تصويري گلولههاي
شده مثله واقعيت
منتقد نگاه
ميانبر راههاي
تصويري گلولههاي
سپتامبر به11 نگاه11فيلمساز
فخرطاولي كوروش: ترجمه
زن معلم سينما تماشاگر شايد
را مخملباف سميرا فيلم جوان
كنلوچ گونه دادخواست فيلمبه
دهد اينياريتوترجيح گداريست اداهاي و |
|
به خانههايتان تلويزيون دستگاههاي جلوي را گذشته سال سپتامبر ظهر 11 از بعد اوايل
روزنامه يك..كرد برخورد دوقلو برجهاي به دوم هواپيماي وقتي مخصوصا بياوريد ، خاطر
همگي ما":زد تيتر روز همان گيرد ، لقب دوست آمريكا نميتواند اصلا كه پاريس عصر بزرگ
برجهاي كردن ويران با هيستريك جانيان زيرا.بوديم هم چنين غرب در ما."هستيم آمريكايي
اعلام ما همه به جهان ، مختلف كشور از 80 بيگناه انسان هزاران كشتن و جهاني تجارت مركز
.بياوريد خاطر به را سپتامبر 2001 كردند110 جنگ
كرد پيشنهاد جهان كشور از 11 كارگردان به 11 روز ، اين يادآوري براي فرانسوي بريگان آلن
يك و ثانيه و 9 دقيقه 11 فيلمها از يك هر زمان كه آن شرط به بسازند كوتاه فيلم 11
مراسم هر با تفاوت در اما است ، قراردادي چيز همه ديگر ، سوگواري مراسم هر مثل.باشد"فريم
ديگري چه آن از كس هيچ البته و دارد قرار اوج در بيان آزادي جا اين ديگر ، سوگواري
.است مطرح احد ، و شوك يك درباره برداشت و انديشه بيان 11 جا اين.نيست خبر با ميسازد ،
;است تعجبآور غربيها ما براي حتي گاه و دارد بسيار تفاوت ديگري با فيلمساز هر بيان
است ، گذاشته سر پشت آمريكا در را تحصيلاتاش كه مصري شاهين يوسف "ضدآمريكايي حس" مثلا
ارتش كه زماني:ميكند يادآوري فيلماش در را سپتامبر 1973 كه 11 انگليسي لوچ كن يا
و ميكند سرنگون را آلنده دموكراتيك رژيم سيا ، كمك با و پينوشه فرمان تحت شيلي ، شورشي
به 11 كارگردانها اين برداشت و نگاه حال هر به اينها همه...ميكشد را جمهور رئيس
فرانسوي ، كلودللوش ايراني ، جوان كارگردان مخملباف ، سميرا ترتيب همين به ;است سپتامبر
گونزالس آلخاندرو بوروكينافاسو ، اهل اودرائوگو ادريسا بوسنيايي ، تانوويچ دانيس
شوهي و آمريكايي پن شون هندي ، نايير ميرا اسرائيلي ، گيتايي آموس مكزيكي ، اينياريتوي
مجموعه اين ديگر كوتاه فيلمهاي در را بيمثالشان نبوغآميز نگاه ايمامورايژاپني
.كردهاند منعكس
در فقط كه شعري است ، ناب شعر يك پن فيلمشون
.است قابلسرودن سينمايي امكانات و ابزار با سينماو |
|
آنها براي فيلم هر زيرا است ، مطرح نيز تماشاگران برداشت و نگاه فيلمها اين در اما
شود ، داده نمايش تورنتو جشنواره در سپتامبر 2002 است 11 قرار كه فيلمي ميشود110 ساخته
به 11 خاص زاويهاي از كدام هر و شده ساخته يورو ميليون معادل 3 هزينهاي با يك هر
كه را مخملباف سميرا فيلم جوان زن معلم سينما گر تماشا شايد اما ;نگريستهاند سپتامبر
را "حادثه" و "برج" معاني ايران ، در آواره افغان بچههاي درس كلاس يك در ميكند سعي
اما ;دهد ترجيح اينياريتو گداريست اداهاي و لوچ كن گونه دادخواست فيلم به دهد ، توضيح
كردن پيدا جستوجوي در كه ميدهد نشان را جوان پسر چهار كه هست نيز ائوگو در او طنز
و زيباترين احوال اين همه با.هستند جايزه دلار ميليون زدن 25 جيب به براي بنلادن
ناب شعر يك پن فيلمشون.آمريكايي پن شون به است متعلق شايد مجموعه ، فيلم تاثيرگذارترين
فيلم اين در.است سرودن قابل سينمايي امكانات و ابزار با و سينما در فقط كه شعري است ،
كوچكاش استوديوي در كه (بورنين ارنست بازي با) بينيم مي را پير دستداده از زن مرد يك
آن به خورشيد نور كه استوديو اين در او ;است گرفته را همسرش عزاي و نشسته نيويورك در
طرفه ، يك گوي و گفت ثانيه و 9 دقيقه 11;ميكند صحبت مردهاش با نااميدانه ندارد ، راهي
آواز" اين پن ، شون زيباي فيلم.ندارد باور را همسرش مرگ پيرمرد كه اين خاطر به فقط
و 9 دقيقه از 11 بعد بالاخره كه زماني:ميرسد اوج به پاياني تصوير آن با ،"تنهايي
راه استوديو دورن به خورشيد نور يافتهاش ، وفات همسر روح با پيرمرد گوي و گفت ثانيه
حال به تا كه را بزرگي سايه ديوار روي و ميزند بيرون اتاق فضاي از دوربين مييابد ،
...ميبينيم فروپاشي حال در بود ، كرده ماسكه را خورشيد
مصري شاهين يوسف ضدآمريكايي حس
سر پشت آمريكا در را تحصيلاتاش كه
.كرد متعجب را فيلمشهمه در است گذاشته |
|
فيلم تهيه مشكلات
حوادث درباره كوتاه فيلم ساختن 11 ايده بهار 2002 ، در فرانسوي ، تهيهكننده بريگان ، آلن
.كرد مطرح را سپتامبر 11
توزيع عرصه در ناخوشايندي نتايج به درخشاناش ، ايده نميكرد تصور وقت هيچ او شايد اما
كوتاهي فيلمهاي مختلف ، مليت از 11 كارگردان شد 11 قرار آغاز از:شود منتهي فيلم پخش و
"فيلمز گالاته" در شركايش و فرانسوي تهيهكننده به ژوئن تا 15 را يورو ميليون بودجه 3 با
سازمان به جهان در فيلم پخش عوايد شد قرار همچنين.بدهند تحويل "كانال استوديو" و
كتاب ،"واريتي" نشريه در اوت در 20 مقاله يك چاپ اما.گردد اعطا معلولان بينالمللي
فرانسوا.ساخت شعلهور متحده ايالات در را خشم و انتقاد آتش سينما ، حرفهايهاي مقدس
.كرد توصيف آمريكايي ضد و اخلاقي را آن بود ، ديده پاريس در را "01009011 فيلم كه گدار
مزخرفگوييهاي" عنوان به فيلم از بار اين و شد چاپ دوباره تايمز نيويورك در مقاله اين
فضايي خلاصه و گرفت را ماجرا دنباله تايمز نيويورك اينترنتي سايتشد ياد "فرانسوي
به تقريبا فيلم حقوق كه است حالي در اين.گشت پا بر آمريكا در فيلم اين عليه دشمنانه
از 11 است قرار و شده فروخته آمريكا و انگلستان اسپانيا ، جز به دنيا كشورهاي همه
پخش پي در آمريكايي پخشكنندگان براي فيلم تكليفشود آغاز آن جهاني پخش سپتامبر 2002
است معلوم اكنون هم از اما شد ، خواهد روشن [سپتامبر 2002 در 11] تورنتو جشنواره در آن
كشورهاي براي است گونه همين ;شد نخواهد پذيرفته آن كردن سانسور براي درخواستي هيچ كه
سوالاتي فيلم در اسرائيلي ، كارگردان گيتايي ، آموس حضور مورد در كه فارس خليج حاشيه
عدم پس ".ندارند ارزشي هيچ مستقل طور به فيلمها اين":ميدهد توضيح بريگان آلن.دارند
.باشد بيان آزادي بهاي شايد جهان نقاط برخي در آن احتمالي پخش
شده مثله واقعيت
حاتميكيا سينماي پرده بر ماجراي و واقعي ماجراي مقايسه
ميراحسان احمد
بخواهيم چه را سينما پرده بر واقعيت و بيرون واقعيت بحث دوباره خود با پست ارتفاع فيلم
آن و موجود واقعيت از بهتري آگاهي پست ارتفاع با حاتميكيا آيا.است كرده زنده نه ، يا
نيروهاي خود ، تفكر و ذوق نگاه ، فراخور و خورند عكس بر او يا داده؟ ارائه ربايي هواپيما
آن يكسويگي و رويداد يك كردن سطحي به او شگرد و تخيل و داده تنزل را واقعيت درون بزرگ
!كرده اسكوپش سينما و درآورده؟ آن دل از را اجباري كوچ حكايت آن و است؟ رسانده ياري
سينماي آوانگارديسم درباره عقيدهام كه ميدانند عزيز خوانندگان از پارهاي محتملا
نه تحول اين من نظر بهدارد قرار بنيادين تحول كدام معرض در هنر اساسا و.چيست آينده
بلكه است روشنفكران اوهام و آمال و تخيل بر مبتني نه و دارد اسكوپ سينما به ربطي
تا مكتوب تمدن آغاز از هنر !دوران يك "آگاهي - تكنولوژيك" تغييرات بر مبتني است احتمالي
تبديل و زيستن زنده تجربه پوشاندن براي نقاب و پرسونا يك همچون ،"متحرك تصوير" هنر آغاز
هنري اثر بار هر.است شده ظاهر قصهپردازي و افسانه و تخيل محصول داستاني به آن كردن
هم دست به دست دو اين سپس اما كشيده بيرون شده زيسته متن از را خود درام و تراژدي
پس سينما.كردهاند بنا شده ناميده تجلي معبد و ذهني آفرينش محصول كه را "ديگر جهاني"
متن به استناد از دست غالب صورت به لااقل و داده مسير تغيير آغاز همان از "لومير" از
با تنها گويي !!درآمده آب از "معركه" و است كرده روي داستانپردازي به و شسته شده زيسته
و فاجعه طبيعي ريشههاي به كه هنرمندي ذوق و تخيل و افسانهپرداز ذهن از زندگي كردن گذر
پديدار ميتواند "معركه" مدرن هنري اثر يك نميدهد ، اهميت هنري متن در انساني حيات كمدي
آفرينش نبوغ البته.آوردند صحنه به داشتند چنته در چه هر هنرها همه راه اين در !شود
من چشم به.ميزند را نخست حرف دارد زندگي در ريشه هنرش آنكه همه با هم اينجا در هنرمند
و عشيرهاي ، زندگي همزمان كه آن لابراتوارگونه هستي جمله از متعدد واقعيات سبب به ايران
از بيش است ، حاضر آن عرصه در فراصنعتي زندگي كنار مدرن ، قبل ما روابط و ما شخصيت فرهنگ ،
يعني آينده ، سينماي مقصود و "مدرن پسا" خصائص با كه بوده نويي هنر تجربه آماده جا هر
.است همنوا بشري ، ايدئولوژيهاي صدايي تك مراتب از رها گونهاي به واقع ، امر ذات به تقرب
باز فيلم اين.ميپيمايد را تجربه اين معكوس مسيري در درست "پست ارتفاع" فيلم اما
و خام ماده صورت به رويدادها از بهرهگيري با و هاليوودي داستانسرايي سنت به ميگردد
فيلمي سينما ، داستانگويي كليشههاي و قواعد طبق بر و خود دلخواه طبق آن شكل تغيير
عيني رخداد و "واقعيت" به را خود دلخواه معناهاي.ميآفريند عامه براي "هيجانانگيز"
فيلمساز تخيل طبق و ميخكوبكننده قصه يك ساختن ملزومات طبق را روابط ميكند ، تزريق
و فردي و جعلي مفاهيم سود به زندگي از تا ميسازد دگرگون را شخصيتها و ميدهد تغيير
.كند استفاده آنها القاي و هنرمند ساختگي
|
|
منطقي حال عين در تودرتوو لايههاي
داراي هواپيماربايي واقعي ميرسدماجراي بهنظر
است قانعكننده وفضاي
آوانگارديسم با حاتميكيا مخالف و معكوس زيباييشنايي اين آيا بپرسم ميخواهم من حال
او با موافق منتقدين كه گونه آن واقعا هاليوودي داستانگويي با موافق و رويكردگرا
درج مورخ 21/12/79 روزنامههاي در واقعه گزارش است؟ آورده بار به بهتري نتيجه ميگويند
و بپردازد فيلم تحليل و نقد به ندارد قصد كرده تاكيد كه نوشتهاي در هم صلحجو.است شده
روي از واقعه عين ذكر و مجدد ثبت به كند ، مرور را گذشته و داده رخ واقعيت ميخواهد تنها
براساس من حالا.است كرده اقدام متهمان دادگاه و وقايع نقل و روزنامه گزارش مستندات
ژرفتر ، بسي زنده رويداد خود كنم اثبات ميخواهم شده گزارش واقعه با پست ارتفاع مقايسه
و ميشود ظاهر پيشرو حاتميكيا فيلم ساختگي فضاي از طبيعيتر و منطقيتر و سويهتر همه
منطق و پيوستگي بهم و زيبايي و عمق ضرر به جهت هر از تنها حاتميكيا داستانپردازي كنش
نگاه اگر بگويم ميخواهم واقع در.است رفته پيش به آن كردن سطحي سود به و زندگي غني
، ميبود رخداد و شخصيت سطح در موجود وجودهاي و زنده انسانهاي به احترام و باور فيلمساز
"پست ارتفاع" موافق ، منتقدان نظر برخلاف.ميرفت هست اكنون آنچه از فراتر بسي او فيلم
نميبرد فرو بهت و هيجان در را آگاه تماشاگران كارگردانياش و بازي و رنگ و نور وراي از
تحميل واقعيت به را سست منطق اين توانسته چگونه كارگردان كه ميرسد نظر به لحظه هر بلكه
بر گرفته ، صورت حاتميكيا وسيله به واقعيت تعميق براي ظاهرا كه كنش هر.كند
شوم پيامرسان ميخواهد ماشين پنچري نماد ظاهرا.است افزوده رخداد سستي و باورناپذيري
ظاهرا.واميدارد خنده به را اتومبيلي راننده هر اما باشد ، كودك معلوليت چون نماديني و
كه ميكند اعلام مدام هواپيما كه لحظاتي در بچه شلوار در جاسازي و اسلحه كردن فراموش
دچار را پرسشگر تماشاگر هر اما بيفزايد هيجان و تعليق به ميخواهد است پرواز آماده
!!مينمايد كارگردان شگردهاي خامي همه اين از سرگشتگي
فيلم يك "پست ارتفاع".ابله نه اما باشند ساده مردمي ميتوانند هواپيما سارقان بله
خود از كه متوسط ذهني.ميشود ظاهر حاتميكيا ذهن فراخور به چيز همه پس.نيست كمدي
حاتميكيا هاليوودي داستانسرايي كه آن اثبات برايميماند عقب فرسنگها مدام واقعيت
گزارشهاي خود به است ناكارآمدي دچار چقدر روش اين و ميآورد كم زندگي برابر در چگونه
در نيز و ايران 21/12/79 در گزارشها اينكنيم رجوع هواپيماربايي درباره شده منتشر
:شدهاند نقل (صلحجو - سينما پرده روي تا واقعيت پشتپرده از) ايران 20/5/81
هجده خانواده يك.بود بندرعباس عازم اهواز از مسافر با 23 روسي ياك 40 هواپيماي - 1
.شدند درگير امنيتي و حراست ماموران با داشتند را هواپيما ربودن نقشه پيش از كه نفري
.شدند دستگير همگي آنان و آمد فرود بندرعباس در هواپيما و نرسيد ثمر به آنها نقشه اما
ربودن نقشه مرور به مسافر مرد و 14 زن برخاست 4 فرودگاه باند از وقتي هواپيما _ 2
.انتظارنشستند به داشتند همراه به كه پنجهبوكس و خنجر چاقو ، با هركدام و پرداختند هواپيما
.بود كرده جاسازي كفش و پا كف ميان را تپانچه اصلي رباينده _ 3
.ميكند حمله پرواز گارد مامور به رباينده نقشه طبق بندرعباس فرودگاه مايلي در 60 _ 4
مسلحانه برخورد به كار ميكنند شركت گارد ماموران و هواپيماربايان ديگر درگيري در
...و ميخورد تير برود روسي خلبان كابين به ميكند سعي كه اصلي رباينده ميكشد ،
نظرشان به ترفندي نيستند هواپيماربايان زياد تعداد حريف ميبينند ماموران وقتي _ 5
هواپيماربايان كه ميكنند قانع را آنها نميداند فارسي خلبان اينكه بهانه به.ميرسد
.كند پرواز عربي كشورهاي از يكي به كه كنند وادار را خلبان آنها تا بردارند حمله از دست
.ميدهد انجام را وظيفهاش و ميكند دارد كار چه ميداند خلبان
به خلبان كمك به را هواپيما بندرعباس فرودگاه در هواپيماربايان فريب با ماموران _ 6
.مينشانند زمين
هواپيماربايان شكست با ماجرا و ميكنند محاصره را هواپيما پليس و فرودگاه ماموران _ 7
.ميپذيرد خاتمه
از اما ميكند اعلام غيرسياسي را هواپيماربايان انگيزه دادستان ، خود دادگاه در _ 8
معرفي مجرم را آنان حيثيتي ضربه خاطر به و آفريدند مسافران ديگر جان براي كه خطري
...و ميكند
و واردات شركت يك پوشش تحت سال 1375 از اصلي طراح خالد كه ميسازد فاش دادستان _ 9
كشور از خارج به سفر متقاضيان براي هنگفتي پولهاي گرفتن با غيرقانوني بهطور صادرات
...و ميكرده تهيه ويزا
كلاهبرداري اتهام به او از استقلاليافته تازه كشورهاي در او مشتريان از عدهاي _ 10
.بوده تعقيب تحت او و كرده شكايت
زيادي مبالغ و كرده بلامحل چكهاي صدور و دستهچك تهيه به اقدام مستعار اسم با _ 11
.ميگريخته ايران از كلان بدهي از فرار براي حال و بوده بدهكار
آنها همه و بوده داده قرار هواپيما سرقت نقشه جريان در را خانواده چهار همه او _ 12
.بودند توجيه
.داشتند را آمريكا به مسافرت قصد آنها _ 13
سرگرفته اقدام اين بينقشه كه بگويد ميكند سعي خود از دفاع در هواپيما رباينده _ 14
كه ميگويد او.بيابد تخفيفي دادگاه آراي در قانوني روزنههاي از استفاده با شايد تا
ميخواسته اقتصادي فقر از كه گفته و !دارند پنجهبوكس و كلت همراهانش نميدانسته
...و انتقادكند ايران اقتصادي سيستم از تلويزيوني دوربينهاي جلوي خارج در و بدزدد را هواپيما
نيست؟ فراوانتر قابليت و عمق و چندسويگي و قطعيت عدم از سرشار داده روي واقعيت آيا
فضاي داراي و منطقي حال عين در و تودرتو لايههاي واقعي ماجراي خود چقدر كه ميبينيم
طراحي ميتواند عادي عقل كه نقشهاي هم هست بودن غيرحرفهاي هم آن در.است قانعكننده
.ميكنم مقايسه حاتميكيا فيلم با را آنها يكايك من.گيرد نظر در را لازم پيشبيني و كند
بهطور قاسم نيست ، معلوم آن حمل و سلاح جاسازي و اسلحه تكليف پرواز لحظه تا فيلم در _ 1
در ولي نيست هواپيما ربودن موافق كه سپرده زني به را چيز همه بلاهتباري و فهمناپذير
هواپيما داخل به بدن و كفش و لباسها چمدان در جاسازي با را سلاحها آنها واقعي ماجراي
.ميدهند انتقال
واقعيت در اما ندارند خبر اصلي رباينده قاسم نقشه از اصلا خانواده اعضاي فيلم در _ 2
.كردهاند تمرين را سلاح از استفاده و حمل و هستند توجيه پيش از آنها
اما است ، سمپاتيك فردي هاليوودي قهرمان كليشه و داستانها طبق فيلم قهرمان فيلم در _ 3
يك پوشش تحت ويزا تهيه و غيرقانوني مسافران نقل و حمل كلاهبرداري ، به متهم او واقعيت در
.است...و بدهكاري كلان مبالغ و صادرات و واردات شركت
آمريكا مقيم دهسال و آمريكا به رفته ايراني يك فيلم در است روسي خلبان واقعيت در _ 4
چنين دست به را هواپيماها زمان چه از نيست معلوم فقط !قانونگرا و عاقل بسيار و شده
.ميسپريم خلبانهايي
آن از خبري و ميشود موفق پليس و مينشيند زمين به بندرعباس در هواپيما واقعيت در _ 5
.نيست بيربط و شعاري و سوررئاليستي ناگهان پايان
بحبوحه در كابارهاي آواز و رقص و دلقكبازيها آن از هيچيك واقعيت در _ 6
چشم به بوده ميري يا و مرحوم ظهوري شركت با كميكي فيلم شايسته بيشتر كه هواپيماربايي
.نميخورد
آمريكا به مهاجرت براي مسافران لحظهاي يك تصميم به مربوط ماجراي آن واقعيت در _ 7
.نداشته وجود
.نداشته وجود واقعيت در هم نمادين و نچسب و نامعقول كاملا زائيدن بچه آن _ 8
هم اسلحه هيجانآفرين شدنهاي دست به دست آن و نميداند فارسي كه خلبان دختر آن از _ 9
...و نبوده خبري
همه آيانميدهد نشان را كارگردان سستكننده و دراماتيك عمل نقش ساده مقايسه همين آيا
نيازهاي به پاسخ براي ميخواهد كه نشده تبديل يكسويه شخصيتي به خالد شخصيت چندسويگي آن
را موجود نظم و بيابد مظلوم سيمايي صرفا روحياش و فكري تحولات و حاتميكيا آقاي رواني
....كند محكوم يكسر
آزادي و بخشش درخور و ترحم قابل فقير ، مظلوم ، ميتواند خالد مثل كسي كه است آن واقعيت
تصاويرو چنين براي نميشود هيچوجه به را حاتميكيا مثل كسي اما باشد محكوميت حداقل و
تنها معلولي و علت معلول و معيوب شبكه و داستاني جهان اين.بخشيد فيلم يك سطحي روابط
دردمندانه احساس اثباتكننده آنكه نه دهد مي راتنزل تماشاگر خرد و زيباييشناسي سليقه
.كنيم محاكمه را خود بايد آنها جاي به كه باشد ماجراجو مشتي سرنوشت به نسبت حاتميكيا
منتقد نگاه
كوچك بانوي فيلم بر يادداشتي
خلوت خانه
كمانگري بابك
موردي يا و كلي انگيزهاي است ، دشوار كاري فيلمها ، از بعضي مورد در نوشتن اوقات گاهي
است ، شده ساخته هدفي چه مبناي بر اساسا فيلم ، كه نيست معلوم ندارد وجود انگيختن براي
آخرين "كوچك بانوي" چيست؟ دنبال به فيلم و شده نوشته اساس چه بر بوده ، چه فيلمنامهاش
حاكي قراين و شواهد كه باشد گيشه تسخير قصدش اگر است گونه اين كمابيش صباغزاده ساخته
نميكنم فكر كه است ساختن متفاوت فيلم منظور ، اگر شد ، نخواهد نايل هدفش اين به است
.باشد داشته ادعايي چنين سازندهاش
هيچ بدون و جديد حاشيه گونه هيچ بدون را فقير پسر پولدارو دختر عذابآور داستان فيلم
و بازيگران حضور با بودنش آزاردهنده كه ميكندروايتي روايت ابتكاري فرعي داستاني خط
و كارگرداني تا فيلمنامه از فيلم فني مسائل اگرهمه.ميشود تكميل عوامل بقيه
حضور ادامه در.مينمايد باور غيرقابل و عجيب فيلم Casting
بگذاريم كنار را فيلمبرداري
حضور اين حتي نميتواند كوچك بانوي سينما ، در
رنگ و آب خوش جوان بازيگران پرحرارت
سختي و كشيده رنج فقير پسر يك نقش در قربانزاده علي انتخاب.بخشد تحقق نيز را متظاهرانه
اما بيروح چشماني ملايم ، اما سرد ، چهرهاي او.بود اشتباه يك از فراتر بسيار ديده
در مادرش و پدر قبل سالها كه باشد ديده رنج پسر يك نميتواند باشد چه هر دارد بچهگانه
ميكند زندگي پير خاله يك با فيلمها ، اين همه معمول طبق او و رفتهاند دنيا از دزفول
كه جديد چهرهاي با ماه چمن چگامه.بپردازد بايد او نيز را خالهاش زندگي هزينه حتما كه
فارسي فيلم اركان تا ميشود ظاهر پولدار دختر نقش در بود متفاوت قبلياش فيلمهاي با
اعمال چنبره در كه باشد صاف قلبي با اما سادهدل دختر يك است قرار او شود نهاده بنا
بازي كه جايي كند ازدواج هست نيز فقير كه علاقهاش مورد پسر با نميتواند پدرش قدرت
پس از تنها نه او.دارد دنبال به را عام تماشاگر نارضايتي حتي فيلم آخر تا كسلكنندهاش
دوست كه سادهدل دختر يك نه ميبينيم ما كه چيزي بلكه برنميآيد بيمايه و آسان نقش اين
فيلم آخر تا را تماشاگر اضافياش حركات با كه است لوس دختر يك كه كند فكر ندارد
اينجا بود هم موفق نسبتا كه خانوادگي فيلم چند از پس نيز داوودنژاد خانواده.ميآزارد
تا باشد بامزه پسر يك است قرار كه داوودنژاد رضا.ميدهد دست از را سينمايياش كاركرد
فحش چه براي نيست معلوم كه ميماند ابله دوست يك به بيشتر شود اضافه فيلم طنز بار به
با هميشه و شده نوشته فيلمنامه در شخصيتاش درآمدن براي مثلا كه فحشهايي.ميدهد
ديالوگهاي اين از "بزني حرف آدم مثل نميتوني تو":كه ميشود روبهرو همسرش اعتراض
سادهدليهايش ادامه در - ماه چمن - سارا فيلم ، جاي جاي در.ميشنويم زياد فيلم
زدنش حرف نحوه متوجه را او - قربانزاده - دارا و بزند كجا بايد را حرفهايي چه نميداند
.است افتاده پا پيش و دمدستي خيلي ميشود ردوبدل لحظات اين در كه ديالوگهاييميكند
كنيم حذف فيلم از را اضافي صحنههاي اگر است ، بيپايه و سردرگم و گنگ شدت به فيلمنامه
قصهوار پسر و دختر اينكه از بعد فيلم ابتداي در.ماند نخواهد باقي چيزي دقيقه چند جز
صندلي روي - كرد فيلمها فراري پسران و دختران حال به فكري است وقتش ديگر - دارند
آنها خواب هنگام در كه غريبي و عجيب صحنههاي از گذشته ميروند ، خواب به ترمينال
ميشود ، تكرار "داريد هم با نسبتي چه شما" و انتظامي نيروي قصه ديگر بار ميبينيم
چنين ديگر است مدتها ;ميريزد هم به را تماشاگر اعصاب ديگر واقعا كه قصهاي
بعضي كه است رسيده فرا زمانش ديگر ميرسد نظر بهنميبينيم انتظامي نيروي از برخوردهايي
در اجتماع به سري و بكشند بيرون شصت دهه از را عقايدشان و فكر ما محترم فيلمسازان از
.باشد داشته همخواني واقعيت با فيلمسازيشان جهات از بعضي حداقل تا بزنند حاضر دوران
بازيگري ، بر علاوه بار اين دارد بازيگري در خوبي نسبتا سابقه كه داوودنژاد محمدرضا
در ولي ميكند را خودش معمولي بازي آسان نقش يك در او هست ، نيز فيلم بازيگردان
و است طولاني شدنش ، حرفهاي و آن به مربوط علم و بازيگرداني بحث نيست ، موفق بازيگرداني
نكته.شود مشخص ايران سينماي در بازيگردان جايگاه بايد واقعا ولي ميطلبد ديگري مجال
ملي عروسكهاي ياد به را تماشاگر سارا ، و دارا است ، فيلم اول شخصيتهاي اسم ديگر جالب
در.باشد مناسب فيلم مرد شخصيت براي دارا اسم حداقل نميرسد نظر به و مياندازد ايران
اين اول نگاه در است ، شده انتخاب مبنايي چه بر فيلم نام نيست مشخص نامگذاري ، بحث ادامه
ارتباط نوع هر با كه شخصيتي برميگردد ، سارا شخصيت به كوچك بانوي كه ميرسد نظر به طور
بعد كه جايي است حيرتانگيز فيلم پايان.نيست بردار تفسير فيلم ، نام با مجازي و حقيقي
تصميم سارا و دارا مسكن ، نبود به اعتراض در و جوان زوج اين براي پياپي بدشانسيهاي از
از هولناك طوفان از پس شب كه چادري.كنند زندگي چادر زير تهران از نقطهاي در ميگيرند
در حضور با كه ميگردد ، طلاقي جدايي به آنها تصميم به منجر نوعي به و ميشود كنده جا
صورت ميشود ردوبدل دارا و سارا پدر بين كه مبتذلي و ناكارآمد ديالوگهاي و دادگاه
همه.ميشود چادر در زوج اين دوباره زندگي شاهد تعجب كمال با تماشاگر و نميگيرد
بيشتر را تماشاگر و ميگيرد صورت منطقي زمينه يك بدون فيلم در تصميمگيريها و اتفاقها
با ارتباط احتمالا چون نكند فكر گذشت كه صحنهاي هر به راجع كه ميدارد وا اين به
و ضعف حدودي تا بتواند فيلمها گونه اين شدن ساخته شايدداشت نخواهد بعدي صحنههاي
فيلم ديدن هنگام دور ، سالهاي مشابه كه جايي.كند جبران را ايران كمدي سينماي كمبود
و حماقتها به بلكه هنرمند يك طنازيهاي و فيلم ظريف نكات به نه تماشاگر فارسي
اين در كه سرمايه ، اينجاست تاسف اظهار.ميخنديد ميزد موج فيلم در كه بلاهتهايي
بازگشت پيشبيني گونه هيچ بدون است مطرح آن بقاي عامل اصليترين عنوان به سينما وانفساي
بدنه كل به مربوط كه فيلم تهيهكننده مختص فقط نه كه سرمايهاي ميرود ، هدر به
.است سينمايايران
ميانبر راههاي
سپتامبر يازده از سينماپس
حادثه روز
حال در كه ميكرديد فكر اول لحظه در احتمالا ميكرديد روشن را تلويزيون بيهوا اگر
سينماييهاي اما هاليوودي عظيم اكشنهاي آن از يكي هستيد سينمايي فيلم يك تماشاي
.نيست سينمايي فيلم يك ميبينند آنچه كه بودند دريافته اول لحظه همان احتمالا حرفهاي
هزاران وسيع بسيار ذهني گستره رغم به و پيشرفتهاش تكنولوژيهاي و تكنيك همه با سينما
خلق را آن مشابه حتي يا و فاجعهاي چنين بود نتوانسته تاكنون كارگردانش و فيلمنامهنويس
بسياري اكشن و حادثهاي فيلمهاي هاليوود خصوص به و جهان سرتاسر در كه سالهاست.كند
ايدهها با تا است كوشيده كارگردان و فيلمنامهنويس آنها از كدام هر در كه ميشود ساخته
يازدهم حادثه طرح و ابعاد اما كند غافلگير را تماشاگر غريب و عجيب داستاني طرحهاي و
فيلم همه اين از كدام هيچ به شباهتي كه بود هوشمندانه حال عين در و پيچيده چنان سپتامبر
پرل فيلم ياد به نوعي به حادثه اول لحظات در آمريكاييها از بسياري قطعا.نمييافت
تصاوير بينندگانش از بسياري و بود درآمده نمايش به تازگي به كه فيلمي افتادهاند هاربر
.بودند ناميده واقعگرا و تكاندهنده آمريكا به هوايي حملات فصول در خصوص به را فيلم
.ميكرد كمرنگ نيز را "واقعگرا"تصاوير همان حتي تلويزيوني زنده تصاوير اما
آمريكا در گرفتن قرار حمله مورد از ترس مضمون با فيلمهايي ساخت سرد جنگ دوران در
استرنج دكتر در كوبريك استنلي را گونه اين از تصوير جذابترين شايد.بود مرسوم بسيار
.كرد تصوير ".بدارم دوست را اتم بمب و بردارم دست نگراني از گرفتم ياد چگونه" يا لاو
.كشاند سوم جهاني جنگ ورطه به را جهان _ آمريكايي نظامي _ خودي يك جنون كوبريك فيلم در
اين.بود ترسناك هم و خندهدار هم توامان صورت به ميداد ارائه كوبريك كه هجوي تصوير
و احمقانه آغاز بحرانزاي لحظات از سياه كمدي يك شده پخش تلويزيون از بارها كه فيلم
.اتمياست جنگ جنونآساي
ميداد نشان را گرفتن قرار هجوم مورد وحشت از ديگري نوع پن آرتور "منچوري كانديداي"
(شوروي جماهير اتحاد دشمن توسط مغزي شستشوي با كه آمريكايي) خودي افرادي حمله از وحشت
.دارد سيگل دان ساخته "تلفن" فيلم به شبيه داستاني طرح اينبودند شده غيرخودي به بدل
تماشاگران جذب در كه انتحاري عمليات و جاسوسي قوي مايههاي با هيجانانگيز فيلمي تلفن
در كه است فاجعه درباره پيشگويانه و محكم فيلمي "آرلينگتون جاده" است ، موفق بسيار خود
شده همراه (پلينگتون مارك) كارگردان استادانه اجراي با كه داستان فوقالعاده كشش كنار
.باشد نيويورك فاجعه از پس اتفاقات و سينما رابطه بررسي محققان براي خوبي مورد ميتواند
در جملهاي اما باشد بيربط شايد ميان اين در آوردنش كه است فيلمي "جهنمي خراش آسمان"
مامور يك فيلم آن از جايي در.داشت خود در را مهم بسيار نكتهاي كه داشت وجود فيلم آن
نميكنند فكر ميسازند را آسمانخراشها اين كه آنهايي:ميگفت دوستش به خطاب آتشنشاني
كه كساني ذهن در جمله اين احتمالا باشد؟ امدادرسان بايد كسي چه حادثه وقوع موقع در كه
كه كساني و ميكردند پرت پايين به جهاني تجارت مركز برجهاي دهم و صد طبقه از را خود
.است ميشده تكرار ميكردند تماشا را آنها اقدام اين
اين كه تصويريشد منعكس The day after سياه فيلم در گرفتن قرار حمله مورد هراس اوج
براي آن تماشاي كه بود ترسناك چنان داد ارائه هستهاي انفجارهاي از پس آمريكاي از فيلم
هواپيماربايي عمليات دو محاصره 1 تحت و جانسخت 2 در.شد ممنوع سال هفده زير افراد
حاضر محل در اتفاقي صورت به البته كه حرفهاي ماموران شجاعت با شده طراحي و هوشمندانه
و "استقلال روز" فيلم دو در گرفته قرار هجوم مورد آمريكاي تصوير ميشد ، خنثي !بودند
.دارد سپتامبر يازدهم داستان با شباهتهايي هم "ميكند حمله مريخ"
حكم اينگونه بتوان شايد هستند فضايي موجودات مهاجم نيروي فيلمها اين دوي هر در البته
در نميدانستند آمريكا به حمله توانايي داراي را انساني نيروي هيچ هاليوود اهالي كه داد
قدرتي و باهوش آسمانخراشهايشان شدن متلاشي از پس خود آمريكاييها استقلال روز
خاص فيلم اين مورد در جالب نكته.ميدادند نجات را جهان والبته متحده ايالت فوقالعاده
نيروهاي جنگ به تا شد جنگي هواپيماي يك بر سوار خود آمريكا رئيسجمهور آن در كه بود اين
حملات از پس آمريكا وقت جمهور رئيس كه بود اين افتاد اتفاق واقعيت در آنچه و برود مهاجم
.مصونبماند احتمالي حمله خطر از تا رفت نامعلوم مكاني به يازدهم روز اعجابانگيز
خوانندگان همه و برگرفت در نيز را موسيقي نيويورك هولناك فاجعه ابعاد حال هر به
كرده ابراز قربانيان با را خود همدردي شده كه هم كوچك جمله يك در آمريكايي و اروپايي
قرار كه كرد اشاره "لايتنگرمي" مراسم به ميتوان شد لغو كه مراسمي مهمترين از.بودند
گزارش هم CNN.شد كنسل حادثه روز همان در شود برگزار آنجلس لوس در سپتامبر يازدهم بود
لوسآنجلس Staples center در (حادثه از بعد شب دو) خود شب جمعه كنسرت در مدونا كه داد
هم تلويزيونها.كند جلوگيري تلافيجويانه اقدام هرگونه از كه خواست بوش رئيسجمهور از
و اخبار دائما و بودند كرده قطع را خود موسيقي و سرگرمكننده برنامههاي عمدتا كه
.ميدادند نشان را حملات اين صحنههاي
همچنين و مسايل كليه ابعادش هنوز هولناك واقعه اين از سال يك گذشت از بعد حال هر به
تمام با سينما كه درمييابيم گذشته به نگاهها با است گرفته فرا را هنر
در شده داده رخ وقايع با مشابه تراژدي قوه با فيلم يك حتي نتوانسته خيالپردازيهايش
تاثيرگذاري كه يافت نتوان سينما تاريخ در را فصلي هيچ شايد.كند خلق سپتامبر يازدهم
آنچه اما باشد داشته خود در را پايين به آسمانخراشها بلنداي از افراد شدن پرت لحظات
.شد خواهد سينما اهالي دستمايه سالها تا وقايع اين كه است اين است مسلم
|