سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۳۰ - April . 22, 2003
تروريسم جهاني واكنش هاي آمريكايي
اشاره؛
يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به عنوان يك لحظه فراموش نشدني در تاريخ جهان در خاطره ها خواهد ماند. در اين روز سياه آشكار شد كه يگانه ابرقدرت جهان، كه به لحاظ تاريخي به وسيله دو اقيانوس پهناور محافظت مي شد، در برابر سلاح هاي جديد ايمني ندارد. در آن روز تروريسم يك مسأله و پديده جهاني شد. در آن روز تروريسم به عنوان سلاح برگزيده ضعيفان عليه قدرتمندان در يك مبارزه جهاني ثابت كرد كه براي جوامع باز و آسيب پذير مي تواند مرگبار باشد.
اين مقاله به طور خلاصه ۱) شناختي از بي نظمي نوين جهاني ۲) چشم اندازي از آنچه كه رخ خواهد داد اگر روند تهديدهاي تروريستي ادامه پيدا كند و ۳) روش مناسب برخورد با خشونت نهان و آشكار دوران ما را نشان مي دهد.
«تمدن رقابتي بين آموزش، فاجعه است»
هـ.جي.ولز
010935.jpg

خشونت آشكار به فاكتورهاي عادي و نهادينه سركوبگرانه نسبت داده مي شود كه يك جامعه خشمگين، عصباني و خشونت زا را بوجود مي آورد. در دهه هاي اخير بر اثر جهاني شدن، خشونت از طريق افزايش شكافهاي ميان اغنيا و فقرا در درون و ميان كشورها نهادينه شده است. گزارش هاي ساليانه توسعه انساني سازمان ملل متحد (۱۹۹۰ تا حال) به طور سيستماتيك شكاف ها و تأثيرشان بر افزايش تضاد بين شمال و جنوب نمادين را ثبت كرده است. اين مقاله به اين موضوع مي پردازد كه علل ريشه اي خشونت ممكن است در «اليناسيون»، «دوئاليسم» و «آنتاگونيسم» يافت شود كه با ناديده گرفتن نظم بخش هاي وسيعي از جمعيت جهان تحقق يافت. به هرحال فرض اصلي اين است كه هر تراژدي عمده اي در تاريخ جهان فرصتي را براي انعكاس و بازسازي يك نظم جهاني عادلانه و صلح آميز فراهم كرده است. فضاي خطرناك چين نيز بايد منتظر چنين فرصتي باشد.
جهش هاي تاريخي غالباً از تراژدي هاي عمده انساني ناشي مي شوند. اغلب از رنج ها و مصيبت هايمان عبرت مي گيريم، جامعه ملل در اثر جنگ جهاني اول و سازمان ملل متحد به دليل جنگ جهاني دوم پديد آمد. اكنون تروريسم جهاني نشان مي دهد كه مي تواند يك بلاي انساني باشد. قربانيانش هزينه بالايي پرداخت كرده اند، براي ارج نهادن به خون آنها، جهانيان بايد بياموزند كه در كنار هم باشند. بايد نظام دموكراتيك تر و عادلانه تر جهاني تأسيس كنيم، بايد با يك اصل جديد از قانون بين المللي عهد ببنديم كه هيچ ملتي، كوچك يا بزرگ نبايد از اين قانون بين المللي معاف شود.
بي نظمي نوين جهاني چيست؟
از پايان جنگ سرد در سال ۱۹۸۹ كارشناسان در جست وجوي يك اصطلاح جديد بوده اند تا چهره اصلي دوران پس از جنگ سرد را نشان دهند. «پايان تاريخ» (فوكوياما ۱۹۹۲)، «برخورد تمدنها» (هانتينگتن ۱۹۹۶)، «ظهور آشوبها» (كاپلان ۱۹۹۵) و «جهاني شدن» (لچنر و بولي ۲۰۰۰) از جمله موارد بديهي بوده اند. هريك از اين ادعاهاي حقيقي متناقض، جنبه اي از اين پديده را گرفتند ولي ابعاد ديگر را تحريف كردند. به نظر مي رسد هيچ يك از اين اصطلاحات با واقعيت كنوني يك جنگ جهاني تروريستي يا ضد تروريستي كه در پيش است، تناسب ندارد. فوكوياما، مي گويد كه با سقوط اتحاد شوروي و ورود چين به بازارهاي جهاني، سرمايه داري ليبرال براي هميشه پيروز شد. او اظهار داشته كه از اين به بعد تاريخ صرف جزئيات ملال آور ساختن بخش هاي بنيادي سرمايه داري در سراسر جهان خواهد شد. هانتينگتن، با خوش بيني كمتري، برخورد تمدنها را بين غرب و ديگران پيش بيني مي كند. كاپلان، به شيوه اي تهديدآميز «ظهور آشوب ها» را در دوران پس از جنگ سرد پيش بيني مي كند. همچنين ادبياتي در ارتباط با اينكه چگونه روند جهاني شدن و پاره پاره شدن (تكه تكه شدن و تجزيه Fragmentaion) جهان را از هم جدا كرده و اين روند روز به روز در حال افزايش است. (ديكن، ۱۹۹۸، ميتلمن ۱۹۹۹، كاميلري مالهورتا و تهرانيان ۲۰۰۰، هيگات و پاين ۲۰۰۰، هارت ونگري ۲۰۰۰).
هيچ اصطلاح مناسبي براي فهم تراژدي و پيچيدگي يك جهان آسيب پذير ضعيف در برابر اعمال تروريستي اشخاص و گروه هاي قاطع و انتحاري وجود ندارد. از آن جايي كه هم عاملان دولتي و هم غيردولتي با برنامه ريزي هاي شوم در اين اقدام مرگبار، ايفاي نقش كرده اند ما مي توانيم دوران آشوب زده خود را يك دوره «مرگ برنامه ريزي شده» بناميم. قرن بيستم تقدم تاريخي چشمگيري براي اين منظور فراهم ساخت (رامل ۱۹۹۴). اگر جهان در افزايش مبارزات عليه تروريسم كوتاهي كند، متأسفانه ممكن است اين دوران به عنوان «عصر ترور» شناخته شود.
واضح است كه هيچ نوشدارويي براي خيزش جاري تروريسم وجود ندارد. به هرحال تشخيص صحيح از اين مسأله براي هر واكنش مناسبي ضروري است. اولاً در چهار دهه گذشته شاهد اعمال تروريستي فزاينده بوده ايم كه هم توسط عاملان دولتي و هم عاملان غيردولتي صورت مي گرفت، دوم شاهد ظهور يك نظام جديد جهاني هستيم كه با افزايش شكاف هاي درون و ميان ملت ها مشخص شده است و سوم اينكه اكنون در يك آكواريوم جهاني زندگي مي كنيم كه نمايش هاي مجلل هاليوود به خوبي كودكان گرسنه را در آفريقا نمايش مي دهند تا همه آن را به روي صفحات تلويزيون ببينند. به نظر مي رسد، حسادت و نفرت ايجاد شده به وسيله ارتباطات جهاني از «علاقه به ديگري» و «درك ديگري» پيشي گرفته است. نقش رسانه هاي جمعي را در بزرگ جلوه دادن، منشعب كردن و كنار زدن «ديگري در خبرهاي جهاني» نمي توان ناديده گرفت. (تهرانيان) بايد تمايزي بين انواع تروريسم در پرداختن به آنها صورت گيرد.
010930.jpg

ضرب المثل:
«فرد تروريست يك مبارز آزاده است.» به وضوح به اين واقعيت بر مي گردد كه: اولاً ما تروريسم شورشي داريم مانند مواردي كه توسط گروه هاي مخالف در بسياري از جنبش هاي آزاديخواه ملي صورت گرفت، اعمال تروريستي برضد نيروهاي نظامي آمريكا، اعمال خشونت آميز فلسطينيان برضد صهيونيستها و اعمال تروريستي در الجزاير و يا مصر عليه روشنفكران سكولار و رهبران جنبش ها، از اين نوعند. دوم: تروريسم نمايشي؛ كه با هدف ايجاد رعب و وحشت در جهان به منظور به رسميت شناختن نارضايتي ها و اولويت هاي مشخص سياسي، صورت مي گيرد. مانند: آن ابومبر(۱)، تيموتي مك ويه(۲) و حمله تروريستي يازدهم سپتامبر. سوم: تروريسم موعود باورانه كه توسط عقايد مذهبي برانگيخته شده است. مانند: درگيري سال ۱۹۹۳ واكو در تگزاس، حمله گازي آيوم شين ريكوسارين در سال ۱۹۹۵ در متروي توكيو، خودكشي دسته جمعي دروازه هون در لوس آنجلس و آخرين مورد، تروريسم دولتي: نوعي است كه به طور يكنواخت برخي حكومتها عليه جمعيت هاي غيرنظامي بي گناه يا دشمن خود اعمال مي كنند ،مانند: آدم سوزيها در آلمان، قتل عام ارمنيان درعثماني ، حمله شيميايي  عراق به كردها و انتقام هاي نظاميان اسراييلي در جنوب لبنان و كرانه غربي نمونه هاي بارزي را در دسترس مي گذارند. تروريسم اساساً سلاح ضعفاست .وقتي كه تروريسم از طرف دولت ها اعمال مي شود، از شديدترين درجه بدگماني سياسي مقامات دولتي در مقابل دشمنان بالقوه و بالفعل، پرده برمي دارد. به هرحال بخاطر افزايش سلاح هاي كوچك، بيولوژيكي، شيميايي و سلاح هاي هسته اي، تروريسم به صورت «سلاح برگزيده» انواع دولت ها، گروه ها و افراد درآمده است. اين سلاح، به خاطر شرايط اجتماعي سياسي و اقتصادي كه موجب ادامه كار تروريسم افراطي شدند، قصد كنار رفتن ندارد.

جهان سوم پست مدرن
جهان دوم مدرن
جهان اول ماقبل مدرن
شهرهاي بزرگ و بخش هاي حومه اي آمريكاي شمالي و اروپاي غربي+ استراليا و نيوزيلند
بخش هايي از اروپاي غربي و آسيا+ جنوب آفريقا، آرژانتين، شيلي و نواحي روستايي و شهري فقيرنشين
بخش هاي بزرگي از آفريقا، آسيا و آمريكاي لاتين+ مناطق فقيرنشين در آمريكاي شمالي و شهرهاي اروپايي
وضعيت جغرافيايي
دانش- صنايع و خدمات+ اقتصاد زيرزميني (پنهاني)
توليد صنعتي، خدمات و زيرزميني (پنهاني) (مواد مخدر، فحشا، فعاليت هاي مجرمانه)
گله داري، كشاورزي، صنايع دستي و اقتصاد پنهاني و خلاف قانون (قاچاق)
اقتصادي
دموكراسي ليبرال
سياست هاي متمركز فن سالارانه
نظام هاي قبيله اي، سنتي و اقتدارگرا و حكومت هاي سلطنتي
سياسي
تمركز اطلاعاتي ابرتكنولوژي هاي سلاح هاي كشتار جمعي
نيروهاي نظامي ثابت با امكان دسترسي به سلاحهاي كشتار جمعي
نيروهاي كوچك با امكان دسترسي به سلاح هاي بيولوژيكي، شيميايي هسته اي
نظامي
شهري و حومه اي
شهرنشيني
چادرنشيني و روستايي
اجتماعي
پيوندها و ارزشهاي جهانشمولي الكترونيكي
پيوندها و ارزشهاي سوادآموزي و ملي
پيوندها و ارزش هاي شفاهي و خويشاوندي
ارتباط و فرهنگ
يكپارچگي و يكساني سازمانهاي فوق طبيعي و شبكه اي
يكپارچگي و يكساني سازمان هاي مكانيكي و تكنوكراسي
يكپارچگي و يكساني سازمان هاي خويشاوندي و طبيعي
سازماني وهويتي
لولين دال هاول(۲۰۰۱) مي گويد: سلاح هاي برگزيده مجموعه اي از بمب ها، ويروس هاي كامپيوتري، بيولوژيكي و شيميايي است. واحدهاي نظامي ديگر متشكل از لشكر و گردان نيستند بلكه از تيم هاي دو يا ده نفره تشكيل شده اند. تروريسم مرحله عالي تري از جنگ است. در همان حال، شاهد افزايش يك نظام جديد جهاني هستيم كه با بالارفتن شكاف هاي درون و ميان كشورها مشخص شده است. گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۶(HDR) زنگ خطر رشد شكاف هاي ميان كشورهاي فقير و غني را نشان مي دهد، دو دسته از آمارها، شكاف هاي جديد جهاني را چنين نشان مي دهند: فقرا كه ۲۰ درصد جمعيت جهان هستند، در ۳۰ سال گذشته سهمشان از درآمد جهاني از ۳/۲ درصد به ۴/۱ درصد كاهش يافته است. در اين ميان، سهم اغنيا كه بيست درصد جمعيت جهان را تشكيل مي دهند، از ۷۰ درصد به ۸۵ درصد افزايش پيدا كرده است كه نسبت سهام اغنيا و فقرا را از ۳۰ بر يك به ۶۱ بر يك افزايش داده است. به تبع از اين تصوير، گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد (صفحه ۳۷) اولويت هزينه هاي جاري جهاني را به قرار زير نشان مي دهد:
حقيقت فقر و بي عدالتي در سراسر تاريخ ما وجود داشته است. اما اكنون در يك آكواريوم جهاني زندگي مي كنيم كه در آن فقرا با شيوه پرهزينه اغنيا از طريق وسايل ارتباط جمعي به نمايش گذارده مي شوند. فقر سنتي احتمالاً توسط نظام هاي سنتي كه آن را مشروع جلوه دادند و ميزان تعهد متقابل را ايجاد كردند، قابل تحمل شده بود. فقر مدرن، در محيط هاي شهري و روستايي جديد، ارتباط و تماس جهاني را با يك جهان مرفه و تجملي به نمايش مي گذارد كه آنها را دچار سرافكندگي و برآشفتگي مي كند.
در موضوعات جهاني سرعت ارتباطات جهاني از سرعت گفت وگوهاي جهاني بيشتر بوده است. حسادت و نفرت ايجاد شده توسط ارتباط جهاني، سرعتش از فهم بين المللي مبني بر اينكه اين امر رواج خواهد يافت بيشتر است. در دهه ۱۹۹۰ قدرت هاي غربي به طور اساسي آشكار ساختند كه توانستند مخالفانشان را در عراق و يوگسلاوي با سلاحهاي پيشرفته نابود كنند بدون اينكه خودشان صدمه ببينند.
يكي از درس هاي اين تجربه، استفاده از سلاح هاي با تكنولوژي بالا و قدرت كم، از جمله سلاحهاي هسته اي(به عنوان مثال هند و پاكستان ) و حتي سلاح هاي كشتار جمعي يعني بيولوژيكي و شيميايي بوده است.WMPs آسانترين واكنش ممكن به تكنولوژي پيشرفته و تكنولوژي متمركز اطلاعاتي جنگ مي باشد. عبرت ديگر انتخاب تروريسم به عنوان سلاح دولتها و گروههاي ضعيف تر است. دشمن در نيويورك و واشنگتن يك دولت سرزميني نبود. آن عناصر حاشيه اي يك تنفر جهاني بسيار وسيع در مقابل راهي بود كه جهان در آن به حركت درآمده بود. ما آشكارا وارد شكل جديدي از سياست و جنگ شده ايم. همچنين موارد گسترده تري از شرايط كه به تروريسم ختم شد را بايد درك كرد. در دوره پس از جنگ سرد، تضادهاي شمال و جنوب، اساساً جاي تضادهاي شرق و غرب را گرفته بود.از آن زمان به بعد جهاني شدن، بخش هاي مهمي از جمعيت جهان را هم در داخل و هم در ميان ملت ها به حاشيه رانده است. شمال و جنوب بايد قاعدتاً به صورت نمادين بيشتر از واقعيت درك شده باشند. اكثر كشورهاي غني و فقير جهان به ترتيب قطب هاي شمالي و جنوبي كره زمين را گرفته اند. اما هر كشوري نيز شمال و جنوب نمادين خود را داراست. كه به نخبگان و طبقات اجتماعي حاشيه اي طبقه بندي شده  اند. تضادهاي رواني- اجتماعي كه جهاني شدن ايجاد كرده است، زمينه پرورش افراطي ترين عقايد سياسي - هويتي هستند. در مقابل كالاگرايي جهاني شدن و هويت گرايي، ابزار ايدئولوژيك گروههاي حاشيه اي شده است. بنيامين باربر(۱۹۹۵) آن را «جهاد در مقابل آقاي جهان» نامگذاري مي كند. در مقابل بنيادگرايي نئوليبراليسم بازار، بنيادگرايي ديني و قومي، فرياد جديد جنگ را سر داده است.(تهرانيان ۱۹۸۳)در مقابل جهانشمولي مركز گراي پست مدرن، پايبندي قبيله اي و خويشاوندي ماقبل مدرن، جهت گيري فرهنگي حاشيه ها هستند. از وقتي كه جهان پيشرفته صنعتي، قدرتمند اما در برابر بحرانها و حوادث غيرمترقبه آسيب پذير شد، سلاح جديد تروريسم ضربه اي مؤثر است. در رويدادهاي آينده ممكن است سلاحهاي كشتار جمعي ديگري به كار گرفته شوند. احتمالاً انواع سلاحهايي كه در آينده توسط تروريست ها به كار گرفته خواهد شد، بسيار خطرناك تر از آن باشند كه بتوان درباره آنها انديشيد.
010925.jpg

به كجا مي رويم؟
بي نظمي نوين جهاني درباره يك نظام جهاني چند پاره و منشعب صحبت مي كند. يك نظام جهاني سه شاخه اي جديد كه بر مبناي تركيب هاي نوين جهان اول، دوم و سوم پديد آمده است.به هر حال اين تقسيم جهاني، نه با جهان سرمايه داري، كمونيست و غيرمتعهد تطابق دارد و نه دقيقاً با تقسيم مرزهاي فضايي ميان دول سرزميني همخواني دارد. در داخل هر دولتي،  فشارهاي جهاني شدن، مناطق نواحي و گروهها را به اجتماعات جداگانه اي تقسيم كرده است كه به شبكه هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و ارتباطي مرتبط يا غيرمرتبط هستند(كاستلز ۱۹۹۶، ميتلمن ۲۰۰۰).
جهاني شدن به تكنوكراسي مدرن يا پست مدرن هر دولتي مزيتي خاص داده است در حالي كه جمعيت هاي قبيله اي سنتي، روستايي و نيمه شهر و نيمه باسواد را به حاشيه رانده است. در امپراتوري نوين انفورماتيكي عمدتاً منزلت اجتماعي فرد چه مرد و چه زن كه در شبكه هاي جهاني، دولتي، شركتي، آموزشي يا سازمان هاي كيفري ثبت شده، مشخص است.(هارت ونگري۲۰۰۰، كاستلز ۲۰۰۰-۱۹۹۶، تهرانيان ۱۹۹۹)
به دليل احتمال خطرساده سازي بي رويه، جدول ۱ سعي بر آن دارد كه ويژگي هاي جهان هاي سه گانه را با توجه به وضعيت جغرافيايي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي،  فرهنگي و ارتباطي ثبت كند. اين جدول بايد به عنوان يك ابزار اكتشافي تعبير شود تا گسستگي بنيادين ميان سه جهان كه به تضادهاي اجتماعي- سياسي، فرهنگي و بعضي اوقات نظامي منجر شده، مورد بررسي قرار گيرد. در اين ساختار حركت هاي انقلابي در ايران، افغانستان،  الجزاير، مصر، تركيه، پاكستان و اندونزي بايد به عنوان ضديت ماقبل مدرن عليه نخبگان نوگراي خودشان كه با فشارهاي پست مدرن جهاني شدن هم پيمان شده اند، مورد توجه قرار گيرد. اما اين حركت ها به كشورهاي ياد شده محدود نمي شود. در گذشته شاهد افزايش ناسيوناليسم هندو در هند عليه يك دولت سكولار و دموكرات بوده ايم. در دهه هاي اخير شاهد افزايش عقايد سياسي مذهبي در ايالات متحده عليه سنت سكولار جدايي كليسا و دولت بوده ايم. سلاح جنبش هاي بنيادگرا مي تواند يك رقابت انتخاباتي باشد مانند پيروزي در انتخابات الجزاير و رقابت پارلماني اردن توسط احزاب اسلامي. اما وقتي كه آنها به حاشيه رانده شدند، خشونت و ترور را به منظور كنترل اوضاع به كارگرفتند.
هيچ كشوري از اين سياست نوين فرهنگي، در ايمن نيست (تهرانيان ۱۹۹۳). در اروپا شاهد افزايش سكين هيدها (كله پوستي  ها) در مقابل مهاجران هستيم. در ايالات متحده آشوبهاي نژادي ۱۹۶۵ را در واتس، لس آنجلس و حملاتي را كه توسط گروههاي معروف Pro-Life (مخالف آزادي سقط جنين) عليه پزشكان و كلينيك هاي زايمان معروف به Pro-choice (موافق آزادي سقط جنين) مشاهده كرديم. چيزي كه اين چهار نوع ترور در آن اشتراك دارند، هدفشان در فلج كردن دشمن به منظور تسليم از راه خشونت كور عليه گناهكار و بي گناه، نظامي و غيره نظامي است. آنچه كه اغلب آنها بدست مي آورند، بسيج افكار عمومي عليه خشونت كور مي باشد. اما تروريسم مي تواند جوامع را در دو قطب مخالف قرار دهد، حكومتهاي پليسي يا امنيتي را بوجود آورد تا آزاديهاي فردي را نقض كنند.
ادامه دارد
نويسنده: مجيد تهرانيان، دانشگاه هاوايي آمريكا
ترجمه: منصور ساعي
* آموزش پايه اي براي همه ۶ ميليارد دلار
*  لوازم آرايشي در ايالات متحده ۹ ميليارد دلار
* آب و بهداشت براي همه ۹ ميليارد دلار
* بستني در اروپا ۷ ميليارد دلار
* بهداشت زاد و ولد و توليد مثل براي همه۱۲ ميليارد دلار
* بهداشت و تغذيه ضروري ۱۳ ميليارد دلار
* سرگرمي هاي تجاري در ژاپن۳۵ ميليارد دلار
* نوشابه هاي الكلي در اروپا ۱۰۵ ميليارد دلار
* سيگار در اروپا ۵۰ ميليارد دلار
* مواد مخدر در جهان ۴۰۰ ميليارد دلار
* بودجه هاي نظامي در جهان ۷۸۰ ميليارد دلار

انديشه
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
آموزشي
خارجي
سخنگاه آزاد
سياسي
شوراها
شهر
شهري
علمي فرهنگي
معلولين
موسيقي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
انفورماتيك
همشهري جهان
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سخنگاه آزاد   |   سياسي   |  
|  شوراها   |   شهر   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   معلولين   |   موسيقي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |  
|  صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |