چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۱۲ - Oct 18, 2006
سفر شوم سواركار جوان براي رام كردن اسب
003816.jpg
گروه حوادث- مهديه مصطفايي :سواركاري كه براي تربيت اسب صاحبكارش به كرج آمده و در جريان يك درگيري مرتكب جنايت شده بود صبح ديروز در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد.
به گزارش همشهري، اين جوان 28 ساله كه رسول نام دارد متهم است كه در 21 آبان ماه سال گذشته در يك درگيري در كرج همكارش را كه رسول نام داشته در اصطبل اسب سواري به قتل رسانده است.
ماجراي اين حادثه زماني رقم خورد كه قرباني به همراه يكي از دوستانش به نام مصطفي براي رسيدگي به اسبها وارد اصطبل اسب سواري در كرج شد. دقايقي از حضور آنها نگذشته بود كه ناگهان به خاطر يك رشته گردنبند بين آنها مشاجره اي در گرفت و لحظاتي بعد اين مشاجره به درگيري تبديل شد. در همين هنگام برادر مصطفي كه رسول نام دارد به داخل محوطه آمد و مشاهده كرد كارگران در حال كتك زدن برادرش هستند. رسول براي اولين بار با وساطت چند تن از كارگران توانست به دعوا خاتمه دهد اما دقايقي بعد مصطفي و قرباني بار ديگر با هم درگير شدند. مرد جوان كه شاهد اين حادثه بود اين بار به دفاع از برادرش وارد معركه شد و به طرف رسول- قرباني- رفت. او در حالي كه چاقو در دست داشت ضربه اي را به شكمش وارد كرد اما همان ضربه باعث مرگ رسول شد و مرد اسب سوار به اتهام قتل بازداشت شد.
اين مرد كه در براي تربيت اسب صاحبكارش از تركمن صحرا به كرج آمده بود پس از بازداشت و صدور قرار مجرميت روانه زندان شد و صبح ديروز به اتهام مباشرت در قتل عمدي محاكمه شد. در ابتداي جلسه محاكمه كه به رياست قاضي عزيزمحمدي برگزار شد اولياي دم درخواست قصاص نفس كردند و چند تن از شاهدان به تشريح حادثه پرداختند. سپس متهم به قتل در جايگاه قرار گرفت و ضمن قبول اتهام گفت: قصد كشتن نداشتم و مي خواستم مقتول را بترسانم.
وي با بيان اينكه خصومتي با مقتول نداشتم، گفت: ما از تركمن صحرا براي انجام كار به اين مكان آمده بوديم و قرار بود 4 ماه مهمان باشيم. حق ما نبود مورد آزار و اذيت واقع شويم .من براي دفاع از خود و برادرم اين كار را كردم.
بر پايه اين گزارش، قرار است حكم درباره اين پرونده ظرف مدت قانوني صادر شود.

سرقت مسلحانه براي تأمين مخارج عروسي
003819.jpg
مرد جوان براي آنكه بتواند هزينه عروسي با دختر مورد علاقه اش را تهيه كند اسلحه اي خريد تا دست به سرقت بزند

گروه حوادث- آزاده مختاري :مرد جواني كه براي تأمين مخارج عروسي اش مرتكب سرقت مسلحانه در شرق تهران شده بود روز گذشته از بازپرس پنجم دادسراي امور جنايي خواست تا از گناه وي گذشت كند.
عصر روز دوشنبه صداي فريادهاي يك زن توجه عابران خيابان پيروزي را به خود جلب كرد و آنان متوجه درگيري زن و مرد جواني در داخل يك خودرو سمند شدند، در همين هنگام زن جوان خود را از داخل سمند نقره اي رنگ به بيرون انداخته و با فرياد از رهگذران كمك خواست.
مردم محل كه متوجه حضور مردي مسلح در خودروي سمند شده بودند خود را به محل رسانده و پس از درگيري با مرد مسلح وي را خلع سلاح كردند.
با حضور پليس در محل سارق جوان كه اشكان نام دارد به اداره يك آگاهي تهران بزرگ انتقال يافت. چند ساعتي از دستگيري اشكان گذشته بود كه زنگ تلفن همراه او به صدا درآمد. از آن سوي خط صداي زني به گوش مي رسيد كه مضطرب و نگران جوياي حال اشكان شد. پليس با احتمال اين كه اين زن همدست سارق مسلح است، او را با ترفندي خاص به اداره آگاهي تهران بزرگ كشاند و وقتي اشكان براي ملاقات با زن جوان كه همسرش بود مقابل او قرار گرفت يك تراول چك 100 هزار توماني به وي داد اين عمل از چشم مأموران دور نماند و به همين دليل زن جوان به اتهام همدست بودن با اشكان دستگير شد.
روز گذشته اشكان و همسر 18ساله اش مقابل بازپرس توكلي در شعبه پنجم دادسراي جنايي تهران قرار گرفتند. زن جوان درحالي كه از شوك حادثه اي كه در زندگيش رخ داده بود بهت زده و رنگ پريده بود در پاسخ به سئوالات بازپرس پرونده گفت: چهار ماه قبل درست زماني كه تازه عقد كرده بوديم براي تفريح و گردش خودرو پدرم را به امانت گرفته و دو تايي از شهرستان همدان به سوي ملاير حركت كرديم. اشكان بعد از رسيدن به مقصد فريب حرف هاي يك فروشنده سلاح را خورده و از من خواست تا النگوهاي طلايم را بفروشم تا او بتواند يك قبضه كلت كمري بخرد.
آن زمان فكر نمي كردم اين كار من سرانجامي شوم را رقم بزند. پس از آن روز اسلحه خريداري شده در كمد ديواري منزل پدريم قرار داشت و هيچ استفاده اي از آن نكرديم. تا اين كه چند روز پيش اشكان پيشنهاد داد براي ديدن عمويم به تهران بياييم تا او بتواند در امتحان رانندگي پايه يك نيز شركت كند.دختر جوان با صدايي لرزان ادامه داد: روز حادثه اشكان خانه عمويم را ترك كرد و من اصلا متوجه نشدم كه كلت كمري را از همدان به تهران آورده و آن روز با خود بيرون برده است. نزديك افطار شده بود كه نگرانش شدم، با تلفن همراه او تماس گرفتم ولي مرد ديگري كه خود را دوست اشكان معرفي كرد از من خواست تا به اداره آگاهي بيايم و آنجا بود كه از وقوع اين حادثه تلخ مطلع شدم.
اشكان كه در چشمانش اضطراب و پشيماني موج مي زد به بازپرس توكلي گفت: پشيمانم، از بدبختي اين كار را كردم. هر كاري كردم پول مورد نياز براي برگزاري جشن عروسي ام فراهم نمي شد. دلم مي خواست عروسم را به خانه ببرم ولي نمي شد. فشار مالي مستأصلم كرده بود به همين دليل وقتي براي تفريح به ملاير رفته بوديم كلت كمري خريدم تا با سرقت مسلحانه خرج عروسي ام را دربياورم .خيلي تلاش كردم كه به راه خطا نروم ولي هيچ كار مناسبي پيدا نمي كردم به ناچار مرتكب اين عمل شدم. كاش زمان يك روز به عقب بازمي گشت و من هيچگاه مرتكب اين عمل نمي شدم، پشيمانم.
در پايان اين جلسه بازپرس توكلي اين زوج جوان را براي انجام تحقيقات بيشتر به كارآگاهان پليس آگاهي تهران بزرگ سپرد تا در صورت وقوع سرقت هاي احتمالي ديگراز سوي اشكان و با همدستي زنش در ارتكاب جرايم تمام ابعاد ماجرا فاش شود.

قتل پنج عضو يك خانواده در آيوا
003813.jpg
003810.jpg
همشهري آنلاين: پسر 22 ساله آمريكايي به اتهام به قتل رساندن پنج عضو خانواده اش دستگير شد.
به گزارش سي ان ان ، "شاون بنتلر" اهل آيوا آمريكا، متهم است با شليك چندين گلوله، پدر ، مادر و سه خواهر نوجوانش را در منزل مسكونيشان به قتل رسانده است.
ماجراي اين قتل ها زماني براي پليس آشكار شد كه ماموران تماس تلفني يكي از خواهرهاي اين پسر 22 ساله را در حالي كه به شدت ترسيده بود دريافت كردند.
"شينا بنتلر" 17 ساله پس از تماس با ماموران پليس حدود ساعت 4 صبح به وقت محلي، اعلام كرد كه برادرش قصد دارد آنها را به قتل برساند و قبل از آنكه جمله اش تمام شود تلفنچي پليس صداي شليك گلوله را شنيد.
ساعاتي بعد ماموران پليس"شوان"را در ايلينويز دستگير كردند تا مورد بازجويي قرار بگيرد و به خاطر عمل وحشيانه اش راهي دادگاه شود.
اجساد پدر و مادر و سه خواهر 14 تا 17 ساله اين پسر به پزشكي قانوني منتقل شده است و ماموران در تلاشند تا انگيزه وي از اين عمل را دريابند.

برخورد مرگبار دو قطار در ايتاليا
خبرگزاري آلمان: در تصادف دو قطار در ايستگاه مترو ميتوريو امانوئل در مركز شهر رم تاكنون يك نفر كشته و بيش از 100 نفر زخمي شده اند كه حال چهار نفر از آنان وخيم اعلام شده است. به گفته شاهدان عيني يكي از قطارها با سرعت زياد در ايستگاه به قطاري كه توقف كرده بود برخورد كرد. گفته مي شود احتمالا قطع جريان برق موجب اين حادثه شده است.يكي از شاهدان گفت: من ديدم اين قطار با چراغ قرمز با سرعت وارد اين ايستگاه شد.
بسياري از مجروحين توسط نيروهاي امدادي از ايستگاه خارج شده اند. فرد كشته شده يك زن 30ساله آفريقايي است.

وسوسه  پول از مرد جوان قاتل ساخت
متهم در حال بازسازي صحنه جنايت
003807.jpg
گروه حوادث- مردي كه از سوي دختر خاله اش اجير شده بود تا براي رسيدن او به فرد مورد علاقه اش همسر وي را به قتل برساند به زودي پاي ميز محاكمه خواهد رفت.
جسدي در بيابان هاي قيام دشت
شامگاه دوم آذر ماه 83 دو مرد جوان كه نگهبان يك گاوداري در حاشيه قيام دشت بودند با شنيدن صداي پارس سگ سراسيمه به بيرون از گاوداري رفتند و در همان لحظه بود كه صداي ناله هاي يك مرد در اطراف گاوداري توجه آنها را جلب كرد. دو مرد جوان به طرف صدا رفتند و با پيكر خونين مرد بي جاني رو به رو شدند كه بر روي زمين افتاده بود. آنها بلافاصله به كمك مرد مجروح شتافتند تا او را به بيمارستان منتقل كنند اما تلاش آنها بي نتيجه بود و مرد مجروح در محل حادثه جان باخته بود. به اين ترتيب دو مرد نگهبان موضوع را به پليس اطلاع دادند و دقايقي بعد ماموران خود را به محل حادثه رساندند.
بررسي هاي اوليه نشان مي داد قرباني توسط عامل يا عاملان جنايت به اين مكان آورده شده و در اقدامي غافلگيرانه از پشت سر مورد حمله قرار گرفته و با ضربات چاقو و سنگ به قتل رسيده است.
اين در حالي بود كه ماموران يك دستگاه موتورسيكلت را كه احتمال مي رفت متعلق به قرباني باشد در نزديكي محل حادثه پيدا كردند.
پليس با انتقال جسد به پزشكي قانوني رديابي هاي خود را برا ي شناسايي هويت قرباني و دستگيري عاملان جنايت آغاز كرد و در بررسي هاي انجام شده مشخص شد مالك موتور سيكلت فردي به نام محمد است. با بدست آمدن نخستين سرنخ پليس دريافت پرونده فقداني مردي در اداره آگاهي ورامين مطرح است كه مشخصات او با قرباني مطابقت دارد. بنابراين با شناسايي خانواده محمد تحقيق براي دستگيري عامل جنايت آغاز شد.
پليس جنايي ورامين در نخستين اقدام از همسر قرباني به نام بصيره بازجويي كرد. وي در جريان بازجويي ها منكر هر گونه جنايتي شد و از اينكه همسرش را چه كسي به قتل رسانده است اظهار بي اطلاعي كرد.
اظهارات زن جوان در حالي صورت مي گرفت كه دو روز بعد از جنايت چند تن از دوستان قرباني با مراجعه به اداره آگاهي مدعي شدند روز حادثه محمد به همراه فردي به نام نعيم براي معامله مقداري مواد مخدر شيشه قرار ملاقات داشتند. بنابراين ماموران به شناسايي نعيم پرداختند و وي را كه پسر خاله همسر قرباني بود بازداشت كردند.
كارآگاهان در نخستين بازجويي ها از مرد جوان متوجه تناقض گويي هاي وي شدند و اين در حالي بود كه تحقيقات محلي نشاني مي داد اين مرد به بهانه هاي مختلف به خانه قرباني رفت و آمد داشته است. بنابراين بازجويي هاي پليسي از نعيم ادامه پيدا كرد و سرانجام او لب به اعتراف گشود. مرد جوان گفت: يكماه قبل از جنايت بصيره مرا به خانه اش دعوت كرد و در آنجا از من خواست تا در قبال دريافت 200 هزار تومان همسرش را به قتل برسانم.
در اين مدت هربار كه به خانه دختر خاله ام رفتم او مرا به انجام اين كار تحريك مي كرد و يك روز گفت كه اگر اين كار را انجام دهم 300 هزار تومان ديگر نيز به من خواهد داد. و من قبول كردم به همين خاطر در روز حادثه به محمد تلفن كردم و گفتم يكي از دوستانم مقدار زيادي شيشه را در چاله اي اطراف قيامدشت پنهان كرده است.او هم براي اينكه به پول برسد پيشنهاد مرا پذيرفت و با هم به بيابان هاي اطراف شهر رفتيم. در يك فرصت مناسب بود كه از پشت سر با سنگ ضرباتي را به او وارد كردم و بعد از آن با چاقو او را به قتل رساندم.بعد از اين ماجرا به خانه بصيره رفتم و از او 300 هزار تومان گرفتم.
ماموران با شنيدن اعترافات تكان دهنده مرد جنايتكار بصيره را دستگير كردند. اين زن ضمن قبول اظهارات پسرخاله اش تنها انگيزه خود از اين كار را رسيدن به معشوقه اش كه ابراهيم نام داشت عنوان كرد.
با صدور قرار مجرميت براي دو متهم، پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان ارسال شد و صبح ديروز قاضي عزيز محمدي- رئيس شعبه 71 دادگاه كيفري استان- دستور داد تا با تعيين وقت رسيدگي فوق العاده عاملان اين جنايت محاكمه شوند.

قرار بازداشت براي گروگانگير بلوار فردوس
گروه حوادث - گروگانگيري كه با حمله به يك عكاسي، سه مرد كارمند آن را گروگان گرفته و مدعي است اموالش را با عضويت در گلدكوئيست از دست داده است، به همراه پنج نفر از كارمندان عكاسي براي بازجويي در شعبه پنجم دادسراي امور جنايي تهران حضور يافتند.
متهم اين پرونده كه شكرالله نام دارد عصر روز دوشنبه با ورود به يك عكاسي در بلوار فردوس با تهديد اسلحه سه تن از كارمندان عكاسي را گروگان گرفت و از آنها طلب سه ميليون تومان پول كرد. در همان لحظه كارمندان عكاسي با سرگرم كردن جوان مسلح ماجرا را به پليس اطلاع دادند و به اين ترتيب گروگانگير جوان دستگير شد. صبح ديروز گروگانگير جوان به همراه پنج كارمند عكاسي در شعبه 5 بازپرسي، بازجويي شدند.
گروگانگير جوان با تأكيد بر ادعاي خود نزد بازپرس توكلي بيان داشت:  اين افراد سر من كلاه گذاشتند و من فقط پولهايم را مي خواهم.
سپس هريك از كارمندان با رد اظهارات متهم از دادگاه درخواست آزادي كردند.
بازپرس توكلي با صدور قرار بازداشت براي شكرالله پرونده پنج كارمند عكاسي را براي رسيدگي به اتهام فعاليت در شركت گلدكوئيست به دادگاه كاركنان دولت فرستاد.

دستگيري سارقان مسلح هنگام ارتكاب جرم
گروه حوادث- حضور به موقع پليس از وقوع يك سرقت مسلحانه جلوگيري كردمحمد تورنگ، رييس مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي تهران بزرگ با اعلام اين خبر گفت: ساعت 15 روز دوشنبه، دو مرد مسلح پس از ورود به يك فروشگاه گوشي تلفن همراه در بزرگراه رسالت با تهديد اسلحه، فروشنده را وادار به پرداخت وجوه نقد و وسايل با ارزش داخل فروشگاه كردند. بر اساس اين گزارش يكي ديگر از اعضاي اين باند نيز در مقابل در ورودي فروشگاه نگهباني مي داد تا در صورت نزديك شدن مردم، همدستان خود را مطلع كند.
در همين لحظه ماموران گشت كلانتري 126 تهرانپارس كه در حال عبور از محل بودند، با مشاهده فردي كه در مقابل مغازه ايستاده و به اين طرف و آن طرف نگاه مي كرد، مظنون شده و به سمت او نزديك شدند.
وي كه متوجه حضور پليس در محل شده بود بلافاصله دو همدستش را از موضوع مطلع كرد و دو متهم با دست خالي از مغازه خارج شده و اقدام به فرار كردند.
تورنگ در ادامه گفت: اين تعقيب و گريز سرانجام پس از 4 دقيقه پايان يافت و پس از دستگيري يكي از متهمان كه براي برداشتن اسلحه همدستش از فرار جا مانده بود، دو تن ديگر نيز دستگير شدند و در بازرسي از متهم به نام ابوالفضل 25 ساله، دو قبضه سلاح كلت كمري كشف شد.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |