه چرا بزداييم را آنها اعمال و توريستها از
بايد خاطر همين به نميرود بين از ولي ميشود پنهان تفكر.برد بين از امنيتي و پليسي
مشكلات و مسايل با برخورد در چاره راه تنها اين و پرداخت آن اصلاح به تفكر سركوب بجاي
.است
فرهنگي ميراث دانشجوي -كم احمد
جامعه در جرم كاهش براي راهحلي
فكر معمولا.ميرسد انسان به آن همراه مصيبت تحمل قدرت كه دارند عقيده قديميها
شده ديده.مينمايد دهندهتر آزار انسان براي مصائب خود از ومشكلات سختي به ابتلا
مدت در مشكلات آمدن وجود به از پس نداشتهاند را مشكلي باره در تفكر جرات حتي كه افرادي
متعجب سازگاري ازاين خودشان حتي كه حدي به خوگرفتهاند ، آمده بوجود شرايط به كوتاهي
دچار گرفتاري به هنوز كه شخصي.است تامل قابل مهم اين روانشناسي ديد از كه ميشوند ،
مساله صورت وجود بدون كه ميگردد ، راهحل دنبال به ندارد عينيت كه مشكلاتي درباره نشده
تمام از ميتواند شخص مساله طرح از پس اما است مشكل پاسخ يافتن و حل راه جستوجوي
روان شگفتيهاي از يكي اين كه كند استخراج راهحلرا بهترين موجود احتمالات و امكانات
مختلف عاطفي پيامهاي دريافت با كه است انسان روان دفاعي سيستم و سازشپذيري در آدمي
به ميتوان آن از و ميكند تحمل و توجيه قابل شخص براي را آمده وجود به تازه شرايط
.كرد ياد واقعيت پذيرفتن
كه شخصي برد ، سود احسن نحو به جرايم انواع پيشگيري در ميتوان انسان روحي ويژگي اين از
آن عواقب از معمولا اضطرار ، يا غفلت روي از چه ميشود خلافي مرتكب بار اولين براي
دچار و ندارد كافي اطلاع ميشود گرفته برايش كه تصميمهايي مورد در و ندارد كافي اطلاع
را انتظارش حادثهاي چه نميداند نشده ، صادر برايش حكمي كه زماني تا و ميشود استرس
موارد ديگر از آن معاش تامين خانواده ، شدن متلاشي حرفه ، دادن دست از افكار ميكشد ،
از گوشهاي فاميل از افرادي بالاخره زندان به شخص ورود از پس كه ميباشد استرسزا
ميكاهد ، آن اهميت از خودبخود هم مساله اين كه ميكنند برطرف را فرد معيشتي مشكلات
اين و باشد گرفتار بايد مدتي كه ميكند قبول شخص و ميگردد صادر شخص زندان حكم كه زماني
ديگران اغراقآميز صحبتهاي و بوده زندان كه بعدي محيط از هنوز اما شده اجرا سازش مرحله
آخر به اصطلاح به كه زماني اما ميگردد متبلور فرد وجود در وحشتي ميزند دامن برآن نيز
به را مكان اين و ميشود مانوس محيط با زندان واقعيت قبول با كوتاهي مدت در ميرسد ، خط
كاسته نظرش در آن اهميت از زمان مرور به و ميشود پذيرا جديد شرايط با زندگي محيط عنوان
نيز زندان محيط در كه چرا نمود ، خواهد مراجعت بارها ميبينيم نيز آزادي از بعد و ميشود
و آمد خواهد هم بعدي دفعات بيايد زندان به بار يك هركس ميگويند كه حكمفرماست عقيدهاي
محترم قضات اگر حال ميدهد ، دست از را خود ارزش زندان كيفري جنبه خود خودبه ميبينيم
ميتوانند كنند حفظ جرم كاهش جهت در برنده برگ عنوان به را استرس و اضطراب اين بخواهند
مسلحانه ، سرقت و قتل مثل سنگيني جرايم مانند و افتاده اتفاق اول مرتبه كه جرمهايي براي
اتخاذ سنگيني مجازات ميزان نميباشند مضر جامعه براي حد از بيش آدمربايي كلاهبرداري ،
مينمايند تعيين خود صلاحديد به كه معيني زمان مدت در دوباره ارتكاب عدم شرط با و كرده
ديگر جرم يك ارتكاب صورت در كه شوند متذكر شخص به و درآورند تعليق صورت به را حكم آن
.ميگردد اجرا جديد حكم آن دنبال به و كرده تحمل را درآمده تعليق به مجازات بايد ابتدا
از جلوگيري در عامل مهمترين كه را مجازات از اوليه ترس اولا ميتواند ، روش اين
نادانيدچار يا اضطرار روي از سهوا كه افرادي به ثانيا.كند حفظ است دوباره ارتكاب
بين صميميت ايجاد و همنشيني از ثالثا.بدهد را مافات جبران و اصلاح فرصت شدهاند مشكل
روشهاي تبادل امكان و ميشود جلوگيري حرفهاي مجرمين با نميباشند دار سابقه كه افرادي
نيز زندانها فضاي در تراكم و فشار ايجاد از و رفت خواهد بين از جرم ارتكاب مختلف
.ميشود جلوگيري
محفوظ نام
ميآفريند خطر آهنين مركب اين
اخذ به مجبور دوچرخه از استفاده براي مشهد در سال 1335 حدود كه دارم خاطر به
حركت چند آن دريافت براي و ميشد صادر رانندگي و راهنمايي اداره توسط كه بودم گواهينامه
ايستادن باريك ، كوچه يك در زدن دور جمله از ميداديم انجام دوچرخه با ميبايست كه بود
گرفته امتحان كه رانندگي و راهنمايي علائم با آشنايي علاوه به و دقيقه يك مدت به جا در
كه ميكرد كنترل را دوچرخهسوارها پليس مرتب شهر در آمد و رفت هنگام در سپس.ميشد
و داشت تردد شهر در زيادي اتومبيل نه زمان آن در كه حالي در.باشند داشته تصديق حتما
موتورسيكلت و اتومبيل تعداد بر سال هر تاكنون زمان آن ازبود زياد موتورسيكلت نه
تصديق و ندارد معنايي ديگر دوچرخه تصديق كه جايي تا شده كم دوچرخه تعداد از و افزوده
.است شده دلبخواهي نيز موتورسيكلت
با موتورسيكلتسوار از مملو تهران شهر اكنون ولي زمان آن از بود مختصري شرح اين
در و ميشود بيشتر و بيشتر روزه هر كه شده مختلف سرعتهاي و مختلف صداهاي مختلف ، اشكال
كه اين جالبتر و ميكنند امنيت احساس كمتر دارند تردد خيابانها در كه مردمي نتيجه
تردد حق پاركها داخل در هم و پيادهروها در هم و خيابان وسط در هم كه است موردي تنها
زودي به مساله اين و كند حفظ بزرگ خطر اين مقابل در را خودش بايد كه است عابر و دارند
قصههاي به هوا آلودگي حل مثل حلآن كه كرد خواهد پيدا فاجعهآميزي ابعاد تهران در
است شدن حل و كنترل قابل حاضر حال در مشكل اين البته.ميكند پيدا شباهت شب يك و هزار
نزديك آتيه در و صورت اين غير در.شود اقدام مورد اين در زودتر ، چه كههر آن شرط به
.گرفت خواهد قرار تهديد معرض در موتورسيكلتسواران توسط پياده عابران سلامتي پيش از بيش
كوشا آن حفظ در است ، ملي سرمايه پول
باشيم
دست و نو پول نوروز ، باستاني آيين برگزاري و نو سال فرارسيدن هنگامه در سال هر
دشوار بسيار آن به دسترسي حتي و ميشود مبادله مردم و بانك ميان كشور در فراواني نخورده
است؟ ملي سرمايه پول نميگويند مگر ميآيد؟ نخورده تا پولهاي اين روز به چه اما.است
گرداننده و نيست پول عبارتي به مطلوب ، اقتصاد به دسترسي مختلف اقشار دغدغههاي همه مگر
جدي تلاش ملي سرمايه آن نگهداري و حفظ در بايد كه آنچنان چرا پس كشور؟ اقتصاد چرخ
حلي راه آسان ، زندگي براي بسيار راهكارهاي وجود با تكنولوژي توسعه كنار در چرا نميشود؟
تبليغاتي ، فيلمهاي كنار در كه دارد اشكالي چه نميشود؟ ارائه آن آموزش و نگهداري براي
كودكان به جذاب و ساده زباني با نفتي منابع نگهداري و انرژي مصرف صحيح آموزشنحوه نظير
كنار در امروز جوانان حتي و كودكان شود؟ داده آموزش پول صحيح انتقال و نگهداري نحوه
بند شيرازه پول و بياموزند را اجتماعي زندگي درست فرهنگ بايد تحصيل و كار به اشتغال
انتقال براي مناسبي جاي پول كه شوند آموخته بايد ناچار به پس است ، ملي اقتصاد ديوان
عزم يك با است لازم.نيست...و حسابرسي خوشنويسي ، و امضا تمرين و اعتراض اعلام و پيام
از عدهاي متاسفانه.كرد اقدام ارزش با ملي سرمايه اين پول حرمت حفظ مسير در ملي
يادگاري شعر ، ارقام ، و اعداد نوشتن.نميدارند روا كافي دقت اسكناس نگهداري در هموطنان
.هستيم آن شاهد كرات ، به كه است مواردي از اسكناس روي غيره و
كه ميدهند مسافرين به كثيف و پولهايپاره آنچنان نقليه وسائل رانندگان گاهي حتي
شخصيت ارتقاي نشانه سالم و پاكيزه اسكناس ارائه و پاكيزگي.نيست مجدد استفاده قابل ديگر
به متعلق كه آنچه خصوص در فرهنگ ايدهآلبا هموطن يك و است اجتماعي و فردي
امانت يك مثابه به آن درست انتقال و پاكيزگي در و داشته وظيفه احساس است ديگران و خود
.ميورزد عشق ملي ،
باميري مرضيه
است غنيمت هم همين
شركت عذرخواهي عنوان با مطلبي شهري صفحه 3 ديماه 81 چهارشنبه 3 مورخ شماره 2938 در
كلي اول نگاه در كه بود شده درج كشور از خارج به پستي بستههاي ارسال در تاخير از پست
كوتاهي قبال در كه شد پيدا ارگاني و نهادي هم ما كشور در بالاخره كه شد من خوشحالي باعث
كه چرا است كمنظيري اقدام خود نوع در اين كه كند عذرخواهي مردم از وظيفه انجام در
در سستي نحوي به كدام هر خدماتي ارگانهاي خدمت ارائه در ظاهري شعارهاي عليرغم و غالبا
ابهام از پر را آن خواندم را مطلب وقتي اما.مياندازد ديگري گردن به را وظيفه انجام
شركت نيز بخشي در و بود شده اعلام مقصر اير ايران هواپيمايي شركت بخشي در كه چرا ديدم
همه براي اميدوارم كه است موثري قدم نيز حد همين حال هر بهدبي در قرارداد طرف
الگو مردم از عذرخواهي همان يعني نيكو كار اين هستند مردم به خدمت مسئول كه سازمانهايي
.شود فرهنگ و
اصفهاني زهرا
مسئولان پاسخ
شده تلف وقت ارزش محاسبه
نميباشد صحيح
روزانه" عنوان با مورخ 27/9/81 همشهري روزنامه صفحه 5 در مندرج خبر به نظر احتراما
:ميرساند آگاهي به "ميرود هدر ترافيك در تهراني شهروندان وقت از ساعت ميليون 5
زمان متوسط.شود گرفته نظر در كيلومتر از 11 كمتر شهري -درون سفر هر طول متوسط اگر"
هر زمان درصد معادل 48 شبكه در تاخير زمان حجم كه آنجا از.است ساعت نيم از كمتر سفر يك
(تقاطع در تاخير زمان متوسط درصد بهاضافه 26 مسير ، در تاخير زمان متوسط درصد 22)است سفر
از كمتر (ازدحام پر ساعت)صبح اوج ساعت يك در هم آن سفر هر براي تاخير زمان متوسط لذا ،
.است دقيقه 15
مبناي بر تهراني شهروندان وقت رفتن هدر ساعت ميليون روزانه 5 محاسبه ترتيب اين به
در شده تلف وقت ارزش محاسبه متعاقبا و سفر در تاخير نيم و دقيقه و 28 سفر زمان ساعت يك
با گرفته صورت محاسبات و مذكور خبر در مندرج آمار كه آنجا از.نيست صحيح مذكور مطلب
و سازمانها بسياري و است تهران ترافيك و نقل و حمل جامع مطالعات نتايج به استناد
دستور است مستدعي ميبرند ، بهره مركز آمار از نقل و حمل مسائل با مرتبط ارگانهاي
خرسندي ابراز ضمن خاتمه درشود درج مناسب محل در لازم ، تسريع با فوق اصلاحيه فرماييد
روز ، آماري منابع از استفاده با گزارشها تهيه به روزنامه آن تحريريه همكاران تمايل از
و اخبار تنظيم و تهيه در نقل و حمل آمار مناسب كاربرد منظور به ميرساند ، آگاهي به
و همكاري آماده شركت اين كارشناسان مشابه ، اشتباهات بروز از پيشگيري و خبري گزارشهاي
.هستند ذيربط حوزه خبرنگاران به مشاوره
تهران ترافيك و نقل و حمل جامع مطالعات
است قطعي سيمكارتها واگذاري
منتظر مخابرات ، وعده خلف" عنوان با روزنامه آن شماره 2951 در مندرج مطلب پاسخ در
.ميشود ارسال زير شرح به "نباشيد ماه بهمن در همراه تلفن دريافت
منظور به كه افرادي شده ثابت مطبوعاتيمان خوب دوستان به بارها و بارها كه اين با
خصوص در كاملي اطلاعات ميكنند ، معرفي آگاه منابع را خود خاص ، مقوله يك در نظر اظهار
همه كه همانگونه اما ، و ميشود استناد آنان گفتههاي به ندارند سازمان آن مسائل
برنامه كه آن از پس سيمكارت ، واگذاري قبل دوره در دارند خاطر به گروهي رسانههاي
به برنامه آن در تاخير و وقفه روز يك حتي شد ، اعلام عمومي روابط اين سوي از واگذاريها
بودندو نفر هزار دوره ، 750 آن در تهران همراه تلفن متقاضيان كه آن ضمن.نيامد وجود
تهراني متقاضي نفر هزار تنها 250 دوره اين در آگاه ، منبع آن ادعاي خلاف بر كه آن حال
به آنها به سيمكارت واگذاري كار كه است بديهي اين ، بنابر و نفر هزار نه 400 دارد وجود
، پيشين دورههاي مانند نيز دوره اين در كه آن مضافا.گرفت خواهد صورت آسانتر مراتب
.گرفت خواهد انجام شده ، اعلام موعد از زودتر يقينا شهرستاني متقاضيان سيمكارت واگذاري
مجموعه بيشتر تحرك به منجر كه مطبوعات بجاي انتقادهاي از همواره ما تقدير هر به
درج در نيز رسانه اين كه است اين انتظارمان ولي ميكنيم ، استقبال ميشود كشور مخابراتي
.دهد خرج به بيشتري نظر دقت خود انتقادهاي
مخابرات شركت عمومي روابط كل اداره
|