جمعه ۶ شهريور ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۷۹
index
معرفي
خصوصيات هواپيماي ايرباس A380
مجيد نيك نامي
005757.jpg

خوانندگان علاقه مند صفحه آسمان مطلع هستند كه دو هفته قبل مقاله اي در مورد ويژگي هاي كلي هواپيماي مسافربري ايرباس A380 با تيتر مدرن ترين غول فرانسه به چاپ رسيد متاسفانه مجال توصيف تمامي ويژگي هاي آن از قبيل آيروديناميك، ايونيك (الكترونيك پرواز) و مقايسه آن با هواپيماهاي ديگر نبود. جايز دانستيم در مقاله اي ديگر اين ويژگي ها را براي شما توضيح دهيم تا حق مطلب را ادا كنيم.
ويژگي هاي آيروديناميك بال
روي هر بال A380 سه شهپر و هفت براكش قرار دارد. هر شهپر داراي دو فعال كننده و هر براكش داراي يك فعال كننده جداگانه است. هر بالابر نيز داراي دو پنل و دو فعال كننده است، مكان عمودي نيز دو پنل جداگانه دارد يك پنل براي سرعت هاي بالا و ديگري براي سرعت هاي پايين.
در تعيين موقعيت موتورها و بالچه ها دقت بسياري صورت گرفته و به همين منظور آزمايش هاي مختلفي در تونل باد انجام گرفته است تا ميزان گردابه هاي بيدار به حداقل برسد. كاهش سر و صداي هواپيما به خصوص سر و صداي آيروديناميك هنگام فرود از ديگر موفقيت ها در A380 است. به منظور بررسي تاثير نصب موتور در زير بال بر سر و صدا، آزمايش هاي مختلفي در تونل باد Cepra19 انجام گرفت.
A380 از نظر ميزان سر و صدا كاملاً مطابق استانداردهاي ايكائو، JAA و حتي محدوديت هاي صوتي فرودگاه هيتروي لندن است. (QC2) 
سيستم هاي كنترل پروازي به كار رفته در A380 از نوع الكتروهيدروليك است و با حذف سيستم هاي هيدرومكانيك در اين هواپيما زمينه كاهش پيچيدگي سيستم كنترل فراهم شده است. نوآوري ديگر در A380 استفاده از يك سيستم هيدروليك جديد است كه براي نخستين بار در تاريخ هواپيماهاي غير نظامي از پمپ هاي ۵۰۰ psi به جاي پمپ هاي معمولي
۳۰۰۰ psi استفاده شده است. اين افزايش فشار موجب كاهش لوله كشي شده و همچنين وزن هواپيما را تا يك تن كاهش داده است.
كابين خلبان A380 به كابين هواپيماهاي ديگر ايرباس كه در رده هواپيماهايF-B-W(داراي سامانه پرواز با سيم) هستند شباهت بسيار دارد به طوري كه خلباناني كه با اين نوع از هواپيماها پرواز كرده باشند ظرف هفت الي هشت روز آموزش در شبيه ساز پرواز قادر به كنترل و هدايت اين هواپيما مي شوند!
در كابين A380 همانند محصولات قبلي به جاي دسته هدايت (Control Stick) از سايداستيك (side stick) استفاده شده است.سيستم هاي كنترل و ايونيك مجهز به هشت LCD پنل هستند كه به جاي سيستم هاي متني قبلي اين بار قابليت گرافيكي دارند و در ابعاد mm ۱۵۰*۲۰۰ هستند. در اولين نگاه به كابين مهم ترين چيزي كه جلب توجه مي كند قرارداشتن دو نمايشگر در كنار محل نگهداري چارت هاي پروازي است كه در دو طرف كابين وجود دارد. اين نمايشگر به OIS موسوم است كه هرگونه اطلاعات كه خلبان بخواهد مي تواند از اين سيستم توسط يك صفحه كليد كشويي كه در جلوي خلبان وجود دارد دريافت كند. اين نمايشگر رابطه بين خلبان و OIS است كه در حقيقت كتابخانه هواپيماست و از دستورالعمل هاي پروازي هواپيما تا اطلاعات و نقشه هاي هوانوردي در آن وجود دارد. به عنوان مثال، خلبان با وارد كردن شرايط آب و هواي فرودگاه مي تواند اعداد و ارقام مربوط به كارآيي نشست و برخاست هواپيما را محاسبه كند و سپس با وارد كردن اين ارقام در FMS (سيستم مديريت پرواز) سرعت برخاست سرعتي كه خلبان با به عقب كشيدن Stick دماغه هواپيما بالا مي آورد به دست مي آيد و در سرعت سنج هواپيما نمايش داده مي شود.
بخش جالب توجه ديگر kccu است كه هم براي خلبان و هم كمك خلبان در دو طرف دسته گاز موتورها قرار دارد و خلبان از طريق آن مي تواند با پنل هاي N.D و MFD ارتباط برقرار كند و نحوه كاركرد سيستم هاي هواپيما (به غير از موتور) را كنترل كند و يا مسير پرواز را از طريق انتخاب  راهياب هاي جديد در ND تغيير دهد.
همان طور كه گفته شد در كابين خلبان هشت پنل وجود دارد كه در زير به بررسي اجمالي اين هشت پنل مي پردازيم:
۱ـ  (Primaty Flight Display) PFD  يا نمايشگر اصلي پرواز كه سرعت سنج ، ارتفاع سنج و افق نماي مصنوعي بر روي آن نمايش داده مي شود كه هم براي خلبان و هم كمك خلبان وجود دارد.
۲ـ Navigation Display) ND)  يا نمايشگر ناوبري كه مسير هواپيما ـ راهياب ها و ديگر اطلاعات مربوط به ناوبري در آن نمايش داده مي شود. از اين پنل هم دو عدد وجود دارد.
۳ـ ECAM كه شامل EWD و SD است.
۱ـ۳ـ E/WD  (engine/warning display) نمايشگر هشدارهاي موتور كه مربوط به بررسي عملكرد موتورها و يا اعلام خطرها مربوط به وجود نقص در قطعات مختلف است.
۲ـ۳ـ (System display) SDنمايشگر سيستم: در اين نمايشگر كاركرد سيستم هاي مختلف نمايش داده مي شود. به عنوان مثال اگر درE/WD  هشداري مبني بر نقصي در يك سيستم اعلام شود. خلبان مي تواند از طريق S.D دقيقاً بر روي همان بخش از سيستم كه دچار نقص شده زوم كند و به طور گرافيكي به بررسي بپردازد و تاثير احتمالي اين نقص را بر بقيه سيستم ها مشاهده كند.
۴ـ  MFD  (Multi Funcion Display)  يا نمايشگر چند منظوره همان طور كه از نام آن پيداست در موارد مختلفي به كار گرفته مي شود. اين هواپيما همچنين شامل جديدترين سامانه هاي ناوبري از جمله egpws يا سيستم پيشرفته هشدار نزديكي به زمين و TCAS يا سيستم هشدار برخورد و ترافيك است.
سيستم پيشرانش اين هواپيما بنا به انتخاب مشتري مي تواند موتور Trent900 ساخت رولزرويس و يا GP7200 ساخت پرات اند وتيني باشد. اين دو نوع موتور براي مدل مسافري و باري طراحي شده كه با هم فرق هايي در زمينه ميزان توليد رانش به عنوان مثال بازه رانش توليدي Trent900 مسافري با Trent900 باري اندكي تفاوت دارند. قدرت هر كدام از اين موتورها از ۷۰ هزار پوند بيشتر است. اما در شرايط تست آزمايشگاهي هر دو موتور موفق به توليد رانشي بيشتر از ۷۸ هزار پوند شده اند.
نخستين پرواز موتور Trent900 با نصب بر روي آزمايشگر پرنده A340 در ماه مي سال ۲۰۰۴ انجام شد. اين هواپيما داراي مخزن سوخت با ظرفيتي معادل ۳۱۰ هزار ليتر است كه عمليات سوخت گيري آنها تنها ۴۰ دقيقه طول مي كشد همچنين اين هواپيما داراي پنج ارابه فرود شامل ۲۲ چرخ است، كه شامل دو چرخ جلو و چهارچرخ زير هر بال و شش چرخ در هر طرف بدنه است. A380 قادر است دور ۱۸۰ درجه روي باند را با شعاع ۵/۵۶ متري طي كند كه با توجه به عرض ۶۰ متري باندهاي معمولي مقداري كاملاً مناسب است.
يكي از اهداف اصلي ايرباس از طراحي A380 رقابت و پيداكردن جايگزيني براي B747 بود. به همين منظور مقايسه ميان اين دو هواپيما خالي از لطف نيست. نخستين عاملي كه مي تواند به محبوبيت A380 كمك كند ميزان راحتي مسافران در آن است. فضاي داخلي A380 و ميزان ۴۹ درصد از بوئينگ ۷۴۷-400 بيشتر است. اما تنها ۳۵ درصد نسبت به ۷۴۷-400 به صندلي هاي آن افزوده شده است و صندلي هاي آن راحت تر و بزرگتر هستند. عامل ديگري كه به A380 برتري مي بخشد كاهش هزينه هاست به طوري كه هزينه هاي عملياتي هر صندلي در حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از۷۴۷-400 كمتر است اما با اين وجود هزينه هاي سفر با A380 تا ۹ درصد از رقيب خود بيشتر برآورد مي شود.
005754.jpg

برخلاف ۷۴۷ كه در بال هاي آن از بالچه هاي چند شكاف استفاده شده است در A380 با افزايش مساحت بال نياز به بالچه چند شكاف نيست و با بالچه هاي تك شكاف نياز هواپيما برآورده مي شود. در مورد توليد رانش نيز كل رانش توليدي اين هواپيما كه ۲۸۰ هزار پوند است در حدود ۱۰۰ هزار پوند از نمونه اوليه ۷۴۷ كه در سال ۱۹۶۹ پرواز كرد،بيشتر است.
مشخصات هواپيماي A380
طول: ۷/۷۲ متر
دهنه بال: ۶/۷۹ متر
ارتفاع: ۱/۲۴ متر
مساحت بال: ۸۴۵ مترمربع
بيشينه وزن برخاست: ۵۶۰ تن
بيشينه نوع باري:  ۵۹۰ تن
بيشترين وزن فرود: ۳۸۶ تن
بيشترين نوع باري: ۴۲۷ تن
بيشترين وزن بدون سوخت: ۲۶۱ تن
بيشترين نوع باري: ۴۰۲ تن
حجم سوخت: ۳۱۰ هزار ليتر
موتور
Trent 900
GP7200
۷۰ هزار پوند رانش
موتور از نوع باري
Tren 900 يا ۵۰۰/۷۶ پوند رانش
چيدمان صندلي:
بيشترين ظرفيت: ۸۴۰ صندلي
ظريف معمولي سه كلاس: ۵۵۵ صندلي
ظريف بار نوع باري: ۹۴۸
كارآيي
سرعت سير عادي ۸۵/۰ ماخ
سرعت سير حداكثر: ۸۵/۰ ماخ
حداكثر ارتفاع: ۴۳ هزار پا
برد نوع مسافري با ۵۵۵ مسافر۱۴۸۰۰ كيلومتر
نوع باري با ۱۵۰ تن بار ۱۰۳۶۰ كيلومتر

فرانسه موجر عراق مستاجر
با توجه به اين كه كشور عراق در هيچ يك
005751.jpg

از ليست هاي خريد هواپيماهاي ميراژ قرار نداشت
و حتي زماني هم براي آموزش خلبانان در وقت كم جنگ تحميلي نداشت اين سؤال مطرح مي شود
كه آيا كشور فرانسه فقط هواپيماهايش را
به عراق اجاره داده بود؟
زيرا طبق قوانين فرانسه، اين كشور نمي تواند
به كشورهاي در حال جنگ اسلحه و تجهيزات بفروشد، ولي اجاره شايد!
محمد علي طالع بدر- عميد نمازي خواه
چندين دهه اخير، دوران رقابت صنعت هوافضا بين كشورهاي پيشرفته بود. كشوري كه در اين صنعت بيشتر پيشرفت داشت از امنيت و اقتدار خاصي برخوردار بود. كشورهاي روسيه (شوروي سابق) و ايالات متحده آمريكا همواره يك سر و گردن از رقباي خود بلندتر بودند ولي به تازگي اين رقابت بسيار سخت تر شده است. فرانسه، ايتاليا، آلمان و حتي چندين كشور آسيايي در اين رقابت شركت كرده اند.
در اين مقاله مي خواهيم شما را با يكي از هواپيماهاي فرانسوي آشنا كنيم كه متاسفانه كشورمان ايران از اين هواپيماها در جنگ تحميلي عراق خاطره خوبي ندارد زيرا حريف بسيار قدرتمندي در مقابل هواپيماهاي F4 و F14 ما بودند.
شركت دزاولت (Dassault)  يكي از مجرب ترين و قديمي ترين شركت هاي هواپيماسازي فرانسوي است. اين شركت از اولين توليدكنندگان هواپيماهاي جنگنده در اروپا بود كه اكثر آنها با طراحي بال هاي دلتا شكل (مانند ميراژ III و ۵) صورت مي گرفت و از آن بابت هم در خود كشور فرانسه و صادرات و فروش هواپيما موفق بود.
موفقيت شركت دزاولت منجر به توليد جنگنده هاي نسل بعد يعني ميراژ ۲۰۰۰ و ۴۰۰۰ با خصوصياتي نسبتاً مشابه سري هاي قبل ولي با طراحي مدرن و پيشرفته همراه بود.
تاريخچه توليد ميراژ ۲۰۰۰
ميراژ ۲۰۰۰ نتيجه تلاش و طراحي مهندسان تراز اول شركت دزاولت بين سال هاي ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۵ ميلادي بود.
اولين طرح يك پروژه مشترك با نام
(Anglo- french Variable Geometry)AFVGبود كه در سال ۱۹۶۵ شروع شد و يك هواپيماي بال متحرك بود. متاسفانه اين پروژه شكست تمام عيار بود و شركت دزاولت در سال ۱۹۶۷ از آن كناره گيري كرد و تنها طرف انگليسي باقي ماند كه در ادامه يك همكاري جديد با آلمان ها و ايتاليايي ها شروع كرد و نتيجه اش هواپيماي مطرحي با نام تورنادو (Tornado) بود «سال گذشته درهمين صفحه آسمان خصوصيات فني تورنادو، در مقاله اي با نام گرد باد قرن به صورت مشروح براي علاقه مندان توضيح داده شد.»
شركت دزاولت به تنهايي بر روي تعدادي طرح جديد از روي نمونه آزمايشي بال متغير كاركرد كه نتيجه اين پروژه طراحي پيچيده اي با نام هواپيماي جنگنده آينده «ACF»
(Avion de combat Futur) بود. مدل اوليه ACF تقريباً  تكميل بود تا اين كه دولت فرانسه در سال ۱۹۷۵ آن را متوقف كرد زيرا ACF بسيار بزرگ و گران بود. به هر حال شركت دزاولت در آن زمان جنگنده هاي ديگري نيز در نظر داشت شايد دليلش به خاطر اين بود كه خود شركت  مي دانست پتانسيل صادرات ACF كم است و به آن مطمئن نبود.
مدل هاي جايگزين، كوچكتر، ساده تر و ارزان تر از ACF بودند كه دسته ميني ميراژ (mini mirage) را صوت مي دادند. اين مدل ها با تكيه بر تكنولوژي فني پس سوز (back-burner) درسال ۱۹۷۲ رشد يافتند. اين تحولات يكي يكي پس از هم روي مي داد به صورتي كه در ابتدا طرحي با نام سوپر ميراژ III و بعد با نام دلتا ۱۰۰۰، دلتا ۲۰۰۰ و در نهايت سوپر ميراژ ۲۰۰۰ عرضه شدند.
هنگامي كه پروژه ACF لغو شد شركت دزاولت مي توانست سريعاً ميراژ ۲۰۰۰ را به عنوان جايگزين معرفي كند كه مورد موافقت مجلس قرار گرفت. گرچه يك معامله برابر نبود، زيرا ACF در وهله اولي يك هواپيماي تهاجمي بود و در وهله دوم رهگير، حال آن كه ميراژ ۲۰۰۰، كاملاً برعكس آن بود. به هر حال ميراژ ۲۰۰۰ به مراتب شايسته تر از ACF بود كه طرحش مورد قبول مجلس فرانسه شد. يك دليل ديگر هم براي اصرار شركت دزاولت بر ميراژ ۲۰۰۰ اين بود كه در سال ۱۹۷۵ چهار كشور اروپايي هواپيماي F-16 شركت جنرال ديناميك آمريكا را به عنوان سري جديد خط مقدم هوايي خود انتخاب كردند و از استفاده ميراژ F1  كه بهينه سازي شده بود،سرباز زدند.
مارشل دزاولت از اين تصميم برخي كشورها ناراحت شد و احساس كرد شركتش مي تواند مدل بهتري بسازد. هواپيماي ملغي شده ACF مجهز به موتور بسيار قوي ۵۳-M بود كه براي ميراژ ۲۰۰۰ هم از آن استفاده كرده بودند ولي اين موتور داراي يك نقص بزرگ بود. رادارهاي حرارتي و صوتي به راحتي مي توانستند آن را رديابي كنند. براي رفع اين مشكل مارشل دزاولت فكر كرد ساخت يك پيش نمونه درحدود يك سال و نيم طول مي كشد در صورتي كه برنامه به تاخير افتاد و در۱۰ مارس ۱۹۷۸ پيش نمونه ساخته شد. سپس اولين نمونه آزمايشي در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۲ به پرواز درآمد و نمونه عملياتي آن در ۱۹۸۴ تكميل شد. از طرفي ديگر استفاده از مدل بال دلتايي از بسياري لحاظ به مثابه يك گام بازگشت به عقب بود زيرا شركت دزاولت از آن حالت در هواپيماهاي ميراژ III و ميراژ ۵ استفاده كرده بود ولي در ميراژ F1  ديگر آن را كنار گذاشته بود.
بال هاي دلتايي مزايا و نواقصي داشتند. مزايايي چون سادگي توليد هواپيما، رهگيري پايين رادار و حجم هواپيما و نواقصي مانند مانور پذيري، پرواز در ارتفاع كم و طول زياد باند نشست و برخاست است.
با اين اوصاف بال دلتايي را انتخاب كردند و مهندسان شرك دزاولت در مقابل آن براي به دست آوردن مانور پذيري بيشينه مركز «برآ» را جلوي مركز جرم بردند.
اين مسئله علاوه بر مانورپذيري باعث كمتر شدن طول باند نشست و برخاست مي شد. در مدل هاي قديمي تر بال دلتايي ميراژ، پايين آوردن الدون درزمان برخاست براي افزايش نيروي برآ، موجب پايين آمدن دوباره دماغه هواپيما مي شد كه با تغيير مركز برآ اين مشكل حل شد.
كنترل آن همچنان توسط سامانه هدايت الكتريكي
(fly-by-wire) انجام مي شد.
بيشتر سازه فلزي بود قسمت هايي هم از كامپوزيت هاي فيبر كربن استفاده شده بود. مدل ميراژ ۲۰۰۰ مجهز به دو مسلسل DEFA-554 با كاليبر ۳۰ ميلي متر و خشاب هاي ۱۲۵ تايي در هر كدام بود.اين پرنده آهني مي توانست ۳/۶ تن مهمات در ۹ آويزگاه كه دو تا در هر بال و پنج آويزگاه در زير بدنه اصلي بودند حمل كند.
ميله تغذيه باك در جلوي كابين قرار داشت كه كمي به سمت راست انحراف دارد. خلبان هم روي صندلي پرتاب SEMB Mark10 مي نشست كه از روي شركت معروف صندلي هواپيماسازي مارتين بيكر مدل Mark10 ساخته شده بود.ميراژ ۲۰۰۰ در مدل هاي بسيار متنوعي ساخته شد مانند C، B، P، N و E كه همگي با هم تفاوت هايي داشتند كه آنها را براي علاقه مندان شرح مي دهيم.
هواپيماي ميراژ C ۲۰۰۰
اولين مدل  هواپيماهاي ميراژ ۲۰۰۰ كه به صورت عملياتي درآمد ميراژ C ۲۰۰۰ بود كه يك رهگير شكاري بود.
اين مدل تك سرنشين ساخته شده بود. طبق برنامه نخستين پيش نمونه ميراژ C در نوامبر ۱۹۸۲ پرواز كرد كه نيروي پيشران آن را يك موتور توربوفن M53-5 مهيا مي كرد. اين موتور پرقدرت ۵۵۰۰ كيلوگرم نيرو توليد مي كند و با استفاده از پس سوز اين مقدار به ۸۸۰۰ كيلوگرم مي رسد.
005760.jpg

اولين اسكادران هوايي عملياتي در سال ۱۹۸۴ شكل گرفت كه مقارن با پنجاهمين سالگرد نيروي هوايي ارتش فرانسه بود.
سي  و هفتمين ميراژ۲۰۰۰ كه به نيروي هوايي فرانسه (ADA) مجهز به يك رادار چندمنظوره دوپلر بود كه البته تا سال ۱۹۸۷ عملياتي نشد.
در سي  و هشتمين ميراژ C2000 يك موتور ارتقا يافته ديده مي شود كه با مدل M53-P2 شناخته مي شود كه ۶۶۰۰ كيلوگرم نيرو مهيا مي كند و با استفاده از پس سوز اين رقم به ۹۷۰۰ كيلوگرم مي رسد. در نمونه هاي بعدي ميراژها تجهيزات بسياري اضافه گرديد كه اكثر آنها در زير بدنه اصلي يا زير بال ها تعبيه مي شد از قبيل يك سيستم ناوبري دفاعي با نام سروال با قابليت گرفتن علامت خط رادار و آنتن هايش كه در دو سر بال قرار مي گرفت، يك پارازيت انداز سابر و يك بازتابنده امواج رادار با نام ايكلر. موشك هاي بسياري را اين پرنده شكاري مي تواند با خود حمل كند كه اكثر آنها به صورت هدايت شونده بودند.
ميراژ B ۲۰۰۰
چهار مدل اوليه ميراژ ۲۰۰۰ كه ساخته شد همگي تك سرنشين بودند ولي مدل پنجمي كه به خرج خود شركت ساخته شد دو سرنشينه بود و آن هم به منظور آموزش خلبانان ساخته شده بود. از آن به بعد از هر سه مدلي كه به نيروي هوايي فرانسه تحويل داده مي شد يكي دو سرنشينه بود.
ميراژ N ۲۰۰۰
اين مدل از ميراژها هم دو سرنشينه است. كابين جلو متعلق به خلبان است و كابين عقب افسر مسئول مهمات براي اهداف هسته اي در نظر گرفته شده بود. در ابتدا با نام ميراژ P ۲۰۰۰ كه حرف P نمايانگر نفوذي بودن (Penetraton) كه بعدها به N به معني هسته اي (Nuclear) تغيير نام داد. از بسياري جهات و شكل و شمايل شبيه مدل B ۲۰۰۰ است. ولي قابليت پرواز در ارتفاع كم، ناوبري نبرد و استفاده از سيستم راداري آنتي لوپ (Antilope) از مشخصات اين مدل است. تفاوت اصلي آن با مدل B ۲۰۰۰يك منبع حمل سوخت اضافه است كه توانايي حمل ۲۰۰۰ ليتر سوخت را دارد و بعد از استفاده از سوخت مي تواند آن را رها كند.
ميراژ D ۲۰۰۰
تاخير در برنامه هاي شركت دزاولت و سفارش هاي نيروي هوايي فرانسه (ADA) براي مدل هاي ميراژ۲۰۰۰ و نيز شرايط جديد بهينه سازي و تاكيد بر قابليت  تهاجمي هواپيما، شركت دزاولت را به سوي ساخت مدل D برد كه اولين نمونه آن در ۱۹ فوريه سال ۱۹۹۱ به پرواز درآمد.
ميراژ E ۲۰۰۰ مدل صادراتي
مدل E منحصر به فروش به كشورهايي غير از فرانسه بود كه حرف E نشانه صادرات (Export) است. البته مدل هايي كه كشورهاي مختلف سفارش مي دادند مي توانست در انواع گوناگون N، D و C باشد ولي در كل در طبقه بندي E قرار مي گرفت اولين خريدار خارجي ميراژ كشور مصر بود. ۱۶ فروند هواپيماي تك سرنشين و چهار فروند از مدل دوسرنشين در اواخر سال ۱۹۸۱ سفارش داد. طبق قرارداد زمان ارسال محصولات تا اواخر سال ۱۹۸۶ بود.
هند نيز ۳۶ فروند ميراژ H ۲۰۰۰ تك سرنشين و چهار فروند مدل TH دوسرنشينه آموزشي در اوايل ۱۹۸۲ سفارش داد كه شروع تحويل در سال ۱۹۸۵ بود. نيروي هوايي هند، نام ميراژ را در نيروي هوايي خودش وجرا (Vajra) گذاشته به معناي رعد و برق. سفارش هاي ديگري از طرف ابوظبي و يونان درخواست شد.
پرافاده ترين خريدار ابوظبي بود. در سال ۱۹۸۳ با سفارش ۲۲ فروند مدل EAD تك سرنشين و هشت فروند مدل منحصر به فرد RAD تك سرنشين و شش فروند مدل DAD آموزشي دو سرنشينه دست به كار شد. درخواست اصلي ابوظبي هواپيماهاي دفاعي بود و برنامه تحويل را تا سال ۱۹۸۹ به تاخير انداخت «شايد تا جنگ خليج فارس داشتن هواپيما را لازم نمي ديد».يونان نيز در ماه مارس سال ۱۹۸۵ ، ۳۶ فروند ميراژ ۲۰۰۰ تك سرنشينه و چهار فروند دوسرنشينه آموزشي سفارش داد.
باتوجه به اين كه كشور عراق در هيچ يك از ليست هاي خريد هواپيماهاي ميراژ قرار نداشت و حتي زماني هم براي آموزش خلبانان در وقت كم جنگ تحميلي نداشت اين سؤال مطرح مي شود كه آيا كشور فرانسه فقط هواپيماهايش را به عراق اجاره داده بود؟زيرا طبق قوانين فرانسه، اين كشور نمي تواند به كشورهاي در حال جنگ اسلحه و تجهيزات بفروشد، ولي اجاره !!! شايد.
مدل هاي نسل بعد
در اواخر دهه ۱۹۸۰ هواپيماهاي ميراژ نيروي هوايي فرانسه ديگر قديمي شده بود. شركت دزاولت كار را بر روي به روزكردن مدل هاي قبلي آغاز كرد. همان طور كه گفته شد از سيستم رادار چندمنظوره دوپلر استفاده كرد كه باعث ارتقاي سيستم ناوبري ـ تدافعي  آن گشت. موشك هاي هوا به هواي ميكا از شركت ماترا (Matra) بر روي مدل تك سرنشين و دوسرنشين نصب شد حتي كابين خلبان هم از روي هواپيماي رافائل به كار گرفته شد. سيستم RDY كه توانايي هدايت چهارموشك به طرز همزمان را داراست نيز به ميراژها اضافه گرديد.
مدل قديمي ميراژ B ۲۰۰۰ براي نسل آينده ۵ ـ ۲۰۰۰ در نظر گرفته شد اين پروژه در اكتبر سال ۱۹۹۰ شروع شد و اولين مدل تك  سرنشين در آوريل ۱۹۹۱ به پرواز درآمد. براي كم كردن فروش خارجي، دزاولت نيازمند سفارش هاي جديدسازي نيروي هوايي فرانسه بود. در سال ۱۹۹۳ نيروي هوايي ارتقاي ۳۷ فروند از هواپيماهاي خود را خواستار شد كه مدل هاي ۲۰۰۰ خود را به ۵ ـ ۲۰۰۰ تبديل كنند، يا به بياني ديگر از سيستم هاي رافائل براي آنها استفاده شود.
اين هواپيماها با نام F ۵ ـ۲۰۰۰ شناخته مي شوند كه در سال ۲۰۰۰ عملياتي شدند. در سال ۱۹۹۲ نيروي هوايي تايوان ۴۸ فروند ۵ ـ ۲۰۰۰ تك سرنشين و ۱۲ فروند دو سرنشينه آموزشي سفارش داد. اولين اسكادران آن در ۱۹۹۷ شكل گرفت و آخرين جنگنده هم در ۱۹۹۲ تحويل داده شد.
قطر هم در ۱۹۹۴ ، ۱۱ فروند سفارش داد.
با چنين وضعيتي شركت دزاولت بهينه سازي را كمي جلوتر برد و با ارتقاي سطح سيستم ها مدلي جديد با نام ۹ ـ ۲۰۰۰ را ارايه داد كه داراي رادار۲- RDY (اين بار با دو قابليت جديد در سيستم موشك هاي هوا به زمين) بود. امارات متحده عربي (با سفارش هاي ابوظبي)، مشتري پر و پا قرص، سفارش ۳۰ فروند هواپيماي مدل جديد ۹ـ۲۰۰۰ و ارتقاي ۳۳ فروند از هواپيماهاي خود را داد كه ارسال سفارش ها از ۲۰۰۲ شروع شد.
مدل هاي ميراژ ۹ـ۲۰۰۰ امارات براي اقدامات ضربتي ـ تهاجمي كاملاً تجهيز است، من جمله موشك هدايت ليزري شهاب محصول شركت ثيلس داموكلس و نيز ناوبري نهار كه باعث كامل شدن سيستم هاي رادار مي شود. امارات همچنين در پي موشك هاي كروز شاهين سياه است. (چندين ماه پيش در همين صفحه آسمان مقاله اي درباره هوافضاي كشور امارات متحده عربي به چاپ رسيد)
از ديگر سيستم هاي هواپيماهاي نسل دوم مي توان به موقعيت ياب جهاني (GPS) موشك هاي حساس حرارتي با سنسورهاي فواصل دور نيز اشاره كرد.
ميراژ ۴۰۰۰
ميراژ۴۰۰۰ مدل بزرگ شده ميراژ۲۰۰۰ است كه در ابتدا با موتور M53-2 ساخته شد و نام اصلي آن دلتاسوپر ميراژ است كه در ۱۹۷۵ معرفي شد و در سال ۱۹۷۹ عملياتي شد گرچه گفته مي شود براساس نيازها و سفارش هاي كشور عربستان سعودي ساخته شده است. وزن خالص آن ۷۴درصد بيش از ميراژ۲۰۰۰ است. از لحاظ اندازه با هواپيماي جنگنده عقاب آمريكايي ۱۵- F يا جنگنده روسي ۲۷ SU- برابري مي كند. طراحي آن با كانارد (دو بالچه كوچك در جلوي بال هاي اصلي) است. ميراژ ۴۰۰۰ پروژه خصوصي شركت دزاولت بود كه براي ره گيري و تهاجمات سطحي و كم نفوذ در نظر گرفته شده بود. «مانند حمله به قايق ها و لنج هاي كوچك»
هشت تن مهمات در ۱۱ محل تعبيه شده در آن سوار مي شود، همچنين مخازن حمل سوخت، برد آن را زياد مي كند و مانند ميراژهاي بال دلتايي دو مسلسل DEFA با كاليبر ۳۰ ميلي متر بر روي آن سوار شده است.
بيشتر بدنه آن با كامپوزيت است. تنها يك مدل ساخته و در اوايل دهه ۸۰ استفاده شد. شركت دزاولت هيچ خريداري براي اين مدل نداشت و طرح براي چند سالي مسكوت مانده بود. در سال ۱۹۸۶ براي آزمايش سيستم رافائل به كار آمد و در نهايت در سال ۱۹۹۵ به موزه هوافضاي پاريس واگذار شد.

ساعات شرعي
اذان ظهر: ساعت ۰۶:۱۳ ـ
اذان مغرب: ساعت ۵۷:۱۹
اذان صبح فردا: ساعت ۰۳:۵

ماشين
هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ورزش
هنر
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |  ديدار  |
|  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |