پيگرد تحت
خاتمي تصميم منتظر
15-دهه دو بازيگران
6_ پورزند و طبري قضيه
پيگرد تحت
درخواست شد ، رانده حاشيه به آزادي نهضت كه زماني درست:روح محمدجواد _ سياسي گروه
تريبون مشاركت جبهه و رسيد احزاب ماده 10 كميسيون به انقلاب مجاهدين سازمان انحلال
بهطور نوپا روزنامه يك با گفتوگو در "مهاجراني عطاءالله" داد ، دست از را خود مطبوعاتي
.كرد تاييد را جمهوري رياست آينده انتخابات در خود كانديداتوري ضمني
:پرسيد او از مهاجراني با خود طولاني گفتوگوي از بخشي در "اعتماد" روزنامه مصاحبهگر
محمدخاتمي براي ملي كتابخانه همچون مهاجراني ، عطاءالله براي تمدنها گفتوگوي مركز آيا"
قدرت حاشيه به استعفا از پس خاتمي رئيسجمهور همانند كه فرهنگ سابق وزير "بود؟ خواهد
خاتمي گرانبهاي تجربه كه تفاوت اين بااست ممكن بله ، ":داد پاسخ هوشمندانه شده ، رانده
".است من روي پيش
معدود از مهاجراني عطاءالله.كرد جلب خود به را تحليلگران توجه كوتاه ، پاسخ و پرسش اين
به او از را عمومي افكار حمايت كه مواضعي اتخاذ وجود با كه ميشود شناخته چهرههايي
حركت در نشيبهايي و فراز هرچنداست يافته حكومتي دستگاه در پيوسته حضوري داشته ، دنبال
.يافت راه پارلمان به شيراز مردم منتخب بهعنوان سالگي در 26 او.ميخورد چشم به او
"كديور جميله" بود ، شيراز در تازهكاري دانشگاه استاد انقلاب سالهاي در كه مهاجراني
آن ، از پس و گرفت همسري به را شهر اين مذهبي و ملي چهرههاي از "كديور منوچهر" دختر
نشان را سياسي بازي در خود توان اول مجلس همان از مهاجرانيشد مجلس انتخابات كانديداي
هاشمي اكبر" با نزديك ارتباطي آن ، از پس و يافت راه پارلمان رئيسه هيات به اوداد
امور كميسيون نايبرئيس بازرگاني ، كميسيون رياستكرد پيدا مجلس وقت رئيس "رفسنجاني
جوانترين كه بود پستهايي ديگر از كميسيون اخبار و اطلاعات كميته مسئوليت و خارجه
با همكاري بعد ، سالهاي در مهاجراني.آورد دست به دوره اين در اول مجلس نماينده
.كرد تجربه نيز را موسوي ميرحسين نخستوزير ، نيز و وقت رئيسجمهور
باشد دورآينده در جمهوري رياست كانديداي مهاجرانيتنها شايد
مظفري فيروزه:طرح
و حقوقي معاونت مهاجرانيبود رفسنجاني هاشمي با او همراهي سالهاي بيشترين اما
هاشمي ، دولت اواخر درداشت برعهده ساله چهار دوره دو در را سابق رئيسجمهوري پارلماني
بنا را سازندگي كارگزاران وقت ، جمهوري رئيس حواريون از ديگر تعدادي همراه به مهاجراني
در فاصله اين.زد دامن را سنتي و مدرن راستهاي فاصله آن ، پيدايش كه حزبي.گذاشت
آن ، از پيش گرچه.شد آشكارتر خاتمي از كارگزاران حمايت از پس و خرداد دوم انتخابات
.بود شده هاشمي جمهوري رياست دوران تمديد براي اساسي قانون تغيير خواستار مهاجراني
او.رساند ارشاد وزارت به را مهاجراني سال 76 ، در اسلامي چپ با كارگزاران ائتلاف پيروزي
را استيضاح تا جمعه نماز در شتم و ضرب از كه پست ، اين در فراوان نشيبهاي و فراز از پس
انتظار هرچند.شد حاشيهنشين و كرد استعفا خاتمي ، اول دولت سال آخرين در ميگرفت ، بر در
.ماند سايه در او اما شود ، كانديدا انتخابات 80 در مهاجراني ميرفت
.است نمانده دور كنايهها اين از اما نشد ، كانديدا و داد بهخرج هوشمندي هرچند مهاجراني
بعد سال چهار به را جمهوري رياست انتخابات در خود كانديداتوري دورانديشي ، با او گرچه
سران اينك كه جوان چپهاي تيزبين چشمهاي اما كرد ، خودداري خاتمي با رقابت از و واگذاشت
جوان چپهاي اين واقع ، در.كردهاند تعقيب را او همواره ميدهند ، تشكيل را مشاركت جبهه
از _ مشاركت جبهه غيررسمي ارگان _ "نوروز" شده توقيف روزنامه در بار نخستين كه بودند
سال 80 اواخر در خبر اين كه هنگامي.دادند خبر انتخابات 84 در مهاجراني كانديداتوري
خبرنگاران كديور جميلهبرانگيخت را مهاجراني به فرد نزديكترين واكنش شد ، منتشر
اصلاحطلبان برخي "مهرهسوزي" كه آنچه به نسبت تا فراخواند خود نزد به را پارلماني
.نيست نوروز گردانندگان جز كسي كديور ، منظور كه بود روشنكند اعتراض ميناميد ،
هر از قبل.دارد رو پيش را سختي موانع او كه ميدانند خوبي به تحليلگران حال ، اين با
به.كند جلب خود به را نگهبان شوراي عضو حقوقدانان و فقها اعتماد بايد مهاجراني چيز ،
هاشمي يعني كارگزاران معنوي پدر نفوذ روي بر ويژهاي حساب او مورد ، اين در ميرسد نظر
دست از افسوس اصلاحطلبان از طيفي كه است چيزي همان نفوذ ، اين.است كرده باز رفسنجاني
روزنامهنگاراني و جوان چپهاي از انتقاد به باره ، اين در و نميكنند پنهان را آن دادن
كه ميكنند پيشبيني تحليلگران برخي.ميپردازند گنجي اكبر و باقي عمادالدين چون
تا كند استفاده روزنامهنگاراني چنين همكاري از انتخاباتي رقابتهاي جريان در مهاجراني
.باشد داشته جوان چپهاي براي پاسخي عمومي ، افكار عرصه در بتواند
اقداماتي از آنكه ضمن او.است روزنامهنگاران اين جمله از "شمسالواعظين ماشاءالله"
از سازندگي كارگزاران از بخشي و رفسنجاني هاشمي گزيدن دوري به منجر كه ميكند انتقاد
بهعنوان.هست نيز فعلي مقطع در اصلاحطلبان پيشنهادهاي پارهاي منتقد شد ، اصلاحطلبان
كه ميخواهد اصلاحطلبان از ،"حاكميت از خروج" براي عبدي عباس پيشنهاد رد با او نمونه ،
"سنت نمايندگان" به را قدرت اركان كل و نكنند شركت بعدي انتخابات در كار ، اين جاي به
.شوند اصلاحات انجام به ناگزير جديد ، دنياي چالشهاي برابر در آنها تا بسپارند
هرگونه او شمسالواعظين ، برخلاف اما.است مخالف حاكميت از خروج ايده با نيز مهاجراني
قدرت از اصلاحطلبان كنارهگيري با و ميداند "بيمعني" را سياسي بازيگران حاشيهنشيني
فكر كه ميدهد قرار انتقاد مورد را كساني باره ، اين در او.است مخالف هرعنواني تحت
:گفت پاسخ در او.پرداخت استراتژي تدوين به ميتوان "سرمقاله يك نوشتن با" ميكنند
بعد مدتي نوشت ، مقالهاي وقتي آدم كه است اين مهم.ندارد اشكالي فينفسه سرمقاله نوشتن"
اواخر در كه زماني.بازميگشت قبل سال چند به عبدي كنايهآميز پاسخ ".نكند عذرخواهي
مستقيم مذاكرات انجام خواستار اطلاعات ، روزنامه در خود اختصاصي ستون در مهاجراني دهه 60
و سياسي گروههاي سوي از فراواني منفي واكنشهاي زمان ، آن در اظهارات اين.شد آمريكا با
.كند عقبنشيني ساخت ناچار را مهاجراني و داشت دنبال به كشوري مقامات
خرداد ، دوم از پس.است شده اتخاذ مهاجراني سوي از بحثانگيزي و متمايز مواضع نيز قبلا
اين كه استدلال اين با كرد حمايت "توس" روزنامه توقيف از ارشاد وزير بهعنوان مهاجراني
از حمايت به ناچار اصلاحطلبان فشار تحت بعدها او.است آزادي نهضت ارگان روزنامه ،
در.داشتند سياسي مسايل در توس به نسبت صريحتري انتقادهاي بعضا كه شد روزنامههايي
هشت جنگ تحليل به ناگاه به صحبتهايش از بخشي در مهاجراني نيز ، اعتماد با اخير گفتوگوي
"برادركشي" را آن كشور ، دو ميان نبرد شدن ايدئولوژيك از انتقاد با و پرداخت عراق با ساله
توجه مورد اظهاراتش همه از بيش مهاجراني گفته اين.كرد توصيف مسلمان همسايه دو
از حزبالله انصار ارگان كه آنجا تاگرفت قرار محافظهكار جناح تريبونهاي و رسانهها
معنوياش فرزندان نزديكترين از يكي با رفسنجاني هاشمي دادن قرار رودررو براي مطلب اين
را ساله جنگ 8 در ايران فرماندهي كه سابق جمهوري رئيس از "الحسين يالثارات"جست سود
پاسخ درخواست اين به هاشمي.نكند سكوت مهاجراني اظهارات برابر در تا خواست داشت ، برعهده
اما كرد سكوت باره اين در مهاجراني ، اظهارات از بعد خود سخنرانيهاي در و نداد مثبت
هاشمي كه مصلحتي از يا و بوده مهاجراني اظهارات به نسبت رضايت روي از سكوت اين نشد روشن
ديگري مطالب مهاجراني اخير گفتوگوي.ميبيند روز مسايل از بسياري درباره نگفتن سخن در
سخنانش در مهاجراني.ساختند مرتبط رفسنجاني هاشمي با را او مواضع تحليلگران ، كه داشت هم
اين.بازگشت آمريكا با مستقيم مذاكرات ضرورت بر مبني خود پيشين موضع به ديگر بار
كل مدير "ايندايك مارتين" با ديداري قبل چندي وي كه شد تلقي بااهميت جهت آن از اظهارات
در "الحيات" روزنامه.است داشته كلينتون دولت در آمريكا خارجه وزارت خاورميانهاي امور
هم با مراكش خارجه امور وزير منزل در ايندايك و مهاجراني:بود داده گزارش باره اين
مراكش به جهان و آمريكا همايش براي مهاجراني سفر حاشيه در ديدار ، اين.داشتهاند ديدار
.است گرفته صورت
خاتمي هواداران افشاگري به را سال 76 خوددر انتخاباتي شكست از بخشي كه محافظهكاران
بارها پس آن از ميدانند ، مربوط انگليسي براون نيك و لاريجاني جواد ديدار درباره
را لاريجاني ژنريك نسخه و ببرند ذرهبين زير را اصلاحطلبان خارجي ديدارهاي كوشيدهاند
بوده محافظهكاران علاقه مورد چهرههاي از زاويه اين از مهاجراني.بيابند آنان ميان در
دستمايه بار يك سال 79 در لواسانات باغ در عرب روشنفكران و سفرا برخي با او ديدار.است
آمريكايي مقام يك با ديدار از صحبت بار ، اين اما.ماند ناكام كه بود اينباره در حركتي
چه":ميپرسد صراحت به محافظهكاران به وابسته اينترنتي سايت يك.است ايندايك سطح در
سال چند هم آن ناگهاني كانديداتوري و آمريكايي ايندايك مارتين با ديدار بين ارتباطي
از مهاجراني ديدارهاي طيف":مييابد ادامه كنايهآميزتري سوال با پرسش اين "است؟ زودتر
"يابد؟ ادامه ميخواهد كجا تا ديدارها اين.است شده گسترده ايندايك تا گوگوش
شوراي" را "جمهوري رياست كانديداتوري براي مهاجراني مانع بزرگترين" هرچند محافظهكاران
مواضعي چه او مانع ، اين از عبور براي" كه ميكنند مطرح را پرسش اين و ميدانند "نگهبان
بر تكيه با او كه دارند مدنظر را احتمال اين اما "كرد؟ خواهد اتخاذ آينده ماههاي ظرف
.بگذرد تنگ فيلتر اين از معنوي پدر
ميدهد خبر "نشده افشا برگ يك" داشتن دست در از محافظهكاران اينترنتي سايت رو ، اين از
را "عمومي افكار در سنگين شكستي" موانع ، همه از مهاجراني عبور صورت در ميشود باعث كه
.كند تجربه
صورت در كه ميداند لابد او.ميبرد فرو فكر به را مهاجراني كه است تهديداتي چنين
نخواهد نگهبان شوراي او مانع بزرگترين انتخابات 84 ، تا كنوني شكننده سياسي فضاي تداوم
را او مخالفان كه باشد آينده دور در جمهوري رياست كانديداي تنها مهاجراني شايد.بود
.ميبندند رو از را شمشيرها همديگر براي روز هر كه ميدهند تشكيل سياسي نيروهاي از طيفي
...بود خواهد آينده سال سه در سياسي بازيگر "تعقيبترين قابل" او احتمالا ،
خاتمي تصميم منتظر
2_ سرويس مارين ايران درباره چيز همه
مفيدي بدرالسادات
شكايتي بار اول براي وي همسر وضعيتي چنين در سرويس مارين ايران عامل مدير گرفتن قرار با
اصل 90 كميسيون اعضاي پيگيري عدم دليل به زمان آن در ليكن آورد ، مجلس به سال 77 در را
به موضوع ميدادند ، تشكيل راست جناح به وابسته نمايندگان را آن اكثريت كه پنجم مجلس
.نرسيد جايي
گزارش تهيه به موفق تلاش نيم و سال يك طي اصل 90 كميسيون ششم ، مجلس كار به آغاز با
پرونده پرده پشت جريانات بر كميسيون اقدام اين كه هرچند.شد زمينه اين در جامعي و كامل
رشوه شايعه روزنامهها برخي طريق از كردند سعي لذا و آمده سنگين سرويس مارين ايران شركت
علي كه طوري به.دهند انتشار را شركت اين مديرعامل از اصل 90 كميسيون اعضاي گرفتن
مطالب به مجلس علني صحن در سال 80 دي تاريخ 12 در كه هنگامي كميسيون اين عضو شكوريراد
در ميداد ، پاسخ جزايري شهرام با نماينده ارتباط 60 بر مبني عصر روزنامه يك گذشته روز
كه دارد قرار اطلاعات وزارت ارزي كل مدير جزايري شهرام پروژه پشت":گفت نيز زمينه اين
حال در اكنون كميسيون و است سرويس مارين ايران مديرعامل شكايت پرونده متهم آقا اين خود
همين كرد ، شكايت اين به رسيدگي به شروع كميسيون وقتي چنانكه.ميباشد آن به رسيدگي
اينكه 9 جمله از نوشت را مطالبي و كرد آغاز كميسيون عليه را گستردهاي تهاجم يك روزنامه
".گرفتهاند رشوه شركت اين مديرعامل از اتومبيل دستگاه
شكايتعليه خصوص در اصل 90 كميسيون نهايي گزارش تهيه كار يافتن پايان با صورت هر در
با مصاحبهاي طي حسنزادگان داوود اطلاعات ، وزارت و مركزي بانك حكومتي ، تعزيرات سازمان
محرز دستگاهها اين پرسنل از برخي تخلف كميسيون ديد از كه كرد اعلام پارلماني خبرنگاران
ايران پرونده اصلي موضوع كه وي.كند رسيدگي آنها جرايم به بايد قضايي دستگاه و است
اختيار در شركت اين كه زماني از نمود ، تصريح ميدانست ، باجخواهي نوعي را سرويس مارين
برخي و اقلام برخي فروش عايدات ، كليه اطلاعات وزارت اقتصادي بخش و تعزيرات سازمان
ضمن.است نگرفته انجام ميشده ، واريز دولت حساب به بايد جريمه عنوان تحت كه وجوهاتي
آنان تصرف از جلوگيري و آنها كردن ممنوعالمعامله و شركت سهامداران اموال در تصرف آنكه
.است بوده قانون برخلاف خود سهام در
قرائت مجلس علني صحن در هنوز ملاحظاتي به بنا كه اصل 90 كميسيون نهايي گزارش كامل متن
شد جمهوري رئيس به خطاب نامهاي پيوست تاريخ 1/3/81 در يعني پيش ماه سه به قريب نگرديده
ايران شركت مديرعامل شكايت مورد دستگاههاي پرسنل برخي تخلف درباره زودتر هرچه وي تا
از مدتي تا منتها.آورد عمل به لازم اقدام هستند ، مجريه قوه پوشش تحت كه سرويس مارين
روز در اصل 90 كميسيون خاطر بدين.نشد داده كميسيون نامه اين به جوابي خاتمي آقاي سوي
فراخواند جلسهاي به را وي حقوقي و پارلماني معاونت ابطحي محمدعلي جاري سال مردادماه 15
كه كرد اعلام جلسه اين در ابطحيدهد توضيح زمينه اين در جمهوري رئيس تعلل درباره تا
تشكيل طريق از را موضوع اين پيگيري دستور كميسيون گزارش و نامه دريافت از پس خاتمي آقاي
داده مركزي بانك كل رئيس و اطلاعات و دادگستري وزراي خودش ، از مركب نفرهاي چهار هيات
پارلماني خبرنگاران به باره اين در روز همان در نيز حسنزادگان داوود ديگر سوي از.است
بازداشت ادامه بودن غيرقانوني بر مبني را كميسيون گزارش چهارنفره هيات اين اعضاي كه گفت
عامل مدير سريعتر هرچه آزادي به نسبت اميدواري اظهار ضمن وي سپس و پذيرفتهاند متهم
در پرونده اين تكليف كه كرد خاطرنشان ابطحي محمدعلي از نقل به سرويس مارين ايران شركت
وعده هنوز سخن اين بيان تاريخ از هفته دو گذشت عليرغم كه هرچند.ميشود مشخص آتي هفته
رفع خصوص در را پيشنهادي شيوه چند مصاحبه همان در حسنزادگان ولي است نشده عملي ابطحي
بايد مركزي بانك يعني پرونده اين شاكي يا:گفت وي.است تامل قابل كه كرد مشكلبيان
اعاده پرونده اين از ديگر يكبار تا بپذيرد حكومتي تعزيرات يا و بگيرد پس را خود شكايت
اتهام رفع يا زنداني عفو سر بر بايد دادگستري و اطلاعات وزارتخانههاي يا و شود دادرسي
ميداشت اظهار زمينه اين در نيز اصل 90 كميسيون رئيس البته.برسند توافقي يك به او از
در و داشته كميسيون با را همكاري كمال پرونده اين به رسيدگي جريان در اطلاعات وزير كه
اطلاعات وزارت خاطي افراد عليه را شكايتي كميسيون كه صورتي در كرده اعلام آنها به نهايت
خبرنگاران جمع در بارها انصاريراد آنكه ضمن.ميشود پيگيري نمايد ، طرح پرونده اين در
نكند ، اقدامي زمينه اين در سريعتر هرچه خاتمي آقاي كه صورتي در كرده اعلام پارلماني
درباره آنان تا ميشود گذاشته مردم اختيار در مجلس تريبون طريق از كميسيون نهايي گزارش
!است مردم نزد شايسته داوري كه چرا.كنند داوري مذكور ، دستگاههاي تخلفات
پايان اصل 90 كميسيون توسط سرويس مارين ايران شركت مديرعامل شكايت پيگيري كه هرچند
وقت از بخشي بتواند كه دارد وجود مشابهي پروندههاي هنوز ميرسد نظر به ولي است يافته
ايران شركت تعطيلي پرونده.دهد اختصاص خود به مجلس ششم دوره اتمام تا را كميسيون اين
اصل كميسيون اعضاي است مدتي آن مديرعامل شكايت پي در كه پروندههاست اين جمله از دلفين
.كردهاند آغاز را آن بررسي كار 90
سطحي در البته كالا ترانزيت سرويس مارين ايران شركت مانند نيز شركت اين اصلي كار
اين با.است شده توقيف و ضبط وي اموال و بازداشت نيز آن مديرعامل.است بوده محدودتر
آزادي نعمت از توانسته آن تبع به و گذاشته كنار را سرسختي بعد مدتي او كه تفاوت
جريان در اصلي عامل اصل 90 كميسيون عضو دادفر محمد گفته به بنا همچنين.شود بهرهمند
كه بودهاند حكومتي تعزيرات سازمان خاص شبعه دو يكي و اطلاعات وزارت نيز پرونده اين
.است دلفين ايران شركت تعطيلي با رابطه در دستگاهها اين تخلفات بررسي حال در كميسيون
15-دهه دو بازيگران
محمد و صادق
قزويني حميد
سو يك از اواست ماندني ياد به روزهاي آن در او موقعيت بيانگر حدودي تا خاطره دو همين
متن در فراوان تحرك و جواني واسطه به ديگر سوي از و بود نظام رهبري اعتماد و توجه مورد
.داشت قرار وقايع
فرود اجازه هواپيما داشت احتمال كه آنجا از ايران به امام عزيمت هنگام كه است اين جالب
.كند ذخيره بازگشت براي كافي سوخت هواپيما تا ميشد كاسته مسافرين تعداد از بايستي نيابد
تا شد گرفته تصميم داشت وجود هواپيما سرنشينان پيرامون كه تهديدهايي دليل به همچنين
شرايطي چنين در.شوند تهران راهي بعدي پرواز با سايرين باشندو امام همراه خاص عدهاي
خميني احمد سيد حجتالاسلام و امام عهده از تنها كه بود مشكلي كار همراهان انتخاب
با او و گرفت قرار اندك عده همان بين در نيز طباطبايي صادق نام ميان اين در.برميآمد
.بازگشت ايران به انقلاب تاريخي پرواز
پست اين اما شد مشغول كشور وزير سياسي معاون سمت در ابتدا انقلاب پيروزي از پس وي
شرايطي كشور سراسر در سياسي ثبات عدم و ناامني.نداشت دنبال به او براي آرامي روزهاي
و ميداد رخ حادثهاي كشور از نقطهاي در روز هربود آورده وجود به طاقتفرسا و سخت
طباطبايي اينكه.كند عزيمت محل به موضوع بررسي جهت شخصا كه بود ناچار كشور وزير معاون
.نيست دستيابي قابل راحتي به آن پاسخ كه است پرسشي بوده موفق خود وظايف در اندازه چه تا
چند از پس.نبود بيتاثير دولت به او ورود در سمت اين در وي فعاليتهاي ترديد بدون اما
در البته).كرد منصوب انتقال امور در نخستوزير معاون عنوان به را او بازرگان مهندس ماه
وظيفه موقت دولت رئيس.(است شده ذكر نيز سياسي امور در مشاور وزير سمت اسناد برخي
براي جديد مسئولين تعيين و قديم دستگاه تدريجي تبديل را انتقال امور در نخستوزير معاون
دانشگاهها ، شيلات ، نفت ، شركت شهرداري ، شهرباني ، مانند اصلي ادارات و عمده موسسات
(ص34 موقت دولت و انقلاب شوراي جزوه).بود كرده اعلام غيره و هواپيمايي راهآهن ، ذوبآهن ،
به ميتوان بود گرفته نظر در سمت اين براي بازرگان مهندس كه كارهايي فهرست به نگاه با
وثوق از كه بود برخوردار امام دفتر اعتماد حسن از تنها نه طباطبايي كه رسيد نتيجه اين
.است ميبرده بهره نيز نخستوزير
نظام از انتقال زمينه در انقلاب برنامههاي از يكي":ميگويد ديگري توضيح در بازرگان
ملت خود به ملت مخصوص و مربوط كارهاي بشود سعي كه است اين آينده اسلامي جمهوري به گذشته
امور بيشتر بازده و صلاحيت و اشتياق با تا شود ، انجام ملت خود وسيله به و گردد واگذار
احيانا و راهاندازي و ارشاد نقش دولت.گردد سبكتر نيز دولت بار و بگيرند عهده به را
عمومي جنبه كه نيز دولت خود كارهاي حتيداشت خواهد را بعدي ضروري و اوليه امدادهاي
".گيرد صورت مردم همكاري و علاقه و اطلاع با است بهتر دارد مركزي اداره و كشوري
(ص 275 بازرگان مهدي مهندس سياسي زندگينامه)
خود خاص مشكلات نيز سمت اين اما شد دار عهده را دولت سخنگويي سمت مدتي از پس طباطبايي
.بود ليبي به تيرماه 58 در منتظري محمد شهيد سفر او انتصاب از پس حادثه اولينداشت را
ديدار كشور اين مقامات با تا شود ليبي عازم هياتي راس در داشت قصد منتظري حجتالاسلام
به ديگر كشورهاي سران با ملاقات و خارجي سفر هرگونه كه موقت دولت.كند گفتوگو و
البته.كرد مخالفت سفر اين با ميدانست دولت اجازه به منوط را ايران از نمايندگي
از كه بود منتظري بحريني پاسپورت بودند گرفته فرودگاه ماموران كه اشكالي مهمترين
كه منتظري محمد اما.بود كرده تهيه مخفيانه سياسي فعاليتهاي واسطه به و قبل مدتها
مسلح همراهان كمك با زدن هم به چشم يك در شود مواجه ماموران ممانعت با نداشت توقع
فراهم نيز را سفر مقدمات اعتراض ، ضمن وسيله اين به تا درآورد خود كنترل به را فرودگاه
به بازرگان مهندس":كرد اعلام طباطبايي صادق مهرآباد فرودگاه حادثه خبر انتشار با.آورد
".كرد صادر را منتظري محمد توقيف و جلب دستور فرودگاه ناگوار حادثه از اطلاع محض
عازم سفر شرايط شدن آماده محض به لذا نداشت را تندرو روحاني اين توقيف توان كسي اما
.كرد ملاقات كشور اين مقامات با و شد ليبي
هيات يك عزيمت":گفت ميكرد اعلام را دولت موضع بايد كه طباطبايي صادق سفر اين متعاقب
اقدام يك را منتظري محمد عمل وي ".ميشود تكذيب شدت به ليبي به ايران دولت سوي از رسمي
(ص 159 موقت دولت غروب و طللوع).دانست انقلابي نزاكت از خارج و خودسرانه
را موقت دولت اعضاي و بازرگان داد انجام كشور خارج در كه مصاحبهاي طي نيز منتظري محمد
صهيونيستها و آمريكا اطلاعاتي سازمان نفوذ زير را آنها و كرد معرفي آزاد اراده فاقد
كه است مدتي ضمنا.است ايشان شخص نظرات مطالب اين":گفت طباطبايي آن پي در كه دانست
دولت تضعيف جز هدفي و هستند و بوده تفكر نوع اين مروج نيز عربي و خارجي كشورهاي از برخي
(و 165 ص 163 موقت دولت غروب و طلوع) ".ندارند انقلاب
گذرنامه فقط بازگشت از پس منتظري محمد بازداشت دستور صدور رغم به كه است اين جالب
و نيامد كنار طباطبايي صادق با هيچگاه مبارز روحاني اين البته.گرديد ضبط او بحريني
و خوشپوش سياستمدار اين پيرامون خود ديدگاههاي بعضا حتي بود بدبين او به نسبت همواره
دوران در منتظري).بود كرده منتقل نيز عالي مقامات به را نظام بلندپايه كارگزار
به.(داشت انتقاد نظامي تجهيزات خريد بخش در طباطبايي عملكرد به نسبت هم مجلس نمايندگي
سرپرست بهعنوان تاريخ 19/8/58 در و گذاشت سر پشت نيز را مقطع اين طباطبايي صادق حال هر
.كرد حفظ مهرماه 59 اواسط تا را سمت اين و شد منصوب نخستوزيري ادارات
6_ پورزند و طبري قضيه
بنياد حبس جامعه
صديقي نادر
"نور نظام" نوع دو مبارزه به پيروزي فرداي در انقلاب اساسي پرسشواره اساس اين بر
به را خود علنيت و آشكارگي ميتوانست مردمي و علني مبارزه يك نور نظام آيا:برميگشت
بالعكس ، اينكه با و بتاباند فاشيستي مرزكشيهاي و فرقهبازيها "نمناك و تاريك" زواياي
و تيمي خانه زنداني ، گروهبنديهاي) بسته فضاي يك در شده تمرين و شده آزموده تكنيكهاي
پرسش اين به پاسخ ميشد؟ داده تعميم انقلاب جامعه بيكران و باز سپهر به (مهاجرت يا
و "آشكارگرايي" ،"علنيت" مسئله اگر.نيست آسان مينمايد قضيه بدو در كه هم چندان
نوست گلاس فضاسازان و شوروي كمونيست حزب اصلاحگران يعني "آنها" مسئله فقط را "شفافيت"
خواهيم كنيم توجه معاصر انقلابهاي همه معضل اين همگاني و بومي سويههاي به و ندانيم
آنان گروهي درون و فاشيستي مرزكشي اشكال و "جماعت تودهاي" مشتي به فقط قضيه كه ديد
اشكال همه در نچايفي چپهاي و مخفيگرا گروههاي چه اگر مسئله اين خاستگاهبرنميگردد
ختم سرآغازگاهها همان به فقط آغازين نقاط اين ولي هستند خود "اصيل" يا و "التقاطي"
تجليگاه را خصوصي به نقطه كه است اين خود فلسفي سويه در فاشيستي تفكر گوهر.نميشود
خود مكان فضا ، سويه در انتزاعي و فلسفي تفكر اين ميداند ، حقيقت تجسد و "ماده در ايده"
عنوان به خاصي فرقههاي و "سازمانها" و خصوصي به هاي"مكان" كه ميشود اين به منجر
نه "حقيقي تاريخ" آنها ديد از.شوند معرفي ميكشند ، دوش بر را تاريخ همه بار كه كساني
بلكه جامعه باز فضاهاي و مدني جامعه و مباحثه و مجلس در نه مردمي ، حضور آشكار ميادين در
:است يافته تجسد و تمركز ديگر جايي در
در روزگار ضرورت به كه ساختند گروههايي و سازمانها را ما معاصر تاريخ از مهمي بخش"
برهنه صحنههاي روشني در نه ديكتاتوري اسير ملتي واقعي تاريخ.ميكردند عمل كامل اختفاي
18.ميگذرد تيمي خانههاي تاريكي در كه
دل در يا و تيمي خانه در كه گروههايي فقط نميشود ، ختم اينجا به فقط مسئله اما
"واقعي تاريخ" و انقلاب ثقل نقطه را خود تاريكخانه ميزيستند كشوري خارج گروهبنديهاي
بود افتاده زندانها آن به گذرشان كه بودند قضيه سوي اين در هم كساني نميدانستند ، ملت
داشتند قرار مرزبندي و بايكوت و طرد تكنيكهاي معرض در مخوف تاريكخانههاي آن دل در و
موضع يك در هم آنها از بعضي.كردهاند مخفي خود ضمير و روح اعماق در را روزها آن زخم و
همان دل در انقلاب "واقعي تاريخ" بودند مدعي و شده بيماريها همان دچار واكنشي
.است يافته تكوين التقاطي و چپگرا گروههاي با رويارويي نبرد صحنه در و تاريكخانهها
دسته دو هر و شده دور آن علنيت و انقلاب نور نظام از اندازه يك به دسته دو هر متاسفانه
نظام به خود خونآلود و انحصاري حقپنداريهاي و پنداشتها عرضه از اندازه يك به
و بوده گريزان دموكراتيك و حقوق برابر مباحثات و مردمي كنترل تصحيحكننده و پالاينده
توانايي و نيستند ماندلا ميآيند بيرون سياسي زندان از كه افرادي همه متاسفانه.هستند
و سرايت.ندارند تاريكخانهاي بايكوت و طرد اشكال و تحقيرها و زخمها از فاصلهگيري
همان از برخي دستور در انقلاب پيروزي فرداي همان از جامعه ، به زندان ساختارهاي تعميم
...نداشتند جامعه به زندان ساختارهاي تعميم جز ارمغاني از كه گرفت قرار سياسي زندانيان
ميراث كه است گرايشي محور ، دادگاه و بنياد _ حبس جامعه يك تاسيس به سيريناپذير اشتياق
براي.ميكند جانسختي ما ميان در گوناگون اشكال به هم هنوز و تاريكخانههاست آن شوم
را "گناه" ميبايست ميناميم واقعي توبه كه آنچه از توابسازانه هويتي تكنيكهاي تفكيك
خلوت به و است مذهبي ترم يك "گناه".نماييم جدا (Culpabiliser) "گناهكاراندن" از
يك و تكنيك يك "گناهكاراندن" اما ميشود مربوط خويش خداي محضر در انسان يك مومنانه
ميان برآميزي التقاط شومترين ديد خواهيم مقال اين ادامه در چنانچه و است متاخر اختراع
_ دادگاه آرمانشهر اساس كه جامعه گناهكاراندن و گناه القاي.است جمعناشدني امر دو اين
تمام درخشش به كافكا نوشته "محاكمه" رمان از كوندرا ميلان قرائت در ميسازد را بنياد
از.است شده مقايسه استاليني گروههاي عرف در "خود از انتقاد" تئوري با و شده تحليل
:نميگذرد ديربازي شده گناهكاريده اشخاص توابسازي سپس و گناهكاراندن تكنيكهاي اختراع
كرد ابداع را خود از انتقاد اصطلاح كمونيستي سياسي آيين ذهني ، حالت اين توصيف براي"
.ندارد آن منشاشناسي به دقيقي بستگي اصطلاح ، كاربرد اين در دهه 1930 از كه اصطلاحي
اصلاح هدف با بد ، از خوب ويژگيهاي تميز معناي به انتقاد) نيست ميان در انتقاد موضوع
به بتوانيد آنكه براي خود خلاف يافتن از است عبارت موضوع با (ندارد خطاها
19.كنيد تاكيد و بپذيريد را اتهام بتوانيد كنيد ، كمك محاكمهكنندگان
قدرت بلكه نيست اجتماعي ديگر نهادهاي ميان در "نهادي" همچون دادگاه آرمانشهري چنين در
عملي به..محاكمه" است مطلق قدري "اجتماعي گناهان" بر و اجتماع سپهر كل بر آن دادرسي
كار متهم شخصيت تماميت با بلكه ندارد ، كار ،(تجاوز اختلاس ، دزدي ، ) ويژه جرمي و مجزا
20.برميگردد خود تخلف دنبال به زندگياش سراسر ي"رخدادها جزييترين" در.ك:دارد
:كه است مطلق چنان دادگاه سيطره
;است خود از انتقاد انديشه در پيش از و شود ، متهم است ممكن لحظه هر كه ميداند هرفردي"
كردن محور براي راهي ;خويشتن از كشيدن دست با ;متهمكننده از متهم تمكين:خود از انتقاد
21.فرد عنوان با خود
نويسنده يك فرهيخته تخيل به ميتوانست فقط "قصر" و "محاكمه" رمان تحرير لحظه در آنچه
بغداد در بعد دهه چند و شد بدل استاليني محاكمههاي غالب مشي به بعد كمي نمايد ، خطور
:ميگفتند.شد پياده زبان فارس مينيآرمانشهر يك سطح در محاكمات همان كلمه به كلمه
".ميآورد پيري استثمار و فرديت زيرا كرد شروع صفر از و گذاشت كنار را فرديت بايستي"
:پينوشت
.ص 10 بهمن 70 ، ;آدينه مجله ;سركوهي فرج _18
.ص 174 باسمنجي ، كاوه ترجمه ;نشده تحريف وصاياي ;كوندرا ميلان _19
.ص 189 ;كوندرا ميلان _ 20
.ص 191 همانجا ، _ 21
|