سه شنبه ۲۴ تير ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۰۷ - July . 15, 2003
آشنايي والدين با
توانبخشي كودك نابينا
004080.jpg
پدر و مادري كه با فرزند نابيناي خود همچون كودكي كامل رفتار مي كنند و در مقابل افراد انتظار رفتارهاي معمول و معقول را دارند، در واقع در رشد طبيعي استعدادهاي ذهني و مهارت هاي حسي و حركتي و پرورش ظرفيت عاطفي كودك خود نقش فعالي را ايفا مي كنند. برعكس پدر و مادري كه به محض روبه رو شدن با فرزند نابيناي خود همه دريچه هاي رشد و پيشرفت را به روي او بسته پنداشته اند و به شيوه مؤثر و خلاق با او رفتار نمي كنند طبيعي است كه انگيزه هاي رشد فرزندشان را محدود مي كنند زيرا وجود انگيزه و پرورش آنان در سازگاري عاطفي و اجتماعي كودك بسيار حائز اهميت است. براي مثال تحرك و جهت يابي كه مهمترين عامل و اساس رشد و سازگاري كودك با محيط است تنها در صورت ايجاد زمينه هاي مساعد براي پرورش و هدايت انگيزه اكتشاف كودك مي تواند به نحوي مطلوب تربيت شده و شكوفا گردد به همين جهت والدين كه به دلايل متعدد از جمله ترس و نگراني شديد و يا حمايت بيش از حد به جاي آنكه سعي كنند حتي المقدور موانع محيطي را از سر راه كودكان بردارند عمدتاً مانع از جست وخيز و حركت طبيعي و لازم كودك خود مي شوند در واقع كودك خود را به نوعي معلوليت كاذب بدني (حركتي) مبتلا مي كنند در حالي كه كودكان نابينايي كه همانند ساير كودكان همسال خود علي رغم نقص بينايي از فعاليت جسمي و حركت مطلوب برخوردارند چندان مشكل حركت و ضعف تعادلي در راه رفتن ندارند .مسلماً براي ايجاد و پرورش انگيزه و قواي حس و حركت كودكان نابينا مي بايست از حواس جانشين بهره گرفت. بازپروري و توانبخشي كودكان نابينا بدون داشتن شناخت دقيق از ويژگي ها و توانايي هايي آنان امري چندان مقبول و مطلوب نيست. كودكي كه با چشم هاي بسته به دنيا مي آيد از خود هيچ انتظاري براي ديدن دنياي خارج ندارد و هيچ تعجبي هم از اينكه نمي بيند نمي كند. او بين ديدن و نديدن مرزي را نمي شناسد. او نمي داند كه ديگران مي بينند و او نمي بيند در واقع ديدن ديگران است كه نديدن او را مشخص مي كند. هر بيننده اي به فراخور شناخت و بينش خود برداشتي از نابينايي دارد و برهمان اساس نظر مي دهد و قضاوت مي كند و گاه قضاوت هاي نادرست و بي پايه، شخصيت وجودي فرد نابينا را در هاله اي از ابهام و تيرگي مي پوشاند .كودك نابينا از طريق چشم قادر به كسب اطلاعات راجع به محيط خود نيست بايد به او تعليم داد چگونه بازي كند چگونه قدم بردارد و چگونه تحصيل كند اينجاست كه به اهميت نقش تحصيلات والدين اين كودكان پي مي بريم از آنجايي كه دوران كودكي از لحاظ رشد و يادگيري بسيار حايز اهميت است، كودك نابينا در اين دوران به توجه خاص نياز دارد. در واقع در مقايسه با والدين كودكان نابينا و والدين كودكان غيرمعلول نقش والدين در خصوص كودك نابينايشان به مراتب با اهميت تر مي باشد والدين بايد اين حقيقت را بپذيرند كه يادگيري، كسب تجارب و ارضاء كنجكاوي فرزند نابينايشان بدون صرف وقت ميسر نمي شود. از طرفي تكرار و تداوم آموزش بسيار مهم و ضروري است. اگر تكرار صورت نگيرد تدريجاً مفاهيم از ذهن نابينا بيرون رفته و اطلاعاتي را كه در زماني بدست آورده بود ديگر در حافظه خويش ندارد بهترين محبت خانواده نسبت به كودك نابينا اين است كه كارها را به خود او واگذار كنند تا احساس رضايت كند و به استقلال برسد. وقتي والدين كودكان نابينا تحصيل كرده و با سواد باشند فرزندان نه تنها در جنبه هاي درسي و تحصيلي پيشرفت خوبي خواهند داشت بلكه آنها را در پذيرش مسئوليت هاي فردي و اجتماعي و نحوه برقراري ارتباط با ديگران از جنبه هاي ديگر نيز ياري مي كنند.
تمام والدين كودكان نابينا بايد ياد بگيرند كه فرزندشان در مرحله اول يك كودك است و نمي داند كه نابيناست او مانند ساير كودكان نيازهايي دارد او به عشق و حمايت و محبت نياز دارد نه ترحم. او از روز اول زندگي به هوا، غذا، بازي و مكاني امن در خانواده احتياج دارد اگرچه محبت هاي شما را نمي بيند ولي گرمي دست ها و آغوش شما را به خوبي احساس مي كند. سخنان، زمزمه ها و لالايي هاي شما را به خوبي مي فهمد و از آنها لذت مي برد. او نياز دارد ساير اعضاي خانواده را بشناسد آنها را از طريق بو، لمس و صدا تشخيص بدهد تمام افراد خانواده مي توانند به او كمك كنند تا از خانه اش و آنچه اطرافش رخ مي دهد آگاهي بيابد. پنهان كردن كودك نابينا از همسايه ها كار بسيار غلطي است. تفكر غلط همسايه ها فقط در صورتي مي تواند تصحيح شود كه آنان فرصت داشته باشند كودك نابيناي طبيعي و شادي را از نزديك ببينند و تجربه كنند. او را از خود مرانيد و به شبانه روزي ها نسپاريد زيرا زندگي در خانه و خانواده بهترين زندگي براي كودكان است وبنابر يك اصل تجربه شده كلي كودك بهترين احساس امنيت را در خانواده خود مي يابد و آنچه را در كانون خانوادگي مي آموزد در هيچ جاي ديگر نمي تواند فرا گيرد. كودك نابيناي شما مانند ساير كودكان بايد احساس كند كه اطرافيان دوستش دارند و او يك عضو خانه و اجتماع است او بايد مسايل زندگي خود را آزمايش كند، اطلاعات و تجارب دست اول را خود به دست آورد شايد در مرحله اول برايتان آسانتر آن باشد كه كارهاي او را شما انجام دهيد ولي او در آن صورت هميشه انتظار خواهد داشت كه ديگران كارهايش را انجام دهند.
سعي كنيد از انجام كارها به دست خويش لذت برد و او را به سوي وظيفه اي كه در اجتماع به عهده خواهد داشت راهنمايي و هدايت كنيد مطمئن باشيد كه او از همين تجارب كوچك چيزهايي بسيار خواهد آموخت چيزهاي بسياري كه شما هرگز تصورش را هم نداشته ايد او حتي پايه و اساس دانش و بينش را گاهي محكم تر و عميق تر از كودكان بينا فرا خواهد گرفت اگر مي خواهيد كودك نابيناي شما بر معلوليت خود فائق آيد و استقلال داشته باشد، بايد از ابتدا عادت كند راه روزانه خود را با آزادي و جرأت بيابد و به عبارت ديگر او بايد قبل از هر چيز آزادي در حركت داشته باشد. والدين بايد درباره توانبخشي و نوتواني نابينايان با فعاليت و تحرك مبتني بر نظم و ترتيب آشنا باشند. منظور از آموزش جهت يابي و سازگاري از نظر تربيتي اين است كه در كودك استقلال، اتكا به نفس، اعتماد و اطمينان به وجود آيد و هدف اين آموزش آن است كه كودك نابينا به كمك حواس ديگر نظير شنيدن، بوئيدن، لمس كردن و چشيدن بر ناتواني ناشي از فقدان بينايي فائق آيد.
كودك نابينا به محيط مشكوك است او را با محيط آشنا كنيد تا بتواند خود را با آن سازگار سازد و مانند ديگران در مقابل حوادث خود را حفظ كند. آزادي در حركت براي كودك نابينا ابتدا دشوار است ولي غيرممكن نيست او وقتي به راه مي افتد نمي بيند بايد او را تشويق كنيد كه حركت كند و گمان نكنيد كه افتادن او به دليل نابينايي اوست، به زمين افتادن كودكان دلايل بسيار دارد.
با تقويت حواس ديگر وي به او بياموزيد كه هرچه مي خواهد خود بيابد به خصوص مراقب باشيد كه اين كنجكاوي هاي كودكانه و طبيعي در وي نابود نشود بلكه تقويت و گسترش يابد.او حتي بيشتر از كودكان ديگر احتياج به حركت دارد ،پس نخستين وظيفه پدر و مادر اين است كه دست وي را بگيرند و با گام هاي محكم و مطمئن پا به پا و قدم به قدم راه ببرند و شيوه راه رفتن، راه رفتن با جرات را به او بياموزند. با او به خيابان، خريد، پارك و گردش بروند، با او حرف بزنند هرچه بيشتر تعريف كنند و توضيح دهند تا او محيط را از گوش بشناسد و وقتي كه بازگشتند درباره ديده ها و شنيده ها با وي سخن بگويند. بكوشيد حتي المقدور او خود هر چيز را لمس كند و با دستها آن را ببيند و بشناسد. در خانه با او حرف بزنيد تا احساس تنهايي نكند و او را در جريان كارهايي كه انجام مي دهيد قرار دهيد با او همان كلمات را به كار بريد كه با فرزندان ديگر خود به كار مي بريد كودك نابينا مانند ديگر كودكان به اسباب بازي، بازي و معاشرت و مصاحبت نياز دارد اينها را از وي دريغ نكنيد او را سرگرم كنيد و بكوشيد تا همواره فكر و دست وي مشغول بوده و يا كاري را انجام دهد .برادر و خواهرها را تشويق كنيد تا او را در بازي خود شركت دهند و براي او همبازي هايي جست وجو كنيد. او چيزهايي را بايد از زندگي اجتماعي بداند كه چون نمي بيند قادر نيست تقليد كند مثلاً او بايد بداند كه دو آشنا وقتي با هم برخورد مي كنند لبخند مي زنند وقتي گفت وگويي در بين است جهت صورت ها و نگاه ها به سوي يكديگر كشيده مي شود. بيايد از كودكي فراموش شده و محزون، انساني شاد و خوشبخت بسازيم، انساني كه با قدرت با مشكلات روبه رو شود از شكست ها نهراسد، پيروزي ها را قدر بشناسد و زيبايي هاي جهان را در يابد و از آنها لذت ببرد.
مدرسه چه كمكي مي تواند به خانواده بكند
نكته بسيار مهمي كه در برنامه ها و روش هاي آموزش و پرورش كودكان استثنايي توجه بدان ضرورت فوق العاده دارد آغاز سريع و استمرار برنامه هاي آموزشي جهت هرچه بيشتر شكوفا نمودن استعدادها، پايداري يادگيري ها، به هدر نرفتن نيروها و سرمايه هاي معنوي است. منظور از استمرار برنامه هاي آموزشي اين است كه اوليا با برنامه هاي آموزشي كودك در مدرسه آشنا باشند و ميان آنها و مربيان در اجراي برنامه ها و پيشرفت تحصيلي و رفتاري كودك هماهنگي وجود داشته باشد. در واقع هرگز فعاليت هاي آموزشي مدرسه و يادگيري هاي كودك بدون توجه، همكاري، كمك و پيگيري اولياي كودك در خانه نمي تواند از اهميت و اعتبار خاص كه بايد داشته باشد برخوردار شود. به عبارت ديگر مثلث آموزشي مدرسه (معلم) كودك و اولياء بيانگر اتحاد مقدس و ضرورت استحكام و استمرار صحيح و طبيعي آموزش و يادگيري است. بديهي است چنانچه تربيت و آموزش كودكان نابينا، هرچه زودتر (بعد از تولد) در خانه وبا روش هاي صحيح تربيت و آموزش آغاز شود پايه هاي اوليه استمرار آموزش نهاده شده و از هرگونه آموزش هاي نادرست كه معلم را لاجرم موظف مي نمايد كه بخشي از وقت خود را صرف تصحيح آموخته هاي نادرست بنمايد پرهيز مي شود. طبيعي است براي شروع برنامه هاي تربيت و آموزش صحيح در خانه و استمرار آن در مدرسه اولياء كودكان نابينا بايد از امكانات آموزشي، مشاوره و راهنمايي وزارت آموزش و پرورش به سهولت بهره مند گردند. زيرا به طور معمول رفتار تربيتي پدر و مادر در رابطه با كودك خود برمبناي تجربه و يا تصويري است كه از شيوه تربيت كودكان عادي دارند. زماني كه شرايط كودك به گونه اي نيست كه در چارچوب روش هاي تربيتي معمول قرار گيرد پدر و مادر نياز به راهنمايي و كمك دارند. رابطه پدر و مادر در خانواده با كودك بسيار مهم است به ويژه زماني كه كودك در خانواده با ديگر كودكان همسال خود از بعضي نظرها متفاوت و استثنايي باشد. كودك استثنايي به رابطه استثنايي با خانواده خود نياز دارد. پدر و مادر كودك استثنايي نيز به بازخوردها،نگرش ها و نيازهاي استثنايي دررابطه با كودك خود احتياج خواهند داشت. رابطه كودك و پدر و مادر بسيار حساس مي باشد به نحوي كه اگر امري بر كودك تأثير بگذارد بر پدر و مادر كودك نيز تأثير خواهد گذاشت و بالعكس. اين رابطه ظريف و متقابل در ارتباط با كودك نابينا از حساسيت و ظرافت خاصي برخوردار است. در ايفاي صحيح اين مسئوليت ها بيش از همه والدين بايد اطلاعات و شناخت لازم و جامعي را در مورد كودك استثنايي خود داشته باشند. والدين بايد بدانند چه رفتاري با كودك استثنايي خود در جهت تعليم و تربيت او در پيش بگيرند. چگونه با كودك خود ارتباط صحيح و مؤثر و مفيد برقرار كنند و به كودك نيز در پذيرش مسئوليت هاي ضروري و اجتماعي و نحوه برقراري ارتباط با ديگر برادران و خواهران خود ياري رسانند. نكته مهم و قابل تذكر ديگر توجه خاص به وضعيت روحي و عاطفي والدين است،به ويژه هنگامي كه آنان صاحب فرزندي مي شوند و از اين و آن مي شنوند كه فرزند آنها هرگز قادر به راه رفتن و ديدن نخواهد بود ،در اين شرايط اين والدين سخت به مشورت و راهنمايي مسئولان متعهد و دلسوز و دوستان آگاه نياز دارند.
در هر حال طرح و اجراي يك برنامه آموزشي و تجربي براي والدين و كودكان نابينا ضرورتي اجتناب ناپذير بوده و مقدمه لازمي است براي آغاز آموزش رسمي در مدرسه.
گرد آوري : سيد جلال موسوي
فهرست منابع:
۱- مقدمه اي بر روان شناسي و آموزش و پرورش كودكان استثنايي. دكتر غلامعلي افروز.
۲- مصاحبه و مشاوره با والدين كودكان استثنايي. دكتر غلامعلي افروز
۳- سيري گذرا در آموزش و بهزيستي معلولين بينايي- محمدرضا نامني.
۴- كودكان استثنايي (خانواده و مشاوره)- نرگس اديب سرشكي.
۵- نابينايي- مصطفي طاهري عراقي
۶- چگونگي تعليم و تربيت كودك نابينا- دروتي فيچز- ترجمه حميده طباطبايي.
۷- پايان نامه گيتي سخن سنج.

معلولين
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
آموزشي
انديشه
خارجي
سخنگاه آزاد
سياسي
شوراها
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
موسيقي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
انفورماتيك
همشهري جهان
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سخنگاه آزاد   |   سياسي   |  
|  شوراها   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   معلولين   |   موسيقي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |  
|  صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |