*برتر نسل آخرين
...راهاند در رفقا
خانوادگي توطئه
هنر حاشيه
*برتر نسل آخرين
|
هنرپيشگان از بسياري همانند نيز جكمن هيو
با اما است شدن ستاره و شهرت هاليوودعاشق
انتخاب در است زيرك و صبور بسيار كه تفاوت اين
و دقيق زيرك ، بسيار فيلمهايش و نقشها
ميكند عمل محتاط
|
پرهمير روايت به هاليوود جديد نسل
باد سرعت به كه گذري هاليوود ، در پيشرفت مراحل از كردن گذر براي است مناسبي فرصت حالا
چروكها و چين نخستين هنوز حتي كه ميشود ظاهر بعضي زندگي در اقبال و بخت زماني ميگذرد
تا برگزيدهايم را نخبگان هاليوود ، جديد چهرههاي ميان از ما.است ننشسته آنان چهره بر
.باشيم كرده نمايان هاليوود سرشناس غولهاي و منتقدين چشمان پيش را آنها روشن آينده
...و نولان كريستوفر واتز ، اما جكمن ، هيو چون كساني آينده
* * *
جكمن هيو
قهرمانان تنها كرو و گيبسون هاليوود ، سينماي عرصه در "جكمن هيو" حضور از پيش شايد
ساله ، 33"جكمن هيو" هنري فعاليتهاي آغاز با اما ميآمدند ، شمار به هاليوودي فيلمهاي
به اكلاهما تئاتر صحنه در خود موفق حضور با اوپيچيد گوشها در او شهرت و موفقيت زمزمه
كه بود زمان اين در و كرد طي را موفقيت پلههاي نخستين سال 1998 در گاوچران يك نقش
.خواند خود سوي به را او هاليوود
خوبي به خشن و خشك نقشي عهده از توانست"مجهول مردان" فيلم در والورين نقش به او
كه ديگري اثر.بود هاليوودي فيلمهاي عرصه در او موفق حضور بارقه نخستين اين و برآيد ،
و روان بازي اما.بود "ماهي شماره" فيلم گذاشت ظهور منصه به را او قابليتهاي و توانايي
بودن تحسينبرانگيز و شد رايان مگ شگفتي باعث "ولئوپلد كيت" فيلم در او فوقالعاده
مناسب مقياسي و معيار "مجهول مردان" صحنههاي از بسياري.كرد ثابت همگان به را بازياش
قرار "كرو راسل" و گيبسون مل رده در را او و كند احاطه را من جك ستارهساز جوي تا بودند
- "فرنس وبورالي" همسرش همراه به دست اين از شهرتهايي و موفقيتها حصول از پس او.دهد
جكمن اما كردند ، مكان نقل نيويورك به اسكار ، سالهاش ، دو پسر و - است هنرپيشه هم او كه
:ميگويد باره اين در او.ميكند سرگرم نمايش با را خود همچنان و نكرده فراموش را تئاتر
من بود كوتاهش فيلم نخستين كارگرداني مشغول همسرم وقتي دارم ، اضافه وقت گاهي هم من"
دوباره دارم دوست برسم ، علايقام به ديگر بار تا است من نوبت حالا خب ، .بودم مادر آقاي
".ميبرم لذت بسيار صحنه روي بازي از چون برگردم ، صحنه به
اين درآورد ، اجرا به نيويورك ، شهر در را خود تئاتر تجربه نخستين جكمن ژوئن ، ماه در
به را پيشنهادات از موجي گرفت قرار تماشاگران و منتقدين از بسياري توجه مورد كه تئاتر
موزيكال نمايشي بود ، "برادوي" تئاتر با همكاري پيشنهاد آن بهترين كه كرد سرازير او سوي
.ميپرداخت آلن پيتر زندگي به كه
بر او خاص و ويژه حالت و بود فوقالعاده واقعا او":ميگويد چنين آلن درباره من جك
اما است زنده يادها در عاشقانه آوازهاي و چكامهها خاطر به همواره او.ميافزود جذابيتش
را ژرف خلايي و رنج و ميدهد دست از ايدز بيماري خاطر به را محبوبش عشق ، آوازهخوان اين
".ميكشد دوش به خود با
با اما است شدن ستاره و شهرت عاشق هاليوود هنرپيشگان از بسياري همانند نيز جكمن هيو
و نقشها انتخاب در كيدمن نيكول همانند او.است زيرك و صبور بسيار كه تفاوت اين
بسيار تاكنون من":ميگويد باره اين در او.است محتاط و دقيق زيرك ، بسيار فيلمهايش
"مجهول مردان" در من موفقيت ميگويد من به هميشه تراولتا جان من دوست.بودهام خوششانس
ميكنم انتخاب كه فيلمهايي كه بودهام نكته اين نگران همواره تاكنوناست خارقالعاده
خيلي و نكردند صدا بمب مثل آنها از يك هيچهستند خوشساخت و مطلوب اندازه چه تا
با بايد كه آموختهام زندگي در.بودند ارزشمند آثاري اما نشدند گيشهاي و پرمخاطب
فرا را اين هم هنرپيشه يك عنوان به.بود مبارزه در همواره و كرد نرم پنجه و دست چالشها
.ميكنم عمل آن به و گرفته
و خوب موزيكال فيلم يك ساختن مسلما است ، "باران در آواز" محبوبش فيلم كه كسي براي
باز كمك با اوميپوشاند عمل جامه روياهايش به و ميسازد برآورده را آرزوهايش موفق
بنمايه موسيقي وقتي" ;ميگويد اوكند ثبت كارنامهاش در را "روژ مولن" لورمنتوانست
پرداختن اماداشت خواهد خود در را زيبايي و سرگرمي پتانسيل بهترين اثر گيرد ، قرار كار
".ميخواهد زيركي و نيست آساني چنداني كار شوند تركيب خوبي به موسيقي با كه موضوعاتي به
و كند صحبت او با بايد يكي بسازد ، موفق موزيكال يك بتواند هم اسپيلبرگ استيون شايد"
".دهد پيشنهاد او به را كاري چنين
|
|
واتز اما
.است امروز هاليوود بهترينهاي از ديگر يكي است مشهور بلندقد كلي گريس به كه واتز اما
هر":ميگويد باره اين در او خود.ميشود حاضر كار سر بر خاص انرژي و شعف با روز هر او
همه به چطور ميكنم فكر خود با و شوم ، حاضر سركار تا ميكنم رانندگي شوق و شور با روز
چندان دو وجودم در را جديد روز آغاز انرژي خود اين و رسيدهام داشتم دوست كه چيزهايي
ميكنيم تلاش و داريم دوست و ميشويم حاضر محيط در فيلمي ساخت براي روز هر ما.ميكند
تفاوت كه چرا است عبث كاري اين البته كه كنيم خلق سايرين با متفاوت و متمايز اثري تا
".است ارادي غير امري داشتن
از يكي و پيوسته بيستم قرن فاكس استوديوي به كه است سال چهار حدود ساله واتز 32 اما
به فيلمسازان ميان در او محبوبيت علت.ميرود شمار به آن اعضاي خلاقترين و محبوبترين
شش تنها او.است توليد مديريت در خارقالعاده قابليت و سينما در استعدادش و قريحه خاطر
فيلم يك كارگرداني تجربه اولين از توانست او تا داشت حضور مور جان كنار در هفته
در را خود دانش تمام خود مخصوص تواضع و فروتني با "واتز".بيايد بيرون سربلند حادثهاي
موفق حدودي تا و سودآور اثري خود نوع در "دشمن خطوط پشت" فيلم تا داد قرار "جان" اختيار
واتز براي تقديرنامهاي امضاي با مور جان پروژه تكميل و فيلم پايان از پس.كند جلوه
خاطر به را جمله اين هميشه واتز ".ميكنم تقديم تو به نفرت و عشق تمام با":نوشت چنين
را فيلمسازي زمان در جاري آشوبهاي و بحرانها تمامي تا شده متولد واتز گويا.ميآورد
زماني تا.كنم درگير را خودم دارم دوست من" ;ميگويد گونه اين كارش درباره او.كند آرام
كار دستور ترجمه امور تسهيل من شغل.ميشود متبلور شكل بهترين به كار بگويي را حقيقت كه
".است كار دشوار شرايط تعديل و اعضا از برخي براي
او زندگي لحظات تمامي كرد ، زندگي كانادا ونكوور در و شد متولد انگليس در واتز اما
شنا و (سواري باد) بادي اسكي سواري ، دوچرخه رشتههاي در او.شد سپري ورزشكار يك همچون
دانشگاه شناگري بورسيه دريافت به نهايتا فعاليتها اين كه داشت حرفهاي فعاليتهايي
تحصيل عضلاني حركات و بدن عضلات شناخت رشته در دانشگاه اين در او.شد منجر فريوز سيمون
مادل من":ميگويد باره اين در او.كرد سفر اروپا به مادل عنوان به سال يك از پس و كرد
اين و بودم كانادايي يك.بودم لندن و ميلان به پاريس از سفر عاشق اما بودم ، بدي بسيار
پسانداز پول مقداري ميان اين در.كنم سفر اروپا سراسر به بتوانم تا بود بزرگي شانس
".بخوانم درس انگليسي ادبيات رشته در و برگردم يوسيالاي دانشگاه به بتوانم تا كردم
در كارگردان دستيار عنوان به مدتي از پس اما برگزيد را عكاسي حرفه كوتاهي دوران او
فيلمي ساخت با استوديو اين در او فعاليت شروع.شد كار به مشغول استون اليور استوديوي
او و نميشد صادر پروژه اين براي فيلمسازي اجازه اما شد ، مصادف لوتركينگ مارتين درباره
به هنگام اين در واتز.بگيرد را فيلم ساخت مجوز تا كرد تلاش فراوان پشتكار و سرسختي با
هميشه خوب چيزهاي به دستيابي نيست ، ساده اصلا مسئله اين اليور":ميگفت چنين اليور
.فيلم اين شخصيتهاي مثل ميكنند تلاش رسيدن براي كه هستم شخصيتهايي عاشق من.است دشوار
"
يك و مخفي قدرت يك داراي او":ميگويد واتز درباره بيستم قرن فاكس استوديوي معاون
".شود تلخي و رعبآفريني باعث نميتواند هرگز و است صلحطلب و آرامبخش نيروي
را آنها و منتقل مخاطب به را خود انديشههاي گفتار ، در خاصي نفس به اعتماد با واتز
انبوه كه اوست خصلت همين كنند ، موافقت آساني به ميگويد او آنچه با تا ميكند مجاب
تخيلي علمي فيلم او بعدي قرارداد.ميدهد قرار او ميز روي كردن امضا براي را قراردادها
.است "سودربرگ استيون" آن كارگردان و كرده نقش ايفاي آن در كلوني جورج كه بوده "سولاريس"
را تخيلي پروژههاي عظيم و دشوار صحنههاي من":ميگويد خود جديد پروژه درباره واتز
.ميكند برخورد "پاريس در تانگو آخرين" با سولاريس 2001 است معتقد جورج دارم ، دوست
كه است چيزي آن تمام اين و كند تقويت را فيلم انساني جنبههاي تمامي دارد سعي هم استيون
".داريد انتظار فيلم يك از
نولان كريستوفر
"بيار ياد به" فيلم براي همكاري پيشنهاد پذيرش با كه آهنگسازاني و تهيهكنندگان تمام
غير به كه چرا ميكنند مزمزه دهان در را ناداني و حماقت طعم امروز بودند ، كرده مخالفت
فيلمي.دادهاند دست از نيز را دلار ميليون حدود 25 در درآمدي فيلم اين از ناشي شهرت از
ميتواند بوده نيز اسكار كانديداي و شد خارجي جشنوارههاي از جايزه چهار برنده كه
را غبن و حسرت امروز آنها اما باشد ، دستاندركاران و توليدكنندگان براي شانس بهترين
.كردند رد را ساله نولان 31 كريستوفر فيلمنامه كه چرا كردهاند خود روز هر چاشني
يك حضور جذابش ، و شگفتانگيز روايت و خود زيباي و روان داستان با كه فيلمنامهاي
.ميداد گواهي هاليوود ، فيلمسازي عرصه در را متعصب و مستعد كارگردان
نظر تا كرد تلاش آن از پس و مطالعه را فيلمنامه كه بود كسي نخستين سودربرگ استيون
پروژهاي كه سازد متقاعد را آنها و كند جلب فيلم ساخت براي را تهيهكنندگان از بسياري
كسي چند هر.نياورد دست به چنداني موفقيت راه اين در اما داشت خواهند پيشرو را موفق
فيلم كارگردان چون
و است باهوشي فيلمساز او":گفت چنين نولان فيلم تاييد در "اوشن نفره يازده دسته و دار"
با او كه چرا نرفت فراتر اين از گفتهها اما ".كرد نخواهيد ضرر او پروژه اجراي با
براي اندك هزينه از و داشت آشنايي "تعقيب از" نام به نولان سفيد و سياه فيلم نخستين
گروه يك توسط "بيار ياد به" فيلمنامه نهايت در اما.بود آگاه فيلم اين ساخت
و كرد ، آغاز را كارآگاهي - روانشناسانه فيلمي ساخت او ناگهان و شد اجرا و سرمايهگذاري
ال.خورد كليد "بيخوابي" فيلم و شد كار به مشغول اسكار جايزه برندگان از تن سه با
استوديوي و كردند آغاز نولان با را خود همكاري ويليامز رابين و سوانك هيلاري پاچينو ،
او":ميگويد نولان درباره سوانك.گرفت عهده بر را فيلم توليد و تهيه وارنر برادران
دارند آرزو هنرپيشگان كه است كارگرداناني دسته آن از و است هوشمند كارگردان يك حقيقتا
".كنند كار او با تا
تجربه را شدن پدر بار اولين براي و بود آشفته بسيار "بيخوابي" ساخت هنگام در كه نولان
خلق استعدادش با متناسب اثري بتواند تا كرد جدا هم از را زندگيش مشغله و كار ميكرد ،
مردم رستورانها در برميگشتم ، لسآنجلس به كار ادامه براي كه بار هر":ميگويد او كند ،
سوال جديدم كار درباره من از و ميكردند تعريف فيلم از و ميكردند صحبت به شروع من با
چه و ژرفي فاصله چه "بيخوابي" تا ،"بيار باد به" از:ميگفتم خود با من و ميكردند ،
فيلم درباره سودربرگ".نبود باورپذير هم خودم براي شايد كه است ، چشمگيري تفاوت
عناصري چنين بهكارگيري و معيارها و مقياس اين با فيلمي چنين ساخت":ميگويد بيخوابي
هدف روي خستگي و فرسايش بدون و كند اتخاذ تصميمي چنين توانست كسي اگر.است دشوار بسيار
در نولان كريستوفر اكنون ".بود پيشرفت و موفقيت مدعي ميتوان صورت اين در بايستد خود
عهده بر را او نقش ايفاي كري جيم است قرار فعلا.است هيوز هوارد زندگينامه نوشتن حال
.باشد داشته
جاونن نانسي
كرده انتخاب ساله نانسي 34 براي را ديگري راه سرنوشت كلمنس كلارنس با ملاقات از پيش تا
او.كرد تغيير چيز همه ديدار اين از پس اما.باشد بچه چندين مادر و خانهدار زن كه بود
دكور طراحي و كني مرتب مرا كار دفتر تا است ممكن نانسي":گفت و كرد تلفن نانسي به روزي
را حقالزحمهات مدت اين براي من و داري مهلت هفته يك فقط البته بگيري ، عهده به را آن
كه چرا":گفت خود با بعد اما شد گيج كمي پيشنهاد اين شنيدن از او ".كرد خواهم پرداخت
از انبوهي جز و بود خالي از خاليتر هم آن ديوار و زمين اما رفت كلمنس اتاق به "نه؟
.نميشد ديده چيزي مختلف دفاتر و ابزار
لازمه البته ".شد متولد تهيهكننده يك بود ، من آرزوي اين":كرد فكر لحظه اين در نانسي
برادرش همراه به كلمنس كه روزي.شد موفق او بالاخره اما.بود شجاعت و شهامت تصميمي چنين
شد ، متعجب بسيار آمد كارش دفتر ديدن براي بود "جنونآميز عشق" فيلم تهيه دستيار كه جيم
به دعوت او از كه بود فيلم اين زن هنرپيشه از پيامي حاوي نانسي تلفني منشي بعد هفته چند
فيلم اين در و "نه كه چرا باشد ، ":گفت نفس به اعتماد با ديگر بار نانسي و ميكرد همكاري
كسب براي نانسي كه شد شعاري "نه؟ كه چرا" و.گذاشت جاي به خود از موفق حضوري نيز
.داشت زبان به همواره موفقيتهايش
ميز از را كارش او نميكرد ، تصوير خود براي را آيندهاي چنين پيش سال هشت شايد نانسي
به اعضا براي را سود ميليون او55 فيلم نخستين.كرد آغاز مور بري خانه در كوچكي
موفقيتهاي به رسيدن براي را راه دياز ، كامرون با او بعدي همكاري و آورد ارمغان
فوقالعاده و هيجانانگيز بسيار بزرگ كارهاي با شروع":ميگويد او.كرد هموار چشمگيرتر
انجام به را آن موفقيت با و ميكني كار به آغاز ترديد با كه هنگامي كه چرا.است
روي است جالب واقعا.برد خواهد پيش را تو كه ميشود زاده تو در نيرويي ميرساني
در ويدئو نوار يك شكل به نهايتا كه ميگذاري انرژي و انديشه ميكني ، كار عظيم پروژهاي
اين تو كه ميبندد نقش لبانت بر لبخند تنها آن به رجوع با و گرفت خواهد جاي ميزت كشوي
قانوني هيچ كه است آن هاليوود درباره جالب مسئله من نظر ازرساندي انجام به را كار
با ديگري كه ميكند وضع قانوني خود موفقيت براي لحظهاي كس هر.ندارد وجود پيشرفت براي
".گذارند بدعت همه هاليوود در.ميكند وضع را ديگري قانون و رد را او قانون پيروزياش
معروفي عباس از داستاني مجموعه عنوان*
...راهاند در رفقا
ساله اندرسن33 وس
نمايشنامه سه ويلسن با او.شد آشنا درتگزاس نمايشنامهنويسي كلاس در ويلسن اون با او
به را استعدادهايش و آورد همراه به برايآنها را نام و شهرت كه كرد كارگرداني را كمدي
.گذاشت ظهور منصه
ساله 33;آرونوفسكي دارن
فيلم در را خود موفق همكاري و است هاروارد و بروكلين دانشگاههاي فارغالتحصيل او
فيلم اين در كه كرد آغاز وارنر برادران استوديوي با "مرد آخرين" رمانتيك ، - تخيلي
.است "بتمن" از نسخهاي بازسازي حال در اكنون اوداشتند حضور نيز بلانچت كيت و برادپيت
ساله 31;كونلي جنيفر
ذهن" فيلم در ،"رويا يك براي مرثيهاي" ،"مرده يك رفتن راه" فيلمهاي در حضور از پس او
از يكي عنوان به را او همگان و بسازد يادماندني به چهرهاي خود از توانست "زيبا
.كردند تاييد هاليوود خوشآتيه هنرپيشگان
ساله 31;كاپولا سوفيا
فيلمنامه نوشتن با بود مخفي پدرش سايه پشت در پدرخوانده 3 فيلم در كه سينماگر شاعر اين
.كند ثابت همگان به را خود تواناييهاي و قابليتها توانست "ميكند خودكشي باكره"
ساله 20;دانست كريستين
خود حضور با كه هاليوود موفق و جوان چهرههاي از خارقالعادهاييكي توانايي با دختري
.است برداشته شهرت سوي به را خود گامهاي عنكبوتي مرد در
ساله 33;فاستر مارك
اولين.ميكند عمل بسيار هوشمندي و زيركي با كه است سوئيسي موفق واردات از يكي او
"اهريمني باله" فيلم با و ميكند سروصدا "هم كنار چيز همه" نام با او كارگرداني تجربه
.آورد ارمغان به او براي را اسكار جايزه و كرد ثبت اسكار تاريخ در را هاليبري نام
ساله 23;مرثنت جاش
توانست است بوده "ميكند خودكشي باكره" نام با كاپولا سوفيا فيلم در حضورش اولين كه او
سقوط" ،"شب چهل روز ، چهل" فيلمهاي در شدن ستاره براي و كند طي زودي به را موفقيت پلكان
.شد انتخاب هاربر پرل و "هاوك بلك
ساله 33;جونز اسپايك
موفقيتهايي كسب از پس و بودهR.E.M چون كساني موسيقي كليپهاي كارگردان ابتدا در او
با "بودن مالكويچ جان" نام به را پروژهاي و كرد آغاز را فيلم كارگرداني عرصه اين در
مريل كه هستند فيلمي تهيه و نوشتن مشغول كافمن چارلي و او.كرد آغاز كلوني جورج همكاري
.پرداخت خواهند نقش ايفاي به آن در كيج نيكلاس و استريپ
ساله 23;لجر هيث
بازيگري و فيلمسازي عرصه وارد خوبي اقبال و شانس با كه است استراليايي واردات از يكي
خوبي به "اهريمني باله" ،"ميهنپرست" فيلمهاي در مثبتي نقشهاي در او.است شده هاليوود
بعدي كارداشت عهده به را "شواليه يك داستان" فيلم در قهرمان يك نقش ايفاي و شد ظاهر
.بود خواهد استون اليور از عظيم پروژهاي در او
ساله 32;وايت مايك
را خود فعاليت و كار كه است هاليوود آينده فيلمنامهنويسهاي آتيهترين خوش از يكي او
است پيكچرز پارامونت براي فيلمنامهاي نوشتن مشغول حاضر حال در و كرد آغاز تلويزيون از
.كند نقش ايفاي آن در آنيستون جنيفر است قرار كه
ساله 21;وود اليجا
جوانترين از يكي است آورده دست به "حلقهها ارباب" فيلم با را خود شهرت و ثروت كه او
.ميشود پيشبيني او براي روشني بسيار آينده و است هاليوود فعالان موفقترين و
ساله 21;استايل جوليا
توسط كه كارولينا پروژه در است قرار خود اندك فعاليتهاي از پس جاهطلب دانشجوي اين
.كند نقش ايفاي ميشود ، تهيه ميراماكس استوديوي
خانوادگي توطئه
مصنوعي هوش
نگاهي اسپيلبرگ آثار به بعد ، به سال 93 از اگر گمشده ، دنياي:ژوراسيك پارك جز به
شايد.شدهاند تيره و تلخ شدت به هاليوود سلطان فيلمهاي گفت بايد باشيم داشته اجمالي
به عمرش دهه 50 از سينما تاريخ بزرگان از بسياري مثل هم اسپيلبرگ كه گرفت نتيجه بتوان
اقليت گزارش در تيرگي و تلخي اين.است كرده پيدا گذشته به نسبت تلختري جهانيبيني بعد
.دارد خاصي نمود هم
قرار وقتي پيچيده داستان اين و دارد گيجكنندهاي و پيچيده بسيار داستان اقليت گزارش
.ميشود گيجكنندهتر مراتب به شود روايت تخيلي _ علمي غريب و عجيب ژانر در است
كوبنده ، شروعي با ابتدايي توضيح يا و مقدمه هرگونه جاي به فيلم آغاز در اسپيلبرگ
جنايت از پيشگيري گروه عمليات نمايش با و ميكند پرتاب فيلم وسط به مستقيم را تماشاگر
نمايش تماشاگر براي را فيلم داستان اصلي زيرساختهاي هم اضافي حرفوحديث هيچگونه بدون
از ميرود ، جلوتر فيلم چه هر.ميكند ترغيب فيلم تعقيب به پيش از بيش را او هم و ميدهد
پليسي داستان همان به ميشود تبديل فيلم قصه نهايت در و ميشود كاسته آن اوليه پيچيدگي
...دوختهاند پاپوش وظيفهشناس ماموري براي كه آشنا
داستان اين نمايش چگونگي روي بر بكاهد داستان اين كهنگي بار از اينكه براي اسپيلبرگ
ولي فرعي نكات گنجاندن با فيلم قصه پرهيجان روايت ضمن تمام هوشياري با و ميشود متمركز
كارگردان كه ابزاري مهمترين.ميبخشد قديمي داستان اين به زيبا رنگي و آب جذاب ، بسيار
در فيلم ماجراي اينكه و است فيلم بودن تخيلي _ علمي دارد دست در مقصود اين به نيل براي
جذاب بسيار را خود داستان ابزار همين از صحيح بهرهگيري با اسپيلبرگ.ميدهد رخ آينده
همين.ميپرهيزد آينده نمايش روي بر حد از بيش تمركز از حال عين در ولي ميكند روايت
دچار پنجم عنصر نظير فيلمهايي سرنوشت به اقليت گزارش فيلم تا ميشود باعث ظريف نكته
و ميكند آينده بصري آفرينش مصروف را خود توشوتوان همه ذوقزده بسون لوك آن در كه نشود
در اما.ميدهد دست از را خود جذابيت سريع خيلي داستانش بودن بيرمق دليل به فيلم لذا
سرنوشت و تقدير مسئله طرح جذابيت از نبايد زده فيلمش به اسپيلبرگ كه جلايي و رنگ كنار
تخيلي _ علمي سينماي پيچيده قالب همان در را تقدير بحث اقليت گزارشگذشت سادگي به هم
شده متلاشي خانوادهاش حادثه اين اثر در و شده ربوده فرزندش كه كروز تام.ميكند بررسي
از جلوگيري پليس نيروي به حوادث اين وقوع از جلوگيري براي برده ، پناه موادمخدر به و
يكي مادر مرگ درباره فضولي دليل به او.ميگيرد لقب سازمان اول مرد و ميپيوندد جنايت
بازي با سازمان امپراتور غضب مورد است وجودشان به وابسته سيستم كاركرد كه افرادي از
او نام كه ميخورد رقم اينگونه تقدير بنابراين.ميگيرد قرار سيدو فون ماكس درخشان
واقع در آگاتا ربودن و مقتول يافتن براي كروز تلاش.شود خارج دستگاه از قاتل بهعنوان
در كروز اينكه.است زده رقم برايش سازمان كه است تقديري و سرنوشت تغيير براي او تلاش
را سرنوشت تغيير براي انسان توانايي قضيه نميكشد ، را او قرباني ، با مواجهه در نهايت
اگزيستانسياليستي وضعيتي فيلم ماجراي در سرنوشت تغيير توانايي اين ولي ميكشد پيش
فيلم قهرمان.ميكشد را خود كروز اسلحه با بالاخره بختبرگشته قرباني كه چرا مييابد
شده تعيين سرنوشت مطابق كرو لئو ديگر بعد از ولي ميدهد تغيير را خود سرنوشت از جزيي
.ميميرد
مادر مرگ پيچيده ماجراي و ميشود شروع فيلم نهايي گرهگشايي كرو لئو مرگ از بعد از
سازمان امپراتور بهعنوان سيدو فون ماكس شدن درگيرميشود حل اقليت گزارش فايل و آگاتا
با چگونه اسپيلبرگ كه ميدهد نشان هم باز و است غافلگيركننده داستاني چنين خلال در
براي بعدي حوادث پيشبيني كه ميكند روايت گونهاي به را خود قديمي داستان هوشياري
.نباشد ممكن تماشاگر
افراد سرنوشت اينكهاست نااميدكننده و تلخ ميشود تصوير اقليت گزارش در كه آيندهاي
و تعقيب جريان در كه اتفاقاتي.است وحشتناك كفايت حد به شود برنامهريزي سيستم يك توسط
منفي بسيار حسي (..و چشم جراحي آگاتا ، دزديدن) ميدهد رخ كروز براي پياپي گريزهاي
و موش اين خلال در كه خفقانآوري حس.ندارد فضاسازي به ربطي زياد كه ميكند ايجاد
است فيلم سنجيده بسيار تدوين و دكوپاژ معلول بيشتر ميشود منتقل تماشاگر به گربهبازي
.ميكند تقويت را آن هم نورپردازي و فيلمبرداري تكنيكهاي بعضا كه
;اسپيلبرگ استيون ساخته است فيلمي حال هر به اقليت گزارش حرفها اين تمام رغم به اما
وجود هم اينجا در خانواده يعني اسپيلبرگ علاقه مورد شدت به مايههاي از يكي مثال طور به
جستوجوي مصنوعي هوش در يا و بوديم روبهرو ناقص خانوادهاي با ET در كه طور همان ;دارد
ازهم خانوادهاي با هم اقليت گزارش در شاهديم ، خانواده داشتن براي را ديويد دردناك
والبته.است برده پناه موادمخدر به روحي فشار شدت از كه كروز تام و هستيم مواجه پاشيده
هم باز كه پاياني.ميكند آغاز را جديدي زندگي سابقش همسر با دوباره او فيلم خاتمه در
خوبها همه و مجازات بدها همه فيلم پايان در.است فيلم اسپيلبرگي نشانههاي از يكي
پر و تلخ بسيار ساختار برخلاف دقيقا فيلم خوشبينانه بسيار پايان...و ميشوند خوشبخت
در.ميكند تخريب را تماشاگر حس تاحدودي تعارض اين و.ميكند حركت فيلم باقي تباهي از
زندان آن به و كرده زنداني را كروز تام كه دارد وجود صحنهاي فيلم انتهايي سوم يك
كارگردان بهعنوان اسپيلبرگ از كه كلي شناخت به توجه با صحنه اين.ميفرستند عجيبوغريب
.است غافلگيركننده و تكاندهنده بسيار داريم خوش پايان نمايش در متخصص
هنر حاشيه
مادري سرزمين بدرود *
بازي با "ساعتها" تازهاش فيلم كه بريتانيا اهل خوشسليقه كارگردان "دالدري استيون"
دارد قصد شده ، هم "گلوب گلدن" كانديداي و رفته جهان سينماهاي پرده روي هاليوود ستاره سه
سالها اين در بريتانيا سينماي.شود آمريكا متحد ايالات روانه بعدياش فيلم ساخت براي
"منديز سم" نام به نابغهاي مثل كردهاند ، وطن ترك يكييكي كه داشته خوبي كارگردانهاي
ساختش قصد "دالدري" كه پروژهاي.است كرده محكم و قرص حسابي را خودش جاي فيلم ، دو با كه
پوليتزر معتبر جايزه گويا كه "وكلي كاواليه ماجراهاي" داستان از است اقتباسي دارد ، را
آمادگي اعلام "لا جود" كه دارند آن از حكايت خبرها حال ، عين در.كرده خود آن از هم را
زير كه زماني را اروپا كه است جواني درباره داستان.كند بازي "كاواليه" نقش در تا كرده
عموي پسر آپارتمان در و ميشود آمريكا متحد ايالات روانه و ميكند ترك نازيهاست سلطه
و ميشوند تصويرسازي هنرمندان كمكم پسرعموها.ميگزيند سكني "كلي" آمريكايياش
حال اين با.ميشناسند را آنها هم "منهتن" اهل همه و ميزنند جيب به دلار ميليونها
را آنها ميگيرد تصميم دليل همين به و كرده رهايشان كه است خانوادهاي فكر به "كاواليه"
است ، آينده سال اسكار اميدهاي از يكي "ساعتها" تازهاش فيلم كه "دالدري".دهد نجات هم
بدش گفته و است "فرانزن جاناتان" نوشته "مجازات" كتاب دوباره مطالعه سرگرم روزها اين
!بسازد اساسش بر فيلمي و كند نرم پنجه و دست كتاب اين با كه نميآيد
درميآيند صدا به كه براي زنگها *
هست ، هم داستاني شاهكارهاي پروپاقرص طرفداران از يكي كه وارنر برادران معظم كمپاني
ارنست" شاهكارهاي از يكي "درميآيند صدا به كه براي زنگها" رمان حقوق و حق قبل مدتي
را موفق رمان اين.بفرستد سينماها پرده روي دوباره را آن دارد قصد و خريده را "همينگوي
و "كوپر گاري" سالها آن ستاره دو و كرد فيلم سال 1943 در پارامونت كمپاني اول بار
اين نويسنده كه كرده اعلام وارنر برادران كمپاني.كردند بازي آن در "برگمن اينگريد"
از يكي "بنيوف ديويد".كرد خواهد دريافت هم بالايي دستمزد و است "بنيوف ديويد" فيلمنامه
همه دل و كرده باز هاليوود در حسابي را خودش جاي كوتاه مدتي طي كه است اعجوبههايي آن
"بنيوف" نام "اسپايكلي" ساخته "پنجم و بيست ساعت" اكران با.است برده را تهيهكنندهها
فيلمنامهنويس اين ميگويند كه جور اينميرود سينماها پرده روي اول بار براي
ميماند وفادار كاملا "همينگوي" داستان زمان و حوادث به كه گفته بااستعداد و خوشقريحه
يك درباره "همينگوي" داستان.كند حذف را استاد داستان از چيزي نميدهد اجازه خودش به و
يكي به جا همان و ميشود ملحق اسپانيا داخلي جنگهاي پارتيزانهاي به كه است آمريكايي
و است خسته زمان و زمين از كه آمريكايي آقاي ديدار اين با.ميبندد دل آوارگان از
دوباره زندگي براي ميكند احساس و ميشود منصرف بكند ، را خودش كلك جورهايي يك ميخواهد
!است كرده پيدا انگيزه يك
سرپيچي به دعوت *
ننشيند ، ساكت و كند اعتراض هميشه دارد دوست كه بريتانيا اهل چپگراي كارگردان "كنلوچ"
همه از "لوچ" كه است قرار اين از داستان.است شده بلند سروصدايش دوباره هم روزها اين
شانزده" او تازه فيلم ديدن به ميشود هرجور كه خواسته نوجوانها بهخصوص و جوانها
نوجوانها اين است لازم اگر حتي گفته "لوچ".كنند تماشايش حتما و بروند "شيرين سالگي
است جواني درباره "شيرين سالگي شانزده".ببينند را فيلم اين و بگذارند پا زير را قانون
در كه ميشود ناشي فقري از هم اينها همه و ميزند جنايت و جرم جور هزار به دست كه
جوانهاي كه كرده اعلام فيلم ديدن از پس بريتانيا سانسور اداره.ميخورد چشم به گلاسكو
دويست حدود چيزي كه است اين هم دليلش و ندارند را "لوچ" تازه كار ديدن حق سال هجده زير
فخيمه اداره اين مسئولان البته.ميآورند زبان به آدمها كه هست فيلم در بيراه و بد
نگذارد ، شايد هم بدي اثر و است فيلم از جزيي بد زبان كه كردهاند اعتراف ضمني بهطور
اين طرفدار محافظهكار حزب رهبر اينكه به اشاره با هم "كنلوچ".است عقل شرط احتياط اما
در و است واقعي آدمهاي زبان فيلم ، در شده گرفته كار به زبان":گفته است سانسوربازي
بگويد كه داشت انتظار ميتوان چگونه لمپن آدم يك از.ميشود گرفته كار به روزمره زندگي
از خبري سانسور مديران كه اينجاست مشكل بكني؟ را كار اين ميكني لطف عزيزم ، آه
!"ميبينند را خودشان بر و دور فقط و ندارند بريتانيا جامعه واقعيتهاي
|