پاسخ موزه روستاي گيلان به گزارش همشهري
در اين افغان با شما هم صداييم، اما...
در بخش اول مقاله، نويسنده محترم اغلب سخن از زبان ما مي گويد. محيط زيست و منابع طبيعي ملك طلق يك نسل و چند نسل نيست كه مسرفانه به آن دست دراز كنند و سرمايه و حيات خود و نسلهاي آينده را به مخاطره اندازند. پيش از طرح پاسخها لازم است به عرض برسانيم كه در تاريخ 25/6/85 همايشي با عنوان جنگل سراوان مدفون زير زباله ها در محل موزه ميراث روستايي برگزار شد و آقاي كامران زلفي نژاد، مديركل محترم محيط زيست استان گيلان، طي سخنراني خود گفتند: ما چگونه مي گوييم طرح احياي جنگل داريم ولي وارد جنگل مي شويم و درختان را قطع مي كنيم، بعد با برپايي موزه ميراث روستايي گيلان كه هدف آن برگشت به طبيعت و زنده كردن فرهنگ قديمي است مخالفت مي كنيم؟ (به نقل از نشريه كندوج، شماره 2 ، ص 92) با اين همه برخي از آراء نويسنده محترم در اين بخش براي روشن شدن رويكرد و اهداف اين موزه محل تأمل است. مي كوشيم تا پاسخهاي ما (در هر دو بخش مقاله) به ترتيب و بر اساس طرح مباحث ايشان باشد تا فرصت مقايسه براي خوانندگان هر دو مقاله فراهم شود.
در احداث موزه ميراث روستايي گيلان، به هيچ وجه سود اقتصادي كوتاه مدت كه هيچ، حتي سود اقتصادي درازمدت در نظر نبوده و نمي توانست باشد. اين طرح اولاً و بالذات يك كار فرهنگي است و به قول نويسنده به افق منافع اجتماعي درازمدت توجه دارد. اين طرح، پس از اجراي كامل و احداث بناهاي خدماتي و رفاهي، خيلي هنر كند بتواند هزينه هاي نگهداري و احياناً پرسنلي خود را تأمين كند و باري بر شانه سنگين بار دولت نباشد. البته منافع غيرمستقيم اين طرح، كه به گمان ما اندك هم نخواهد بود، منجمله از طريق جذب گردشگر و رونق توليدات صنايع دستي نصيب مردم استان خواهد شد و اسباب رونق اقتصادي اين خطه برخلاف ظاهر محروم را فراهم خواهد ساخت.
در افغان نويسنده محترم از دست گردشگري غيرمسئولانه كه با شيوه هاي گوناگون آلودگي محيط زيست را شدت مي بخشد، با ايشان هم صداييم. كمتر نقطه اي از گيلان سرسبز را سراغ داريم كه مورد توجه گردشگران باشد و از آسيب هاي گوناگون، حداقل پراكندگي زباله- به ويژه از نوع تجزيه ناپذير- در امان مانده باشد. رفع اين معضل به كار گسترده فرهنگي و مديريت مسئولان ذي ربط استان و كشور نياز دارد.
موزه ميراث روستايي گيلان، تا همين مقدار كه بناهايي اندك در آن احداث و با استقبال چشمگير مردم مواجه شده است، داستاني ديگر دارد با تمهيداتي ارزان قيمت و نظارت و مديريتي نه چندان دشوار، اگرچه تا حال حدود چهل هزار نفر از آن بازديد كرده اند، نه از زباله هاي مزاحم در آنجا اثري مي بينيد و نه از آسيب نهالها و درختان نشاني مي يابيد.
در بخش دوم مقاله، آقاي محمدي ملامت سرايي كرده و موزه ميراث روستايي را در تقابل با جنگل ارزيابي فرموده اند، البته در اين بخش برخي پيشنهادهاي قابل بررسي هم دارند.
دليل انتخاب پارك جنگلي سراوان و اين مكان به خصوص، براي احداث موزه ميراث روستايي گيلان، به هيچ وجه مفت انگاشتن اموال عمومي و نپرداختن هيچ هزينه اي براي تملك نبوده است. پس از مطالعات گسترده و انتخابات چندين گزينه، اين منطقه مناسب ترين نقطه ارزيابي شده است. گفتني است كه در اين ارزيابي كارشناسان ايراني و خارجي اتفاق نظر داشته اند. مجريان طرح اين موزه را با هزينه شخصي نمي سازند كه به مفت بودن يا نبودن زمين بينديشند. موزه با هزينه دولت (بخوانيد ملت) احداث مي شود و عوايد آن نيز به دولت (بخوانيد ملت) خواهد رسيد.
پارك جنگلي سراوان، جزء جنگل هاي مخروبه جلگه اي كشور است. از نظر جامعه شناسي گياهي اين جنگل پيشتر شامل جامعه اصلي بلوط شمشادستان بوده كه بلند مازو در اشكوب بالا و شمشاد در اشكوب پايين آن قرار داشته است. در نتيجه بهره برداري هاي غيرمجاز گذشته، اين جامعه باارزش جنگلي به تيپ هاي جنگلي توسكا انجيلي و انجيلي ممرز تبديل شده است. بنابراين پيشنهاد نويسنده محترم مبني بر انتخاب يك قطعه زمين سابقا جنگلي، يا حداكثر يك جنگل مخروبه براي احداث موزه، در واقع عملي شده است.
ما نه تنها اجراي اين طرح را در تقابل با جنگل ارزيابي نمي كنيم، بلكه معتقديم زندگي سنتي روستايي در گيلان بدون جنگل معني ندارد و بايد به قصد ايجاد فضاي طبيعي براي روستاهاي گيلان در اين موزه، به احياي اين بخش از پارك جنگلي سراوان همت گماشت.
نويسنده محترم از تعبير اغراق آميز جزيره دورافتاده براي موزه ميراث روستايي، خوششان آمده و آن را تكرار كرده اند. روستاهاي گيلان چنان به هم نزديكند كه در آنها صدا به صدا مي رسد و صرفا با نام از هم جدا مي شوند. پارك جنگلي سراوان و موزه واقع در آن را روستاهاي اطراف احاطه كرده اند. عده اي از اهالي همين روستاها اينك از همكاران ما هستند و بسياري ديگر، از مشتريان دائم و بازديدكنندگان مشتاق موزه اند. بر جنبه نمايشي موزه نيز ايرادي نيست. انبوه بازديدكنندگان، با اشتياق، در كنار بناهاي روستايي موزه عكس يادگاري مي اندازند و اين نشان دلبستگي آنان به سنن فرهنگي و افتخار به شيوه هوشمندانه زندگي آباء و اجدادي خودشان است. اما پيشنهاد ايشان مبني بر تعيين يك روستاي زنده براي اجراي اين طرح، هرچه معقول مي نمايد، چندان عملي نيست. يافتن روستايي كه از نظر توپوگرافي و بقيه معيارهاي ياد شده در بند (ب) مناسبت كافي داشته باشد، اگر نگوييم غيرممكن، بسيار دشوار است.
درباره هزينه نگهداري مجموعه، پيشتر گفته شد كه موزه نهايتا خودكفا خواهد شد. اما، در باب خطر دزديده شدن اشياي مجموعه، در آن محيط باز، در شرايط كنوني، عرض مي كنيم كه اشياي موزه عموما ارزش اقتصادي، كه به خطر دزدي بيارزد، ندارند. موزه ميراث روستايي گيلان از نوع موزه هاي ويتريني نيست كه بر بعضي از قطعات آنها احيانا نمي توان قيمت گذاشت. در تجربه چند ماهه گشايش فاز اول موزه، نه تنها حتي يك مورد سرقت گزارش نشده بلكه بسياري از بازديدكنندگان، داوطلبانه اشياي متعلق به خود را به رايگان در اختيار موزه گذاشته اند و براي ما مايه افتخار است كه مي بينيم عموم بازديدكنندگان موزه آن را سرگرمي عده اي شكم سير تلقي نمي كنند، بلكه اين مجموعه را از آن خود مي دانند.
درست است كه در فرهنگ سنتي گيلان، آباد كردن يك منطقه به معناي جنگل زدايي آن بوده است، ليكن مديريت نادرست، افزايش جمعيت و بسياري عوامل ديگر سبب ايجاد اين تلقي نادرست شده است. ما معتقديم كه موزه ميراث روستايي گيلان زندگي مسالمت آميز انسان و طبيعت را در بهترين شكل خود به نمايش مي گذارد. اما اين سخن نويسنده محترم كه روستاهاي گيلان هيچ گاه در داخل جنگل نبوده است نظر غريبي است.
در گذشته نه چندان دور (البته در مقياس عمر تاريخ، نه عمر يكي دو نسل) سراسر گيلان، از ساحل تا ارتفاعات 2000 متري كوه ها، پوشيده از جنگل هاي انبوه بوده است.روستاهاي گيلان كه هيچ، حتي شهرهاي اين منطقه نيز همسايه بلكه همخانه جنگل بوده اند.
حدود يك قرن و نيم پيش، عباس ميرزا ملك آرا، برادر ناصرالدين شاه قاجار، در يادداشت هاي خود در اعتراض به دست اندازي روس ها به منابع جنگل گيلان، نوشت: رشت تمامش جنگل است، از هر خانه به خانه ديگر كه شخص برود بين راه بوته و درخت است، بيرون ها گل و باتلاق است ولي درخت هاي خوب هرچه بوده روس ها بريده و برده اند... (كتاب گيلان، ج 3، ص 175) لابد نويسنده محترم تصور نمي كنند كه گيلان در گذشته خالي از سكنه بوده، يا ساكنان آن فقط در ارتفاعات بالاي 2000 متري مي زيسته اند.
|
|
چشم انداز
هموطنان ارجمندي كه مقاله آقاي عباس محمدي (با عنوان: حفاظت از طبيعت، حفاظت از ميراث فرهنگي) را در صفحه زادبوم روزنامه وزين همشهري (مورخ 11/8/85) خوانده اند از دو گروه بيرون نيستند: يا موزه روستايي گيلان، واقع در پارك جنگلي سراوان رشت را ديده اند كه بي گمان با نظر نويسنده محترم مبني بر تقابل اين موزه با جنگل همداستان نيستند؛ يا اين موزه را نديده اند، كه قدومشان را قدر مي نهيم و براي بازديد از موزه دعوتشان مي كنيم تا خود داوري كنند.
|
|
دكل هاي برق در حريم توس
|
|
گروه شهري ساخت دكل برق در حريم شهر تاريخي توس در حالي به پايان مي رسد كه وزارت نيرو هنوز به نامه رئيس سازمان ميراث فرهنگي پاسخي نداده است.
به گزارش خبرگزاري ميراث آريا، در پي درخواست استعلام سازمان توسعه برق ايران، حريم آرامگاه توس شش كيلومتر از مركز شهر اعلام و قرار شد مسلمي، مدير طرح هاي انتقال نيروي سازمان توسعه برق ايران، پس از بررسي اين موضوع، نتيجه را به صورت مكتوب به سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري اطلاع دهد.
اسفنديار رحيم مشايي، معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، طي نامه اي كه 13 شهريور 85 به وزير نيرو نوشت، خواستار حل مشكل حريم منظري طوس شد.
به گزارش خبرگزاري ميراث آريا، در اين نامه خطاب به مهندس فتاح، وزير نيرو آمده است: به استحضار مي رساند شركت توسعه برق به منظور اجراي شبكه انتقال پست 400 كيلووات نسبت به اجراي دكل هاي انتقال در شمال شهر تاريخي تابران توس و آرامگاه فردوسي كه در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است، اقدام نموده اند با عنايت به اينكه اين امر حريم منظري اين شهر و آرامگاه فردوسي را مخدوش نموده است، خواهشمند است دستور فرماييد قبل از اجراي مراحل بعدي، نسبت به انتقال و جابه جايي آن تعدادي از دكل هاي موجود در اين حريم منظري، با هماهنگي اين سازمان اقدام گردد.
بنا بر اين گزارش، طرح سازمان توسعه برق ايران از محل بستر نيروگاه توس آغاز مي شود، جاده آسفالت مشهد قوچان را قطع مي كند، از شمال مجموعه تاريخي فرهنگي آرامگاه فردوسي مي گذرد و تا حوالي روستاي ميامي و جنس آباد در سرخس ادامه مي يابد.
با اين اقدام، ايران امكان ثبت آرامگاه فردوسي و شهر تاريخي توس را در فهرست ميراث جهاني يونسكو
از دست مي دهد.
|
|
نامه سازمان هاي غيردولتي محيط زيست به رئيس جمهور
گروه شهري- شبكه سازمان هاي غيردولتي محيط زيست كشور و توسعه پايدار در نامه خود به رئيس جمهور، با غيرعقلاني خواندن ساخت بزرگراه چهاربانده در پارك ملي گلستان و مجوزهاي صادره از سوي مديريت سابق و فعلي سازمان حفاظت محيط زيست، خواستار توقف عمليات جاده سازي در پارك ملي گلستان شدند.
در بخشي از اين نامه خطاب به محمود احمدي نژاد آمده است: همان گونه كه جنابعالي مستحضر هستيد جاده ارتباطي كه از درون پارك ملي گلستان مي گذرد، بعد از سيل سال ???? با موافقت سازمان حفاظت محيط زيست در دست تعريض و متاسفانه در حال تبديل به آزاد راه است.
نويسندگان نامه هشدار داده اند: اين پارك در سه دهه اخير دچار افت و خيزهايي شده است كه مديريت ضعيف پارك معلول آن بوده است و اگر اين روند با وقايع اخير همچنان ادامه يابد مسلماً پارك ملي گلستان از فهرست ذخيره گاه هاي زيست كره حذف شده، معيارهاي جهاني پارك هاي ملي را نيز از دست خواهد داد.
شبكه سازمان هاي غير دولتي محيط زيست ايران و توسعه پايدار كشور در اين نامه با استناد به اصل ?? قانون اساسي، تصريح كرده اند: چگونه مسئولان سازمان محيط زيست و وزارت راه و ترابري به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بي توجه خط بطلان كشيده و اقدام به اجراي برنامه هاي عمراني بدون در نظر گرفتن مقررات و موازين زيست محيطي
نموده اند.
بر اساس اصل ?? قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران هرگونه فعاليت اقتصادي و غير آن كه با آلودگي محيط زيست يا تخريب غيرقابل جبران آن ملازمه پيدا كندممنوع است.
نويسندگان نامه از رييس جمهوري خواسته اند تا علاوه بر صدور دستور براي توقف عمليات جاده سازي در پارك ملي گلستان، وزارت راه و ترابري را ملزم نمايد تا تمامي تجهيزات جاده سازي خود را از اين پارك خارج كند.
توقف فعاليت تاسيسات تهيه شن و ماسه و انتقال كارخانجات آن به بيرون از پارك، تخريب ديوارهاي ساخته شده بتوني و انتقال جاده ترانزيتي به خارج از پارك از ديگر خواسته هاي طرح شده از رييس جمهوري در اين نامه است.
نويسندگان نامه تاكيد كرده اند: جاده فعلي مي تواند براي استفاده هاي تفريحي و توريسم چه زاير و چه طبيعت گرد زير نظر كارشناسان سازمان حفاظت از محيط زيست فقط مرمت گردد نه تعريض.
در اين نامه با اشاره به اين كه در حال حاضر پارك ملي گلستان زير انبوه زباله مسافران به محيطي بسيار نازيبا و آلوده كه حيات جانوران را تهديد مي كند، تبديل شده است، از رييس جمهوري خواسته شده است، دستور دهد تا قانون مديريت پسماندها در مورد اين پارك اعمال گردد. نويسندگان نامه همچنين بر ضرورت اجراي برنامه هاي حفاظتي تدوين شده براي حفظ تنوع زيستي و تجديد حيات آن در پارك ملي گلستان، همانند همه پاركهاي ملي جهان تاكيد كرده اند.
|
|
گونه هاي جانوري البرز جنوبي
در خطرند
گروه شهري تنها 7 محيط بان در منطقه 91 هزار هكتاري البرز جنوبي حضور دارند، در حالي كه براي حفاظت از اين منطقه دست كم به 30 محيط بان نياز است.
رييس اداره محيط زيست كرج با بيان اين مطلب به ايسنا گفت: كمبود محيط بان در منطقه البرز جنوبي گونه هاي جانوري را با خطراتي مواجه كرده است.
علي فرهادي در گفت وگو با ايسنا، با اشاره به عدم صدور مجوز شكار در سراسر كشور در سال جاري به دليل احتمال شيوع آنفولانزاي فوق حاد پرندگان گفت: در يك ماه گذشته در كرج بيش از 10 شكارچي متخلف دستگير شده اند. وي افزود: افرادي كه موفق به شكار پرنده شده اند علاوه بر پرداخت ضرر و زيان رسيده به دولت در اين امر، با توجه به نوع و محل وقوع جرم يا شكار محكوم به محروميت از شكار يا جواز حمل سلاح شده و بايد جرايم نقدي بدل از حبس را نيز بپردازند. فرهادي با اشاره به وجود منطقه البرز جنوبي در كرج با وسعت 91 هزار هكتار به عنوان منطقه حفاظت شده شهرستان كرج، گفت: طبق استاندارد جهاني براي هر هزار هكتار يك نفر محيط بان لازم است، در حالي كه سرانه هر مامور در منطقه البرز جنوبي 15 هزار هكتار است.
|
|
نارضايتي مردم مسجد سليمان
از بوي نفت و گاز
گروه شهري شهروندان مسجد سليمان به دليل استنشاق شديد بوي بد گاز و نفت ناشي از رها شدن مايعات گازي، اظهار نارضايتي كردند. به گزارش ايرنا، برخي شهروندان مسجدسليماني بدنبال اين آلودگي با مراجعه حضوري و تلفني از مسئولان امر خواستار پيگيري موضوع شدند. يك مسئول شركت نفت و گاز مسجد سليمان با تاييد اين موضوع گفت: اين مايعات گازي كه آزاردهنده هم هستند مربوط به شركت پتروشيمي رازي است كه گاز آن تامين كننده خوراك اصلي پتروشيمي ماهشهر است. وي كه خواست نامش فاش نشود، افزود: اين مايعات پس از استفاده يا بايد سريعا سوخته و يا به چاه هاي ديگر تزريق شود اما متاسفانه به دلايلي كه در دست بررسي است اين شركت مايعات را سمت دره خرسون واقع در مركز شهر رها كرده و باعث انتشار آن در هوا شده است.
|
|
عجايب ايران
پارك ملي گلستان
|
|
آرش نورآقايي - گلستان زيباترين نامي است كه مي شد بر آن گذاشت. بايد رفت و ديد خودنمايي قرقاول را در هنگام جفت يابي در اين گلستان. اين جا مكاني است كه زيبايي شاخ هاي مارال بسان زيبايي شاخسارهاي درختان پرشكوهي است كه شايد در هيچ جاي دنيا نتوان مثل آنها را ديد. كوچكترين و ظريف ترين گوزن ايران، شوكاي خجول و گريزپا در اين پارك جايي براي خود دارد. هماي پارك ملي گلستان همانند هماي تخت جمشيد، سنگي نيست. پرواز مي كند و بچه مي زايد. اينها همه از طراوت پارك ملي گلستان با ما سخن مي گويد.
پارك ملي گلستان منطقه اي است كه در آن يك هشتم گونه هاي گياهي، يك سوم گونه هاي پرندگان و بيش از يك دوم پستانداران كشور را به تنهايي در خود جاي داده است.تنوع زيستي پارك ملي گلستان چنان است كه آن را در چهارچوب يك كشور و يا در گستره اي با حداقل 5 درجه عرض جغرافيايي مي توان تصور كرد. اما آنچه همه خوبان دارند، پارك گلستان به تنهايي دارد. گونه هاي گياهي اين گلستان شاخص هاي گونه هاي هيركاني، ايراني توراني، مديترانه اي، اروپا سيبري و... را توأمان دارد. گونه هاي گياهي پارك آن قدر وسيع است كه شامل گونه هاي باستاني، اندميك (گونه هايي كه فقط در مرز جغرافيايي ايران وجود دارند)، اقتصادي، زينتي، دارويي، حفاظتي، در معرض تهديد و... مي شود.
كل، بز، قوچ اوريال، خرس قهوه اي، پلنگ، گربه جنگلي، خوك وحشي، قشي از يك طرف و قرقي، عقاب طلايي، جغد، داركوب و سينه سرخ از طرفي ديگر تنها تعدادي از شگفتي هاي اين پارك به حساب مي آيند. پارك ملي گلستان از لحاظ منابع آبي هم بسيار غني است و شامل رودخانه هاي دائمي، نهرها و چشمه هاي فراوان مي شود كه چشم اندازهاي متنوع پارك مديون آنها هستند. شايد باورتان نشود اگر بگوئيم از نظر طبقه بندي اقليمي، پارك ملي گلستان داراي سه اقليم متفاوت خشك، نيمه خشك و نيمه مرطوب است به همين دليل پارك ملي گلستان پوشش گياهي متنوع از استپي خشك تا جنگل هاي انبوه دارد. پارك ملي گلستان قديمي ترين پارك ملي ايران است كه تا پيش از سال 1336، از شكارگاه هاي شناخته شده و پرآوازه كشور محسوب مي شد و به جنگل گلستان مشهور بود. پارك ملي گلستان در سال 1977 ميلادي به عنوان ذخيره گاه زيست كره انتخاب شد و در شبكه ذخيره گاه هاي زيست كره جهان به دليل شرايط و موقعيت خاص اين گونه مناطق منحصر به فرد به شمار مي آيد. پارك ملي گلستان از قديمي ترين پارك هاي ملي جهان به شمار مي رود.
|
|
نگاه دوم
چند طرح جامع گردشگري
براي تهران
.گروه شهري - با وجود ارائه طرح جامع پايتخت به شوراي شهر تهران طرح جامع گردشگري پايتخت هنوز تدوين نشده است.
درحالي كه مشاوران طرح جامع تهران پيش از اين بارها از رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري خواسته بودند نظر نهايي و همچنين پيشنهادهايشان را در مورد برنامه هاي گردشگري ارائه كنند، هنوز طرح جامع گردشگري پايتخت از سوي مسئولان مربوطه ارائه نشده است.
به گزارش خبرگزاري ميراث فرهنگي رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران پيش از اين از تدوين اين طرح توسط مشاوران و كارشناسان گردشگري اين استان خبر داده بود، اما اكنون زماني كه از وي در مورد جزئيات اين طرح مي پرسيم، مي گويد مراحل تدوين طرح آغازشده و اكنون در بخش مطالعاتي به سر مي برد.
از سوي ديگر هيات دولت در جلسه استاني تهران تدوين طرح تفصيلي گردشگري استان تهران را تصويب كرده و البته جاي اين پرسش باقي مي ماند كه اگر اين ادعا در مورد آغاز تدوين اين طرح صحت داشته باشد، چرا پس از گذشت دو فصل از اين ادعا هم اكنون در هيات دولت پيشنهادي براي آغاز تدوين طرح جامع گردشگري به تصويب مي رسد.
اين دوگانگي در شرايطي است كه پيش از اين حميد ضرغام، مجري طرح جامع گردشگري استان تهران در چند مصاحبه در تيرماه از پايان تدوين طرح جامع گردشگري استان تهران با هدف مشخص كردن پتانسيل هاي گردشگري اين استان و نحوه استفاده از آنها در طول دو سال و نيم خبر داده بود.
البته او عنوان كرده كه در طرح جامع گردشگري، استان تهران به پنج منطقه تقسيم مي شود و براي هر منطقه بر اساس آخرين استانداردهاي موجود در جهان و توصيه هاي طرح گردشگري نقاط قابل توسعه جهانگردي شناسايي و طرح توسعه آنها تهيه شده است.
در چنين شرايطي كه تدوين طرح جامع گردشگري تهران به ادعاي ضرغام ، مسئول تهيه طرح جامع گردشگري استان تهران ارديبهشت ماه 85 به پايان رسيده و خرداد ماه سازمان مديريت و برنامه ريزي آن را تائيد كرده، رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران آن را در حال تدوين عنوان مي كند و از سوي ديگر در جلسه هيات دولت تازه با تدوين اين طرح موافقت مي شود.
از آن طرف ماجرا هم، پيش از اين طريقت در مورد يكي از برنامه هاي اين طرح گفته بود: يكي از مسيرهايي كه در تهران مي تواند نقش مهمي در گذران اوقات فراغت مردم داشته باشد، بلوار كشاورز است و ما مي خواهيم اين مسير را به يكي از محورهاي گردشگري مردم تبديل كنيم. به اين طريق كه بلوار كشاورز با عقب نشيني يك واحد تجاري داراي فضاهاي جديدي مي شود كه به عنوان محور گردشگري مورد استفاده قرار مي گيرد.
البته اين ادعا و نظر در همان ابتدا هم با اعتراض هاي شديد شهرداري تهران مواجه شد. چنانچه حبيب الهيان، معاون شهرسازي شهرداري تهران در اين باره تاكيد كرد: طرحي كه مرتبط با حوزه شهري باشد بايد از سوي شهرداري اجرايي شود، بهتر است هر طرحي هماهنگ با شهرداري تهران باشد تا بتوان به اجرايي شدن آن هم اميد داشت.
در چنين شرايطي به نظر مي رسد مديران تهراني هر يك در اذهان خود طرحي را تحت عنوان طرح گردشگري البته در دو قالب تفصيلي و جامع تدوين كرده اند كه البته يك طرح ارديبهشت به پايان رسيده، يك طرح هنوز در مراحل تدوين نهايي به سر مي برد، يك طرح هم در مراحل آغاز مطالعات است و سرانجام يك طرح تازه به تصويب هيات وزيران رسيده است.
|