سهم دولت در سرانه بهداشت و درمان ايران ۵/۵ درصد است در حالي كه اين رقم در ساير كشورها متوسط ۱۰ درصد است.
دكتر نوربخش، مسئول همايش «بررسي تعرفه هاي خدمات پزشكي» هدف از برگزاري اين سمينار را ارزش گذاري واقعي بر خدمات پزشكي عنوان كرد و افزود: در صورت عدم ارزش گذاري واقعي بر روي نهادهاي مرتبط با خدمات پزشكي و غيرمتناسب بودن تعرفه هاي اعلام شده با اين نهادها، سيستم دچار مشكل خواهد شد. وي افزايش بار مالي مردم در بخش درمان را يكي از چالش هاي عدم ارزشگذاري واقعي بر روي خدمات پزشكي عنوان كرد و گفت: براي تصميم گيران و تصميم سازان بخش بهداشت و درمان و نهادهاي مربوطه بايد منطق هاي حاكم بر اقتصاد درمان در تصميم گيري ها نقش داشته باشد و عدم توجه به اين چارچوب ها و منطق ها منجر به ايجاد چالش و افزايش بار مالي بر دوش مردم مي شود.
دكتر نوربخش يكي از چالش هاي موجود را اصلاح ساختار تأمين منابع بخش بيمه اي عنوان كرد و افزود: در تأمين اجتماعي به عنوان يك بيمه اجتماعي، افراد متناسب با درآمد خود در پرداخت ها مشاركت مي كنند. ولي خدمات ارائه شده براي همه يكسان است.
دكتر نوربخش در پايان، هدف اصلي سازمان نظام پزشكي را واقعي شدن تعرفه در جهت تأمين بيمه عميق و واقعي براي مردم عنوان كرد و افزود: براي قطع شدن يا به حداقل رسيدن رابطه بين پزشك و بيمار به لحاظ مادي و مالي ناچار به داشتن بيمه هاي عميق و واقعي هستيم. در ادامه اين همايش دكتر ظفرقندي گفت: غيرواقعي بودن تعرفه خدمات پزشكي، منجر به كاهش كيفيت خدمات پزشكي و عدم اجراي صحيح نظام از اشباع پزشك خانواده و طرح تمام وقتي اساتيد در دانشگاه هاي علوم پزشكي دانست.
دكتر محمدرضا ظفرقندي، رئيس سازمان نظام پزشكي كشور و رئيس دانشگاه علوم پزشكي تهران، با بيان اين مطلب كه به هم ريختگي مشكلات اقتصاد درمان اصلاح ساختار و مديريت در جهت بهره وري صحيح از تعرفه و بحث اشتغال جامعه پزشكي به خصوص در بخش پزشكي عمومي عمده جامعه پزشكي است، افزود: اين همايش در راستاي برنامه هاي سازمان نظام پزشكي در جهت واقعي شدن تعرفه هاي خدمات پزشكي و به دنبال آن تعيين سرانه بخش بهداشت و درمان برگزار شده است.
وي با بيان اين مطلب كه تعرفه هاي تعيين شده دولت در بخش بهداشت و درمان واقعي نيست، اظهار كرد: اين همايش در راستاي اصلاح اقتصاد درمان و واقعي شدن تعرفه هاي خدمات پزشكي برگزار شده است.
وي ادامه داد: سه تن از اعضاي دولت شامل وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي و وزير بازرگاني مسئول ارائه گزارش به دولت قبل از ارائه بودجه سال ۸۲ هستند.
رئيس سازمان نظام پزشكي كشور، با تأكيد بر ضرورت افزايش سرانه در بخش درمان اظهار كرد: با سهم سرانه موجود از درآمد بودجه عمومي كشور (GDP)، نمي توان تعرفه واقعي و شفاف داشت.
وي با بيان اين مطلب كه هدف سازمان نظام پزشكي خدمت به مردم است، گفت: با مشخص شدن تعرفه هاي واقعي مي توان به اين هدف رسيد و در صورت واقعي نشدن تعرفه ها تمام طرح هاي اصلاحي در بخش سلامت صدمه مي خورد.
وي، اجراي طرح كارانه را در جهت افزايش فعاليت بخش دولتي و دانشگاهي در بخش درمان و بيمارستاني عنوان كرد و افزود: در حال حاضر واقعي نبودن تعرفه ها منجر به كاهش فعاليت در اين بخش شده است.
دكتر ظفرقندي همچنين، واقعي شدن تعرفه ها را در بهبود وضعيت اساتيد تمام وقت و ارتقاي سطح كيفي پزشكي و همچنين نظام ارجاع پزشك خانواده موثر دانست و افزود: در صورت غيرواقعي بودن تعرفه ها و عدم تطابق تعرفه هاي دولتي با تعرفه هاي واقعي تمام اين طرح ها شكست مي خورد.
وي ادامه داد: مشكل اصلي ناكافي بودن سهم سرانه بخش بهداشت و درمان است كه درصد مناسبي از درآمد دولت را تشكيل نمي دهد و در اين صورت و با وجود رشد ده درصدي تعرفه و رشد ۱۵ تا ۲۰ درصدي تورم، كيفيت خدمات پزشكي به مردم كاهش پيدا مي كند و اين نگراني اصلي بوده و لازمه بهبود اين وضعيت واقعي شدن تعرفه ها است.

وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، بر لزوم تجهيز كليه فروشگاه ها و سوپرماركت هاي عرضه مرغ و تعيين مدت زمان معين براي بردن به سردخانه هاي زير صفر براي نگهداري و عرضه مرغ منجد تأكيد كرد.
بنا به گزارش روابط عمومي اين وزارتخانه، با توجه به اينكه در بسياري از فروشگاه ها عرضه مرغ تازه، موضوع پاك كردن، قطعه بندي لاشه در شرايط كاملاً غيربهداشتي كه موجب آلودگي وسيع در مراكز فروش مرغ مي شود و عرضه محصولاتي مانند جوجه كباب آماده به اصطلاح زعفراني ران و يا سينه مرغ به هيچ وجه از نظر بهداشتي مورد تأييد وزارت بهداشت نيست و عرضه اين گونه محصولات با ويژگي هاي مذكور بايد ممنوع شود.
اين وزارتخانه همچنين با تقدير از اقدام سازمان دامپزشكي كشور در ارائه مرغ مصرفي شهروندان به صورت بسته بندي در كيسه هاي پلاستيكي در فروشگاه ها، به منظور ممانعت از فساد مرغ در داخل اين كيسه ها به لحاظ باقي ماندن يا تجمع خونابه، ايجاد بوهاي نامطبوع، عدم شست وشوي كامل لاشه و آبگيري بعدي دركشتارگاه ها، نامشخص بودن علايم و تاريخ هاي توليد و انقضا در بسته بندي از توقف اجراي اين طرح به منظور رفع اشكالات ايجاد شده استقبال كرد.

اين بنا هم اكنون در داخل شهر اشتهارد با گنبد بلند كاشي كاري شده نمايان است. ساقه گنبد از دو قسمت تشكيل شده: قسمت زيرين گنبد با كاشي به اشكال لوزي مزين شده و بقيه ساقه آن كه قاعده گنبد را تشكيل مي دهد، آجري است. كاشي كاري بغل هاي ايوان با تزئينات معقلي در نوع خود ممتاز است. بقعه از دو بخش تشكيل شده و داخل بنا فاقد هرگونه تزئين بوده و تنها با گچ سفيد شده است. اين بنا را مي توان به دوره صفويه نسبت داد كه بعد از آن در دوره هاي مختلف مورد مرمت قرار گرفته است.

روزنامه لبناني «النهار» خبر داد يك گور باستاني مربوط به دوره حاكميت ايرانيان در منطقه «صيدا» در جنوب لبنان كشف شده است. «النهار» در شماره روز گذشته خود افزود: شهرداري صيدا در پي اعتراض مردم منطقه كشتارگاه جنوب اين شهر به تجمع زباله و نخاله هاي ساختماني در اطراف محل سكونت خود، يك شركت خصوصي را مأمور پاكسازي اين مكان كرده بودند.
اين روزنامه اضافه كرد: در جريان جمع آوري زباله در چند روز گذشته حفره عميقي مشاهده شد كه به گفته باستان شناسان اين كشور، يك گور باستاني مربوط به دوره حاكميت ايرانيان در لبنان است.

رئيس سازمان جوانان جمعيت هلال احمر كشور گفت: بيش از يك ميليون و ۳۰۰ هزار نفر در سه شاخه دانشجويي، دانش آموزي و جامعه بشردوستان جوان عضو سازمان جوانان جمعيت هلال احمر هستند.
دكتر محمد حسن قوسيان روز گذشته گفت: ميزان اعتبارهاي تخصيص يافته براي فعاليت هاي سازمان جوانان هلال احمر كشور را در سال گذشته ۳۸ ميليارد ريال ذكر كرد و اين مبلغ را ناكافي دانست. قوسيان اظهار داشت: بيش از ۳۰  ميليون جوان در كشور وجود دارد كه متأسفانه به دليل كمبود اعتبار سازمان جوانان هلال احمر توانايي پذيرش تمامي جوانان علاقه مند براي استفاده از برنامه هاي اين سازمان را ندارد.

فيلم سينمايي بولينگ براي كلمباين در سينماهاي: ايران دو (۳-۶۵۳۸۶۱۱)، فرهنگ ـ سانس آخر (۲۶۰۱۲۰۵)، فلسطين دو (۶۴۶۳۲۶۹)، كريستال يك (۳۱۱۶۶۶۵) و مركزي سه (۶۹۲۸۶۸۶).
فيلم سينمايي تيك در سينماهاي: المپيا (۶۹۲۶۶۹۶)، ايران سه (۳-۶۵۳۸۶۱۱)، پارس دو (۶۹۲۶۹۵۳)، جمهوري (۶۴۶۵۳۰۶)، جوان (۲۲۰۳۰۳۱)، جي سه (۶۶۹۶۲۰۶)، رودكي (۳۹۱۳۶۶۸)، شاهد (۶۸۱۵۵۶۶)، شيرين (۵۶۴۳۶۳۸)، فردوسي (۸۸۲۹۶۸۵)، قدس (۸۹۰۴۵۸۵) و ميلاد (۳۶۹۸۸۶۳).
فيلم سينمايي دنيا با بازي هديه تهراني و محمدرضا شريفي نيا در سينماهاي: آسيا (۶۴۰۲۹۰۹)، آفريقا (۸۹۰۶۱۶۱)، اروپا (۳۹۱۳۱۶۹)، ايران يك (۳-۶۵۳۸۶۱۱)، بلوار (۸۹۶۵۲۹۲)، بهاران (۶۲۳۹۵۵۱)، بهمن يك (۶۴۱۸۸۰۱)، پيام انقلاب (۸۸۲۹۶۴۱)، توسكا (۵۶۴۳۸۳۶)، تهران يك (۶۵۰۴۳۲۹)، جي يك (۶۶۹۶۲۰۶)، دهكده المپيك (۹۱۵۶۱۸)، ستاره (۵۳۸۹۶۲۲)، شاهد ـ سالن شيدا (۶۸۱۵۵۶۶)، عصرجديد دو (۸۹۵۱۵۵۰)، ماندانا (۶۴۱۰۹۸۲)، مركزي يك (۶۹۲۸۶۸۶)، ملت (۳۱۲۴۶۱۸).
فيلم سينمايي خانه اي روي آب ساخته، بهمن فرمان آرا و بازي رضا كيانيان، هديه تهراني در سينماهاي: آسمان آبي (۳۳۴۱۶۶۸)، بهمن دو (۶۴۱۸۸۰۱)، حافظ (۳۹۰۱۰۶۴)، سروش (۶۵۰۲۹۲۹)، شهرتماشا يك (۶۴۲۶۱۵۹)، شهر قشنگ (۶۴۰۶۶۶۶)، عصرجديد يك (۸۹۵۱۵۵۰)، فرهنگ (۲۶۰۱۲۰۵)، كانون (۸۶۲۸۲۶۶)، گلريز دو (۸۶۱۸۶۱۳)، مراد (۶۵۰۳۳۸۲).
فيلم سينمايي واكنش پنجم ساخته تهمينه ميلاني و بازي نيكي كريمي و جمشيد هاشم پور در سينماهاي: آستارا (۲۶۱۴۰۲۲)، استقلال (۸۹۰۳۹۴۲)، پارس يك (۶۹۲۶۹۵۳)، پيروزي (۶۴۳۴۵۶۰)، جي دو (۶۶۹۶۲۰۶)، خيام (۵۴۴۴۹۰)، سپيده (۶۴۱۶۹۸۱)، سعدي (۶۴۶۸۴۶۱)، صحرا (۶۵۰۶۶۶۶)، عصرجديد سه (۸۹۵۱۵۵۰)، كارون (۶۸۸۵۰۴۶)، گلريز يك (۸۶۱۸۶۱۳).
فيلم سينمايي زنداني ۶۰۶ با بازي ابوالفضل پورعرب در سينماهاي: جام جم (۵۶۵۱۲۸۲)، شاهد ـ سالن شقايق (۶۸۱۵۵۶۶)، فرخ (۵۳۸۵۲۳۵)، فلسطين يك (۶۴۶۳۲۶۹)، مركزي دو (۶۹۲۸۶۸۶).
فيلم سينمايي اتاق عنبر در سينماهاي: آرش (۵۶۳۸۰۶۶)، شباهنگ (۵۶۲۲۵۶۸)، شهرتماشا دو (۶۴۲۶۱۵۹).

هندوستان
يك زن ۶۵ ساله هندي كهنسال ترين مادري است كه در اين سن نوزادي به دنيا مي آورد. «ساتيا ماهاپاترا» ساكن ايالت «اوريسا»ي هندوستان روز سه شنبه گذشته طي عمل سزارين ركورد قبلي را شكسته نوزاد پسري با وزن ۳ كيلوگرم به دنيا آورد. پيش از او در سال ۱۹۹۴ خانم ۶۳ ساله اي در آمريكا وضع حمل كرد نوزادي در سلامت كامل به دنيا آورد! لازم به ذكر است كه اين خانم پس از ۵۰ سال زندگي مشترك تازه يادش افتاده كه بچه دار نمي شود و توسط لقاح مصنوعي باردار شده است.
لندن
گرانبهاترين كفش دنيا هفته گذشته در «هارودز» لندن به قيمت هر لنگه يك ميليون پوند به نمايش گذاشته شد! كفش مزبور كه مزين به ۶۴۲ ياقوت سرخ بوده و با اليافي از جنس طلاي سفيد بافته شده است به دليل ارزش بسيار زيادي كه دارد در محفظه هاي ضدگلوله نگهداري مي شود. سازنده و طراح اين كفش نفيس مبلغ به دست آمده از فروش آن را صرف امور خيريه كودكان خواهد كرد.
انگلستان
«جي كي رولينگ» نويسنده كتاب هاي هري پاتر با دارايي بالغ بر ۴۴۵ ميليون پوند كه از سود فروش كتاب هايش به دست آورده است توانسته لقب صد و بيست و دومين فرد ثروتمند انگلستان را به خود اختصاص دهد و نام خود را بالاتر از نام ملكه اليزابت با دارايي ۲۵۰ ميليون پوند به ثبت برساند.
كامبوج
۱۰۰۰ راهب بودايي ساكن كامبوج از ۱۲ ماه پيش با به تن كردن لباس هايي آغشته به زعفران استفاده از هرگونه دخانيات را بر خود حرام كردند. هدف آنها از چنين امري تشويق مردم به عدم استفاده از دخانيات و سيگار است. جالب اينكه از ميان اين گروه هزار نفري تنها ۱۳ درصد پس از پشت سر نهادن اين دوره يك ساله دوباره به سيگار روي آوردند و ۸۶ درصد ديگر به عهدشان وفادار بودند!
پاريس
فرانسوي ها به سبب از دست دادن ۶ درصد از بازديدكنندگان برج ايفل طي دو سال گذشته و به دليل فاجعه ۱۱ سپتامبر، امسال قصد دارند به مناسبت فرا رسيدن دوهزارمين سالگرد ساخت اين بناي تاريخي ۲۰۰۰ لامپ را بر فراز آن بياويزند تا نور خيره كننده آن مردم را براي بازديد به اين برج قديمي بكشاند. با اين حال برج ايفل در سال جاري نيز به دليل جنگ آمريكا و عراق و همين طور شيوع بيماري سارز تعداد بسياري از ملاقات كنندگان خود را از دست داد.
سانتياگو
يكي از نادرترين مراسم ازدواجي كه تاكنون رخ داده متعلق به مردي ۱۰۶ ساله و زني ۸۶ ساله است كه هر دو اهل سانتياگو هستند. اين خانم مسن بالاخره پس از ۵۶ سال تصميم مي گيرد به عشق دوران جواني اش كه هم اكنون ۱۰۶ سال دارد جواب مثبت داده پيشنهاد او را براي ازدواج بپذيرد چرا كه معتقد است هيچ وقت براي «بله» گفتن دير نيست!

آن تصميم اشتباه
ترجمه: نازنين زاغري
نيم ساعتي از شروع كلاس ترجمه گذشته بود كه «ليلي» در را باز كرد و وارد شد. آهسته كيف و كلاسورش را روي صندلي كنار من گذاشت و نشست. بچه ها به نوبت تمرين ها را حل مي كردند تا اين كه نوبت به من رسيد. ليلي زيرچشمي نگاهي به من انداخت و با لهجه شيرين و قشنگش زير لب گفت: «جزوه ام را خوابگاه جا گذاشتم، اگر استاد صدام زد دفترت رو ميدي ترجمه ات رو بخونم؟» بدون اين كه جوابي به او بدهم كاغذ جزوه ام را از كلاسور جدا كردم و روي دسته صندلي، درست روبه رويش گذاشتم. ليلي در حقيقت دوست من نبود و من از طريق يكي از دوستان صميمي ام كه هم اتاقي ليلي بود با او آشنا شده بودم. ليلي دقيقاً سال ۶۶ همزمان با قبولي در كنكور براي ادامه تحصيل از تبريز به تهران آمد و مانند تمام دانشجوهاي هم شرايط خودش يك راست به خوابگاه رفت. دختر خوب و ساكتي بود و چهره معصوم و دلنشيني داشت، كمتر حرف مي زد اما هر زمان كه صحبت مي كرد با آن لهجه شيرينش دل همگي ما را كه دانشجوي زبان و عاشق زبانشناسي بوديم، مي برد.
سال هاي آخر دانشكده بودم كه از بچه ها شنيدم ليلي تصميم دارد با پسري ازدواج كند كه برخلاف خودش اهل تهران است. اول گمان كردم آقاي خسروي، شوهر ليلي، كه ديگر آن زمان با هم عقد كرده بودند از بچه هاي دانشكده است و در محيط دانشگاه با هم آشنا شده اند. اما وقتي فهميدم كه يك آشنايي ساده منجر به ازدواج آن دو شده، كلي تعجب كردم. از همه بدتر زماني بود كه متوجه شدم ليلي بدون شناخت كافي و فقط براي فرار از نوعي تنهايي با ايشان ازدواج كرده و معلوم نيست پدر و مادرش از اين وصلت راضي بوده اند يا نه زيرا مادر ليلي حتي در مراسم عقد دخترش نيز حضور پيدا نكرده بود. مي دانستم كه اين عدم آگاهي و شناخت، دو جانبه بوده و حتي خانواده آقاي خسروي نيز در اين امر پيشقدم نشده بودند.
اول همه چيز در نظرم بيشتر به نوعي بازي شبيه بود. با خودم فكر كردم ليلي تازه به تهران آمده و شايد هنوز نمي داند كه نبايد به همه كس و همه چيز اطمينان داشت و اندكي بي اعتمادي در جامعه فعلي بسيار مفيد است. عجيب تر آنكه آقاي خسروي و خانواده اش هم نسبت به موضوع اهميت چنداني قائل نبوده و قضيه را به درستي پيگيري نكرده بودند. يكي از هم دانشگاهي هايم مي گفت: «آقاي خسروي عاشق ليلي شده و نمي فهمه چه كار مي كنه. انگار اين دختر دل و دينش را برده. » از قرار او آن قدر بر روي مسئله ازدواج با ليلي اصرار و پافشاري كرده بود كه خانواده اش به ناچار به اين وصلت تن داده بودند و به دليل كدورتي كه به دل داشتند حتي حاضر نشدند به تبريز بروند و از نزديك با خانواده ليلي آشنا شوند. هميشه غمي در چشمان ليلي موج مي زد كه آدم را به فكر وا مي داشت. پس از انجام مراسم عقد زياد ديده بودم كه آقاي خسروي بعد از اتمام ساعات درس براي بردن ليلي به دانشگاه مي آمد اما هيچ وقت احساس نكردم آقاي خسروي عاشق ليلي است و گمان مي كردم او تنها از عاشقي ادعايش را دارد. در كتابي خوانده بودم كه: «عشق همچون آتش بارقه اي دارد، پنهان ماندن در خاصيتش نيست. » دوران دانشكده تمام شد و ما هم مثل همه دانشجوهاي ديگر هر كدام در پي زندگي خود به سويي رفتيم، تنها من مانده بودم و چند نفر از بچه ها كه تعدادشان از انگشتان يك دست هم كمتر بود.
يك روز بعدازظهر كه مشغول انجام كارهاي عقب افتاده ام بودم زنگ تلفن به صدا در آمد. مژده، يكي از بازماندگان دوران طلايي دانشكده پشت خط بود. او حالا ديگر به سمت مربيگري بسكتبال در آمده بود. بعد از كمي احوال پرسي و حرف هاي خودماني از من پرسيد آيا ليلي را به خاطر مي آورم يا نه. از صحبت هاي او فهميدم كه گويا خواهر آقاي خسروي به طور اتفاقي شاگرد او در باشگاه است و خبر داده كه ليلي از برادرش جدا شده است. گوشي را كه گذاشتم حرف هاي مژده در مورد ليلي لحظاتي ذهنم را به خود مشغول ساخت. با خودم فكر كردم آدم ها چقدر كودكانه نام هر احساسي را عشق مي گذارند، امروز عاشقند و فردا فارغ. اين كشمكش ها ادامه داشت تا اين كه با دوست صميمي ام و هم اتاقي ليلي صحبت كردم و دليل اصلي جدايي ليلي را از او جويا شدم. . . از قرار آقاي خسروي دو هفته پيش به همراه خواهر و مادرش به منزل ليلي در تبريز مي روند تا از نزديك با آن ها آشنا شوند و چقدر دير آدم ها به ياد بعضي چيزها مي افتند، زماني كه ديگر كار از كار گذشته است. گويا فضاي بسيار متعصب خانواده اصيل ليلي كه سال ها در تبريز زندگي كرده بودند خانواده خسروي را به شدت تحت تاثير قرار مي دهد و تازه آنجا مي فهمند كه چه اشتباهي مرتكب شده اند. تفاوت فرهنگي بين اين دو خانواده باعث مي شود عرصه بر ليلي و شوهرش تنگ شده و آن دو را به تنها راه باقي مانده متوسل سازد و بالاخره ليلي همان راهي را انتخاب مي كند كه عمه اش ۱۵ سال پيش طي كرده و مورد شماتت خانواده خصوصاً پدر ليلي واقع شده بود.
مدت زيادي از اين ماجرا نگذشته بود كه خبر فوت ليلي در يك سانحه تصادف در جاده تهران ـ تبريز همگي ما را منقلب ساخت. هيچ كس از صحت و سقم آنچه شنيده بوديم اطلاعي نداشت تا اين كه اعلاميه درگذشت او بر تابلوي اعلانات دانشكده ما را به اين باور رساند كه او واقعاً مرده است. بچه هايي كه در مراسم فوت ليلي شركت داشتند خبر دادند كه مراسم ختم در خانه كوچكي در نزديكي محل سكونت وي، شهري نزديك به تبريز برگزار شده بود و به نظر مي آمد ماجراي تصادف ساختگي باشد. از آنجا كه ليلي طاقت سرزنش هاي پدر را نداشت و نمي خواست به سرنوشت عمه اش دچار شود ترجيح داده بود براي هميشه شر اين زندگي را از سر خود كم كند و شايد راحت ترين راهي كه آن لحظه به ذهنش رسيد، خودكشي بود. دقيقاً دو هفته پس از مرگ ليلي پدر او كه طاقت غم از دست دادن دخترش را نداشت از غصه دق كرد و مرد. اما هيچ كس نمي داند در دل ليلي چه مي گذشت و روزگار براي او چه سرنوشتي رقم زده بود.