با عبور از شهرهاي كهگيلويه وبويراحمد، بازارهاي مملو از تن پوش هاي متجددانه مردان و زنان امروزي و خالي از رنگها و نقشهاي پوياي زندگي عشاير، مشاهده مي شود، اما هنوز زنان كوچ نشين بي مرز، عطر گل بته هاي سرخ دامن هاي چين چينشان را در فضا مي پراكنند.
در نگاهي گذرا به لباس عشايراين خطه ، دلبستگي بيشتر زنان نسبت به مردان در حفظ پوشاك بومي را مي توان فهميد.
مردان عشاير در رفت وآمد به شهرها، از شكل جديد تن پوشها تاثير گرفته انداما هنوز هم آثاري از لباس بومي را در نزد مردان مشاهده مي كنيم .
لباس مردان موسوم به جبه كه در گويش محلي چقه خوانده مي شود، پيراهني است از جنس پشم گوسفند و بسيار نازك كه تا زانو مي رسد.
از نظر رنگ ،جبه كرم رنگ بيشتر مورد توجه است .
دلگ قسمتي ديگر از تن پوش مردانه ، بشكل چقه است و رنگ سفيدگلدار آن مورد پسند مي باشد. كلاه نمدي مردان نيز از جنس پشم گوسفنداست و رنگ خاكستري يامشكي آن بيشترمرسوم مي باشد.كلاه نمدي عشاير كهگيلويه و بويراحمد بر عكس قشقايي ها كه دو گوش در طرفين لبه كلاه آنها افزوده شده ، ساده و شكل كاسه است .
شال ، پارچه اي كرم رنگ يا سفيد رنگ مي باشد كه طول آن به ۱۰ متر مي رسد وبر روي دلگ به دور كمر بسته مي شود.
مردان روي پيراهن ، كمربند چرمي و پهن موسوم به دوال مي بندند. زناره نيز بندهايي است كه از سر شانه به زير بغل مي رود وبراي محكم نگهداشتن چقه به كار مي رود. كفش مردان ، گيوه موسوم به ملكي است كه رويه اش از پنبه تاب داده و تخت آن نيز چرمي يا لاستيكي است . چوپانان بويراحمدي تن پوشي نمدي به تن مي كنند كه كوردك ناميده مي شود.
در پوشاك زنان عشاير كهگيلويه و بويراحمد بيشتر از هر موضوعي ، رنگ موردتوجه است . رنگ پوشاك ، سن زنان ، موقعيت اجتماعي آنان و شرايط حضورشان در سوگ و عزا يا شادماني و سور را مشخص مي سازد. براي زنان عموما رنگ قرمز و روشن از رنگهاي مورد پسند است . بخشي از پوشاك زنان را دستمال لاكي يا چارقد لاكي با زمينه مشكي و از جنس ابريشم مصنوعي تشكيل مي دهد.
انتهاي اين چارقد ريشه ريشه است و به دور سر پيچيده مي شود و با يك گره آن را به پشت سر رها كرده و مي بندند و در زيرآن روسري و لچك بسته مي شود.
زناني كه سن بيشتري دارند، پارچه سياه و نازكي به طول تقريبا يك و نيم متر را به جاي دستمال دور سرشان مي بندند كه مينا خوانده مي شود.آنان براي حضور در عروسي و ميهماني سكه هايي از طلا ونقره به دور لچك (روسري) مي دوزند.
دختران روسري هايي به رنگ سفيد يا الوان به سر مي بندند و پولكهاي ريزالوان برآن مي دوزند.
دلگ زنانه ، كت مانندي است از جنس مخمل به رنگهاي بنفش ، قرمز، سبز و مشكي با آستري از پارچه چيت گلدار.جومه كه به تعبيري آن را بايد پيراهن ناميد، تا قوزك پا مي رسد و در دوپهلو چاك دارد. حاشيه دلگ را يك رديف نوار طلايي به صورت هفت و هشت مي دوزند.
چادر به هنگام رفتن به ميهماني يا حضور در سوگواري بر سر زنان و دختران ديده مي شود. چادر پيرزنها رنگش تيره است و جوانها بيشتر رنگ سفيد و پارچه هاي نازك گلدار را ترجيح مي دهند.
در زمينه زينت آلات زنان بويراحمدي مي توان از دستبندهايي به نام «مناگير» نام برد كه نقره اي يا طلايي است و زنجير يا بندي به گردن دارند كه در آن كليد و دعا جاي دارد.
زنهاي عشايري گل ميخك خشك شده را از بندي مي گذرانند و بگردن مي آويزندتا علاوه بر جلوه اي زيبا، بوي خوش نيز به مشام برسد. سرزلفي هم سنجاق سر زنانه است كه بر سر زده مي شود.
دوخت لباس زنان كهگيلويه و بويراحمد توسط خود آنان انجام مي شود كه دراين امر مهارت دارند و زيبايي ظاهري لباسها و نمادهاي رنگ ، طرح و نقش انتخاب شده معرف ذوق زنان اين منطقه است . زنان عشاير اين خطه كارهاي سوزن دوزي و بافت پارچه هاي سنتي را نيز به شكل زيبايي انجام مي دهند. ظرافت و زيبايي، دو عنصر عمده سوزن دوزي است كه مي توان آنها را در شلوارها، پيراهن ها و رواندازهاي دست دوخت زنان اين منطقه مشاهده كرد. نقوش بعضي از فرم ها از طبيعت الهام گرفته شده است و آن قدر ساده شده اند كه تنها با چند خط، طراحي مي شود.
با حركت دست زنان عشايري ، چون قلمي هفت رنگ ، تابلوي زيبايي از رنگ ها بافته مي شود كه گاه در رقابتي برابر با زيباترين آثار هنري قرار مي گيرد.
اين مردم چادرنشين با كمترين تماس و ارتباط با دنياي متمدن عصر خود و بي هيچگونه بهره وري از تجربه هاي هنرمندان نقاش ، توانسته اند دردست بافته هاي خود دنياي بيكران رنگ را بيافرينند.