جمعه ۹ اسفند ۱۳۸۱
سال يازدهم - شماره ۲۹۹۲
رسانه
Front Page

سنت هاي پرخاطره
001695.jpg

ترجمه: نازنين زاغري
«ازدواج» كه از ديرباز تاكنون در ميان انسان ها از هر قوم و قبيله اي كه باشند آداب و رسوم خاص خود را داشته، از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده است. حتي در گذشته هاي بسيار دور و در قرون وسطي جشن هاي باشكوهي براي مراسم ازدواج زنان و مردان برپا مي شد كه هر كدام قوانين خاص خود را داشت. فاصله ميان سقوط سلطنت پادشاهان روم و نفوذ نهضت اصلاح دين كه با ورود مسيحيت مقارن گرديد دوره اي بود كه از نظر فرهنگ و سنت ارزش والايي داشته، دوران رشد و شكوفايي ناميده مي شد. در اين دوره، كليسا محور دنيا به شمار مي رفت و مردم احترام خاصي همراه با ترس براي آن قائل بودند. آئين مقدس عقد و زناشويي وظيفه هر زن و مردي به حساب مي آمد و همگان موظف به اطاعت از قوانيني بودند كه كليسا برايشان وضع مي كرد. جالب اين كه دختران بيشتر تمايل داشتند با مرداني ازدواج نمايند كه چندين سال از خودشان بزرگ تر بودند و تفاوت سني ميان آنها فاحش بود. دختران اعيان و نجيب زادگان تا سن ۲۴ سالگي ازدواج نمي كردند اما دختران طبقه متوسط مجبور بودند تا پيش از ۱۹ سالگي ازدواج كنند و اگر سنشان از ۱۹ سالگي مي گذشت ديگر اميدي به ازدواجشان نبود.
قوانين ازدواجي كه تا مدت ها در كليساهاي اروپا مورد استفاده قرار مي گرفت براي نخستين بار در قرون وسطي وضع شده و به ثبت رسيدند. طبق اين قوانين هيچ مردي حق نداشت بدون اطلاع و حضور يك كشيش دختر و يا كسي را كه سرپرستي اش را به عهده داشت به عقد مردي درآورد بدين مفهوم كه هيچ ازدواجي نمي بايست در خفا انجام گيرد. در همان زمان بود كه ازدواج ميان اقوام بسيار نزديك مانند خواهر و برادر منسوخ و ممنوع شد. اما قوانين مربوط به طلاق و جدايي به اندازه ازدواج سفت و سخت نبودند و جدايي ميان زنان و مردان بدون حضور كشيش و به خواست خودشان نيز جايز بود. قوانين و آداب و سنن ازدواج به تناسب طبقه اجتماعي عروس و داماد تغيير مي كرد و بيش از هر چيز به اموال، دارايي و ارث و ميراث هر دو طرف بستگي داشت.
عروسان در قرون وسطي به جاي لباس سفيدي كه امروزه از آن استفاده مي كنيم پيراهن آبي رنگي را به نشانه صلح و صفا و آرامش به تن مي كردند. برخي از عروس و دامادها به جاي لباس آبي روبان هايي را با همين رنگ به دور گردن خود مي پيچيدند. آرايش صورت عروس خود داستاني داشت. هر قسمت از صورت او را توسط لوازم گريمي كه براي تئاتر استفاده مي شد آرايش مي كردند و موهاي او را با مواد مخصوصي به رنگ طلايي درمي آوردند. شب ازدواج تنها زماني بود كه خانم ها مي توانستند موهايشان را باز بگذارند و از تاج گل استفاده كنند چرا كه در حالات معمولي و روزمره همواره موهايشان را مي بسته و يا مي بافتند استفاده از حمام هاي آب داغ در ميان قرون وسطايي ها بسيار متداول بود و در شهرهاي بزرگ اين حمام ها به وفور به چشم مي خورد تا آن زمان كه به دليل كمبود كنده هاي جنگلي و عدم داشتن سوخت كافي بسياري از اين حمام ها بسته شدند. مرسوم بود عروسان را روز پيش از ازدواج به يكي از اين حمام ها مي بردند و پس از خروج تمامي بدن وي را با عطرهايي كه از روغن گل هاي خوشبو تهيه مي شد شست وشو مي دادند. سنگ هاي قيمتي و جواهراتي كه عروسان در روز ازدواج خود را با آنها مي آراستند هر كدام مفاهيم خاصي داشت. به طور مثال سنگ برليان نشانه تقوا و طهارت، عقيق قرمز مظهر عشق، سنگ زمرد نشانه وفاداري در دين، ياقوت كبود سمبل بهشت و سنگ يشم مظهر بخشندگي به شمار مي رفت. در همين دوران بود كه نخستين بار استفاده از حلقه ازدواج مرسوم شد. مردان طبقه مرفه و اشراف زادگان انگشتري با نگين برليان را به همسرانشان هديه مي دادند تا تقوا و طهارت همواره يار و ياورشان باشد. اما زوج هايي از طبقه وسط كه توان خريد حلقه هايي با نگين برليان را نداشتند سكه اي را از وسط نصف مي كردند و هر كدام نيمي از آن را براي هميشه به نشان ازدواج نزد خود نگه مي داشت. شكوفه هاي نارنجي رنگ بسيار گران قيمتي هم براي دسته گل عروس در نظر گرفته مي شد كه تنها مردان طبقه بالا مي توانستند بهاي گزاف آن را بپردازند.
برپايي مراسم ازدواج ميان دختران و پسران نجيب زاده و اعيان از همان سنين ۱۰ و ۱۱ سالگي ترتيب داده مي شد تا آن زمان كه هر دوي آنها به سن مناسب ازدواج رسيدند همه چيز آماده و مهيا باشد. بدين ترتيب مرد آينده اكثريت دختران اعيان و اشراف از دوران كودكي آنها تعيين مي شد و كسي نمي توانست از دختراني كه براي مرد ديگري در نظر گرفته شده بودند خواستگاري كند.
براي چنين خانواده هايي ازدواج تنها محفوظ ماندن ارث و ميراث، اصل و نسب و يا نام خانوادگي و انتقال آن از خانداني به خاندان ديگر محسوب مي شد. «عشق» متاع كميابي بود كه در ازدواج هاي دوران وسطي خريداري نداشته، سرپيچي از اين قانون جز بدنامي چيز ديگري به دنبال نداشت.
اگر چه برپايي مراسم ازدواج در قصرها و تالارهاي باشكوه گاهي به چشم مي خورد اما بيشتر آنها در محوطه باز حياط كليسا بر پا مي شد. غذاي شب عروسي براي همگان يكسان بود. فرقي نمي كرد كه عروس و داماد از خانواده مرفهي باشند يا نه. از بلدرچين و بوقلمون بريان گرفته تا گوزن كبابي، گوشت گوساله، ماهي، طاووس و قوي تنوري شده، انواع پنيرهاي محلي، دانه هاي روغني، ميوه هاي تازه، انواع صدف هاي دريايي، شيريني و نان هاي خانگي، نوشيدني هاي الكلي و غيرالكلي و آبميوه هاي طبيعي همه و همه سور و سات شب عروسي را فراهم مي كردند. اگر چه كارد و چنگال به هنگام صرف غذا در آن زمان كاربرد بسياري داشت اما در شب عروسي متداول بود به جاي كارد و چنگال از انگشتان خود استفاده كنند تا عيششان تكميل شود.
در ميان هداياي پيشكش شده به عروس و داماد سه مورد از وظايف خانواده هاي طرفين به شمار مي رفت كه بايد آن را به جاي مي آوردند. اول جهيزيه اي بود كه خانواده عروس به داماد هديه مي دادند، دوم تهيه منزل مناسبي براي عروس و داماد كه به عهده خانواده داماد بود و سوم پرداخت مبلغي به كشيش براي انجام مراسم عقد كه وظيفه هر دو خانواده بود. در انتهاي مراسم ازدواج عروس و دامادهاي طبقه متوسط آنها مي بايست مسيري نسبتا طولاني را قدم زنان طي مي كردند و از كنار مدعوين رد مي شدند، آنها نيز بر سر زوج جوان تكه هاي نان ريز شده و دانه هاي گندم مي ريختند و با آرزوي خوشي و سلامتي آنها را راهي زندگي جديد خود مي كردند.

نسيم محرم در كوچه هاي شهر
001685.jpg

پارچه هاي مشكي متر به مترگشوده مي شودطاقه به طاقهباز مي شوداز لابه لاي پارچه ها عطر عزايسيد شهيدان پراكنده مي شوددر فضاي شهر
مينا شهني
شهر كم كم رنگ عوض مي كند چهره اش تغيير مي كند. صداهايي، نواهايي از گوشه و كنار مي آيند. آرام آرام صداهاي نوحه از گوشه و كنار مي آيد و مي آيد تا خودش را به گوش هر رهگذري آشنا و غريبه، محلي و غيرمحلي برساند و صداي پاي محرم را در ذهن ما مرور كند.
صداي نوحه در صداهاي هياهوي مردم شهر كم كم خود را به گوش ها آشنا مي كند، طنين مي اندازد، مي پيچد و ناله كنان به گوش مي رسد.
گردوغبار طبل ها و زنجيرها را گرفته اند طبل ها از بزرگ و كوچك چيده به روي هم با نرخ هاي مختلف از جنس هاي گوناگون با قيمت هاي متفاوت ايراني و خارجي از هزار تومان به بالا بيشتر و بيشتر.
پارچه هاي مشكي متر به متر گشوده مي شود؛ طاقه به طاقه باز مي شود. با جمله نوشته هاي «باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است، باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»، «محرم ماه خون، ماه شهادت»،«يا حسين شهيد»، از لابه لاي پارچه ها عطر عزا پراكنده مي شود در فضاي شهر.
بوي محرم با نسيم در شهر مي وزد، مي پيچد و به مشام دوستداران حسين مي نشيند.
آنها كه نذر دارند غذا بپزند، از همين حالا صداي برنج پاك كردنشان مي آيد. عطر زعفران سائيده شده فضاي خانه را پر كرده است. حاج خانم بالاي پله ها نشسته ديگر پير شده، پير پير آنقدر كه ديگر توان رفع و رجوع كارهاي نذري پزان هر ساله را ندارد. يادش بخير سال ها پيش كه توش و توان بيشتري داشت با چه دقت و وسواسي نذري ها را مي پخت اما حالا ديگر مي نشيند روي صندلي، پتو روي پايش مي كشد و به عصايش تكيه دارد. انگار كه هر لحظه مي خواهد از جايش بلند شود و كارها را خودش انجام دهد.
هر روز كه هوا باراني و برفي نباشد همه اهل محل را جمع مي كند و با عجله برنج و لپه پاك مي كنند. از بس كه وسواس دارد از همه مي خواهد دو بار پاك كنند، نكند سنگ ريزه اي از زير چشمشان در برود و زير دندان كسي برود. هر سال نذري حاج خانم در محل شور و تكاپويي راه مي اندازد كه بيا و ببين اما امسال حاج خانم ورد زبانش شده كه امسال سال آخر است. حاج خانم ديگر پير شده پير پير.
001690.jpg

بچه ها امسال منتظرند، امسال هم مثل هر سال منتظرند دسته ها راه بيفتند و عزاداران حسين هر شب در تكيه ها و مساجد محل به عزاداري بنشينند و بچه ها ساقي بشوند و آب و چاي به دست عزاداران بدهند و گلاب بپاشند روي سر و صورت غبار گرفته شان.
هنوز محرم شروع نشده بچه ها بدوبدو توي كوچه مي روند و مي آيند.
به علي قول داده اند امسال برايش بهترين زنجير را بخرند تا زنجير بزند. علي با شوق و ذوق همه زنجيرهاي توي فروشگاه ها را مي بيند. با دقت هرچه بيشتر رشته هايشان را مي شمارد و همه را به دست مي گيرد. امتحان مي كند، بزرگ هايش خيلي سنگين است. علي فقط ۸ سال دارد اما به هر سختي شده مي خواهد با بزرگترين و سنگين ترين زنجيرها زنجير بزند. بچه هاي محل همه از علي بزرگ ترند و همه زنجيرهاي بزرگ دارند هر سال همه بچه ها علي را كوچك تر حساب مي كنند و خيلي جدي اش نمي گيرند.
اما امسال سال ديگري است. علي بايد بزرگ ترين زنجير را داشته باشد و از چند روز قبل تمرين كند مبادا جلوي بچه هاي محل كم بياورد. پدرش حتما بزرگ ترين زنجير را امسال برايش مي خرد و از امسال به بعد هر سال با بزرگ ترين و سنگين ترين زنجيرها زنجير مي زند. ليلا و مريم و حامد و سعيده امسال نذر كرده اند ۱۰ روز اول محرم لباس مشكي بپوشند. نذر كرده اند كه هر سال از اول محرم تا عاشورا مشكي بر تن كنند، چون بعد از ۲ سال به آرزوهايشان رسيده  و بالاخره كنكور قبول شده اند و به خواسته شان بالاخره رسيده اند.همه نذر مي كنند، منتظر مي مانند و محرم سياه بر تن مي كنند. نذر همه قبول.
ساشا ۱۳ سال است كه علامت كش است هر سال ماه محرم شوق ديگري دارد. علم براي ساشا احترام و قداست بسياري دارد. از شاه تيغه كه رويش آيات قرآن و اسامي ائمه را نوشته اند مي گويد و از اينكه هر هيأتي يك علامت مخصوص دارد. هر هيأت و تكيه اي بنا به نذري كه دارد دهه اول، دوم يا سوم علم ها را دم در مي گذارند.
هر كس بنا به نذري كه دارد تكه اي پارچه به علم مي بندد و يا پول مي گذارد. بعضي ها نذر دارند از زير علم رد شوند. علامت كش ها در هر محل افراد مشخصي هستند. ساشا مي گويد: «علامت كشيدن هم بيشتر بستگي به نذر علامت كش دارد، مثلا بعضي ها نذر مي كنند ۵ قدم علامت را حمل كنند بعضي هم بيشتر. »
چوبدار كسي است كه جلوتر از علم مي رود و وظيفه هدايت علم را برعهده دارد. هيچ كس بدون اجازه چوبدار علامت را جابه جا نمي كند و به قول ساشا همه از چوبدار رخصت مي گيرند. با صداي «ياعلي» علامت كش علامت را در دست دارد. نوبت به نفر بعد مي رسد كه شال را بر كمر محكم كند و زير علامت برود.
همه مي دانند كه علامت نبايد زمين بخورد و اگر اين اتفاق بيفتد بايد حتما گوسفند قرباني كنند.
علامت هر وقت به تكيه اي مي رسد سلام مي دهد. اصطلاح سلام دادن به معناي اين است كه چوبدار تيغه هاي علامت را رو به تكيه خم و راست مي كند و هرگاه دو علامت به هم برسند علامتي كه قدمت بيشتري دارد مي ايستد و علامتي كه جوان تر است سلام مي دهد و علم قديمي تر جواب سلام را مي دهد. وقتي كه ساشا كوچك بود آرزو داشت روزي بتواند علامت هاي سنگين را به دوش بكشد و حالا به آرزويش رسيده. هر سال منتظر است تا محرم برسد.
بچه هاي امروز هم در انديشه فردايشان علامت هاي بزرگ بر دوش دارند. فرداهاي ما از آن كودكان امروز است. خاطره كودكان است در كربلا كه تشنه تشنه به بندشان كشيدند و به اسارت رفتند.
حالا پس از سال ها تعزيه كه برپا مي شود گلوي بريده علي اصغر را به ما يادآوري مي كند گلوي خون چكان طفل بي گناهي كه به بهاي زياده خواهي بريده شد.
شمر كه با لباس قرمز به تعزيه وارد مي شود فرياد نفرين همه برمي خيزد «بر شمر لعنت». چكاچك شمشير، صداي سم اسب، بوي خاك، رنگ خون، صداي ناله و بر سر كوبيدن تماشاچيان عاشورا را پر مي كند از عطر يادها و خاطره ها، تماشاچيان تعزيه بيشتر و بيشتر مي شوند. به هم فشرده سرك مي كشند. طفلان مسلم گوشه اي كز كرده اند يا شايد مرده اند و سر بريده امام حسين، شيون زن ها، شيهه اسب ها و گريه هاي كودكان. آخر تعزيه رسيده هنوز زير لب نفرين مي كنند و يا حسين مي گويند، در محل پخش مي شوند، هر كس به سوي خانه خود روان مي شود و هنوز زير لب نفرين مي كنند اشك هايشان را از صورت پاك مي كنند و تا سال ديگر و تعزيه ديگر منتظر مي مانند.

آيين مردم ايران
روز زن در ايران باستان

شادي وطن پرست
روز دوشنبه گذشته، روز «زن» در ايران باستان بود. به همين بهانه ستون اين هفته را به اين روز، ريشه، مراسم و آيين آن، اختصاص مي دهيم. در ابتداي تورات نوشته شده: «خداوند در ۶ روز آسمان ها و زمين و ستارگان و آب و گياه و به طور كلي همه موجودات را آفريد » و در قرآن نيز در سوره اعراف آيه ۵۲ آمده: «به درستي كه پروردگار شما را آفريد، آسمان ها و زمين را در شش روز. »
اين مطلب در كيش قديم ايرانيان اينچنين آمده است چرا كه در آيين مزديسنان آمده كه اهورامزدا جهان را در شش هنگام آفريد. نه در شش روز متوالي در هفته، بلكه در مدت يك سال. (۳۶۵ روز)
چنانكه در آغاز فصل ۲۵ بندهشن مي گويد: «اهورامزدا فرمود، آفرينش جهان در شش گاهانبار يا گهنبار (شش وقت) انجام گرفت. »
شش گاهنبار شامل، مديوزرم (Midyuzarm)، مديوشم (Midyushem)، پيتي شهيم (Paityshahim)، اياترم (Ayatherm)، ميديارم (Maidyarem) و همس پت مدم (Hamaspatmadem) مي شود.
۱جشن مديوزرم - از يازدهم ارديبهشت كه خورشيد
روز نام دارد شروع و در پانزدهم همان ماه به پايان مي رسد. در اين روزها، آسمان و ستارگان و كهكشان آفريده شده است.
۲ مديوشم - در يكصدوپنجمين روز سال يعني از
يازدهم تيرماه كه خورشيد روز نام دارد شروع و در پانزدهم اين ماه پايان مي گيرد. در اين روزها درياها و آب ها آفريده شده است.
۳ پيتي شهيم - در يكصدوهشتادمين روز سال است
كه به حساب قديم از بيست و ششم شهريور كه اشتاد روز است تا سي ام شهريور، است.
زمين در اين روزها آفريده شده است.
۴ اياترم - دويست و ده روز پس از آغاز سال است.
اين روزها به حساب قديم از بيست و ششم مهر كه «اشتادروز» نام دارد تا سي ام مهر است، اما با حساب كنوني از بيستم تا بيست و چهارم مهر خواهد بود. در اين روزها گياهان و اشجار آفريده شده است.
۵ ميديارم - در دويست و نود روز از سال گذشته
است و با تقويم فعلي از دهم تا چهاردم دي ماه است و در اين روزها جانوران آفريده شده اند.
۶ همس پت مدم - در سيصد و شصت و پنجمين
روز كه روز آخر سال است، ولي با تقويم فعلي از بيست و پنجم تا آخر اسفند حساب مي شود كه مصادف است با اول فروردين. اين گهنبار از پنج گهنبار ديگر مهمتر و گرامي تر است و يكي از برتري هاي اين روزها آن است كه آفرينش انسان در آن صورت گرفته است. پس روزهاي آخر سال به نوعي بسيار مهم است و اما اينكه پنجم اسفندماه چه خبر است؟ پنجم اسفند، «اسپندار» نام دارد.
در اوستا، «سپنتا آرئيتي» در پهلوي «سپندارست» و در فارسي «سپندارند» آمده است. فرشته اي كه آن را سپندارند گويند در عالم معنوي مظهر عشق و محبت، تواضع و بردباري، جانبازي و فداكاري اهورامزدا است. و در جهان جسماني فرشته اي است موكل زمين و به همين دليل آن را مونث دانستند و دختر اهورامزدا خوانده اند. سپندارند موظف است هميشه زمين را خرم، آباد، پاك و بارور نگهدارد. گويند اين فرشته حامي زنان نيك و پارسا نيز است و تمام خوشي هاي روي زمين در دست او است.
در ايران قديم اين روز به احترام اين فرشته مقدس و براي پيروي از صفات پاك او جشن مي گرفتند و شادي مي كردند. بخصوص اينكه آقايان هدايايي براي همسران خود مي خريدند. به همين دليل اين جشن را به نام مزدگيران و مزگيران هم ناميده اند.
ابوريحان بيروني مي نويسد: «اين جشن به زنان اختصاص داشته و از شوهران خود هديه دريافت مي كردند و درواقع اين روز را روز زن مي ناميدند و از اين روز به جشن مژگيران (مزدگيران) معروف شده است. » وي در آثارالباقيه مي گويد: «اسفندارند ماه كه روز پنجم آن اسفندارند است و براي اتفاق افتادن دو نام آن را چنين ناميده اند و معني آن عقل و حلم است و اسفندارند فرشته نگهبان زمين است و حامي زنان درست و پارسا و شوهر دوست ميباشد. »
در زمان گذشته اين ماه، به ويژه اين روز، عيد زنان بود و مردان به زنان هديه مي دادند و هنوز اين رسم در برخي از شهرها باقي است.
همانطور كه اشاره شد، اين جشن نزديك به نوروز است و زمان كشاورزي است. در اصل نزديك به روز درختكاري و درواقع اين زمان، بهترين زمان است براي كشت و كار كشاورزان براي بارور كردن زمين و استقبال از فصل بهار و نوروز. پس به آن جشن «برزگران» نيز مي گويند.

ناتور
فكر نكن، راحت باش

ساعت ۸ شب است يا به عبارتي ساعت ۲۰ و درست در ساعت ۲۰ تو ايستاده اي سر يكي از چهارراه هاي شهر؛ مثل هميشه شلوغ. اما نه، كمي شلوغ تر از هميشه و نگاه مي كني چراغ ها مدام سبز مي شود، مدام قرمز مي شود و بوق كه زبان خودروهاست فضا را پر مي كند.
نيم ساعت بعد هنوز سر همان چهارراه ايستاده اي و تكرار حكايت چراغ هاي قرمز و سبز و باز بوق خودروها فضا را پر كرده.
نيم ساعت گذشته، خسته شده اي. تاكسي ها ـ شخصي و تاكسي ـ در آيند و روند گاهي ترمز كوتاهي دارند و مردم هجوم مي برند، دستگيره درها را مي گيرند و سعي مي كنند كه سوار شوند. هيچ كس در انديشه زنان و كودكان نيست ضعيف و قوي هر كس بايد حق خود را ـ اگر مي تواند ـ بگيرد. اگر نمي توانند كسي مقصر نيست. همه تقصير را به گردن نمايشگاه مي اندازند. حكايت نمايشگاه حكايت جالبي است. هر سال نمايشگاهي از هر چيزي كه خوردني و پوشيدني باشد، برپا مي شود تا مردم نيازهاي عيد نوروز خود را برطرف كنند. اين نمايشگاه كه براي رفع مشكل مردم برپا مي شود هر ساله بر بار ترافيك سنگين شهر مي افزايد و آن را سنگين تر مي كند.
آنها كه نمايشگاه مي روند راضي يا ناراضي ساعت هاي زيادي از وقت خود را صرف رفت و آمد مي كنند. اما بخش عمده مردم شهر از اين نمايشگاه ـ به خصوص به دليل ترافيك سنگين شهر ـ ناراضي اند.
امسال كه نمايشگاه هم زمان با زمان تبليغات انتخاباتي كانديداهاي شوراي شهر هم زمان شده است ديگر نور علي نور. در و ديوار شهر جاي جاي از پوسترهاي گوناگون پوشيده شده است.
شعار هر كانديدا يا گروه هاي كانديدا بر سر مردم شهر مي بارد و مردم فكر مي كنند اگر وظيفه شوراي شهر حل مشكلات شهري باشد كدام كانديدا يا دسته كانديدا مي توانند مشكل ترافيك سنگين شهرمان را حل كنند.
در يكي از شعارهاي انتخاباتي آمده است: تهران را تحويل بدهيد و چند سال بعد ـ پايان دوران كار كانديداي مذكور ـ عروس خاورميانه تحويل بگيريد.
و من فكر مي كنم عروس خاورميانه حتما ترافيك سنگين ندارد. نگاهي به خيل عظيم مردم منتظر مي اندازي و مي بيني بيشتر از نيمي از عرض خيابان ـ اتوبان ـ را گرفته اند. وقتي بيكار باشي به دليل اينكه هيچ وسيله نقليه اي براي سوار شدن پيدا نمي كني شروع مي كني به قدم زدن و وجب كردن آن بخش از عرض خيابان كه در اشغال مردم است. تقريبا ۲۰ قدم با سايز پاي ۴۰ را مردم گرفته اند و ظاهرا كمتر از نيمي ديگر را براي تردد خودروها گذاشته اند.
ساعت به ۹ نزديك شده است يا به عبارتي ۲۱ و هنوز تلاش تو به نتيجه نرسيده است.
001700.jpg

در اين گيرودار سرما و شلوغي چند خودرو وارد جمعيت مي شوند، درهايشان قفل است و ظاهرا هيچ جا نمي روند. رانندگان پس از پارك خودروهايشان در حاشيه «توقف ممنوع» خيابان پياده مي شوند و با صداي بلند مي گويند: «سواري دربست». جماعت يكه اي مي خورد. چند نفر اين پا و آن پا مي كنند. چند نفر زير لب غر مي زنند كه: «بي انصاف ها به جاي اين كه تو اين شلوغي مردم رو برسونن دربست كار مي كنند. » و يك نفر با خنده جواب مي دهد: «همينه ديگه خانوم نون رو بايد به نرخ روز خورد. »
چانه زني بر سر قيمت دربست آغاز مي شود اما كرايه اي كه رانندگان طلب مي كنند خيلي بيشتر از آن قيمت هاي واقعي است و استدلال راننده ها اينكه: «تو اين ترافيك نمي تونيم ديگه برگرديم فقط همين يه راه رو مي تونيم بريم. » و بالاخره اتوبوس شركت واحد از راه مي رسد و تو سوار مي شوي تا به مقصد برسي. يك ساعت تمام وقتت را فقط سر اين ايستگاه از دست داده اي كمي كه گرم شدي فكر مي كني در اين شهر بزرگ وقت چقدر ارزش دارد؟ اگر رفت وآمد به يك محل و تنها يك محل حداقل ۳ ساعت وقت بگيرد.
ايستگاه مترو چند نفر ليست هاي ۱۵ نفره شوراي شهر به دستت مي دهند. مي گيري در جيب مي گذاري، وقتي بالاخره سوار مترو شدي فكر مي كني آيا واقعا شوراي شهر بعدي دردي از مردم دوا خواهد كرد؟
آيا مشكلات اين شهر بزرگ حل خواهد شد؟
و هزار سوال بي جواب ديگر به ذهنت هجوم مي آورد. رسيده اي، بايد پياده شوي و سوار اتوبوس بعدي تا به خانه ات برسي. وقتي مي رسي خرد و خراب و خسته اي. سعي مي كني به وقت تلف شده و پاهايت كه از سرما بي حس شده و آبي كه از چشمانت سرازير مي شود، فكر نكني وگرنه بقيه ساعت شب تو و ديگران در خانه خراب خواهد شد. فكر نكن راحت باش.

جهان از چشم مردم عراق
اين روزها هر كس كه به تماشاي شبكه هاي تلويزيوني عراق بنشيند مي تواند نتيجه گيري  كند كه سراسر جهان به حمايت از صدام برخاسته اند
001445.jpg

ترجمه: زهره جنابي
اين روزها، هر كس كه به تماشاي شبكه هاي ماهواره اي تلويزيوني عراق مي نشيند، خيلي ساده اين گونه نتيجه گيري مي كند كه سراسر جهان به حمايت از صدام حسين به مقابله با آمريكا برخاسته اند.
شبكه تلويزيوني عدي كه به پسر ارشد صدام حسين تعلق دارد، پيوسته تصاويري از اين حاكم مستبد و ديكتاتور عراق را پخش مي كند، در حالي كه با گلبرگ هاي گل سرخ، گلباران مي شود. در پايان اين تصاوير به تدريج محو و كم رنگ شده، پس از آن تصاويري از «ياران شريف و صديق عراق» از قبيل، نوآم چامسكي آمريكايي، توني بن انگليسي، جين - ماري ل پن فرانسوي، جورج هايدر استراليايي و جنادي زيرگانون روسي نمايش داده مي شود. اين تصاوير نيز كم كم محو شده و قسمت هايي از تظاهرات ضد جنگ، از لندن گرفته تا سانفرانسيسكو و سپس عبور از برلين پخش مي گردد.
در حقيقت انعكاس جدال كنوني ميان صدام و مخالفانش، و يا به عبارتي ديگر تلاش براي اعمال نفوذ و فشار و در مقابل اقدامات گروه هايي كه بر اقدامات نظامي اصرار مي ورزند، آن چنان كه بايد قابل لمس نيست. در عراق وقايع به گونه اي به تصوير كشيده مي شوند كه گويي مسئله واقعي اين است كه آيا بايد صدام حسين در قدرت خود باقي بماند و آن گونه كه مي خواهد عمل كند يا خير؟
از آنجايي كه سياست يعني موضع گيري سياسي يا به عبارتي ديگر انتخاب يك گزينه و جانبداري از آن، پس واضح و مبرهن است، جمعيتي كه فرياد مي زنند «با صدام كاري نداشته باشيد» گزينه خود را انتخاب كرده اند و در واقع مي خواهند كه از اين ديكتاتور ستمكار حمايت كنند. آنها آن قدر هم در تاييد موضع خود به صورت علني صداقت ندارند، پس شبكه عدي اين كار را براي آنها انجام مي دهد.آنهايي كه شعار مي دهند «با صدام كاري نداشته باشيد»، طبيعي است كه با مطرح كردن سازمان ملل متحد به عنوان آخرين مستمسك و پناه جنايتكاران، سعي در مخفي ساختن خود داشته باشند.
سرود مقدس و كنوني آنان اين است: «بياييد در شوراي امنيت سازمان ملل متحد، قطعنامه ديگري را براي متوقف ساختن سياست خلع سلاح يك جانبه آمريكايي تصويب كنيم. » البته همگي اين سياست هاي رياكارانه بي معني خواهند بود. آمريكا مي تواند با وتو كردن يا رد كردن هر قطعنامه اي كه دوست ندارد، «سياست خلع سلاح يك جانبه» را در شوراي امنيت اجرا كند. انگلستان، روسيه، چين و فرانسه نيز از اين حق برخوردارند. بنابراين همان طور كه ملاحظه مي كنيد تمامي اين جنجال ها نه به خاطر سياست خلع سلاح يك جانبه است و نه به خاطر سازمان ملل متحد. طي ۱۶ سال گذشته، صدام حسين، نوزده قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد را نقض كرده است، از جمله قطعنامه اي كه به پايان جنگ بر عليه ايران منتهي گرديد. از اين رو صدام حسين مي تواند ادعا كند كه نامش را در كتاب ركوردهاي گنيس ثبت كنند.
اولين قطعنامه شوراي امنيت درباره عراق، درست چند روز پس از آن الحاق كويت به عراق توسط صدام، در آگوست ۱۹۹۰ صادر شد. در اين قطعنامه تاكيد شده كه صدام حسين بايستي ظرف مدت ۶۰ روز با درخواست هاي سازمان ملل متحد، موافقت كند. همچنين صدام حسين مفاد پيمان آتش بسي را كه پس از شكست در سال ۱۹۹۱ امضا كرده، نقض كرده است، زيرا به سوي ائتلاف نظامي كه بر اجراي آتش بس نظارت مي كردند، نشانه رفته است. بنابراين، به صورتي كاملا قانوني مي توان اعلام كرد كه از دوم آگوست ،۱۹۹۰ صدام حسين پيوسته در حال جنگ بر عليه سازمان ملل متحد بوده است. از سوي ديگر مي توان گفت حداقل در سه مورد، صدام حسين از قطعنامه ۱۴۴۱ سازمان ملل تخطي كرده است.
• برخلاف آنچه كه در سال ۱۹۹۸ توافق شده بود، صدام حسين بازرسان اين سازمان را در تنگنا قرار داده است.
• در مورد سلاح هاي كشتارجمعي خود، گزارش دقيق و كاملي را در اختيار اين بازرسان قرار نداده است (گزارش ۱۲ هزار صفحه اي كه در اختيار بازرسان قرار گرفته، حتي در نظر هانس بليكس خوش باور نيز، جز حقه و فريبكاري چيز ديگري نيست).
•  با جاسوس ناميدن بازرسان، جنگ رواني تازه اي را آغاز كرده است.
و اين نيست مگر اغراق كردن هايي كه صدام بسيار هم در آن تبحر دارد. برچسب «جاسوس» فقط براي ترسانيدن آن دسته از دانشمندان عراقي كه ممكن است بخواهند با بازرسان صحبت كنند، استفاده مي شود. (طبق قانون عراق، مجازات هرگونه همكاري با جاسوس هاي خارجي مرگ است).
پس بنابراين، موضوع مورد اختلاف، درباره قانون هاي بين المللي و نقش سازمان ملل متحد در اجراي اين قوانين نيست. قبولاندن شعار «با صدام كاري نداشته باشيد» رسالتي پنهان با خود دارد: كه همان به تعويق انداختن هر گونه اقدام نظامي بر عليه عراق است تا وقتي كه فرصت هاي موجود براي براندازي صدام از ميان برداشته شوند. كارشناسان سياسي و نظامي همگي معتقدند كه اگر قرار باشد بر عليه صدام حسين اقدامي صورت پذيرد، بهترين زمان از پانزدهم فوريه تا پانزدهم ماه مارس سال جاري خواهد بود. پانزدهم فوريه، مراسم حج مسلمانان به پايان مي رسد. سفر حج بزرگ ترين و باشكوه ترين زيارت اسلامي است كه هر ساله بيش از دو ميليون نفر را از سراسر جهان به سوي مكه مي كشاند. شروع جنگ با عراق در اين زمان، ممكن است كنترل جنگ را در اختيار افراطيون قرار دهد كه از صدام حسين تنفر دارند و در عين حال مي توانند از فرصت به دست آمده استفاده كرده و خشم خود را بر سر آمريكا و متحدانش در جهان اسلام خالي نمايند.
پانزدهم مارس نيز مصادف با آغاز عزاداري سنتي چهل روزه شيعيان است كه با شروع ماه محرم آغاز مي شود. اكثريت جمعيت عراق را شيعيان تشكيل مي دهند و براي سرنگون ساختن صدام حسين، حمايت و پشتيباني اين شيعيان بسيار حائز اهميت است. بنابراين، اگر قرار است اقدامي صورت پذيرد، بهترين زمان هفته سوم فوريه تا اولين هفته ماه مارس است و پس از آن رژيم حكومتي جديد عراق مي تواند در اجلاس سران عرب كه در هفته سوم مارس در بحرين تشكيل مي شود، شركت كند. البته، آمريكا مي تواند اميدوار باشد كه اين روزها اجلاس سران عرب «سناريوي آخرين فرصت» را كه همان گفت وگوي كنوني شهرها در پايتخت هاي كشورهاي عرب است را اجرا نمايد.
در اين سناريو به رهبران كشورهاي عرب ماموريت داده مي شود كه با سفر به بغداد صدام حسين را ترغيب كنند كه به «تعطيلات» برود و آنگاه قدرت به دولتي موقت تحت سرپرستي حزب بعث عراق منتقل شود.
دولت جديد هم نشاني چند پايگاه سري عراق را كه محل اختفاي سلاح هاي كشتارجمعي است، به بازرسان سازمان ملل خواهد داد و آن گاه تلويزيون هاي سراسر جهان تصاويري از «بليكس» را كه در حال خنثي سازي چند ظرف محتوي ميكروب هاي كشنده و يا حتي در حال نابودسازي چند موشك است به نمايش خواهند گذارد. احتمالا همگان از اين اقدام خشنود شده و صدام حسين هم پس از يك «ميانجي گري آبرومندانه» به قدرت باز خواهد گشت.
طرفداران شعار «با صدام كاري نداشته باشيد» اميدوارند كه گرماي بسيار شديد تابستان در عراق هرگونه اقدام نظامي بر عليه اين كشور را تا پاييز آينده به تعويق بياندازد. آيا آمريكا مي تواند تمامي نيروي نظامي دويست هزار نفري خود را در وضعيت «صحراي تاتارها» نگه دارد؟ آيا اين بخش عظيم از نيروي نظامي و جنگنده آمريكا مي توانند تقريبا براي مدت يك سال منتظر مانده و تماشا كنند؟ در هفده سال گذشته، حيات صدام حسين از صدور يك قطعنامه تا قطعنامه بعدي تداوم يافته است. البته او به قطعنامه هاي ديگر سازمان ملل علاقه بسياري دارد. صدور قطعنامه تازه اي نيازمند چه چيز تازه اي است كه نوزده قطعنامه ديگر آن را نداشته باشند؟ مگر نه اين است كه حداقل در چهار قطعنامه پيشين، آشكارا در واكنش به عدم توجه و پاسخگويي مناسب عراق، اين كشور به اتخاذ اقدامي شديد و نظامي تهديد شده است؟
مي بينيد كه هنوز با اتخاذ تمامي اين تدابير، صدام حسين در جاي خودش باقي مانده است. تصور كنيد سازمان ملل قطعنامه جديدي را صادر كند و باز هم صدام حسين آن را رعايت نكند؟ آيا بايد باز گرديم و از شوراي امنيت بخواهيم كه قطعنامه تازه اي صادر كند و اين كار را تا ابد تكرار كنيم؟
موضوع اصلي اين است كه محور اصلي گفت وگوها بايستي بر مشكلات و مسائل واقعي قرار گيرد. كه عبارتند از: آيا بايد به صدام حسين اجازه داد كه به خاطر رسيدن به آرزوهاي ديوانه وار توسعه طلبي و كشورگشايي خود، به سركوب مردم عراق و بازسازي ماشين هاي جنگي خود ادامه دهد؟ يا اينكه بايستي همين حالا براي خلع سلاح او اقدام كرد؟
ان آرا (نشنال ريويو)

نقش رسانه ها در انتخابات
001460.jpg

ناتاليا روستووآ
ترجمه: زهره جنابي
دسامبر سال ،۲۰۰۳ راي گيري براي انتخاب «دوماي دولت جديد» روسيه برگزار خواهد شد. «سرگئي بولشاكوف» معاون رئيس كميته مركزي انتخابات در رسانه هاي جمعي، در مصاحبه اي كه با سايت اينترنتي «گازت تا» انجام داده، نقطه نظرات خود را در اين خصوص بيان مي كند. وي درباره شيوه رفتار خبرنگاران طي مبارزات انتخاباتي توضيحاتي را ارائه مي دهد.
• شما به اعضاي «شوراي صنعتي رسانه ها»۱ پيشنهاد داده ايد كه مشتركا براي تهيه پيش نويس لايحه رسانه هاي جمعي اقدام كنند.
من شخصا به اين نتيجه رسيده ام كه در لايحه جديد، همانند ديگر مقررات و قوانين اجرايي كشور، هيچ سخني از شيوه رفتار مطبوعات طي فعاليت هاي انتخاباتي به ميان نيامده است. و آقاي آلكسيس ونديكتوف، مسئول ايستگاه راديويي Exho Moskvy نيز با اين عقيده كاملا موافق بودند، به همين منظور تصميم گرفتم كه به بهترين نحو، اين معضل كنوني را برطرف سازم. انتخابات در راه است. به اين معني كه بايستي قوانيني براي تعيين محدوده فعاليت خبرنگاران و تصريح بر مسئوليت آنها در ارتباط با قوانين انتخاباتي به تصويب برسند. به اعتقاد من، در قانون پيشين، همه چيز در رابطه با آزادي بيان به خوبي بيان شده است، در حالي كه ما فقط به يك موضوع خاص كه همان انتخابات است، علاقه نشان مي دهيم.
• آيا تاكنون ملاقاتي با اعضاي شورا داشته ايد؟
خير، تا حالا كه فرصتي به دست نيامده، در حقيقت من مايل به شركت در جلسات آنها نيستم. زيرا آنها بيشتر براساس پيش نويس برنامه خودشان كار مي كنند تا طبق دستورات ما. اما در حال حاضر هيچ كدام از اعضاي اين شورا، در اين زمينه ابتكار عمل تازه اي از خود نشان نداده است. به عبارت ديگر، من تصور مي كنم حتي اگر آنها شروط انتخاباتي را در لايحه شان نگنجانند، هنوز هم جزء مراجع ذي صلاح باشند كه بخواهند اين موارد در انتخابات رعايت شوند.
• چندي پيش شما گفتيد كه مقررات قانوني كه در زمينه فعاليت رسانه هاي جمعي در جريان انتخابات وجود دارند، بايستي اصلاح گردند. اگر ممكن است بيشتر توضيح دهيد.
در قوانين ما، مجازات اجرايي پيش بيني شده است. مجازاتي كه در قانون انتخابات و با توجه به مبارزات انتخاباتي تعيين شده است. اما در چندين مورد با خبرنگاراني روبه رو شدم كه رك و پوست كنده مي گفتند براي اين مجازات ها از قبل بودجه بندي شده و اعتبار لازم هم تخصيص يافته است. اما به اعتقاد من، يك مقام دولتي، مثلا در مسئوليتي كه بنده عهده دار آن هستم، نبايستي با خونسردي به تماشاي اوضاع و حوادث بنشيند. قبول دارم كه در برخي موارد، به صورت اتفاقي، تخلفاتي صورت گرفته و خبرنگاران خاطي يا رسانه هاي مسئول مجازات شده اند اما خودشان از قبل مي دانستند كه حتما مجازات مي شوند و جالب آنكه هزينه آن را نيز در بودجه خود منظور كرده بودند. و ما بايستي اين راه فرار را بر آنها ببنديم. بايد از بيرون بر كل وقايع نظارت داشته باشيم. در برخي حوزه هاي انتخاباتي ديده شده كه با خريدن يك رسانه، در انتخابات برنده شده اند. و آن وقت چه اتفاقي مي افتد؟ نقض حقوق قانوني مردم ـ افرادي كه راي هايشان باطل شده و تمامي ديگر شهرونداني كه به نفع آنها راي داده اند ـ و آنچه رخ مي دهد در واقع تخطي از قوانين انتخاباتي است. تنها يك راه حل وجود دارد. اگر چنين شخص خطاكاري با يك بار دو بار يا حتي چند بار پرداختن جريمه باز هم برنده شود، بايد به طريقي سد راه او شد. طبيعي است كه مي بايستي از طريق دادگاهي قانوني اين شخص مجازات شود. به اعتقاد من، در قانون بايد چنين مواردي در نظر گرفته شوند.
•  به عبارتي ديگر، شما با ميخائيل سسلاوينسكي، معاون وزير مطبوعات كه پيشنهاد كرده، پخش برخي برنامه ها يا روزنامه هاي خاص كه قوانين را رعايت نمي كنند، بايستي يك يا دو هفته طي مبارزات انتخاباتي به تعويق بيفتد، موافقيد؟
دقيقا، اما به اين شرط كه به غير از دادگاه قانوني، هيچ مقام دولتي ديگري نتواند چنين تحريم هايي را تعيين كند، و البته اين مجازات ها تا پايان راي گيري ادامه يابند. هدف چيست؟ تضمين حقوق راي دهندگان. در عين حال، گزارش رسانه ها بايستي صادقانه، هدفمند و بدون جانبداري باشد.
• خود شما شخصا به كدام رسانه بيشتر اعتماد مي كنيد؟
ببينيد در فدراسيون روسيه مشكل اينجاست كه هيچ كس به درستي نمي داند كدام رسانه قابل اعتماد است. در غرب، براي مثال، در انگلستان، فرانسه، موقعيت كاملا متفاوت است. برخي رسانه ها در يك چيز شهرت دارند، صداقت در رسواسازي و افشاي فساد مقامات. در حالي كه برخي ديگر از رسانه ها حرمت و آبروي افراد را نگه مي دارند. اما در روسيه شرايط كاملا متفاوت است. حتي سخت گيرترين رسانه ها نيز ممكن است در روزنامه خود، ليستي از رسوايي هاي اخلاقي مقامات را منتشر كنند بدون آنكه كوچك ترين توجهي به اثرات سوء آن داشته باشند. من شخصا به هيچ رسانه اي اعتماد ندارم. فقط به برخي خبرنگاران خاص اعتماد مي كنم. زيرا مي دانم اخبار انتخاباتي را خود آنها مي نويسند و تك تك آنها را نيز مي شناسم.
• نوع جريان اطلاع رساني را طي مبارزات انتخاباتي چگونه ارزيابي مي كنيد؟
حقيقت اين است كه كانال هاي ارتباطي و رسانه ها نيز خود در مبارزات انتخاباتي شركت دارند، زيرا بدون آنها هيچ گونه راي گيري صورت نخواهد گرفت. برخي به خوبي فهميده اند كه نبايستي هر سخن و شايعه احمقانه اي را كه بر سر زبان هاست منتقل كنند.
در حال حاضر خبرنگاران ما تصور مي كنند كه قانون انتخاباتي جديدي كه در سن پترزبورگ به تصويب رسيده، مشاركت رسانه ها در انتخابات را قدغن كرده است، در صورتي كه اصلا اين طور نيست، حقيقت اين است كه رسانه ها از شركت در انتخابات ممنوع نشده اند، بلكه از اين پس بايستي براي كسب پول بيشتر مهارت و كارايي خود را افزايش دهند نه اينكه به نفع برخي افراد خاص، كارهاي كثيفي انجام دهند.
هر كدام از آنها مي خواهند ۱۰ هزار، ۲۰ هزار يا حتي ۳۰ هزار دلار آمريكا به جيب بزنند. اين كشور روز به روز بيشتر تحت نظارت و حاكميت قانون قرار مي گيرد. خبرنگاراني كه به قوانين جديد اعتراض دارند، شايد از آن دسته افرادي هستند كه محدوديت هاي تعيين شده را دوست ندارند، يا شايد مي خواهند فراتر از قانون عمل كنند. يا حتي مانند ديگر شركت كنندگان در انتخابات، مايل هستند كه قوانين و مقررات و حوزه فعاليت شان پابرجا بماند اما يك قانون ـ قانون رسانه هاي جمعي مخصوصا در هنگام انتخابات ـ را با زرنگي خاصي، زير پا بگذارند. اين قوانين ناديده گرفته مي شوند چون برخي خبرنگاران احساس مسئوليت نمي كنند يا وجدان كاري ندارند، اگر بخواهيم اين مطلب را روش تر بيان كنيم، مسئوليت پذيري خبرنگاران از قبل پيش بيني شده بود اما اين موضوع بسيار مبهم و پيچيده است. تاكنون هيچ خبرنگار يا مسئول اجرايي به خاطر تخطي از اين موارد، مجازات سنگين نشده است.
حرف من اين است كه برخي از مقامات براي برنده شدن در انتخابات به خلافكاري متوسل مي شوند.
• مهم اين نيست كه چه كسي پول مي گيرد و چه كسي رشوه مي دهد، آيا مقام دولتي است يا خبرنگار؟
بلكه موضوع اين است كه برخي داوطلبان براي برنده شدن در انتخابات به خبرنگاران پول مي دهند و به همين خاطر آنها هم در رقابتي ناخواسته شركت مي كنند. به ستايش يك فرد و نكوهش فرد ديگر مي پردازند.
خبرنگاران، روزنامه ها و برنامه هاي راديويي و تلويزيوني بسياري در روسيه، همگي به نوعي در جريان انتخابات سهيم هستند. برخي از آنها قوانين را در نظر دارند و برخي ديگر آن را ناديده مي گيرند. و در اين ميان هر فرد يا عاملي مي تواند به نوعي در تعيين نتيجه نهايي نقش داشته باشد. و براي جلوگيري از عدم احساس مسئوليت در اين افراد بايستي مجازات هايي چون تعليق از خدمت در نظر گرفته شوند.
سايت اينترنتي «گازت تا»
پي نوشت:
۱ـ اين كميته اوايل سال گذشته به منظور جلب نظر مثبت هواداران و گروه هاي فشار تشكيل شده و متشكل از نمايندگان رسانه هاي مختلف است.

رسانه ها و جامعه
رسانه، مذهب و آنچه كه اين دو را به هم پيوند مي دهد

001450.jpg

كارولين، آيون لي*
آرلينگتون: چندي پيش كنفرانسي با عنوان «خدا، رسانه و ارتباطات جمعي» در اين شهر برگزار شد. يكي از برگزاركنندگان سمينار گفته است: «پيروان مذاهب بايستي رابطه خود با رسانه را بيش از پيش تقويت كنند، تا از اين طريق بتوانند در عصر اطلاعات و فناوري، پيام خود را به گوش ديگران برسانند و شك و ترديد دوجانبه را از ميان بردارند. »
در جهاني كه ارزش هايي چون بخشش، صلح و دوستي ترويج داده مي شوند، نقش رسانه ها در كمك به ارتقاي اين ارزش ها بسيار حياتي است. پوشش مسائل مذهبي و كسب اعتماد مخاطب وظيفه اي بسيار سنگين براي خبرنگاران است.
مخارج اين كنفرانس چهار روزه از سوي «فدراسيون بين المللي و بين المذاهب صلح جهاني» تأمين شده و هدف از برگزاري آن پژوهشي در شناخت خداوند در جهان سراسر بحران بوده است.
«سان ميونگ مون»، بنيانگذار اين كنفرانس در سخنراني كه در جلسه افتتاحيه اين مراسم ايراد كرده، خاطرنشان ساخت كه در اين كنفرانس قرار است به صورت تلويحي صلح و عشق حقيقي به خداوند مطرح شود، اين موضوع كه مذاهب مختلف بتوانند با يكديگر به توافق رسيده و براي رسيدن به صلح و آرامش هماهنگ حركت كنند، بسيار اهميت دارد. »
لازم به ذكر است قبل از حوادث يازده سپتامبر مردم معتقد بودند كه تكنولوژي بيش از مذهب اهميت دارد، اما پس از اين حملات تروريستي در نيويورك و واشنگتن، گرايش آنها به سوي مذهب بيشتر شده است.
معظم گيل، نايب رئيس موسسه رهبري آمريكاييان كه سعي دارد آموزش هاي مذهبي را در دبيرستان ها اجرا كند، مي گويد: «خانم ها، آقايان، پس از حوادث يازده سپتامبر به خوبي دانستيد كه اين تكنولوژي مدرن، مايه حيات و نجات مردم نيست. البته مي تواند براي مدت هاي مديد از ما حمايت كند، اما نمي تواند از ارزش هايي چون، بخشش، رحم و شفقت، صلح و دوستي دفاع نمايد. »
001545.jpg

لاري مافيت، نايب رئيس يونايتدپرس ضمن شركت در اين كنفرانس گفته است: «اگر ميان مذهب و رسانه، بي اعتمادي دوجانبه اي به وجود آيد، افراد مذهبي نخواهند توانست پيام خود را به سراسر جهان صادر كند. در بررسي اخبار و شناخت خداوند از شيوه هايي استفاده مي شود كه خيلي هم با هم فرق ندارند. رسالت افراد مذهبي در نكوهش اعمال ناشايست، رستگاري انسان، معاد، و روحيه بخشيدن به فقرا، همگي مواردي هستند كه هيچ خبرنگاري نمي تواند چنين مسائلي را پوشش دهد مگر اينكه مانند معتقدين به اين اصول، فكر كند. »
مافيت در مصاحبه خود با شبكه تلويزيوني «اي بي سي» اضافه مي كند: «اخيرا دريافته ام كه براي رسانه ها، پوشش خبري موضوعات مذهبي، چقدر سخت، پيچيده و گاهي دلهره آور است. به جرأت اقرار مي كنم كه بدون اغراق در اكثر گروه هاي خبري و شبكه هاي تهيه خبر در آمريكا، با تأسف از اعتقاد به مذهب و ايمان خبري نيست. اما رسانه و مذهب حداقل در يك چيز مشترك هستند. هر دو مشتاقانه در جست وجوي حقيقت مي باشند. »در اين كنفرانس چندين ميزگرد برگزار شد كه دو روز آن به «رسانه و مذهب» اختصاص داشته و ديگر ميزگردها در ارتباط با نقش رسانه ها در «شناخت خداوند»، «رهبري سياسي و حكومت»، «موسسات مذهبي»، «ازدواج و خانواده»، «تجارت و توسعه اقتصادي»، «علوم و تكنولوژي» و «هنر و فرهنگ» بوده است.
سايت اينترنتي «يوپي»
* خبرنگار «يوپي»

خبرهاي رسانه اي
زنان و خبرهاي راديويي
001455.jpg

ورنون استون*
زناني كه خبرهاي راديو را به گوش شما مي رسانند، چه ويژگي هايي دارند؟
در سال هاي ۹۱-،۱۹۹۰ در اين خصوص، تحقيق و بررسي جامعي به عمل آمد و در آن ۱۴۵ خبرنگار راديويي زن، با مليت هاي متفاوت كه به عنوان مجري راديويي مشغول به كار بودند، مورد پرسش قرار گرفتند. از نتايج به دست آمده، موارد بسيار جالب توجهي به دست آمد كه برخي از آنها را براي شما مي آوريم.
• متوسط سن آنها ۲۸ سال بوده كه نيمي از آنان كمتر از ۲۸ سال سن داشتند و تنها ۶ درصد از آنان داراي ۴۰ سال سن يا بيشتر بودند.
• در بيشتر موارد عنوان شغلي اين افراد «سرپرست يا مدير بخش خبر» بوده است.
زيرا فقط تحت اين عنوان، كارمندان تمام وقت راديويي، بيشترين مسئوليت تهيه خبر را كه شامل تهيه خبر، سرخبرگزاري و ميزباني ميزگردهاي راديويي است برعهده دارند. يك سوم از زنان پرسش شونده گفته اند كه بدون داشتن اين عنوان هم بايستي وظايف سر خبرگزاري و گزارش ها را انجام دهند و حتي بايد در فعاليت هاي گسترده تر از اين هم شركت كنند.
• يك زن خبرنگار راديويي، به طور متوسط ۴۵ ساعت در هفته كار مي كند.
• وي داراي تحصيلات دانشگاهي در رشته ارتباطات است، به رايگان دوره هاي تخصصي را گذرانده و كمي پس از فارغ التحصيلي، به صورت تمام وقت در راديو مشغول به كار شده است و بسيار هم در نوشتن مهارت دارد.
• از شغل خود راضي است و اضافه مي كند كه كارايي اش در اجراي خبرهاي منطقه اي و ايستگاه هاي محلي بهتر از راديوهاي بين المللي است.
• در سال هاي اوليه دهه ،۱۹۹۰ به طور متوسط ساليانه ۱۹ هزار الي ۲۰ هزار دلار حقوق دريافت كرده كه كمتر از ميزان مورد انتظارش در سال هاي قبل از ورود به راديو بوده است.
• مهم ترين عوامل در شغل خبرنگاري راديويي عبارتند از:
الف) مهارت استفاده از توانايي هاي فردي
ب) چالش ها
ج) استفاده از فرصت هاي به دست آمده براي نشان دادن ابتكار عمل و خلاقيت. برانگيختن هيجان در افراد، وجود امنيت شغلي و ميزان همكاري و مشاركت در جامعه نيز حائز اهميت هستند. به اعتقاد خبرنگاران زن راديويي، زيبايي و دلفريبي در اين شغل اهميت چنداني ندارد.
• هدف شغلي زنان خبرنگار در بلندمدت، بدون در نظر گرفتن تقدم و تاخر، يكي از موارد ذيل خواهد بود:
الف) ورود به دنياي تلويزيون
ب) ادامه فعاليت در راديو
ج) ارتقاي شغلي تا رسيدن به مديريت پخش اخبار
•به طور متوسط، اكثر خبرنگاران زن مجرد بوده و هرگز ازدواج نكرده اند. فقط يك سوم از آنها ازدواج كرده اند كه در موارد استثنايي، تعدادي نيز از همسرانشان جدا شده اند.
• اين شغل هيچ گونه مشكل سلامتي و بهداشتي برايشان ايجاد نمي كند. اما يك سوم از مجريان خبر راديويي گفته اند كه از بيماري هاي شغلي چون استرس و فشار عصبي رنج مي برند. ۵۰ درصد احتمال ابتلا به مشكلات انحصاري و مربوط به شغل وجود دارد، ساعات نامنظم كار راديويي، زندگي اجتماعي و خانوادگي اين افراد را مختل مي كند كه بخشي از آن به ساعات پخش خبر مربوط مي شود.
* از دانشكده خبرنگاري ميسوري

تك تيرانداز ورسانه ها

رسانه هاي آمريكا سعي دارند اسناد و شواهد موجود براي اثبات اتهامات «مالوو» تك تيرانداز جوان را فاش سازند.
بالتيمور، مريلند: وكلاي مدافع چندين روزنامه و نيز خبرگزاري آسوشيتدپرس از قاضي فدرال خواسته اند كه جريان دادخواهي و اسناد مهر و موم شده اين دادخواهي را در اختيار آنها قرار دهد. «لي پويلد مالوو» هفده ساله مظنون به همكاري با تك تيرانداز آمريكايي است. جيمز بردر، قاضي عالي دادگستري آمريكا، درخواست خبرگزاري آسوشيتدپرس، روزنامه واشنگتن پست و روزنامه سان (بالتيمور)، نيويورك تايمز، را مدنظر قرار خواهد داد. از زمان انتقال مراحل دادرسي «مالوو» به بخش فيرفاكس Fair fax واقع در ايالت ويرجينيا، اين دومين بار است كه سازمان هاي رسانه اي از دادگاه مي خواهند كه اسناد و مدارك مربوط به «مالوو» را در اختيارشان قرار دهد. اما دادگاه محلي با استناد به ماده اول الحاقي به قانون در خصوص حق دسترسي به اسناد، از افشاي اسناد و مدارك طفره مي رود. «بردر» قاضي محلي، در نوامبر گذشته پس از دريافت اولين درخواست، تصميم گرفت كه همچنان اسناد را محرمانه نگه دارد. به هر حال از آن زمان تاكنون، «مالوو» از بازداشتگاه فدرال به زنداني ديگر منتقل شده و قاضي محلي فيرفاكس نيز مقدمات لازم را فراهم كرده تا بتوان او را در اكتبر آينده، در دادگاه بزرگسالان محاكمه كرد. مالوو و جان لي محمد هر دو متهم به تيراندازي به سوي ۱۹ نفر هستند كه منجر به قتل ۱۳ نفر و زخمي شدن ۶ نفر ديگر در ايالت هاي آلاباما، جورجيا، لوئيزيانا، مريلند، ويرجينيا و واشنگتن دي سي گرديده است.
سي ان ان

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   رسانه  |   شهر  |   صفحه آخر  |
|  عكس  |   علم  |   كتاب  |   ورزش  |   هنر  |   يادداشت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |