خسرو نقيبي
در سال ۱۹۷۰ جوآن كرافورد به دعوت يك جوان نه چندان مطرح بازي در بخش كوتاهي از يكي از اپيزودهاي مجموعه «گالري شبانه» را مي پذيرد؛ وقتي برداشت تمام مي شود شرلي ادر خبرنگار ديترويت فري پرس به سراغ كرافورد مي رود تا با او صحبت كند. كرافورد به جوان پر جنب و جوش پشت دوربين اشاره مي كند و مي گويد: «برو و با آن پسر حرف بزن چون او مهم ترين كارگردان همه تاريخ خواهد شد.»
آن روز ادر اين موضوع را خيلي جدي نمي گيرد اما چند سال بعد وقتي «آرواره هاي كوسه» جدول فروش ايالات متحده را تكان مي دهد، او اين خاطره را با آب و تاب براي همه تعريف مي كند. پسري كه كرافورد او را آنگونه خطاب كرده بود، حالا مقتدرترين چهره هاليوود است: استيون اسپيلبرگ.
خبرسازي دوباره
اين روزها نام اسپيلبرگ باز هم درصدر اخبار است نه البته از رده بندي هاي سالانه خبري هست و نه از نظرسنجي هاي خوانندگان اينترتيمنت ويكلي.
اسپيلبرگ اين روزها با دو خبر بزرگ دوباره نامش را به سر زبان ها انداخته يكي زماني كه خبر از ساخت «جنگ دنياها» به عنوان پروژه بعدي اش داده و يكي هم وقتي چند روز بعد اعلام كرد كه كارگردان مناسب براي «خاطرات يك يك» را يافته و خودش اين پروژه را نخواهد ساخت. حالا برنامه غول هاليوود حداقل براي يكي دو سال بعدش مشخص شده... خصوصاً اين كه اعلام هم شده پروژه جنگ دنياها پرخرج ترين محصول همه اين سال هاي هاليوود و حتي پرخرج تر از «تايتانيك» با هزينه ۱۳۰ ميليون پوندي اش خواهد بود.
جز اين برنامه هاي متعدد كارگردان بزرگ در عرصه تهيه كنندگي هم كم از كارهاي ديگرش ندارد. همين حالا او ۱۰ پروژه را در مقام تهيه كننده دارد كه برنامه هاي آينده اش تا دو سال ديگر است. اين وضع مردي است كه حتي آخرين فيلمش نه با اقبال منتقدان و نه با استقبال تماشاگران روبه رو شده؛ هرچه باشد او استيون اسپيلبرگ بزرگ است.
آغاز
در آخرين روزهاي پاييز سال ۱۹۴۶ در سينسيناتي اوهايو استيون آلن اسپيلبرگ به دنيا آمد. از همان كودكي، استيون عشق سينما بود و همين موضوع سبب شد در ۱۳ سالگي نخستين فيلم كوتاهش را بسازد. اسلحه آخر در ۱۹۵۹ ساخته شد و تا پنج سال بعد يعني ۱۸ سالگي سه فيلم ديگر هم به كارنامه او اضافه شد و بعد هم چند اپيزود تلويزيوني نشان داد كه اين جوان، آينده درخشاني خواهد داشت.
آينده درخشان تنها يك سال بعد از پيش بيني جوآن كرافورد اتفاق افتاد. «دوئل» آغاز راه بود و «شوگرلند اكسپرس» امتداد اين راه اما «آرواره هاي كوسه» فيلمي بود كه اسپيلبرگ را در ۲۹ سالگي به قله موفقيت رساند.
پس از آرواره ها، اسپيلبرگ به همراه جورج لوكاس به عنوان استعدادهاي نوين هاليوود شناسايي شدند اما هم اسپيلبرگ و هم لوكاس ترجيح دادند به علايق قبلي شان بازگردند. در ۲۰ سالگي اسپيلبرگ فيلمي ساخته بود درباره هجوم موجودات فضايي به زمين و البته موجوداتي غريب هم خلق كرده بود. «برخورد نزديك از نوع سوم» كه اولين قدم اسپيلبرگ بعد از موفقيت قبلي بود، كاملاً در همان حال و هوا ساخته شد و البته نشان از نگاه متفاوت كارگردان به مقوله سرگرمي سازي هم داشت.
دهه ۸۰ اما آغاز قدرت نمايي و تبديل شدن به يك چهره درجه يك بود. سال هايي كه اسپيلبرگ خودش را به عنوان وزنه اي در هاليوود آن سال ها مطرح كرد.
ئي تي متولد مي شود
نخستين قسمت اينديانا جونز وقتي تبديل به تصوير يك قهرمان آمريكايي شد و فيلم با فروشي خيره كننده در گيشه هم مواجه شد، اسپيلبرگ فرصت هركاري را داشت و اين فرصت زماني براي خلق ئي تي را پديد آورد.
خيلي ها ئي تي را بزرگترين فيلم علمي تخيلي طول تاريخ مي دانند و البته ماندگاري اين كاراكتر نشان از همين مسئله هم دارد. فيلم چه در جلوه هاي ويژه و چه در داستان يك نوآوري تمام عيار بود. دو اينديانا جونز بعدي كه به ترتيب در سال هاي ۸۴ و ۸۹ ساخته شدند، بيشتر آقاي كارگردان را مجاب كرد كه مي تواند در بين اين پروژه هاي پولساز فيلم هاي مهجورتري هم بسازد. حاصل اين نگاه خلق «رنگ ارغواني»، «امپراتوري خورشيد» و «هميشه» بود. فيلم هايي كه گاه حتي به مرز يك كار كاملاً شخصي هم مي رسيدند.
هوك در ابتداي دهه ۹۰، ادامه راه اينديانا جونزها بود و تا اين جا اسپيلبرگ هم در وجه فني و هم در وجه هنري به چهره اي شناخته شده بدل گشته بود اما اقبال منتقدان به او در حد يك كارگردان مسلط بر ابزار بيشتر نبود. ادامه كار او در دهه ۹۰ اين موقعيت را هم تغيير داد.
توفيق توامان تجاري و هنري
سال ۹۳ اوج نبوغ اسپيلبرگ است. سالي كه او همزمان روي دو پروژه «پارك ژوراسيك» و «فهرست شيندلر» كار كرد. يكي اثري درباره خلق دوباره دايناسورهاي ما قبل تاريخ با جلوه هاي ويژه خيره كننده و فضايي منحصر به فرد كه در كوتاه ترين مدت تبديل به پرفروش ترين فيلم تاريخ سينما شد و ديگري اثري سياه و سفيد درباره جنگ جهاني دوم با ريزبيني هاي هنري خاص كه تصويري ملموس از كوره هاي آدم سوزي و جنايات نازي ها ارايه مي داد.
وقتي اسپيلبرگ در نخستين شب فروردين ۱۹۹۳ دوبار روي سن مراسم اسكار رفت تا هم جايزه كارگرداني و هم جايزه بهترين فيلم را دريافت كند، آن سوتر مردم هنوز براي ديدن افسانه علمي تخيلي او صف بسته بودند. توفيق توامان تجاري ـ هنري خط مشي آينده اسپيلبرگ را شكل داد. او در پي هر فيلم تجاري اش ساخت يك فيلم شخصي را هم آغاز كرد.
ساخت همزمان «آميستاد» و «پارك ژوراسيك ۲» و بعد كار روي پروژه نجات سرباز رايان حاصل همين نگاه و ديدگاه بود. آميستاد موقعيت فهرست شيندلر را تكرار نكرد اما نجات سرباز رايان باز هم توفيق فراوان اسپيلبرگ را در هر دو وجه به همراه داشت هر چند اسكار بهترين فيلم در مصاف با «شكسپير عاشق» جان مدن از دست رفت.
كارخانه روياسازي
در همه اين سال ها نام كارخانه روياسازي براي هاليوود بسيار به كار رفته است. اما وقتي در نيمه هاي دهه ۹۰ سه غول هاليوودي از سر استوديوي بزرگ جدا شدند تا در كنار هم استوديوي تازه اي به راه بيندازند اين نام نامي غريب براي اين موسسه بود. جفري كاتزنبرگ، ديويد گفن و اسپيلبرگ كه حرف اول نامشان SKG را شكل داد، نام ديگر كمپاني شان را «دريم وركز» به معناي روياسازي نهادند و اولين توليدشان هم «نقاب زورو» درباره يكي از روياهاي هاليوودي بود. اينگونه شد كه روز به روز بر ثروت اسپيلبرگ افزوده شد تا در راي گيري سال ۹۷ مجله امپاير، او بزرگترين چهره هاليوود نام گرفت.
در آغاز هزاره در يك آمار ديگر سقف ثروت او دو ميليارد دلار ارزيابي شد و البته خانواده دوست بودنش هم سبب شد تا در كنار همسرش كيت كپشاو از زوج هاي طلايي هاليوود هم لقب بگيرند.
در كنار نابغه
در سال هاي پاياني دهه ۹۰ بارها از رابطه نزديك استنلي كوبريك بزرگ با اسپيلبرگ به ميان آمد. در واقع كوبريك قصد داشت پس از «چشمان مبهوت» فيلمي به نام «هوش مصنوعي» بسازد و دوست داشت ميزان تخيلاتش را با جلوه هاي ويژه اي كه اسپيلبرگ به ريزه كاري هايش تسلط داشت هماهنگ كند.
وقتي كوبريك در آخرين سال دهه ۹۰ درگذشت، اسپيلبرگ تصميم گرفت آخرين ميراث كوبريك را خودش بسازد و حاصل فيلم اسپيلبرگ شد. فيلمي كه در سال ۲۰۰۱ به نمايش درآمد و البته شاخص ترين وجه آثار اسپيلبرگ را در خود نداشت. پايان خوش و فضاي شوخ و شنگ در اين جا جاي خود را به فضايي سرد و دردناك داده بود. فضايي كه حتي اسپيلبرگ آن را براي شيندلر هم مجاز نديده بود.
در همان زمان شنيده شد كه اسپيلبرگ تمايل دارد تا رمان محبوب ج.ك. رولينگ را مقابل دوربين برد. هري پاترها آنقدر شهرت پيدا كرده بودند كه اسپيلبرگ هم وسوسه اقتباس سينمايي اش را داشته باشد و البته كار با هيلي جوئل آرمنت در هوش مصنوعي خيال او را بابت نقش هري راحت كرده بود ولي رولينگ پيشنهاد اسپيلبرگ را نپذيرفت و از او خواست كه همه گروهش را از انگليسي ها انتخاب كند و حتي لوكيشن ها را هم از لندن برگزيند. اينگونه شد كه كريس كلمبوس سر صحنه هري پاتر رفت و اسپيلبرگ ساخت يك علمي تخيلي ديگر را آغاز كرد.
گزارش اقليت در كنار تام كروز توفيق توامان تجاري و هنري ديگري بود و فيلم «راحت تر اگه مي توني منو بگير» هم در كنار لئوناردو دي كاپريو و تام هنكس تجربه اي ديگر ساخت. ترمينال كه فيلم امسال اسپيلبرگ بود در پي همان فضاي شوخ و شنگ و راحت فيلم قبلي آغاز شد هر چند فيلم توفيق هيچ كدام از كارهاي قبلي را نداشت.
اسپيلبرگ اين روزها
«جنگ دنياها» اينديانا جونز ۴ و «ونگنس» پروژه هاي بعدي اسپيلبرگ تا سال ۲۰۰۶ براي كارگرداني هستند. پروژه هايي سنگين كه تازه «خاطرات يك گيشا» از رويشان برداشته شده است.
اسپيلبرگ كارگردان توانايي است و بخشي از اين توانايي فني را خودش حاصل كار با يك تيم ثابت مي داند. تقريباً موسيقي همه فيلم هاي او كار جان ويليامز است و مدير فيلمبرداري اغلب آثارش يانوش كامينسكي. جز اين او با بازيگران تقريباً واحدي هم كار مي كند. نگاهي به فهرست كارهاي او نشان از اين مسئله دارد از سوي ديگر او همچنان حامي بزرگترين توليدات علمي تخيلي است و سعي مي كند توليد اين دست از آثار را انحصاراً براي دريم وركز نگاه دارد.
شنيده هاي اين روزها حكايت از بودجه اي حدوداً ۲۰۰ ميليون دلاري براي جنگ دنياها دارد اين گام تازه اي در كارنامه استيون اسپيلبرگ خواهد بود. شك نكنيد.