چرا اين قدر به عمق قضيه مي پردازيد؟
مارگاريت شاه نظريان
در دور جديد اكران، مدتي است نمايش عمومي فيلم «دختري در قفس» آخرين فيلم قدرت ا... ميرزايي آغاز شده و با توجه به اين كه فيلم در كنار خود رقباي سرسختي هم دارد اما به نظر مي آيد اين فيلم تلاش دوباره صلح ميرزايي است تا در سينماي خود به مخاطبان و فروش بالا دست پيدا كند. استفاده از بازيگراني چون فريبرز عرب نيا و مهناز افشار و خصوصاً تاكيد بر چهره بازيگر زن فيلم بر روي پوسترهاي تبليغاتي و همين طور حضور عليرضا داودنژاد به عنوان بازيگردان و به عنوان يكي از نويسندگان فيلمنامه و تهيه كنندگان فيلم مويد اين امر است. فيلم با آن كه به ژانر اكشن تعلق دارد اما تلاش شده تا رضايت هر نوع مخاطب نيز در آن لحاظ شود. اما با همه اين اوصاف «دختري در قفس» تنها يك نكته مثبت دارد و آن موسيقي خوب آن است كه كار شهريار مرور است و ترانه خاكي و دلنشين با صداي مهرداد نوذري، همين.
چطور شد با مشاركت آقاي داودنژاد فيلم را ساختيد. البته منظورم از مشاركت حضور ايشان به عنوان يكي از نويسندگان فيلمنامه و بازيگردان است و مقوله تهيه كنندگي ايشان جداست.
تهيه كننده اصلي فيلم آقاي سميعي است، آقاي داودنژاد در ساخت فيلم مشاركت داشتند و اين كه من از سال ها پيش سينماي آقاي داودنژاد را مي شناختم و با فكر و تجربه هاي ايشان آشنا بودم و دوستي ما پابرجا بود و همين آشنايي باعث شد تا اين فيلم را با مشاركت همديگر بسازيم.
اگر بخواهيم «دختري در قفس» را در دسته بندي ژانري قرار دهيم، فيلم به چه نوع سينمايي تعلق دارد. آيا فيلم اكشن است يا عشقي و ملودرام يا فلسفي.
موضوع فيلم از نظر من، اجتماعي است و اين موضوع ممكن است به صورت حادثه اي بيان شود يا درام.
فيلم با توجه به اين كه دو نويسنده به عنوان فيلمنامه نويس دارد، اما فيلمنامه مشكلات زيادي دارد. در نوشتن فيلم چقدر شما و چند درصد آقاي داودنژاد مشاركت داشته اند؟
من برخلاف نظر شما مشكل چنداني در فيلمنامه نمي بينم. منظور شما از مشكل چيست؟
خب فيلمنامه در خيلي از جاها لنگ مي زند، روابط آدم ها پادرهوا است. مثلاً محسن در جايي مي گويد كه دلش براي سهراب مي سوخت و به هواي آشنايي با نرگس سعي كرد به او كمك كند. در حالي كه ما در ابتداي فيلم مي بينيم او خيلي اتفاقي به نرگس برمي خورد و بعد با سهراب آشنا مي شود. ديالوگ هاي فيلم هم خيلي بامزه است مثلاً در جايي كه يكي از آدم هاي سهراب موقع دزدي از موزه زخمي شده با لحن بامزه اي و يك نفس مي گويد «من مي دونم شما قصد داريد منو با اين حال بگذاريد و برويد دنبال ...» باز هم بگويم؟
از نظر من فيلمنامه خوب نوشته شده و اينها بحث سليقه اي است.
خب درباره اين مسئله نظرتان چيست، فيلم در ابتدا راوي ندارد اما اواسط فيلم ناگهان نرگس ، راوي فيلم مي شود و گويي داستان را براساس نوشته ها و دفتر خاطراتش روايت مي كند. بعد دوباره قصه از ديد آدم هاي ديگر ماجرا تعريف مي شود.
فيلمنامه طوري نوشته شده كه از ديد راوي بيان نمي شود.
پس صداي نرگس و اين كه ماجرا را از روي دفتر خاطراتش مي خواند چيست؟
مسئله دفتر خاطرات از زماني پيش مي آيد، كه نرگس از قبل اين دفتر را داشته و با توجه به احساس خاصي كه به محسن داشته در آنجا حرف هايي را بيان مي كند و دارد حالا آنها را مي نويسد. معلوم است شما فيلم را سرسري ديده ايد.
اجازه بدهيد دقيق تر بگويم. اول فيلم كه اصلاً خبري از راوي نيست فيلم از اتاق نادر و آذر شروع مي شود و بعد كات به نرگس و محل كارش و سوار شدن او به تاكسي و بعد نرگس كه دارد دفتر خاطراتش را مي نويسد ولي اين فقط به شرح آشنايي با محسن ختم نمي شود و در واقع او تبديل به راوي فيلم مي شود و بعد در جريان پرتعليق فيلم اين خاطره نويسي و روايت فراموش مي شود و باز دوربين است كه ماجراها را پي مي گيرد اگر بخواهيد مي توانم ادامه بدهم؟
گفته هاي من دقيق تر است.
با توجه به اين كه بازيگران اين فيلم پرتعداد هستند، آيا كنترل بازي سخت نبود و اصلاً تا چه اندازه اين بازي ها هدايت مي شد؟
بازيگردان فيلم آقاي داودنژاد بودند و از كار ايشان خيلي راضي هستم. ايشان هم با توجه به حسي كه من داشتم بازيگرداني مي كردند.
با توجه به اين كه تهيه كننده فيلم كارگردان است با شما هم در نوشتن فيلمنامه مشاركت داشته اند، آيا در كارگرداني فيلم هم مشاركت داشتند؟
نخير، به هيچ وجه.
با توجه به اين كه مدت ها است در ساخت فيلم ها از صدابرداري سر صحنه استفاده مي كنند، شما چرا از دوبله استفاده كرديد؟
خب به خاطر اين كه صدابرداري سر صحنه به خصوص زماني كه فيلم اكشن و حادثه اي است خيلي سخت است.
فكر مي كنيد اساساً مخاطبان اين فيلم چه كساني هستند، يعني فيلم براي چه كساني ساخته شده است؟
فيلم براي كل جامعه است و دارد دردي از اجتماع را مطرح مي كند و هر كس به نوعي مشغله، گرفتاري و يك شادي دارد. من در چند سينما اين فيلم را ديدم...
و عكس العمل مخاطبان چگونه بود؟
داشتند با كنجكاوي و آرامش فيلم را نگاه مي كردند. اين كه مخاطبان تا انتها مي نشينند و فيلم را نگاه مي كنند براي من باارزش است.
ولي متاسفانه در سينماي استقلال زماني كه فيلم را ديدم فقط دو رديف تماشاگر نشسته بودند كه نصف آنها نيز موقع نمايش سالن را ترك كردند. بگذريم حالا كه تاكيد داريد فيلم شما حادثه اي است بفرماييد تعريف شما از اين سينما چيست؟
سينماي حادثه اي فقط سينماي زد و خورد ظاهري نيست. سينماي حادثه مي تواند يك سينماي دروني هم باشد.
براي همين مثلاً در جايي قهرمان هاي شما دارند شعر شاملو مي خوانند، يا مثلاً عاشوري به محسن مي گويد چقدر غرق كار و اين مسايل شدي يك خورده هم به دل طبيعت برو از اين نظر فكر مي كنم شما با اين فيلم دست به ساختارشكني زده ايد.
بله حادثه فقط برنمي گردد به اين كه دو تا اكشن و تيراندازي ببينيم اصلاً زندگي اجتماعي ما عشق و حادثه است. يعني اصلاً زندگي به گونه اي شده كه وقتي فيلمي ساخته مي شود شما نمي توانيد آن را دسته بندي كنيد كه فيلم حادثه اي است، اكشن است يا عشقي يا طنز است يعني عمده اين مسائل به هم پيوسته اند.
در فيلم نمايي وجود دارد كه تبهكاران قصد دزديدن نرگس را دارند و اين كار را پيرزني مردني كه ناي حركت را ندارد انجام مي دهد و در لحظه آخر نيروي پيرزن ناگهان زياد مي شود و دست نرگس را با فشار تو مي كشد. فكر مي كنيد اين صحنه باورپذير است؟
ببينيد اين طوري نيست كه شما فكر مي كنيد. اين پيرزن بازي اش را طوري ارايه مي دهد، يعني در واقع كارگردان به او گفته كه دختر يعني نرگس فكر كند نياز به كمك او دارد او مي گويد مرا نجات بده. او خودش را به مريضي زده ولي از درون بي رمق نيست.
البته شايد اين طور باشد ولي به مصداق آن شعر معروف كه مي گويد رنگ رخسار خبر مي دهد از ضمير دل، چهره پرچين و چروك آن پيرزن و بدن نحيف او نشان مي دهد كه واقعاً ما با يك پيرزن از كارافتاده روبه رو هستيم و فقط با نيروي دوپينگ مي تواند نيرويي مانند آرنولد را پيدا كند.
نه باور كنيد او خود را به مريضي زده و از درون بي رمق نيست. او دارد از يك ترفند استفاده مي كند تا دل نرگس و مخاطب به حال او بسوزد و به او كمك كند. شما چرا اين قدر به عمق قضيه مي پردازيد شما ظاهر قضيه را در نظر بگيريد كه بي رمق است و اگر هم دختر را ناگهان با اين حركت به درون مي كشد به خاطر قدرت دروني است كه در او نهفته.
فكر مي كنيد استقبال مخاطبان از فيلم چگونه خواهد بود؟
به نظرم استقبال خوب خواهد بود. در شهرستان ها كه از فيلم استقبال كرده اند.
دورنماي كاري تان را در عرصه سينما چطور ارزيابي مي كنيد؟
موفق ارزيابي مي كنم. فيلم هاي من هميشه موفق بوده اند و مخاطبان خودشان را داشته اند. هر فيلمي كه تا حالا ساخته ام پرفروش بوده به هر حال فيلم ها فقط بار تجاري ندارند در آن بار فرهنگي و هنري هم ديده مي شود.
ولي خب قبول كنيد اين فيلم مي تواند به لحاظ كشت و كشتار آدم ها در فهرست «ترين ها» قرار گيرد؟
خب به هر حال فيلم بعد اصلي آن حادثه اي است وقتي با مسلسل تيراندازي مي شود مسلماً آدم هاي زيادي كشته مي شوند.