جمعه ۱ آبان ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۵۳۳
index
نگاهي به افول دو تيم مدعي قهرماني
طلسم هاي شكسته
شايد اگر بتوان وضعيت حاضر را با آنچه در ليگ برتر بريتانيا اتفاق افتاده مقايسه كرد وضعيت بايرن مونيخ را پايين تر از چارچوب تيمي چون چلسي ديد از نظربسياري بايرن بر پايه هاي محكم تري از لحاظ ساختاري استوار است و بن مايه تيمي چون چلسي چيزي جز دلارهاي ناتمام آبراموويچ نيست
007557.jpg
امين ساكت
(۱)
«چرا اينگونه شد؟»، «چرا اين اتفاق رخ داد؟»، «چه كسي چنين پيشگويي نحسي كرده بود؟»، «بالاخره اتفاق افتاد.»، «مورينيو شكست خورد»، «كيگان مبهوت كرده خود!» و...
همه اين تيترهاي طلايي وقتي صفحه اول مطبوعات جهان را پوشاند كه ديگر كار از كار گذشته بود. ديگر شكاف به وجود آمده از حد چند گل گذشته و به چندين رسيده بود. حالا ابر همه روياها متلاشي شده است و هواداران چلسي در بهت و ناكامي اخير خود به سر مي برند.
نقطه آغاز كجا بود؟ همه چيز در هفته اي كه سپري شد اتفاق افتاد؛ نخستين شكست فصل چلسي رخ داد و فاصله آرسنال قهرمان و چلسي ناباورانه افزايش يافت. اگر آنلكا مهاجم منچسترسيتي پنالتي را هرز مي داد، و اگر فريرا اين خطاي تاريخي را انجام نمي داد حالا وضعيت براي هواداران چلسي تا اين حد تاريك و مملو از خشم نبود.
كركري هاي مابين آرسنال و چلسي به طرزي سهل انگارانه و به دور از تدبير فروكش كرد. حالا تيم قهرمان بريتانيا با خيالي آسوده و با تكيه بر ۲۹ گل زده مي داند كه رقيبان به او نخواهند رسيد و سرانجام، هماني است كه فرگوسن مي خواهد يعني در دست گرفتن كاپ نقره اي ليگ برتر بريتانيا.
گرفتن يك پنالتي از سوي منچسترسيتي، لرزيدن دروازه پتر چك - دروازه بان چلسي - كسب اولين گل در فصل جاري و... اينها همه اتفاقات افتاده است، اما چرا؟ چرا چلسي بايد مقابل تيم بحران زده اي چون منچسترسيتي شكست مي خورد؟ چرا علي رغم جريان ناتمام حمايت هاي مالي آبراموويچ خلاءهاي غيرقابل پيش بيني در تيم به وجود آمد؟ و چرا خوزه مورينيو جايگاه باثباتش را اين چنين از دست داد؟
خب، به هرحال اين نيز نوعي افول است؛ «سقوط در اوج»، حالا در جدول رده بندي يك شكست براي اين تيم ثبت شده است. خوشبختانه تفاضل گل شش تايي او را در رديف دوم جدول حفظ كرده است و اين تنها بارقه اميد هواداران است.
اما چه اتفاقي افتاد؟ وقتي خوزه مورينيو - مربي چلسي - بعد از اتمام بازي مقابل دوربين ايستاد، رو به همه هواداران گفت: «واقعيت اين است، ما شكست خورديم.» مربي مطرح چلسي كه تا ديروز پذيرفته شده و مقبول بود،  امروز بايد سؤال پاسخ دهد.
انتقادهاي وارده بر مورينيو نه تمرين  دهي تيم است، نه نحوه برنامه ريزي و نه حساسيت بر بازيكن خاصي. تنها تاكيد بر تركيب بندي ويژه و ايده آل چلسي است. مدافعان امروز چلسي كساني هستند كه در مقابل سخت ترين شوت ها مقاومت داشته اند و اين دفاع مطلوب و لايق چنين تيم برتري است. اما مهاجمان چلسي مهاجماني چون لمپارد و ماكه له له كه خود در حد و اندازه شان بهترين هستند و مابقي بايد قوي تر و توفنده تر از اين باشند. اين واقعيتي است كه قابل كتمان كردن نيست. با وجود همه حساسيت هايي كه بالاخص از سوي رومن آبراموويچ اعلام شده بود، خريدهاي اخير و تامين مهره هاي تدافع و تهاجم در حدي ايده آل مفروض شده بود، اما اينك بوي ضعف هايي جدي، آرام آرام به مشام مي رسد.
007560.jpg
اينها جملگي آغاز تخريب سد انتقاد و خوردگي بر چلسي است. اما آيا به گل نشستن يك پنالتي مي تواند ضعف مدافعان را به رخ بكشاند؟ اين كه تفاضل گل هاي چلسي و آرسنال فاحش است مي تواند جايگاه مهاجمان را به نقد بكشاند اما مدافعان را خير. از طرفي شايد بتوان مثل هميشه وقوع اتفاقي بد را به نبوده ها ارجاع داد. اكثر مهره هاي انتخابي چلسي براي حضور در ليگ برتر توانستند تا اين جاي كار با تيم همراه باشند اما وقتي مصدوميت ديديه دروگبا در روزهاي آغازين ليگ برتر اتفاق افتاد، لطمه اي جدي به اين تيم وارد آمد. شايد ادامه اين بحث اصرار بر نبوده ها باشد اما دروگبا كسي بود كه مورينيو به آن اميد زيادي داشت. علاوه بر اين دلارهاي صرف شده براي خريد وي، حركت به سوي هيچ بود كه تحقق تيمي بدون خلل و فرج رها از رگبار انتقاد چون آرسنال را ميسر نساخت. به هرحال بحران رخ داده همان طور كه خوزه مورينيو بلافاصله پس از اتمام بازي آن را پذيرفت، بايد پذيرفته شود. هنوز اميد زيادي باقي است. مهره هاي آبراموويچ مي توانند هماني باشند كه او مي خواهد و مي توانند شگفتي ساز و رويايي باشند.
(۲)
دومين شكستي كه مي توان به عنوان دومين طلسم شكسته شده از آن ياد كرد، خرد شدن غرور مردان بايرن مونيخ در بوندس ليگاست. ماگات، هدايت كننده اين تيم، نيز جزو آنهايي بود كه توانسته بود بايرن مونيخ پرمدعا را تا اين جاي فصل به جلو بكشاند. اما بالاخره اين ادعا نيز از بين رفت حالا مهره هاي ماگات اولين شكست فصل را در كارنامه شان جاي داده اند.
شايد اگر بتوان وضعيت حاضر را با آنچه در ليگ برتر بريتانيا اتفاق افتاده است مقايسه كرد وضعيت بايرن مونيخ را پايين تر از چارچوب تيمي چون چلسي ديد. از نظر بسياري بايرن بر پايه هاي محكم تري از لحاظ ساختاري استوار است و بنمايه تيمي چون چلسي چيزي جز دلارهاي ناتمام آبراموويچ نيست. اما اگر ايده هايي اين چنين چيزي جز برگرفته از احساس هاي ناشي از حس حسادت نيست. شايد جمله بي پيرايه اي باشد اما واقعيت امر همين است. اگر امروز تيمي چون چلسي، به خاطر كم كاري مهاجمانش محاكمه مي شود، بايرني ها و ماگات به دلايل عميق تري به ميز محاكمه هواداران كشيده مي شوند.
قطعاً اين اشتباهات جزيي در مقايسه با تيم هاي قعرجدول وضعيت بسيار بهتري دارند اما هواداران از آنها انتظاري جز قهرماني ندارند. همه عاشقان بايرن در سرتاسر دنيا، همه كساني كه هر روز براي مبارزه مابين تيمشان و تيم حريف چشم مي بندند و آرزو مي كنند چيزي جز پيشي گرفتن از حريف را نمي خواهند. حالا وقتي چنين اتفاقي مانند آنچه در بوندس ليگا رخ داد، اتفاق مي افتد آنها مي مانند و جايگاهي خالي براي تيم محبوبشان.
پيروزي تاريخي شالكه در بايرن مونيخ شرايط تازه اي را براي اين تيم به وجود آورد. ضعف هايي كه ماگات آنها را باورداشت به عقيده تبديل شد. حالا او راحت تر مي داند كه تاكتيكي كه به آن اصرار دارد نمي تواند تيم را تغذيه كند و از طرفي بايد ضعف هاي فاحش در خط مياني و دفاع را بپوشاند. ماگات اينها را وقتي فهميد كه ابه ساند، آيلتون و آساموآ از شالكه از نقاطي كه او حتي فكرش را نمي كرد تيمش را مورد اصابت قرار دادند.
ماگات خود نيز به اين اعتقاد دارد «وقتي رانگنيك مهره هايش را آرايش داد، وقتي بازي به ميانه ها رسيده بود احساس كردم بوي خلاءهاي عميقي به مشامم مي رسد.» شايد اين شكست فرصت عظيمي از بايرني ها را ربود اما لااقل توانست ساختاري متخلل از اين تيم را ترميم كند. حالا او مي داند كه در به كارگيري لوچيو، هارگريوز و شوايتزيگر بايد تدبيري تازه بينديشد و يا تمرين هاي سخت تري را براي آنها برنامه ريزي كند. به هرحال ماگات امروز، در فضاي بسته داغي از خشم قرار دارد كه بايد هرچه زودتر از آن خلاصي يابد.
آلماني هاي فوتبال پرست معمولاً فرصت زيادي به مربيان نمي دهند، شايد يك شكست براي تعويض دوباره آنها كافي باشد. قطعاً فرصتي كه به ليپي، مربي ايتاليا، در سري رقابت هاي ايتاليا داده شد، تقديم ماگات نخواهد شد و شايد تعلل آنها تاكنون باور ضعف مهره هايي باشد كه تا ديروز مشكلي جدي از خود بروز نداده بودند. بنابراين ريشه اين برآيندها تنها رو به سوي ماگات نيست. باور اين كه لوچيو بيشتر از هر زمان ديگري دفاع كرده بود و يا فرم نبودن ابه ساند اتفاق هاي واضحي بودند كه همه هواداران باور داشتند حالا تنها فرصتي كه باقي ماند تقديم ماگات مي شود آنها نمي خواهند از تيمي چون شالكه و يا هر تيم ديگري عقب بمانند.
(۳)
اتفاق هاي اخير در دو جام معتبر دنيا، وقوع پيشامدهاي مكرري هستند كه براي همه تيم ها امري عادي است. تنها قشري كه نمي توانند يا نمي خواهند بپذيرند دسته هاي متعصب هواداران است حالا چه بريتانيايي تبار و چه از جنس ژرمن ها. وقوع دو اتفاق مشابه براي دو تيم نامدار نيز شايد وقوعي تكراري باشد اما همه اينها حس و لمس وقوعي بد اما تكراري است. تلاش و تلاش و تنها براي يك لحظه ايستادن، باختن.
چلسي مي خواهد به آرسنال برسد و آرسنال در حال تاختن است. بايرن به دنبال صدرنشيني است و تيم هاي ديگر به دنبالش. در اين گيرودار ابرهاي متراكم خيال هاي هواداران است كه آرزومند و با جسارت كامل تشكيل و سپس متلاشي مي شوند و...
منابع: manchesteronline.co.uk
, int.com

يادداشت
رسم جديد
اتفاقات لحظه نود در فوتبال فراموش نشدني و خاطره انگيزند و هر روز پر است از لحظاتي اين چنين. همه كساني كه تيم محبوبشان تنها و تنها ايتالياست قطعاً هفته آتي را با روحيه اي مضاعف آغاز خواهند كرد چرا كه با پايان رسيدن هفته اي كه گذشت انبوه نگراني ها و دلهره هاي آنان فروكش كرده و با اميد حضور تيم ايتاليا در تقسيم بندي نهايي بازي هاي جام جهاني آرام خواهند گرفت.
در روزهاي گذشته زماني كه تيم ايتاليا براي صعود به رديف اول جدول و تقلا براي سقوط نكردن به رده هاي پاييني دست و پا مي زد، مطبوعات دنيا مرثيه خواني را آغاز كردند. همه عقايد از مقايسه حضور ايتاليا در يورو آغاز مي شد و به ضعيف  عمل كردن اين تيم در رقابت هاي مقدماتي خاتمه مي يافت. همه مطالب حاكي از اين بود كه بايد همه اميدها بر تيم را نا اميد كرد و منتظر پايين  آمدن ايتاليا از پله هاي صعود به جام جهاني ماند.
از نظر آنان رقابت تنگاتنگ با نروژ و اسلووني نياز به انگيزه اي بالاتر داشته است و ايتاليا در گرداب مشكلات فراوان عاري از اين محرك است و...
حالا از همان لحظات دقايق نودي آغاز شده است از همان هايي كه هرچه فلسفه، عقيده و پيش بيني تاكنون وجود داشته است را به خاك مي سپارد و مبهوت اتفاق هاي نو و حيرت انگيزمان مي كند. حالا آن تيمي كه مفهوم مرثيه هايش در اين بود كه ايتاليا خداحافظ، رديف اول گروه پنجم را به نام خود زده است. ليپي ـ مربي تيم ملي ايتاليا ـ توانست در بهترين موقعيت شرايط را به نام خود و تيمش كند و سپس با آرامشي ژرف به استقبال وقفه بلندمدت مسابقات آتي رود.
آن مسابقه هيجان انگيز و آن لحظات نودي در جنگ مقابل بلاروس تحقق پيدا كرد. اين مسابقه تنها جنجالي ساده بين دو تيم نبود بلكه محل هنرنمايي بلاروس و ايتاليا بود با لحظات به يادماندني و ثبت شده در تاريخ فوتبال اين دو كشور. براي هر دو زدن گل آخر يعني تصاحب همه جذابيت در صدر جدول بودن و در نهايت...
در انتها وقتي درخشش ارقام برد استاديوم پارما نشان داد كه ايتاليا توانسته چهار بار دروازه تيم حريف را بگشايد و حالا اختلاف او و تيم بلاروس تنها در زدن يك گل است. در همين لحظات بود كه زمان «دقايق نود» به پايان رسيد و همه فرمول ها واژگون شد... و حالا ايتالياي محبوب هماني است كه هواداران مي خواهند حالا روياي حضور اين تيم در جام جهاني و قطعي شدن ورودش در تقسيم بندي جام جهاني حتمي است. خب، ديگر مي شود ايتالياي نگون بخت را از زير عدسي ضخيم ذره بين بيرون كشيد و منتظر بازي هاي آتي ماند. چهار ماه تا آغاز رقابت هاي ديگر فرصتي طلايي براي اين تيم است. فرصتي كه مهم تر از هرچيز سبب مي شود ايتاليايي  تبارها با روحيه اي كه حاصل برد اخير است، تمرين كنند و بدانند كه جهان منتظر انجام رقابت هاي آنهاست. هواداران اين تيم در دنيا انتظار بزرگ و ويژه اي دارند و اين توقعي است كه با هيچ چيز جز بودن، ماندن و درخشيدن در جام جهاني تامين نخواهد شد.
در هفته اي كه سپري شد، دقيقاً قبل از آغاز بازي با بلاروس، ليپي اعلام كرد كه ما امتيازهاي اين بازي و ساير رقابت ها را مي خواهيم و اين آخرين فرصت ماست. آنچه بيش از هر چيز در رقابت هاي سپري شده مورد انتقاد بود، فرانچسكو توتي بود. انتقالات متوالي او و نامتعادل بودن در پست ويژه اش در تيم ملي، او را به نوعي ناهماهنگي كشانده بود. از نظر ليپي او نياز به زمان داشت تا بتواند با ايده هاي او هماهنگ شود. از نظر او همه بازيكنان پس از صرف زماني كوتاه يا بلند به فرم ايده آلشان رسيده اند و حالا توتي نيز همين شرايط را دارد.
اين سخنان گفته شده مربوط به ابتداي هفته گذشته است و حالا همه چيز مطابق با ايده هاي ليپي هماهنگ شده است. نام اعجوبه، لقب جديدي است كه در كنار نام اين مربي قرار دارد. او مرد جسور و با انگيزه اي است كه در سكوت و خدمت خود معجزه مي كند. يكي از خصوصيت هاي بارز اين مرد در تسلط بر شرايط است. شرايطي كه شايد آنقدر پرهياهو و آنقدر برضد او باشد كه شايد با درجه اعتماد به نفسي معمولي مجالي براي ادامه باقي نماند و فقط رفتن انتخاب شود. اما او ماند در هر شرايطي؛ چه زماني كه مطبوعات داد از انتقاد برداشته بودند و چه حالا كه او را ستايش مي كردند اين ويژگي خاص اوست و شايد قطعي ترين گزينه اي كه ايتالياي رو به سقوط را به تعادل آن هم در رديف اول جدول رساند.
نكته ديگري كه مي توان سرپا ايستادن ايتاليا را به آن مربوط دانست فدراسيون فوتبال ايتالياست. زماني كه اولين شكست اين تيم تحقق پيدا كرد، زواني پاتوني مسئول انتقالات اين تيم نامه هاي پي در پي و شكايت هاي متنوعي را دريافت كرد. مضمون نامه ها در اين بود كه بايد جانشيني در خور نام ايتاليا به جاي ليپي انتخاب شود، ليپي بايد برود، تيم بايد دوباره سازماندهي شود، وقوع يورويي دوباره نمي خواهيم و...
شايد اگر رسم شايع در فدراسيون هاي دنيا در ايتاليا نيز اجرا مي شد امروز ايتاليا در نوسان رديف هاي چهارم و شايد پايين تر بود. پاتوني و مقامات بالاتر خواستند اعتماد كنند، به ليپي فرصت دهند؛ انتخاب سخت و ريسكي هولناك بود چرا كه هرگونه لغزشي آنها را با هواداران متعصب اين تيم رو به رو مي كرد؛ هواداراني كه وقتي خشم مقابل چشم هايشان را مي گيرد از هر راهي براي تخليه خشونت استفاده مي كنند. انجمن هاي هواداران ايتاليايي، بزرگ ترين ترس و بلندترين سد بود اما بالاخره تصميم گرفته شد. رسم امروز فدراسيون هاي فوتبال زيرپا گذاشته شد و ليپي ماند. به او فرصت داده شد و او نيز هماني را انجام داد كه انتظارش مي رفت.
فدراسيون فوتبال ايتاليا رسم جديدي به پا كرد؛ ريسك و اعتماد. گزينه سختي است اما...
ميدان خالي
مسابقات انجام شده در جهت نيل به سوي جام جهاني آلمان، در آمريكاي جنوبي، مطابق با ذهنيت هاي هميشگي پيش مي رود. وقتي تيم هايي چون برزيل، آرژانتين، پاراگوئه، شيلي، بوليوي و... كنار هم جمع مي شوند تا براي دستيابي به كسب اجازه ورود به جامي جهاني رقابت كنند ناخودآگاه همه تيم ها در مقابل بزرگاني چون برزيل و آرژانتين كنار مي روند.
تاكنون نيز اين چنين است و اين دو تيم هر كدام با امتيازهاي نوزده و هجده تايي شان صدر جدول را از آن خود كرده اند.
تيمي همچون برزيل را مي توان جزو استثنائات امروز فوتبال دنيا دانست، چرا كه توانسته است بازي هايي جذاب و ايده آل را درخور نامش انجام دهد. سپري شدن حدود ۹ بازي بدون هيچ گونه شكست يعني نشان دادن راهي رو به سوي صعود. هدف كارلوس آلبرتو پريرا - مربي تيم برزيل - فراتر از پس زدن تيم هاي جدول است. رقابت اصلي يعني تلاش براي جزو سه تيم برتر بودن.
ايستادن و قدرتمند بودن برزيل نه تنها براي سياهپوست هاي زردپوش رضايت بخش است بلكه براي همه هوادارانشان در سراسر جهان لذت بخش خواهد بود. وقتي تيم هاي قدري چون ايتاليا، فرانسه و چك يكي پس از ديگري رو به سوي تيم هاي ضعيف دارند، حفظ اعتبار براي تيمي چون برزيل با ارزش و حفظ اعتباري مهم به شمار مي رود.
پريرا مي خواهد تحقق دوباره هايي باشد كه برزيل سازنده آن بوده است. سال ۱۹۹۴ وقتي برزيلي ها براي چهارمين بار جام طلايي جهان را از آن خود كردند، تاريخ فوتبال به نام آنها رقم خورد و حالا زمان تلاش دوباره اي است.
پريرا كه خود يكي از توپ زن هاي اين تيم بوده است با عرق ملي و با تمام وجود در اختيار تيم برزيل است. از طرف ديگر اين مربي توانسته در مدت زمان طولاني سمت مربيگري خود تطبيقي ايده آل با برزيلي ها ايجاد كند و اين شايد اولين نقطه براي موفقيت  مربي اي چون او باشد.
وقتي جام جهاني ۲۰۰۲ به نام اين تيم رقم خورد، پس از خط خوردن نام اسكولاري، پريرا دوباره به تيم بازگشت. رفتن او به سال ۱۹۹۴ و فتحي دوباره باز مي گردد كه بعد از آن استعفاي او همه امور را به گونه اي ديگر هدايت كرد. در مدت وقفه بين سال هاي ۹۲ و ۲۰۰۲ با حمايت هاي بي دريغ اسكولاري شيرازه تيم متزلزل نشد.
ريكاردو تكسيرا رئيس فدراسيون تيم برزيل معتقد است: «اسكولاري مربي با انگيزه اي بود. زماني كه تيم جام ۲۰۰۲ را از آن خود كرد، استعفاي اسكولاري را نيز پذيرفت، آن هم به علت فشارهاي شديدي كه رو به سوي او بود.» او معتقد است: «تصميم هاي زندگي اسكولاري امري شخصي بود كه ما نمي توانستيم در آن دخالت كنيم. تيم برزيل به چنين تحولي نياز داشت.»
فوتبال امروز برزيل، فوتبالي حرفه اي و غني است. نمايندگان اين كشور در هر تيم بنام اروپايي حضور دارند. كمتر تيمي را مي توان يافت كه نماينده اي از برزيل نداشته باشد. اكثر آنها نيز كساني بوده اند كه مدتي در تيم ملي جوانان و يا بزرگسالان اين كشور توپ زده اند. قطعاً نام غني براي تيمي چون برزيل برازنده ترين است چرا كه ورود و خروج بازيكنان برزيلي از تيم ملي به تيم هاي خارجي تاكنون به عنوان معضلي شناخته نشده است.
پيشنهادهاي جذاب از سوي باشگاه هاي اروپايي همواره اولين انگيزه براي سفر بازيكنان حرفه اي و مستعد آمريكاي جنوبي بوده است. تيم برزيل با دستمزدهاي نزديك به اينگونه باشگاه ها توانسته است ارضاي مادي مهره ها را به خوبي انجام دهد. حالا مي ماند ماندن و يا رفتن آنها كه قطعاً حالا به دلايل متفاوت ديگري چون كسب تجربه خواهد بود.
سرزمين فوتبال خيز برزيل همواره مي تواند تامين كننده بازيكنان تيم ملي كشور و يا حتي ساير باشگاه هاي خارجي باشد. امروز ثبت شده است كه اين كشور مي تواند به راحتي حدود سيصد بازيكن را به خارج از كشور بفرستد و اين رقم ايده آلي است.
پريرا مربي آينده نگر برزيلي ها زماني كه در مسابقات كوپه آمريكا جام را از آن خود كرد مشغول انجام آزمايشي بود تا به واسطه آن بتواند از پس رقابت هاي اين جام برآيد. وقتي مسابقات به پايان رسيد، پريرا در رسانه ها اعلام كرد ما نگاهمان رو به سوي جام جهاني ۲۰۱۰ است يعني حتي فراتر از جام در پيش رو يعني ۲۰۰۶.
در حال حاضر همه چيز از نظر پريرا مساعد است وضعيت بدني، روحي و روابط مابين بازيكنان. «مسابقات طي شده بازي هاي مقدماتي جام و كسب موفقيت هاي پي درپي براي تيم سبب افزايش انگيزه در روحيه بازيكنان شده است. به ثمر رساندن ۱۹ گل تاكنون حاصل تلاش پيگير آنهاست كه در مدت زمان طولاني تمرين هايشان، امروز به بار نشسته است.»
مربي با انگيزه برزيلي ها امروز از همه آنچه وجود دارد خشنود است. حتي از ضعيف عمل كردن تيم هاي مطرحي چون فرانسه و ايتاليا. با كنار رفتن رقبا، فضاي بازي براي زردپوشان باقي مي ماند كه مي توانند راحت تر به آرزوها و آمال خود برسند.
منبع: iht.com

ورزش
ايران
هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
هنر
|  ايران  |  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |
|  ديدار  |  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |