است آهنگ زبان شعر
بانگ سر
است آهنگ زبان شعر
اصفهاني ، تاج جلال معيري ، رهي ، ازعارف همداني طالع عبدالله استاد
گويد مي ...و تجويدي علي
از انگار كه ميخواند حرارت با چنان شود ، تمام سالش نود تا است مانده كمي كه آن وجود با
استاد ;گفت سال و سن از ميتوان راحت خيال با كه است جاهايي از اينجااست شده جوان نو ،
با جدي صورت به را موسيقي سالگي شانزده از و دارد سن سال نود همداني ، طالع عبدالله
موسيقي فضاي در است سال پنج و هفتاد به قريب توضيح ، اين با و كرده شروع ويولن نوازندگي
شروع ايران موسيقي تاريخ از او ، با گو و گفت كه نبود بيراه پساست كشيده نفس ممكلت اين
اسم كه ما براي اما آهنگساز ، و خواننده هم و است نوازنده هم است ، شاعر هم هرچند شد ، مي
پيرمردي با شدن مواجه خواندهايم ، كتابها در فقط را..و قمر صبا ، داود ، ني عارف ،
تا است فرصتي بوده همداستان و دمخور هنرمندان اين همه با كه زندهدل و شيرينسخن
استاد با وقتي چند هر..و بشنويم همراهانشان از يكي زبان از را بزرگان اين خاطرات
صحبت چيز همه از و مياندازد گل صحبتها ناخودآگاه ميكني ، صحبت همداني طالع عبدالله
.پاپ موسيقي...و موشح شعر حتي ميكني
.بخوانيد را گو و گفت اين اول بخش
برابر در ميتواند شما با استكهآدم آناين و دارد مزيت يك شما با مصاحبه!استاد *
استاد اينكه هم و خواننده هم هستيد ، تصنيفسرا و شاعر هم شما.كند صحبت سنتي موسيقي همه
فضاي در قرن يك به نزديك كه سالتان و سن به توجه با ميدهم ترجيح اما.هستيد ويولن
ابتدااز در اينكه موسيقيبپرسمو ازتاريخ كمي كشيدهايد ، مملكتنفس موسيقي
.بگوييد خودتان
الان و سال 1293 شدمدر متولد همدان تاريخي و قديمي شهر در همداني طالع عبدالله من -
دودايي.ميخواند خوب خيلي مادرم.است ارثي ما خانواده در موسيقي سالدارم نود نزديك
كه مادرم لايلاي اون از.شدم متولد پرور موسيقي محيط يك در و بودند موسيقيدان داشتم
ساختم ، 1310 آهنگ حدود 1716 در تقريبا من.بود زنده كه موقعي تا ميخواند گهواره پاي
خزان باد:بود خزان براي ساختم من كه تصنيفي اولين.خدمتش ميرفتم بود همدان عارف ، كه
عارف حضرت لطف و محبت مورد كه.شد ناتوان گل چمن ز بلبل آواره /شد وزان كه تا دگر بار
پيشبيني من براي روشني و درخشان آتيه و كرد محبت.آمد خوششان خيلي ايشان.شدم واقع
سينما يك گشايش براي كه سالها همان.آمد نخواهد ديگر عارفي واقعا. شاد روحش.ميكرد
.همدان در و بود ديماه آمدند ، آنها كردند دعوت قمر و نيداود خان مرتضي از همدان در
اين ميكرد گريه را كنسرت همه داشت ، حضور عارف و قمرداد كه كنسرتي.بود زنده عارف البته
.تهران آمدم و 1315 شدم آشنا قمر با موقع همان بنده.احساس مظهر مرد اين بزرگ ، مرد
را تصنيفي آخرين خوانده ، روحبخش خوانده ، ملوك خوانده ، قمر ساختم ، من كه را تصنيفهايي
، سهگاه در ساختم تصنيف هم پيش وقت چند چون مانده ، آخر به يكي نه ، آخر البته -هم كه
ويولن سال1310 از من.ساختم افشاري در خواند ، رفيعي داريوش مرحوم را وقت آن تصنيف آخرين
سال كه شايگان تقي نام ، به بود واردي خيلي ويولونيست كه شخصيتي پيش من البته.ميزنم
يهودي" ميماند ، مرد اين اگر صبا استاد شادروان تصديق به و شد فوت تيفوس مرض به 1313
چون هم ايشان.مينواخت خوب آنقدر وي.كردم مي كار بالاتر بلكه بود ، شده "منوهين
الان خودم من.نكرد كار من با زيادي مدت ميخواهم كه چيزي آن به ميرسم زود من ميدانست
ميخوانم و ميزنم ويولن ميسازم ، آهنگ و هستم موسيقي گوشههاي همه به آشنا سن اين در و
. گفتم شعر خيلي من هم تاج براي البته و
كه بود موقعي آن كشتي ، يك در شديم دعوت. بود هم تاج بوديم ، آبادان كهشبي آيد مي يادم
كرده دعوت را تاج اصفهاني تجار از عده يكبودند رفته ايران از متفقين كه آبان 1324
هنرمند و تاجربودم خودتاجرهم من.بودم خريده جنس مقدار يك من.كشتي يك به بودند
رفته.ما داريم وفا كالاي و عشقيم تاجر:اصطلاح به ما ولي دارد منافات يكديگر با خيلي
چه اينجا گفت.خيابان در ديدم را تاج.نميدهند من به ديدم.بودم خريده آبادان از بودم
من.بيا بردار را ويولنات هم تو كردند دعوت امشب مرا گفت.شده طور اين گفتم ميكني؟
من و ميخواند تاج رفتيم شب خبرا پول نه ميدادند من به را جنس نه.ميگيرم را جنست
.تاج ميشد و بود موشح كه ساختم فيالبداهه غزل يك من ميخواند تاج كه اول.ميزدم ويولن
چهارصد حدود در الان كه آن براي هستم ، قوي خيلي كنم ادعا ميتوانم من موشح شعر صنعت در
آب.آمد موج به دجله شب آن كنم عرض.است اشخاص اسم روي ميدانيد كه دارم موشح غزل پانصد
.سوخت هم ما كاربيدهاي.گرفت ، آتش بود محترقه مواد چون و كاربيدها توي رفت
آمد تاج زمزمه جان و دل گوش به تا
آمد تاراج به شوق سر ز دل كشور
ويست فرحبخش و فرحانگيز نواي از
آمد امواج به وقت اين در دجله شعف كز
زدمت طالع كه است قماري برده نو جان
آمد ليلاج مرده تن در جان چنين كه
..و زدن ويولن و كردن صحبت كرديم شروع خوب بعد.تاج ميشود كنيد جمع كه را بيتها اول كه
ميكردندو شلوغ.هستيم مطرب ما ميكردند فكر و هستيم كي ما نميدانستند آنها البته.
.نيستند مطرب نگفت ! ها.نيستند مطرب كه اينها كه گفت برگشت تاج.ميكردند توهين هم شايد
شما تاجريم ، ما:گفت.شدم ناراحت خيلي من.تاج گوش زد سيلي نبود ، خوبي حالت در يكيشان
نجيبي مرد انصاري آقاي.نگفتيم چيزي و ترسيديم بود آب وسط چون.برخورد من به خيلي مطرب ،
ما از و آمدند ايشان.بوديم خريدكرده آنان از ما كه بود پارس شركت همان رئيس و بود
:كه شعريدارم هم مطرب درباره من البته.خواستند معذرت
گويند مطرب به هنرپيشه كه دياري در
كرد بايد هنر اهل سر به عالم خاك
شما و تاجريم ما گفت كه بود آن جواب كه ميشود تاج هم آن كه ساختم ديگر غزل يك من بعد
:مطرب
ما وفاداريم كالاي و عشقيم تاجر
ما داريم كيميا عالم اهل اي الصلا
كرديد؟ پيدا راه تهران هنري مجامع به چطور بوديد همدان در شما*
آمدم من 1316بودند تهران خواهرانم چون. ميرفتم و تهران ميآمدم بنده.ميكنم عرض -
.ميزدم ويولن تاج كنسرت در و داد كنسرت همدان در آمد تاج شدم؟ آشنا چطور تاج با.تهران
.شد آشنا من با.بود افتخارم
و پدر چون اواخر اين بودم همدان كه موقعي.كنم تعريف تاج از ميخواهم ديگر خاطره يك
اينجا گفت ديدم كردم باز را راديو بوديم ، نشسته كرسي زير بود زمستان.بودند همدان مادرم
بيت يك خواند تاج تا.ميفرمايند افتتاح تاج استاد اينك.اصفهان راديو افتتاح اصفهان ،
:تاج براي اصفهان به كردم تلفن ساختم فيالبداهه
آمد امواج به داود نغمه اصفهان ز
آمد تاج زمزمه ري مركز اي خامش
تمام چونبگويم را تاج مزاياي اما.كردند تشكر و من به كردند تلفن اصفهان از خيلي
ميسازم هم مينوازم ، هم ميخوانم ، هم من آنكه براي ميشناسم را ايران خوانندههاي
دارند مزايايي يك كه آنهايي و ميدانند دارند ايراني خواندن در ضعف كه اشخاصي ميدانم
.خوانساري محمود خوب خواننده:مثلا خواندن در
دكلاماسيون اون صدا ، صافي روشن ، تحريرهايبود شفاف آيينه مثل خوانساري محمود صداي
جا به و درست را شعر كلمات تاج مثل كس هيچ و ميخواند خوب تاج واقعا و.بيان اون يعني
ميخواند آواز با استاد اينجا در) مثلا.است تاج مزاياي اين ميفرماييد؟ توجه.نميگفت
(ميدهد نشان دستها حركت و صدا با را شعر فرود و فراز و
نميپردازم خويش مصلحت با تو از
پروازم در و ميسوزم كه پروانه همچو
خيلي تاج نفس.بود خوب خيلي تاج تحرير يك اين.ميفهمد بچه يك.گفته روشن چقدر ببينيد
آنهايي و شنونده كه بود زمان و مكان مقتضاي به كه ميكرد انتخاب شعرهايي تاجبود خوب
شعري هم داشت ، زنگ صدايش هم ميخواند ، بلند هم چون چرا؟ ميشدند ، جذب داشتند حضور كه
.بود تاج مزاياي اين.بود جمع اين مناسب كه سعدي از اكثرا ميخواند
.بود بزرگ خوانندههاي از كه بود هم خوانساري اديب
:گفتم مرگش براي كه شعري در من كه ندارد نظير كه بنان غلامحسين
رفت بنان ما ميان كز دريغا
رفت خوان يكه اوستاد آن بنان
خيلي.بخواند بنان مثل را ديلماني كه آمد نخواهد هيچكس.ميآورد بنان مانند كمتر روزگار
خيلي اينها از بالاتر بنان.بود بنان در صددرصد روان ريزو صاف ، تحريرهايميخواند خوب
.بفهمد را شعر باشدتا فاضل بايد خواننده چون.ميفهميد شعر خوب
تصنيف ملوك.بنان از اين خواند خوب اندازهاي به خواند ما براي كه تصنيفي هر مثلا
بود آفتاب مثل روان ، آب مثل آينه ، مثل تحرير صاف ، با بلند ، قمر ، صداي.ميخواند خوب خيلي
:بود قمر نيكنفسي صفت داشت ، هنرمندان و خوانندگان تمام از كه صفتي بالاترين وقت آن و
ولي خواند قمر همچون كمي و بيش كسي گر
نيست كردار قمر چون آخر گفتار قمر هر
خيلي داد ، شوهر را دخترها آنقدر قمر.ميپرسد من از بنويسد قمر براي ميخواهد كسي هر
فقيري هر.كرد بينوايان به كمك.كرد خلاص را جانها.دوره آن مردم و من براي است خاطره
.ميداد جهيزه و اشخاص از ميكرد دعوت.يتيم دخترهاي براي ميداد خرج ، خودش ميكرد عروسي
وقت كنمخيلي صحبت بخواهم اگر من كه مانده داماد و عروس آثار خيلي قمر از الان
.ميگيرد
و بود سرا تصنيف هم اينكه آن و داشته مشخصه يك عارف و كرديد صحبت عارف از شما استاد*
خيلي بودند ، هم آهنگسازشان شاعرشان تصنيفهايي شايد هم عارف از بعد.بوده آهنگساز هم
آهنگ كه كسي كه داشته اعتقاد كه شنيدم من عارف ، خود و خيليها.بودند ماندگارتر
چيست؟ مورد اين در شما نظر باشد ، شاعر خودش بايد حتما ميسازد
من.بود اينجا كرمانشاهي معيني آقاي داشتيم ، ادبي انجمن كه شبيگفتند درست ايشان -
روش ، گذاشت كلام كرمانشاهي معيني كه تصنيفهايي از يكي در را شعر و آهنگ بودن همآغوش
ره هم چندي كه دارد آن جاي:كه دارد تصنيف يك.كرد گريه او و كردم تحليل و تجزيه برايش
.بگيرم شيدا دل اين گواه را خارا سنگ (ميخواند) بگيرم صحرا
در آهنگ چون ميكند وارد را خودش بيكسي حال در غم ، حال در:گفتم كردم تحليل و تجزيه
.ميكنند گريه هم كلمات آن كه آورده را كلماتي.است غمگين است ، كرد بيات
هستند؟ ساز تصنيف هم كرمانشاهي آقاي مگر*
.آهنگ روي گذاشت كلام نه ، -
خودشان؟ ميدانند موسيقي*
...مال آهنگ خير نه -
...تجويدي استاد*
روي گذاشته كلام همه از بهتر كه كسي و اون از بهتر اما.است تجويدي علي مال بله -
خيلي بالا ، خيلي كلام اولا ساخته ، تصنيفي هر ببينيد.است معيري رهي مرحوم آهنگها ،
كه را موضوع اين داشته نظر در كاملا اون اونوقت ، .لاله گل مثل قشنگ خيلي خيلي ادبي ،
.بديعزاده آهنگ همين مثلا.باشد گرفته را آهنگ.باشد همآغوش آهنگ با بايد كلام
به ميكند شروع.ببينيد (ميخواند) آشنايي گلشن خزان شد:ببينيدآشنايي گلشن خزان شد
آنوقت.سود ندارد تو با وفاداري و عشق بود ، جان تنم به تا كردم ، وفا تو با.كردن گريه
اي برو:ميزند فرياد هم شعر ميزند ، فرياد دارد آهنگ ببينيد ميرسد ، كه بيداد سرقسمت
و شعر در بيچارگي.مرا عهد زلفت چون شكستي كه زوفاداري ، عاري بروايعاري وفا و مهر از
را دستها.آسمان به ميزند داد بعد.طي شد وفايت در كه عمرم ، از درد و دريغ:هست آهنگ
خواهي تو هرچه من با گل اي مكن:پايين ميآيد آخرش آنوقت.همانطور هم آهنگ.كرده بلند
تا ميزند پرپر همينطور و پايين مياندازند ميبرند را سرش كه مرغيه مثل آخر.ناز
.ميميرد
تبريز براي كه تصنيفي مثلا.بود اينگونه رهي بگويم تا گفتم نمونه براي را يكي اين
بهترين دشتي ، توي ببينيد ، مثلابود درش صفت اين عارف ساخته ، آذربايجان براي ساخته ،
متاسفانه كه.ندارد ثمر گريي خون سيل گر كه كن گريه ميفرمايند است ، عارف مال كه تصنيفي
.گرفتم بنان به را ايراد اين من و نخواند درست هم بنان حتي.خواندند غلط خيليها را اين
:(ميخواند) كشتندش كه بود دوستش صميميترين كه كلنل مرگ براي را تصنيف اين
.هاهاهاي كه نالهاي".است گريه عين كه ميبينيد "ندارد ثمر گريي خون سيل گر كه كن گريه"
...است گريه اصلا..
بانگ سر
ميلاد سالن در آريان گروه اجراي انگيزه به
مخاطب ريزش
a- najva@Hamshahri.comمختاباد سيدابوالحسن
به آن عمده و بحث آن.مخاطبشناسي درباره داشتيم بحثي صفحات همين در و قبل چندماه
موسيقي عرصه دستاندركاران و مسئولان از و بود راجع موسيقي فرهيخته و جدي مخاطبان
دست افكارسنجي به موسيقي فرهيخته مخاطبان دقيق شناسايي و فهم براي كه بود شده خواسته
فرهيخته مخاطبان انتظارات و علائق سني ، رده و كجاست كار فرج و خلل كه دريابند و بزنند
.بست كار به را شيوه پسنديدهترين آنان نيازهاي رفع براي ميتوان چگونه و چيست موسيقي
كنم ، ديدن ميلاد سالن در آريان گروه كنسرت از تا داد دست فرصتي گذشته هفته پنجشنبه
اين بليت كه خواندهاند روزنامهها تفسيرهاي و خبرها در حتما نوشته اين خوانندگان
هزار حدود 28 يعني ;رسيد پايان به اول روز سه در آن ، پايين نهچندان قيمت عليرغم كنسرت
همه اين از داشتيم وي با كه تماسي در نيز گروه مدير.شد فروخته اول روزهاي در بليت
دلگير چه و بيايد خوشمان چه و نخواهيم چه و بخواهيم چه اما.ميكرد شگفتي ابراز استقبال
نبود ، كشور موسيقي صفحه در آنها از هم نامي قبل دوسال كه گروهي شويم ، آزردهخاطر و
و اشتياق همين نفس و كند اندام عرض ميتواند موسيقي گروه پرهوادارترين عنوان به اكنون
است دور به سيما و صدا از تقريبا گروه اين كه آن ضمن است ، بررسي و تحليل قابل استقبال
كه چهرههايي از برخي برابر در اما نميشود ، پخش عظيم رسانه اين از آنها از كاري هيچ و
ميرود كه نياورده كم تنها نه ميكند ، پخش صدا و تصوير آنها از لحظه به لحظه سيما و صدا
از يكي سر بر آنها از تن چند كه بياورد آنها سر به را هماني دور چندان نه آينده در
.آوردهاند سيما و صدا دور چندان نه خوانندگان
است تنوعطلب و تغييرپذير بسيار ايراني مخاطبان ذائقه گفتكه ميتوان توضيح در
هر كه خصيصه همين و (سال تا 22 سني 14 درگروه مخاطباني خصوصا و عوام مخاطبان بهخصوص)
گروه چون نوآمدگاني براي اگرچه ميتواند نواست ، چهرهاي و كار و تازگي دنبال به دم
و اصفهاني چون پاپ ، موسيقي نو نهچندان چهرههاي براي اما باشد ، مبارك و بركتخيز آريان
همين پيش سال چند كه همچنان شود ، آنان مقبوليت و شهرت رفتن كف از اسباب و خيز خطر عصار
بزرگتر مخاطبان آن اكنون اما ميدادند ، شكل را اعتمادي خشايار مخاطبان بيشترين سني ، رده
و اصفهاني به نيز جوانتر مخاطبان و ميجويند ديگري موسيقيهاي در را خود نيازهاي و شده
از بخشهايي كه شبها از برخي در عصار ، مخاطبان ريزش اينكه توجه جالب) آوردهاند روي عصار
شب در 7 نيز آنها از عظيم بخشي و (باشد شده آغاز ميتواند اكنون هم از بود ، خالي سالن
كه خصوص به ميگيرد ، شكل مخاطب ريزش كه اينجاست و يافتهاند حضور آريان گروه اجراي
ميشدهاند ، حمايت رسمي كانالهاي از نوعي به كه هنرمنداني از همهگاه تهراني شهروندان
.داد خواهند سوق خودخواهانند ، كه سمتي به را آنها مفر نخستين و بودهاند گريزان
از چرا كه است ، اين نداده پاسخ آن به رسمي نهاد هيچ تاكنون متاسفانه كه مهمي پرسش اما
شبهاي همين در ميبايست پرسش اين به دقيق پاسخ براي ميشود؟ استقبال همه اين آريان گروه
با سپس و ميشد توزيع حاضران و بليت خريداران ميان در دقيق پرسشنامهاي برگزاري ،
اما يابيم ، دست پاسخها از بخشي به حداقل ميتوانستيم آن تحليل و بررسي و جمعآوري
موسيقي سياستگذاري قرار از كه كشور موسيقي مديران آوردم ، پيشين نوشتههاي در كه همچنان
در خود شايد گرنه ، و نميدهند ، خود به را كارهايي چنين زحمت ميدانند ، خود آن از هم را
اين در تدقيق حال هر در.دارند نگه سد پشت را متراكمي انرژي چنين نبايد كه مييافتند
موسيقي سياستگذاران از جوانان خصوص به و شهروندان و جامعه كه دهد نشان ، ميتواند كنسرت
.هستند موسيقي از نوع چه طالب و ميخواهند چه
با اينترنتي موسيقي مسابقه يك شنيدم ازرسانهها يكي از شنبه روز صبح اينكه توجه جالب
هزار حدود 20 گذشته روز سه در ميگفت آن مجري كه است برگزاري حال در پاپ گروه حضور 30
؟!اشتياق همه اين.است شده برقرار شده ياد سايت با تماس
.بپردازيم آريان گروه كنسرت به و بگذريم حواشي از
ميكردم ، دقت كنسرت در حاضر افراد چهرههاي به وقتي كنسرت ، بخش دو بين استراحت زمان در
ميان در هم ميانسالي اگرچهره و ميدادند تشكيل جوانان و نوجوانان را آنها اكثريت
به راضي دوران ، اين فرزندسالاري جبر به حتي و همراه حكم در بيشتر ميشد ، ديده حاضران
ويژه را آريان گروه موسيقي ميتوان كه است بنياني چنين بر.بود شده كنسرت اين در حضور
شايد كه گروهي نيز و روان و ساده اشعار و ملوديها از ويژگي اين دانست ، جوان مخاطبان
مخاطب مفهوم ، انتقال در كه اشعاري برميآيد ، نيز نباشد ، بيشتر سال آنها 25 سني ميانگين
.نميكرد كندوكاو و پيچيدگي دچار را
اقتصاد در را تازه تحركي توانسته آريان گروه مخاطبشناسي ، بحث جداياز اين بر علاوه
شكلي به قبل درسالهاي كرد حمايت گروه اين از كه خارجي شركت اگرچه كند ، ايجاد موسيقي
بار اين اما بود ، كرده حمايت بينالمللي نمايشگاه سالن در ناظري شهرام كنسرت از ضمني
جوان و پاپ موسيقي اقتصاد روي ميتوان كه ميدهد نشان و بوده منظمتر و منسجمتر حمايت
.داد صورت اعتنا قابل و جدي كار نيز آن اشتغالزايي وحتي پسند
ميكند؟ چه موسيقي پژوهشهاي مركز
را گنجهاي داود استاد با همشهري موسيقي صفحه گفتوگوي به كلهر مهدي پاسخ گذشته هفته
بازميگشت ، تن دو اين ميان اداري مناسبات به كه گفتوگو بخشهاي برخي از گذشته.خوانديد
به گفتوگو از بخشي اما نميگشود ، كسي كار از گرهي چون نشود ، بيان ميتوانست البته كه
مركز وضعيت بود ، گرفته قرار غفلت مورد شده ايجاد خصوصي فضاي همان دليل به ميرسد نظر
و سنتور نوازنده كياني مجيد استاد زيرنظر هماكنون كه است موسيقي خانه اشاعه و حفظ
.ميشود اداره رديفدان
سنتي موسيقي رديف در وي ارزنده كارهاي و كياني آقاي براي كه احترامي تمامي عليرغم
هماكنون كه اشاعه ، و حفظ مركز وضعيت كه كنيم اعتراف را نكته اين بايد قايليم ، ايراني
اصلامناسب گذشته دورههاي با مقايسه در گرفته ، خود به را موسيقي ، پژوهشهاي مركز نام
حال در كياني آقاي شايد البته نميرسد ، مشام به آن از هم بهبودي بوي و نيست
ديدگاه از كه شناختي به توجه با اما باشند ، مجموعه اين براي گستردهتري برنامهريزيهاي
محدود موسيقي از خاص گونهاي در را آن كه داريم سنتي موسيقي به كياني آقاي نگاه نحوه و
تمامي و ما هرحال در.بگيرد صورت مجموعه اين در تحولي كه ميرسد نظر به بعيد ميداند ،
چهرههاي و غني پشتوانه آن با مركز اين از ببينند كه انتظارند در موسيقي علاقهمندان
!نه يا برميخيزد !، گردي نامي
|