چرا جهانبه سمت و سوي آنچه جنبش سبز خواهان آن است حركت نمي كندآيا وقت آن نيست كه به تاكتيك هاي اين جنبش نگاهي دوباره شود
اندرو گولدشتاين
ترجمه: زينب همتي
وقتي كه خوب توجه مي كنيم مي بينيم كه جنبش هاي سبز در سراسر جهان در وضعيت نسبتا خوبي قرار گرفته اند ولي مشكلات اكولوژيكي جهان روزبه روز بيشتر رو به وخامت مي گذارد. جنبش هاي محيط زيست بيش از هر زمان ديگري داراي طرفداران پرشور بوده و وضعيت مالي آنها نيز بهتر از هر زمان ديگر است ولي به ظاهر اين قدرت در تعداد كارساز نبوده است. چرا اين تعداد بي شمار طرفداران محيط زيست و توانايي هاي مالي و تشكيلاتي آنها نمي تواند جهان را به شيوه جنبش سبز سروسامان دهد؟ چرا اين نيروي اجتماعي قدرتمند در اين همه نبردهاي بي حاصل شكست مي خورد؟
واضح است كه مشكلات محيط زيستي متعددند و ميلياردها دلار لازم است كه آنها را اصلاح كرد. وليكن شايد بتوان بخشي از معما را با اشاره به اين موضوع درك كرد كه در اين زمان، اعتراض كردن آسان تر از گذشته است. ديدگاه هاي سنتي جنبش سبز بر پايه هاي متعددي استوار است: تجارت و رشد اقتصادي دشمن محيط زيست هستند، بازار قابل اعتماد نيست، مصالحه به معني شكست است. اين بنيادهاي نظري اقدام ناچيزي براي بقاي كره زمين كرده است. بنابراين شايد اين سوال درستي باشد كه آيا تاكتيك هاي جنبش سبز كار را بدتر از گذشته نكرده است؟
بدون شك طرح اين سوال به آن معني نخواهد بود كه از به وجود آمدن جنبش هاي طرفدار محيط زيست هيچ اقدام مثبتي صورت نگرفته است. آب هاي سطحي و هوا در بسياري از كشورهاي توسعه يافته پاكيزه تر از گذشته اند. به همين ترتيب وسعت مناطقي كه به پارك ها و مناطق حفاظت شده اختصاص يافته بيش از هر زمان ديگر است. به واقع از سال ۱۹۶۰ تعداد مناطق حفاظت شده در مقياس جهاني ۴ برابر بيشتر شده است. ميزان كمك هاي مالي به سازمان هاي طرفدار محيط زيست به طور چشمگيري افزايش يافته است. براي نمونه در سال ۲۰۰۱ گروه هاي طرفدار محيط زيست توانستند ۵۰ درصد بيشتر از سال قبل و مبلغي به ميزان ۴/۶ ميليارد دلار به صورت اعانه از بنيادهاي اقتصادي و مردم دريافت كنند. عليرغم همه اين قدم هاي بزرگي كه به پيش برداشته شده، مشكلات اساسي محيط زيستي كره زمين نظير گرمايش جهاني، از دست رفتن تنوع زيستي و كاهش منابع اقيانوسي بيش از هر زمان ديگري پابرجا باقي مانده اند. اين تقابل و دوگانگي قدرت و شكست براي طرفداران محيط زيست و سايرين قابل درك نيست. چرا جهان به سمت و سوي آنچه جنبش سبز خواهان آن است حركت نمي كند؟ آيا وقت آن نيست كه به تاكتيك هاي اين جنبش نگاهي دوباره شود؟
زماني نه چندان دور وال استريت (W.Street) و شركت هاي بزرگ مظهر نيروهاي شيطاني تلقي مي شدند. آيا جنبش هاي سبز با دريافت مبالغي بسيار كلان، خود را همچون گذشته تنها مي بينند؟ آيا مي توان همان انتقاداتي كه بر شركت هاي مالي وارد مي شد را بر گروه هاي طرفدار محيط زيست وارد آورد؟ آيا گروه هاي محيط زيستي ممكن است به درك اين نكته دست يافته باشند كه براي حفظ اين كره زنده نياز به وجود شركت هايي است كه به اندازه كافي نوانديش و در عين حال سودآور باشند. جاناتان وتليف (J.Wootliff) كه يك فعال صلح سبز و مشاور بازرگاني است مي گويد: «اين كمپاني ها، و نه گروه هاي ايثارگر هستند كه تكنولوژي مورد نياز براي حفاظت از محيط زيست را ايجاد مي كنند. »
اگر اين نقطه نظر درست باشد چگونه مي توان شركت هاي بزرگ مالي را بدل به حمايت كنندگان محيط زيست كرد. براي شروع، اگر يك كمپاني صنعتي تلاش محدودي براي حمايت از محيط زيست مي كند شايد بهترين واكنش اين نباشد كه چرا بيشتر كمك نمي كنيد! اگر چنانچه پيورتانيسم محيط زيستي (بنيادگرايي محيط زيستي) تنها شانس انتخاب باشد آلوده كننده هاي بزرگ انگيزه اي براي كاهش ضايعات خود نخواهند داشت. دوايت ايوانز (D.Evans) معاون اجرايي يكي از بزرگ ترين شركت هاي توليدكننده برق در آمريكا مي گويد: «اگر ما همين فردا اعلام كنيم كه ۲۵ درصد كارخانه هاي خود را براي كاهش آلودگي هوا مي بنديم و به جاي آن كارخانه هاي بسيار پيشرفته داير مي كنيم واكنش طرفداران محيط زيست اين خواهد بود كه پس ۶۵ درصد بقيه را چه كار خواهيد كرد؟ ما براي آنچه كه فكر مي كنيم خوب است پاداشي نمي گيريم. »
اين بدان معني نيست كه جنبش سبز نبايد بر ديگران خرده بگيرد. چندي پيش تهديد به بايكوت محصولات چوبي يك شركت بزرگ در آمريكا اين شركت را واداشت تا از استفاده از يك جنگل رسيده در شمال آمريكا صرفنظر كند. بدون شك وقتي كه يك شركت اقتصادي به اصطلاح سبز مي شود ديگران سعي در پيروي كردن از او مي كنند. امروزه در سرتاسر آمريكا خرده فروشان عمده وسايل خانگي اقدام به فروش محصولاتي مي كنند كه از جنگل داري هاي پايدار به دست آمده باشد.
براي آلودگي بيش از اندازه هوا در بسياري از شهرهاي چين يك توضيح اقتصادي ساده وجود دارد: آلوده كردن هوا بسيار ارزان است. ميليون ها چيني اتومبيل هاي كهنه اي را مي رانند كه فاقد فيلترهاي كاتاليتيك هستند. علاوه بر اين قسمت اعظم برق توليد شده در اين كشور از زغال سنگ حاصل مي شود. بهاي مواد سوختي در اين كشور هزينه هاي نهفته آلودگي را نشان نمي دهد. مرگ و مير فراوان ناشي از بيماري هاي ريوي و ميلياردها دلار هدر شدن در هزينه هاي بهداشتي و درماني و همچنين ساعات از دست رفته كار علي الظاهر در اقتصاد توليد انرژي به حساب نمي آيند. اين وضعيت در ساير نقاط جهان نيز حاكم است. به طور كلي قيمت كالاها و خدمات، منعكس كننده هزينه هاي محيط زيستي نيست.
اگر بتوان اصلاحات مورد نياز در اين زمينه در نظام اقتصاد متكي بر بازار ايجاد كرد ممكن است نتيجه آن بسيار بيشتر از آن چيزي باشد كه هر ساله نصيب طرفداران محيط زيست مي شود. وليكن آنها همواره با هرگونه اصلاحي متكي بر بازار مخالفت مي كنند. آنها هميشه تنظيم و مخالفت را در دستور كار خود دارند.
براي نمونه به آلودگي هوايي كه توسط نيروگاه ها در آمريكا توليد مي شود توجه كنيد. در دهه ۱۹۹۰ رئيس جمهور كلينتون و صنعت نيروگاه هاي آمريكايي به مصالحه اي نزديك شده بودند كه در آن توليدكنندگان موظف به رعايت حد نصاب خروجي نيروگاه شده بودند. در اين مصالحه حد نصاب براي اكسيدازها، دي اكسيد گوگرد، نقره و همچنين دي اكسيد كربن تعيين شده بود ولي در عين حال به توليدكنندگان اجازه مي داد كه در مقابل پرداخت جريمه در مواقع اضطراري از انعطاف بيشتري بهره ببرند.
ولي اين راه حل دلخواه بسياري از طرفداران محيط زيست نبود چرا كه آنها تصور مي كردند بازار وسيله اي است كه در آن توليدكننده مي تواند مقررات محيط زيستي را ناديده بگيرد. اين معاهده بسياري از توليدكنندگان را متعهد به رعايت استانداردها مي كرد چرا كه در غير اين صورت در مقابل قانون قرار مي گرفتند. ولي طرفداران محيط زيست زير بار نرفته و به اجراي قانون هواي پاكيزه اصرار ورزيدند. حاصل كار: امروزه آژانس حفاظت محيط زيست آمريكا قادر نيست هيچ كاري در مورد كنترل ميزان گاز كربنيك انجام دهد و نيروگاه هاي قديمي همچنان مشغول به كار و آلوده كردن هوا هستند.
زماني اين يك شعار قابل قبول بود كه با دشمن شكست خورده خود مذاكره كن و جنگ را تا نابودي دشمن پيش نران. بدون شك طرفداران محيط زيست طرفدار اين شعار نيستند. به نظر مي رسد كه آنها همواره تابع قانون همه يا هيچ هستند. براي نمونه اگر به مهندسي ژنتيك و محصولات كشاورزي حاصل از آن توجه شود يك ديدگاه سنتي محيط زيستي بلافاصله خواهان توقف كامل همه اقدامات در اين زمينه خواهند بود. ولي همه مي دانيم كه كشاورزي مدرن هم اكنون به اندازه كافي از اين روش ها بهره مي گيرد. آيا ممكن است در اينجا جنبش سبز برخلاف مواضع قبلي خود در مورد ساير مسائل محيط زيستي بخواهد كه با بيوتكنولوژيست ها مذاكره كند؟
چه چيزي براي محيط زيست بهتر از اينكه كشاورز بتواند بدون استفاده بيشتر از سم و كود، محصول خود را ۲ تا ۳ برابر بيشتر كند. بر اساس برخي از محاسبات، اگر متوسط برداشت محصولات كشاورزان در مقياس جهاني با كشاورزان آمريكايي برابر شود با كمي بيش از نيمي از محصولات توليد شده مي توان ۱۰ ميليارد نفر را تغذيه كرد. بدون شك مخاطرات متعددي براي محصولات ژنتيكي متصور است (البته هنوز هيچ يك از اين مخاطرات براي محصولات به بازار آمده به اثبات نرسيده است) وليكن در شرايط حاضر آنچه كه به واقع مورد نياز است آتش زدن مزارع يا آزمايشگاه نيست بلكه مذاكره با دانشمنداني است كه بهتر از همه مي توانند ضمانتنامه هاي عملي براي ممانعت از وقوع ضايعات محيط زيستي را به وجود آورند.
بيوتكنولوژي، پتانسيل بسيار قابل توجهي براي توسعه در كشورهاي در حال توسعه دارد. آمريكا، كانادا، چين و آرژانتين صاحب ۹۹ درصد محصولات كشاورزي هستند كه دستكاري ژنتيكي شده اند وليكن از دهه ۱۹۶۰ به اين سو محصول ذرت در كشورهاي جنوب صحرا در آفريقا افزايش نيافته است. چرا گروه هاي سبز سعي نمي كنند اعتماد كشورهاي توسعه يافته را از طريق ايجاد انگيزه براي توليد بيشتر محصولات زراعي جلب كنند؟
با اين همه، همواره گروه هاي سبز خبرهاي داغ و تيترهاي بزرگ روزنامه را از آن خود مي سازند. به اين خبر تكان دهنده توجه كنيد: به زودي يك چهارم پستانداران جهان منقرض مي شوند يا اينكه يك چهارم پستانداران جهان از ببر گرفته تا كرگدن طي ۳۰ سال آينده نابود مي شوند. مشكل واقعي اين است كه اين خبرها واقعيت ندارند.
منبع اين خبرها برنامه محيط زيست سازمان ملل متحد (UNEP) است كه با انتشار ليست جديد خود از وضعيت محيط زيستي موجودات اعلام مي دارد ۲۴ درصد از پستانداران در سطح جهاني در معرض خطر هستند. اين ليست شامل ۴ درصد از پستانداران است كه در ليست گروه هايي هستند كه به شدت در معرض خطر هستند. علاوه بر اين گروه هاي آسيب پذيرتر نيز در درون اين ۲۴ درصد پستانداران قرار گرفته اند. اين گروه شامل آن دسته از موجوداتي است كه شانس انقراض آنها در ۱۰۰ سال آينده تنها ۱۰ درصد است. گزارش سازمان ملل تمايز ميان اين گروه ها را روشن ساخته و علاوه بر اين اتكاي بيش از اندازه به اين ليست را ناصواب مي داند. ولي در خبرها نشانه اي از اين تمايزات با احتياط در دست نيست.
رياضيات ساده و تاكتيك هاي مبتني بر ترس ممكن است براي مدتي توجه را به سمت گروه هاي سبز جلب كرده و كمك هاي مالي را بيشتر كند ولي اين بازي تا ابد نمي تواند ادامه پيدا كند. اعتراضات مي تواند از درون جنبش آغاز شود. اخيرا لومبورگ دانماركي كتابي تحت عنوان «سطحي نگري محيط زيستي عليه اغراق گويي محيط زيستي» چاپ كرده است. به همين ترتيب دان ملنيك (D.Melnick) رئيس مركز تحقيقات محيط زيستي دانشگاه كلمبيا معتقد است آنان كه همچون پيامبران يأس، آينده سياهي براي حيات بر روي كره زمين تصوير مي كنند براي خود نيز مشكل آفرين هستند چرا كه اگر مخاطب شما احساس نااميدي كند ضرورتي براي كمك كردن به ديگران نخواهد كرد.
Time, 6 Feb.۲۰۰۳