جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۰۴۴
حوضچه هاي آبي ترميم ناپذير
نگراني دانشمندان از كاهش فشار چاه هاي آرتزين جدي است و مقامات درصددند تا از سياست هاي مسرفانه كشاورزان جلوگيري كنند
003590.jpg
ترجمه: زينب همتي
بيش از يكصد سال است كه حوضه آرتزين بزرگ در استراليا، آب مورد نياز براي آشاميدن، كشاورزي و صنعت را براي قسمت اعظم شرق استراليا تامين كرده است. تاكنون حجم آب استخراج شده از اين حوضه بيش از ۱۰۰ برابر آب موجود در تالاب سيدني است. اكنون بايد به اين سوال پاسخ داد كه تا چه اندازه آب موجود در اين حوضه قابل ترميم است؟ آيا بارندگي قادر است ميزان برداشت آب از اين حوضه را جبران كند يا اينكه استراليايي ها در حال از دست دادن يكي از بزرگ ترين منابع طبيعي خود هستند.
حوضه آرتزين بزرگ استراليا قريب به ۲۰ درصد از وسعت اين كشور را مي پوشاند. اين حوضه از تشكيلات متخلخل زمين شناسي تشكيل شده و در ايالت هاي كوئينزلند، ايالت شرق استراليا و ايالت شمال استراليا قرار گرفته است. اگر در هر نقطه از اين منطقه وسيع چاهي زده شود آب با فشار طبيعي بدون آنكه به پمپ نياز داشته باشد بيرون زده مي شود.
آب ذخيره شده در اين شبكه عظيم زيرزميني بسيار زياد است. تخمين زده مي شود كه ۶۴۹۰۰ ميليون مگاليتر آب در اين حوضه وجود دارد. اين مقدار آب حدوداً ۸۲۰ بار بزرگ تر از حجم آب موجود در منابع آب شيرين استراليا است.
از گذشته دور جدل پايان ناپذيري در مورد منشاء اندازه و همچنين نحوه استفاده از اين آب در مجامع علمي استراليا در جريان بوده است. سوالات اساسي كه در اين مباحثات همواره مد نظر بوده نحوه تجمع آب و همچنين نقش نزولات آسماني در جبران منابع برداشت شده توسط انسان بوده است. يكي از دانشمنداني كه در مورد نحوه استفاده از اين منابع دل نگراني جدي از خود نشان داده پروفسور اندرزبي (Endersbee) است. اين دانشمند معتقد است كه تشريح سنتي صورت گرفته از نحوه تجمع آب در اين حوضه نادرست است. پروفسور اندرزبي كه يك مهندس و قائم مقام سابق دانشگاه موناش، بزرگ ترين دانشگاه استراليا است مي گويد: «منابع آب نهفته در حوضه آرتزين بزرگ استراليا، منابع محدودي هستند و شيوه استفاده جاري از اين منابع، خطرات جدي براي آن ايجاد كرده است. »
همواره چنين گفته شده كه منابع آب موجود در حوضه آرتزين استراليا يك سيستم باز است كه بخشي از آن توسط نزولات آسماني به ويژه نزولاتي كه در ارتفاعات شرقي و حاشيه اي اين حوضه باريده مي شود تقويت مي شود. اين نظريه بر اين پايه استوار است كه لايه هاي متخلخل اين حوضه در بخش هاي جنوبي به سطح زمين رسيده و قادر است بخش هايي از آب هاي سطحي يا نزولات آسماني را بلافاصله در خود جاي دهد. اگر چنانچه اين نظريه درست باشد سياست استفاده از اين آب ها بر اين واقعيت تاكيد داشته است كه اگر چه انسان، اين آب را براي مصارف مختلف به سطح زمين مي كشاند وليكن طبيعت نيز به سهم خود از طريق نفوذ آب هاي سطحي به درون اين حوضه، جبران مافات مي كند.
وليكن پروفسور اندرزبي مي گويد كه اين ديدگاه اساساً نادرست است. «اين ايده كه آب باراني كه در يك نقطه استراليا به زمين نفوذ مي كند قادر است در ۱۵۰۰ كيلومتر دورتر سر از زمين درآورد، عجيب است. » توضيحي كه اين دانشمند فراهم مي كند اين است كه آب هاي استخراج شده از اين حوضه متعلق به لايه هاي سطحي هستند نه طبقات عميق و تحتاني زيرزمين. اين واقعيت كه چاه هاي آرتزين، ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ متر عمق دارند نشان مي دهد كه آب هاي حاصله آب هاي فسيل كهن بوده و از تشكيلات سطحي زمين به دست نمي آيند.
براساس اين نظريه، آب هاي به دست آمده از اين چاه ها، آب باران نيست بلكه آب هاي كهني هستند كه در اعماق زياد در حفره هاي پوسته زمين محبوس شده اند. بنابراين اگر چنانچه برداشت بي رويه از اين آب ها ادامه يابد آب باران نمي تواند آن را جبران كند. اين واقعيت كه فشار اين چاه ها مداوماً در حال كاهش است مويد نظريه اندرزبي است.
اگر چنانچه نظريه اين دانشمند درست باشد بايد پذيرفت كه سياست جاري استفاده از اين چاه ها ناپايدار بوده و در نهايت موجب فاجعه براي كشاورزان و ساكنين بخش هاي وسيعي از اين كشور مي شود.
سازمان مسئول استفاده از آب هاي زيرزميني در استراليا با نظريات پروفسور اندرزبي مخالف است. جان هيلير (J.Hillier) هيدروژئولوژيست مسئول اين سازمان مي گويد كه شواهد زمين شناسي و هيدرولوژي مويد اين واقعيت ساده است كه حوضه آرتزين استراليا نظير بقيه حوضه هاي جهان است با اين تفاوت كه اين حوضه بسيار بزرگ است. نزولات آسماني كه در ارتفاعات كوئينزلند و نيوساوت ويلز دريافت مي شود كه به تشكيلات نفوذپذير وارد مي شود. علاوه بر اين اطلاعات فراوان ديگري در زمينه راديو ايزوتوپ هاي موجود در آب وجود دارد كه مويد اين واقعيت است كه حوضه آرتزين استراليا يك حوضه باز است. شواهد به دست آمده از تراكم كربن ۱۴ و كلر ۳۶ نشان مي دهد كه به و ضوح يك شيب از آب ها با سن هاي متفاوت در اعماق اين حوضه وجود دارد. آب هاي موجود در مركز اين حوضه مسن و آب هاي حاشيه آن جوان تر هستند. تراكم ايزوتوپ هاي اكسيژن و دوتريم نيز مويد يك شيب سني براي آب زيرزميني موجود است.
اين شواهد نشان مي دهد كه آب هاي موجود آب هايي هستند كه سن آنها با صخره هاي دربردارنده آنها برابر باشد بلكه آبي است كه به وسيله آب باران نيز تغذيه مي شود.
شيب سني در آب موجود در اين حوضه مويد اين واقعيت است كه آب هاي دريافتي به آرامي در زير زمين در حركت هستند. ولي سرعت اين حركت بسيار كم و احتمالاً بيشتر از چند متر در طول سال نيست. سرعت آرام آب، يكي از دلايلي است كه موجب مي شود هر كجا ميزان برداشت آب زيرزميني افزايش مي يابد فشار آب متعاقباً كاهش همراه خواهد داشت.
اگر چنانچه آب اين حوضه توسط نزولات آسماني تامين مي شود آيا بدان معنا است كه استفاده از آن پاياني نخواهد داشت؟
بله پاسخ منفي است. نگراني دانشمندان از كاهش فشار چاه هاي آرتزين جدي است و مقامات درصددند تا از سياست هاي مسرفانه كشاورزان جلوگيري كنند. هم اكنون برنامه هايي براي كاهش پرت آب در سيستم هاي انتقال آب در حال اجرا است.
abc.net.au,17Jan.2003

باران بلاياي طبيعي در جنگل هاي استوايي
003605.jpg
آتش سوزي جنگل هاي پرباران تنها محدود به جنوب شرقي آسيا نيست. براي نمونه در ژانويه ۱۹۹۸ دولت برزيل اعلام كرد كه طي آتش سوزي هاي سال هاي ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶ در آمازون ۶ ميليون هكتار جنگل اغلب به علت آتش سوزي از بين رفته است. در بخش برزيلي آمازون (كه دو سوم جنگل هاي حوزه رودخانه آمازون را شامل مي شود) نرخ متوسط پاكتراشي جنگل از سالي به سال ديگر بسيار متفاوت است. به گونه اي كه از حدود ۱/۱ ميليون هكتار در سال ۱۹۹۱ به بيش از ۲ ميليون هكتار طي سال هاي ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶ در سال افزايش يافت و در سال ۱۹۹۵ اوج پاكتراشي به ۹/۲ ميليون هكتار رسيد. به طور كلي ميزان تخريب جنگل هاي پرباران در حوزه آمازون از ساير نقاط جهان بيشتر بوده است.
طي سال هاي ۱۹۶۰ و ۱۹۸۰ دولت برزيل به طور جدي سوزاندن و پاكتراشي جنگل هاي پرباران را براي ايجاد چراگاه مورد حمايت قرار داد. تبديل جنگل به چراگاه براي بسياري از كشورهاي آمريكاي لاتين حائز اهميت بود زيرا بخش اعظم صادرات گوشتي آنها به آمريكاي شمالي به صورت زنجيره غذايي سريع بود، فرايندي كه معمولاً همبرگرزاسيون جنگل هاي پرباران ناميده مي شود. بعد از چند سال چراگاه ها تخريب و رها مي شوند و به بوته زار و حتي به (در چنين جايي از جهان) نيمه بيابان تبديل مي شوند. معمولاً در برزيل يك سوم از اين چراگاه ها به حال خود رها مي شوند.
در سال ۱۹۸۰ دولت برزيل بالغ بر ۶ ميليون فرانك براي حمايت از پاكتراشي جنگل هاي پرباران هزينه كرد. اما با وجود اين دولت برزيل متعهد به پيمان نامه آمازون پيوست. در اين پيمان نامه به حفاظت ژنتيكي و بيولوژيكي از محيط زيست به هنگام بهره برداري از منابع طبيعي تاكيد شده بود. كشورهاي متعهد به پيمان نامه آمازون كميسيون ويژه اي در رابطه با محيط زيست آمازون تشكيل دادند. يكي از مفاد آن پيشگيري از تخريب منابع طبيعي بود مخصوصاً در مكان هايي از جنگل كه تخريب صورت گرفته و خاك در معرض فرسايش است. در سال ۱۹۸۹ پرزيدنت جوس. اس سارني در واكنش به نگراني ناشي از بحران محيط زيست طرحي به نام «طبيعت ها» ارائه داد. براساس اين طرح مي بايستي حمايت هاي دولتي به صورت صدور مجوز جديد بهره برداري از منابع طبيعي كاهش يابد. در گذشته صدور مجوز بهره برداري از منابع طبيعي امري مرسوم بود. افراد داراي مجوز اقدام به آتش زدن غيرقانوني جنگل ها مي كردند. نمايندگي محيط زيست (IBAMA) داراي ۸۰ مامور پليس است كه از جنگل ها محافظت به عمل مي آورند. ۸۰ درصد پاكتراشي هاي جنگل ها غيرقانوني است. نمايندگي محيط زيست براي پيشگيري از آتش سوزي هاي غيرقانوني ۶ هلي كوپتر آتش نشاني اجاره كرده است و ناحيه اي به وسعت اروپاي شرقي را تحت بازرسي خود دارد. از ديگر مسائل مربوط به جنگل ها مي توان به رشوه خواري، ناكارايي طرح هاي حفاظتي و مسئله شناسايي مالكان اشاره كرد.
در كشور برزيل طرفداران محيط زيست براي كاهش غارت منابع محيط زيست به دولت فشار آوردند. تايلند و مالزي سرمايه گذاري كلاني در رابطه با بهره برداري از جنگل هاي آمازون كردند. براي نمونه در سال ۱۹۹۶ بالغ بر ۵۰۰ ميليون دلار براي تهيه الوار در كمپاني هاي آسيا سرمايه گذاري شد. بنابراين هنوز برخي از كشورها به محصولات چوبي نيازمند هستند. به دلايل مختلف جنگل ها مورد بهره برداري قرار مي گيرند در اين رابطه مي توان به استخراج مواد معدني از قبيل طلا، قلع و آهن در معادن موجود در جنگل اشاره كرد كه موجب تخريب جنگل مي شود. معادن آهن در گراند كارجس كه غني ترين منابع آهن در جهان هستند، مورد حمايت مالي Ec و USA هستند. تا سال ۱۹۸۵ ناحيه بزرگي از جنگل هاي پرباران به خاطر جاده كشي و احداث راه براي بهره برداري از معدن نابود شده است. فقط به خاطر ذوب كردن سنگ معدن مقادير زيادي زغال سنگ مورد نياز است كه از جنگل هاي اطراف معدن تهيه مي شوند.
آتش سوزي جنگل ها باعث آلودگي هوا در جنوب شرقي آسيا شد به طوري كه هواي سراسر برزيل را تحت تاثير قرار داد. آتش سوزي كه توسط كشاورزان در ماه سپتامبر در جنگل ها و علفزارهاي ساوان آمازون برپا شده بود تا اواخر سال ۱۹۹۶ ادامه داشت. دود ناشي از اين آتش سوزي به قدري زياد بود كه در برخي از مناطق، هوا تاريك شده به طوري كه فرودگاه ها بسته شدند و ذرات سنگين موجود در هوا ته نشين شده و بسياري از مردم دچار ناراحتي هاي تنفسي شدند. اين آتش سوزي كه بي سابقه ترين آتش سوزي در طول ۳۰ سال گذشته بود، به دليل وزش بادهاي شديد گسترش بسياري پيدا كرد.

نجات از انقراض
فرزندان جانوراني كه والدينشان از توان انطباق بالا با محيط برخوردار نيستند بخت زيادي براي بقا ندارند
003620.jpg
بررسي هاي ژنتيكي بر روي جمعيت كوچكي از گرگ هاي خاكستري كه در مناطق يخبندان اسكانديناوي در انزوا زندگي مي كنند، نشان داده است كه اين جانوران با تغيير ساختار ژنتيكي خود بر اساس ساختار ژنتيكي يك گرگ مهاجر، بقاي خود را در شرايط سخت محيطي تضمين كرده اند. يكي از آثار نامطلوب تعامل انسان با محيط زيست كاسته شدن از شمار جانوران وحشي و پراكندگي هر چه بيشتر آنان است. اين امر موجب كاهش تنوع ژنتيكي و نهايتا انقراض گونه هاي زيستي مي شود. كاهش تنوع زيستي سبب مي شود جانداران نتوانند در برابر تغييرات نامطلوبي كه در زيست بومشان اتفاق مي افتد پايداري كنند و در نتيجه به واسطه عدم آمادگي براي تطابق با شرايط تازه، در برابر تحولات جديد از پا درآيند. يكي از سازوكارهايي كه مي تواند در برابر اين خطر به جانداران كمك كند، مهاجرت جانداران همجنس آنها از نواحي مجاور به ناحيه مورد تهديد است. اين سازوكار به دو صورت مي تواند نقش مثبت خود را به انجام رساند. نخست ازدياد شمار جانداران و بالا بردن توان زاد و ولد آنها و ديگر غني تر كردن ساختار ژنتيكي آنها و عرضه ژن هايي كه به جانداران توان مقاومت در برابر شرايط نامطلوب را اعطا مي كند. به نوشته هفته نامه علمي نيچر، گروهي از محققان موفق شده اند عملاً فرايند «نجات از انقراض با استفاده از غني تر كردن ساختار ژنتيكي» را در حيات وحش مشاهده و بررسي كنند. اين محققان شواهد قدرتمندي فراهم آورده اند كه نشان مي دهد نسل كنوني گرگ هاي خاكستري ساكن مناطق اسكانديناوي در گذشته و مدت زماني طولاني به واسطه كمي نفرات و كاهش تنوع ساختار ژنتيكي در معرض خطر انقراض قرار داشته اند، اما از يك دهه پيش به اين سو و صرفاً به واسطه ورود يك گرگ نر مهاجر، جمعيت اين گرگ هاي خاكستري رو به افزايش گذارده و خطر انقراض از جمع آنها دور شده است. جمعيت گرگ هاي خاكستري مناطق اسكانديناوي در قرون نوزدهم و بيستم با شتاب رو به كاستي گذارد. علت اين امر شكار اين حيوانات و نيز مسموم كردن آنها بود. اين فرايند تا آنجا ادامه يافت كه در دهه ۱۹۶۰ رسماً اعلام شد نسل اين نوع گرگ منقرض شده است.
اما در دهه ۱۹۸۰ محققان يك گروه كوچك ده تايي از گرگ هاي خاكستري نر و ماده را در فاصله هزار كيلومتري نزديك ترين آبادي ها در فنلاند و روسيه شناسايي كردند. جمعيت اين گروه چندين سال در همين حد كوچك محدود باقي ماند. بررسي هاي ژنتيكي در مورد اين گروه نشان داد همگي از يك زوج واحد به وجود آمده اند و به واسطه زاد و ولد در ميان خود به انواع نقايص ژنتيكي مبتلا شده اند.
ناگهان از سال ۱۹۹۱ به اين سو جمعيت گرگ هاي خاكستري اسكانديناوي رو به افزايش گذارد و اكنون شمار گروه هاي مستقل و زادآور آن به ۱۰ تا ۱۱ گروه رسيده است. اين گروه ها مجموعاً ۱۰۰ گرگ را در خود جاي داده اند. بررسي هاي ژنتيكي روشن ساخته كه علت اصلي اين افزايش، مهاجرت يك گرگ نر فنلاندي بوده كه اجدادش صرب بوده اند. ورود اين گرگ تازه سبب شد بخش قابل ملاحظه اي از تنوع ژنتيكي از دست رفته در گرگ هاي مقيم اعاده شود.
بررسي ها نشان مي دهد كه ۶۲ قلاده از گرگ ها از سال ۱۹۸۳ به بعد به دنيا آمده اند و ۶۸ قلاده از آنها پس از ورود گرگ تنهاي فنلاندي متولد شده اند.
نكته قابل توجه آنكه تاثير اين گرگ تنها بسيار چشمگير بوده و به اعتقاد محققان يك علت اصلي اين امر آن است كه در ميان همه جانوران مكانيسم هايي وجود دارد كه از ازدواج ميان نزديكان و بستگان جلوگيري به عمل مي آورد. اين مكانيسم ها به منظور اجتناب از نقايص ژنتيكي تعبيه شده است.
زماني كه گرگ بيگانه به جمع گرگ هاي ماده افزوده شد، اين محدوديت از ميان رفت و بنابراين سازوكار انتخاب طبيعي به منظور بقاي نسل، حداكثر زاد و ولد را تشويق كرد. بررسي اخير نشان مي دهد مهاجرت در مقياس كوچك براي جوامع و گروه هايي كه در خطر انقراض قرار دارند، تاثير بسيار مثبتي دارد. اما در اين ميان نبايد از اين امر غافل بود كه نمي توان حيوانات را بدون توجه به قابليت آنها براي انطباق خود با محيط به نقاط ديگر انتقال داد. تحقيقات نشان مي دهد فرزندان جانوراني كه والدينشان از توان انطباق بالا با محيط برخوردار نيستند بخت زيادي براي بقا ندارند. مطالعه اخير در عين حال يك بار ديگر اهميت حفظ تنوع زيستي و اتخاذ سياست هاي حمايت براي جلوگيري از انقراض نسل گونه هاي مختلف را مورد تاكيد قرار مي دهد.

داستان بقا
حيات به سبك هايي ديگر - ۲
كارل زيمر
ترجمه: كاوه فيض اللهي
آدامي و همكارانش ديجيتاليا را همچون جانداراني طراحي كردند كه روي يك صفحه دوبعدي كه به هزاران خانه تقسيم مي شود زندگي مي كنند. هر ديجيتالي يك خانه را اشغال كرده و هرگاه كه توليد مثل مي كند، فرزندش در يكي از خانه هاي مجاور ساكن مي شود. هنگامي كه يك ديجيتالي شروع به توليد مثل مي كند، فرزندانش مي توانند مانند كپكي كه روي يك تكه نان انتشار مي يابد با حداكثر سرعت روي صفحه پخش شوند. (پژوهشگران مي توانند با استفاده از نمايشگر گرافيكي پيشرفت آنها را روي صفحه نمايش كامپيوتر تماشا كنند، اگر چه خود صفحه نمايش عملاً زيستگاه آنها نيست ـ چرا كه ميان پيكسل ها و خانه ها هيچ تناظر يك به يكي وجود ندارد. )
ديجيتاليا صرفاً همانندسازي نمي كنند بلكه تكامل هم مي يابند. هر بار كه يك ديجيتالي همانندسازي مي كند احتمال ضعيفي وجود دارد كه نسخه جديد حاوي جهشي باشد. جهش در طبيعت تغييري تصادفي در توالي DNA است. اما در مورد ديجيتاليا، جهش عبارت است از انواع خاصي از تغييرات تصادفي در برنامه. براي مثال ممكن است كامپيوتر بخشي از يك برنامه را به جاي يك بار دو بار كپي كند يا ممكن است جاي يك فرمان را با ديگري عوض كند.
همانند دنياي واقعي، بيشتر جهش ها با درج نقص هاي كشنده كه مانع از همانندسازي ديجيتاليا مي شود، براي آنها زيانبار است. ساير جهش ها چندان اثري ندارند يا كاملاً بي اثر هستند و همچون آشغال با گذشت نسل ها بر مقدارشان افزوده مي شود. بعضي از جهش ها نيز هستند كه به ديجيتاليا كمك مي كنند سريع تر همانندسازي كنند. جهش هايي چنين مبارك، درست همان طور كه انتخاب طبيعي حيات زيستي خوب سازش يافته را برمي گزيند، بر كل دنياي مصنوعي شان غالب مي شوند. آدامي و همكارانش دريافته اند كه ديجيتالياي آنها همواره در مسيرهاي معيني تكامل مي يابند ـ مسيرهايي مشابه با آنچه زيست شناسان در حيات واقعي مشاهده مي كنند. در يك آزمايش، آنها چندين سويه مختلف از ديجيتاليا پديد آورده و اجازه دادند تا تكامل پيدا كنند. آنها دريافتند كه اين برنامه ها همواره در جهت تبديل شدن به توالي هاي كوتاه و پيراسته اي از فرمان ها كوچك مي شوند ـ در بعضي موارد به كوچكي يازده سطر فرمان كه حداقل حجم اطلاعات لازم براي همانندسازي است. نسخه برداري از يك برنامه كوتاه نسبت به برنامه بلند وقت كمتري مي گيرد بنابراين هر چه برنامه كوتاه تر باشد، سريع تر مي تواند تكثير شود. در دهه ،۱۹۶۰ سام اشپيگلمن (S.Spiegelman) و همكارانش در دانشگاه ايلينويز هنگامي كه تكامل ويروس هاي RNAدار را بررسي مي كردند به نتيجه مشابهي دست يافتند. آنها ويروس ها را در يك بشر گذاشته و تمام آنزيم هاي لازم براي همانندسازي را در اختيارشان قرار دادند. بيست دقيقه بعد، پژوهشگران تعدادي از ويروس هاي تازه همانندسازي كرده را به يك بشر جديد منتقل كرده و گذاشتند تا دوباره همانندسازي كنند. پس از چند دور، دانشمندان هر بار فقط پانزده دقيقه صبر كردند و بعد فقط ده دقيقه و سرانجام فقط ۵ دقيقه. در پايان آزمايش، RNA ويروسي تا ۱۶ درصد اندازه نخستين تحليل رفته بود. علت تكامل ويروس ها به چنين نسخه هاي كوچكي از خودشان آن بود كه مي توانستند ژن هاي لازم براي تجاوز و تصرف سلول هاي ميزبان را دور بريزند. اين ژن ها غيرضروري شده بودند و ديگر فقط همانندسازي RNA را كند مي كردند. درست مانند ديجيتاليا، ساده ترين ويروس ها در اين شرايط از همه موفق تر بودند. اما در حالت عادي، حيات درون لوله آزمايش نيست كه يك تكنسين تمام نيازهاي آن را برآورده سازد. جانداران ناگزيرند بخورند، يا فتوسنتز كنند يا به طريقي انرژي و ماده اطراف خود را مصرف كنند. آدامي و همكارانش براي آنكه ديجيتاليا را حيات مانندتر بسازند، آنها را ناگزير كردند كه براي بقا غذا بخورند. غذاي آنها اعداد است.
يك توالي تصادفي از صفرها و يك ها در اختيار هر جاندار قرار مي گيرد. درست همان طور كه بعضي از باكتري ها قند مي خورند و آن را به شكل پروتئين هاي سودمند در مي آورند، ديجيتالي ها نيز بايد اين اعداد را بخوانند و آنها را به شكل برون دادهاي معني دار در آورند. براي مثال، با تركيب صحيح فرامين مي توانند تعيين كنند كه آيا سه عدد در يك رديف يكسان هستند يا خير، يا مي توانند يك رشته اعداد را برعكس كنند (مثلاً «۱۰۱۰۱» را به «۰۱۰۱۰» تبديل كنند. ) دانشمندان به ديجيتالي ها براي تكامل توانايي انجام اين كارها پاداش مي دهند. برنامه اين جانداران خوش شانس به تدريج سريع تر اجرا شد و در نتيجه سريع تر تكثير مي شوند. و به زودي از نظر تعداد بر ديجيتالي هاي ناتوان تر غلبه مي كنند. تحت اين شرايط پيچيده، ديجيتالي ها تبديل به موجوداتي برهنه نمي شوند، بلكه از همانندسازهايي ساده به داده پردازهايي پيشرفته تكامل مي يابند كه مي توانند اعداد را به شيوه هايي پيچيده بشكنند. البته، برنامه نويسان انساني نيز مي توانند برنامه هايي بنويسند كه اين كارها را انجام مي دهد، اما گاهي نسخه هايي در ديجيتاليا تكامل مي يابند كه به ذهن هيچ طراح انساني خطور نكرده است. روزي ممكن است اين نوع تكامل انواع جديدي از نرم افزارهاي كارآمد و غيرقابل كپي توليد كند. اما آدامي و اوفريا به امكانات تجاري ديجيتاليا علاقه اي ندارند؛ آنها به شدت مشغول كار با ريچارد لنسكي (R.Lenski) براي مقايسه حيات مصنوعي خود با حيات زيستي هستند.
Natural History, May 2001

اخبار زمين
هر كه بامش بيش برفش بيشتر
003595.jpg

تحقيقات جديد نشان مي دهد كرم هاي شب تابي كه به مدت طولاني تري نورافشاني مي كنند در عمل توليدمثل موفق ترند. خودنمايي جنس نر به منظور جفت يابي كه در ميان حيوانات، از انواع پرندگان گرفته تا گوزن ها، ديده مي شود در ميان حشرات نيز وجود دارد. كرم هاي شب تاب ۲ سال اول زندگي خود را به شكل كرم مي گذرانند و در تمامي اين مدت مي خورند و رشد مي كنند. بعد از اين ۲ سال كرم ها از زير زمين بيرون آمده و به مدت ۲ هفته به عمل جفت يابي و توليدمثل مي پردازند و در پايان اين مدت از گرسنگي مي ميرند. مدت نورافشاني برخي از انواع نر كرم هاي شب تاب طولاني تر از ساير نرهاي همان گونه است و اين كرم ها در امر جفت يابي موفق تر از سايرين بوده و موجب توليد نوزادان بيشتري نيز مي شوند.

مورچه هاي باهوش
003600.jpg

دانشمندان دريافته اند كه مورچه هاي پيشاهنگ با ارسال مجموعه اي از بوهاي متنوع، مورچه هاي كاوشگر را به شروع كار روزانه و جست وجو براي يافتن غذا ترغيب مي كنند. اين محققان دريافتند نوعي مورچه قرمز تنها زماني لانه خود را براي يافتن غذا ترك مي كند كه مورچه هاي پيشاهنگ پس از ترك لانه در اوايل صبح و بررسي امنيت منطقه به لانه باز گردند. يافته هاي محققان حاكي از آن است زماني كه مورچه هاي پيشاهنگ پس از گذشت بازرسي به لانه بازمي گردند بويي در فضا منتشر مي كنند كه به معناي جواز خروج براي مورچه هاي جست وجوگر غذا است كه در داخل لانه در انتظار به سر مي برند. مورچه هاي كاوشگر غذا بدون دريافت اين علامت در لانه باقي مي مانند. پژوهشگران فرضيه خود را با ساخت مورچه هاي مصنوعي از مهره هاي بسيار ريز شيشه اي به اثبات رساندند.

پيشنهاد فرانسه
003610.jpg

به گفته وزير بوم شناسي فرانسه، اين كشور تلاش مي كند يك سازمان محيط زيست جهاني تشكيل شود و از اين طريق موضوع محيط زيست، هم تراز و همانند تجارت جهاني مورد توجه قرار گرفته و به همان ترتيب اداره شود. رزالين باشلو در حاشيه نشست سران ۸ كشور بزرگ صنعتي جهان در پاريس گفت: «در حال حاضر تنها سازماني كه بر تجارت جهان حكمراني مي كند، سازمان تجارت جهاني است و ما مي خواهيم مسائل زيست محيطي نيز به همين ترتيب اداره شود.» طبق اين پيشنهاد، برنامه محيط زيست سازمان ملل، اساس و پايه سازمان محيط زيست جهاني را تشكيل خواهد داد و تمامي سازمان هاي مرتبط با محيط زيست را كه در ديگر موسسات سازمان ملل و موسسات چندجانبه پراكنده اند تحت يك پوشش واحد قرار خواهد داد.

تمدن كارال
003615.jpg

به گفته ديرين شناسان، قدمت شهر باستاني كه در محل فعلي كشور پرو واقع شده با اهرام ثلاثه مصر برابر است. تحقيقات انجام گرفته نشان مي دهد اين شهر باستاني در منطقه بياباني كارال در دامنه رشته كوه آند بين ۲۰۰۰ تا ۲۶۰۰ سال قبل ساخته شده است. با توجه به ابعاد و پيچيدگي شهر باستاني كارال، محققان پيش از اين تصور مي كردند كه اين شهر در حدود ۱۵۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح ساخته شده اما تخمين عمر كربن باقيمانده از گياهان كشف شده در شهر باستاني نشان مي دهد كه عمر شهر يك هزار سال بيشتر از تصورات قبلي است بدين ترتيب شهر كارال همزمان با تمدن عظيم مصر و مدت ها قبل از بناهاي سنگي كشف شده در مكزيك ساخته شده است.

زمين
ادبيات
اقتصاد
ايران
تكنيك
جامعه
رسانه
شهر
علم
كتاب
ورزش
هنر
يادداشت
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  تكنيك  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |
|  علم  |  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  يادداشت  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |