جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۸۱ - سال يازدهم - شماره ۲۹۹۹
مورمونيسم و سنت چند همسري
002070.jpg
ترجمه: نازنين زاغري
اينجا دهكده كوچك «آلت ليك سيتي» واقع در ايالت «يوتا»ي آمريكا است. هشت سال پيش «لوآن كينگستون» دختر ۱۵ ساله يوتايي به اجبار و اصرار والدين متعصب خود به عقد يكي از اقوام دور مادرش در آمد، پسر ۲۳ ساله اي كه براي بار چهارم ازدواج را تجربه مي كرد و لوآن بيچاره مي بايست از آن پس لقب ننگين همسر چهارم مردي بودن را در سرنوشت خود ثبت مي كرد. سه سال بعد او يك پسر و يك دختر به دنيا آورد و بدين ترتيب مسير زندگي خود را با وضع اسفباري كه داشت به كلي تغيير داد. پنج سال گذشت و لوآن به سفارش يكي از خواهرزاده هايش كه از زير بار ازدواج تحميلي شانه خالي كرده و تسليم عقايد پوچ و بي اساس خانواده اش نشده بود بچه ها را برداشت و با مطلع ساختن نيروي پليس به زندگي هشت ساله خود با مردي كه از ابتدا كمترين احساس عاطفي نسبت به او نداشت خاتمه داد.
لوآن هم اكنون ۲۳ سال دارد اما با همين سن كم تلخي ۸ سال زندگي مشترك نافرجام را چشيده است، آن هم با مردي كه بدون شك پس از گذشت مدت كوتاهي از زندگي با لوآن ديگر همه چيز برايش رنگ عادي شدن به خود گرفته بود و زن چهارمش هم چندان تفاوتي با غريبه اي در راه نداشت. او مي گويد در مذهب «مورمونيسم»۱ اين يك قانون است كه دختران بايد در سنين پايين ازدواج كنند و سرپيچي از اين امر به منزله ناديده گرفتن دستور پدر روحاني به شمار رفته و گناه كبيره محسوب مي شود. لوآن معتقد است دختران ۱۴ و يا ۱۵ ساله يوتايي نه آن قدر از زندگي مشترك چيزي مي فهمند كه خوب و بدش را تشخيص دهند و نه توان مقابله با حكمي را دارند كه والدينشان بدون اعمال نظر آنها برايشان صادر مي كنند و آنها چاره اي جز سر تسليم فرو آوردن ندارند. «تعدد زوجات» واقعيتي است كه مدت ها در فرهنگ و سنت يوتا رخنه كرده و به همين سادگي ها منسوخ شدني نيست. برخلاف آنچه در اذهان مردم عادي مي گذرد تعدد زوجات تنها مختص آسيايي ها و اساسا شرقي ها نيست. در قلب آمريكا، جايي كه ادعاي تمدن و فرهنگ بالاي زندگي سر به فلك كشيده و يك اصل لاينفك محسوب مي شود تعدد زوجات واقعيتي است كه خون بسياري از خانواده ها را به جوش آورده است. از صد سال پيش تاكنون تعدد زوجات در يوتا جرم محسوب مي شده و قانون براي مردان خاطي در حدود پنج سال حبس در نظر مي گيرد. هم اكنون قانون اساسي يوتا لايحه اي تحت بررسي دارد كه طبق آن مردان چندزنه در صورت ازدواج مجدد با دختران زير ۱۸ سال جريمه خواهند شد و هيچ كشيشي حق ندارد بساط ازدواج هايي از اين دست را حتي در خفا فراهم آورد. در صورت تصويب لايحه فوق سرپيچي از اين قانون تخلف محسوب گرديده و پيگرد قانوني به دنبال خواهد داشت و بدين ترتيب مردان و كشيشان خاطي به ۱۵ سال حبس و پرداخت جريمه سنگين تري محكوم خواهند شد.
اگر چه سنت چندهمسري در يوتاي كنوني نامشروع و غيرقانوني به حساب مي آيد اما همچنان قريب به ۵۰ هزار خانواده سنت گراي مورمون با عقايد تعصب آميز بر جاي مانده از اجدادشان كه به سال ۱۸۰۰ ميلادي باز مي شود ساكن يوتا هستند. اين خانواده هاي سنت گرا به دليل عدم هماهنگي اعتقادات و باورهاي خود با ديگر اقوام ارتباط چنداني نداشته و خود را ميان پيله اي تنيده از اعتقادات كهن و سنت هاي تعصب آميز خود محبوس ساخته اند. در مذهب مورمونيسم از زن به عنوان اسطوره ايمان و تقوا ياد مي شود، گويي خداوند زن را آفريده است تا از طريق وي رسالت بزرگ خود را به مردان منتقل سازد. ديدگاه مردان مورمون نسبت به زنان ديدگاه كاملا يك بعدي است. در قانون مردان «زن» موجودي است كه اسباب آسايش و آرامش زندگي را در منزل برايشان مهيا مي سازد، پس از ازدواج با سرعت هر چه تمام تر آنها را به آرزويشان رسانده و فرزنداني به دنيا مي آورد كه از آن پس بار مسئوليت عظيم تعليم و تربيت آنها همه بر دوش زنان خواهد بود. خانواده هاي سنت گراي مورمون گمان مي كنند هنگامي كه دخترانشان به سن بلوغ رسيدند ديگر زمان ازدواج فرا رسيده و نبايد در اين امر تاخيري حاصل شود. اغلب ديده شده كه دختران مورمون در حالي كه ۱۱ سال بيشتر ندارند به عقد مردان چندزنه اي در مي آيند كه به اندازه پدرانشان سن دارند و بالاجبار همسر سوم و يا چهارم آنها محسوب مي شوند.
به گفته «شرتلف»، يك جمهوريخواه يوتايي كه در زمينه سنت چندهمسري در اين منطقه تحقيق مي نمايد ازدواج تحميلي دختران كم سن و سال يوتايي مقوله بسيار مهمي است كه بايد بيش از اين به آن اهميت داده شود. به گفته سازمان يونسكو (انجمن حمايت از كودكان) چنين امري تجاوز به حقوق كودكان و البته دختران يوتايي به حساب مي آيد و در صورت به تثبيت رسيدن پيگرد قانوني در پي خواهد داشت.
در قوانين يوتا سن قانوني نوجوانان «۱۶» سال تعيين شده كه بر طبق آن دختراني كه به سن قانوني مي رسند توانايي و اختيار تام داشته تا با مشورت والدين خود براي ازدواجشان تصميم بگيرند. در چارچوب قوانين يوتايي هيچ مردي حق ندارد با دختري زير ۱۶ سال ازدواج نمايد كه ۱۰ سال و يا بيشتر از او بزرگ تر است. «شرتلف» معتقد است رسانه هاي گروهي وظيفه دارند با برنامه هايي آموزنده مردان چندهمسره را نسبت به اين مقوله آگاه سازند كه روشي كه آنها در پيش گرفته اند به زندگي شخصي خود و همسرانشان و از همه مهم تر جامعه اي كه در آن زندگي مي كنند لطمات جبران ناپذيري وارد مي سازد و شايد اگر اين نقيصه حل نشده باقي مانده به همين منوال ادامه يابد. در آينده اي نه چندان دور زندگي بسياري از دختران جوان و فرزنداني را كه ناخواسته و از روي اجبار به دنيا آورده اند به سياهي و تباهي بكشاند.
لوآن كينگستون كه يكي از قربانيان اين سنت نخ نما شده مورمون به شمار مي رود در اين باره مي گويد: «هشت سال پيش وكيلي از اقوام دور جد پدري ام كه اتفاقا نام خانوادگي يكساني با پدر من داشت مرا به عقد همسر سابقم در آورد، كسي كه خود در زمينه چندهمسري تبحر و سابقه فراواني داشت، وي با داشتن ۲۵ زن و ۲۰۰ نوه و نتيجه درصدد بود شناسنامه خود را به نام بيست و ششمين همسرش مزين سازد! بسياري از دختران مورمون در حالي كه هنوز به سن قانوني ازدواج نرسيده اند علاقه زيادي به اين مسئله از خود نشان مي دهند. گروهي از اين دختران دوست دارند ازدواج كنند اما برخي ديگر مجبور هستند. تربيت غلط اين نوجوانان باعث شده است آنها تنها به اين نكته بينديشند كه چگونه از پس آنچه به آنها گفته شده بر بيايند، و به خوب و بد آن نمي انديشند. »
پي نوشت:
۱ـ شاخه اي از مسيحيت كه به سال ۱۸۳۰ توسط ژوسف اسميت در آمريكا پايه گذاري شد.

چهارشنبه سوري مي ميرد
002085.jpg
مينا شهني
چهارشنبه سوري دارد زير صداي ترقه و نارنجك و جيغ هاي رهگذران در خيابان گم مي شود.
چهارشنبه سوري رسم ديرينه زيبايي بود كه سال هاي سال در كشورمان بر پا مي شد اما حالا انگار در حال مرگ است. بوي باروت و دود همه فضا را پر كرده، مردم سرگردان مي دوند، خودروها جرات توقف ندارند. در شلوغي قبل از عيد ميدان تجريش به هم ريخته است، نيروي انتظامي حضور دارد اما نمي تواند از پرتاب ترقه هاي بزرگ و كوچك جلوگيري كند.
چند روز قبل از عيد ۸۲ است و من سرگردان شده ام، بالاخر يك تاكسي پيدا مي كنم راننده جرات توقف ندارد. به سرعت سوار مي شوم. كمي كه از پل تجريش دور مي شويم راننده مي پرسد: مقصد كجاست و من مقصدم را مي گويم. هراسم فروكش كرده اما سر قيمت چانه نمي زنم فكر مي كنم همين كه شانس آوردم و از مهلكه گريختم كافي است. هر سال پس از چهارشنبه سوري آمار و ارقامي از سوختگي ها و جراحت ها و مصدوميت ها ارائه مي شود و بعضي ها فكر مي كنند چهارشنبه سوري اصلا چيز خوبي نيست. اگر هم خوب بود براي سال ها پيش بود كه همه فقط از روي آتش مي پريدند و قاشق زني و فالگوش بود و. . .
چهارشنبه سوري
در ايران كهن روزهاي هفته رايج نبوده است. از اين رو آتش افروزي پيش از نوروز در سه شنبه شب آخر سال انجام نمي شد. اين آتش افروزي درست پيش از آغاز جشن «همسپتمدم» يعني در سيصد و شصتمين روز سال كه آغاز روزهاي گاسانيك (پنجه وه) است انجام مي شد. ايرانيان معتقد بودند كه فرورهاي نياكان در آغاز اين روزها به زمين فرود مي آيند و بركت و نيك روزي براي خاندان و خانواده مي آورند.
در همين روزها براي راهنمايي آنها به هنگام آغاز شب در بالاي بام يا صحن خانه ها آتش مي افروختند. مايه اين آتش را از آتشدان ويژه خانه مي آوردند تا فرورهاي نياكان راه خاندان خود را بيابند و به سوي خانواده خود بيايند. اين آيين بعدها در آخرين سه شنبه شب سال برپا مي شد. آتش را كمتر بر بالاي بام و گاه در صحن و خانه و غالبا در كوچه و خيابان و بيابان روشن مي كنند. تعداد گله هاي آتش حتما بايد به شمار مقدس هفت امشاسپند كه شمار مقدس ايران كهن است و يا به شمار سه كه نماينده شماره مقدس گفتار نيك، كردار نيك، پندار نيك است و يا به شمار يك كه نمودار وحدت اهورا است، برسد. در زمان ساسانيان به دور اين آتش شادي و پايكوبي مي كردند و هيچ گاه از روي آن نمي جستند زيرا جستن از روي آن بي حرمتي به آتش مقدس بود و مي توان پنداشت كه هفت يا سه بار در برابر هر توده آتش خم مي شدند و آيين نيايش به جاي مي آوردند و سپس در كنار آن به شادي مي پرداختند.
فال كوزه
يكي از مراسمي كه در شب چهارشنبه سوري انجام مي شود فال كوزه است. در اين شب در بسياري از خانواده هاي روستايي فال كوزه گرفته مي شود و اساس اين مروا (Morva) (فال) بر اسطوره فرورها استوار است. زيرا مروانديشان (فالگيرها) در واقع از اين مهمانان آسماني كه تازه از آسمان فرا رسيده اند و بر گذشته و آينده انسان آگاه هستند خبر مي گيرند. در فال كوزه اي هر كس چيزي از خويش در كوزه اي كه معمولا آب نديده و براي نوروز خريداري شده مي اندازد. اين كوزه اي را شب درون تنور يا اجاق خانواده مي گذارند، زيرا باور دارند نخستين جايي كه فرورها فرود مي آيند همان اجاق و آتش خانواده است كه در روزهاي نوروزي بايد فروزان باشد. فرورها نشانه هاي ويژه كسان خانواده را كه در كوزه نهاده شده با آگاهي هايي كه خود از آينده دارند بارور مي كنند. بامداد همان شب دختري نابالغ هر يك از نشانه ها را از كوزه بيرون مي آورد و ديگري شعري از ديوان حافظ مي خواند و يا سخني مي گويد كه با نام و نشان مرواگري كه نشانه اش به دست است برابر است و آن را به فال نيك مي گيرند و بايستي به خاطر داشت كه اين فرورها كه نيك روزي و نيكبختي به خاندان مي آورند به مرواها هرگز پاسخ بد نمي دهند.
فالگوش
فالگوش بيشتر در دخترها رواج دارد. دختران شوي نكرده كه در جشن بزرگ زايش آرزوي شوي و فرزند دارند. اين دختران كليدي با خود مي برند و سر چهارراه در گوشه و كناري مي ايستند و كليد را زير پاي خود مي گذارند. چهارراه نماد گذرگاه است، گذرگاه فروران كه از همه چيز آگاهند و كليد نمادي از گشايش است و فشردن پاي بر كليد نماد كار بسته و سخت است. با فروران آسماني كه به زباني خاص تعلق دارند هميشه بايد به زبان نماد سخن گفت. اين دختران نابالغ در واقع از فروران ياري مي جويند كه كار بسته آنان را بگشايند و به آنها شوي خوب و فرزندان بسيار ببخشند و مشكل كار آنان را با كليد راه گشايي كه زير پاي آنان است بگشايند. فرورها كه وظيفه آفرينش انسان و ياري زنان به هنگام زايش و پروردن كودك و روايي نيازها به عهده آنان است، آرزوي دختران شوي خواه را مي پذيرند. اين يادگاري از آيين هاي جادويي است كه مي بايستي كاري را كه مي خواهند تحقق يابد، به صورت تمثيلي تحقق دهند.
قاشق زني
در ايران كهن براي پذيرايي از فرورها بر بالاي بام خانه ها غذاهاي گوناگون مي گذاشتند و اين رسم در زمان ابوريحان بيروني رايج بوده است. آيين قاشق زني تمثيلي است از فرا رسيدن اين مهمانان تازه رسيده آسماني كه گرسنه و تشنه اند و آب و غذا مي جويند و بايد فديه اي نثار آنان كرد. قاشق و ظرف مسين نشانه غذا و غذاخوري است و فديه غذايي در هنگام آيين هاي ديني يكي از رسم هاي ديرين همه قوم هاي روي زمين است و ضيافت ها و سورهاي مذهبي در همه جا به ويژه در ايران رايج بوده است. فرورها چون موجودات پنهان و غيرمحسوس و ناشناخته هستند، تمثيل آنان نيز بايد ناشناس بماند، از اين رو پسران و دختران قاشق زن چادر به سر مي كنند. در قاشق زني به در هر خانه كه مي رسند، با كوبيدن قاشق بر كاسه فلزي تقاضاي فديه مي كنند و اين كار را آن قدر ادامه مي دهند تا صاحبخانه غذايي در ظرف شان بگذارد. در اين آيين خانواده هاي بي چيز براي خود و براي پدران و مادران آسماني خود به هنگام سال نو غذا و آجيل از ديگران مي گيرند و به خانه مي برند.
كجاوه بازي
اين آيين مانند قاشق زني براي درخواست فديه است. كجاوه اندازان كه بايد ناشناس باقي بمانند در ساختن كجاوه هاي كوچك و بزرگ هنرمندي به كار مي برند و گاه آنها را با آينه و شيشه هاي رنگين تزئين مي كنند و مي آرايند. كجاوه بازي بيشتر به وسيله پسران انجام مي شود، گاه نشان ويژه معشوق در گوشه اي پنهان دارند و در بردن و آوردن پيام هاي عاشقانه بين دختران و پسران خانواده ها و آشنايي آنان با يكديگر نقش دارند. كجاوه گاه بر هنگام فرود هديه اي براي دختر خانواده دارد و گاه تهي است و خواهان فديه اي است.
شال اندازي
در رسم شال اندازي بيشتر هديه اي از سوي پسر جوان براي دختر خانواده در شال گره زده مي شود و پذيرفتن يا نپذيرفتن آن، نشان مهر يا بي مهري خانواده دختر نسبت به پسر است و اين همه مقدمه عروسي هايي كه بايستي به هنگام نوروز انجام گيرد، زيرا نوروز جشن زايش كيهاني است و پيوندهايي كه در اين روز انجام مي گيرد خوشبختي و نيك روزي بيشتري همراه دارند. از اين رو در ميان هخامنشيان و ساسانيان جشن نوروز هنگام عروسي ها بود و امروز نيز در ميان روستاييان كه آيين هاي كهن را بيشتر پاس مي دارند رسم است كه پيوندهاي زناشويي را كه بايستي نزديك نوروز انجام شوند در روزهاي نوروز انجام مي دهند و پيوندي را كه در اين روز بسته مي شود، خجسته تر مي دانند.
جارو زدن
در برخي مناطق هنوز هم اين رسم رايج است. شب چهارشنبه سوري دختران شوي نكرده را با ضربه هاي جارو از خانه بيرون مي كنند و اعتقاد دارند كه اين دختران در سال نوي پس از چهارشنبه سوري بختشان گشوده خواهد شد و به خانه هاي بخت خواهند رفت. حالا پس از سال ها اين آيين هاي زيباي ايراني دارند از ياد مي روند. در كوچه هاي شهر ديگر صداي قاشقي كه بر كاسه فلزي مي كوبد شنيده نمي شود و هيچ كس فالگوش نمي ايستد تا بداند به خواسته اش مي رسد يا نه؟ شهر در شب هاي چهارشنبه سوري در هول و هراس است و همه مي دوند تا زودتر به خانه برسند. از اين همه آيين هاي زيباي چهارشنبه سوري فقط صداي سوت انفجار مي ماند نگفتم چهارشنبه سوري گم مي شود.
حالا پس از سال ها اين آيين هاي زيباي ايراني از ياد مي روند در كوچه هاي شهر ديگر صداي قاشقي كه بر كاسه فلزي مي كوبد شنيده نمي شود

پزشكي خانواده
آسپرين بخوريد
تازه ترين يافته ها نشان مي دهد كه مصرف آسپرين خطر ابتلا به بسياري از انواع سرطان ها را كاهش مي دهد. پژوهشگران دريافته اند مصرف منظم اين دارو به مدت ۵ سال خطر ابتلا به سرطان دهان، حلق و مري را تا دو سوم كاهش مي دهد. به گفته دانشمندان اين دارو كه از پوست درخت بيد تهيه مي شود مي تواند از بروز سرطان ريه و روده نيز پيشگيري كند. گروهي از پژوهشگران ايتاليايي به جمع بندي و بررسي مجدد نتايج سه تحقيق جداگانه بر روي ۹۶۵ بيمار سرطاني و ۱۶۶۹ فرد مبتلا به ساير انواع بيماري ها پرداختند. دكتر كريستينا باستي سرپرست اين محققان از موسسه تحقيقات داروشناسي در ميلان مي گويد: اين يافته ها اولين شواهد كمي در مورد كارايي آسپرين در كاهش خطر سرطان در دستگاه گوارشي را نشان مي دهد. گفته مي شود: آسپرين كه در آغاز تنها به عنوان يك مسكن ساده درد ساخته شد، اكنون به نظر مي رسد تاثيرات مفيد و متعددي بر سلامت ما دارد و اين مطالعه شواهد ديگري در مورد نقش مهم و حفاظتي آسپرين در برابر سرطان ارائه مي كند. از سوي ديگر هنوز زود است كه در مورد مصرف روزانه آسپرين به منظور پيشگيري از سرطان توصيه اي انجام شود و بايد تحقيقات بيشتري در مورد اثربخشي و عوارض جانبي احتمالي ناشي از مصرف طولاني مدت اين دارو انجام شود.

چند توصيه براي كاهش وزن
محققان مي گويند: اگر قصد كاهش وزن خود را داريد بهتر است به جاي توسل به يك رژيم غذايي سخت، ابتدا برنامه اي براي چگونگي كاهش وزن خود تنظيم كنيد. محققان دانشكده پزشكي هاروارد براي كاهش وزن اين موارد را توصيه مي كنند: دلايل خود را براي كاهش وزن بنويسيد. آگاهي يافتن از اينكه چرا مي خواهيد چند كيلو از وزن خود كم كنيد به مصمم نگاه داشتن شما كمك خواهد كرد. با اطرافيان و نزديكان خود در مورد برنامه هايتان صحبت كنيد. حمايت اطرافيان مي تواند اين كار را آسان تر كند. تغييرات را به مرور زمان و به تدريج اعمال كنيد. تغييرات شديد معمولا كوتاه مدت خواهد بود. انجام تمرينات منظم ورزشي را در برنامه خود بگنجانيد. ورزش كالري اضافي را سوزانده و احساس خوبي در شما ايجاد مي كند. وعده هاي غذايي كمتر و در نوبت بيشتر مصرف كنيد. اين امر احساس گرسنگي را كه منجر به پرخوري مي شود متوقف مي كند.


ماهي بخوريد
002080.jpg

يك تحقيق جديد نشان مي دهد مصرف ميوه و ماهي مي تواند خطر بروز آسم و سرفه هاي مزمن را در كودكان كاهش دهد. دانشمندان بلغاري با بررسي رژيم غذايي بيش از ۲۰ هزار كودك در شش كشور اروپاي شرقي و مركزي، ارتباط روشني را بين مصرف كمتر از يك بار در ماه ماهي و تداوم خس خس سينه يا سرفه كشف كردند. يافته هاي مركز ملي بهداشت تغذيه و بوم شناسي پزشكي صوفيه در مجله «توراكس» متعلق به انجمن قفسه سينه انگلستان، به چاپ رسيده است. دكتر جان هاروي رئيس كميته ارتباطات اين انجمن گفت: اين مطالعه ثابت مي كند كه رعايت يك رژيم غذايي متعادل و مغذي شامل ميوه و سبزيجات تازه مي تواند كاركرد ريه را در كودكان بهبود بخشد و به تنفس راحت تر در آنها كمك كند. شواهد فزاينده اي در مورد تاثير مفيد رژيم غذايي سرشار از ميوه جات در حفظ سلامت ريه ها در كودكان وجود دارد. مصرف متعادل ماهي نيز به عنوان بخشي از رژيم غذايي سالم مي تواند به كاهش خطر آسم كمك كند. نقش تغذيه در پيشگيري از ناراحتي هاي ريوي حوزه تحقيقي جذابي است و نيازمند انجام مطالعات بسيار زيادي در اين زمينه است.

اهميت بزاق دهان شما
نتيجه تحقيقات محققان علوم پزشكي نشان مي دهد كه بزاق دهان حاوي اطلاعات بالقوه اي در مورد وضعيت جسماني انسان ها است. لارنس تاباك مدير بخش تحقيقات دهان و دندان موسسه ملي بهداشت گفت: هر نوع اطلاعاتي كه از طريق آزمايش خون در مورد وضعيت بدن دريافت مي كنيم مي توانيم از طريق آزمايش هاي ويژه تشخيص بزاق دهان به دست آوريم.
علوم مربوط به بزاق دهان و غدد بزاقي به طور عميقي توجه محققان آمريكايي را به خود جلب كرده است و در حال حاضر چندين دانشگاه در سراسر كشور در حال تحقيق در زمينه آزمايشگاه مختلف تشخيص بزاق هستند. تحقيقات در اين زمينه نشان داده كه افزايش ميزان اين پروتئين در بزاق دهان حاكي از وجود سلول هاي سرطاني در بدن است. به گفته دكتر بواش از دانشگاه اوهايو، يكي از كاربردهاي آزمايش بزاق در زمينه تعيين وضعيت سيستم ايمني بدن است. بزاق دهان متشكل است از آب، مواد معدني، الكتروليت، هورمون، آنزيم مولكول هاي شكر موسوم به ميوسين و پروتئين. علاوه بر آن ميليون ها موجودات ميكروسكوپي در آن واحد در بزاق دهان شناور هستند كه پاره اي از آنها بيماري زا بوده و در صورت كاهش شمار باكتري هاي مفيد در دهان فرصت رشد يافته و بيماري توليد مي كنند.

با محرم
كسي مي خواندت
002065.jpg
پرچم ها برافروخته شد. سياه، سبز، سفيد، با علم هايي كه سرفرود آورد و دل هايي كه هنوز مي تپد.
كسي مي خواندت، نگاهت را كش مي دهي تا انتها. هنوز كسي مي خواندت. سر مي خوري ميان دل شهر و گم مي شوي ميان همه بودن ها و نبودن ها. كسي مي خواندت، پرچم ها موج مي زنند و كسي زير لب زمزمه مي كند. تاريخ را يك بار ديگر ورق مي زني، ورق مي زني و باز مي گردي تا ظهر روزي كه در خاطره ها جاودانه شد. نشسته اي ميان آن همه رفت ها و آمدن ها. نشسته اي ميان هزار پرسش. نشسته اي زير سايه علمي كه نمي داني كدام جوان با كدام توان با كدام پشتوانه، توان بلند كردن و تعظيم كردنش را دارد. كسي مي خواندت. از خودت مي پرسي، مي دانست آخرش چه خواهد شد، پس چرا رفت؟ نسيم، گوشه پرچم سبز را روي گونه ات مي كشد و خيز برمي دارد. همه هستند و هيچ كس نيست. مي پرسي؛ مي دانست چه خواهد شد و دانسته رفت. كسي گهواره قديمي را رنگ مي كند تور مي كشند، ديگري ديگ بزرگ مسي را سيم مي كشد، كسي پارچه هاي سياه را وجب مي زند، همه هستند و كسي نيست. كسي مي خواندت.
خيز برداشته اي ميان همه همهمه هايي كه مي خواهند يكبار ديگر يادت بياورند كه آن روز ظهر چه شد. گم مي شوي ميان مرثيه هاي نستعليق نوشته شده روي پارچه هاي سياه. گم شده اي ميان شورشي كه هنوز خونش زنده است. مي پرسي؛ چرا رفت. كوچه هاي بلند شهر را سير مي كني. همه هستند و كسي نيست. چشم مي چرخاني، مرثيه ها، بلندتر و بلندتر مي شود.
گم شده اي ميان هجوم همه واژگان به ذهنت و تصويري كه تا پيش از اين نديده بودي. گم شده اي ميان تاريخ. تو هستي، صحرا هست، دو لشگر، تو هستي، نفرت هست و عشق. تو هستي، صداي الله اكبر است و يك فوج كبوتر سفيد. تو هستي و اسبي كه فرو مي افتد. هنوز مي پرسي، مي دانست چه خواهد شد و رفت. از خودت مي پرسي، كسي ديگري هم جرات داشت بداند چه خواهد شد و آن گاه مصمم تر از پيش بشتابد. كسي مي خواندت. مرثيه اوج گرفته. پرچم هاي سياه و سبز در اوجند. همه هستند و كسي نيست.

آيين مردم ايران
روزهاي پاياني سال
شادي وطن پرست
هفته پيش درباره جشن اسپندار گفتيم كه به دليل اشتباه چاپي نام فرشته آن به جاي «سپندارمذ» «سپندارند» درج شده بود. اما اين هفته به مراسم پايان سال مي پردازيم. آيين مزديني دو پنجه دارد كه هر كدام پنج روز است. اولي پنجه كوچك كه ۵ روز آخر اسفند ماه است و دومي پنجه بزرگ كه ايام كبيسه آخر سال و در حقيقت آخرين گاهنبار است. در اوستا نيز به اين دو پنجه اشاره شده است و هر دوي آنها به فروهر درگذشتگان اختصاص دارد و در اين روزها از روان آنان ياد مي كند و نماز آفرينگان پنجه و آفرينگان هاي ديگر براي هما روانان (همه روانان) مي خوانند و احسان كرده و اطعام مي كنند. چون اين دو پنجه كه روي هم ده روز است به فروهران تعلق دارد از آن رو فرودگان نيز مي گويند.
بهتر است بدانيد اين ده روز غير از ده روز ايام جشن نوروز است كه فروهران به زمين مي آيند و از بازماندگان خود بازديد مي كنند.
اين دو پنجه كه هر كدام جداگانه است، اولين آن در آخرين روزهاي اسفند و دومي در ايام كبيسه و جشن بخصوصي است كه در حقيقت براي روان درگذشتگان و استقبال و پيشواز از فروهر آنان است. به همين دليل روزهاي پاياني اسفند را به نظافت و خانه تكاني مشغول مي شوند و به تشريفات نوروزي مي پردازند. اما از ديگر مراسم پاياني سال، جشن چهارشنبه سوري نيز است.
در ايران باستان شب چهارشنبه سوري در بالاي قصر سلطنتي شهر، خرمني از آتش روشن مي كردند و اهالي شهر نيز در بالاي بام هاي خانه خود آتش برمي افروختند. سوري به معناي سرخي به سرخ رنگ مانند گل وسور به معني سرور و شادماني است. گفته مي شود آتش را به آن معني برمي افروختند تا تمام بدي ها و سياهي ها در آتش افكنده و سوزانده شود. از روي آتش مي پريدند و مي گفتند «سرخي تو از من، زردي من از تو» منظور از سرخي كردار نيك و منظور از زردي كردار زشت و ناپسند است.
از ديگر مراسم پايان سال زيارت پنج تن يا جشن سر سال نوروز است. اين مراسم همه ساله از آغاز سال نو به مدت سه  روز در اطراف آرامگاه يا زيارتگاه پنج تن در مهناباد در خاك رودبار جيرفت برگزار مي شود و همزمان با آن بزرگترين بازار سالانه منطقه نيز تشكيل مي شود. از حدود دهم اسفند دكانداران عنبرآبادي و سپس رودباري و محلي به مهناباد آمده چادر مي زنند و برپايي بازار را تدارك مي بينند.

جامعه
ادبيات
اقتصاد
ايران
تكنيك
رسانه
زمين
شهر
صفحه آخر
علم
كتاب
ورزش
هنر
يادداشت
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  تكنيك  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |
|  صفحه آخر  |  علم  |  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  يادداشت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |