پرسپوليس در روزهاي عجيبي به سر مي برد. ما هنوز آن قدر حافظه مان ضعيف نشده كه يادمان برود علي پروين طي سال هاي گذشته براي حضور ناصر ابراهيمي در جمع قرمزهاي پايتخت چه توجيهي مي آورد. آرشيو نشريات و مصاحبه هاي علي پروين هم هنوز وجود دارد. هميشه ناصر ابراهيمي را بهترين تمرين دهنده مي دانستند. روزها به همان خوبي فصل اول حضور دوباره علي پروين نگذشت. بازي هاي يكنواخت پرسپوليس حوصله اغلب تماشاچي ها را سر برده بود. مردم به تيم اعتراض داشتند اما علي پروين همچنان بر حرف خود پافشاري مي كرد. اما اين فصل وضعيت به طور كلي تغيير كرد. پس از آمدن اشميت، پروين آرام آرام سكوت اختيار كرد. مصاحبه ها و تلاش هاي ابراهيمي چاره ساز نشد و در نهايت او از پرسپوليس جدا شد. در همين جدايي هم حرف و حديث زياد بود. چرا علي پروين پس از جدايي ابراهيمي مدعي شد به دليل خستگي بازيكنان از چهره ابراهيمي او از پرسپوليس رفت؟ براي جواب اين سوال لازم نيست به قله كوه هاي بزرگ سفر كنيد. كمي به آرشيوهاي مصاحبه هاي سرمربي پرسپوليس مراجعه كنيد، متوجه مي شويد.
• روزهاي بيكاري و خلاء روزهاي مربي گري تان چگونه سپري مي شود؟
چون فوتبال از كودكي رفت در خون من، پس هيچ گاه آن را ترك نكردم. مربي گري ام نيز از همان دوران بازيگري ام آغاز شد. ۳۳ سال است مربي هستم. تا حالا بيكاري ام به يك سال نرسيده است. در اين روزها نشسته ام تا تيم بعدي پيدا شود. مطالعه ام زياد است. بيش از اندازه مطالعه مي كنم تا با فوتبال روز آشنا شوم. اگر خيلي هم بيكار باشم مي روم سفر خارج. مي روم سر تمرينات تيم هاي خارجي.
• اين روزها چه كار مي كنيد؟
الان هيچي. نشسته ام تا فصل تمام شود. البته نشسته ام تا كسي بيكار شود، بيرونش كنند تا من جايش را بگيرم. هر جايي شد مي روم. چه ليگ برتر، چه ليگ يك، چه ليگ دو يا حتي پايين تر. هيچ فرقي نمي كند. من از آن پايين ها شروع كردم و به سرمربي گري تيم ملي رسيدم.
• اگر باز هم نشد؟
خب نشده ديگر.
• تفاوت اين تعطيلات با تعطيلات قبلي چيست؟
الان در اين سه هفته گذشته من استرس روزهاي مربي گري را ندارم. اين روزها طرفداران پرسپوليس، من را مورد لطف قرار مي دهند. در ۴ سال حضورم در پرسپوليس موفق بودم و با قهرماني آمدم كنار و امروز مورد لطف تمامي مردم هستم، حتي استقلالي ها، امروز راحت ترم.
• براي اين يكي دو ماهي كه تا پايان فصل مانده چه برنامه اي داريد؟
براي سال آينده برنامه ريزي مي كنم. چون نوع كار كردن با تيم هاي درجه ۱ تا درجه ۴ فرق مي كند. برنامه ها را بر اين اساس تنظيم مي كنم. هميشه اين كار را كرده ام، به خاطر همين بوده كه در ۳۳ سال مربي گري ام شكست نداشتم. اگر غير از اين سراغ داريد بگوييد.
• تعريف شكست در شرايط مختلف متفاوت است. گاهي اوقات شكست به معناي سقوط نيست. شكست، برآورده نشدن انتظارات هم مي تواند باشد.
مثال بزنيد.
• بايد قبول كنيم فوتبال پرسپوليس فوتبال زيبايي نبود.
اصلاً نيست. من خودم قبول دارم كه فوتبال ايران پس از انقلاب زيبا نبوده. از نظر سياسي بحث نمي كنم چون به من مربوط نيست. بعد از انقلاب امكانات ثابت ماند، در مقابل جامعه رشد كرد. فوتبال پايه تا قبل از انقلاب خيلي اهميت داشت. خود من مربي سازنده بودم، در شرايط جديد آمدم در رده هاي بالاتر. ما حدود ۳۰ نفر بوديم. ما آمديم بالاتر و جاي ما را كسي نگرفت كه در رده و رتبه ما باشد. ما با بالاترين مدارك رفته بوديم در رده هاي پايه اي كار مي كرديم اما جانشينان ما آدم هاي عادي بودند. البته علاقه داشتند ولي كافي نبود. وقتي من كه مربي بي نامي بودم و مي رفتم به مسئولان فدراسيون مي گفتم زمين مي خواهم بلافاصله بدون انتظار مالي زمين در اختيارم مي گذاشتند. امكانات همان ماند اما جامعه ۳۰ ميليوني ما شد حدود ۶۰ ميليون. البته ما فقط استعداد پيدا مي كرديم. اما امروز آن شرايط نيست. بعد از خارج شدن من، مديران باشگاه پيشنهاد دادند كه بيا و رئيس كميته استعداديابي باشگاه شو، در جوابشان گفتم من فقط زمين مي خواهم. به هر حال پايه فوتبال زيبا همين است. شايد شما بگوييد پرسپوليس زمين داشت، اما ما در پايه ها چه كار كرديم؟ فوتبال ما از زير بيست سال چيزي ياد نمي گيرد. شما اگر بهترين مربيان دنيا را براي پرسپوليس و استقلال بياوريد باز همان شيوه خودشان را بازي مي كنند. مثل داستاني كه براي استقلال به وجود آمد. بازيكنان ما وقتي به خارج مي روند افت مي كنند، چون تاكتيك پذير نيستند. آن چيزي كه بايد در ۱۰ سالگي ياد مي گرفتند مي خواهيم در ۲۰ تا ۲۵ سالگي يادشان دهيم. تمريناتي كه ما براي بزرگسالانمان انجام مي دهيم در كشوري مثل آلمان براي بچه هاي ۱۲ ساله است. من يك بار از تيم نوجوانانشان نت برداري كردم و نمونه اش را در پرسپوليس اجرا كردم، علي پروين گفت چه تمرين قشنگي است، به او گفتم اين تمرين ۱۲ ساله ها است. بازيكن بالاي ۲۰ سال بايد فوتبال ارائه كند نه اينكه چيزي را تجربه كند يا ياد بگيرد. وقتي اين كار را كرديم مي توانيم فوتبال زيبايي داشته باشيم مثل خارج. ما هم مي دانيم تماشاگر وقتي شب بازي منچستر ـ رئال را با ۶ گل و با آن كيفيت مي بيند، فردايش از بازي پرسپوليس ـ فجر سپاسي، زده مي شود، اما بايد ببينيم چه كار كرده ايم كه توقعمان اين قدر است؟ با تمام اين توصيفات مي گويم هيچ تيمي در ايران فوتبال زيبا ارائه نمي كند.
• نمي توان گفت. تيم هايي كه بهتر بازي مي كنند هم وجود دارند؟
مثال بزنيد.
• برق شيراز در روزهايي كه اصغر شرفي بود، سپاهان با فرهاد كاظمي يا. . .
كسي اين شكلش را نمي خواهد.
• چه كسي نمي خواهد؟
رؤسا. اين يك واقعيت است. وقتي مي بري، برد تمام عيب ها را مي پوشاند. روزنامه ها دو روز مي نويسند و تمام مي شود، اما آن چيزي كه پايدار است ذهن مردم است. كمتر مديري را ديده ام كه بگويد من فوتبال زيبا مي خواهم. آن چيزي كه مهم به نظر مي رسد نتيجه است. انتظارات در مكان هاي مختلف هم فرق مي كند. خودم زماني كه در راه آهن بودم هم زيبا بازي مي كرديم و هم گربه سياه تيم هاي بزرگ بوديم. آنجا استرس هواداران وجود نداشت. در همان برق شيراز كه مي گوييد آقاي شرفي خيلي خوب كار مي كرد اما با ۲ باخت شايعات و حرف و حديث ها آغاز مي شود كه شد.
• چرا پرسپوليس زيبا بازي نمي كرد؟ (ما فقط حيطه زماني خودتان را مي پرسيم، كاري به دوره جديد نداريم.)
اين مسئله در مورد تمامي تيم هاست. تيم هايي كه زيبا بازي مي كنند فصلي بوده. آيا دوام داشته؟ سابق بر اين عشق به پيراهن هاي آبي يا قرمز باعث مي شد همه به سوي اين دو تيم جمع شوند اما امروز اين طور نيست. شيري را كه مي خواهي بايد ۴۰۰ تا ۵۰۰ ميليون پول بدهي. هواداران و مديران همين چهره ها را مي خواهند. در اين ۲۰ سال اگر پرسپوليس يا استقلال از سازندگي خودشان استفاده كرده باشند يك يا دو مورد بوده. فكر مي كنيد فرشاد پيوس در پرسپوليس بزرگ شد؟
• به نظر من بازيكناني مثل پيوس يا محرمي در پرسپوليس اوج گرفتند.
پخته بودند. فرشاد پيوس براي من گلي نزد در راه آهن. وقتي ۳ سال از ۱۶ تا ۲۰ سالگي با او شوت به دروازه كار كردم و ۲ سال در عقاب بازي كرد و ۲ سال هم در شاهين، بازيكن باتجربه اي شده بود. يا مجتبي محرمي در ۱۶ سالگي آمد راه آهن و بعد در شاهين بازي كرد. اينها باتجربه شده بودند.
• يك مسئله جديد پيش مي آيد. شما مي گوييد بازيكنان باتجربه مي آيند پرسپوليس ولي در چند سال گذشته بسياري از بازيكنان مطرح و باتجربه آمدند پرسپوليس و نابود شدند.
نقل و انتقالات در باشگاه ها مربوط به سرمربي است و مديريت.
• يعني شما هيچ نقشي نداشتيد؟
من همفكر بودم. يك راهنما. ولي تصميم گيرنده نهايي سرمربي است. بله قبول دارم اگر ۱۶ بازيكن را ما در عرض ۲ سال از دست داديم، ۴ تا رفتند و بهتر شدند ولي بقيه از بين رفتند.
• به روحيه آدم ها هم بستگي دارد. براي خيلي از بازيكنان اوج گيري بعد از افت بسيار سخت و حتي ناممكن است.
قبول ندارم.
• نفر اول و دوم جدول گلزنان ليگ برتر، بازيكنان سابق پرسپوليس بودند.
باشگاه تصميم گيرنده است. بهتر شد كه رفتند.
• چرا؟ اگر بزيك و سراج گلزن نبودند الان هم نبايد گل مي زدند.
اصلاً به خاطر گلزني شان آمدند پرسپوليس.
• چه عاملي باعث شد در دوره حضورشان در پرسپوليس نتوانند گل بزنند؟
اينها بازيكنان فيكس بودند اما كم كم ذخيره شدند و بعد رفتند.
• در همه موارد قبول ندارم.
من جواب نمي دهم. هركاري كنيد جواب نمي دهم. به خودتان مي گويم اما براي نوشتن نه.
• يك سوال ديگر مي پرسم. بهنام سراج فصلي كه از پرسپوليس رفت ۱۱ گل زده بود. بهترين گلزن پرسپوليس بود. به تنهايي ۱۶ امتياز براي پرسپوليس آورد. آن هم فيكس نبود، يعني از دقايق ۶۰ يا ۶۰ به بعد معمولاً وارد بازي مي شد. از دست دادن چنين بازيكني چه توجيهي داشت؟
يكي از مخالفان جدايي بهنام سراج و بزيك من بودم. اشتباه بود.
• بارها شما گفتيد كه اشتباه نبوده.
در يك زمان به خصوص رفتن بزيك و سراج اشتباه بود ولي يحيي چون مريضي سختي داشت و جايش را ديگران گرفته بودند، آقاي عابديني با همفكري خودش باعث انتقال او به فولاد شد. اتفاقاً باعث رشد او شد. باعث خوشحالي ماست كه او رشد مي كند. فرشباف هم همين طور.
• او هم در سپاهان نشان مي دهد كه كنار گذاشتنش از پرسپوليس اشتباه بود.
فرشباف در پرسپوليس روي نيمكت نشست. اين طور بازيكنان مي توانند در تيم هاي ديگري استعدادشان را نشان دهند. نظر سرمربي در مورد ايشان اين بود كه برود. البته بعد از پرسپوليس هم دوباره فرشباف امروز نشد. امسال دوباره اوج گرفت. از آن طرف در پرسپوليس خيلي ها رشد كردند.
• اين به نظر ما مربوط مي شود به سيستم بازي پرسپوليس. چه كسي اين سيستم را تعيين مي كند؟
سرمربي و من.
• شما تعيين كننده بوديد چون تمام برنامه ريزي ها با شما بود.
بله. من سيستم را با ارنج پياده مي كردم و به علي پروين مي دادم ولي او تصميم گيرنده نهايي بود. من اصلاً طرفدار سيستم نيستم. سيستم يك نظم است. اينكه مشخص شود شما در زمين ۲ ـ ۵ ـ ۳ بازي مي كنيد بدانيد نمي توانيد كاري انجام دهيد. روش مربي هم بسيار ضعيف و غلط است. اصلاً انجام نمي شود. اين بازيكن است كه سيستم را به وجود مي آورد.
• بازيكن يا تيم؟
تيم يعني ۱۱ بازيكن. ما هيچ وقت پاي تابلو اين طور نمي گوييم. من معتقدم يك تيم هميشه بايد با ۵ نفر روي دروازه باشد و ۵ نفر هم در هافبك و دفاع. سرتاسر دنيا همين طور است.
• شما به نظم تيم اعتقاد داريد يا بازيكن؟
متوجه مي شويد؟ سيستم يك نظم است. شما ديده ايد كارلوس از چپ برود راست؟ نظم تك تك بازيكنان مي شود نظم تيم، نظم تيم هم سيستم را به وجود مي آورد. به اعتقاد من اينكه مربي بگويد دفاع آخرش از آن عقب تكان نخورد اشتباه است. شما دقت كنيد مگر هاشمي نسب براي ما گل نمي زد، چرا حالا نمي زند؟ من مي گفتم كه بايد حركت كني تا قلب دفاع حريف. وظيفه اش را به خط هافبك مي سپردم. البته بازي با بازي فرق مي كند. گاهي اوقات دفاع از جايش نبايد تكان بخورد. وقتي بازيكنان بازي مي كنند نظم به هم مي خورد. سيستم ۱-۳-۲-۴ اشميت كه شكست خورد من تا به حال نديده بودم.
• زمان مي خواهد.
مگر كخ زمان نداشت. ما دفاع خطي داشتيم. يعني ۴ نفر روي يك خط. ديگر در فوتبال امروز دنيا دفاع پوششي ندارند. من مي گويم سيستم فوتبال بازي نمي كند حالا اگر شما مي گوييد خب نظر شما چيست. بله قبول دارم گاهي اوقات پرسپوليس ضعيف بازي مي كرد اما ضعيف يا خوب بازي كردن هيچ گاه در خاطرات نمي ماند. آنچه كه مي ماند برد و باخت و قهرماني است.
• در چند سال گذشته وقتي پرسپوليس مي خواست داخل زمين برود، به تيمتان برنامه مي داديد يا بازيكنانتان؟
هم به تيم و هم به بازيكنان.
• آنچه كه مشخص بود، اين بود كه پرسپوليس چند سال فقط از يك روش سانتر بر روي دروازه استفاده مي كند. هر كسي كه راه را بست، توانست موفق شود.
۴ سال نتوانستند جلوي ما را بگيرند. ما ۱۴ هفته پشت سر هم تيم ها را شكست داديم و قهرمان شديم.
• ولي سال بعد نتوانستيد اين كار را بكنيد چون تيم ها فهميده بودند روشتان چيست؟
باشد ولي قهرمان شديم.
• مشكل ما مصلحت انديشي است نه فوتبال زيبا. شما چه قدر براي اين مسئله در فشار بوديد؟
من گفتم باشگاه ها و هواداران اول نتيجه را مي خواهند. بد بازي كردن جاافتاده است. در تيمي مثل راه آهن بازجويي نداريم. البته در پرسپوليس من و علي پروين با هم صحبت مي كرديم.
• حذف پرسپوليس در جام باشگاه هاي آسيا فكر نمي كنيد كه به خاطر غفلتي بود كه به دليل قهرماني فصل قبل به وجود آمد؟
پرسپوليس اگر حواسش را جمع مي كرد در همين بازي ها به راحتي مي توانست صعود كند. روش تيم تغيير داده شد. من بعد از بازي پرسپوليس ـ استقلال عملاً تيم را تمرين ندادم. آسان ترين گروه بوديم اما نشد. پرسپوليس وقتي بازيكناني مثل مهدوي كيا، ميناوند، باقري، حامد، كريمي و. . . را از دست داد چه كساني را توانست جايگزين شان كند؟ در اين سال ها ما اصلانيان، انتظاري، لشگري، فرشيد كريمي و. .. را اضافه كرديم. ما با ضعيف ترين تيم تاريخ پرسپوليس قهرمان شديم. اگر پرسپوليس با همان سيستم ۲-۵-۳ بازي مي كرد مي توانست راحت صعود كند.
• منظورتان اين است كه پرسپوليس به دليل تغيير سيستم در جام باشگاه ها موفق عمل نكرد؟
بله. در آن زمان اين تغيير مناسب نبود.
• و نقش شما چه بود؟
من كمك بودم. من را نه اخراج كردند و نه استعفا دادم. پايان كارم بود. خودم چنين تصميمي گرفتم. از هيچ كسي هم گله ندارم. الان هم مي توانستم در كادر فني باشم. هميشه سعي مي كردم و مي كنم كه با دنيا جلو بروم. اما با توجه به شرايط فوتبال ايران حتي بهترين مربيان دنيا هم نمي توانند كاري كنند. تمرينات كخ را از نزديك ديده ام. او تمرين دهنده درجه يك آلمان بود. باير لوركوزن به او مي باليد. وقتي كه رفته بوديم آلمان سر تمرينات لوركوزن رفتم و از نوع تمرين دادن كخ نت برداري كردم. عادت كرده ام تمرين دهنده درجه يك باشم اما وقتي ديدم كه آشپز مي خواهد دو تا بشود، خودم را كنار كشيدم.
• اما به هر حال شما بنا به هر دليلي از اين جمع خارج شديد. عده اي خروج شما از جمع كادر فني را به حساب ضعف تان در امور حرفه اي گذاشتند.
حقيقت اين است كه ما ساختار حرفه اي نداريم. از راس باشگاه كه مدير عامل است تا پايين حرفه اي نيستند. بازيكن حتي ۲۴ ساعت زندگي اش بايد در اختيار باشگاه باشد. آيا داريم؟ زمين تمرين متعلق به باشگاه نيست. ما براي لحظاتي مي توانيم برنامه ريزي كنيم كه مالكان زمين تعيين مي كنند و در اجاره نامه آمده است. اين طور مي توان گفت فوتبال ما حرفه اي است. قرار هم اين است كه مربي خارجي بيابد پرسپوليس براي سرمربيگري و علي پروين هم بشود مدير فني.
• با اين برنامه ريزي آمدن اشميت چه بخشي از برنامه بود؟
گفتند جاي ناصر محمدخاني. آمد كنارم، اما خود من كم كم ناسازگار شدم. من نمي توانم بايستم كنار زمين و احياناً تمرين اشتباهي را تماشا كنم. شما فكر نكنيد پرسپوليس زيباتر بازي مي كند. داستان قديم دوباره تكرار مي شود. چند بازي خوب است و بعد دوباره افت مي كند. اصل مطلب اينكه فوتبال ما از پايه خراب است. سازندگي در باشگاه ها نيست كه امروز به چنين وضعيتي مي افتيم.
• اصلاً ما باشگاهي به معناي واقعي نداريم.
وقتي آقاي غمخوار به من مي گويد كه تيم هاي پايه اي را بچرخان، چه طور مي شود كار كرد؟ من گفتم استعداديابي را قبول مي كنم. فقط زمين با اختيار تام مي خواهم. داريم؟ آيا كمپي داريد كه بروم از شهرستان بازيكن بياورم، چند مدتي در آنجا بماند، درسش را بخواند و تمرين كند؟
• انگيزه اوج گيري مجدد در شما وجود دارد؟
برعكس خيلي آدم ها مي توانم ازصفر شروع كنم. من زماني كه در تاج بازي مي كردم، مربي تيم محلمان بودم. زندگي ورزشي من بالا و پايين زياد داشته. الان هم هر تيمي كه تشخيص بدهم موقعيت دارد كه ترقي كند، به آنجا مي روم. من به افتخارات لازم رسيده ام. ۱۱ سال مربي و سرمربي تيم ملي بوده ام. ديگر براي سازندگي وارد مي شوم.