چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۱۲ - Oct 18, 2006
نگاهي به نامزدهاي احتمالي اسكار 2007
رقابت شانه به شانه
ترجمه: كيكاووس زياري
اسكورسيزي در حال هدايت مت ديمون و دي كاپريو؛ نامزدهاي احتمالي اسكار امسال
003711.jpg
ايستوود كارگردان مورد علاقه آكادمي
هلن ميرت مي تواند تاج اسكار بهترين بازيگر زن را بر سر بگذارد. پيتر اوتول كه قبل از اين هفت بار جايزه اسكار را از دست داده اين بار مي تواند يكي از برگزيدگان آكادمي اسكار باشد. جك نيكلسن مي تواند هم شانه كاترين هپبورن بايستد و ركورد دريافت چهار جايزه اسكار را از آن خود كند و بالاخره شايد كلينت ايستوود خودش را به عنوان فيلم سازي مطرح كند كه در تاريخ اسكار بيشتر از هر كارگردان ديگري تقدير شده و جايزه گرفته است.رهبري فيلم هاي اسكاري امسال را دوباره كلينت ايستوود (رباينده جوايز اصلي اسكار 2004) در دست دارد. او كه دومين اسكار بهترين كارگرداني اش را براي دختر ميليون دلاري گرفت، اين بار با درام جنگي پرچم هاي پدران ما برگشته است. قصه فيلم نبرد معروف و سرنوشت ساز آيووجيما در دوران جنگ جهاني دوم را تعريف مي كند. جنگ آمريكايي ها و ژاپني ها براي تعيين كردن برنده جنگ و شرايط جنجالي كه براي نصب پرچم آمريكا در اين منطقه به وجود آمد، حرف اصلي فيلم است. جو روزنتال عكاس آسوشيتدپرس عكس معروفي دارد كه سربازان آمريكايي را در حال نصب پرچم بر فراز تپه اي از جزيره آيووجيما نشان مي دهد. ايستوود تلاش كرده در فيلم خود نقبي به لايه هاي زيرين اين عكس بزند.

با وجود آن كه بسياري از فيلم هاي مطرح و اسكاري تا زودتر از ماه دسامبر اكران عمومي نمي شوند، اما از حالا مي توان نام نامزدهاي احتمالي جوايز اسكار را از بين فيلم هايي كه تا به حال به نمايش عمومي درآمده اند، بيرون كشيد. چنين به نظر مي رسد كه فيلم هاي اسكاري قصد ندارند در فصل  فيلم هاي اسكاري (كه معمولاً دو ماه آخر سال ميلادي است) به روي پرده سينماها بروند!تا اواخر سال جاري فيلم هايي مثل درام موزيكال دريم گرلز (جمي فوكس، پيانس ناولز و ادي مورفي) افسانه بعد از پايان جنگ جهاني دوم آلماني خوب (جرج كلوني و كيت بلانشت و به كارگرداني استيون سودربرگ) و چوپان خوب (سومين تجربه كارگرداني رابرت دنيرو با بازي مت ديمون و آنجلينا جولي) هم به روي پرده سينماها مي روند. اما تعدادي از فيلم هايي كه قبل از اين به نمايش عمومي درآمده اند مورد تحسين منتقدين و تماشاگران جدي سينما قرار گرفته اند و شانس زيادي براي حضور در رقابت هاي اسكاري دارند. اين فيلم ها و چهره ها عبارتند از:
پرچم هاي پدران ما : كلينت ايستوود در سن 76سالگي هنوز هم جوان و پرانرژي است. منتقدين سينمايي مي گويند او هرچه پيرتر مي شود بهتر مي شود! در طول چهار سال اخير اين سومين فيلم او بعد از رودخانه مرموز و دختر ميليون دلاري است كه مورد توجه آكادمي اسكار قرار مي گيرد. وي سال 1992 هم براي وسترن نابخشوده اسكار بهترين كارگردان را گرفت. اينك او يك فيلم جنگي با كيفيتي عالي كارگرداني كرده كه صحنه هاي نبرد آن بسيار باشكوه و تحسين برانگيز است. وي پوچي قهرمان گرايي در جنگ و تبليغات كركننده اي مثل جنباندن پرچم در هوا را در فيلمش در معرض ديد تماشاگراني قرار مي دهد كه هنوز شوكه صحنه هاي نبرد و كشتار جمعي درون آن هستند. اگر ايستوود امسال براي فيلمش اسكار بهترين كارگردان را بگيرد، يكي از چهار كارگردان كل تاريخ سينما مي شود كه بيش از سه اسكار گرفته است (جان فورد چهار بار و فرانك كاپرا و ويليام وايلر هريك سه بار مجسمه طلايي اسكار را به عنوان بهترين كارگردان سال گرفتند) آدام پيج، رايان فيليپ، بري پير، جسه برادفورد و جمي بل بازيگران اين فيلم شانس زيادي براي نامزد شدن در رشته اسكار بازيگري دارند.
ملكه : هلن ميرن تلاش زيادي به خرج داد تا نقش ملكه اليزابت دوم را كه هنوز هم در قيد حيات است به بهترين شكل ممكن بازي كند. او جنبه هاي مختلف شخصيتي اين زن مرموز را به شكلي جذاب و منطقي به نمايش مي گذارد؛ به ويژه زماني كه قصه فيلم به تراژدي مرگ پرنسس دايانا در سال 1997 مي رسد، بازي وي معركه مي شود. او ماه قبل جايزه بهترين بازيگر زن جشنواره ونيز را گرفت و حالا خود را آماده دريافت جايزه اسكار مي كند. استفن فريرز كارگردان فيلم و مايكل شين (در نقش نخست وزير توني بلر) هم شانس اسكاري زيادي دارند.
ونوس : پيتر اوتول قبل از اين نقش هاي استثنايي زيادي بازي كرده است. او با كار تازه اش آماده مي شود تا براي هشتمين بار نامزد دريافت اسكار شود. هفت بار قبلي او اين جايزه را به رقبا واگذار كرده است. آكادمي اسكار چهار سال قبل يك اسكاري افتخاري براي يك عمر فعاليت پرثمر هنري به وي اهدا كرد. وي آن زمان اين جايزه را قبول نكرد زيرا احساس مي كرد هنوز شانس آن را دارد كه اسكار بهترين بازيگر مرد را از آن خود كند. احتمالاً اين پيرمرد 74ساله درست فكر كرده است! در كمدي سياه ونوس او يك بار ديگر يك بازي تحسين برانگيز ارائه داده است. وي در فيلم نقش بازيگر پيري را دارد كه روحيه اش را از دست نداده است.
جدا افتاده: مارتين اسكورسيزي هميشه از مراسم اسكار دست خالي برگشته است و اين در حالي است كه هميشه يكي از پنج نامزد اصلي دريافت جايزه اسكار بوده است. فيلم جديد او لئوناردو دي كاپريو را در نقش پليسي دارد كه در گروه گنگسترها نفوذ مي كند و مت  ديمون را در نقش گنگستري دارد كه در اداره پليس نفوذ مي كند! فيلم نسخه دوباره سازي شده يك اثر موفق هنگ كنگي است، اما هر جاي آن را كه تماشا كنيد هنر اسكورسيزي را بر روي آن خواهيد ديد. اسكورسيزي دو سال قبل جايزه اسكار را به ايستوود باخت. آيا امسال او از همكار قديمي خود مي برد؟ دي كاپريو و ديمون شانس زيادي براي نامزدي اسكار دارند، اما همه توجهات به جك نيكلسن (در نقش يك رهبر گنگستري ايرلندي تبار) است كه آيا با دريافت چهارمين اسكار خود، جوايزش با كاترين هپيورن برابر مي شود يا خير.
آخرين شاه اسكاتلندي : فارست ويتاكر در نقش ايدي امين ديكتاتور اوگاندايي يك بازي خيره كننده ارائه داده است. البته او پيش از اين هم در بزد و داگ گوست : روش يك سامورايي تماشاگران را هيجان زده كرده بود. ويتاكر براي درك بهتر نقش خود به اوگاندا سفر كرد و با افراد فاميل و حتي مخالفين امين ديدار و گفت وگو كرد. وي تا حدودي زبان اين كشور را هم ياد گرفت. آيا پايان سفر او در مراسم اسكار جايزه اي را برايش به ارمغان مي آورد؟
بازگشت : آيا كسي رقيبي براي هلن ميرن انگليسي در بخش اسكار بهترين بازيگر زن مي شناسد؟ بله! او پنه لوپ كروز اسپانيايي در تازه ترين ساخته سينمايي پررو آلمودوار است. اين كمدي درام درباره سه نسل از زنان روستايي اسپانيا است كه بدون حضور مردان در زندگي شان، در برابر سختي ها مقاومت مي كنند. كروز در فيلم نقش مادري را دارد كه بايد با مشكلات داخل خانه خودش را هماهنگ كند: يك خواهر جنگجو، يك دختر سمج و خودخواه و بالاخره مادري كه به نظر مي رسد سر و كله اش از دنياي مردگان پيدا شده است. فيلم از سوي اسپانيا براي شركت در رقابت هاي اسكار بهترين فيلم خارجي سال انتخاب شده اما آيا مثل كارهاي قبلي آلمودوار ( با او حرف بزن و همه چيز درباره مادرم ) مي تواند در رشته هاي اصلي اسكار هم مورد توجه قرار گيرد؟
بچه كوچولو : كيت وينسلت حرف اول را در اين درام اجتماعي و خانوادگي مي زند. او نقش يك مادر جوان را در فيلم دارد كه بايد از پدر بيمارش كه خانه نشين است مراقبت كند و عليه يك مهاجم كه در همسايگي شان زندگي مي كند (و به نوعي يك بيمار ويژه است) مبارزه كند. جنيفر كانلي هم در فيلم حضور دارد. تادفيلد كه سال 2001 براي فيلم داخل اتاق نامزد جايزه اسكار شد، اين فيلم را كارگرداني كرده است.
بدنام : دومين فيلم سينمايي درباره ترومن كاپوتي نويسنده است كه درست يك سال بعد از موفقيت اسكاري فيليپ سيمور هافمن در نقش اين نويسنده دهه پنجاهي، خود را آماده شركت در رقابت هاي اسكاري مي كند اين بار توبي  جونز نقش كاپوتي را بازي مي كند. ساندرابولاك و دانيل كريگ (جيمز باند جديد سينما كه در فيلم در نقش پري اسميت قاتل ظاهر مي شود) احتمالاً نامزد اسكار بازيگران نقش مكمل مي شوند.
مركز تجارت جهاني و يونايتد۹۳ : قصه هر دو فيلم درباره حادثه يازدهم سپتامبر است. اين فيلم ها كه مورد توجه منتقدين هم قرار گرفته اند توسط اليوراستون و پل گرينگراس كارگرداني شده اند. فيلم استون به خاطر حضور نيكلاس كيج و مايكل پنا شانس بيشتري در رقابت هاي اسكاري دارد. هرچند كه جمع بازيگران غيرحرفه اي يونايتد۹۳ هم شانس آن را دارند كه به صورت دسته جمعي نامزد دريافت اسكار بهترين بازيگر شوند.
آسوشيتدپرس، 12اكتبر 2006

نگاه
يك داستان واقعي
گروه ادب و هنر- سينما از همان ابتداي شكل گيري اش به واقعيت وامدار بوده است. گرچه سينما در مقام هنر و يا در مقام سرگرمي از تخيل بهره فراوان گرفته ولي در كنارش همواره از اجتماع تاثير گرفته است. به همين خاطر زندگي آدم هاي واقعي بهترين منبع براي درام پردازي به شمار آمده است. چه در ادبيات و چه در سينما، وقايع جالب توجه زندگي آدم ها منبع الهام نويسنده و فيلمنامه نويس قرار گرفته است. اين آدم ها همه مشاهير تاريخ بوده اند و هم آدم هاي عادي كه به دليلي نامشان بر سر زبان ها افتاده است. مي گويند روسوليني اغلب درباره آدم هايي كه از نزديك مي شناخت، فيلم مي ساخت يا به تعبيري بهتر در پرداخت شخصيت هاي آثارش از انسان هاي پيرامونش بهره مي گرفت.در هاليوود، سنتي وجود دارد كه بر اساسش درباره زندگي آدم هاي واقعي فيلم ساخته مي شود. آدم هايي كه به هر دليل مورد توجه رسانه ها قرار گرفته و پيرامونشان جنجال هايي ايجاد شده، خيلي سريع مورد توجه مديران استوديوها و فيلمنامه نويسان قرار مي گيرند. همان طور كه نگارش زندگينامه آدم ها امري بسيار رايج است.
نكته جالب اين است كه بخش قابل توجهي از فيلم هاي خارجي براساس زندگي آدم هاي واقعي ساخته مي شود و اصلاً گاهي اوقات نام فيلم هم براساس نام آدمي كه فيلم درباره اش ساخته شده،انتخاب مي شود. در حالي كه اصرار بر واقعي بودن ماجرا  خود محملي براي جلب توجه تماشاگر به شمار مي آيد، در سينماي ايران معمولا معكوس عمل مي شود.
همه ما فيلم هاي زيادي را به خاطر مي آوريم كه در ابتدايش تاكيد شده اين داستان واقعي نيست و هرگونه شباهت به آدم ها و رويدادهاي واقعي كاملا تصادفي است. فيلم هايي كه برخي از آنها اتفاقا از زندگي آدم هاي واقعي جامعه الهام گرفته بودند. در اين زمينه نوعي محافظه كاري وجود دارد؛ گويي وقتي صحبت از فيلم ساختن از زندگي واقعي آدم ها مي شود، به شكل ناخودآگاه هنرمند دست و دلش مي لرزد و تصويري محافظه كارانه را از آدمي واقعي ارائه مي دهد. به همين خاطر است كه فيلمسازان ما وقتي هم كه به سراغ آدم هاي واقعي مي روند، به صورتي يك جانبه و كاملا ستايش آميز به آنها مي پردازند. نكته ديگر اينكه متاسفانه عده اي فيلم ساختن درباره آدم هاي واقعي جامعه را حمل بر سفارشي بودن اثر مي كنند؛ يك تلقي نادرست كه هم باعث شده ماجراهاي جالب توجه شخصيت هاي گرم و جاندار حاضر در بطن جامعه، ناديده گرفته شوند و هم اينكه در صورت رفتن به سراغ اين آدم ها، هيچ سايه روشني از زندگي آنها ارائه نشود در حالي كه در آن سوي آب ها به راحتي زندگي آدم هاي واقعي بي هيچ شائبه اي به تصوير كشيده مي شود.

آدم هايي كه از طريق سينما معروف شدند
شهرت هميشه هم خوب نيست
لاول برگمن وجفري ويگانددر كنار آل پاچينو و راسل كرو
003708.jpg
مترجم: اميرنوري زاده- اگر داستان زندگي شما دستمايه فيلمي با حضور يك يا چند هنرپيشه مشهور شود و صدهاهزارنفر در جهان به تماشاي آن بنشينند،  ادامه زندگي براي تان چگونه خواهد بود؟ روزنامه گاردين اين سوال را با پنج شخصيت مشهور كه براساس زندگي شان فيلم هاي پرفروش ساخته شده،  مطرح كرده است.
* ارين بروكوويچ(با بازي جوليا رابرتز در فيلم ارين بروكوويچ 2000)
- بروكوويچ زني بود كه تحقيقات مداومش منجر به پيروزي در پرونده حقوقي ساكنان منطقه هينكلي ايالت كاليفرنيا عليه كمپاني پاسيفيك الكتريك شد و شاكيان، موفق به دريافت غرامت 333ميليون دلاري به خاطر بيماري ناشي از نوشيدن آب هاي آلوده شده به وسيله اين كارخانه شدند.
خود او در مورد اين فيلم و تبعات آن مي گويد: بعضي ها فكر مي كنند كه زندگي من بعد از اين فيلم بايد سهل و ساده باشد ولي اين طور نبوده است. من هنوز در دفتر وكالتم مشغول به كار هستم. از طرفي تماشاي اين فيلم توسط مردم نقاط مختلف آمريكا و جهان، چندان كمكي به من در پيروزي در پرونده ها در دادگاه نكرده است چون من مشهور شده ام و ديگر نمي توانم پنهاني براي موكل خودم اطلاعات جمع كنم .
اما اين، همه ماجرا نيست چون نمايش فيلم موجب شد تا او به سراغ نوشتن اولين كتابش اين را از من بگير برود و قصد نوشتن يك داستان ديگر را هم داشته باشد. از سوي ديگر ثروت ناگهاني او كه مربوط به سهم 5/2ميليون دلاري اش از اين فيلم مي شد، باعث شد كه همسر سابقش با استخدام يك وكيل، قصد دستيابي به بخشي از آن را داشته باشد ولي او با پليس موضوع را در ميان گذاشت و وكيل، نهايتا به مدت 6ماه زنداني شد.
* جفري ويگاند(با بازي راسل كرو در فيلم خودي 1999)
- ويگاند كه زماني دانشمند ارشد كمپاني تنباكوي براون و ويليامسون بود و سالي 300هزار دلار حقوق مي گرفت، در برنامه شصت دقيقه شبكه سي. بي. اس، اقدام به افشاگري درباره اين شركت كرد و تلاش او براي روايت كامل اين قضيه در اين برنامه، دستمايه فيلم خودي شد. او اكنون سالانه 30هزار دلار از بنياد كودكان غيرسيگاري دريافت مي كند و با سفر به دور دنيا در مورد مضرات سيگار و صنايع وابسته، سخنراني مي كند. او مي گويد:   من حتي يك سنت هم بابت اين فيلم دريافت نكردم ولي از لحاظ رواني و احساسي، ثروت عظيمي به دست آوردم.
من حالا يك شخصيت شناخته شده هستم و اگر با شهردار يك شهر در مورد تدابيري براي ممنوع كردن سيگاركشيدن در بعضي مكان ها صحبت كنم، مي توانم او را قانع كنم. مايكل مان [كارگردان فيلم] كار فوق العاده اي انجام داد. حالا من مي توانم يك طرح بلندمدت براي ايده هايم داشته باشم و به مردم شرح بدهم كه صنعت سيگارسازي چگونه عمل مي كند و به فعاليت هايش ادامه مي دهد. براي مثال، 90درصد از سيگاري ها قبل از 18سالگي شروع به سيگاركشيدن مي كنند و نيكوتين، 5برابر هروئين و كوكائين اعتيادآور است. شركت هاي سيگارسازي، سالانه حداقل مسئول مرگ 10ميليون نفر هستند؛ آمار فاجعه باري است. ولي جنبه منفي شهرت اين است كه شما مدام زير ذره بين هستيد و بايستي مراقب رفتار و اعمالتان باشيد. با اين همه، من ياد گرفته ام چگونه از شهرت استفاده كنم؛ هر چند كه انتقادهايم از صنعت سيگارسازي تبعات خطرناك هم داشته و نامه هاي تهديدآميز هنوز هم برايم ارسال مي شود.
* آنتون فيشر (با بازي درك لوك در آنتون فيشر 2000)
دنزل واشنگتن داستان زندگي آنتون فيشر را براي كارگرداني اولين فيلم بلند خود انتخاب كرد. فيشر داستان كودكي سخت و طاقت فرساي خود را در زندگينامه اش تحت عنوان يافتن ماهي روايت مي كند. فيشر كه دوران كودكي اش را در شهر لكيولند گذراند، اكنون در يكي از محلات فقيرنشين لس آنجلس زندگي مي كند. او پس از نگارش 41نسخه فيلمنامه، سرانجام موفق شد نسخه نهايي را به اتمام برساند! فيشر اكنون بدل به فيلمنامه نويس تمام وقت شده و دو پروژه ديگر را نيز در دست دارد. او همچنين مجموعه شعري به چاپ رسانده و روي يك كتاب كودك هم كار مي كند و معتقد است كه فيلم دنزل واشنگتن اعتبار زيادي به او بخشيد و او بيش از ديگران در وضعيتي مشابه، از شهرت خود استفاده كرده است. او ادامه مي دهد: خيلي از مردم نمي دانند من چه شكلي هستم در حالي كه من حدود 10سال سابقه نويسندگي داشتم ولي حالا به نظر مي رسد كه يك تازه كار ناشناسم .
* ران كوويچ (با بازي تام كروز در متولد چهارم ژوئيه 1989)
- ران كوويچ پس از زخمي شدن در جنگ ويتنام معلول شد و پس از بازگشت به آمريكا، رهبر جنبش ضدجنگ شد. او در كتاب متولد چهارم ژوئيه داستان زندگي اش را روايت كرده و اين كتاب الهام بخش اليور استون براي فيلمي به همين نام در سال 1989 بود. او اكنون در لانگ بيچ در ايالت كاليفرنيا زندگي مي كند و يكي از فعال ترين سخنگويان ضدجنگ در چند سال اخير و به ويژه پس از جنگ عراق بوده است اما كوويچ معتقد است كه اين شهرت هم نتوانسته در اين راه به او كمك كند و مي گويد: حتي با اينكه خيلي ها فيلم را ديده اند و مرا مي شناسند، كمتر شبكه اي حاضر به گفت وگو با من است ولي بايد خاطرنشان كنم كه تاثيرگذاري فيلم در يك جنبه مشهود است و آن هم تظاهرات ضدجنگ است. جوانان زيادي به ديدن من مي آيند و از من احوالپرسي مي كنند و مي گويند كه اين فيلم، تاثير عميقي براي آنها داشته است. وقتي من به سن آنها بودم، معلول شدم و بنابراين تمام تمركز من در زندگي روي زنده ماندن بود. ولي پس از آن دوست داشتم زندگي اي فراتر از يك معلول جنگي داشته باشم. من راهي طولاني را از تزريق هاي پياپي مرفين در بيمارستان دولانانگ ويتنام تاكنون طي كرده ام و مي خواهم هميشه انسان مثبتي باشم. فكر مي كنم جنبش ضدجنگ، حركت مهمي است و من به اين اقدام مهم افتخار مي كنم.
* لاول برگمن(با بازي آل پاچينو در فيلم خودي 1999)
برگمن، يك خبرنگار سمج تلويزيوني بود كه با جفري ويگاند در روايت داستان طولاني اش در برنامه شصت دقيقه شبكه سي. بي. اس همكاري كرد ولي پس از مدت كوتاهي متوجه شد كه مسئولان شبكه از ترس اقدام قانوني كمپاني، قصد پخش آن را ندارند و جدال برگمن و مسئولان شبكه، بخش عمده اي از زمان فيلم را تشكيل مي دهد. برگمن ادامه مي دهد: نكته جالب در مورد فيلم اين است كه شما پيام اصلي موردنظر ويگاند را در مورد صنعت سيگارسازي دريافت مي كنيد؛ پيامي كه هرگز در شبكه هاي تلويزيون ديده نمي شود ولي اين فيلم براي شخص من سود و زيان نداشته است .
اما در فيلم، شخصيت پاچينو مي گويد كه زندگي اش پس از جدايي از شبكه سي. بي. اس مختل شده چرا كه مردم تا قبل از اين جواب تلفن لاولي برگمن از برنامه شصت دقيقه را مي دادند و نه جواب تلفن خبرنگاري به نام لاولي برگمن را. اما خود برگمن اصرار دارد كه مردم هنوز جواب تلفن هايش را مي دهند. برگمن در حال حاضر به تدريس روزنامه نگاري در دانشگاه بركلي مشغول است و براي نيويورك تايمز تحليل هايي از رخدادهاي خبري هفته مي نويسد.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |