وحشت موسيقي
مييابند باز را خود آبروي سوررئاليستها
شدهاند جمع هم گرد كه تنهاياني

وحشت موسيقي
ميگويد فيلم آهنگسازي از گلداسميت جري
ايراني نغمه:گردآوري و ترجمه
سعي و بگيرند جدي را كارشان آنان دارداگر آهنگسازان خود به فيلمبستگي موسيقي آينده
مردمبلكه تنها بتوانيمنه كه نيست ذهن از دهنددور انجام ممتاز سطح در كارهايي كنند
است ارزش يك فيلم براي خوب موسيقي كه كنيم راضي نيز را فيلمسازان
جري به نحس طالع خاطر به فيلم متن موسيقي بهترين اسكار جايزه سال 1976 در كه هنگامي
دير بسيار اتفاق اين ميكرد احساس كه چرا شد شك دچار هاليوود جامعه شد اهدا گلداسميت
ومتحير مبهوت را همه خارقالعادهاش كيفيت بهعلت گلداسميت آثار از هريك است افتاده
ميساخت
جري به نحس طالع خاطر به فيلم متن موسيقي بهترين اسكار جايزه سال 1976 ، در كه هنگامي
دير بسيار اتفاق اين ميكرد احساس كه چرا شد ، شك دچار هاليوود جامعه شد ، اهدا گلداسميت
متحير و مبهوت را همه خارقالعادهاش ، كيفيت علت به گلداسميت آثار از هريك.است افتاده
ميزان و داشت فيلم موسيقي ساخت در جديد راههاي ارائه براي عجيبي توانايي او.ميساخت
را نحس طالع فيلم موسيقي كه سالي همان در.بود بيشتر همكارانش بقيه به نسبت فعاليتش
گذرگاه و سيلاب در جزيرههاي شفق ، تلالو آخرين لوگان ، فرار) ديگر فيلم چهار براي ساخت ،
بقيه با و داشت را خود خاص ويژگيهاي فيلمها اين از هريك.نوشت موسيقي نيز (كاساندرا
.بود متفاوت بسيار
.است لسآنجلس متولد آهنگسازان معدود از وي.آمد دنيا به فوريه 1929 در گلداسميت جري
همين در درست اما بود ، نداده بروز خود از غيرمعمولي استعداد هيچ سالگي ، دوازده سن تا او
آينده در ميتواند كه كند مجاب را والدينش توانست پيانو ، نواختن در وي مهارت زمان ،
چيرهدست نوازنده و ممتاز معلم جيمبل ، ژاك نزد را پيانو گلداسميت.شود قهاري موزيسين
در همزمان و رفت لسآنجلس كالج به دوره ، اين آهنگسازي آن از پس و آموخت اركستر ،
از را آهنگسازياش دكتراي او.كرد شركت فيلم آهنگسازي كلاسهاي در كاليفرنيا دانشكده
در (حروفچين) كارمند عنوان به توانست وي در 1950 ، .كرد دريافت بوستون بركلي دانشكده
از بعضي براي توانست او سال ، دو از بعد.شود استخدام هاليوود در CBS راديوي موسيقي بخش
استوديو در و رفت تلويزيون به در 1955.بسازد موسيقي Romance مانند راديو برنامههاي
رعبآور موسيقيهاي ساخت با وي نامگرفت پي آنجا را موسيقي ساخت و شد استخدام Revue
نام به مشهوري آهنگساز با دوره ، اين در.گشت پرآوازه هاليوود در ترسناك ، مجموعههاي
نيومن.گذاشت او حرفهاي زندگي در بسزايي تاثير آشنايي اين كه شد آشنا نيومن آلفرد
هستند تنها شجاعان فيلم موسيقي ساخت براي را گلداسميت تا كرد تشويق را يونيورسال كمپاني
قرن فاكس كمپاني به بعد مدتي.شد سينما حيطه وارد وي ترتيب بدين و كند استخدام (1963)
موسيقي بود ، شافنر فرانكلين با وي همكاري اولين كه The Stripper فيلم براي و رفت بيستم
محبوبيت باعث پاتون ژنرال فيلم موسيقي ساخت با و يافت ادامه نيز بعدها كه همكاري ;ساخت
.پيمود سرعت به را ترقي پلههاي او فيلم اين با.شد گلداسميت از فراوان استقبال و
:ميگويد او مورد در است ، گلداسميت ساخته فيلمهايش از بسياري موسيقي كه شافنر فرانكلين
.ميسازد برآورده را انتظارات همه آهنگساز ، يك عنوان به كه است هنرمندي گلداسميت ، جري"
در خاصي توانايي و ميكند برقرار ارتباط خوب خيلي است ، خوبي خيلي پشتيبان و ياور او
".دارد كار در انضباط و نظم ايجاد
* * *
هميشه موسيقي آيا ميشود ، كار وارد آهنگساز فيلم ، توليد كار از مرحلهاي چه در غالبا *
است؟ فيلم توليد از مرحله آخرين
شدهام ، انتخاب فيلم براي كارگردان از پيش گاهي.ندارد ثابتي رويه هيچ موضوع اين
كار به فيلمبرداري شروع از پيش هفته دو گاهي.داد روي فضا پيشتازان مورد در كه اتفاقي
الگوي هيچچينيها محله مثل فيلمبرداري ، اتمام از بعد هم اوقات بعضي و شدهام دعوت
دعوت كار به فيلمبرداري شروع از پيش غالبا گذشته ، سال دو طول در.ندارد وجود خاصي
كاري بعدش روز براي شود خواسته من از كه باشم داشته تلفني فردا دارد امكان اما.شدهام
.بدهم تحويل
ميكند؟ كمكي شما به ذهني پيشزمينه ايجاد در فيلمنامه خواندن آيا *
و كند تغيير ساخت مرحله دو در درخشاني فيلمنامه است ممكن.است فريبنده خيلي فيلمنامه
يك وجود با پايين ، سطح فيلمنامهاي مقابل در و شود مبتذل و سطحي فيلمي به تبديل
پيش كارش كه باشد كرده قبول كسي اگر اما.شود مبدل خوبي فيلم به مسلط ، و عالي كارگردان
حال به تا من اينكه گو.بخواند را فيلمنامه بايد حتما شود ، آغاز فيلمبرداري ، شروع از
از ميكردم ، تصور كه چيزي آن دقيقا فيلمنامه ، چون داشتهام ، مصيببار و بد تجربه چندين
.است درنيامده آب
شدهايد؟ حاضر صحنه سر فيلمبرداري ، هنگام حال به تا شما *
باشد زده آنجا به سري فيلمبرداري ، زمان در هركس.نميكند چنداني كمك عمل اين اما بله ،
موسيقي نوشتن براي من.است كسلكننده واقعا حضوري كه درمييابد را نكته اين روشني به
كه ميكنم شكر را خدا.نيست پوشيده هم كسي از كه كردم صرف وقت روز دو تنها گرملينهام2 ،
.است خستهكنندهاي كار واقعا نيستم ، بازيگر
آهنگسازاني از يكي شما و ميكنند ، انتقاد سايزر سينتي كارگيري به از افراد از بسياري*
.ميگيريد بهره آن از زياد مخالفتهاي وجود با كه هستيد
افراد نميتوان.نميآيد خوششان الكترونيك موسيقي از منتقدان از دسته اين ميكنم گمان
آنها انتخاب دليل من حال ، عين در اماكنيم وادار ميپسنديم ، خود آنچه داشتن دوست به را
زندگي دورهاي در ما اما كرد ، رد را الكترونيك سازهاي ميتوان راحتي به.نميكنم درك را
بيستم قرن اوايل همان در ابتكار و نوآوري نظرم بهاست تغيير حال در هنري هر كه ميكنيم
هيچ كه حالي در ميكنيم ، سركوب ميشود ، باب كه را جديدي پديده هر مدتهاست.است مرده
دسترس در را سايزر سينتي وقتي مردم تازهاي ، دستاورد هر مانند.نيست آخرين پديدهاي ،
اشتباه را ابزار نوع اين كاربرد متاسفانه.كردند افراط آن از استفاده در ديدند ،
يك مانند چون كرد ، استفاده سايزر سينتي از بايد كه نيست اين منظورم البتهگرفتهايم
در را ترفندها نوع اين از استفاده نحوه بايد بلكه كردهايم ، عادت آن به اسباببازي
ساخت براي من دست زيرا كرد ، هيجانزده بسيار مرا سايزر سينتي ساخت.بشناسيم موسيقي
.است شده روز به تكنولوژي اين با من ، موسيقايي جادوي.ميشد باز موسيقي
ميكنيد؟ فيلم يك موسيقي نوشتن صرف را زماني مدت چه معمولا *
براي مثال عنوان به.است محدودتر مهلت اين امروزه و دارد كار زمانبندي به بستگي بيشتر
صرف بيشتري وقت ميدادم ، انجام را كنسرت كار چند همزمان ، بايد چون ستارهاي ، جنگهاي
.كار ساعت هشت روز هر و نيم و هفته چهار معادل زماني.كردم
يا دقيقه پنج و چهل تا چهل حدود در مدتي كه فيلم موسيقي نوشتن براي و 70 دهه 60 در
خيلي اگر روزها اين امابود فرصت هفته ده ميگرفت ، بر در را دقيقه پنجاه حداكثر
زمان.بنويسم موسيقي دقيقه هفتاد تا شصت كه دارم فرصت هفته پنج حداكثر باشم خوششانس
ميشود ، استفاده فيلم در آنچه به نسبت بيشتري موسيقي بايد كه چرا است ، كوتاهي بسيار
.بنويسم
ديده وضوح به [فرانسوي آهنگسازان] "راول" و "دبوسي" تاثير پاپيون فيلم موسيقي در
راول يا دبوسي از تاثيري آنها در كه كنيد پيدا مرا آثار از هيچكدام نكنم فكر.ميشود
تعداد براي بايد يكسال طول در وقتي !ببينيد.گذاشتند من بر شگرفي اثر آنها.نباشد
از كمي ميشويد مجبور نتيجه در _ فيلم پنج يا چهار مثلا _ بسازيد موسيقي فيلم زيادي
!كنيد وارد كارتان در آرامي به هم را ديگران موسيقي
آن عادي و معمولي شكل به چيز هيچ ميرسد ، گوش به غيرمعمولي موسيقي شما ، كاري سبك در *
كه بودند شده استفاده شكلي به اصوات شن دانههاي فيلم موسيقي در.نميشود استفاده
.بود سخت بسيار آنها شناسايي
.است ميمونها سياره موسيقي صوت ، كاركرد براي مثال بهترين.است مشكلي كار خيلي بله ،
موسيقي از استفاده مورد در ديگران عقيده وجود با و ميشود آغاز غريبي شكل به فيلم
كارهاي انجام توانايي سبك اين چون دادم ، انجام قديمي روش با را كار اين من الكترونيك ،
آنها آنكه ، مهمتر اما ساختم ، اركستر با فقط را غريب صداهاي اين همه من.دارد را بسياري
.كردم موسيقي به تبديل را
حركت يك ميمونها سياره فيلم موسيقي كه رسيد نتيجه اين به ميتوان شما ، آثار بررسي با *
.است بوده فوقالعاده جهش يك و جلو به رو
آن از كه جهشي باشد ، بوده اثر اين در تازهاي و بديع چيز هيچ نميكنم فكر !نميدانم
هوس نام به اتوبوسي فيلم در سال 1950 در نورث آلكس سوي از قبلا ميكنيد ، صحبت
موسيقياي داد ادامه عنكبوت تار فيلم در را حركت اين رسنمن لني سپس و بود شده پايهريزي
.بود نوين و پيشرو واقعا نوشت ، فيلم اين براي لني كه
چيزي درآنها آيا كردهايد ، كار را فضا پيشتازان از مختلفي قسمتهاي موسيقي شما *
يابيد؟ دست آن به نميتوانيد معمولي موسيقي يك در كه يافتهايد
موسيقي ساخت شروع.است قديمي دوست يك با ديدار مانند مجموعه اين براي موسيقي ساختن
اولين در كه اوليهاي تم از.بود دشوار بسيار داشتيم ، كه تكنيكي مشكلات علت به آن ، براي
عاشق.جستم بهره نيز قسمتها بقيه در نوعي به بودم ، كرده استفاده مجموعه اين فيلم
داشت ، آرزو رادنبري جين.رمانتيكاند و عظيم بسيار ميكنم فكر.هستم فيلم اين داستانهاي
.درآمد تصوير به فيلمنامهها ، اين همه در آنچه.شود فاضله مدينه به تبديل سرزمين آن كه
دارد؟ وجود تفاوتي چه استوديو در اجرا و كنسرت اجراي نحوه بين *
فيلم ، موسيقي براي ميكنيد ، كار استوديو در شما وقتي كه است اين در تفاوت ، آشكارترين
اگر يعني.بسازيد موسيقي زمان ، مقدار همان به توجه با بايد و داريد مشخصي زماني چارچوب
اين به فيلم داريد ، احتياج هست ، قطعه اين در آنچه از بيش موسيقي به كه كنيد احساس شما
نسبت متفاوتي احساس روز هر ميكنيد ، كار كنسرت براي وقتي اما.نميشود طولانيتر علت ،
آوردهام دست به جديدي تجربه هربار و ميكنم اجرا كنسرت كه سالهاست.داريد پيش روز به
مثلا اركستري ، رهبر هر.كردهام تجربه را مختلفي و جديد ضرباهنگهاي و موومانها و
ده مطمئنا است ، كرده اجرا متفاوتي برنامههاي مالر از بار چندين حال به تا كه برنستاين
هربار و داشت خواهد است ، داده انجام تاكنون آنچه با متفاوتي كاملا اجراي ديگر ، سال
.كرد خواهد كشف كارش در را جديدي نكات
ميبينيد؟ چگونه را فيلم موسيقي آينده *
و فيلمهايش ، دلنشين موسيقيهاي و بزرگ استوديوهاي با هاليوود ، طلايي سالهاي يادآوري
به شايد گذشته ، اينها همه اما است ، لذتبخش بسيار ميشد ، ساخته ساله هر كه فيلمي صدها
.دارند بيشتري انتخاب قدرت گذشته ، به نسبت چون باشند خوششانستر امروزي آهنگسازان نوعي ،
سعي و بگيرند جدي را كارشان آنان اگر دارد ، آهنگسازان خود به بستگي فيلم ، موسيقي آينده
بلكه مردم ، تنها نه بتوانيم ، كه نيست ذهن از دور دهند ، انجام ممتاز سطح در كارهايي كنند
.است ارزش يك فيلم ، براي خوب موسيقي كه كنيم راضي نيز را فيلمسازان
ميرويد؟ سينما به سرگرمي و تفريح عنوان به هيچوقت آيا*
.نكردهام امتحانش وقت هيچبروم سينما به كه ندارم زيادي وقت من !نه
ميكنيد؟ استقبال بيشتر فيلمهايي ، نوع چه براي موسيقي ساخت از*
اما داشتهام فعاليت..و رمانتيك جاز ، پاپ ، مانند زمينهها ، همه دراست سختي پرسش
و ميپردازد انسانها ميان روابط به كه بسازم موسيقي فيلمي براي كه ميدهم ترجيح شخصا
.ميدهد ترويج را اخلاقي ارزشهاي
بيشتر را قطعات كدام نوشتهايد ، بسياري موسيقيهاي و داشتهايد پرباري حرفهاي زندگي *
است؟ مانده ذهنتان در بيشتر آثارتان از يك كدام و ميپسنديد؟
بسيار.داشتم عهده به را اركستر رهبري برايش كه بود فيلمي اولين ميمونها سياره
شافنر فرانكلين با كه فيلمهايي تمام در.بود خارقالعاده واقعا.بودم شده هيجانزده
ميمونها سياره هنري نظر از.شد فراهم برايم ترقي و پيشرفت فرصت داشتهام ، همكاري
بود همانجا از و شد من رشد باعث پاتون ژنرال.بود مترقي اثر يك و جديد تجربه يك واقعا
شوق تا شد سبب و برانگيخت را احساساتم پاتون.يافت پرورش من مبتكرانه و خلاقه نيروي كه
زمان آن تا كه گونهاي به را احساساتم سيلاب در جزيرهاي در.شود بيشتر من در موسيقي به
كپي را واگنر آثار تا بود مناسبي فرصت برزيل از پسراني و دادم بروز نداشت ، سابقه برايم
شمار به كارهايم محبوبترين از اصلي غريزه حتي يا چينيها محله فضا ، پيشتازان اما.كنم
اين در من موسيقي خوشبختانه كه داشتم گلادياتور به نسبت هم را علاقه كمترين.ميروند
.نشد استفاده فيلم
هستيد؟ موسيقياي نوع چه طرفدار موسيقايي ، حس لحاظ از*
دارند ، عقيده كه نيستم افراطي آدمهاي دست آن ازدارم دوست خيلي را پاپ موسيقي من
به منزلم در بخواهم اگر اما.است "امروز مردمان از تصويري" يا "امروز هنر" پاپ موسيقي
كه را كاستهايي تنها.باشد..و "برامس" ،"بتهوون" ،"باخ" ميتواند دهم ، گوش موسيقي
.فيلمهاست موسيقي به مربوط نميكنم ، خريداري
واميدارد؟ تحسين به را شما معاصر ، يا قديم آهنگسازان از يك كدام *
به اگر اما نميدهم ، انجام دهم گوش آهنگسازان بقيه كار به و بنشينم بخواهم ، كه را اين
ديگر آهنگسازان قطعات و آثار اگرچه كرد ، خواهم توجه فيلم موسيقي به حتما بروم ، سينما
آثار ازآموخت خواهيم آنها از چيزهايي حتما كنم ، گوش را آثارشان اگر اما نميخرم ، را
.ميبرم لذت واكسمن فرانتس و ويليامز جان نورث ، الكس مثل كساني
است؟ داده دست از موسيقي در را خودش تاثير او آيا چيست؟ ويليامز جان مورد در نظرتان *
سختي به و ميآيد خوشم بسيار او كارهاي از دادم ، پاسخ پيش پرسش در كه همانطور
شيندلر فهرست موسيقي به است كافي.است داده دست از را خودش تاثير كه كنم تصور ميتوانم
.است توانايي و قهار آهنگساز چه او دريابيد تا كنيد گوش
نشد؟ پيشنهاد شما به فيلم آن ولي ميساختيد ، را فيلم كدام موسيقي داشتيد دوست خودتان *
.ميساختم را شيندلر فهرست موسيقي داشتم دوست
مييابند باز را خود آبروي سوررئاليستها
ديانتي نوشين:ترجمه
دو به ماگريت زماني.باشد ممنون ماگريت رنه خاطر به پيكاسو پابلو از بايد هنر تاريخ
:گفت بودند ، كرده ديدار بروكسل حومه در ييلاقيش خانه در او با كه روزنامهنگار
پاريس در داشتم دوست جوان نقاشان از بسياري مانند هم من سالهاي 1920 در ميدانيد ، "
با ميبايست ، كه كاري هر كه ميكرد زندگي وحشي كاتالان اين پاريس در اما.كنم زندگي
.ميداد انجام تكنيكها
رسيد زماني بنابراين.كنيم ابداع ما بقيه كه بود نمانده باقي تكنيكي ديگر گفت ، ميتوان
"...كنم نقاشي را ايدهها گرفتم تصميم من كه
سوررئاليسم" نمايشگاه در مهمي بسيار نقش متفاوتشان بسيار ايدههاي و پيكاسو ماگريت ،
به.است كرده جلب خود به را همه توجه دوسلدورف در در كه نمايشگاهي دارند ، "1919- 1944
جنبش اين به كه ديگري عظيم خيل و جاكومتي گاي ، تان آرپ ، ارنست ، ميرو ، دالي ، ترتيب همين
اين اينكه از - اسپايز ورنر - نمايشگاه متولي و بودهاند تاثيرگذار بسيار دارند ، تعلق
همه از اينكه خاطر به" ندارد ابايي بنامد ، بيستم قرن رويداد مهمترين را نمايشگاه
و نقاشي از 500 استفاده با نمايشگاه اين ".دارد وجود اثري اينجا در قرن بزرگ هنرمندان
كامل ديوار يك حتي ميگذارد ، صحه سوررئال مرموز و متحيركننده آثار وسيع محدوده بر مجسمه
گذاشته نمايش معرض به را پاريس در - برتون آندره - سوررئاليسم ايدئولوژيك پدر آتليه از
روسو ، از او شخصي مجموعه و غريب و عجيب و ارزشمند يادمانهاي سال ، آن 44 برروي كه است
.است شده آويخته ميرو و كاندينسكي
كشيده سال 1922 در سوررئاليستش برادران از ارنست ماكس كه تصويري "دوستان با ملاقات"
در - متمايز كاملا سرووضع با رافائل رنسانس ارباب علاوه به - را آنها نفر هر 17 است ،
آلپ ، در تيرولين قلههاي از يكي نزديك كراوات و شلوار و كت با همگي كه ميدهد نشان حالي
تا است برده بالا را بازوهايش تصوير وسط در نويسنده ، و هنرمند برتون ، .گرفتهاند ژست
تشنجزا يا زيبايي":نوشت سال 1928 در كه بود كسي برتون.است رئيس كسي چه كه دهد نشان
در اتوماتيسم اوليه دوران به شايستهاي توجه نمايشگاه".داشت نخواهد وجود يا و است
نقش يك روي كه كاغذي روي مداد ساييدن] مدادسايي مانند روشهايي با كه دارد ، سوررئاليسم
به جستوجوي در و ميپذيرفت صورت "ناخودآگاه نوشتنهاي" و كلاژ ،[.دارد قرار برجسته
فاصله اتوماتيسم از مدتي ارنست سال 1923 ، در.بود ناخودآگاه و خالص وسوسه آوردن دست
هم مجاور خوابهاي اتاق ديوار روي را حيرتآورش و بزرگ "سرگردان ديواري نقاشي" تا گرفت
اين بار اولين براي نمايشگاه اين.بكشد پاريس حومه در الوار ، پل سوررئاليست ، شاعر خانه
اواخر.است آورده هم كنار در بودند افتاده دور هم از طولاني مدتهاي كه را تصاوير
آن سرآمد دالي سالوادور و ماگريت كه بود نقاشي در سوررئاليسم اوج دوران سالهاي 1920
دو.ميكند عمل فيلمنامه يك مانند كاملا سال 1926 در ماگريت اثر "ترسان قاتل".بودند
بولينگ كلاه بيشك كه - شدهاند داده نشان تابلو در طبيعي اندازههاي در ترسناك بازرس
در تا منتظرند كنند ، مخفي را خود ميكنند سعي كه حالي در و - دارند سر بر را ماگريت
واقع ، دراست مانده معطل زن قرباني يك كنار در هنوز كه بپرند بزرگي قاتل روي مناسب فرصت
.ميكنند تحسين خلاق قانونشكنان عنوان به را جانيان گاهي سوررئاليستها
شد آزادي وقف كه جنبشي كه است نهفته واقعيت اين در سوررئاليسم تضادهاي از يكي
آن شخصيتهاي تاثيرگذارترين از يكي كه نيست ، تعجببرانگيز.باشد مكتبي بسيار ميتوانست
از او استفاده و "توهم" از ميرو جان ستايش مثال ، طور به.ميشود درگير برتون با عاقبت
كه ميرسد نظر به ;دارند وجود "ستارگان با اشكالي" در كه آنها مانند بيومرفيك ، اشكال
من":داشت اظهار ميرو سال 1933 در اما.آمدهاند بيرون برتون يادداشت دفترچه از اينها
است چيزي همان اين - اجزا ارتباطات به فقط نه.دارم توجه نقاشي يك تركيببندي به هميشه
حلقه برتون از پس نيز ماگريت خود ".ميسازد جدا سوررئاليستها از مرا حاضر حال در كه
صليب كه خواست همسرش از خود آتليه در اخوت انجمن گردهمايي يك در و زد ، هم بر را پاريس
او دهه 1930 ، اوايل در.بود خاصي مورد ميان اين در پيكاسو.كند باز گردنش از را مسيح
و گرد فرمهاي آثارش از برخي در كه يافت تعالي سوررئاليستها كنار در مشخصي طور به
او اما.است مديون ميرو به بسيار كه ميشود گفته و ميشود ديده وضوح به شده تفكيك
در پيكاسو و ارنست نزديك دوست اسپايز ، گرفت پيش را خود راه سال از 10 پس تقريبا
اهل كاملا فردي ارنست".ميآورد ياد به را دو آن فاحش تفاوتهاي و بود سالهاي 1960
اما.چيز طبيعي ، همه علوم شعر ، :بود خواندن حال در هميشه كه دارم ياد به.بود مطالعه
با و بگيرد چشمانش جلوي كند باز آنكه بدون را كتاب يك ميتواند او ميكردم حس پيكاسو ،
".كند جذب را آن مطالب جلد ، روي از بود ايكس اشعه مانند كه غريزياش بينايي قوه
به و گريختند نازيها اشغال تحت فرانسه از جنبش اعضاي سالهاي 1940 در كه هنگامي
از و بازگشتند آثارشان كردن سياه و تيره و كهن اتوماتيسم به دوباره رفتند ، متحده ايالات
مجالي دالي به "1919- سوررئاليسم 1944" نمايشگاه حال اين با.شدند پراكنده هم دور
معرض به ندرت به سال 1944 از كه او از زيبايي بسيار تابلوي اينجا در.ميدهد دوباره
اطراف در زنبور يك پرواز از كه روياييدارد قرار توجه مركز در است ، شده گذاشته نمايش
روي كه ميشود داده نشان مانند ونوس گالاي يك تصوير در.است آمده بهوجود انار يك
حتي و ميپرند بيرون طلايي ماهي يك دهان از ببر دو او سر بالاي.است كشيده دراز صخرهها
كه ميرسد نظر به سيركوار قدر آن عملا نقاشي ميجهند بيرون نيز بوم از ميرسد نظر به
.درنميآيد جور عقل با
از بسياري كه كردهايم شروع ما نيست ، منطقي قدرها آن هم چيز همه كه زمانهاي در
كه ميشود يادآور نمايشگاه از بازديدكننده يك.بپذيريم را سوررئاليسم غيرمنطقيهاي
در دوستانش و ميكيماوس آن در كه است ميديده ديسني والت كارتون يك فرزندانش با اخيرا
است؟ جديد ديگري چيزي چه.ميكردند عبور دالي شدن ذوب حال در ساعتهاي از مزرعهاي كنار
تايم:منبع
شدهاند جمع هم گرد كه تنهاياني
زاده حسنكريم
Saul Steinberg استاينبرگ سائول
.روماني / سرت رمينكول شهر در متولد 1914 ، استاينبرگ ، سائول _ 1
سال 1940 در و شد ، فارغالتحصيل بخارست دانشگاه از روانشناسي جامعهشناسي ، زمينه در
.برد پايان به (ايتاليا) ميلان پليتكنيك مدرسه در را خود معماري دكتراي دوره نيز
هوشمندي ، با كه بود طراحي زمينه در نهفته مهارتي و بالقوه استعدادي داراي سائول ، _ 2
.كرد كشف را آن
سالگياش سن 34 در و فارغالتحصيلي از بعد بلافاصله كه او مركبي و قلم طرحهاي نخستين
براي او دلگرمي باعث و گشت مواجه كمنظيري استقبال با شد ، منتشر "برتولدو" نشريه در
.شد _كاريكاتور ;خاص طور به و _ تجسمي هنرهاي عرصه در حضور استمرار
بزرگترين به مجلهها صفحات از _ خود دوره در _ استاينبرگ طرحهاي كه درحالي _ 3
شناخته مدرن ، هنر پيشروان از يكي بصري هنرهاي عالم در و بود ، يافته راه جهان موزههاي
او به كه متعددي القاب و هنر به شدن منسوب از را خود فروتني ، با معمولا اما بود ، شده
ملهم دنيايي وضوح ، به ميشد او آثار لطيف و زيبا نماي پس در !ميداشت محفوظ ميدادند
و انديشه بيانگر خود ، كه كرد مشاهده را ديگر موارد بسياري و فساد جنگ ، آشوب ، آشفتگي ، از
كه هنرمندي.بود _ بيستم قرن نوگراي و خلاق هنرمند _ استاينبرگ سائول منتقدانه قلم
بنيان و اساس به سائول ، .بود گشوده جهان به چشم اول جهاني جنگ از پيش هفته تنها 3
براساس او ديگر بيان بهبود متعددش كارهاي محور "انسان" بين اين در و ميپرداخت هستي
عهده از خوبي به داشت ، جامعهشناسي و روانشناختي مطالعات از كه پيشزمينهاي
سائول ، ":است گفته چنين او مورد در را نظرش يونسكو اوژن..!برميآمد خود انديشههاي
ميبينيد ، را جمعيتي كارها از برخي در هم اگر ميكشد ، تصوير به را تنها مرداني اغلب
"...!شدهاند جمع هم گرد كه هستند تنهاياني آنها
دچار هنري تقسيمبنديهاي در را تحليلگران معمولا استاينبرگ ، سائول كارهاي بدعت _ 4
نقاشي؟ يا و گرافيك يا گذاشت كاريكاتور پرونده در را آنها بايد آيا كه ميكرد ترديد
پل چون نقاشاني كار دلش ، در كه كرده پايهريزي را روشي او كه ميدانستند مطمئنا ولي
طراحي از پشتوانهاي با و بوده ملموس ميرو و دوفي كارهاي با شده ، هضم گروش و كله
.شد نخواهد جايگزين مديد مدتهاي تا كه متدي آخر سر و است ، گرفته شكل معماري
به و گرفت نقاشان دست از را كاريكاتور قيموميت كه نمود ايفا را قاضي يك نقش او اصل ، در
ختم خط به و شده آغاز خط از چيز همه استاينبرگ آثار درسپرد اصلياش صاحبان دست
كه طوري ميكند پهن كاغذ روي بر خاص سوژهاي قالب در بار هر را خطوط كلاف او.ميشود
كاري.بشكافيد را كارش بطن و گرفته را خطوط نخ سر راحتي به ميتوانيد باشيد مايل اگر
مهارت _ طراحي در _ خطوط با بازي.است داده انجام آثارش شخصيت با بارها او خود كه
.ميآيد شمار به بازي اين اساتيد معدود جزو حق به سائول ، كه ميطلبد را ويژهاي
اين بر علاوه.اوست آثار ويژگي از زائد عناصر از پرهيز و عناصر ، منطقي جايگيري سادگي ،
برقرار ارتباط خود مخاطب با رك و بيپرده تا دارند عادت كاريكاتورهايش و استاينبرگ
.كنند
بود معتقد و ميكرد معرفي "معاصر كاريكاتور پيكاسوي" عنوان به را او راگون ، ميشل _ 5
.است كرده طي كمال سرحد به تا را شرح بدون آثار شيوه وي ، كه
در دنيا سراسر در او طرحهاي مطبوعات ، در سائول آثار عرضه از كوتاهي زمان مدت در
،"نقاب" مجموعههاي ميان ، آن از كه شد گذاشته نمايش به كتاب صورت به نمايشگاهها ،
بوده تامل قابل "نهم خيابان زاويه از دنيا تصوير" و "جديد دنياي" ،"گذرنامه" ،"بازرس"
.درگذشت سالگي سن 85 در (1999) پيش سال سه سائول ، هستند و
|