افشين خماند
مقدمه ۱: بودن يا نبودن
شايد اين گفته را بسيار خوانده يا شنيده باشيد كه «يكي از دلايل مقبوليت روزافزون فوتبال تشابه آن با زندگي فردي و اجتماعي انسان ها است. به طوري كه مي توان براي تمام حوادث، صحنه ها و آدم ها، همزادي در متن ياحاشيه اين چهارگوش سبز يافت.» اگرچه كمتر هوادار پروپاقرص فوتبال را مي شناسيم كه اين نكته را دليل ستايش ديوانه وار و هيجان بي حد و حصر خود بداند اما با كمي تأمل درمي يابيم كه اين حرف چندان هم بي ربط نيست. نه، صحبت از وجود غم و شادي، خستگي و انرژي، حتي مرگ در ميدان فوتبال نيست كه در اين مقال نمي گنجد. بحث همراهي آدم هاي كارگر با مردان متفكر براي پيشبرد يك هدف مشترك هم منظور من نيست، بلكه مي خواهم شباهت امتحان دردنياي آدم ها با امتحان در دنياي فوتبال را مقدمه اي براي مطالب بعدي خود قرار دهم.
اگر در يك تقسيم بندي كلي، انتخاباتي كه با آن مواجه هستيم را به دو دسته قابل جبران و غيرقابل جبران قسمت نمائيم، در آزمون نوع اول شكست يا پيروزي پايان كار نيست بلكه محلي است براي شناخت نقاط ضعف و قوت براي ادامه مسير تا موفقيت يا سقوط. اين گونه امتحانات كه معمولا گام به گام يا مرحله به مرحله (مثلا ثلث به ثلث) برگزار مي شود، در دنياي فوتبال با بازي هاي ليگ همانند است. اما در نوع دوم جايي براي جبران اشتباهات نيست و كارنامه مشخص مي كند كه حاصل، قبولي است يا مردودي. دنياي فوتبال اين گونه آزمايش را با نام جام حذفي مي شناسد.
جام حذفي ميداني است بي رحم كه نه جايگاه مي شناسد و نه فرصت جبران مي دهد اگر باختي دورانت تمام است و ديگر جاي آنهايي است كه در كوتاه مدت تصميم درست مي گيرند و در آخر كار برنده باقي مي مانند.
مقدمه ۲: جام حذفي يا قهرمان مبارزه با انحصار
وقتي پيشوند صنعت را كنار نام فوتبال گذاشتند و لذت و استقبال عمومي را ابزاري كارآمد براي كسب درآمد شمردند، فوتبال تبديل به بازاري شد كه كالاي آن تا وقتي جواب مي دهد، عوض نمي شود. بنابراين پول و سرمايه به پاي تيم ها و بازيكنان شناخته شده ريخته مي شود و چه بسيار استعدادهاي ناب تر كه راهي براي ورود به اين چرخه «شناخت و ثروت» نمي شناسند در گمنامي به هرز مي روند. اما هر كالايي تاريخ مصرف مشخصي دارد و زماني مي رسد كه بايد جاي خود را به كالاي جديدتر بدهد. صاحبان صنايع كه اين موضوع را بارها تجربه كرده اند، همواره به دنبال نام هاي جديد و وسوسه آور هستند. اما اعتماد به اين تازه واردان، كار آساني نيست و نمي شود چشم بسته سرمايه گذاري كرد. جام حذفي يكي از راه هاي هميشگي و مطمئن، اطمينان به اين مردان جديد است. و به اين طريق به بازيكنان ناشناس يا آشناي مهجور و تيم هايي كه توان سرمايه گذاري بلندمدت ندارند، فرصت ابراز وجود و نمايش توانايي مي دهد تا فوتبال را از انحصار موجود خارج كنند.
در دنياي فوتبال كم نبودند تيم هايي از دو يا سه دسته پايين تر كه آمدند و معادلات حاكم بر دنياي حرفه اي را به هم ريختند و با پيروزي بر تيمي كه حقوق ماهيانه يك بازيكن آن بيشتر از هزينه ساليانه آنها است ثابت كردند كه فوتبال متعلق به يك گروه خاص نيست.
جام حذفي در ايران
جام حذفي در ايران چيزي فراتر از اين انحصارشكني است. تا سال ها امكان برگزاري ليگ سراسري در ايران نبود و بعد از آن هم قهرماني منحصر به دو يا سه تيم شد و بقيه تيم ها كه قدرت رقابت طولاني و درازمدت با آنها را نداشتند، تنها دلخوشي شان موفقيت در جام حذفي بود.
اين جام بود كه ملوان را قوي سپيد ناميد و سيروس را به تيم ملي معرفي كرد و چشمان تيم ملي را به جنوب برد تا بداند در ميان گلوله و آوار تيمي است به نام شاهين اهواز و اين هم يك مهاجم دارد به اسم فرزاد آهك پور تا او را دعوت نكند و سال ها پاسخگو باشد. اين جام بود كه براي اولين بار ثابت كرد كه لرستان هم فوتبال دارد و در صورت توجه بيشتر تيمي چون فجر خرم آباد از آن برمي خيزد.
چرا راه را دور كنيم، سهراب انتظاري، بازيكن مورد علاقه پروين كه بر سراج و بزيك و برمك ترجيح داده شد، از دل اين جام به پرسپوليس آمد.
بله اين جام، جام خاطره ها است، جام آدم هايي كه مي آيند و مي مانند و تيم هايي كه مي درخشند و گم مي شوند.
. . . و داستان جام ۸۱
آيا امسال اولين دوره جام قهرمانان آسيا كه زاده ادغام دو جام باشگاه هاي آسيا و جام قهرمان جام است را تجربه مي كند و پرسپوليس و استقلال به عنوان قهرمانان سال گذشته ليگ و جام حذفي تا چندي ديگر در مرحله بعدي، اين مسابقات حضور دارند.
مبلغي كه كنفدراسيون آسيا به عنوان جايزه به تيم قهرمان مي دهد براي تمام تيم هاي ايراني گنجي است كه در خواب هم باورپذير نيست. حالا كه سپاهان قهرمان مطلق ليگ است و ريسك بر روي قهرماني در اين جام چندان منطقي نيست، بر انگيزه هاي قهرماني در جام حذفي افزوده شده است.
حالا ديگر پرسپوليس تيمي كه اين جام را حد خود نمي دانست و همواره تيم اميد را به ميدان مي فرستاد، براي حذف سر به ديوار مي كوبد و استقلال در كابوس حذف، شب و روز نمي شناسد و شايد قهرماني در آسيا را آسان تر از قهرماني در جام حذفي مي داند.
جام حذفي ۸۱ نيز چون زندگي پر است از حادثه و داستان. داستان بزرگاني كه در گل ماندند (پرسپوليس) و ضعيفاني كه قهرمانانه جنگيدند و به خاطره ها پيوستند (فراز قم)، تمام اين داستان ها و حوادث به اين جا رسيد كه اين چند تيمي كه مانده اند، براي قهرماني مبارزه كنند، قهرمان را به آسيا بفرستند.
آنهايي كه مانده اند
سپاهان: فرهاد كاظمي و گروهش حتي وقتي با نفرات ذخيره در جام حذفي شركت كردند شرايط خطرناك بود. لئون استپانيان كه در ليگ فرصت بازي نمي يافت، در مقابل استقلال كاري كرد كه سيد محمد صالحي جوان، جرأت گلزني پيدا كند.
سپاهان جام حذفي را با حذف شهرداري ديهيم آغاز كرد و به استقلال رسيد و با پيروزي ۰ ـ ۳ از هم اكنون خواب حذف ملوان را مي بيند.
استقلال: فراز قم يك هشدار بود به آبي ها، تا ثابت شود كه مدافع عنوان قهرماني، چندان محكم گام برنمي دارد، حالا بعد از بازي با سپاهان، شايد هواداران دعا مي كنند كه اي كاش اين بازي انجام نمي شد و استقلال بدون انجام مسابقه حذف مي شد. البته احتياج به يادآوري نيست كه «در فوتبال چيزي قابل پيش بيني نيست. »
ملوان: سفيدپوشان انزلي تمام بغضي كه از تحقير در ليگ جمع كرده بودند بر سر جام حذفي خالي كردند. حذف پرسپوليس در بدترين روزهاي ملوان، بهترين خبر براي هواداران اين تيم بود، ملوان براي رسيدن به اينجا پرسپوليس ايلام را قرباني كرده بود.
پيكان: شاگردان ذوالفقارنسب بعد از حذف فرمانداري مريوان، فجر سپاه را شش تايي كردند تا منتظر بازي برگشت ذوب آهن و پرسپوليس همدان باشند.
ذوب آهن: اين تيم معمولا در خانه مي بازد و در بيرون از خانه مي غرد بايد ديد كه پرسپوليس همدان كه در خانه با ذوب آهن مساوي كرده است، موفق به شكست آنها در اصفهان مي شود يا خير؟
پرسپوليس همدان: هيچ چيز در مورد اين تيم نمي دانيم، آيا اين تيم شگفتي ساز امسال است؟
برق تهران و تربيت خراسان: دو تيم از ليگ يك كه مي خواهند در ميان بزرگان قرار بگيرند، بازي رفت (۰ـ۱) به نفع برق تمام شد.
صنعت نفت: برزيل كه اين بار در آبادان به مصاف فجرسپاسي شيراز مي رود با دو گلي كه در شيراز به ثمر رساند چندان نااميد نيست. حريف قبلي نفت عقاب تهران بود.
فجر شهيد سپاسي شيراز: سه گل زده، در مقابل دو گل خورده، بازي برگشت دلهره آور است. فجر سپاسي براي رسيدن به اين جام صباباتري را حذف كرد.
پاس: اختلاف دو گل، پشتوانه مناسبي براي بازي در اهواز است، جام حذفي مي تواند اولين قهرماني سرمربي تيم ملي باشد.
فولاد: بعد از مس كرمان، نوبت پاس است. شكست (۱ـ۳) در بازي رفت قابل جبران است اما بسته به همت ياران بگوويچ
برق شيراز و سايپا (صفر ـ صفر در تهران)! صعود در گرو بازي در شيراز است.