جايگاه روانشناسان در باز تواني معلولان
روانشناسي معلولان سنگ بناي نظام توانبخشي
|
|
بررسي خصوصيات روانشناختي و رفتاري كودكان و نوجوانان معلول به ما مي آموزد كه چگونه با آنان تعامل كنيم
توانبخشي فرآيندي است منسجم، مستمر و پويا، چرا كه وقتي سخن از قادرسازي فرد معلول به ميان مي آيد، نه تنها نظام خانواده و آموزش و پرورش بلكه سازمانهاي حمايتي، طراحان معماري شهري، رسانه هاي ارتباط جمعي، صاحبان مشاغل و نظام آموزش عالي و ... هر كدام به نوعي مي كوشند تا زيرساختهاي توانبخشي بر اساس اركان زندگي اجتماعي شكل يافته و در نهايت، اين فرآيند توانمندسازي بر پايه عناصر موجود در ساختار جامعه امروز محقق گردد. حال بد نيست تا به نقطه آغازين اين سلسله تلاشها بازگرديم.
از زماني كه معلوليت يك فرد براي خانواده محرز مي گردد، نه تنها شخص مبتلا بلكه والدين و ساير اعضاي خانواده نيز عملاً وارد حوزه توانبخشي مي شوند. تأمين سلامت رواني خانواده هاي داراي فرزندان معلول مهمترين موضوعي است كه در اين مرحله از توانبخشي مدنظر روانشناسان و متخصصان بهداشت رواني قرار دارد، زيرا مادام كه والدين آگاهي لازم را در خصوص علل زيست- محيطي و اجتماعي معلوليت فرزندان خود و شيوه برخورد با آنان به دست نياورند، از انگيزه لازم براي مشاركت در فعاليتهاي توانبخشي برخوردار نخواهند بود. اينجا است كه روانشناس با استعانت از اصول روانشناسي معلولان و بهره مندي از شيوه هاي مؤثر در زمينه مشاوره خانواده، مي كوشد تا از خلال بحث و گفت وگو با پدران و مادران و با توجه به نوع ارزشها، اعتقادات و ميزان دانش و آگاهي آنان، معلوليت فرزندان را براي آنان تشريح نمايد. روانشناسان همچنين مي كوشند تا با بررسي نوع رابطه ساير اعضاي خانواده (اعم از خواهران و برادران و ديگر بستگان) با فرد معلول، بافت ارتباطي مناسبي را در محيط منزل ايجاد كنند تا عضو معلول خانواده بتواند در سايه چنين روابطي، خود را براي كسب استقلال در زندگي آتي مهيا سازد. بنابر اين جايي براي انكار اين واقعيت نيست كه روانشناسي معلولان، سنگ بناي نظام توانبخشي است زيرا تا زماني كه سلامت رواني والدين فرزندان معلول تضمين نشود، ارائه خدمات اجتماعي و توانپزشكي به فرد داراي معلوليت و خانواده وي بي معنا خواهد بود. بديهي است كه قرار گرفتن والدين در مدار توانبخشي نيز از اعتقاد آنان نسبت به اثربخشي اين فعاليتها منبعث مي گردد.
فرد معلول نيز همچون سايرين، مراحل مختلف تحول را پشت سر مي گذارد و با ورود به مرحله نوجواني، ذهن و روان خود را با مسائل تازه اي مواجه مي يابد. آيا وي مي تواند همچون ديگر دانش آموزان آزادانه رشته تحصيلي خود را انتخاب كند؟ جاذبه فردي و اجتماعي وي تا چه اندازه متأثر از معلوليت او خواهد بود؟ چگونه مي تواند با جنس مخالف ارتباط برقرار كند و آيا اساساً موفقيتي در اين رابطه خواهد داشت؟ اينها بخشي از سؤالاتي هستند كه روانشناس متخصص در امور معلولان مي كوشد تا با توجه به گستره دانش و آگاهي خود، پاسخي مقتضي براي آنها يافته و روح و روان نوجوان معلول را از رنج ناشي از ناآگاهي نسبت به اين مسائل برهاند. وي تلاش مي كند تا والدين انتظارات خود را با قابليتهاي فرزند كم توان ذهني خود متناسب سازند، شيوه آموزش رفتارهاي اجتماعي به نوجوانان نابينا و ناشنوا را بياموزند و فرزندان داراي مشكلات جسمي و حركتي را به منظور افزايش مشاركتهاي اجتماعي ترغيب كنند. آنچه بر اهميت كار روانشناسان در اين دوره مي افزايد وجود اين حقيقت است كه نوجوانان داراي معلوليت و خانواده هاي آنان، به منابع آموزشي خاص اين دوره از رشد، (بويژه در خصوص كودكان و نوجوانان مبتلا به نارساييهاي ذهني، حسي و حركتي) دسترسي چنداني ندارند و بهره مندي از مشورت توأم با همدلي مشاوران و روانشناسان، تنها امكان ارزشمندي است كه آنان مي توانند در اين مرحله از زندگي از آن بهره گيرند.
گستره موضوعات روانشناسي معلولان تنها به مراحل كودكي و نوجواني افراد داراي معلوليت محدود نمي گردد. رشد و تحول شخصيت فرد معلول و ورود وي به مرحله جواني، بستري نو براي طرح مسائل تازه تري فراهم مي كند كه از مهمترين آنها مي توان به مقوله ازدواج و چگونگي سازگاري شغلي و اجتماعي اشاره نمود. روانشناسان مي كوشند تا جوانان معلول را نسبت به قابليتها، محدوديتها و نقش و پايگاهي كه در جامعه قادر به احراز آن مي باشند، آشنا سازند و به آنها بياموزند كه چگونه در تمامي گزينش هاي خود در طول زندگي، از اين شناخت استفاده كنند. يك روانشناس يا مشاور حوزه توانبخشي به فرد داراي معلوليت مي آموزد كه با توجه به شرايط خاص خود، در انتخاب همسر چه نكاتي را لحاظ نمايد و چگونه به خودباوري لازم در اين رابطه دست يابد. وي همچنين نيازمند آن است تا براساس علائق و ويژگي هاي شخصيتي خويش، شغلي را با تمامي محدوديتهاي موجود برگزيند و علاوه بر آن چگونگي سازگاري با محيط كار و ايجاد روابط انساني مؤثر با افرادي را كه در مدار تعامل با وي قرار دارند، فراگيرد. در اينجا نيز يك روانشناس متعهد تلاش مي كند تا مددجوي وي، به تفسير درستي از موقعيتهاي پيرامون خود دست يافته و با مشكلات موجود به نحو شايسته اي سازگار شود. براساس آنچه گفته شد به نقش محوري روانشناسي معلولان و متخصصان اين علم در حوزه توانبخشي پي مي بريم و اينجا است كه مي توانيم روانشناسي حوزه معلوليت را به واقع، زيربناي نظام توانبخشي قلمداد كنيم.
بررسي خصوصيات روانشناختي و رفتاري كودكان و نوجوانان معلول به ما مي آموزد كه چگونه با آنان تعامل نماييم، محتواي برنامه هاي آموزشي را از چه طرقي با ويژگي هاي شناختي و عاطفي اين دسته از مهارت آموزان منطبق ساخته و در نهايت چگونه آنان را با زندگي و فراز و نشيبهاي آن سازگار نماييم. باور به اهميت نقش و جايگاه روانشناسان و مشاوران در عرصه فعاليتهاي توانبخشي، ما را بر آن مي دارد تا به طور جدي به خلئي كه در زمينه ارائه خدمات مشاوره روانشناختي به افراد معلول وجود دارد بينديشيم. از آنجا كه تا به حال هيچ گونه برنامه مشخصي براي فعاليت روانشناسان شاغل به كار در مراكز توانبخشي ارائه نگرديده است، آموزش خانواده و مشاوره با مددجويان معلول، چنانكه بايد، مورد توجه واقع نشده و در نتيجه، اين تلاشها تنها به صورت موردي و در قالبي كاملاً سليقه اي در مراكز مزبور صورت مي پذيرد. پرواضح است كه راه حل اين مسأله را نه در اين مجتمع ها، بلكه بايد در مراكز ستادي سازمان بهزيستي جست وجو كرد. در نخستين گام بايد مديران و مسئولان امر را نسبت به ضرورت ترويج اصول روانشناسي معلولان در زمينه توانبخشي توجيه نمود. گام بعدي آن است كه با ايجاد تغييرات لازم در ساختار تشكيلاتي حوزه معاونت توانبخشي، شرايطي را فراهم نمود تا هر يك از گروههاي تخصصي مراكز ستادي اعم از تيمهاي كارشناسي امور ناشنوايان، نابينايان، معلولان جسمي و حركتي و ضايعات نخاعي و... بتوانند با روانشناسان متخصص در امور معلولان تعامل نموده و در سايه اين تعاملات، به تدوين برنامه هاي آموزشي جامع و كاربردي به منظور آموزش و مشاوره با افراد معلول و خانواده هاي آنان اقدام نمايند. باشد كه در راستاي اين تلاشها بتوانيم توانبخشي معلولان و استعدادهاي شگرف اين افراد را چنانكه بايد، به جامعه امروز معرفي نماييم.
علي خواجه حسيني
عكس ازفرزانه اسعديان
|