سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۳۰ - April . 22, 2003
ادب و هنر
Front Page

طراحي داخلي
كلاژ عناصر مختلف
اشاره : در بخش مربوط به هنر طراحي داخلي، تحول در محيط كار؛ بحثي است كه كمتر به آن پرداخته شده و نيز كمتر در نشريات ما عنوان مي شود. در حالي كه اين امر از اهميت ويژه اي برخوردار است و لزوم توجه بيشتري را طلب مي كند. مطلبي كه در پي مي آيد، در همين مورد و مربوط به دفتر كار جديد كمپاني ويترا در پاريس، به عنوان نمونه است كه در شماره اخير نشريه معمار درج شده است.
010990.jpg

رونان برولس و اروان برادر بيست و پنج ساله اش در حال حاضر يكي از مطرح ترين طراحها در پاريس هستند. همكاري اين دو از سال ۱۹۹۹ آغاز شد، زماني كه برادر جوانتر از دانشگاه هنر فارغ التحصيل شد و به دفتر تازه تأسيس رونان برولس پيوست، آن دو در مصاحبه اي كه در اكتبر سال ۲۰۰۱ انجام شد، در مورد كار خود چنين توضيح دادند:
«ما از آن دست هنرمنداني نيستيم كه طرحي را بكشيم و به كارفرما بگوييم برو آن را بساز. ما با تمام ابزار و امكانات و افرادي كه در توليد محصول نهايي سهيم هستند گفت وگو و رابطه برقرار مي كنيم و در طول مراحل ساخت نكات تازه اي در مورد پروژه مي آموزيم كه تغييرات بسياري را هم در ايده اوليه ايجاد مي كنند و روي آن اثر مي گذارند. خريداران طرحهاي ما بسته به نوع مصرف خود مي توانند تصميم بگيرند كه چطور از آن وسيله استفاده كنند. ما پاريس را براي كار دوست داريم چون با وجود بزرگ بودن شهر مي توانيم ارتباطهاي شخصي خوبي برقرار كنيم و شهر كوچك خودمان را در پاريس بسازيم.»
تجربه جديد اين دو برادر در دفتر كار ويترا تصورات سنتي را از چگونگي يك محيط كاري محو و كمرنگ مي كند. تجربه اي كه با در نظر گرفتن فرهنگ، انسان شناسي و تأثيرات تكنولوژي امروز به همه اين امكان را مي دهد كه با روشي كاملاً  متفاوت از آنچه به طور سنتي معرف دفتر كار است، با هم و در كنار هم كار كنند.
براي رسيدن به اين تحول در طراحي محيط هاي كار دو طراح جوان و متعهد از طرف Vitra rolf Felbaum  مأمور طراحي شدند؛ طراحاني كه در عصر اينترنت بزرگ شده اند و به صنعت تحميلي مبلمان اداري بي علاقه و بي توجهند.
ويترا براي مدت زماني طولاني آنها را به عمق مسائل و مشكلات يك محيط كاري وارد كرد. براي توليد محصولي بديع در زمينه اي كه موضوعاً  و نوعاً  از نوآوري گريزان است، اين تنها شيوه ممكن بود.
زمان محدودي براي پروژه در نظر گرفته شد تا از طولاني كردن مدت طراحي اجتناب شود. ويترا روي هيچ ايده اي پافشاري نمي كرد و نتيجه اين تلاش گامي به جلو بود.
كمپاني ويترا در مرز جداكننده سوئيس، آلمان و فرانسه مستقر است. اين موقعيت جغرافيايي خاص موجب شده زواياي ديد گوناگون به وضوح در پيشرفت و توسعه پروژه نقش پيدا كنند و به آن شخصيت خاصي بدهند. ايده هاي نو در ابتدا با مقاومت روبه رو مي شوند. اين پروسه در توليد يك طرح موجب اصطكاك ميان نظرها مي شود و در نهايت گزينه هاي مختلف را اصلاح مي كند. ايده هاي جديد ناگزير از تطابق و كنار آمدن با قوانين توليد، كنترل قيمت، ارگونومي، بازاريابي و استانداردها هستند.
كمپاني ويترا از اواخر دهه پنجاه تعريف مجدد فضاهاي كار را در نظر داشت. زماني كه اجازه كار در اروپا را براي دفتر فعاليت جرج نلسون گرفت اولين اقدام را براي خلق فضايي جديد انجام داد. فضايي كه در آن انتزاع به واقعيت تغيير شكل يافت.
010985.jpg

بعدها با كمك ماريو بليني موضوع خودماني كردن فضاي كار را مد نظر قرار داد. آنتونيو چريو، آلبرتو مدا و جاسپر موريسون همگي در جهت تحول ساختار يكپارچه دفاتر كار و فضاي غيرقابل انعطاف آن همكاري كردند. نتايج اين تلاش در اوايل دهه نود طراحي دفتر سيتيزن بود. جايي كه در آن اتوره سوتساس، ميشل دولوچي و آندره برانزي اصلاحاتي اساسي را در دفاتر كار مطرح كردند و كاركنان را از استبداد محيط دفاتر رها ساختند.
ويترا متقاعد شده بود كه زمان تغيير دفاتر كار از توده اي مبلمان اداري به يك فضاي خود سازمان يافته فرا رسيده است. شيوه اي كه در آن مي بايست حركتها پيش بيني نشده و پويايي برخوردهاي عادي و روابط غيررسمي سازماندهي شوند. محيط جديد كار مي بايست قالب يك شبكه ارتباطي باشد، جايي كه در آن هر آنچه بر سر راه قرار گيرد (مثلاً  ديوار) مانعي به شمار مي رود، جايي كه در آن در عين حال ويژگي هاي شخصي و حريم خصوصي افراد اهميت خاصي دارد.
با استفاده از منطق شبكه و ارتباطات كاري افراد از سلسله مراتب صرف نظر مي شود. بدين ترتيب پستهاي مهم، ديگر در مركزيت سازماندهي فضا قرار نمي گيرند و ارتباط ميان كاركنان هم فعاليتي خاص تلقي نمي شود كه فقط در فضايي مشخص مثلاً اتاق كنفرانس مي  تواند تحقق يابد.
ايده برادران برولس كل فضاي كار را به يك سالن بزرگ ملاقات تغيير مي دهد و در عين حال اين امكان را ايجاد مي كند كه افراد مستقل كار كنند و خود را جدا سازند. قدرت تطابق سريع محيط كار يكي از خصوصيات مهم اين فضا (و از معدود خصوصيات قطعي آن) با هر تغييري در فعاليتها و پيش بيني هاي احتمالي است.
بنابراين، در اين مفهوم جديد به نياز مداوم انعطاف پذيري پاسخ داده مي شود. به اعتقاد اين طراحان فضا بايد بدون نياز به متخصص قابليت تغيير شكل داشته باشد. يعني هر فرد خود بتواند محدوده شخصي كارش را به آساني سازماندهي كند.
در دفاتر معمول كه به شيوه سنتي سازماندهي فضايي مي شوند تصور استخدام افرادي بيش از ميزهاي كاري غيرممكن است. چرا كه فضاي متعلق به هر فرد از قبل تعيين شده و سيستم كاملاً  بسته است.
برادران برولس پيچيدگي ايده هايشان را از طريق تغيير مفاهيم پذيرفته شده قديمي در محصول نهايي خود بيان كردند. آنها خود را از مبلمان كار، اتاق كنفرانس و ميز كامپيوتر و غيره رها ساختند و به نوعي از مبلمان و فضا مانند اتاق نشيمن، كابين تلفن، آشپزخانه، اتاقك و باغچه فكر كردند. اين تداخل در دسته بندي فضاها به طراح امكان داده است مبلمان و معماري خود را براي رسيدن به يك سازماندهي فضايي و برنامه اي كه در آن امكان رشد و تغيير و تحول پيش بيني شده است، به كار گيرند و نظر خود را به زبان اشياء بيان كنند. آنها با كار خود نظرها را از واقعيت سنتي فضاي كار (ثابت، اختصاصي و شخصي) به يك سازماندهي شبكه اي معطوف كرده اند كه در آن يك ميز كار بزرگ مفهومي تازه مي يابد. اين ميز مي  تواند در جلسات بزرگ مورد استفاده باشد و بلافاصله بعد از آن به فضاهاي كار مشخص براي افراد تغيير شكل يابد.
برادران برولس خود در اين زمينه مي گويند: اين مفهوم جديد مانند كلاژ عناصر مختلف امكان ساخت طرحهاي گوناگون را بسته به نيازهاي شخصي افراد به ما مي دهد و اگر چه شبكه ارتباطات مفهوم بنيادي اين انديشه جديد است ولي احترام به محدوده هاي خصوصي، تمركز و آرامش نيز مورد توجه خاص بوده است.

هنربيان تازه اي را طلب مي كند
010970.jpg
جليل رسولي هنرمند برجسته رشته نقاشي- خط است كه تاكنون آثار بسياري را در اين زمينه خلق كرده و در قالب نمايشگاههاي متعدد داخلي و خارجي به نمايش گذاشته است. نگاه نو و شيوه هاي تازه اين هنرمند در خوشنويسي، موجب توجه و جذب مخاطبان بيشتري نسبت به آثار خوشنويسي وي شده است.
با خبر شديم كه استاد رسولي، اخيراً سفري به انگليس داشته است. در اين باره گفت وگوي كوتاهي با وي انجام داده ايم كه از نظرتان مي گذرد.

* از سفر اخيرتان بگوييد.
- نمايشگاهي از آثار هنري ايرانيان در شهرهاي لندن و منچستر برگزار شد كه تعدادي از آثار من نيز در آن به نمايش درآمد. مدت برگزاري اين نمايشگاه، بيست روز بود كه صنايع دستي و فرش هاي ايراني نيز در معرض ديد عموم قرار گرفتند.
* توجه و استقبال مردمان آن سرزمين را نسبت به هنر ايران چگونه ديديد؟
- از سال ها قبل به ياد دارم كه اروپاييان و به ويژه انگليسي ها، بسيار به هنر ايران علاقه مندند. اين علاقه مندي حتي نسبت به هنر خوشنويسي  ما وجود دارد، هر چند كه از اين لحاظ ما خيلي با آنها همسو و نزديك نيستيم. چون به نظر مي رسد در زمينه خوشنويسي و نوشتار، ما با كشورهاي عربي همسوتر هستيم. ولي با اين حال، خارجيان بازديدكننده از نمايشگاه و آثار خوشنويسي، نشان دادند كه خيلي براي اين هنرها ارزش قائلند؛ شايد به اين دليل كه آنها به خوبي ارزش هنر خوشنويسي را درك مي كنند. در مجموع استقبال از نمايشگاه اصلي ما كه در شهر منچستر برگزار شد، بسيار خوب بود.
* با آثار شما چه برخوردي داشتند؟
- آثار خوشنويسي من، زماني كه با فرم و رنگ تركيب مي شود، مي تواند ارتباط بهتري با مخاطب برقرار كند. اين مسئله را به دلايل تجربياتي كه در برپايي نمايشگاههاي خارج از كشور داشتم، دريافته ام. اگر كار كلاسيك خوشنويسي به تنهايي اجرا شود، شايد خيلي مورد توجه خارجي ها قرار نگيرد، اما در صورت تركيب با فرم و رنگ براي آنها جذابيت بيشتري مي يابد.
* اكنون مشغول انجام چه كاري هستيد؟
- از آخرين نمايشگاه آثارم كه در فرهنگسراي نياوران برپا شد، حدود دو سال و اندي مي گذرد، در اين مدت كارهاي جديدي را شروع كرده ام.
علت اين كه كارم را ديرتر آغاز كردم، انجام مطالعاتي است كه قبل از اجراي كارها بايد صورت مي گرفت تا آثار تازه و نو ارائه شوند. من هميشه سعي دارم نمايشگاه جديدم با نمايشگاه قبلي، از تغييرات برخوردار باشد، به هر حال، هنر مي طلبد كه با بيان نو و تازه تري گفته شود. فكر مي كنم آماده شدن اين آثار، تا يك سال طول بكشد.
* كار نهج البلاغه اي كه پيش از اين در دست داشتيد، اكنون در چه مرحله اي است؟
- متأسفانه هنوز به پايان نرسيده و تقريباً حدود ۲۷۰ تا ۲۸۰ صفحه اش نوشته شده است. اين نهج البلاغه در مجموع ۵۰۰ صفحه و ترجمه فارسي است كه آنرا با خط نستعليق مي نويسم.

به مناسبت فرا  رسيدن اربعين حسيني
هنر، عاشوراو كارنامه هنرمندان
واقعه عاشورا و شهادت امام حسين(ع) گرچه يكي از تلخ ترين و مصيبت بارترين حوادث تاريخ بشري است، اما صحنه هاي زيبايي از عشق، فداكاري، ايمان ، ايثار، خلوص و رستگاري را نيز بر لوح تاريخ ترسيم كرده  است كه بازگويي با زبان هنر را مي طلبد. مگر نه اينكه هنر و زيبايي همواره با هم عجين بوده اند؟ اما در جامعه ما بويژه پس از پيروزي انقلاب چقدر به اين موضوع پرداخته شده؟ تا چه حد توانسته ايم آنچه در گرماي سوزان كربلا گذشت را از دريچه هنر بنمايانيم؟ آيا كاري اساسي در اين سالها صورت گرفته يا نه؟ آيا اگر پاسخ مثبت است، تأثيرگذار بوده؟ اينها و مباحثي در همين مورد همراه با رابطه هنر و عاشورا ، به مناسبت فرا رسيدن اربعين حسيني با هنرمندان رشته هاي مختلف در ميان گذاشته  شده است كه مي خوانيد.
010975.jpg

محمدرضا رئيسي
صورت عاشورايي، سراسر هنر است
«به نظرم هر لحظه دراماتيكي در عالم، يك آينه زنگار گرفته اي از عاشوراست كه هيچ وقت مطابق اصل نمي شود. در واقع عاشورا مي شود آخر درام تاريخ. انگار تمام يا عصاره حقيقت دراماتيك عالم در فاصله يك صبح تا ظهر تعريف مي شود.»
رضا اميرخاني(نويسنده) مي افزايد: «هر اثر هنري دراماتيكي به شرط خوب و عميق بودن بدون نياز به دينداري يا غيرديني بودن آفريننده اش، گوشه چشمي به واقعه عاشورا دارد.»
پرويز اسكندرپور(استاد هنرهاي تجسمي) هم معتقد است:«اينكه گوشه گوشه واقعه عاشورا و شهادت امام حسين(ع) با هنر عجين است شكي در آن نيست. حسينيه ها و تكايا صوت و باطني هنري دارند؛ صداي خوش، شعار زيبا و... در واقع صورت عاشورايي سراسر هنر است. از حضرت زينب(س) هم كه پرسيدند در عاشورا چه ديدي، گفت: جز زيبايي چيزي نديده ام. اين زيبايي جزء لاينفك هنر است». وي معتقد است، هنري كه بدون حسين(ع) باشد هنر نيست:«امام حسين(ع) صاحب همه حسن هاي عالم است، گوشه گوشه عاشورا و مراسمي كه در بزرگداشت آن انجام مي شود (از طبل و موسيقي و سنج و نواحي گرفته تا تكايا و آرايه ها همه با هنر نزديك و عجين هستند و هر دو از هم متأثرند، هنري كه بدون حسين(ع) باشد، هنر نيست.»
اما منيژه آرمين (نويسنده) واقعه شهادت امام و يارانش را بهترين نمونه هنر مفهومي مي داند:«برخي فكر مي كنند كه هنر مفهومي از غرب آمده، در حالي كه ما اين را هميشه داشته ايم؛ در همان سينه زني ها، تحكم ها، و... يك مجموعه اي است كه با جمعيت مردم تلفيق مي شود و يك هنر مفهومي زنده را مي سازد كه در آن نمايش، نور و رنگ و حركت و... وجود دارد. معتقدم بهترين هنر مفهومي را در عاشورا داريم.»
نسل جديد، نيازمند زبان هنري است
واقعيت آن است كه با تغيير و تحولاتي كه در جامعه بشري بويژه در عصر حاضر رخ داده؛ گسترش تكنولوژيهاي ارتباطي ، تبليغات پيچيده علمي و اثرگذار و مباحث فكري فلسفي جديد، بيان سنتي و شيوه هاي قديمي نقل آنچه بر امام حسين(ع) و يارانش گذشت و نيز چرايي و فلسفه قيام آن حضرت، پاسخگوي نياز نسل جديد نيست. جوانان امروز را بايد با شيوه اي ديگر بويژه استفاده از ابزار هنر به ژرفاي درياي پرگوهر عاشورا برد. برخي هنرمندان معتقدند بدين منظور بايد تحريفات وارده بر اين واقعه  را زدود و با بياني استدلالي و در عين حال هنري آثار را بازگو كرد: «فرهنگ عاشورايي كه به هر حال در جامعه ما نمود دارد، فارغ از فضاي معنوي ناب آن، دچار تحريفات به شدت شگفت انگيزي شده است كه جا دارد همين جا جسارت و شجاعت استاد شهيد مرتضي مطهري را كه تحريفات عاشورا را به خوبي تشريح كرده اند، ياد كنم.» محمدعلي آهنگر (كارگردان) ضمن اين كه معتقد است وظيفه هنرمندان و انديشمندان ديني بيان حادثه كربلا فارغ از تحريفات مي باشد، به استدلالي بودن نسل جديد اشاره مي كند:«نسل جديد بر خلاف نسل گذشته كه بيشتر احساسي بودند، به دليل استدلالي بودن به دنبال چرايي عاشوراست. اين نسل احساسات صرف را نمي پذيرد و معتقدم بايد تحريفاتي كه احساسات ما را جريحه دار مي كرد از واقعه عاشورا دور كنيم.»
منيژه آرمين هم عقيده دارد كه روشنفكر بايد جامعه را به طرف استدلالي شدن مفاهيم احساسي و عاطفي ببرد:«در اين زمينه با استفاده از هنر واقعاً بهترين آثار را مي توانيم ارائه دهيم. در ادبيات هم مي توانيم، البته به شرطي كه مستقيم عمل نكنيم.»
اما دكتر پرويز( نويسنده و استاد دانشگاه) ظاهراً با اين ايده موافق نيست: «من فكر مي كنم بعضي چيزها استدلال بردار نيست و بيشتر با همان احساس سروكار دارد. آنچه كه در كربلا اتفاق افتاد اگر وارد مقوله استدلال شود (كه در جاهايي لازم است مستدل و منطقي بررسي و موشكافي كرد) بيشتر يك بحث اجتماعي و تاريخي مي شود تا بحث هنري.» وي مي افزايد: «آدميزاد از دو بعد تعقل و احساس برخوردار است و خيلي وقت ها، احساس كارهايي مي كند كه تعقل نمي تواند. در مجموع عرصه هنر را عرصه استدلال نمي بينم نه اينكه مثلاً در ادبيات چيزي بي منطق نوشته شود، اما استدلالي نوشتن نبايد به مستقيم گويي تبديل شود كه خود آفت بزرگي خواهد شد.» دكتر پرويز با اين موضوع كه نسل امروز نياز به استدلال دارد خيلي موافق نيست:«درباره ادبيات عاشورايي، من خيلي موافق اين نيستم كه نسل امروز تشنه استدلال است. عاشورا خودش با يك فضاي خاصي عجين است كه احياي هميشگي آن ضروري است. ما هر ساله جوانان و نوجواناني را مي بينيم كه دور هم جمع مي شوند و هيأت هاي مذهبي راه مي اندازند و چقدر شور و علاقه نشان مي دهند: اين موضوع حديثي تكراري است كه هرگز كهنه نمي شود!»
آيا كارنامه موفقيت آميزي داشته ايم؟
آيا در بيان هنري قيام و شهادت امام حسين(ع) موفق بوده ايم؟ آيا نهادها و سازمانهاي فرهنگي و نيز هنرمندان در اين زمينه تلاش درخوري كرده اند؟ پاسخ هنرمندان به اين موضوع اگر چه ظاهراً  متفاوت به نظر مي رسد اما برآيند آنها مثبت نيست.
مريم جمشيدي (نويسنده) معتقد است: «تلاشهاي انجام گرفته كافي نبوده و هنوز خيلي جاي كار باقي است». يك نويسنده ديگر هم نظر مشابهي دارد. «واقعه به اين بزرگي هميشه جاي كار دارد.» منيژه آرمين مي افزايد: «در زمينه هنرهاي نمايشي و نقاشي و مجسمه سازي كارهايي صورت گرفته و نمي شود گفت اصلاً كاري انجام نگرفته است. شايد اگر همه كارها را جمع كنند مجموعه خوبي از آب در آيد. البته شعرا كارهايي عالي كرده اند ولي داستان نويسان اغلب مستقيم به موضوع پرداخته اند... در مجموع بايد خيلي حساب شده تر، عميق تر و با حالت نوين كارهاي هنري را مطرح كرد تا نسل جوان را جذب كند.» پرويز اسكندرپور هم معتقد است از قالب هنري براي بيان واقعه كربلا كمتر استفاده كرده ايم: «اين اقل وظيفه هنرمند است كه در حيطه خودش قدمي در اين راه بردارد، گرچه بعد از داير شدن حكومت اسلامي كارهايي انجام گرفته ولي توقع بيش از اين است.» دكتر پرويز نيز ادبيات عاشورايي را موفق تر از ساير حوزه ها مي داند: «من آثار خوب در رابطه با ادبيات عاشورايي خيلي زياد ديده ام، دوست ندارم بگويم كار نشده يا كم كار شده، كار خوب هم زياد داريم. شعرها كه جاي خود دارد. اشعار بسيار زيبا و نابي در رابطه با كربلا و عاشورا را مي شنويم كه تصور شخصي ام اين است كه الهامات است و كار دست بشر نيست. در زمينه داستاني و شبه داستانهايي هم كه بازنويسي وقايع عاشوراست، آثار ارزشمند و اميدواركننده زياد است. اما و اما حكايت امام حسين(ع) هر چقدر هم كه گفته شود، باز هم جاي كار دارد... ولي درباره هنرهاي نمايشي من ضعف خيلي بيشتري ديدم يعني خيلي انگشت شمارند آثاري كه بتوان رويشان دست گذاشت. درباره نقاشي هم (البته با نگاه غيرحرفه اي و غيره كارشناسي ام) چند كار زيبا و ماندگار ديده ام.»
010980.jpg

اما غفاري (عكاس) كارهاي انجام گرفته را تكراري مي داند: «متأسفانه اغلب هنرمندان چون به سفارش نهادهاي دولتي [در اين زمينه] كار مي كنند، هر ساله شاهد تكرار هستيم و كمتر به عمق برخي مراسم مي پردازيم.» وي در اين مورد به مسابقه عكس ظهر عاشورا كه هر سال برگزار مي شود اشاره مي كند: «در همين مسابقه عكس، اغلب عكاسان ما در يك روز كه بزرگترين تجمع مردمي است و همه مردم هم مي آيند تا در عزاداري سهمي داشته باشند، هر سال دقيقاً  همان برنامه سينه زني و زنجيرزني و طبل و ... را پوشش مي دهد. با اين تفاوت كه هر سال شكل طبل ها عوض مي شود يا مثلاً به جاي آن ارگ مي آيد. در اين همه نمايشگاه عكس عاشورا در اين سالها اثر قابل توجهي موجود نيست. اما اگر مي بينيم كه تابلوي ظهر عاشوراي استاد فرشچيان تا اين حد كامل و قوي است و هميشه هم استفاده مي شود و نومانده است، پشتش يك صبر و حوصله و بينش و فكر بوده است.»
حميد هنرجو (شاعر و نويسنده) هم معتقد است كار هنري براي عاشورا چيزي نداريم: «واقعاً [در اين مورد] در هنر دستمان خالي است. در ادبيات هم به آنچه هست چون توجه كافي نمي شود نگرانم شاعران و نويسندگان در اين حوزه قلم را زمين بگذارند.» وي نيز كارهاي سفارشي در مورد عاشورا را ماندگار نمي داند: «بايد ريشه هاي قوي در باور هنرمند وجود داشته باشد تا يك كار قوي و ماندگار خلق شود. تا هنرمندي عاشورا را باور نداشته باشد غير ممكن است در مرحله آفرينش موفق شود. هنرجو نهايتاً  نتيجه مي گيرد: «در مجموع ما راجع به عاشورا و واقعه كربلا بيشتر شعار داده ايم تا كار هنري و اين باعث تأسف است. محصولات هنري، فرهنگي و ادبي موجود در بازار هم هنوز متأسفانه از حرفهاي مستقيم و كليشه اي فراتر نرفته اند.»
چه بايد كرد؟
با همه اين اوصاف براي جبران مافات و تلاش در جهت رفع اين مشكل چه بايد كرد؟ هنرمندان نظرات و پيشنهادهاي جالبي دارند:
علي شيخي (نقاش) بينش، سواد و ارادت را جزو شروط آفرينش يك اثر هنري قابل توجه در مورد عاشورا مي داند: «شما به نقاشي هاي قهوه خانه اي نگاه كنيد كه چقدر آفريننده آن ارادت به امام حسين(ع) داشته. اثر هنري ناب بايد دلي باشد و برخاسته از ارادت و عشق.»
محمد علي آهنگر معتقد است كه سياستها در اين زمينه دچار نوعي تعجيل گرايي است:«ما در زمينه مناسبتهاي ديني متأسفانه دچار وضعيت عجولي در سياستگذاريهايمان هستيم. مثل سريالهاي ديني كه در تلويزيون پخش مي شود. ما تعجيل داريم كه هر سال فيلم يا سريالي درباره عاشورا آماده كنيم در حالي كه اگر با تحقيق و كار كارشناسي ساخت يك پروژه هنري چند سال هم تأخير داشته باشد، كارماندگاري خواهد شد.» وي مي افزايد: «كارهاي كنوني ما بهانه اي بوده براي ماجراهاي عشقي، كليشه اي ، رايج، سطحي و ساده انگارانه كه نه زبان تاريخي درستي  دارند و نه پردازش هنري مناسبي.» اين كارگردان سينما در نهايت اين طور پيشنهاد مي  كند: «بايد كاركرد و زحمت كشيد، سياستگذاري ها بايد ثبات داشته باشند، نبايد به بهانه سرعت، كاري ضعيف ارائه كرد كه اين خود توهيني به واقعه عاشورا و مردم است.» اما مريم جمشيدي نويسنده اي كه اغلب آثارش هم مذهبي بوده، به موضوع جالبي اشاره مي كند و آن نقش علما و روحانيون است: «كلاً نوشتن در رابطه با امور مذهبي بخصوص راجع به معصوم، كار مشكلي است. هر كسي به خودش اين جرأت و جسارت را نمي دهد كه شخصيت پردازي كند، هم توانايي اش نيست هم با محدوديت هاي خاصي مواجه است. علماي مذهبي، خيلي ما را راهنمايي نكرده اند كه تا چه حد يك نويسنده مي تواند به يك معصوم نزديك شود.» وي يكي از مهمترين دلايل عدم خلاقيت و عدم جذب نسل  جوان را همين موضوع مي داند: «اگر علما براي ما نويسنده ها اين مشكل را حل كنند، بار بزرگي برداشته اند و كمك عظيمي در جهت بوجود آمدن آثار هنري مذهبي كرده اند. علما بايد حد و مرزها را مشخص كنند تا هنرمندان با اجازه بيشتري
كار كنند.»

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |
|   سخنگاه آزاد    |    سياسي    |    شوراها    |    شهر    |    شهري    |    علمي فرهنگي    |
|   معلولين    |    موسيقي    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |