قاضي دادگاه ايراد نماينده دادستان را رد كرد
متهم در برابر اولياء دم زانو زد
|
|
گروه حوادث : قاضي دادگاه كيفري استان ايراد نماينده دادستان را مبني بر صلاحيت رسيدگي به پرونده پسر جواني كه مرتكب قتل عمدي شده بود را در حالي رد كرد كه متهم به قتل يك بار به حبس و ديه محكوم شده بود.
به گزارش همشهري، محمد خشمگين در حالي كه صورتش برافروخته شده بود، وارد خانه شد. ساعت از ۱۰ شب، گذشته بود. پدر خانواده با صداي در خانه از جايش بلند شد و به طرف پسر رفت. محمد چه شده است؟ او عصباني پدر را نگاه كرد و به طرف آشپزخانه دويد. پدر هم به دنبالش رفت. او ناگهان ديد پسرش چاقويي را از كابينت برداشت از او ماجرا را پرسيد اما پسر بي تفاوت به طرف كوچه رفت. پدر خانواده دويد و محمد را گرفت. پسر عصباني با پدرش درگير شد. تلاش پدر براي نگهداشتن پسرش بي فايده بود. پيراهنش پاره شد و پسر مثل يك ماهي از دستش رها شد.
دقايقي از اين اتفاق نگذشته بود كه تلفن مركز ۱۱۰ به صدا درآمد و ماجراي يك درگيري خونين در خيابان ستارخان به اطلاع پليس رسيد. با حضور ماموران كلانتري ۱۱۸ ستارخان در محل حادثه، محمد كه تنها ۱۷ سال داشت بدست پدر تحويل ماموران شد و پيكر خونين مقتول كه ايمان نام داشت و با چهار ضربه چاقو به قتل رسيده بود با دستور بازپرس ويژه قتل به پزشكي قانوني انتقال يافت.
محمد تحت بازجويي مقدماتي قرار گرفت و در نخستين اظهاراتش به قتل در تاريخ ۲۷ مرداد سال ۸۲ اعتراف كرد. او در نخستين اظهاراتش انگيزه خود را فحاشي مقتول عنوان كرد. او مدعي شد:شب حادثه با دوچرخه اي مقابل در خانه ايستاده بودم كه ناگهان ايمان با دوچرخه اش به طرف من آمد و باعث ايجاد ترس و وحشتم شد. در آن لحظه به شدت عصباني شده بودم و نمي دانستم چكار كنم. با او درگيري لفظي پيدا كردم و همين باعث شد تا ايمان اقدام به فحاشي كند. وقتي اين اتفاق افتاد، از شدت عصبانيت به داخل خانه آمدم و علي رغم مخالفت و جلوگيري پدرم، چاقويي برداشتم و به طرف ايمان حمله ور شدم. در آن لحظات تنها ضربه مي زدم و نمي دانستم چه كار مي كنم.
اين گزارش حاكي است با اعتراف محمد و تكميل تحقيقات، كيفرخواست در خصوص پرونده صادر شد و پرونده براي رسيدگي به دادگاه اطفال ارجاع شد. متهم نوجوان اين پرونده در تاريخ ۵ اسفندماه سال ۸۲ به دادگاه انتقال يافت تا تحت محاكمه قرار گيرد. اما در همان موقع اختلاف بين قضات ايجاد شد زيرا پرونده براي رسيدگي بايد به دادگاه كيفري استان ارسال مي شد. با تمام اين اختلافات محمد به اتهام قتل عمدي در شعبه ۱۱۸۴ دادگاه اطفال محاكمه شد و به تحمل ۵ سال زندان و پرداخت ديه محكوم شد. اولياي دم نسبت به حكم صادره اعتراض كردند و حكم براي تاييد به ديوان عالي كشور ارسال شد.
اما حكم صادره از سوي شعبه ۲۶ ديوان در خصوص عدم صلاحيت نقض شد و پرونده براي رسيدگي به شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان انتقال يافت.
صبح سه شنبه ۱۸ بهمن ماه امسال محمد يك بار ديگر مقابل پنج قاضي دادگاه ايستاد. در ابتدا رضوانفر _ نماينده دادستان _ با ايراد قانوني به شعبه ۲۶ ديوان عالي كشور به دادنامه صادره اعتراض كرد و بيان داشت: به اين طريق ديوان نظر قبلي خودش را مبني بر اينكه دادگاه اطفال صلاحيت رسيدگي به اين پرونده را دارد، رد كرده است و به عقيده من اشكال قانوني و شكلي در خصوص رسيدگي به اين پرونده وجود دارد و پيشنهاد مي كنم پرونده به رئيس قوه قضاييه ارجاع شود تا توسط ايشان يا افرادي كه وي تعيين مي كنند بحث صلاحيت اتخاذ شود.
با قرائت ايراد وارده به دادگاه، قاضي عزيز محمدي و چهار قاضي ديگر دقايقي وارد شور شدند. پس از برگزاري مجدد جلسه محاكمه، قضات دادگاه نظر نماينده دادستان را رد كردند و با تذكر قانوني از وي خواستند تا تنها در ماهيت كيفرخواست به دفاع بپردازد. در ادامه اولياي دم مجددا از دادگاه درخواست قصاص نفس (اعدام) كردند. سپس محمد با پاهايي لرزان در جايگاه قرار گرفت و بارها از اولياي دم تقاضاي بخشش كرد. او در حالي كه گريه مي كرد به طرف اولياي دم رفت و به پايشان افتاد و به شدت از عمل خود احساس ندامت مي كرد. او در حالي كه قضات دادگاه را تحت تاثير خود قرار داده بود، با التماس از پدر و مادر ايمان خواست تا او را ببخشند.
در پايان نيز با دفاع وكيل مدافع متهم به قتل، قاضي عزيز محمدي ختم رسيدگي به جلسه را اعلام كرد و قرار است حكم پرونده ظرف مدت قانوني صادر شود.
|