جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۸۱ - سال يازدهم - شماره ۲۹۹۹
ما و تكنولوژي
در ديدگاه قديميبروس تكنولوژي قابل اعتمادتر بود بنابراين تكنولوژي تا آنجا كه امكان داشته باشد جانشين انسان ها خواهد شد و به موجودات زنده اجازه مي دهد تنها به حرفه زنده بودن بپردازند
آنها كه معتقدند امنيت شكست ناپذير وجود دارد تازه واردهايي هستند كه هنوز عرق ايده آليسم دانشگاهي شان خشك نشده
فلسفه فضايي ها و از جمله آيزاك آسيموف اين بود: هيچ كاري را انجام نده كه ربوت ها مي توانند بهتر از توانجام دهند
ترجمه: كيوان فيض اللهي
001965.jpg

زماني به نظر مي رسيد تكنولوژي در تمام زمينه هاي كاري جانشين بشر خواهد شد. امروز يكي از مدافعان نشستن ماشين به جاي انسان عقيده اش را تغيير داده است و انسان ها را به جايي كه تعلق دارند بازگرداند. «تنها قوانين براي حفاظت از ما كافي نيستند، ما براي محافظت از خودمان نيازمند رياضيات هستيم. »
در ابتداي دهه نود بروس اشنير (B.Schneier) كتابي موسوم به «رمزشناسي كاربردي» منتشر و خود را به عنوان كارشناس تراز اول در زمينه امنيت معرفي كرد. اين مسئله توانايي آن را به وي بخشيد تا با موفقيت دولت را براي تصويب حق استفاده هر آمريكايي از رمزنگاري قدرتمند، مجاب كند. نقل قول بالا از كتاب وي اساس تفكر اشنير در آن زمان را به دست مي دهد و همچنين منعكس كننده عقايد بسياري از مردم بود: اينكه آينده با جهاني تعريف مي شود كه در آن تا جايي كه امكان دارد تكنولوژي (قابل اعتماد) جانشين عوامل انساني (غيرقابل اعتماد) خواهد شد. اين زماني است كه كمپاني هايي مثل جنرال مجيك معتقد بودند ما در مورد انتخاب لباس ها و خرج كردن پول هايمان به عوامل ديجيتال اعتماد خواهيم كرد و مغازه دارها دادوستد را به فروشندگان ديجيتالي واگذار مي كنند. اما بروس عقيده اش را تغيير داد.
در ديدگاه قديمي بروس، تكنولوژي قابل اعتمادتر بود، بنابراين تكنولوژي تا آنجا كه امكان داشته باشد جانشين انسان ها خواهد شد و به موجودات زنده اجازه مي دهد تنها به حرفه زنده بودن بپردازند در حالي كه موجودات مكانيكي به عنوان ركن يك فرهنگ جديد آماده به خدمت هستند. چيزي براي پشت گرمي. اما زماني كه بروس به درك بهتري رسيد دريافت كه به چند دليل اين روند ادامه نخواهد يافت. اولين دليل خطاپذيري است، چرا كه به نظر مي رسد اينكه ما ابزاري را چه قدر خوب مي سازيم اهميتي ندارد، هميشه راه هايي براي خراب كردن و منحرف كردن آن براي مقصود ديگر وجود دارد. اشنير بخش ارزشمندي از زندگي اش را صرف سروكله زدن براي تصويب حق استفاده از امنيت ديجيتالي شكست ناپذير كرد اما حقيقت تلخ اين است كه اصلا چنين چيزي وجود ندارد. قبول اين حقيقت براي جواني كه فكر مي كند خيلي از كامپيوتر سر در مي آورد بسيار دشوار است، زيرا باور اينكه تمام كاستي ها قابل برطرف كردن هستند ساده است. اگر به سادگي و به اندازه كافي از روش هاي موشكافانه طراحي و آزمايش استفاده كنيد به لحاظ تئوري مي توانيد تكنولوژي صددرصد بدون نقص توليد كنيد. اين ديدگاه فريبنده است چرا كه از نظر رياضي ساخت محصولي بي عيب براي يك مهندس غيرممكن نيست.
001970.jpg

اما از لحاظ رياضي ثابت شده است فهميدن اينكه چه وقت محصولي بي نقص ساخته ايد غيرممكن است. كهنه كارهاي تكنولوژي رمزنگاري ديجيتالي نيز اين مسئله را به خوبي مي دانند و هرگز به يك رمز جديد اعتماد نخواهند كرد مگر آنكه سال ها به سختي مورد آزمايش قرار گرفته باشد. آنها بدبينانه انتظار دارند كه آن رمز شكستني باشد، مگر آنكه بخشي از يك سيستم بزرگ بتواند مفيد واقع شود و همچنين گروه بسياري از مردم محدوديت هايش را محك زده باشند. آنهايي كه معتقدند امنيت شكست ناپذير وجود دارد تازه واردهايي هستند كه هنوز عرق ايده آليسم دانشگاهي شان خشك نشده است. بنابراين آنچه بروس در سال هاي پس از انتشار رمزشناسي كاربردي كشف كرد اين است كه بسياري از مردم به راستي سيستم هاي امنيتي بدي مي ساختند چرا كه كتاب وي را خواندند و به اين نتيجه رسيدند كه تنها اگر الگوريتم هاي جادويي دقيق ساخته شده توسط ساحره درمانگر برتر را داشته باشند آن گاه آرامش جاودانه از آن آنها خواهد بود. چنين باوري به طور ناگهاني با ماجراي نيكودمو اسكارفو (N.Scarfo) از ميان رفت. ماجرا از جايي آغاز شد كه FBI با ورود دزدانه به خانه وي و نصب يك ردياب صفحه كليد به كامپيوتر خانگي اش بسيار زيركانه از زير نرم افزار رمزنگاري شكست ناپذير تبهكاران رده بالاي مافيا در رفت. زماني كه اسكارفو پشت ميز كامپيوترش نشست و كلمه عبور را نوشت، FBI توانست همه حركات دست وي روي صفحه كليد را به دست آورد. كامپيوتر شخصي اسكارفو هيچ وفاداري اي نسبت به صاحبش نداشت بنابراين نتوانست از دستورهاي FBI براي گرفتن و فرستادن حركات دستش سرباز زند. همين مسئله شهروندان مطيع قانون آنهايي كه قرباني اسب هاي ترواي اينترنتي شده اند را نيز تحت فشار قرار مي دهد. تكنولوژي بيش از آنكه بي طرف باشد بدذات است.
اين منجر به دومين مشكل بر پايه رياضيات براي جامعه بشري شد. بعيد به نظر مي رسد كه ما انسان ها چنين اهميتي به آن بدهيم حتي امروزه استفاده از رمزنگاري شديد در ميان كاربران اي ميل بسيار نادر است و تقريبا وجود ندارد. ويژگي هاي ايمني و پنهان بودن آخرين چيزهايي هستند كه توسط سازندگان نرم افزار اي ميل تكميل شده اند. علت برقراري ارتباط هاي ايمن سايت هاي تجارت الكترونيك با نرم افزار شبكه شما تنها به خاطر نياز كمپاني هاي كارت اعتباري است و نه به خاطر اينكه به طور چشمگيري فروش ها را افزايش دهد. در واقع بيشتر مردم از اينكه شماره كارت اعتباري شان را بدون رمزنگاري به سراسر اينترنت مي فرستند كاملا راضي هستند و به ندرت متوجه مي شوند زماني كه علامت قفل كوچكي در زير پنجره ظاهر مي شود چه اتفاقي مي افتد. اشنير و دنباله روهايش توانستند پشتيبان جديدي بدون استفاده از تكنولوژي براي جايگزيني تقابل هاي انسان به انسان با معاملات ايمن تر و قابل اعتمادتر انسان به كامپيوتر و حتي كامپيوتر به كامپيوتر بسازند اما بدون استفاده ماند. آيزاك آسيموف (I.Asimov) در كتابش، غارهاي فولادي، دنيايي افسانه اي ساخت، جايي كه دو جامعه با توجه به روشي كه عوامل تكنولوژي را در شيوه زندگي شان تعيين مي كردند از هم جدا شدند. گروه اول ساكنان زمين بودند، كساني كه گردهم در شهرهاي گنبدي غول آسا زندگي مي كردند، از حمام هاي عمومي استفاده مي كردند، در تالارهاي عمومي شام و ناهار مي خوردند و به شدت با ربوت ها مخالف بودند. گروه دوم فضايي ها بودند، آنهايي كه براي اشغال ساير سيارات برده شده بودند، هر كدام به تنهايي هزاران جريب زمين داشتند. حتي به ندرت چهره به چهره با انساني صحبت مي كردند و كاملا به كار ربوت هاي خدمتكار وابسته بودند. شايد با خود بگوييد بروس اشنير دهه نود همراه با ديگر آرمان گرايان همان مسير فلسفي فضايي ها را دنبال مي كردند.
001985.jpg

فلسفه فضايي ها اين بود: هيچ كاري را انجام نده كه ربوت ها مي توانند بهتر از تو انجام دهند. آسيموف در مورد همان فلسفه اي صحبت مي كرد كه زماني بروس به آن معتقد بود و براي نشان دادن اينكه چه اتفاقي خواهد افتاد آن را تا نهايت گسترش داد. در حالي كه شيوه زندگي فضايي زيبا، تميز و پيشرفته و در مقابل شيوه زندگي ساكنان زمين محدود، كثيف و ابتدايي به نظر مي رسيد، آسيموف خاطرنشان كرد كه فضايي ها شديدا منفعل بودند و خودشان را به مصيبتي بزرگ واگذاشته بودند. فضايي ها با جايگزيني تقابل بشري با ربوت ها به زودي توانايي انجام كارهاي اساسي روزمره شان را از دست دادند. آنها نمي دانستند چگونه با ديگر موجودات بشري رفتار كنند چرا كه بيشتر آنها از بدو تولد در محيطي استريل با ربوت ها رشد كرده بودند. زماني كه اتفاقي باعث شد تا فضايي ها اعتمادشان را نسبت به ربوت ها از دست بدهند تمام جامعه شان متلاشي شد زيرا آنها هيچ طرح پشتيباني نداشتند. به نظر مي رسد اين همان فقدان طرح پشتيباني است كه در بطن ظهور بروس اشنير باشد و دليلي كه وي كمپاني قديمي اش، سيستم هاي روتختي را در سال ۱۹۹۹ منحل و كمپاني جديدي موسوم به امنيت اينترنت روتختي را با مأموريتي متفاوت بازگشايي كرد.
بزرگ ترين مشكل با روشي كه افراد تكنولوژي را به كار مي برند هيچ ارتباطي با اين واقعيت كه تكنولوژي خراب مي شود ندارد، اما زماني كه چنين چيزي اتفاق مي افتد ما طرح خيلي خوبي براي جبران در اختيار نداريم. درست به محض اينكه هيچ كس از ويژگي هاي رمزنگاري مشتري هاي اي ميل شان استفاده نكند، هيچ كس فكرش را براي پشتيباني از درايو سخت كامپيوترشان به كار نمي اندازد. بيشتر ما فاقد تجلي انديشه اي مشابه با آنچه بروس داشت هستيم كه براساس آن اعتبار هر سيستم هم ارز اعتبار برنامه پيشامدهاي آن است. در يك زمان به اندازه كافي طولاني احتمال خرابي يك جزء صددرصد است.
ما در يك سطح اجتماعي و نمادين در مطمئن ساختن اينكه هميشه يك طرح پشتيبان وجود دارد كاملا خوب هستيم. همه فرزندان ما پيش از آنكه مجاز باشند در امتحانات از ماشين حساب استفاده كنند، مي آموزند كه چطور روي كاغذ محاسبات را انجام دهند چرا كه گاهي اوقات ماشين حساب هاي جيبي مي شكنند يا در دسترس نيستند و اگر تنها چند نسل اجازه يابند بدون فراگيري تقسيم هاي طولاني گذر كنند همه ما به وضعيت اسفباري دچار مي شويم. اما سازمان ها با قصور اجزا با توجه به غيرقابل اعتماد بودن افراد برخورد مي كنند و اين مسئله به شكل كاملا بي ارزشي توسط سازمان هايشان مورد بررسي قرار گرفته كه ممكن است دليلي باشد براي آنكه افراد توجه كمي نسبت به امنيت اي ميل و برچسب هاي پشتيباني روي كامپيوترهايشان دارند. هم اكنون مراكز فرمان در كمپاني امنيت اينترنت روتختي از آرايشي از دستگاه هاي تأييد بايومتريك (بررسي آماري پديده هاي زيست شناختي) و سيستم هاي ورودي مجهز به صفحه كليد روي درهايش برخوردار است، اما ديگر اين ابزارهاي مكانيكي در قلب بروس جايي ندارند. در واقع او آنها را تنها به اين خاطر نصب كرده تا ارباب رجوع هايش را وادار كند فكر كنند كه وي كالاهايش را مي شناسد و نه به اين دليل كه در تمام موارد به آنها وابسته باشد. اين روزها قلب كمپاني روتختي از پيشرفته ترين تكنولوژي دنيا تشكيل شده است: قشر مخ.
001990.jpg

امروزه دوراني است كه همگان تشنه به دست آوردن ماشين هايي براي جايگزيني بشر در انجام وظايف كنترلي هستند. براي مثال از سپتامبر ۲۰۰۱ به بعد تكنولوژي اسكن صورت به موضوع داغي تبديل شده بود، اما آيا مي توانيم براي شناسايي تروريست ها در ميان جمعيت به آن اعتماد داشته باشيم؟ به نظر مي رسد سازندگان آن چنين نظري دارند و مسئولان استاديوم هاي ورزشي و فرودگاه هايي كه آن را به كار مي گيرند فكر مي كنند كه ارزش يك بار امتحان كردن را دارد. سپس يك گزارشگر تلويزيوني تنها با گذاشتن يك جفت عينك آفتابي كامپيوتر را فريب مي دهد. اگر همه ابزارهايي كه ما مي سازيم با اين فضاحت غيرقابل اعتماد باشند پس اصلا چرا آنها را بسازيم؟
اما موضوع تكيه بر آنها نيست. جايگزيني بشر هدف نيست. به جز در موارد اندكي مثل اختراع پرواز موتوري، هيچ گاه تكنولوژي ما را قادر به انجام كارهايي كه پيش از آن نمي توانستيم انجام دهيم نكرده است و نياز به حضور خودمان براي انجام آن كار را از ميان نبرده است. تنها كارها آسان تر، ارزان تر و نزديك تر به موفقيت شدند. گاهي اوقات كارهايي كه بدون تكنولوژي غيرممكن به نظر مي رسند حقيقتا غيرممكن نيستند فقط بسيار دشوار، گران يا خطرناك خواهند بود.
اسكنرهاي صورتي كه در استاديوم هاي ورزشي و فرودگاه ها مورد آزمايش قرار گرفتند قابل اعتماد نيستند اما براي كاهش ليست سوءظن ها و افزودن يك دسته چشم به چشم هاي بشري و تكميل كردن آنها به كار مي رود. اگر افراد دچار اشتباه شوند سيستم به كار خود ادامه خواهد داد. چرا كه در پايان اين زنجير هميشه شخصي با يك جفت چشمان مراقب جمعيت را زير نظر مي گيرد و آنچه كه اشنير به آن تحقق بخشيد كه همان برنامه ريزي در هر سطحي از عمق يا افزونگي يا حادثه بود حتي پس از آنكه مردم كتابش را خواندند در سيستم هاي امنيتي اجرا نمي شود. آنچه كه امروز بروس در كمپاني روتختي به راه انداخته يك سرويس كنترلي ساده است كه مراقب ورود غيرقانوني به شبكه يك مشتري در همه جا است. آنها به هيچ هوش مصنوعي مبتني بر منطق نادقيق ويژه اي مشابه الگوريتم هاي شناسايي براي مشخص كردن مزاحم ها تكيه نكردند، آنها فقط از افرادي استفاده مي كنند كه مراقب صفحه نمايش ها هستند. البته آنها در كل مخالف تكنولوژي نيستند اما جايي از آن استفاده مي كنند كه كارشان را ساده تر و ارزان تر كند و همچنين احتمال موفقيت را افزايش دهد نه اينكه جاي آنها را اشغال كند. براساس اظهارات بروس به نظر مي رسد ديگر تنها رياضيات براي حمايت كافي نيست. خودمان بايد مراقب باشيم و براي كمي كمك، بيشتر از رياضيات استفاده كنيم.
Disenchated, Feb.۲۰۰۳

فن و فوت
بادكنكي كه تركيد
روزگاري آلتاويستا يكي از پرمخاطب ترين موتورهاي جست وجو در اينترنت بود اما در مقابل غول هايي نظير ياهو و گوگل تاب نياورد و گوي و ميدان را به رقباي سرسخت سپرد. براي آنكه صاحبان آن به خاك سياه ننشينند مجبور شدند آن را به نفت بفروشند.
CMGI سرمايه گذار عمده آلتاويستا در سال ۱۹۹۸ حدود ۴/۲ ميليارد دلار براي اين موتور جست وجو هزينه كرد. حالا پايگاه اينترنتي Overture مي خواهد ۶۰ ميليون دلار نقد بدهد و CMGI را در ۸۰ ميليون دلار از سهام خود سهيم كند. اورچر [overture] به كمپاني ها كمك مي كند تا در پاسخ هاي موتورهاي جست وجو ياهو و ام اس ان در اولويت قرار بگيرند. در واقع آلتاويستا براي جست وجو از الگوريتمي استفاده مي كرد كه صاحبان اورچر مي گويند مكمل فناوري «جست وجوي تجاري» آنها است. اين در حالي است كه سه ماه پيش آلتاويستا آخرين نفس هاي خود را كشيد و جان كندني را كند. صاحبان آن براي نجات اين پايگاه اينترنتي روبه احتضار رنگ و لعابي تازه به آن دادند اما اين پايگاه هرگز نتوانست به شكوه و جلال گذشته اش دست پيدا كند. سه سال پيش زماني كه حتي گوگل امكان جست وجو در ميان تصاوير و عكس ها را نداشت آلتاويستا به كمك كوربيس عكس هاي بسيار مرتبط با كيفيت در اختيار جست وجوگران قرار مي داد. در واقع كمپاني سازنده كامپيوتر Digital Equipment بازي را به Compaq باخت. كامپك اكنون با Hewlett Packard ادغام شده است (به چاپگرتان نگاه كنيد ممكن است علامت hp برايتان آشنا باشد). زماني كه به گذشته آلتاويستا نگاه مي كنيم پايگاهي را مي بينيم كه روزگاري ۶۵ ميليون مخاطب در ماه داشت اما شكوه و جلالش را همچون بادكنكي كه تركيده باشد از دست داد.

نه پيشگام و نه بهترين
001980.jpg

شايد بتوان گفت كه كامپيوتر همراه (لپ تاپ) حكم «دفتر كار همراه» را پيدا كرده است. اما هنوز اين وسيله نتوانسته است جاي نت برداري و دست خط را بگيرد. هنوز خيلي از مردم در سرتاسر دنيا به حروفچيني عادت نكرده اند يا سرعت حروفچيني آنها در حدي نيست كه در كلاس ها سر جلسات به جاي دست خط و نت برداري، حروفچيني كنند. شايد همين موضوع باعث شده كه كمپاني مايكروسافت به فكر ساخت Tablet Pc افتاده است كه هر كسي را به ياد كتيبه ها و لوحه ها مي اندازد. در مكتب خانه هاي قديم از لوحه براي مشق استفاده مي شد. محققان اين كمپاني عظيم فناوري مي گويند هنوز بيشتر مردم به جاي برداشتن لپ تاپ با خود خودكار و كاغذ برمي دارند و در كلاس ها و سرجلسات شركت مي كنند اما به هر حال به متن حروفچيني شده آن نياز دارند چون بعد مي توانند متن حروفچيني شده را به راحتي ويرايش كنند. در واقع Tablet Pc مايكروسافت قلمي دارد كه مي تواند دست خط صاحبش را حين نوشتن بخواند و حروفچيني شده تحويل دهد. گرچه كيفيت آن عالي نيست اما قابل قبول است. به خصوص كه به راحتي مي توان كارهايي مثل ويرايش، كپي، انتقال متن به ساير ابزارهاي فناوري و حتي غلط گيري آن را انجام داد. نكته اينجاست كه مايكروسافت طلايه دار نيست حتي بهترين نيست. درست است كه محصول ساخت Seiko و Logitech مانند Tablet Pc امكان انجام كار از راه لمس صفحه نمايش را فراهم نكرده اند اما در عوض قلم آنها كه بايد دست خط را تشخيص بدهد خيلي بهتر عمل مي كند. نام خودكار Logitech، IO است. در اين قلم ها پردازشگرهايي تعبيه شده كه حركات دست نويسنده را تشخيص داده به كامپيوتر منتقل مي كند.

پوزخند مي زند
دزدكي نگاه مي كند
ديويد هانسون سازنده K-bor، پيچيده ترين روبوتي كه تاكنون ساخته شده است، پيش از پيوستن به دانشگاه تگزاس در دالاس از كارمندان والت ديسني بود. پشت چشمانش دوربين كار گذاشته است تا حركات شما را زير نظر بگيرد. نرم افزار بسيار پيچيده، اطلاعات جمع آوري شده از طريق اين دوربين و ساير حسگرها را تجزيه و تحليل مي كند و فرابيني را براي موتورهاي بسيار ظريف كه زير پوست پليمري اين روبوت جاسازي شده صادر مي كند، به اين ترتيب اين روبوت مي تواند ابراز احساسات انسان را به دقت تقليد كند و به راحتي در شرايط مختلف متناسب با موقعيت حالت هايي به خود بگيرد كه از نظر بيننده شباهت به رفتار عادي و اجتماعي ساير انسان ها دارد. به عبارت ساده تر اين روبوت متناسب با شرايط لبخند مي زند، اخم مي كند، پوزخند مي زند و حتي دزدكي نگاه مي كند. در صورت اين روبوت ۲۴ ماهيچه مكانيكي به كار رفته است كه ظرف كمتر از يك ثانيه عكس العمل نشان مي دهد. اين سر دو كيلوگرمي در همايش «انجمن پيشرفت هاي علمي» آمريكا در «دنور» به نمايش گذاشته شد. هنسون در مصاحبه با بي بي سي گفت: «اين صورت براي روبوت هاي اجتماعي طراحي شده است.»

سال شمار اتومبيل ـ ۲۲
جگوار ۱۹۹۸ ـ ۱۹۹۶
خيز جگوار براي هزاره جديد
001975.jpg

براي فراهم كردن آميزه اي بي همتا از هندلينگ مدل هاي اسپورتي و راحتي مدل ليموزين، سيستم تعليق تكنولوژي فعال كامپيوتري (CATS) جگوار كه در مدل XK8 معرفي شده بود به عنوان يكي از تجهيزات استاندارد روي مدل هاي مجهز به توربو شارژ نصب شد. در تمام مدل ها چرخ هاي آلياژي و لاستيك هاي كمپاني پيرلي به كار رفته است. نتيجه كار مجموعه كاملا بهينه اي از چرخ، تاير و تغييرات سيستم تعليق است كه براي هر كدام از مدل ها در سري جديد V8XJ به طور يكتا طراحي شده است. به منظور تأمين ويژگي هاي گسترده و همچنين اعتبار جهاني، در ساخت مجموعه مدل هاي V8XJ از همان اصول طراحي الكترونيكي پيشرفته اي كه در XK8 به كار رفته بود، استفاده شد. اين سيستم از تركيب كنترل ضربدري، شبكه كنترل كننده منطقه اي براي عملكرد تمامي اجزاي انتقال قدرت و يك پيش نويس استاندارد براي بدنه به وجود آمده است. استفاده از مالتي پلكس (وسيله اي براي تصوير كردن عكس روي سطح به صورتي كه بتوان تصاوير را سه بعدي ديد) اين امكان را فراهم كرد تا نقشه هاي الكترونيكي اتومبيل به سرعت با هم درآميزند و اطلاعات را تقسيم كنند و همچنين باعث كاهش تعداد و طول سيم ها شد. اصولي كه در فرايند توسعه توليد XK8 مورد استفاده قرار گرفته بود در اين اتومبيل نيز به كار رفت و تنها ۲۸ ماه پس از تصويب طرح، سري جديد اتومبيل هاي چهار نفره تحويل شدند. دست كم ۸۰ درصد از وزن جگوارهاي جديد قابل بازيافت است. توجه به مسائل محيط زيست يكي از مهم ترين اولويت ها براي مهندسان جگوار است و اتومبيل هاي سواري چهار نفره و اسپورتي جديد منعكس كننده تعهد در حال پيشرفت كمپاني به سوي يك استراتژي خيرخواهانه محيطي است. بدنه هاي تمام مدل هاي XK8 و V8XJ در كارخانه كستل براون ويچ نقاشي شده اند كه از سيستم هاي رنگ شناور در آب استفاده مي شود كه آلاينده هاي حلال را تا ۸۵ درصد كاهش مي دهد. با پايان يافتن سال ۱۹۹۶ هر سه واحد توليدي جگوار در براونز لين، واتيلي و كستل براون ويچ به استاندارد كيفيت سختگير QS9000 دست يافتند. علاوه بر اين جگوار اولين كمپاني در جهان است كه به خاطر به رسميت شناختن پاي بندي كمپاني به فلسفه تصادفات صفر، زمان تعطيلي صفر، عدم پذيرش و ضايعات صفر به نشان فوق العاده ارزشمند بازرسي D، بالاترين جايزه حفاظت توليد كمپاني فورد، دست يافته است. با شايستگي تمام در سالي كه كمپاني هفتاد و پنجمين سالگرد تأسيس خود را جشن گرفت گستره بزرگي از ميراث جگوار دايملر در ماه اكتبر معرفي شد. در اين رويداد لوح يادبود پاينده اي براي سر ويليام لاينز، بنيانگذار جگوار، داير خواهد شد. تأسيس يك اداره مركزي و موزه يك ميليون پوندي جديد در براونزلين در قلب اين توسعه خواهد بود. اين واحد جديد مسئول حفظ يك مجموعه تاريخي و بي همتا از اتومبيل ها است كه به طور واضح خط سير جگوار و مارك هاي وابسته به آن را تا ابتدا كه همان آغاز صنعت خودروسازي در بريتانيا است دنبال كند. در اوايل سال ۱۹۹۸ جگوار اتومبيل اسپورتي متوسط S-Type(X200) را معرفي كرد كه آغاز كار رسمي آن در نمايشگاه بين المللي ماشين بيرمينگهام است.
001995.jpg

S-Type در سال ۱۹۹۹ به تنها توليد كمپاني تبديل مي شود و مطمئنا جگوار با ثبت ركورد بيشترين و گسترده ترين محدوده توليد وارد هزاره جديد مي شود. همچنين كمپاني جگوار طرح هايي براي مدل هاي جديد و كوچك تر معرفي مي كنند. اين محصول با اسم رسمي X400 در بخش C/D بازار به رقابت مي پردازد و در واحد هالوود كه تا زمان عرضه اتومبيل هاي جديد در سال ۲۰۰۱ يكي ديگر از كارخانه هاي جگوار خواهد بود، ساخته مي شود. نيك شيلا تشريح كرد «اين عالي ترين خبر براي جگوار است. در پايان دوره چهار سال آينده ما پيشرفت را از جايي آغاز مي كنيم كه تنها دو خط توليد در اختيار داريم و با فروش ۴۵ هزار اتومبيل در سال براي داشتن يك خط توليد كامل چهار مدل ديگر افزوده مي شوند و ميزان توليد به ۲۰۰ هزار اتومبيل در سال مي رسد. »

تكنيك
ادبيات
اقتصاد
ايران
جامعه
رسانه
زمين
شهر
صفحه آخر
علم
كتاب
ورزش
هنر
يادداشت
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  تكنيك  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |
|  صفحه آخر  |  علم  |  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  يادداشت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |