پنج شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۱ - سال يازدهم - شماره ۲۹۹۱ - Feb.27,2003
رسم قشنگ خوب ماندن
۱۲قدم بسوي زندگي
* و اين پايان شروعي است براي ديگراني كه بخوانند و بدانند كه هيچ نمي دانند! و به پاس گمنامي و به احترام ايشان، شايد كساني كه اين مطالب را مي خوانند چون من به بهانه اي فرصت يابند، تا به اين جلسات بروند! بهانه هر چه باشد، مهم اين است كه خود را بيشتر بشناسند تا فقط براي امروز عاشقانه عشق بورزند چون اين زنان و مردان گمنام...
002655.jpg
ساعت ۳۰/۶ بعدازظهر... زمستان ۸۰ جلسه باز
رضا هستم معتاد در حال بهبودي. او از زندگي خود گفت، شروع اعتيادش را از الكل گفت و اين كه آن را تسكيني مي دانست براي دردهاي روحي و رواني اش! رضا در ادامه گفت:كسي به اين انجمن مي آيد كه بايد به ته خط رسيده باشد. منظور فقط اين نيست كه از همه كس و همه جا طرد شده باشد و يا كارتون خواب در كوچه و خيابانها، بلكه از درون به ته خط رسيده باشد. بايد تمايل داشته باشي كه از اعتياد رها شوي و بتواني با اين هدف قدم هاي ۱۲گانه را طي كني .بايد شيوه زندگي خود را تغيير دهي و خود را به لحاظ معنوي پربار كني به طوري كه بداني به جايي رسيدي كه اولين دروغ، اولين لغزش معنوي خواهد بود كه ترا به دوران مخرب برمي گرداند.
مجيد نفر بعدي است كه در جلسه صحبت را شروع مي كند، او مي گويد من در عرض يك شب معتاد نشدم كه حالا در يك شب بيماري خود را كنار بگذارم. مواد مخدر را مي توانم يك شبه ترك كنم اما بيماري اعتياد ترك كردني نيست. اين راهي طولاني است كه همراهان بيمار هم مي توانند با درك بيماري اعتياد به او كمك كنند و من اعتراف مي كنم نقايصي درونم هست و با تحمل و تكيه بر خداوند بر آنان فائق مي شوم.
باز هم تهران ساعت۳۰/۷ بعد از ظهر شهرك ولي عصر، اين جا هم ديگر معتادان در حال بهبودي، از خود مي گويند اما، آن چه مهم است زيربنا و اصول و زيربناي اين انجمن بر پايه ارزش درماني كمك يك معتاد به معتاد ديگر، استوار است. اعضاي اين انجمن با در ميان گذاشتن تجربيات و چگونگي بهبودي خود از اعتياد، فعالانه در جلسات شركت مي كنند، جلسات ايشان حالتي غيررسمي دارند و در مكانهايي كه به وسيله گروهها اجاره شده اند، برگزار مي شوند، رهبري جلسات و انجام بقيه امور آن را اعضاي جلسه به طور نوبتي و داوطلبانه بر عهده مي گيرند. كليه مخارج جلسات معتادان گمنام و خدمات ديگر به كمك اعانه داوطلبانه اعضا و فروش نشريات اين انجمن تأمين مي شود. هيچ گونه كمك مالي از افراد غيرعضو پذيرفته نمي شود. محل اين جلسات معمولا از ميان مكانها و مؤسسات عمومي و عام المنفعه انتخاب مي شود. جلسات دو نوعند ،باز و بسته. جلسات باز براي عموم آزاد است و جلسات غيرعلني يا بسته فقط مخصوص معتادان در حال بهبودي است و تعدادي از جلسات مخصوص پرسش و پاسخ مي باشند. در اين جلسات هر عضو فقط راجع به خودش صحبت مي كند. تجارب شخصي خود در خصوص بهبودي، قطع مصرف مواد و نيز بيان احساسات شخصي خود.
اين جلسات قصد پند و اندرز ندارند و از هر گونه بحث هاي سياسي و اجتماعي و حتي علمي و روانشناسي  دوري مي كنند و تنها به بيان آن چه كه از خود مي گويند بسنده مي نمايند.
***
از مهرداد كه رهبر جلسات واقع در يكي از خيابان هاي شمال تهران مي باشد پرسش هاي ديگري را در خصوص انجمن مي كنيم.
* معيار انتخاب رهبري جلسات چيست؟
- معمولا هر ۳ ماه يك بار يكي از اعضا داوطلب، مسئوليت برگزاري جلسات را بر عهده مي گيرد، ما به او منشي جلسه مي گوييم كه معمولا  پاكي ۱ سال به بالا دارند و در اصل آن چه در طي جلسه انجام مي پذيرد وي اعلام مي كند.
* تأمين هزينه اجاره بهاي مكانها براي برگزاري جلسات به چه طريقي انجام مي گيرد؟
- بر طبق سنت هفتم، جلسات ما بايد خودكفا باشند، در انتها هر جلسه سبد جمع آوري پول جهت اجاره بها، تهيه نشريات و غيره به گردش درمي آيد و تنها هر عضو معتاد در حال بهبودي به نسبت توان خود قسمتي از اين مخارج را به عهده مي گيرد. جلسات معتادان گمنام در سراسر جهان به گونه يكسان و استاندارد برگزار مي شود.
* پس مي شود گفت بهبودي در انجمن شما بيشتر به معجزه شبيه است.
- من تا حدي موافقم، اما اين كه شما معجزه را چطور ببينيد. اولين و مهمترين قدم در برنامه  ما، اعتراف و پذيرش عجز در مقابل اعتياد است. اين قدم ما را از حالت تدافعي و موضع جنگ و گريز، با اعتياد كه توان و انرژي ما را به هدر مي دهد بيرون مي آورد.
* پس اراده در اين جاست كه شكل مي گيرد، نه؟!
- در جايي كه اعتياد يك نيروي قوي تر از اراده ماست و اختيار زندگي معتاد را در دست خود دارد و با توجه به اين نكته كه مراجعه به پزشكان براي اكثريت ما اين تصور را ايجاد مي كند كه پس از سم زدايي خوب شده ايم. اما سم زدايي فقط مربوط به قسمت جسمي بيماري اعتياد است و بعد عاطفي، فكري و معنوي بيماري همچنان دست نخورده باقي مي ماند. ما اطلاعات درستي از بيماريمان نداريم و شايد بسياري از ما به خاطر همين نكته وقتي از زندان و بيمارستان و بازپروري مرخص مي شويم دوباره به عمق اعتياد سرنگون مي شويم.
* منظورتان كدام اطلاعات است؟
- شما گفتيد اراده، من هم مي گويم با باور اين كه ما غرور كاذب داشتيم، ترس داشتيم اظهار ناتواني و عجز در برابر اعتياد را نمي كرديم، اطلاعات يعني پذيرش همگي اين عوامل در يك فرد معتاد و اراده يعني غلبه بر اين عوامل و اينكه مي گويند معتاد اراده ندارد درست نيست .وقتي در او تمايل به بهبودي پيدا شود آن گاه راه هايي براي او آغاز مي شود.
* چه كساني اعضاي انجمن معتادان گمنام*(NA)هستند؟
- هر كس كه مايل به قطع مصرف مواد مخدر باشد مي تواند به عضويت معتادان گمنام درآيد ، عضويت در اين انجمن محدود به مصرف كنندگان هيچ ماده مخدر به خصوصي نيست و هر كس كه با هر گونه ماده مخدر قانوني و يا غيرقانوني (الكل هم ماده مخدر است) داشته باشد مي تواند به عضويت درآيد. تمركز ما به روي اعتياد است نه يك ماده مخدر.
*چرا گمنام؟ چرا اين واژه براي انجمن انتخاب شده است؟
- ساده ترين تأثير گمنامي اين است كه به معتاد اجازه مي دهد بدون ترس و نگراني در جلسات شركت  كند. براي معتاداني كه بار اول در جلسات شركت مي كنند بسيار حائز اهميت است. ديگر نكته مهم بوجود آوردن جو مساوات در جلسات است.
سالروز پاكي...!
تعريف دقيق اعتياد به طوري كه مورد قبول همگان واقع شود كاري غيرممكن است. با اين همه به نظر مي رسد كه اين بيماري معمولا به اين گونه ما را تحت تأثير قرار مي دهد، از جنبه رواني ما دائما در اشتغال فكري و وسوسه مصرف كردن بوديم، از جنبه جسمي، بدون توجه به عواقب آن دچار حالت «اجبار» در ادامه مصرف شديم. از جنبه روحاني در طول دوران اعتيادمان به گونه اي «خودمحور» شده بوديم. مورد بررسي قرار دادن اعتياد به عنوان يك بيماري(مرض) به نظر بسياري از معتادان ديدگاهي منطقي مي باشد، زيرا در تجربيات، اعتياد يك بيماري پيشرونده و غير قابل علاج است كه چنانچه متوقف نگردد مرگ آور خواهد بود.
در جلسات باز معمولا سالروز تولد افرادي كه دقيقا هيچ گونه موادي( الكل و داروهاي مخدر مجاز را هم شامل مي شود) مصرف نكرده اند جشن گرفته مي شود!.
ديگر حضار در جلسه مشاركت مي كنند، مشاركت به عبارتي رسانيدن پيام بهبودي به معتادان ديگر باعث مي شود كه خودخواهي و خودمحوري به مرور جاي خود را به عشق بلاعوض و ايثار بدهد و هر كسي به رسم جلسات باز به عنوان معتاد در هر حال بهبودي مدت زمان قطع مصرف خود را اعلام مي كند. زمان قطع مصرف متفاوت است و ميزان مدت زمان آن در بين افراد معتاد فرق مي كند، بر اساس ميزان مدت عدم مصرف نشان هايي به رسم يادبود از طرف راهنما به فرد معتاد در حال بهبودي داده مي شود و گاهي برخي شمع و نشان كه به آن چيپ مي گويند به تازه وارد و يا كسي كه اوايل درمان بهبودي خود را سپري مي كند براي تشويق مي دهند. كه البته رنگ چيپ ها بسته به تعيين زمان مشاركت و نحوه اعلام مدت زمان قطع مصرف است كه رهبر جلسه در آن اعلام نظر مي كند.
در اين جا به طور فهرست وار اصول و سنت هاي ۱۲ گانه قدمها را مي آوريم فقط به منظور آشنايي بيشتر با اهداف اين انجمن.
آنها كه به معجزات اعتقاد دارند، مي دانند و مائي كه نداشتيم، در اثر رهايي از اسارت غرور، خودمحوري اعتياد، اكنون مي دانيم كه با تكيه كردن بر نيروي لايزال قادر متعال، مي توانيم هر آن چه را كه حل اش به عقل نمي رسد، به عالمي خارج از محدوده دانسته ها، واگذار كنيم.
قدمهاي دوازده گانه معتادان گمنام
اين قدمها، در قلب برنامه بهبودي ما قرار دارند و ما از طريق به كارگيري آنها به طور عملي و رعايت اصول معنوي مستور در آنها در كليه امور زندگي، به مرور و دروني متحول شده و به عنوان اعضاي مسئول و سازنده به اجتماع بازمي گرديم.
۱- ما اقرار كرديم كه در مقابل اعتيادمان عاجز بوديم و زندگيمان غيرقابل اراده شده بود.
۲- ما به اين باور رسيديم كه يك قدرت مافوق مي تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.
۳- ما تصميم گرفتيم كه اراده و زندگيمان را به خداوند، بدان گونه كه او را درك مي كرديم بسپاريم.
۴- ما يك ترازنامه اخلاقي بي باكانه و جستجو گرانه از خود تهيه كرديم.
۵- ما چگونگي دقيق خطاهايمان را به خداوند، به خود و به يك انسان ديگر اقرار كرديم.
۶- ما آمادگي كامل پيدا كرديم كه خداوند كليه اين نواقص شخصي ما را برطرف كند.
۷- ما با فروتني از او خواستيم كمبودهاي اخلاقي ما را مرتفع سازد.
۸- ما فهرستي از تمام كساني كه به آنها صدمه زده بوديم تهيه كرده و خواستار جبران خسارت از تمام آنها شديم.
۹- ما به طور مستقيم در هر جا كه امكان داشت از اين افراد جبران خسارت كرديم، مگر در مواردي كه اجراي اين امر به ايشان يا ديگران لطمه بزند.
۱۰- ما به تهيه ترازنامه شخصي خود ادامه داديم و هر گاه در اشتباه بوديم بدان اقرار كرديم.
۱۱- از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاي رابطه آگاهانه خود با خداوند، بدان گونه كه او را درك مي كرديم شده و فقط جوياي آگاهي از راه اراده او براي خود و قدرت اجرايش شديم.
۱۲- ما با بيداري روحاني حاصل از برداشتن اين قدمها، كوشيديم اين پيام را به معتادان برسانيم و اين اصول را در تمام امور زندگي خود به اجرا درآوريم.
سنت هاي دوازده گانه معتادان گمنام
اين سنتها حكم اساسنامه انجمن را دارند و رعايت اصول روحاني مستتر در آنها ما را از شر غرايض شخصي كه مي تواند باعث نابودي و مرگ اعضاي آن گردد حفظ مي كند.
۱- منافع مشترك ما بايد در رأس قرار گيرد. بهبودي شخصي به وحدت NA بستگي دارد.
۲- در رابطه با هدف گروه ما، تنها يك مرجع نهايي وجود دارد، خداوندي مهربان كه به گونه ممكن خود را در وجدان گروه بيان كند. رهبران ما فقط خدمتگزاران مورد اعتماد مي باشند آنها حكومت نمي كنند.
۳- تنها لازمه عضويت، تمايل به قطع مصرف است.
۴- هر گروه بايست مستقل باشد، به استثناي مواردي كه بر گروههاي ديگر اثر بگذارد.
۵- هر گروه فقط يك هدف اصلي دارد، رساندن پيام به معتادي كه هنوز در عذاب است.
۶- يك گروه هرگز نبايست هيچ مؤسسه مرتبط و با هر سازمان خارجي را تأييد و يا در آنها سرمايه گذاري كند و يا نام NA را به آنها به عاريت دهد، مبادا كه مسائل مالي، ملكي و شهرت، ما را از هدف اصلي خود منحرف سازد.
۷- هر گروه مي بايست كاملا متكي به خود باشد و كمكي از خارج دريافت نكند.
۸- معتادان گمنام، مي بايست هميشه غيرحرفه اي باقي بمانند اما مراكز خدماتي ما مي توانند كارمندان خاصي استخدام كنند.
NA- 9 تحت اين عنوان، هرگز نبايست سازماندهي شود اما مي توانيم هيأت هاي خدماتي و يا كميته هايي تشكيل دهيم كه مستقيما در برابر كساني كه به آنها خدمت مي كنند مسئول باشند.
۱۰- معتادان گمنام هيچ عقيده اي در مورد مسائل خارجي ندارند و نام NA هرگز نبايست به مباحث اجتماعي كشانده شود.
۱۱- خط مشي روابط عمومي ما بنابر اصل جاذبه است تا تبليغ. ما لازم است هميشه گمنامي شخصي خود را در سطح مطبوعات، راديو و فيلم حفظ كنيم.
۱۲- گمنامي، اساس روحاني تمام سنت هاي ما است و هميشه يادآور اين است كه اصول اخلاقي را به غرايز شخصي ترجيح دهيد.
فخر السادات كهنداني
*Narcotik Anonymous

وقتي در تهران برف مي بارد
غلامعلي حداد عادل
فرض كنيد شما كه خواننده اين نوشته هستيد، رئيس سازمان آموزش و پرورش شهر تهران باشيد و ساعت شش صبح يكي از روزهاي زمستاني دي ماه يا بهمن ماه، وقتي از خواب بيدار مي شويد با نگاهي از پنجره به بيرون متوجه شويد كه شب هنگام برف آمده و به ارتفاع ده سانتيمتر روي زمين نشسته و همه جا را سپيدپوش كرده است، در چنين موقعيتي چه خواهيد كرد؟ لابد پاسخ مي دهيد كه بلافاصله به مدير روابط عمومي اداره تلفن مي كنم و مي گويم به صدا و سيما اعلام كند مدارس تعطيل است. اما مطلب به اين سادگيها نيست و تصميم گيري درين باب دشوارتر از آن است كه تصور مي شود.
اولين نكته اين است كه تهران شهري است بزرگ و وسيع و پرجمعيت كه در دامنه جنوبي بخشي از رشته كوههاي البرز قرار گرفته و خصوصيات اقليمي شمال شهر با خصوصيات اقليمي جنوب آن تفاوت دارد، چنانكه گاه در شمال شهر كه كوهپايه است باران شديد يا برف سنگين مي بارد و در جنوب شهر خبري از برف و باران نيست. ميزان متوسط بارندگي سالانه در ارتفاعات شمال شهر تهران در حدود ۳۵۰ ميلي متر است و در جنوب شهر تهران در حدود ۱۵۰ ميلي متر. اين تفاوت اقليم سبب مي شود كه رئيس سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در تصميم گيري عجله نكند. اگر خانه او در شمال شهر باشد، نبايد تصور كند كه ارتفاع برف در همه جاي شهر تهران يكسان و به اندازه اطراف خانه اوست. بنابراين او نمي تواند براي همه شهر تهران، بدون تحقيق يك تصميم واحد بگيرد. ناچار بايد به خانه حداقل چهار نفر از رؤساي مناطق آموزش و پرورش تهران كه در چهار نقطه مختلف شهر قرارداد تلفن كند و وضع برف و ارتفاع آن را در آن مناطق بپرسد تا بتواند تصميم  بگيرد كه مدارس همه شهر بايد تعطيل شود يا بعضي از مناطق.
اما اين تصميم گيري بايد سريع صورت گيرد و از يك ربع ساعت تجاوز نكند، زيرا در آن صورت ممكن است به اصطلاح «به خبر نرسد». اگر تصميم آموزش و پرورش در اولين بخش خبري به اطلاع عموم مردم نرسد بسياري از رانندگان اتومبيل هاي سرويس رفت و آمد دانش آموزان ،ناچار خواهند بودبنا به قاعده هر روز خود از خانه خارج شوند و بعضي از دانش آموزان را از مقابل خانه آنها سوار كنند و به طرف خانه بقيه و مدرسه در حركت باشند. همچنين ممكن است بعضي از دانش آموزان كه راهشان از خانه تا مدرسه دور است صبح زود به راه بيفتند و در راه فرصت و امكاني براي شنيدن اخبار نداشته باشند، چنانكه ممكن است بسياري از پدران و مادران كه هر دو شاغل هستند، قبل از حركت فرزندانشان به سوي مدرسه و يا بلافاصله پس از آنها خانه را ترك كنند و بعدا فرزند دانش آموز آنها متوجه شود كه مدرسه ها تعطيل است و بايد به خانه اي كه هيچ كس در آن نيست برگردد.
اما علاوه بر تفكيك مناطق، بايد دانش آموزان را هم تفكيك كرد. گاه لازم است همه دوره هاي تحصيلي را از ابتدائي تا پايان متوسطه تعطيل كرد و گاه فقط بايد ابتدائي يا ابتدائي و راهنمائي را، در چند منطقه يا در همه مناطق تعطيل كرد. مشكلي كه در اينجا ممكن است پيش آيد اين است كه بسياري از پدرها و مادرها راضي نمي شوند يك يا دو فرزند هفت ساله و ده ساله خود را كه دانش آموز ابتدايي هستند، در خانه تنها رها كنند و خود به سر كار بروند. ناچار مادر در خانه مي ماند و او هم به تبع بچه ها، كار خود را تعطيل مي كند. حال اگر اين مادر، كارمند اداره اي باشد كه عده اي ارباب رجوع داشته باشد، همه آنها سرگردان و ناراضي خواهند شد. موضوع وقتي پيچيده تر مي شود كه اين مادر،  خود دبير دبيرستان باشد و ابتدائي و راهنمائي تعطيل شده باشد و مدارس متوسط تعطيل نشده باشد. او از يك سو مجبور است به اعتبار آنكه مادر يك يا دو دانش آموز ابتدائي و راهنمائي است، در خانه بماند و از سوي ديگر ناچار است سر كار خود حاضر شود و به دانش آموزان دبيرستان كه تعطيل نيستند درس بدهد. نكته مهم اين است كه تعطيلي مدارس، فقط سبب تعطيلي مدرسه ها نمي شود، بلكه كار در ساير ادارات و دستگاهها و از جمله در مدارسي كه تعطيل اعلام نشده، نيز مختل مي شود.
اما گرفتاري و بلاتكليفي بيشتر وقتي است كه رئيس سازمان آموزش و پرورش در ساعت شش صبح متوجه شود كه بارش برف، تازه آغاز شده است و هنوز برف چنداني روي زمين ننشسته كه رفت و آمد دشوار باشد. او در اين حال نمي داند چه تصميمي بايد بگيرد. آيا برف خواهد ايستاد يا خواهد نشست؟ پيش بيني هاي هواشناسي هم آن اندازه دقيق نيست كه بتواند در اينجا در مورد استناد واقع شود. اگر مدرسه ها تعطيل نشود ممكن است از ساعت ۶ به بعد بارش برف سنگين تر و شديدتر شود و رفت و آمد خودروها و مردم خصوصا در بازگشت از مدرسه دشوار شود از سويي ديگر ممكن است او مدارس چند منطقه يا همه مناطق را تعطيل اعلام كند و اندكي بعد از اعلام تعطيلي، برف به اصطلاح بند بيايد و متوقف شود و هوا هم آفتابي شود و بعد همه به ريش آموزش و پرورش بخندند. روزنامه ها هم ممكن است در هر دو حال لبه تيز انتقادات خود را متوجه آموزش و پرورش كنند. اگر برف سنگين به زمين نشسته باشد و مدارس تعطيل نشده باشد،  به حال دانش آموزاني كه به زمين خورده باشند و دست و پاي آنها در برف سنگين شكسته شده باشد دل بسوزانند و مسئولان را به بيرحمي و بي فكري متهم كنند كه چرا تصميم درست و به موقع نگرفته اند. مردم و رانندگان خودروها و مسئولان اداره راهنمائي و رانندگي هم گله مند مي شوند و انتقاد مي كنند كه چرا مدارس تعطيل نشد تا در برف، خيابانها قدري خلوت شود.
اما اگر بارش برف قطع شده باشد و هوا عادي و يا آفتابي شده باشد، باز هم ممكن است بنويسند كه چرا آموزش و پرورش نسنجيده مدارس را تعطيل كرده و دانش آموزان را در كوچه و خيابان رها ساخت و موجب سرگرداني و پديدآمدن مشكلات اخلاقي و تربيتي شده و به آموزش و پيشرفت علم و دانش لطمه زده و با تعطيلي چند هزار مدرسه، ميلياردها تومان به بيت المال ضرر و زيان وارد كرده است. حتي بعضي ممكن است بگويند اين تعطيلي بيجا سبب مي شود فرزندان ما و نوجوانان كشور نازپرورده بار بيايند و مقاومت در برابرسرما و برف و باران را تمرين نكنند و براي شرايط دشوارتر آماده نشوند.
آنچه گفتيم همه مشكلات و پيچيدگيها نيست، علاوه بر اينها، بايد به دشواريهاي مربوط به امتحانات هم توجه داشت. گاه ممكن است تعطيلي مدارس سبب اختلال در برنامه امتحانات شود، در آن صورت تعيين و اعلام روز ديگري براي امتحاني كه برگزار نشد، خود وظيفه اي است كه بر عهده آموزش و پرورش باقي مي ماند.
غرض از نوشتن اين مطالب و ذكر اين جزئيات اين است كه توجه اهل فكر و نظر به اين نكته مهم جلب شود كه تصميم گيري در امور اجتماعي، كار آساني نيست و مديران بايد به عوامل و جهات و جنبه هاي مختلف توجه كنند و پيامدهاي ناشي از هر تصميم را در نظر بگيرند. تصميم گيري در اين قبيل موارد، انتخاب ميان درست و نادرست مطلق،يا سياه و سفيد نيست بلكه بايد تصميم گيرنده، وزن و تأثير عوامل مختلف دخيل در موضوع را در نظر بگيرد و آنها را، به اصطلاح سبك و سنگين كند و تصميمي بهينه بگيرد.
جائي كه تصميم گيري در يك موضوع نسبتا ساده و عادي، مثل بارش برف اين اندازه ظريف و پيچيده باشد و بتواند منشاء اين همه نارضائي و سوءتفاهم و ضرر و زيان بشود، مي توان قياس كرد كه تصميم گيري براي مسائل پيچيده تر و كلان تر آموزش و پرورش، از قبيل تغيير نظام آموزش و پرورش چه اندازه دقت و تأمل و تدبير و كار كارشناسي مي خواهد و جائي كه تصميم گيري در آموزش و پرورش اين اندازه دشوار باشد، تصميم گيري براي ساير بخشها، مانند اقتصاد و سياست تا چه حد محتاج و مستلزم دانش و بينش و مديريت و كارداني است. بايد بپذيريم كه كشورداري كار دشواري است.

كانون  وكلا توانايي  اجراي  ماده  ۱۸۷ قانون  برنامه سوم  توسعه  را دارد
گروه اجتماعي: رئيس  كانون  وكلاي  دادگستري  در آيين  جشن  پنجاه  و يكمين  سالروز استقلال كانون  وكلا گفت  : اين  كانون  توانايي  اجراي  ماده  ۱۸۷ قانون  برنامه  سوم توسعه  را دارد.
ماده  ۱۸۷ قانون  برنامه  سوم  توسعه  اقتصادي ، اجتماعي  و سياسي  به  قوه قضاييه  اجازه  داده  است  كه  با برگزاري  آزمون  از ميان  فارغ التحصيلان  رشته حقوق  نسبت  به  جذب  وكلا، كارشناسان  و مشاوران  حقوقي  اقدام  كند.
بهمن  كشاورز سه شنبه  شب  در جمع  وكلاي  دادگستري  مركز خاطر نشان  كرد: شايسته  نيست  كه  قاضي  و وكيل  مدافع  هر دو از يك  مقام  و سازمان  مشخص  كنترل و هدايت  شوند. وي  در اين  آيين  خواستار تخصصي  شدن  امر وكالت  شد و گفت : حساسيت ، گستردگي  و پيچيدگي  امور حقوقي  ايجاب  مي كند كه  وكلا به  طور تخصصي  به  وكالت  بپردازند. كانون  وكلاي  دادگستري  هفتم  اسفند ماه  هر سال  را به  عنوان  سالروز استقلال  اين  كانون  و روز وكيل  مدافع  جشن  مي گيرد.

آزمون   مراكز استعدادهاي  درخشان  ۱۶ اسفند برگزار مي شود
گروه علمي فرهنگي: آزمون  مرحله  نخست  پذيرش  دانش آموزان  ممتاز براي  تحصيل  در پايه  اول راهنمايي  مراكز آموزشي  سازمان  ملي  پرورش  استعدادهاي  درخشان  روز جمعه  ۱۶اسفندماه  جاري  در سراسر كشور برگزار مي شود.
به  گزارش  روابط عمومي  وزارت  آموزش  وپرورش ، اين  آزمون همزمان  با تهران  در ۴۵ شهرستان  كشور برپا مي شود.
در اين  آزمون  ۱۶۹ هزار و ۱۶۲ داوطلب  شركت  مي كنند كه  از اين  تعداد۸۶ هزار و ۵۷۳ نفر دختر و ۸۲ هزار و ۵۸۹ نفر پسر هستند.
از مجموع  داوطلبان ، ده  هزار نفر به  مرحله  دوم  آزمون  راه  مي يابند وآزمون  مرحله  دوم  آن  نيز در بهار سال  ۱۳۸۲ به  صورت  سراسري  برگزارمي شود.

سقوط بهمن در جاده چالوس۷ قرباني گرفت
گروه اجتماعي: بخشدار آسارا از توابع  شهرستان  كرج  گفت : سقوط بهمن  در جاده  كرج - چالوس  موجب  سقوط چهار دستگاه  كاميون  و يك  دستگاه  وانت  به  داخل  دره  شد.
محمد پورشمسيان  روز چهارشنبه  به ايرنا گفت: در اين حادثه  كه  ساعت  سه  بامداد ديروز در منطقه اي  موسوم  «پيچ  سرهنگ» واقع  درسه  كيلومتري  جنوب  تونل  كندوان  رخ  داد اجساد ۶ كشته  و پنج  مجروح  توسط نيروهاي  امدادي  از محل  حادثه  به  بيرون  انتقال  يافت.
اين  مسئول  تصريح  كرد: چندروز پيش  با توجه  به  ويژگي  اقليمي  اين  منطقه از معاونت  سياسي  و امنيتي  استانداري  تهران  و فرمانداري  كرج  در خواست  شد بمنظور جلوگيري  از بروز حوادث  ناگوار، در يك  مقطع  زماني  خاص  با توسل  به  شيوه هايي  از قبيل  شكستن  ديوار صوتي ، برفهاي  سست  ارتفاعات  منطقه  ريزش داده  شود.
پورشمسيان  افزود: متاسفانه  تاكنون  دراين  زمينه  هيچ  اقدامي  صورت  نگرفته  و كماكان  احتمال  تكرار سقوط بهمن  و بروز چنين  حوادث  تلخي  در اين  منطقه  وجود دارد.
به گزارش خبرنگار همشهري در كرج در آخرين ساعات ديروز يكي ديگر از سرنشينان خودروها در راه انتقال به بيمارستان جان باخت و يك نفر نيز در حالت اغماء بسر مي برد.

اجتماعي
اقتصادي
آموزشي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
گلستان كتاب
محيط زيست
ورزش
ورزش جهان
يادداشت
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري جهان
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |  
|  گلستان كتاب   |   محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |