افت تحصيلي؛ دانش آموز يا معلم؟
يكي از مشكلات بزرگ و مطرح امروز مملكت ما افت تحصيلي و بي انگيزه بودن دانش آموزان در ادامه تحصيل است. اكثر دانش آموزان از سر ناچاري و براي رفع بيكاري و يا به منظور سرگرمي و دوست يابي به مدرسه مي روند، وحتي ديگر گرفتن ديپلم، ليسانس و يا هر مدركي چنگي به دل نمي زند. دانش آموزان و نوجوانان ما براي مطرح شدن در جامعه و ارضاي نيازهاي عاطفي خود، آن قدر دستاويز هاي ضد ارزشي دارنآشكار صنعت پنهان
اسماعيل رمضاني
يكشنبه، ۱۸ خرداد. ساعت ۱۱ و ۲۳ دقيقه و ۲۳ ثانيه، خبري روي سايت ايسنا جلب نظر مي كرد: «يك شاگرد از بررسي شيوه نوازندگي استاد خود در كنسرواتوار تهران خبر داد.»
از تيتر خبر معلوم نبود كدام شاگرد؟ كدام استاد؟ اگر كسي كنجكاو نمي شد ( يا بيكار نبود)، به سادگي از كنار آن مي گذشت، اما تا رفع اين ابهامات يك كليك بيشتر فاصله نبود. متن اصلي را كه مي گشودي تازه اصل خبر هويدا مي شد: «سه شنبه ۲۰ خرداد ماه، برنامه پژوهشي، سخنراني، اجراي موسيقي و پخش فيلم با موضوع بررسي شيوه نوازندگي محمدرضا لطفي در كنسرواتوار تهران برگزار مي شود. مهران مهرنيا نوازنده و شاگرد لطفي با بيان خبر فوق به خبرنگار ايسنا گفت: «از ديد من لطفي...»
دو روز بعد سالن كوچك كنسرواتوار تهران مملو از دوستداران هنر و موسيقي بود. گويا تا به حال در آن سالن كوچك اين همه آدم هاي بزرگتر از آن جمع نشده بودند؛ علاوه بر مشتاقان تار و سه تار، بهزاد معافي سرپرست كنسرواتوار، پيروز ارجمند آهنگساز و موزيسين، يك نماينده مجلس، معاون پارلماني وزير ارشاد و مسئول سابق صدور مجوز مركز موسيقي نيز حضور داشتند.
پس از نمايش فيلم، مهران مهرنيا در ابتداي برنامه كمي تا مختصر درباره لطفي و ويژگي هاي شخصيتي و موسيقايي او گفت: به نظر من محمدرضا لطفي تركيب ايده آلي از تمامي نوازندگان پيش از خود است. او از درويش خان گرفته تا ني داوود، مجد و شهناز تركيبي شيرين و قابل توجه ايجاد كرده است. طوري كه در ابتدا به نظر مي آيد اين سبك نوازندگي خاص اوست. در حالي كه هيچ چيز ابداعي در نوازندگي او به چشم نمي خورد بلكه تركيبي ويژه از بهترين نوازندگان قبل از خود است. مهرنيا فارسي زبان بودن لطفي، تسلط كامل او بر رديف آوازي، دوستي و همنشيني او با شاعران و هنرمندان هم عصرش نظير هوشنگ ابتهاج و جديت و پشتكاري كه در يادگيري هنر موسيقي سنتي و اصيل ايراني از خود نشان داد را از جمله عوامل موفقيت لطفي در اين زمينه بيان كرد و از او به عنوان هنرمندي نام برد كه در اجراي موسيقي انديشيدن را فراموش نمي كند.
مهرنيا سپس با اشاره به اين كه لطفي به كارگيري تكنيك هاي غربي و ذهنيت ناشي از آن را از جمله خطراتي مي داند كه موسيقي سنتي ما را تهديد مي كند، سعي كرد گوشه هايي از بيات ترك را با ساز تار و مضراب هاي خاص آن به شيوه نوازندگي او به نمايش بگذارد.
در بخش دوم برنامه نيز پس از نمايش قسمت هايي از اجراهاي لطفي در خارج از كشور، مهران مهرنيا درباره سه تار و ويژگي هاي تكنيكي اين ساز نكاتي ذكر كرد و سپس با اشاره به اين كه لطفي در اجراهاي خود از برخي ريتم هاي خانقاهي استفاده مي كند و يا سه تار را به شيوه چگور و تنبور يا با مضراب تك سيم مي نوازد خاطرنشان ساخت: لطفي در عين حال كه به اصول سنتي موسيقي ايراني بسيار پايبند است، خود را يك بداهه نواز موفق مي داند و به همين خاطر انتشار صوتي و تصويري اجراهاي خارج كشور خود را در ايران به طور جدي دنبال نمي كند. بنابراين در اين مورد نمي توان به كاست ها و يا CD هاي موجود او استناد علمي و منطقي كرد. او در همين زمينه براي دريافت شيوه هاي سنتي نوازندگي لطفي، علاقه مندان را به كاست «به ياد عارف» خصوصاً قسمت ماهور آن ارجاع داد.
پايان بخش اين قسمت نيز اجراي گوشه هايي در دستگاه شور «لا» كه لطفي آن را بسيار دوست مي دارد، با ساز سه تار بود كه به شدت مورد توجه حاضران قرار گرفت.
*
ساليان درازي است- بيش از دو دهه- كه از محمدرضا لطفي خبري نيست. هم از او خبري نيست هم درباره او خبري نيست اما هنوز نه تنها نسل پيشين كه نسل سوم ايران نيز او را مي شناسند و بسياري از نوازندگان جوان امروز مي خواهند مثل او ساز بزنند و اين از عجايب روزگار است كه نسل امروز ما هنرمندي را مي شناسد و از او تأثير مي پذيرد كه بيش از ۲۰ سال است در كشور برنامه اي نداشته است. به راستي راز و رمز اين آشكار صنعت پنهان را در چه بايد جست؟...
|