نويسندگان و ناشراني كه به معرفي كتاب خود در ستون خواندني ها تمايل دارند مي توانند يك نسخه از اثر خود را به نشاني خيابان آفريقا، بلوار گلشهر، مركز خريد آي تك، طبقه چهارم،بخش داستان ارسال كنند.
درباره جوان
مباني جامعه شناسي جوانان
نويسنده: برنهارد شفرز
ترجمه: كرامت ا... راسخ
ناشر: ني
در اين كتاب نويسنده تلاش مي كند تا مسايل جوانان را از منظر جامعه شناسي نوين مورد بررسي قرار دهد و در اين راه از آموزه هاي علوم تربيتي و روان شناسي مدرن هم بهره مي گيرد. در فصل هاي ابتدايي كتاب، نويسنده از تعاريف متفاوتي سخن مي گويد كه پيرامون دوره جواني وجود دارد. در بخشي از آن مي خوانيم:
«با عنايت به بي ساختار شدن و غيراستاندارد شدن دوره جواني والتر هورنشتاين مي گويد كه اصولاً مفهوم دوره جواني دچار تعارض شده است: از نظر تاريخي جوانان ديگر تنها با شاخص هايي مانند تقسيم كار، تمايزات لازم در دنياي كاري، گسترش هرچه بيشتر تخصص ها در روند توليد و آمادگي براي زندگي آينده به صورت گسترده اي به بخش هاي مختلف تقسيم نمي شوند بلكه در كنار عناصر و عوامل بالا ما شاهد فرآيند ديگري هستيم. دوره جواني براي جوانان داراي معنايي خاص شده است. براساس اين رهيافت دوره جواني ديگر تنها دوره چشمپوشي از نيازهاي آني و پرداختن به آموزش و آمادگي براي يك زندگي مطمئن در آينده نيست. برپايه همين مكانيسم است كه دوره جواني را به عنوان دوره اي مستقل در حيات انسان مي دانند. اين شرايط سبب دگرگوني اساسي در طرح رهيافت تربيت جوانان شده است. رهيافتي كه با مفهوم مهلت اجتماعي تعريف مي شود. مهلت اجتماعي به معناي فراهم كردن فضايي براي جوانان است تا آنها فرصت آزمايش داشته باشند تا هويت خويش را تعيين كنند و به دنياي جواني خويش معنا دهند. اما دنياي واقعي با شرايطي كه اين رهيافت تصوير مي كند، متفاوت است. شرايط واقعي رسمي، قهرآميز و از نظر اجتماعي اجباري است. اين شرايط به نظر جوانان، بي محتوا و مخرب دوره جواني آنها به نظر مي آيند. بنابراين در تجربه بسياري از جوانان، واقعيت هاي زندگي پاسخگوي نيازهاي آينده آنها نيز نيست.»
پرسش هاي سرنوشت ساز
آيا...؟
پرسش هايي براي ارزيابي ارزش هاي شما
نويسندگان: ايولين مك فارلين، جيمز سيول
ترجمه: مريم زويني
ناشر: نگاره آفتاب
در پيشگفتار اين كتاب آمده:
«مي خواهيم بدانيم: چه چيزي براي شما مهم است؟ به چه چيزي اعتقاد داريد؟ چقدر اعتقاد داريد؟ بيشتر پرسش هاي اين كتاب هرگز براي شما مطرح نخواهد شد. ولي اگر مجبور شويد چه پاسخي مي دهيد؟ اصلاً مي توانيد پاسخ دهيد؟ آيا واقعاً مي دانيد كه هنگام يك تصميم گيري بسيار دشوار يا بسيار وسوسه كننده چه خواهيد كرد؟ اعتقادات ما چيزهايي، كه از آنها دفاع مي كنيم و به خاطرشان مي جنگيم معرف ما هستند؟ يعني نشان مي دهند كه پدر و مادرمان ما را چگونه پرورش داده اند يا ما فرزندمان را چگونه پرورش داده ايم و صد البته جامعه اي كه عضو آن هستيم چگونه است. آيا براي نجات دادن فرزندتان حاضر هستيد كسي را بكشيد؟ براي نجات دادن فرزند كس ديگر چطور؟ براي نجات دادن پدر و مادرتان چطور؟ براي دفاع از كسي كه دوستش داريد حاضر هستيد شهادت دروغ بدهيد؟ حاضريد به خاطر پول از عشق چشم بپوشيد؟ حاضريد به خاطر عشق از پول بگذريد؟ حاضريد به خاطر جاودانگي از عشق بگذريد؟ حتي اگر زندگي تان طوري باشد كه پرسش هايي نظير اينها برايتان پيش نيايد، معني اش اين نيست كه نبايد به آنها پاسخ دهيد (البته اگر مي توانيد).»
آغاز جريان
دل سگ
نويسنده: ميخاييل بولگاكف
ترجمه: مهدي غبرايي
ناشر: كتابسراي تنديس
اخيراً كتابسراي تنديس چاپ جديدي از رمان دل سگ ارايه داده كه از قرار معلوم يكي از بهترين ترجمه هايي است كه از آثار بولگاكف صورت گرفته است. دل سگ را يكي از مهم ترين آثار داستاني قرن بيستم روسيه مي دانند كه سرآغاز مطرح شدن بولگاكف به عنوان يكي از نويسندگان تاثيرگذار قرن بود.
در بخشي از رمان مي خوانيم: «سگ روي پاهاي سست ايستاد، تلوتلو خورد و لرزيد، اما حالش به سرعت بهتر شد و پشت لبه آويخته روپوش فيليپ فيليپويچ به راه افتاد. باز هم راهرو باريك را طي كرد، اما ديد كه اينك چراغي با حباب گرد شيشه اي از سقف روشنش كرده است. در جلا زده كه باز شد سگ به اتاق كار فيليپ فيليپويچ وارد شد...»